آراستگی و پیراستگی در معارف و سیره نبوی
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث آراستگی و پیراستگی است. "آراستگی و پیراستگی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- پیامبر اکرم(ص) علاوه بر آراستگی به مکارم اخلاق که برای تحقق بخشیدن آنها برانگیختههای شده بود ، به پاکیزگی و پیراستگی ظاهر نیز بسیار توجه میکرد. بیشک، آموزههای نبوی(ص) درباره زیبایی و آراستگی ظاهری و خو گرفتن به آداب و سنن پیامبر(ص) و آراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی آن حضرت، کمال نهایی و آخرین هدف انسانها است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه دارد[۱].
آرایش و پیراستگی در سیره رسول خاتم(ص)
- رسول خدا(ص) به پاکیزگی و آراستگی ظاهر خویش بسیار اهمیت میداد و پیوسته بر لزوم آراستگی و زینت مسلمانان نیز تأکید میفرمود. آن حضرت، هر روز در آینه نگاه میکرد و موهای سرش را شانه میزد [۲]. گاهی نیز برای مرتب کردن موهای خود در آب مینگریست[۳]. از امیرمؤمنان(ع) نیز روایت شده است که پیامبر خدا(ص) موهای خود را شانه کرده، بیشتر اوقات آن را با آب صاف میکرد و میفرمود: آب برای خوشبو کردن مؤمن، کافی است[۴][۵].
- آن حضرت، خود را نه تنها برای خانوادهاش بلکه برای یارانش نیز میآراست. روزی عایشه دید که رسول خدا(ص) پیش از رفتن نزد یارانش در ظرف آبی نگاه میکند و موهایش را مرتب میسازد؛ پس گفت: "پدر و مادرم به فدایت! در آب نگاه میکنی و موهایت را منظم میکنی؛ در حالی که تو پیامیر(ص) و بهترین خلق خدایی؟" رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند دوست دارد هنگامی که بندهای نزد برادرانش میرود، خود را برای آنان بیاراید و زیبا سازد[۶][۷].
- نبی اکرم(ص) موهای سرش را که از نرمه گوشش تجاوز نمیکرد[۸] هر روز با شانه مرتب و هر روز دوبار محاسن خویش را شانه میکرد[۹]. آن بزرگوار، موهای سر و محاسنش را با سدر[۱۰] یا گل خطمی میشست[۱۱] و به آن روغن میمالید و روغن زدن به مو را دوست داشت و از ژولیدگی بدش میآمد[۱۲]. حضرت، موی زیبا را پوششی خدایی میدانست و به مسلمانان سفارش میکرد که به موهای خود رسیدگی کنند[۱۳][۱۴].
- رسول خدا(ص) درباره داشتن محاسن و آراستگی آن تأکید داشت و میفرمود: آتشپرستها ریش خود را میتراشند و سبیل را پرپشت میسازند و ما سبیل خود را کوتاه کرده، محاسن را بلند میسازیم[۱۵]. با این حال، مسلمانان را از بلند کردن بیش از حد ریش و ژولیدگی آن، برحذر میداشت. نقل شده است، روزی ایشان مردی را دید که موهای صورتش بلند و ژولیده بود، پس فرمود: چه ضرر داشت اگر این مرد، ریش خود را اصلاح میکرد؟ آن مرد، چون سخن پیامبر(ص) را شنید، رفت و ریش خود را اصلاح کرد و سپس نزد آن حضرت بازگشت، خاتم انبیا(ص) وقتی او را دید، فرمود: این گونه اصلاح کنید[۱۶]. همچنین ایشان بر کوتاه کردن سبیل تأکید داشت و میفرمود: شارب و موی خود را بچینید و خود را بر این کار مجبور کنید؛ این کار بر زیبایی شما میافزاید[۱۷]. حضرت رسول(ص) کوتاه کردن موی سبیل را به گونهای که لب آشکار شود؛ از سنتهای خود بر میشمرد[۱۸]. رسول خدا(ص) خضاب میکرد[۱۹] و به مسلمانان نیز توصیه میفرمود که موهای خود را رنگ کنند. خاتم انبیا(ص) معمولا با حنا و کتم (نوعی رنگ) موهای سر و صورتش را رنگ میکرد[۲۰] و میفرمود: بهترین رنگی که میتوانید با آن موهای سپید خود را بدان رنگ خضاب کنید، حنا و کتم است[۲۱]. رسول خدا(ص) دوست داشتنیترین رنگها را برای خضاب، رنگ مشکی میدانست[۲۲] و میفرمود: رنگ مشکی، نور اسلام و ایمان، و سبب محبت زنانتان و ترس دشمنانتان است[۲۳][۲۴].
