فرق بین علم فعلی و شأنی معصوم چیست؟ (پرسش)
فرق بین علم فعلی و شأنی معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
فرق بین علم فعلی و شأنی معصوم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل بالاتر | علم معصوم / ویژگی علم معصوم |
مدخل اصلی | علم فعلی |
مدخل وابسته | علم شأنی / علم تام / علم محدود |
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
آیتالله سید محمد علی قاضی طباطبایی در مقاله «مقدمهای بر کتاب علم امام» در اینباره گفته است:
- «تمامی اوصاف امام(ع) و کمالات وی در مقام فعليت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی امام، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست؛ به این معنی که اگر خداوند به امام(ع) علم آموخت، میداند و اگر نياموخت و یاد نداد، نمیداند. این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند؛ زیرا این حرف اگر خدا به پیغمبر(ص) و امام(ع) یاد داد، میداند و اگر یاد نداد، نمیداند نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است. در مرحله شأنیت، اگر خدا به شخصی و به موجودی چیزی یاد داد و علم داد، میداند و اگر نداد، نمیداند، چنانچه تمامی اوصاف از قوای ظاهری و باطنی ماها در مقام فعلیّت است. اگر شما از کسی سؤال کنید که آیا خدا به شما قوه بینایی داده است یا نه؟ در جواب خواهید شنید: بلی، خدا به من قوه باصره و بینایی داده و با آن میبینم. هرگز در جواب نخواهد گفت: اگر خدا قوه باصره و بینایی به من داده باشد، خواهم دید و اگر نداده باشد، نخواهم دید، زیرا خدا آن قوه را به او داده است و فعلاً آن قوه در او موجود است، هر چند از اندازه و کمّیّت دیدن او، ما اطلاع نداشته باشیم، ولی قطع داریم که خدا قوه دیدن را به او داده و در مقام فعلیّت است و لذا در جواب اظهار خواهد کرد: قوه بینایی را به من داده و میبینم. و همچنین است اگر شما سؤالی از سایر اوصاف و قوای شخصی کرده باشید، از مرحله فعلیت آنها جواب خواهید شنید، نه از مرحله شأنیت آنها، مانند علم و قدرت و حیات و قوه باصره و سامعه و قوه ذائقه و شامه و لامسه و دیگر از قوای انسانی که تماماً در مرحله فعلیت است و در مقام سؤال از آنها، جواب از آن مرحله داده میشود، نه از مرحله شأنیت آنها، زیرا مرحله شأنیت نسبت به تمامی موجودات، چنانچه گفته شد، یکسان است. اگر خداوند به آنها آن صفت و قوه را داده باشد، میدانند و میبینند و میشنوند و اگر نداده باشد، نمیدانند و نمیبینند و نمیشنوند؛ و همینطور است تا آخر آن اوصاف و قوای انسانی، اگر یک به یک شمرده شود. حالا این مطلب که واضح گشت، اگر نسبت به علم پیغمبر(ص) و امام(ع) در مقام شأنيت بگذاریم و بگوییم: اگر خداوند به آن بزرگواران آموخته و فهمانیده، میدانند و اگر نیاموخته و نفهمانیده، نمیدانند، باید از ماها هم در صفت علم پایینتر باشند، زیرا علم ما نسبت به ما در مرحله فعلیت است، ولو مقدارش هر قدر باشد، اما علم پیغمبر(ص) و امام(ع) نسبت به آنها در مقام شأنیّت باشد و بگوییم: اگر ما شک کرده باشیم که آیا پیغمبر(ص) و امام(ع) به فلان حکم شرعی و یا موضوع خارجی علم دارد یا نه، باید در جواب بگوییم: علم ندارد. اصل، عدم علم اوست، به جهت اینکه اگر خداوند علم آن چیز را به او آموخته باشد، میداند و اگر نیاموخته باشد، نمیداند و در مقام شک، اصل، عدم علم است. پس پیغمبر(ص) و امام(ع) در صفت علم از ماها هم باید کمتر باشند، زیرا علم ما در مرحله فعلیت است و علم آنها در مرحله شأنیت، بنا به آن توهمی که در حق پیغمبر و امام شده است. منظور ما در اینجا تنها اشاره به این مطلب نادرست بود که از بعضی افواه شنیده شده است و ناشی از جهالت و نبودن مراتب علمی و عدم آشنایی به معارف دینی است. و اما آنچه در علم اصول فقه، در باب عام و خاص، بعضی گفتهاند که اصل، عدم علم امام(ع) است، آن مطلب دیگر است. راجع به علم امام(ع) از اسباب ظاهری است که مکلف است به آن عمل نماید و از مدّعی در مقام دعوا شاهد بخواهد و بر حسب عادت از امور عادی و از آمدن و رفتن کسی مثلاً سؤال کند و مربوط به علم امامت نیست و این موضوع را اِبنُ عَمِّنا العَلّامَةُ الكَبيرُ المُجتَهِدُ الفقيه، آقا ميرزا محمّد تقى قاضی طباطبائی در حواشی خود بر کتاب قوانین، در مبحث عام و خاص به بهترین وجهی تحقیق فرموده و در هوامش قوانین به خط مرحوم شیخ عبدالرحیم چاپ شده است[۱]. پس با صراحت بیان باید گفت: پیغمبر(ص) و امام(ع) عالم هستند به علم فعلی؛ و علم آنها را شأنی دانستن، چنانچه توضیح داده شد، جهل و نادانی است. اما از جهت کمّیت و مقدار و از جهت کیفیّت و حصولی و یا حضوری بودن علم، آن مطلب دیگر است، و مشروط است به حصول علم و از واجبات مشروطه است؛ گرچه نسبت به خواصّ، از قبیل اول است، چنانچه اشاره شد و نیز تحقیق خواهیم کرد»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
آیتالله مصباح یزدی، در «شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه» در اینباره گفته است:
- «در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره علم امام آمده که عنوان آن این است: ائمه اطهار (ع) هر گاه بخواهند بدانند میدانند «إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»[۳] معنای این روایات آن است که ائمه(ع) مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند»[۴].
