دانش اخلاق اسلامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
اخلاق، مهمترین بخش منشی و رفتاری هر نظام معرفتی و اجتماعی است. امام نیز در منظومه فکری و اجتماعی خود بر عنصر اخلاق، تأکید بسیار داشت. در این منظومه با استفاده از سخنرانیها و نگاشتههای امام خمینی، به تعریف اخلاق، ضرورت تهذیب نفس، مبانی نظام اخلاقی، فضایل و رذایل اخلاقی، اخلاق کاربردی پرداخته شده است.
معنای اخلاق
اخلاق، جمع «خُلق» و «خُلُق» میباشد، این کلمه را صاحبان لغت اینگونه بیان نمودهاند: «جوهری»[۱] و «طریحی»[۲] آن را به معنای سرشت دانستهاند و ابناثیر در توضیح «خُلق» میگوید: خلق عبارت است از: طبع، سرشت و حقیقت آن صورت باطنی یعنی نفس و اوصاف و معانی مختص به آن است، همچنان که «خلق» برای صورت ظاهری انسان بهکار میرود[۳]. راغب اصفهانی درباره این واژه میگوید: خَلق و خُلق در اصل یکی هستند، لکن خَلق به هیئات و صورتهایی که با چشم درک میشود اختصاص یافته و خُلق به قواعد و سجایایی که با بصیرت درک میشود مختص شده است[۴]. از مجموعه دیدگاههای ذکر شده مشخص میشود که اخلاق عبارت است از صفت و کیفیت درونی نفس که از آن به سجیه و خوی و خصلت درونی تعبیر میشود. با توجه به تعاریف علمای اخلاق میتوان اذعان نمود که تعاریف آنها برگرفته از تعاریف اصل لغت است؛ در تعریف رایج «اخلاق» اینگونه تعریف نمودهاند: الخلق عبارة عن ملكة للنفس مقتضية لصدور الأفعال بسهولة من دون احتياج إلى فكر و روية[۵]. خلق عبارت است از ملکهای برای نفس که اقتضای صدور افعال را با سهولت و بدون نیاز به فکر و تأمل دارا میباشد. در این تعریف چند قید مهم وجود دارد که توجه به آنها موجب روشن شدن تعریف اخلاق خواهد شد.
قید اول: ملکه بودن که در برابر افعال ناشی از حالهای موقتی است از افعالی که در موارد مشابه کامل از فرد صادر میشود نشانه آن است که آن صفت در فرد مستتر و ثابت نیست؛ لذا نمیتوان صادرکننده آن فعل را متّصف به آن صفت نمود.
قید دوم: اقتضای صدور، به معنای اینکه آن ملکه باعث میشود مقتضی صدور فعل ایجاد شود نه اینکه علت تامه برای صدور فعل باشد تا در نتیجه فعل بدون اختیار از فاعل صادر گردد؛ لذا کلمه مقتضیة لصدور فعل گفته شده نه موجب لصدور فعل.
قید سوم: سهولت و آسانی در انجام فعل که در برابر مشقّتدار بودن رفتارهای اخلاقی است در صورتی که آن صفت در شخص پایدار و ملکه نشده باشد.
قید چهارم: عدم احتیاج به تأمل و تفکر به این معنا که انجام عمل با تکیه بر تفکر مرتکز که به سرعت انجام میشود فرد را از اینکه بخواهد در انجام عمل درنگ و تأمل کند باز میدارد و به عبارت دیگر با توجه به ملکه و پایدار شدن آن صفت معین در شخص در جایی که نیاز به انجام فعلی باشد، شخص نیاز به تأمل و تفکر ندارد و به انجام عمل اقدام خواهد کرد. منظور این نیست که فرد اعمالش را بدون فکر انجام میدهد بلکه بعد از تأمل و تفکر در خصوص اینکه انجام فعلی مقتضی فضائل انسانی باشد در انجام آن درنگ و تأمل نخواهد کرد و این بدون تأمل و درنگ غیر عدم احتیاج به تأمل و تفکر تفضیلی است، در بیانی که در ذیل از حضرت امام خمینی نقل میشود این نکته به خوبی با ذکر مثال از سوی ایشان توضیح داده شده است. ایشان در این خصوص میفرماید: «خُلق عبارت از حالتی است در نفس که انسان را دعوت به عمل میکند بدون رویه و فکر. مثلاً کسی که دارای خلق سخاوت است، آن خلق او را وادار به وجود اتفاق میکند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجّهاتی فکر کند گویی یکی از افعال طبیعیه اوست، مثل دیدن و شنیدن»[۶].
