اهداف حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

الگو:پرسش غیرنهایی

اهداف حکومت اسلامی چیست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیاهداف حکومت اسلامی

اهداف حکومت اسلامی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
سید سجاد ایزدهی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید سجاد ایزدهی در کتاب «فقه سیاسی امام خمینی» در این‌باره گفته‌ است:
«تشکیل حکومت در منطق اسلام، موضوعیت نداشته بلکه در سایه اهدافی خاص، ضرورت یافته و به خاطر تأمین غایاتی معین، تحقق می‌یابد. بر این اساس، حاکمیت بر مسلمانان، شأن و مقام، محسوب نشده و مطلوبیت آن در گرو تلاش در ایجاد اهدافی است که در روایات اسلامی مورد توصیه قرار گرفته است. امام خمینی در کتاب ولایت فقیه، ضمن این که حکومت را، نه غایتی مطلوب، بلکه وسیله‌ای به جهت تحقق هدف‌های عالی دانسته، فصلی مجزا را به اهداف و غایات حکومت اسلامی اختصاص داده و در آن، به سیره ثابته اولیای الهی و به طور خاص، به عبارات امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه اشاره نموده است. بر اساس دیدگاه امام خمینی، در حالی که حکومت‌های کفر از حاکمیت، نفود سیاسی و جعل قوانین خاص، به جهت کامروایی خود سوء استفاده می‌کردند، هدف از حکومت اسلامی در لسان امیرالمؤمنین(ع) و احقاق حق، از بین بردن باطل برشمرده شده و بر این اساس، ائمه اطهار(ع) و فقیهان را در راستای برقراری احکام الهی، برقراری نظام عادلانه و خدمت به مردم، به تشکیل دولت موظف دانسته است. بلکه موضوع ولایت فقیه، مأموریت و انجام این وظایف است:
امام خمینی پس از ذکر وسیله بودن حکومت، برای دستیابی به غایات عالیه اسلام و ذکر برخی از این اهداف و غایات، در ادامه، عبارتی دیگر از نهج البلاغه را مد نظر قرار داده و بخشی دیگر از اهداف حکومت اسلامی را با عنایت به روایت و سیره حضرت علی(ع) تبیین نموده است. بر اساس این روایت، غرض از تشکیل حکومت دینی را نه تلاش برای به دست گرفتن قدرت سیاسی و یا اندوختن اموال دنیا، بلکه به هدف اجرای اصول دین اسلام، اصلاح در امورات کشور، امنیت اجتماعی و به اجرا در آوردن حدود الهی و نجات مظلومین از دست ستمکاران، مطلوب، فرض نموده است. بر اساس این بخش از عبارات، خداوند از دانایان احکام و معارف الهی، عهد و میثاقی گرفته است که می‌بایست در مقابل بهره‌مندی و شکم‌بارگی دنیاداران و گرسنگی مضاعف ستمدیدگان، سکوت پیشه نکرده و به غایت رفع ظلم و حمایت از مستضعفین، عَلَم حکومت را به دوش بگیرند.
  • هدف‌های عالی حکومت: حضرت امام درباره این که چرا حاکم و فرمانده و عهده‌دار کار حکومت شده، تصریح می‌کند که برای هدف‌های عالی برای این که حق را برقرار کند و باطل را از میان ببرد این منصب را قبول کرده است. فرمایش امام این است: خدایا تو می‌دانی ما برای به دست آوردن منصب و حکومت قیام نکرده‌ایم؛ بلکه مقصود ما نجات مظلومین از دست ستمکاران است. آنچه مرا وادار کرد که فرماندهی و حکومت بر مردم را قبول کنم، این بود که “خدای تبارک و تعالی از علما تعهد گرفته و آنان را موظف کرده که بر پرخوری و بهره‌مندی ظالمانه ستمگران و گرسنگی جان‌کاه ستمدیدگان سکوت ننمایند”[۳]. یا می‌فرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ‏ شَيْ‏ءٍ مِنْ‏ فُضُولِ‏ الْحُطَامِ‏»؛ خدایا، تو خوب می‌دانی که آنچه از ما سر زده و انجام شده، رقابت برای به دست گرفتن قدرت سیاسی، یا جستجوی چیزی از اموال ناچیز دنیا نبوده است.
و بلافاصله در باره این که پس او و یارانش به چه منظور کوشش و تلاش می‌کرده‌اند می‌فرماید: «وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ»؛ بلکه برای این بود که اصول روشن دینت را باز گردانیم و به تحقق رسانیم؛ و اصلاح را در کشورت پدید آوریم؛ تا در نتیجه آن بندگان ستمدیده‌ات ایمنی یابند؛ و قوانین (یا قانون جزای) تعطیل شده و بی‌اجرا مانده‌ات به اجرا درآید و بر قرار گردد[۴].
