زکات در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث زکات است. "زکات" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل زکات (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

آثار زکات

  1. نزدیکی به خداوند: امام در بیان اهمیت زکات با توجه به قرابت نماز با زکات در بسیاری از آیات قرآن، پس از تلاوت آیه ۳۷ سوره نور، زکات را موجب نزدیکی مسلمانان به خداوند می داند[۹]. نیز در فرازی دیگر زکات را بعد از ایمان به خدا و رسول، جهاد، توحید و نماز، بهترین وسیله توسل به خداوند معرفی می‌کند[۱۰][۱۱].
  2. کفاره گناهان و امان از دوزخ: امام علی (ع) پرداخت زکات با طیب نفس را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش دوزخ می‌دانند[۱۲][۱۳].
  3. سبب حفظ اموال:امام علی (ع) زکات را نه تنها موجب کاسته شدن از مال نمی‌داند، بلکه سبب حفظ و نگه‌داری اموال می‌داند[۱۴][۱۵].
  4. عامل گشایش روزی: حضرت در ضمن بیان فلسفه برخی از فرایض الهی، زکات را عامل گشایش روزی فقرا و مستمندان معرفی می‌کند[۱۶].

آداب زکات‌دهنده و کارگزاران زکات

آداب زکات‌دهنده

  1. طیب نفس:امام علی (ع) طیب نفس و رضایت و خشنودی کامل از پرداخت زکات را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش جهنم و عامل حسرت و افسوس خوردن بر پرداخت زکات را جهل و نادانی نسبت به این سنت نبوی می‌دانند. از سویی، پرداخت زکات بدون طیب نفس موجب کاسته شدن از پاداش اخروی و تباه شدن عمل خواهد شد و حسرت بی‌پایان را به دنبال دارد[۲۰][۲۱].

آداب کارگزاران زکات

  1. توجه به خدا: تقوا به‌عنوان رأس همه ارزش‌های اخلاقی[۲۲] مورد تأکید و سفارش ویژه حضرت به کارگزاران زکات است، ایشان کارگزاران را به توجه به خداوند و حرکت براساس تقوای الهی امر می‌کنند[۲۳][۲۴].
  2. عدالت: ایشان ضمن برحذر داشتن کارگزاران از ظلم و ستم و ترساندن مردم و استفاده از زور، از آنان می‌خواهد تنها به گرفتن حقوق الهی بسنده کنند[۲۵][۲۶].
  3. حفظ وقار همراه با مهربانی: وقار موجب نومید شدن افراد طمع‌کار و مهربانی و رعایت آداب معاشرت عامل جلب محبت دیگران است. از همین رو حضرت آنان را امر می‌کند تا در برخورد با مردم وقار و محبت را با هم درآمیزند[۲۷][۲۸].
  4. عدم تجسس: امام کارگزاران را از تجسس و تفحص در اموال مردم بازمی‌دارند و از آنان می‌خواهند به گفته مردم در این زمینه اعتماد کنند[۲۹][۳۰].
  5. احترام به حقوق مردم:توجه به حقوق مردم و رعایت آن مورد سفارش و تأکید حضرت به کارگزاران خود است. ایشان کارگزاران را از سخت‌گیری و رفتارهای سلطه‌گرانه نهی می‌فرمایند و از آنان می‌خواهند به مردم اجازه دهند تا در انتخاب یکی از حیوانات خود به عنوان زکات مخیر باشند[۳۱]. در صورت پشیمانی صاحب حیوانات، این حق را به او بدهند تا بار دیگر انتخاب کند[۳۲][۳۳].
  6. امانت‌داری: حضرت کارگزاران خود را به امانت‌داری سفارش می‌کند و از آنان می‌خواهد تا پس از گرفتن حقوق الهی در نگه‌داری و حفظ آن تلاش و توجه کامل داشته باشند[۳۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  2. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  4. نهج البلاغه، حکمت ‌های ۱۳۶ و ۲۱۱
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۰.
  7. ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ ؛ سوره حج، آیه ۴۱
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440-441.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ"»
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  14. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶: «"وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ"»
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  16. نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲: «"وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ"»
  17. صدقات فقط در موارد هشت‌گانه زیر به مصرف می‌رسد: ۱- فقرا؛ ۲مساکین؛ ۳- متصدیان اداره صدقات و مأموران جمع‌آوری زکات؛ ۴- افرادی که به وسیله کمک‌های مالی، تمایل بیشتری به اسلام پیدا می‌کنند و تألیف قلوب در آن‌ها به وجود می‌آید؛ ۵- کسانی که برده هستند و برای آزادی ان‌ها از زکات استفاده می‌شود؛ ۶- بده‌کاران؛ ۷- هر امری که رضای خداوند در آن باشد؛ ۸- افرادی که در راه خدا مانده‌اند و درمانده شده‌اند.
  18. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  22. نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰
  23. نهج البلاغه، نامه ۲۵
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  25. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  26. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  27. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ"»
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  29. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ"»
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  31. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا،وَ اصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ"»
  32. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  33. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  34. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَا تُوَكِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لَا مُجْحِفٍ وَ لَا مُلْغِبٍ وَ لَا مُتْعِبٍ"»
  35. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 443.