بنابر آنچه از تعریف اصطلاحی بیان شد در صورتی میتوان فردی را متصف به فضیلت یا رذیلت اخلاقی نمود که منشاء صدور فعل صفت پایدار و ثابت نفسانی باشد که در اصطلاح به آن ملکه نفسانی میگویند و در صورتی که در موارد مشابه فعل ثابتی از او صادر نگردد نمیتوان او را متصف به آن صفت دانست.[۷]
علم اخلاق
اهمیت و کارکردهای تهذیب نفس
اهمیت و ضرورت تهذیب نفس
در جهانبینی اسلامی انسان و هستی بدون هدف آفریده نشده است[۸] و انسان به عنوان عصاره خلقت[۹] و خلیفه خدا در روی زمین دارای هدف والایی است که از آن به «قرب إلی الله» یاد میشود. قربی که امری وجودی است و به معنای نزدیکی وجودی انسان به کمال مطلق میباشد. به هر مقدار که انسان واجد صفات پسندیده گردد به کمال مطلق که همه صفات کمالیه را به نحو اطلاق دارا میباشد نزدیکتر خواهد بود. این نزدیکی بدون تهذیب نفس و تزکیة باطن و تخلق به اخلاق الهی غیرممکن خواهد بود؛ لذا تهذیب نفس و تخلق به اخلاق الهی مقصد همه مکتبهای توحیدی میباشد[۱۰]؛ و مقصد قرآن به عنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی چیزی جز تصفیه عقول و تزکیه نفس برای رسیدن به قرب به خداوند و کلمه توحید نمیباشد[۱۱]. در نظام اخلاقی اسلام پرورش و تهذیب نفس و تخلق به اخلاق فاضله قبل از آموزش است و اگر هم قبل نباشد، همراه آموزش است و رتبه آن مقدم بر آموزش میباشد[۱۲]. تمام مسائلی که در اسلام وجود دارد حتی مسائل سیاسیاش، مسائل تهذیبی است و برای تطهیر انسان و تخلق او به اخلاق الهی است. به همین دلیل است که در قرآن کریم مسأله تهذیب نفس و تزکیه آن از همه ابواب دیگر زیادتر و بیشتر است. خداوند در قرآن مجید بعد از هفت قسم میفرماید: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۱۳]. این تأکید به انسان میفهماند که اساس اموری که همه چیز از طریق آن اصلاح میگردد تهذیب است و اساس همه مسائل انحرافی عدم تهذیب[۱۴]. در فرهنگ دینی جهاد با دشمنان اسلام که از بزرگترین فضائل محسوب میگردد «جهاد اصغر» نامیده شده است و جهاد با نفس جهاد اکبر خوانده شده است و تمام جهادها تابع این جهاد میباشند و اگر این جهاد با موفقیت انجام گیرد هر جهادی که تحقق یابد جهاد الهی است و در غیر این صورت شیطانی خواهد بود[۱۵].
به طور کلی، تطهیر قلوب از قذارات معنویه و کثافات خلقیه از اهم امور میباشد که لازم است از هر طریق ممکن به آن پرداخته شود[۱۶]. به همین دلیل است که هدف از بعثت انبیاء الهی تزکیه نفوس شمرده شده است[۱۷] و پیامبر گرامی اسلام هدف از بعثت خود را کامل کردن منشهای نیک میداند: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[۱۸] تا از این طریق خودخواهیها، خودبینیها، ریاستطلبیها، دنیاطلبیها از بین برود و به جای همه خدای تبارک و تعالی قرار گیرد[۱۹]. میتوان گفت مقصد اصلی تمام ادیان الهی نشر معارف حقیقی و واقعی بوده است و این مهم بدون تهذیب نفس و طرد آن از ظلمت طبیعت حاصل نخواهد شد[۲۰]. لازم است بشر در تمام عمر خود به این امر مهم بپردازد و از خواب غفلت بیدار گردد و دامن همت به کمر زند و تا وقت باقی است فرصت را غنیمت شمرد[۲۱]. به همین دلیل حضرت امام خمینی از بالاترین و والاترین حوزههایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد را علوم معنوی اسلامی از قبیل: علم اخلاق، تهذیب نفس و سیر و سلوک إلی الله میدانند[۲۲].[۲۳]
اهداف و کارکردهای تهذیب نفس
همچنان که در بخش گذشته بیان گردید هدف از خلقت انسان قرب إلیالله و رسیدن به مقصد اعلای توحید میباشد و این مهم جز از طریق تزکیه نفس و تخلق به صفات پسندیده الهی حاصل نخواهد شد[۲۴]. این مهم هدف اصلی و اساسی تهذیب اخلاق میباشد، لکن آثار فردی و اجتماعی واسطهای دیگری نیز میتوان برای تهذیب نفس برشمرد که در ذیل به بعضی از مهمترین آنها اشاره میگردد.