بلکه این امر از تمایزات نظام سیاسی اسلام با سایر نظام‌ها بوده و در قالب حکومت پیامبر اسلام(ص) نمودار شده است: پیغمبر اسلام(ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت‌های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی[۶].
تأمین عدالت در تمامی ارکان جامعه و تأسیس نظامی مبتنی بر عدالت را در حقیقت می‌بایست از مهم‌ترین وظایف پیامبران و فرستادگان الهی دانست. تأمین نظم و نظام امورات اجتماعی در قالب عدالت اجتماعی، امری است که تنها به‌واسطه انجام کامل قوانین اسلام و از طریق اجرای آن محقق خواهد شد. آنچه در این میان از اهمیت مضاعف بر خوردار است این است که این غایت، جز در سایه تشکیل حکومت حاصل نشده و حکومت می‌بایست از باب مقدمه تأمین این هدف تشکیل شود: در حقیقت، مهم‌ترین وظیفه انبیا(ع) برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است... هدف بعثت‌ها، به طور کلی، این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند. و این با تشکیل حکومت و اجرای احکام امکان‌پذیر است[۷].
تأمین عدالت اجتماعی به عنوان غایت حکومت اسلامی، نه فقط برای مسلمانان، بلکه همه ساکنان کشور اسلامی را شامل شده و همه افرادی که تحت حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، می‌بایست مشمول این قضیه بوده و از فواید آن بهره‌مند باشند. بالاترین جلوه عدالت اجتماعی در حکومت حضرت علی(ع) جلوه‌گر شده و نمونه‌ای از آن، در قالب حمایت از اقلیت کافر اهل ذمه، رفع ظلم از همه، تساوی همه افراد (اعم از فرد اول حکومت و افراد عادی) در مقابل قانون رخ نموده است. امام خمینی در توصیف این بخش از حکومت عادلانه علوی این گونه اظهار داشته است: ما عدالت اسلامی را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که راضی نمی‌شود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدی بشود. اسلامی که حضرت امیر(ع) می‌فرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که لشکر مخالف آمده است و فلان زن یهودیه‌ای که معاهد بوده است خلخال را از پایش در آورده است[۸]. ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند[۹].
و با عنایت به این قضیه است که امام خمینی، مقوله حکومت را که در جهان معاصر، بلکه در طول تاریخ تنها به اداره ابعاد مادی مردم پرداخته و تدبیر شئون زندگی مادی را مورد اهتمام خود قرار داده است، به حوزه وسیع‌تری وارد کرده و غرض و غایت آن را به ساختن انسان‌ها در راه رسیدن به کمال و سعادت معرفی کرده است: طرز حکومت اسلام طرز حکومت آدم‌سازی است[۱۱].
علاوه بر موارد فوق الذکر، اهداف دیگری نیز برای حکومت اسلامی وجود دارد که یا به همین امور برگشته و یا از اهداف نزدیک و نه اهداف غایی محسوب می‌شود. که از آن جمله می‌توان به دفاع در مقابل تجاوز به نوامیس مسلمانان و کشور اسلامی و رفع اختلافات اشاره کرد، که در منطق امام خمینی هم به عنوان یکی از اهداف نزدیک تشکیل حکومت و نهادهای اجرایی برشمرده شده است: عقل هم به ما حکم می‌کند که تشکیلات لازم است، تا اگر به ما هجوم آوردند بتوانیم جلو‌گیری کنیم، اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم. شرع مقدس هم دستور داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که می‌خواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم حکومت و دستگاه قضایی و اجرایی لازم است[۱۴]»[۱۵]

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۳۳.
  2. ولایت فقیه، ص۵۴ – ۵۵.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۳.
  4. ولایت فقیه، ص۵۵ - ۵۶.
  5. صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.
  6. صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۶.
  7. ولایت فقیه، ص۷۰.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۲۷.
  9. صحیفه امام، ج۹، ص۴۲۴ - ۴۲۵.
  10. صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۹۸.
  11. صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۵.
  12. صحیفه امام، ج۸، ص۴۱.
  13. صحیفه امام، ج۸، ص۴۰ – ۴۱.
  14. ولایت فقیه، ص۵۰.
  15. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۸۲-۱۹۰.