- روایت شده است که روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد، در حالی که ریشهایش را با رنگ زرد، خضاب کرده بود؛ آن حضرت فرمود: "سیمای او چه قشنگ است". روز دیگر، آن مرد در حالی نزد پیامبر(ص) آمد که ریش خود را با حنا سرخ کرده بود. فرستاده خدا(ص) فرمود: این، زیباتر است. روز دیگر، آن مرد در حالی به دیدار پیغمبر(ص) آمد که ریش خود را سیاه کرده بود. پیامبر(ص) خندید و فرمود: رنگ مشکی از آن دو رنگ بهتر است[۲۵]. طبق برخی روایات، آب سدر هم از چیزهایی بود که رسول خدا(ص) برای رنگ کردن ریش خود از آن بهره میگرفت[۲۶][۲۷].
- نبی خدا مسواک میزد و دیگران را نیز به این کار بسیار سفارش میفرمود. آن بزرگوار، پیش از هر نماز[۲۸] و پیش از خواب[۲۹] و طبق نقلی، شبی سه بار مسواک میزد: یک بار پیش از خواب، یک بار وقتی که از خواب برای راز و نیاز برمیخاست و یک بار پیش از آنکه برای نماز صبح بیرون رود[۳۰]. همچنین میفرمود: آن قدر به مسواک زدن، فرمان داده شدم که ترسیدم بر من واجب شود[۳۱]. آن بزرگوار، ناخنهایش را نیز به طور مرتب، هر جمعه پیش از نماز کوتاه میکرد[۳۲][۳۳].
- لباسهایش در حین سادگی همواره پاکیزه بود و دیگران را نیز به نظافت لباسها توصیه میکرد[۳۴] و میفرمود: "لباسهایتان را تمیز و موهای خود را کوتاه کنید و مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید؛ زیرا یهودیان چنین نمیکردند و زنانشان منحرف شدند" [۳۵]؛ در برخی منابع نقل شده است، زمانی که نمایندگان دیگر قبایل به نزد ایشان وارد میشدند، ایشان زیباترین و بهترین لباسش را میپوشید و اصحاب را نیز به این کار دستور میداد[۳۶]. خاتم رسولان(ص) پوشیدن کفش خوب و مناسب را هم از مصادیق آراستگی برمیشمرد و کفش خوب را خلخال زینت مردان معرفی میکرد[۳۷][۳۸].
- محبوبترین چیزها نزد رسول خدا(ص) عطر بود و آن را بسیار دوست داشت[۳۹] و برای تهیه آن، بیش از خوراک، هزینه میکرد[۴۰]. استفاده ایشان از عطر به حدی بود که به خاطر کثرت استفاده از آن رنگ محاسن و موی سر ایشان به رنگ سرخ تغییر یافته بود[۴۱]. هنگامی که از خانه خارج میشد، مردم از بوی خوش آن حضرت میفهمیدند که آمده است[۴۲] و از بوی عطرش میفهمیدند که از چه مکانی عبور کرده است[۴۳]. گفتهاند، هدیه عطر از چیزهایی بود که حضرت، آن را رد نمیکرد[۴۴]. رسول خدا(ص) بوی خوش را دوست داشت و خوش نداشت که از وی بوی آزاردهندهای به مشام برسد[۴۵]؛ از این رو، همواره خود را خوشبو و از خوردن سیر و پیاز و تره به علت بوی بدشان خودداری میکرد[۴۶] و غذایی را هم که در آن سیر بسیار داشت، نمیخورد تا مردم را از بوی بدش آزردهخاطر نسازد[۴۷]. به همین خاطر، رسول اکرم(ص) حتی از عسلی که در آن مغافیر[۴۸] وجود داشت، نمیخورد[۴۹][۵۰].