آثار فردی تهذیب نفس
پاک کردن نفس از آلودگیها و آراستن آن به فضائل اخلاقی دارای آثار زیادی است که بعضی از آنها در افکار و بعضی در رفتار انسان متجلی خواهد شد و به تعبیر دیگر تهذیب نفس که بخشی از حکمت عملی است در حکمت نظری که مربوط به درک حقایق هستی است مؤثر میباشد و تجلی انوار غیبی و درک حقایق باطنی متأخر از تهذیب باطن از رذائل و آراستن آن به فضائل است که بخشی از حکمت عملی میباشد که در ذیل به بعضی از آثار آن اشاره خواهد شد.[۲۵]
درک حقائق
آدمی، همواره طالب کسب حقائق هستی است. در فرهنگ دینی درک حقائق هستی بلکه مهمترین حقایق هستی تنها از طریق علم آن هم علوم تجربی حاصل نخواهد شد و نیاز به تزکیه نفس و تطهیر قلب از کژیها دارد تا از این طریق مصفا بشود از ظلمات و در نتیجه بتواند کتاب الهی و حکمت را درک نماید. هر نفسی نمیتواند این نوری را که از غیب متجلی شده است و متنزل شده و به عالم شهود رسیده است، ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسر نمیگردد و تا نفوس از همه آلودگیها که بزرگترین آنها آلودگی نفس است، تزکیه نگردد نمیتواند حقایق هستی را درک نماید؛ و تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود و تا گرفتار هواهای نفسانی است و تا گرفتار خودبینیهاست و تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است، لیاقت پیدا نمیکند که این نور الهی در قلب او منعکس گردد. هر کس بخواهد محتوای قرآن را بفهمد، و به نحوی که هرچه قرائت کند بالا برود و به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شود، این ممکن نخواهد بود مگر اینکه حجابها برداشته شود. اگر این توفیق حاصل گردد دنیا یک نوری میشود نظیر نور قرآن و جلوه نور قرآن[۲۶]. با توجه به بیان حضرت امام یکی از راههای مهم که بدون آن امکان درک حقایق هستی به طور کامل و جامع غیر ممکن میباشد تهذیب باطن و سیر در منازل و صعود به مقامات بلند عرفانی در بعد عملی است؛ زیرا درک همه حوزههای حقایق هستی از نوعی نیستند که از طریق علوم تجربی و علوم حصولی قابل درک باشند و بعضی از آنها تنها از طریق علوم حضوری قابل درک میباشند که نیاز به تهذیب نفس و تزکیه باطن خواهند داشت.[۲۷]
تجلی خدا در وجود انسان
انسان موجودی است که وجود او میتواند تجلی صفات رحمانی و یا شیطانی گردد و هر کدام میتوانند وجود انسان را تصرف کنند و در اختیار گیرند و از امور بسیار مهم و اساسی که موجب تجلی صفات رحمانی و تصرف حق تعالی در وجود انسان میشود تهذیب و تطهیر نفس میباشد، پس اگر صورت ملکیه انسانیه برای خدا خالص گردید و جیوش ظاهریه دنیایی نفس که عبارت است از قوای متشتته در ملک بدن در پناه حق - سکنی گرفت و اقالیم سبعه ارضیه را که چشم و گوش و زبان و بطن و فرج و دست و پا است از قذارات معاصی تطهیر گردید، نفس در تصرف ملائکة الله که جیوش الهیهاند قرار میگیرد و کم کم این اقالیم حقانی میگردد و به تصرف حق در میآید، تا آنجا که خود نیز ملائکة الله شود، یا چون ملائکة الله ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۲۸]. و خداوند او را از ظلمات عالم طبیعت به ید غیبی نجات دهد و ارض مظلمة قلب او را به نور جمال خود روشن نماید[۲۹] و بدینسان انسان آیینه تمام نمای خداوند در هستی خواهد شد.[۳۰]
آسان شدن مشکلات
زندگی دنیوی همیشه با سختیها و دشواریها عجین بوده است و بر این مطلب آیات قرآن کریم نیز گواهی میدهد ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ﴾[۳۱]. و از سنتهای دائمی خداوند آزمایش انسان از راههای مختلف میباشد که یکی از مهمترین آنها آزمایش از طریق مشکلات و سختیها میباشد: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ﴾[۳۲]. بهترین راهی که میتواند مشکلات را بر انسان ساده نماید و او را در صراط مستقیم حفظ نماید تهذیب نفس و تحکیم مبانی تقوا و خروج حب دنیا که رأس تمام خطیئات است از قلب میباشد[۳۳]، در صورتی که انسان بداند هرچه هست اوست و جلوه جمال او، و جسم و جان و روح و روان همه از اوست هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گوارا و فدا شدن در راه او احلی از عسل، بلکه بالاتر از هر چیزی خواهد بود[۳۴]. مشکلاتی که در زندگی انسان بهوجود میآید بخشی ناشی از اعمال ناپسند اوست که تهذیب نفس از رذائل خصوصاً حبّ دنیا که ریشه همه رذائل میباشد مانع محکمی در مقابل این مشکلات خواهد بود و بخشی نیز ناشی از امتحان الهی است که تهذیب نفس و آراستن آن به فضائل اخلاقی موجب بالا رفتن ظرفیت و صبر انسان خواهد شد که میتواند تحمل مشکلات را برای او ساده نماید.[۳۵]