|}
۲. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سبحانی در کتاب «منابع علم امامان شیعه» در اینباره گفته است:
- «خداوند به همه چیز آگاه است علم فعلى و هیچ چیز از او پنهان نمىماند. ولى انبیا و اولیا ممکن است بالفعل بسیارى از اسرار غیب را ندانند. اما اگر اراده کنند، خداوند آنان را آگاه مىنماید علم شأنى و استعدادى. از این رو "کلینی" در کتاب کافى، بابى را با این عنوان نوشته است: «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»[۵] در حدیثى از امام صادق(ع) مىخوانیم: «عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ المَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله (ع) قَالَ إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ الله ذَلِك»[۶]»[۷].
|}
۳. حجت الاسلام و المسلمین واعظی؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمین واعظی، در مقاله «گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل» در اینباره گفته است:
- «یکی دیگر از تقسیمات علم، تقسیم آن به فعلی و شأنی است. از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است. از علم شأنی به غیر حضوری، ارادی و بالقوه و اشائی یاد کردهاند. درباره علم امامان معصوم (ع) بحث است که آیا علم آنان فعلی و حضوری است یا ارادی و شأنی؟ دو نظریه است. بسیاری از دانشمندان و محققان، علم امام را فعلی دانستهاند و برخی هم، شأنی بودن آن را پذیرفتهاند»[۸].
|}
۴. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
- «یکی از سؤالات در باب علم امام(ع) این است که آیا علم امام(ع) متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد:
- مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم» [۹] و «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»[۱۰]
- گاهی علومی برای پیامبران و امامان بدون اراده حاصل میشود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: امام علی (ع) فرمودهاند: «مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»[۱۱] و امام کاظم(ع) فرمودهاند: «بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً»،[۱۲] تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبهخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید.
- همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن میشود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمیشود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود.
- نتیجه: حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل میشود، ولی التفات به هر عالمی فقط علت تامه برای انکشاف همان مرتبه است و انکشاف دیگر مراتب متوقف بر التفات به خود آن مراتب است. پس در حقیقت شرط حصول علم التفات خاص به آن شیء در مرتبه خاصش است و اگر گاهی از اراده سخن به میان میآید به عنوان ملزوم التفات و راه اختیاری علم مطرح میشود».[۱۳]
|}
۵. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
- حجت الاسلام و المسلمین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
- «مراد از علم اشائی یا ارادی آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه او هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود.
- شیخ محمد حسین مظفر در تعریف علم اشائی چنین آورده است: مقصود از علم حضوری یا ارادی و انشائی؛ آن علمی است که از مسیر الهام یا قرار دادن در شنوایی معصوم یا آموزش رسول یا مسیرهای دیگر از سوی خداوند متعال عطا شده باشد. و این علم مختص و ویژه امام(ع) می باشد. منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که به صورت اکتسابی و از طریق نشانهها و حواس ظاهری و مصنوعات اکتسابی به دست آید. مردم با امام در این نوع از علم مشترک هستند چرا که این علم تابع اسباب عادی است و این علم مختص به کسی نیست. این نوع از علم به خلاف نوع اول است، چرا که علم نوع اول را خداوند متعال تنها به آنان که بخواهد و انتخاب نماید عطا مینماید.[۱۴]
- روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. ثقة الاسلام کلینی در کافی در بابی با عنوان «أن الأئمة (ع) إذا شاؤوا أن یعلموا علموا» سه روایت از امام صادق(ع) آورده است که مضمون آنها آن است که اهل بیت(ع) هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد.