- رسول خدا(ص) روزهای جمعه و عیدهای فطر و قربان با وضعی بهتر و آراستهتر از روزهای دیگر میان مردم ظاهر میشد. آن حضرت پس از اصلاح و غسل، ناخنهایش را کوتاه میکرد، لباس نو میپوشید[۵۱]، مسواک میزد[۵۲] و به موهایش روغن میزد و آنها را معطر میکرد[۵۳]. اگر آن حضرت، عطری نمییافت، روسری معطر زنان خود را با آب، تر میکرد و سپس آن را به صورت خویش میکشید تا اینکه بدنش معطر شود[۵۴] و یا اینکه بر لباس رنگشده با زعفران، آب میپاشید و سپس آن را به صورت و دست خود میکشید[۵۵]. رسول اکرم(ص) علاوه بر لباسهای روزمره، دو جامه و عمامه داشت که مخصوص روزهای جمعه بود[۵۶].[۵۷][۵۸].
موارد نهی شده
- رسول خدا(ص) با اینکه بر آراستگیها و زیباییهای مشروع تأکید داشت، اما مسلمانان، اعم از زن یا مرد را از برخی آراستگیها و زینتهای حرام برحذر میداشت. ایشان مردان را از پوشیدن لباسهای ابریشمی، دیبا و خز نهی میکرد[۵۹] و استفاده از طلا را برای زینت بر مردان ممنوع میدانست. آن حضرت، طلا را زینت مشرکان و نقره را زیور مردان مسلمان معرفی کرده است[۶۰][۶۱].
- همچنین رسول خدا(ص) زنان را نهی میکرد که زینت و بوی خوش را برای غیر شوهرانشان استفاده کنند[۶۲] و به آنان سفارش میفرمود که پس از استفاده از بوی خوش در نماز جماعت حاضر نشوند[۶۳]. آن بزرگوار، گناه رساندن بوی خوش به مشام مردان نامحرم را همتای عمل زشت زنا برشمرده است[۶۴][۶۵].
آراستگی ظاهر
در اسلام به آراستگی ظاهر، بسیار توصیه شده است. مسلمانان موظفاند به وضع ظاهری خود رسیدگی کنند، خود را در آینه ببینند و سر و صورت خود را مرتب و آراسته نمایند. بیشک همه انسانها آراستگی و مرتب بودن را دوست دارند و از ژولیدگی و غیر مرتب بودن متنفرند. اگر انسان ظاهر خود را مرتب کند، بهتر میتواند با دیگران رابطه برقرار کند و دیگران هم علاقهمندند با چنین افرادی در ارتباط باشند. در قرآن کریم خطاب به همه انسانها چنین آمده است. ای فرزندان آدم! زینت و زیورهای خود را در حین عبادت همراه خود بردارید: ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾[۶۶].
پیامبر اسلام(ص) فرمود: خداوند بلندمرتبه چرک، کثافت و ژولیدگی را دوست نمیدارد: «إنّ اللَّه تعالى يبغض الوسخ و الشّعث»[۶۷]. مفهوم حدیث اینگونه است که خداوند نظافت و آراستگی را دوست دارد.[۶۸]
شاخصهای آراستگی
شانه کردن موی سر و صورت
در سیره و منطق عملی پیامبر اسلام آمده است: حضرت عادتش این بود که به آینه مینگریست، موی سرش را صاف میکرد و شانه میزد. چه بسا این کار را در برابر آب انجام میداد و نه تنها خاندان خود، بلکه برای اصحاب خویش نیز تجمل کرده، میفرمود، خدا دوست دارد که بندهاش وقتی برای دیدن برادرانش از خانه بیرون میرود، خود را آماده و زینت کند[۶۹].
