نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۲۳ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
"زکیه" از ریشه "زکی" به معنای "رشد کردن" و "پاکیزه شدن" است و نفس زکیه به معنای شخصیت متکامل و رشدیافتهای است که بر اثر شخصیت والای او، شهادت و قتلش از اهمیت بهسزایی برخوردار است. نشانه ظهور شدن این قتل، دلالت بر اهمیت فوق العاده این شخصیت در بین مردم دارد.
در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به اين پرسش و دیدگاههای متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصلتری قابل بررسی است.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
نفس زکیه یعنی نفسطاهر، یعنی شخصی که گناهی مرتکب نشده است[۷] برای تأیید این معنا، قراینی وجود دارد مانند:
امام علی(ع) فرمودند[۸]: «آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ هنگام کشته شدن نفسی حرام در روزی حرام»[۹] واژۀ حرام، در این روایت به معنای ممنوع است، یعنی آنکه او را به دلیلپاکی و بیگناهیاش نباید کشت. بنابراین، واژۀ نفس زکیه که در سایر روایات به کار رفته نیز به معنای شخصیت پاک و بیگناه خواهد بود[۱۰].
ولی آنچه معنای اول را تقویت میکند آن است که نفس زکیه انسانی است که بر اثر شخصیت والای او قتل آن اهمیتی به سزا دارد، و اهمیت قتل درباره اشخاص آزمایش شده و با اخلاص است که در سطح بالاتری قرار گرفته باشند که جلب نظر میکند و موجب تأثر و تأسف عمیق مردم میشود ولی کشتن یک فرد معمولی بیگناه نوعا اهمیتی در جوامع ندارد و جلب نظر نمیکند. در ضمن چیزی که میخواهد نشانه شود باید در مورد کسی باشد که در بین مردم شناخته شده باشد، و گرنه نمیتواند دلالت بر چیزی بکند و نشانه ظهور قرار گیرد[۱۷]. و نیز تأکید پیشوایان دینی بر حتمیت این رویداد، اهمیت فوقالعاده آن و مهم بودن شخصیت نفس زکیه را نمایان می کند[۱۸].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«نفس کاملهپاک و پاکیزه است، که کلمه زکیه از ریشه زکی است به معنای «رشد کرد و پاکیزه شد». و مقصود از رشد در اصطلاح اسلامی تکامل با علم و اخلاص و فداکاری است؛ و ممکن است با دقت بیشتری برای کمال دو معنی در نظر بگیریم:
معنای دوم: مقصود از کمالبرائت از آدمکشی است که به همین معنی در قرآن مجید آمده است که میفرماید: «آیا نفس زکیهای را بدون اینکه کسی را کشته باشد تو کشتی؟ کار زشتی انجام دادی»[۱۹] و شاید از این که در اخبار تعبیر به نفس زکیه شده است میخواستند همین مفهوم قرآنی را بگویند یعنی آدم بیگناه که کسی را نکشته است.
ولی آن چه که معنای اول را تقویت میکند آن است که از این روایات آنچه به ذهن میرسد و تبادر میکند نفس زکیه انسانی است که بر اثر شخصیت والای او آن قتل اهمیتی بسزا دارد، و اهمیت قتل درباره اشخاص آزمایش شده و با اخلاص است که در سطح بالاتری قرار گرفته باشند که جلب نظر میکند و موجب تأثر و تأسف عمیق مردم میشود، ولی کشتن یک فرد معمولی بیگناه نوعا اهمیتی در جوامع ندارد و جلب نظر نمیکند، بعلاوه که چیزی که میخواهد نشانه شود میبایست در مورد کسی باشد که در بین مردم شناخته شده باشد، و الا نمیتواند دلالت بر چیزی بکند و نشانه ظهور قرار گیرد. و همچنین بر طبق معنای دوم میتوان آن را به معنای وسیع و گسترده گرفت، و بگوئیم مقصود آن است که از آثار دوران فتنه و آشوب و انحراف کشته شدن عدهای از مردم بدون هیچگونه جرم و گناه است و این همان چیزی است که همه روزهشاهد آن میباشیم، و در طول تاریخ هزاران نمونه از آن را دیدهایم.
بنابراین وقتی معنای اول با مجموع روایات سازگارتر بود و معنای دوم چنین انطباق و تناسبی نداشت بر ما لازم است که معنای اول را گرفته و بر طبق آن عمل کنیم. آیه قرآنی هم هیچ دلالتی بر آن نخواهد داشت زیرا ممکن است در همان جا هم مقصود همین معنای اول باشد یا این که معنای آیه با روایت تفاوت داشته باشد (و این تفاوت ضرری به جائی ندارد)[۲۰].
