نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۳ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
الگو:شاخهامام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
راغب در مفردات میگوید: امامپیشوائی است که به او اقتدا میشود خواه انسان باشد که به سخن و رفتارش اقتدا شود و خواه کتاب و نوشته باشد یا غیر از این، خواه بر حق باشد یا باطل[۲]
در قرآن کریم کلمۀ "امام" و "ائمه" دوازده مورد بکار رفته است که در همه موارد بمعنی مقتدا و پیشواست مانند این آیات: ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۳]. ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۴]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۵]. ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۶]. ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ﴾[۷]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۸]. ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً﴾[۹]. ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۰]. در این آیات شریفه کلمه امام به معنای پیشوا و مقتداست اعم از این که این پیشواانسان باشد یا غیرانسان مانند کتاب و جاده و طریق و اعم از اینکه امام بر حق باشد یا بر باطل. در آیه﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۱] هم تبعیت و تسلیم خلق در برابر قضاهای مبین و حتمی الهی لحاظ شده است و لذا خلق تابع و مقدرات مقتدا هستند و نوعی اقتدا و ایتمام و پیروی کردن در نظر گرفته شده است[۱۲].
در تعریف امامت لحاظ کرده و این مفهوم را با الفاظ گوناگون مطرح نمودهاند. خواجه طوسی در رساله الامامه میگوید: الْمَسْأَلَةُ الاولى مَا الامام؟ الامامُ هُوَ الانسانُ الَّذِي لَهُ الرِّئَاسَةَ الْعَامَّةَِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بالأصالة فِي دَارِ التَّكْلِيفِ[۱۳].
علامه حلی در باب حادی عشر امامت را اینگونه تعریف کرده است: الْإِمَامَةُ رئاسة عَامَّةً فِى أُمُورِ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا لِشَخْصٍ مِنِ الْأَشْخَاصِ نِيَابَةً عَنِ النَّبِيِّ [۱۴]. دیگر دانشمندانامامیه مانند محقق حلی[۱۵] و ابن میثم بحرانی[۱۶] همین تعریف را پذیرفته و یا تکملهای بر آن افزودهاند[۱۷].
«واژه امام در لغت برای معانی گوناگونی به کار گرفته شده است؛ اما همگی در یک راستا بوده و جامع تمامی آنها معنای رئیس، رهبر و پیشوای هر گروه است[۲۷]. با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاحشناسی امامت در علم کلام[۲۸]، متکلمان در مجموع، آن را به ریاست فراگیر در تمام مسائل دینی و دنیایی، به نیابت از پیامبر اکرم(ص) تعریف کردهاند[۲۹]. در مباحث معرفتی، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی پیامبران را هم در بر میگیرد و بار دیگر، تنها سخن از جانشینی پیامبر اکرم(ص) میباشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت جانشینان پیامبر(ص) به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان میباشد»[۳۰].
امام، صفت مشبهه از ماده "اَمّ، یاُمُّ" و جمع آن ائمه یا ایمه است[۳۷]. اهل لغت امام را در تمام مواردی که برای آن مصداق ذکر کردهاند به معنای مقتدا، پیشرو و کسی و چیزی معنا کردهاند که در جلو قرار دارد یا مورد اقتدای غیر است و جهت را معین میکند. قرآن نیز از آن جایی که مورد اقتدای همه مسلمین میباشد، به امام معروف است و اینکه به پیامبر اکرم و خلفای آن حضرت و رؤسای قوم، امام گفته میشود به جهت اقتدای اقوام و ملتها از آنهاست.