در روایات در خصوص ملاقات با دیگران حتی آشنایان و نزدیکان سفارش شده شخص، باید خود را بیاراید و با آمادگی به ملاقات دیگران برود. پیامبر اسلام(ص) فرمود: خدا دوست دارد که هرگاه مؤمنی به ملاقات مؤمن دیگری میرود با آمادگی و آراستگی برود[۷۰].
گاه عدم آراستگی انسان به دلیل ژولیدگی موست. در سیره پیامبر اسلام(ص) آمده است که حضرت روزی مردی ژولیدهای را دید که موهای سرش نامرتب بود، فرمود: آیا این شخص چیزی نمییافت، تا با آن موهایش را مرتب و شانه نماید: «رأی رسول الله - جلا شعثا - قد تفرق شعره فقال: أما کان یجد هذا ما یسکن به شعره»[۷۱].[۷۲]
کوتاه کردن و اصلاح نمودن مو
پیامبر اسلام فرمود: جامههایتان را بشویید، موهایتان را کوتاه کنید، مسواک بزنید، آرایش کنید و خود را پاکیزه نگه دارید. بنیاسراییل این کارها را نکردند، آنگاه زنانشان زناکار شدند: «اغسلوا ثيابكم و خذوا من شعوركم و استاكوا و تزيّنوا و تنظّفوا فإنّ بني إسرائيل لم يكونوا يفعلون ذلك فزنت نساؤهم»[۷۳].
این حدیث شریف به نکتهای بسیار ظریف اشاره دارد و آن این که شوهران باید متوجه دنیای تجمل و آرایش زنان باشند، آنها همانگونه که دوست دارند خودشان زیبا باشند و همواره لباس خوب بر تن کنند، دوست دارند شوهرانشان نیز مرتب و تمیز باشند. در جامعه ما مردم کمتر به این امر توجه میکنند؛ لذا خوب است انسان این نکته را رعایت کند.[۷۴]
اصلاح ریش
در روایات زیادی ذکر شده که ریش انسان نباید بیش از یک قبضه باشد. در سیره معصومین(ع) آمده است که آن بزرگواران ریش خود را اصلاح میکردند. از حضرت صادق(ع) روایت شده است که روزی پیامبر اسلام بر شخصی گذشتند که ریشی دراز داشت. حضرت فرمود: چه میشد، اگر این مرد ریش خود را اصلاح میکرد؟ چون آن مرد از این ماجرا آگاه شد، ریش خود را اصلاح نمود. آنگاه خدمت رسول خدا مشرف شد. حضرت وقتی ریش آن مرد را دید، به اصحاب فرمود: ریش را اینگونه اصلاح کنید[۷۵]. انسان باید در گذاشتن ریش هم جنبه نظافت و تمیزی آن را مورد توجه قرار دهد و هم اندازه و زیبایی آن را که بیش از حد دراز نباشد مرتب و تمیز باشد.[۷۶]
گرفتن سبیل و موی بینی
در سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) آماده است که حضرت سبیل خود را میگرفت و به دیگران نیز سفارش میکرد، از موی شارب خود بگیرند تا حدی که لب آشکار گردد و این سنت است[۷۷]. در حدیثی معتبر از حضرت رسول روایت شده که فرمود: باید هر کس موی شارب و موی بینی را بگیرد و به احوال بدن خود بپردازد، که اینها باعث زیادتی زیبایی اوست[۷۸].[۷۹]
گرفتن ناخن