- روایت اول چنین است: « إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم»[۱۵]
- روایت دوم چنین است: « إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»[۱۶]
- در روایت سوم چنین آمده است: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[۱۷]
- چنان که پیداست در تمام این سه روایت بر اشائی و منوط بودن علم امام به تعلیم الهی تأکید شده است»[۱۸].
|}
۶. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
- «برخی از محققان در خصوص بحث علم امام(ع) این دو اصطلاح را بهکار بردهاند و مرادشان از علم فعلی: علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است اما در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفس مرید تحقق میآید. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاق مجازی است و چنین چیزی حقیقتا جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی علم ارادی و علم اشانی و علم مشروط هم اطلاق کردهاند[۱۹] »[۲۰].
|}
۷. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
- آقای منصف علی مطهری در پایاننامه «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
- «فعلی: ائمه همه چیز را بالفعل میدانند جز بخش ویژه ای که مخصوص ذات پاک خداوند است مانند علوم پنجگانه که در سوره لقمان آمده مانند علم به کنه ذات پروردگار، اسماء و صفات او شاهد این سخن روایاتی است که با صراحت میگوید عِلْمَ مَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَهُ» علم آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت را دار هستند.
- الف) امامان از آن چه در گذشته و آینده واقع میشود آگاهاند و چیزی بر آنها مخفی نیست[۲۱]
- ب) مفضل نقل میکند: امام صادق(ع) فرمود: خداوند واجب میکند طاعت عبدی را بر بندگان و بعد از آن بنده میپوشاند خبر آسمان را امام فرمود نه به خدا قسم خداوند کریم و رحیمتر از آن است که واجب کند اطاعت بعدی را بعد از آن بپوشاند خبر آسمان و صبح و شام را[۲۲]
- شأنی: ائمه(ع) همه این امور را میدانند اما "بالقوه" نه بالفعل یعنی هرگاه بخواهند اراده کنند چیزی را از اسرار غیب بدانند خداوند به آنها الهام میکند و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب میشود و میتوانند هر چیزی از اسرار غیب را بدانند و یا کتبی نزد آنها است که با آن مینگرند و اسرار غیب با خبر میشوند و یا اینکه در هر حال که خداوند اراده کند و به اصطلاح حالت "بسط" به آنها دست دهد از این اسرار با خبر میشوند و در حالی که این اراده بر گرفته شود و به اصطلاح حالت "قبض" حاصل گردد این علوم موقتا پنهان میشوند. شاهد این نظر روایاتی است که میگوید امامان و پیشوایان معصوم هنگامی که میخواستند چیزی را بدانند میدانستند " ان الائمة اذا شاءوا أن يعلموا علموا"امامان هرگاه اراده میکردند چیزی را بدانند میدانستند.
|}
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ حواشی آن بزرگوار در هوامش قوانین، به سال ۱۳۰۳ق، در تبریز، به خط مرحوم عبدالرحیم چاپ شده و آنچه راجع به مطلب مزبور نگارش داده، در صفحه۲۲۷ مذکور است و نسخه خطّی از حاشیه آن مرحوم در کتابخانه ما موجود است.
- ↑ علم امام، ص ۴۹۵.
- ↑ الکافی، ج۱ ص۲۵۸.
- ↑ شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده
- ↑ «امامان هرگاه بخواهند چیزى را بدانند به آنها تعلیم داده مىشود»؛ کافى، ج١، ص٢۵٨.
- ↑ «هنگامى که امام اراده مىکند چیزى را بداند، خدا او را از آن چیز آگاه مىکند»؛ کافى، ج ١، ص ٢۵٨.
- ↑ منابع علم امامان شیعه، ص ۸۰.
- ↑ گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل؛ ص۱۹۰ و ۱۹۱.
- ↑ «همانا امام اگر بخواهد بداند تعلیم داده میشود».
- ↑ «اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه شود خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه میسازد».
- ↑ «در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم(ص) را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا».
- ↑ «در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله(ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانوادهاش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است».
- ↑ علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
- ↑ «إن المراد من العلم الحضوری أو الإرادی والإشائی هو : ما کان موهوبا من العلام سبحانه ومستفاضا منه بطریق الالهام أو النقر فی الأسماع أو التعلیم من الرسول أو غیر ذلک من الأسباب . وهذا العلم اختص به الإمام دون غیره من الأنام . ولیس المراد من العلم ها هنا ما حصل بالکسب من الأمارات والحواس الظاهریة والصنایع الاکتسابیة ، لاشتراک الناس مع الإمام فی هذا العلم لأنه تابع لأسبابه الاعتیادیة وهذا لا یختص بأحد . وهو بخلاف الأول إذ لا یمنحه علام الغیوب إلا لمن أراد واصطفی».
- ↑ «به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، خواهد دانست».
- ↑ «به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده میشود».
- ↑ «اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت».
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ سید عبدالحسین نجفی لاری، رسالة وجیزة فی كمیة علم الامام و كیفیته، چاپ شده در علم امام (مجموعه مقـالات)، قـم، انتـشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۸،ص۱۰۰.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۹.
- ↑ "أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) يَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ أَنَّهُ لَا يَخْفَى عَلَيْهِمُ الشَّيْءُ"
- ↑ « عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْأَفُ بِالْعِبَادِ مِنْ أَنْ يَفْرِضْ عَلَيْهِ طَاعَةَ عَبْدٍ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاء»؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص ۱۲۴.
- ↑ "عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ"؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸
- ↑ علم ائمه از نظر عقل و نقل؛ ص۸۹.