آزادگی و وارستگی از قیود دنیوی
تمام وابستگیها، منشأش وابستگیای است که انسان به خودش دارد، تمام وابستگیها از خود انسان پیدا میشود. و اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، چنین انسانی دیگر از هیچ چیز نمیترسد و هیچ چیزی نمیتواند او را در بند کشد[۳۶]؛ زیرا او وارسته است و وابسته به هواهای نفسانی نمیباشد و معبود خود را خدا قرار میدهد[۳۷]. چنین کسی عبد خداوند خواهد بود و تنها یک وابستگی دارد آنهم وابستگی و تعلق به خداوند قهار که عین آزادگی و وارستگی است.[۳۸]
نهراسیدن از مرگ
یکی از اموری که موجبات نگرانی و ترس آدمی را به همراه دارد، مسأله مرگ و نیستی است و همین امر عاملی میگردد برای برخی از مشکلات روحی و اخلاقی. در حالیکه انسان مهذب و متخلق به اخلاق الهی از هیچ چیز از جمله مرگ ترسی ندارد و آن را چیز آسانی میداند بلکه مشتاق مرگ میگردد همچنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: «انس من به مرگ بیشتر از انس بچه است به پستان مادرش»[۳۹] زیرا انسان مهذب میداند که دنیا چیست و ماوراء دنیا چیست و میداند که موت چیزی نیست جز حیات[۴۰].[۴۱]
حق خواهی
یکی از فضائل مهم انسانی که اگر انسان واجد آن باشد کمال بزرگی را دارا میباشد این است که حق را برای حق بخواهد. از حق خوشش بیاید برای اینکه حق است و از باطل متنفر باشد برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، این مالکیت را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف کند و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این قدرت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند. کسانی که حق را برای حق میخواهند اندکاند، بسیار اندک، و کسانی که باطل را برای باطل بودنش قبول ندارند و از آن متنفرند اندکاند و بسیار اندک و تنها کسانی دارای این صفت ارزشمند هستند که قلب خود را تطهیر کرده باشند و از هواهای نفسانی خود را تهی کرده باشند[۴۲].[۴۳]
آثار اجتماعی
اتحاد و همدلی
یکی از مشکلات جوامع انسانی اختلاف و تفرقه بین آحاد ملت میباشد که میتواند مشکلات بسیار مادی و غیرمادی را به دنبال داشته باشد و جوامع مختلف از طرق گوناگون سعی در کم کردن این اختلافها دارند، و آنچه بیش از هر چیز دیگری میتواند موجب ریشهکن شدن اختلافات گردد، تهذیب نفس و تخلق به اخلاق الهی است، حضرت امام میفرمودند اگر تمام انبیای الهی در یک شهر و یا کشوری جمع شوند هیچگاه با هم اختلاف نمیکنند، برای اینکه تزکیه شدهاند و گرفتاری همه جوامع و اختلافات برای این است که در کنار توسعه و ترویج علم تزکیه صورت نگرفته است[۴۴]. در صورتی که تهذیب تحقق یابد وحدت و همدلی آسان میشود[۴۵]. و هر اختلاف و نزاعی از باطن خود انسان و هر اتحاد و انسجامی از ناحیه خداوند میباشد[۴۶]. اینکه حضرت امام میفرمایند اگر تمام انبیاء در یک جامعه شوند با هم نزاع نخواهند کرد به این دلیل است که ریشه اکثر اختلافات، هواهای نفسانی است و در صورتی که انسان از هواهای نفسانی خالی باشد به راحتی در مقابل حق متواضع خواهد شد و منافع شخصی خود را دنبال نخواهد کرد و به همین دلیل اختلافی باقی نخواهد ماند.[۴۷]
قدرت مقابله با ظلم و چیرگی بر دشمن
انسانی که غیرخدا را از دل خود بیرون کرده و تنها به ریسمان الهی چنگ زده است و به خداوند تبارک و تعالی توجه دارد که مبدأ همه قدرتها میباشد، دیگر از هیچ طاغوتی نمیترسد و در مقابل ظالمین جهان ایستادگی و مقاومت میکند و اتکاء به قدرت لایزال الهی موجب پیروزی بر دشمنان خواهد شد و یاری خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت[۴۸]. و آن نیرویی خدایی که از اول اسلام را تقویت کرد همین بوده است: پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو به رحمت الهی و قدرت الهی[۴۹].[۵۰]
سعادت جامعه