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: از جمله مستحبات و سنت پیامبر، گرفتن ناخن است[۸۰]. اگر ناخنها گرفته نشود، زیر آن میکروب و کثافت جمع میشود که هم برای سلامتی انسان زیان دارد و هم با آراستگی و رعایت بهداشت و نظافت ناسازگار است. پیامبر گرامی فرمود: گرفتن ناخن، موجب از بین رفتن دردهای بزرگ میشود و روزی را فراخ میکند. «تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ يَمْنَعُ الدَّاءَ الْأَعْظَمَ، وَ يُدِرُّ الرِّزْقَ»[۸۱].[۸۲]
لباس نو و فاخر پوشیدن
در تعلیم پیامبر اسلام به امیر المؤمنین آمده است که هرگاه لباس جدید به تن کردید، بگویید: سپاس خدای را که مرا با لباس پوشاند تا در میان مردم خودم را با آن بیارایم...[۸۳]. طبق احادیث معتبر اگر انسان توانایی داشته باشد، مستحب است لباس نو، زیبا و تمیز بپوشد. البته به شرط اینکه از راه حلال به دست آورده باشد و مناسب شأن او باشد. این امر موجب خشنودی پروردگار میشود، اما اگر ناتوان باشد، باید قناعت کند، و به اندازه توان خود لباس تهیه کند و در پاکیزگی آن بکوشد[۸۴].[۸۵]
پاکیزگی لباس
لازم نیست انسان همواره لباس نو بپوشد، بلکه مهم پاکیزگی لباس است که یکی از شاخصهای مهم آراستگی است و نقش مؤثر در ارتباط فرد با دیگران دارد. همه افراد دوست دارند خود پاکیزه باشند و با افراد پاکیزه ارتباط داشته باشند. رسول خدا روزی مردی را دید که لباس کثیف به تن داشت، آنگاه فرمود: آیا این مرد آبی ندارد تا لباسش را با آن بشوید؟[۸۶] در حدیثی از پیامبر نقل شده است: هر کس لباسی را که میپوشد باید نظیف و پاکیزه کند: «مَنِ اتَّخَذَ ثَوْباً فَلْيُنَظِّفْهُ»[۸۷].[۸۸]
پرهیز از پوشیدن لباس شهرت
در پوشیدن لباس باید به چند چیز توجه شود: یکی این که، پوشش اسلامی در آن رعایت شود؛ یعنی جاهایی که عورت محسوب میگردد، واجب است پوشانده شود. دوم این که لباسی را که میپوشد، باید تمیز و مرتب باشد. سوم این که لباسش برای شهرت نباشد؛ یعنی نباید لباسی بر تن کند که تفاوت آن با لباسهای دیگر از دور پیدا باشد؛ برای مثال در جامعهای که مردم لباس قرمز نمیپوشند ما نیز از آن فرهنگ پیروی کرده، از پوشیدن لباس قرمز بپرهیزیم. در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: پیامبر اسلام مرا نهی نمود از اینکه لباس شهرت به تن نمایم: «نَهَانِي رَسُولُ اللَّهِ(ص)عَنْ لُبْسِ ثِيَابِ الشُّهْرَةِ»[۸۹]. از امام صادق(ع) روایت شده است که حضرت فرمود: خداوند لباس شهرت را دوست ندارد: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ»[۹۰].[۹۱]
زدودن بوی بد از بدن
مردم برای کشیدن سیگار هم وقت کافی دارند و هم پول کافی، اما وقتی مسئله مسواک به میان میآید، دیگر نه وقتی کافی دارند و نه حاضرند پولی بابت آن بپردازند؛ درحالیکه سیگار هم ضرر مالی و هم ضرر جانی دارد و از آن طرف مسواک موجب سلامتیاش میشود و در اسلام مسواک زدن از مستحبات مؤکد و بسیار به آن سفارش شده است.
