نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۲ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
ریشه قرآنیانتظار فرج چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
این مؤلّفه در فرهنگ انتظارِ منجیِ موعود رهیابی و اثبات گردد.
این مهم در دو عنوان زیر پیگیری میشود:
۱. حرکت و پویایی مهمترین مؤلّفه امید: در تعالیم اسلامی، آموزه "امید" با حرکت، تلاش و پویایی، قرین و همنشین است. قرآن کریم میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۴].
در این آیهامید به لطف و رحمتپروردگار، مشروط به "ایمان، هجرت و جهاد" است، یعنی کسانی امید به رحمت خداوند دارند که اهل ایمان و عمل باشند، بنابراین افرادی که اهل حرکت، تلاش و عمل صالح نیستند نمیتوانند به رحمت خداامیدوار باشند. "رجاء" آن امیدی است که انسان مقدّمات آن را فراهم سازد، و اساساً امیدِ بدون عمل، آرزویی بیش نیست. در آیه دیگری این حقیقت چنین بیان شده است: ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[۵].
«قال رسول اللّه(ص): يا علي!... و ذلك حين تغيرت البلاد و ضعف العباد و اليأس من الفرج، فعند ذلك يظهر القائم المهدي من ولدي»[۱۴].(...)
تعابیر «إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ»، «مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «الْيَأْسِ مِنَ الْفَرَجِ»، و «فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» در روایات فوق، هر یک به نوعی بر این مطلب دلالت دارند که هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) زمانی خواهد بود که یأس و ناامیدیحاکم باشد. در حدیث اول تا چهارم متعلّق یأس بیان نشده است، یعنی مشخص نشده که یأس از چه چیزی منظور است، اما در حدیث پنجم و... قید «مِنَ الْفَرَجِ» و «مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» گویای آن است که مراد، یأس و ناامیدی از فرج است، یعنی خروجحضرت زمانی خواهد بود که مردم از مشاهده فرج در ظهورحضرت (به جهت طولانی شدن غیبت) و یا فرج و گشایش در امور خویش مأیوس شدهاند.
ثالثاً: از امام جواد(ع) روایت شده است: همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی(ع)) را در یک شب اصلاح میفرماید، همانطور که کار کلیم خود حضرت موسی(ع) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. بهتریناعمال شیعیان ما انتظار فرج میباشد[۱۶]. تعبیر "اصلاح در یک شب" میفهماند که اذنظهورحضرت بدون هیچگونه زمینه و مقدمه قبلی و در وقتی که ظاهراً نشانهای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر میشود. ممکن است مراد از روایات محل بحث نیز این باشد که در زمانی که مردم از ظهورحضرت به لحاظ ظاهری ناامیدند و نشانهای بر نزدیک بودن ظهور ایشان وجود ندارد، ناگهان امر ظهور ایشان فرا میرسد. این معنا نه تنها با حرکت و تلاش و پویایی منافات ندارد، بلکه باور به ناگهانی بودن زمان ظهور موجب میشود که انسان در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نگردد و در هر لحظه وقوع فرج را امری ممکن و عملی بداند، لذا همواره آمادگی خود را برای امر ظهور (با انجام وظایف فردی و اجتماعی خود) حفظ نماید.(...)
رابعاً: در حدیث چهارم تحقق ظهور امام عصر(ع) به غربال شدن مردم و جدا شدن (نیکان و بَدان) آنها از یکدیگر منوط گردیده است. در این حدیث، امام صادق(ع) پس از سه تعبیر «حَتَّى تُغَرْبَلُوا»، «حَتَّى تُمَحَّصُوا» و «حَتَّى تُمَيَّزُوا» میفرمایند: «لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ». ذکر عبارت «إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ» در سیاق عبارات قبلی و پس از آن تعابیر میتواند گویای این باشد که یکی از محورهای غربال شدن مردم و جدا شدن آنها از یکدیگر محور "یأس و امید" است. بنابراین، معنای حدیث چنین خواهد بود که ظهورحضرت هنگامی فرا میرسد که انسانهای امیدوار و ناامید از یکدیگر جدا شوند. این بیان نشان میدهد که در زمان ظهور همچنان افرادی که به ظهور و فرجالهی امیدوارند وجود دارند و اینگونه نیست که همه مردم دچار این یأس و ناامیدی و در نتیجه کوتاهی در انجام وظایف خود شده باشند. عبارت بعدی که میفرماید: «لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ» میتواند شاهد این مطلب باشد»[۱۷].]]]]
↑«الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) يَذُبُّ عَنْهُ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۷.
↑«امام رضا(ع) میفرماید: چقدر صبر پیشه گرفتن و انتظار فرج کشیدن نیکو است، آیا نشنیدهاید سخن خداوند را که فرمود: چشم به راه باشید که من نیز چشم به راهم و منتظر باشید که من هم با شما منتظر میباشم؟ پس صبر پیشه گیرید که فرجآل محمد (و ظهوردولت حق) هنگام یأس و نومیدی خواهد رسید و این را بدانید آنها که پیش از شما بودند بیش از شما صبر کردهاند.» ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۵؛ حمیری، عبداللّه بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۸۰؛ فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، ج۲، ص۴۴۱؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۱.
↑«ای منصور این امر برای شما فرا نخواهد رسید مگر بعد از مأیوس شدن. نه به خدا نمیآید مگر بعد از آنکه خوب و بد شما امتیاز یابند، نه به خدا نمیآید مگر موقعی که پاک شوید، نه به خدا او نمیآید مگر هنگامی که آن کس که شقی است، شقاوتش آشکار گردد و آنکس که سعادتمند است شناخته شود.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الإمامة و التبصیر من الحیرة، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۴، ص۱۸۴.
↑«داود بن کثیر رقیّ گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: فدایت شوم این امر (یعنی حکومتحقّ و الهی) چندان بر ما به درازا کشید که دلتنگ شدیم و از اندوه جانمان به لب رسید، فرمود: همانا این امر در آخرین پایه ناامیدی (مردم) و سختترین مرتبه دلتنگی و اندوه باشد که ناگاه نداکنندهای از آسمان به نام قائم و پدرش آواز سر میدهد، عرض کردم: فدایت شوم نام او چیست؟ آن حضرت فرمود: اسم او اسم یک پیامبر و نام پدرش نام جانشینی است.» نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۳۸؛ حرّ عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة، ج۵، ص۱۵۷.
↑«من و حارث بن مغیره با جماعتی از اصحابمان (شیعیان) خدمتامام صادق(ع) نشسته بودیم (و از ظهوردولت حق سخن میگفتیم) آن حضرت سخن ما را میشنید، سپس فرمود کجائید شما؟ هیهات، هیهات، نه به خدا آنچه به سویش چشم میکشید واقع نشود، تا غربال شوید، نه به خدا آنچه به سویش چشم میکشید واقع نشود، تا بررسی شوید، نه به خدا آنچه بسویش چشم میکشید واقع نشود تا جدا شوید. نه به خدا آنچه بسویش چشم میکشید واقع نشود، جز بعد از نومیدی. نه به خدا، آنچه بسویش چشم میکشید واقع نشود، تا شقاوت بشقی برسد و سعادت بسعید.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۴۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۳۳۵.