«زکات در لغت عرب به معنای طهارت و رشد و نموّ آمده است[۲۱]. بر این اساس، در معنای نفس زکیه دو احتمال وجود دارد:
به معنای نفسطاهر، یعنی شخصی که گناهی مرتکب نشده است؛
به معنای شخصیت متکامل و رشد یافته است.
برای تأیید معنای اول، قراینی وجود دارد:
در برخی از روایات در مقام اشاره به این موضوع به جای استعمال واژه نفس زکیه، واژه "الدم الحرام" و یا "نفسحرام" به کار رفته است. امام علی (ع) در حدیثی فرمودهاند: «"أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِآخِرِ مُلْكِ بَنِي فُلَانٍ قُلْنَا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِي يَوْمٍ حَرَام"»[۲۲]. واژه حرام، در این روایت به معنای ممنوع است، یعنی آنکه او را به دلیل پاکی و بیگناهیاش نباید کشت. بنابراین، واژه نفس زکیه که در سایر روایات به کار رفته نیز به معنای شخصیت پاک و بیگناه خواهد بود.
در روایتسلمان در توصیف نفس زکیه، چنین آمده است: «"أَمَا إِنِّي سَأُحَدِّثُكُمْ بِالنَّفْسِ الطَّيِّبَةِ الزَّكِيَّةِ وَ تَضْرِيحِ دَمِهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَام"»[۲۳]. در این روایت نیز نفس زکیه به طیبه توصیف شده و به معنای شخصیت پاک و بیگناه است. علاوه بر این، از واژه نفس زکیه در قرآن کریم نیز استفاده شده و به معنای شخصیت پاک و بیگناه آمده است: ﴿أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ﴾[۲۴].
به نظر میرسد این واژه در روایات به همان معنای قرآنیاش به کار رفته است. قراین زیر معنای دوم را تأیید میکنند:
بیتردید ظهورامام عصر (ع) مهمترین رخداد عالم وجود در آخرالزمان خواهد بود و کشته شدن نفس زکیه از نشانههای چنین حادثه بزرگی است. ایفای نقش علامت برای این واقعه بیبدیل، زمانی امکان میپذیرد که این علامت، اهمیت ویژه و در نتیجه انعکاس وسیعی داشته باشد، و این هم جز با برجسته بودن شخصیت نفس زکیه میسور نیست.
تعدد روایاتی که به این حادثه اشاره دارند و تأکید پیشوایان دینی بر حتمیت این رویداد، اهمیت فوقالعاده آن و مهم بودن شخصیت نفس زکیه را مینمایاند.
از قرائنی که در تأیید معنای دوم گذشت، اگر نتوان اثبات کرد که نفس زکیه معنای شخصیت برجسته و ممتاز دارد، به یقین میتوان گفت که مصداق نفس زکیه، شخصیتی برجسته و ویژه است. در صورتیکه نفس زکیه به معنای پاکی و برائت باشد، در مصداق آن دو احتمال وجود دارد:
او شخص بیگناه معینی است که در زمان و مکان خاص و با کیفیتی خاص کشته میشود؛
یکی از آثار دوران فتنه و انحراف در آخرالزمان کشته شدن تعدادی از انسانهای بیگناه است. بنابراین، نفس زکیه معنای کلی و فراگیر دارد و به شخص معینی اشاره ندارد[۲۶].
به نظر میرسد، واژه نفس زکیهظهور در این دارد که او یک نفر بیشتر نیست و از سوی دیگر سایر خصوصیاتی که در روایات برای وی بیان شده، مانند روایاتی که نام او را ذکر یا فاصله میان کشته شدن او و ظهور را بیان نمودهاند و...، به وحدت مصداق این واژه، و نه عام و کلی بودن آن دلالت دارند. از اینرو، حمل نفس زکیه بر معنای عام آن، بدون دلیل و بلکه مخالف با ظاهرروایات است»[۲۷].
«نفس زکیه يعنى، فرد بىگناه، پاک، کسى که قتلى انجام نداده است و جرمى ندارد[۲۸]. از روايات استفاده میشود در آستانه ظهورحضرت مهدى(ع) در گيرودار مبارزات زمينهساز انقلابمهدى(ع)، فردى پاکباخته و مخلص، در راه امام(ع) میکوشد و مظلومانه کشته میشود. اين رخداد عظيم، طبق بيان روايات بين رکن و مقام- در بهترين مکانهاى زمين- اتفاق میافتد. فرد يادشده از اولاد امام حسن مجتبى(ع) است»[۲۹]»[۳۰].
↑«پس راه افتادند تا هنگامی که پسربچهای دیدند و او را کشت؛ (موسی) گفت: آیا انسانی بیگناه را بیآنکه کسی را کشته باشد کشتی؟ به راستی کاری ناپسند کردی!» سوره کهف، آیه ۷۴.