یکی از اموری که در ایجاد و استحکام روابط اجتماعی نقشی مهم دارد، زدودن بوی بد از بدن است. بوی بد به دلیل امور زیادی به وجود میآید که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
- عدم نظافت لباس: ممکن است بوی بد به دلیل کثیفی لباس انسان باشد که انسان باید همواره بکوشد جامهاش را پاکیزه نگه دارد تا زمینه بوی بد از بین برود. در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم(ص) آمده است: لباست را از هر عیب و آلایش پاکیزه نگه دار: ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ﴾[۹۲].
- مسواک نکردن: مسواک نزدن از دیگر عواملی است که موجب بوی بد در انسان میشود. پیامبر اسلام(ص) فرمود: اگر ترس از مشقت نبود، مسواک را در موقع هر نماز واجب میکردم: «لَوْ لَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةٍ»[۹۳]. حضرت در وصیت خود به امیر المؤمنین(ع) فرمود: موقع هر نماز مسواک نما: «عَلَيْكَ بِالسِّوَاكِ لِكُلِّ صَلَاةٍ»[۹۴]. پیامبر اسلام(ص) در جای دیگر میفرماید: پیوسته جبرائیل مرا به مسواک زدن توصیه میکرد، تا آنجا که تصور کردم آن را از واجبات خواهد شمرد: «مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالسِّوَاكِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَجْعَلُهُ فَرِيضَةً»[۹۵]. همچنین آمده است که پیامبر بارها سفارش میفرمود، دندانهای خود را مسواک بزنید و از این طریق دهان خود را پاکیزه نمایید: «طيّبوا أفواهكم بالسّواك»[۹۶].
- عرق کردن: انسان با شستن بدن، زمینه بوی بد را از بین برد. در حدیثی از امام علی(ع) آمده است که فرمود: بوی بد را که موجب اذیت دیگران میشود با آب تمیز کرده، از بین ببرید: «تَنَظَّفُوا بِالْمَاءِ مِنَ النَّتْنِ الرِّيحِ الَّذِي يُتَأَذَّى بِهِ»[۹۷].
- خوردن سیر: در اسلام از خوردن سیر در مواردی که موجب اذیت دیگران گردد، نهی شده است. در سیره عملی پیامبر(ص) آمده است که حضرت سیر، پیاز و تره بد بو تناول نمیکرد[۹۸].
- ازاله موی زیر بغل: در روایات آمده است که امیر مؤمنان فرمود: ازاله موی زیر بغل بوی گند را از انسان زایل میسازد و نظافت و سنتی است که رسول خدا(ص) به آن فرمان داده است[۹۹]. پیامبر اسلام فرمود: موهای زیر بغل خود را نگذارید دراز گردد؛ زیرا این کار موجب میشود تا شیطان (میکروب) در آنجا جمع شود[۱۰۰].
بسیار روشن است هر چیزی که موجب نفرت مردم شود، فاصله گرفتن از آن طبیعی است. اما اگر زمینهای وجود داشته باشد که موجب کشش و میل انسان به آن سمتوسو شود، آن چیز برای مردم خوشایند میگردد. افرادی موفقاند که چنین زمینههایی را در برقراری روابط ایجاد کنند.[۱۰۱]
استعمال بوی خوش
انسان علاوه بر این که باید بکوشد بوی بد را از خود بر طرف کند، مستحب است از عطر و بوی خوش استفاده کند. در روایات آمده است استفاده از بوی خوش از جمله اخلاق انبیاست[۱۰۲].
انس بن مالک میگوید: من ده سال در خدمت پیامبر بودم و در تمام این مدت عطر حضرت را استشمام میکردم: صَحِبْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص)عَشْرَ سِنِينَ وَ شَمِمْتُ الْعِطْرَ كُلَّهُ[۱۰۳].
