شمر بن ذی الجوشن در تراجم و رجال
شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان خشن و جنایتکار سپاه کوفه در حادثۀ کربلا و از قاتلان سید الشهدا(ع).
مقدمه
شمر فرزند شرحبیل معروف به ذی الجوشن و با کنیۀ "ابو السابغه" از قبیله عامر ضبائی ـ بنی کلاب ـ و از رؤسای هوازن و مردی شجاع بود که در جنگ صفین هم در لشکر امیر المؤمنین(ع) بود[۱]، سپس ساکن کوفه شد و به روایت حدیث پرداخت. اما مع الأسف خیلی زود از ولایت امیرالمؤمنین (ع) خارج شد و از دشمنان خاندان پیامبر(ص) گردید. او در جریان دستگیری حجر بن عدی در سال ۵۱ هجری جزء کسانی بود که به دروغ شهادت داد که حجر بن عدی، کافر و مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است که نتیجه همین شهادتهای ناحق او و دیگر سران بیتقوای کوفی سبب قتل حجر بن عدی و یارانش در مرج عذراء شد[۲].[۳]
شمر در کربلا
در جریان کربلا و شهادت حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) و یاران مظلومش شمر نقش مهمی داشت و عمر سعد را در انجام این مأموریت شوم و خطرناک مصمم نمود و از او خواست اگر او آماده کشتن حسین و یارانش نیست خودش این مأموریت را به عهده گیرد و عمر سعد برای رسیدن به مقام حکومت ری مصممتر شد و در قتل امام حسین(ع) و یارانش جدیتر و سریعتر اقدام کرد و شمر هم تحت فرماندهی او در جناح چپ میدان، در کمال شقاوت و بیرحمی حضرت حسین(ع) را با لب تشنه سر برید و برای چند روزه دنیا و به خیال مقام و منصب دنیا سبط پیامبر(ص) و سید شباب اهل الجنة و مصباح الهدی و سفینة النجاة را به شهادت رساند و روسیاهی و ننگ ابدی برای خود خرید[۴]. نشستن او روی سینۀ امام حسین(ع) برای بریدن سر مطهّر، حمله به خیام اهل بیت، امان نامه آوردن برای عباس تا او را از امام جدا کند، از جنایات اوست[۵]
مردی آبلهرو و بد سیرت و زشت صورت بود و زنازاده به حساب میآمد. نامش در زیارت عاشورا، همراه با لعنت آمده است «وَ لَعَنَ الله شِمْراً». امام حسین(ع)، سخن پرشور «إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ» را هنگام هجوم شمر به سراپرده امامت و خیمههای اهل بیت فرمود[۶]. در آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) هم که آن حضرت بر زمین افتاده بود، باز عدّهای را تحریک کرد که بر آن حضرت حمله آوردند[۷].[۸]
شمر بعد از حادثه عاشورا
شمر به همراه دیگر جنایتکاران روسیاه کوفی پس از واقعه جانگداز کربلا به دستور عبیدالله بن زیاد سر بریده امام حسین(ع) و تمامی سرهای یاران آن حضرت را به شام نزد یزید بن معاویه برد تا جایزه دریافت دارد!! و پس از دریافت جوائزی ناچیز، از شام به کوفه بازگشت و تا قیام مختار ثقفی در کوفه به حیات ننگین خود ادامه داد ولی پس از آنکه فهمید مختار در تعقیب قاتلان امام حسین(ع) است فرار کرد و از کوفه خارج شد، اما مختار از تعقیب این روسیاه نگونبخت دست برنداشت و جمعی را در پی او اعزام کرد تا او را دستگیر کنند و به مجازات برساند، اما شمر چون در حال آمادگی رزمی بود، یکی از آن جمع را که غلام و به نام زربی بود به قتل رساند و خود به کلتانیه از روستاهای خوزستان گریخت اما طولی نکشید توسط برخی از یاران مختار غافلگیر شد و همین که خواست شمشیرش را بردارد و بجنگد، عبدالرحمان بن ابی کنود (ابو عمره) او را به هلاکت رسانید و جسد نجس و جرثومه فاسدش را جلو سگها انداخت و طعمه آنها شد و بدین ترتیب این ملعون ازل و ابد به جهنم واصل شد و فرزندانش از خجالت این ننگ ابدی از عراق به مغرب کوچ کردند و در همان جا ماندند تا مردند[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ وقعة صفین، ص۲۶۷ و تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۸.
- ↑ وقعة صفین، ص۲۶۷ و تاریخ طبری، ج۵، ص۲۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۸.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۷۹.
- ↑ ارشاد، ص۲۴۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۸.
- ↑ ر.ک: تاریخ طبری، ج۶، ص۵۲-۵۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۳۵-۷۳۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۸.