سعادت دنیوی و آرامش زندگی مادی در پرتو تهذیب نفس آحاد جامعه و مسئولین تحقق عینی مییابد، جامعهای که دارای انسانهای مهذب باشد تمام مشکلاتش حل خواهد شد و همین دنیا بهشت آنها خواهد شد و تمام گرفتاریها از بین خواهد رفت[۵۱]. و این مفاسدی که در دنیا وجود دارد و جان انسانها را به خطر انداخته است و صلح و آرامش را از جوامع ربوده است همه به خاطر عدم توجه به خدا و نداشتن اخلاق الهی و تبعیت از هواهای نفسانی است[۵۲].[۵۳]
ایجاد عدالت اجتماعی
از اهداف بلند نظام اسلامی ایجاد عدالت اجتماعی در همه حوزهها میباشد که برای تحقق این آرمان بلند علاوه بر تکیه بر احکام نورانی اسلام و بهرهگیری از عقل و شریعت در قانونگذاری نیاز به تزکیه و تهذیب نفس آحاد جامعه خصوصاً مسئولین جامعه اسلامی است و اگر مسئولین یک نظام روحیه عدالتپروری داشته باشند به دیگر اقشار جامعه نیز سرایت خواهد کرد و این مهم بدون تزکیه مسئولین حاصل نخواهد شد[۵۴]. و زیر بار ظلم رفتن مانند ظلم کردن از ناحیه عدم تزکیه است؛ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى * وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى﴾[۵۵]تزکیه، ذکر اسم الله و صلوة، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا میکردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدهایم، دولتها تزکیه نشدهاند، ملتهایی هم که تزکیه نشدهاند، بار ظلم را به دوش میگیرند[۵۶].[۵۷]
منابع نظام اخلاقی
منابع
پانویس
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، تحقیق عبدالغفور عطار، ذیل ماده خلق.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ذیل ماده خلق.
- ↑ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۷۰.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده خلق.
- ↑ طوسی، اخلاقی ناصری، ص۴۸.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۰.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۲۳.
- ↑ ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۱.
- ↑ امام خمینی، کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۹۲.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۱۳-۵۱۴.
- ↑ امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۲۲-۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، سرالصلوة، ص۳۷.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه ۴ سوره قلم.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴ ص۳۹۳.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۴-۲۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۲۶.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۲۸.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۸-۳۹۰.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۱.
- ↑ «[فرشتگان] از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۴.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۲.
- ↑ «که بیگمان انسان را در رنج آفریدهایم» سوره بلد، آیه ۴.
- ↑ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۲، ص۵۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۳۳.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۳.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه پنجم.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۳.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه پنجم.
- ↑ صحیفه امام، ج۶، ص۳۱۱.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۴۵.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۰.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۴۷.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۷۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۶۹؛ ج۱۲، ص۲۴۲.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۹۴.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۵.
- ↑ «بیگمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد * و نام پروردگار خویش برد، آنگاه نماز گزارد» سوره اعلی، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۹۹.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۶.