امام صادق(ع) فرمود: از عادت همیشگی پیامبر این بود که با مشک خود را خوشبو میکرد: «وَ كَانَ(ص)يَتَطَيَّبُ بِالْمِسْكِ»[۱۰۴]. جالب است بدانید که پیامبر اسلام بیشتر از آنچه برای غذا مصرف میکرد، برای بوی خوش مصرف مینمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)يُنْفِقُ عَلَى الطِّيبِ أَكْثَرَ مِمَّا يُنْفِقُ عَلَى الطَّعَامِ»[۱۰۵].
پیامبر اسلام(ص) از بس عطر استفاده میکرد. حتی در شب تاریک بدون اینکه حضرت با چشم دیده شود، از بوی عطر شان شناخته میشد: «وَ كَانَ يُعْرَفُ فِي اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ قَبْلَ أَنْ يُرَى بِالطِّيبِ فَيُقَالُ هَذَا النَّبِيُّ صل»[۱۰۶].
یکی دیگر از آداب پیامبر این بود که هرگاه کسی بوی خوش به وی تعارف میکرد از آن استفاده کرده، میفرمود: «هُوَ طَيِّبٌ رِيحُهُ خَفِيفٌ حَمْلُهُ»[۱۰۷]؛ این بویش خوش و حملش سبک و آسان است.
روشن است فردی که نطافت را رعایت نمیکند، در ایجاد ارتباط با دیگران شانس کمتری دارد و زیاد موفق نیست، اما کسی که بهداشت را خوب رعایت کند، در برقرار کردن روابط اجتماعی موفقتر خواهد بود، به ویژه اینکه بوی خوش استعمال کند، چون همه بهطور فطری بوی خوش را میپسندند.
در اسلام به نظافت و بهداشت تأکید فراوان شده است. وضوی واجب و مستحب، پاک بودن لباس هنگام نماز، غسل واجب و مستحب، گرفتن ناخنها، کوتاه کردن سبیل، زدودن موهای زاید زیر بغل، زدودن موهای زاید زیر ناف (عانه) و... که در اسلام آمده است، همه بیانگر اهمیت نظافت و بهداشت است[۱۰۸].[۱۰۹]
منابع
پانویس
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۶.
- ↑ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۳۴ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۱.
- ↑ همان.
- ↑ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۶۹ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۰۸.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۶.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۴ - ۳۵.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۰؛ کلینی، الکافی، ج ۶، ص ۴۸۵ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۰۹.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۳ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۰۸.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۲۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۸۷.
- ↑ فقه الرضاع ص ۱۲۸ و مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۴۴.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۳ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۵۷.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۲۹؛ الجعفریات، ص ۱۵۶؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج ۶، ص ۵۹ و نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۲۵.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۷.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص ۱۳۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۶۷ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۱۶.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۸۸ و مکارم الاخلاق، ص ۶۷.
- ↑ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۳۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۱۶ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۱، ص ۱۲۲.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۶۷ و حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۱۲۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۲۲ و مکارم الاخلاق، ص ۸۴.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۷ - ۳۳۸؛ نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۴۴؛ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۶۰ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۴۳.
- ↑ الطبقات الکبری ج ۱،، ص ص ۳۳۸ ۳۴۰،. مسند احمد، ج ۵، ص ۱۴۷ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۱۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۰.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۸۱ و مکارم الاخلاق، ص ۷۹.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۷-۷۸.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۷۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۸؛ نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۴۵ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۴۳.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۸-۷۹.
- ↑ مسند احمد، ج ۵، ص ۴۱۰ و البخاری، صحیح، ج ۱، ص ۲۱۴.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۶۶.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۹ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۶۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۳؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۸ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۱
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۵۸ و مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۴۶
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۹.
- ↑ الطبرانی، المعجم.، الکبیر، ج ۱۲، ص ۳۰۲؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۶ و مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۳۲.
- ↑ «اغْسِلُوا ثِيَابَكُمْ وَ خُذُوا مِنْ شُعُورِكُمْ وَ اِسْتَاكُوا وَ تَزَيَّنُوا وَ تَنَظَّفُوا فَإِنَّ بَنِي اسْرَائِيلَ لَمْ يَكُونُوا يَفْعَلُونَ ذَلِكَ فَزَنَتْ نِسَاؤُهُمْ»؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۶، ص ۶۴۰؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۶ و شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۸، ص ۲۵۹.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۴۵.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۶۴ و مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۷۶.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۷۹-۸۰.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۶۴ و مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۷۶.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۳۴
- ↑ الطبقات الکبری.، ج ۱، ص ۳۳۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۰۲ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۱۵۴
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۵۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۵۰۰.
- ↑ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۵۴ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء ص ۲۸۷.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۵۱۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۰۰ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۴۸.
- ↑ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۹۱؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۴۹ و الطبرانی، المعجم الأوسط، ج ۳، ص ۱۸۵.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۵۹ و کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۵.
- ↑ مسند احمد، ج ۵، ص ۹۵؛ نسائی، سنن النبی، ج ۴، ص ۱۴۸ و المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۲۲۷.
- ↑ مغافیر، چیزی که از گیاهان در شکم زنبوران عسل مانده و هنگام درست شدن عسل، در آن باقی میماند؛ این ماده، بوی بدی به عسل میدهد.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۳۰ و وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۸.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۰.
- ↑ فقه الرضا، ص ۱۲۸ - ۱۲۹ و بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۶۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۳۵۸
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۱۱۳.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۵۱۱؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۱ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۶۵.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۲۵ و وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.
- ↑ الدارقطنی، علل، ج ۷، ص ۴۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۲۱
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۷۱ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۱۰.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۰-۸۱.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۷؛ امالی صدوق، ص ۴۲۴ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۸.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۶۹ و کنز العمال، ج ۶، ص ۶۷۵.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۱.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۶؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۷ و مکارم الاخلاق، ص ۴۲۵.
- ↑ السنن الکبری (نسائی)، ج ۵، ص ۴۳۳.
- ↑ مسند احمد، ج ۴، ص ۴۱۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۲، ص ۳۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
- ↑ موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۱.
- ↑ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۷۴۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۰.
- ↑ سنن النبی، ص۴۲.
- ↑ سنن النبی، ص۷۹۹۳.
- ↑ سنن النبی، ص۲۰۳۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۱.
- ↑ نهج الفصاحه، حدیث ۳۷۷.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۲.
- ↑ الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب اللحیه و الشارب، ح۱۲.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۳.
- ↑ سنن النبی، ص۹۲.
- ↑ حلیة المتقین، ص۱۳۰.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۳.
- ↑ سنن النبی، ص۹۳.
- ↑ الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب قص الأظفار، ح۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۳.
- ↑ الفروع من الکافی، باب القول عند لباس الجدید، ح۲.
- ↑ حلیة المتقین، ج۱، ص۱۳.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۳.
- ↑ میزان الحکمه، حدیث ۲۰۳۱۹.
- ↑ الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب اللباس، ح۳؛ وسائل الشیعه، باب استحبات لبس الثوب النظیف.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۴.
- ↑ فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب لبس المعصفر، ح۴.
- ↑ فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب کراهیه الشهرة، ح۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۴.
- ↑ «و جامهات را پاکیزه گردان» سوره مدثر، آیه ۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب السواک، ح۱۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ میزان الحکمه، حدیث ۹۰۵۶.
- ↑ میزان الحکمه، حدیث ۲۰۳۱۵.
- ↑ منتهی الآمال، ج۱، ص۶۳.
- ↑ سنن النبی، ص۹۵.
- ↑ فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب الابط، ح۱.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۵.
- ↑ سنن النبی، ص۱۰۱؛ مکارم الاخلاق، ص۴۲؛ فروع الکافی، ج۶، ص۵۱۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
- ↑ ۰ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۹.
- ↑ ر.ک: جامع الروات، ج۱۶، ص۶۲۷.
- ↑ برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم ص ۴۷.