آیا آیه ۱۰۰ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یعقوب دلالت می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا آیه ۱۰۰ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یعقوب دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت پیامبران
مدخل اصلیعصمت حضرت یعقوب
مدخل وابستهعصمت - پیامبران - حضرت یعقوب
تعداد پاسخ۳ پاسخ

آیا آیه ۱۰۰ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یعقوب دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

تبیین شبهه

یکی از آیاتی که توهم عدم عصمت حضرت یعقوب(ع) را برای برخی ایجاد کرده، آیه ۱۰۰ سوره یوسف است که به نقل جریان ملاقات حضرت یعقوب با پسرش یوسف بعد از سالها دوری و فراق و تحمل رنج آن پرداخته و می‌فرماید: ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا...[۱].

پرسش اصلی این است که چرا حضرت یعقوب(ع) در برابر غیر خدا (حضرت یوسف(ع)) به سجده می‌افتد؟ پرسش فرعی آن است که چرا حضرت یوسف(ع) در برابر این رفتار هیچ‌گونه واکنشی از خود نشان نداد؟سجده (نمونه روشن عبادت) در برابر غیر خداوند، با توحید در عبادت تضاد کامل دارد و شرک است و قرآن شرک به خداوند را گناه شمرده است: ﴿وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا[۲]. همچنین از آن به عنوان ستمی بس بزرگ یاد می‌فرماید: ﴿...إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۳]. در پاره‌ای از روایات،شرک، نخستین یا بزرگ‌ترین گناه کبیره معرفی شده است: «أَوَّلُ الْكَبَائِرِ الشِّرْكَ»[۴]؛ «أَكْبَرَ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ‌»[۵]. این شرک، همان شرک در عبادت است[۶].

پاسخ جامع اجمالی

  1. سجده حضرت یعقوب(ع) تنها در برابر خداوند بود، اما یوسف(ع) را قبله خود قرار داد[۷]. در آن هنگام که حضرت یعقوب(ع) و همراهانش نظاره‌گر رخ یوسف(ع) گشتند، آن چنان نور الهی در چهره پرفروغ حضرتش تجلی یافته بود که آنان اختیار از کف دادند و در برابر او کرنش و ادای احترام کردند.
  2. تحیت و احترام در آن زمان به صورت سجده انجام می‌شد؛ همچنان که در دین اسلام، سلام کردن به عنوان احترام معرفی شده است. در برخی روایات مى‌خوانیم: «کَانَ طَاعَةً لِلّهِ وَ تَحِیَّةً لِیُوسُف»[۸]؛ همان‌گونه که در داستان «آدم» نیز، سجده براى آن خداوند بزرگى بوده است که چنین خلقت بدیعى را آفریده، که در عین عبادت خدا بودن، دلیل است بر احترام و عظمت مقام «آدم»! این درست به آن مى‌ماند که: شخصى کار بسیار مهم و شایسته اى انجام دهد و ما به خاطر آن، براى خدایى که چنین بنده اى را آفریده است، سجده کنیم که هم سجده براى خدا است و هم براى احترام این شخص[۹]. این توجیه چنین نقد شده است که اگر سجده کمال احترام بود، باید یوسف(ع) در برابر پدرش، حضرت یعقوب(ع) این سان احترام می‌کرد[۱۰]. افزون بر آن، این ادعا بی‌دلیل است.
  3. سجده بدون نیت عبادت در آن، عنوان عبادت نخواهد داشت. پس اگر آنان از انجام دادن این سجده قصد عبادت نداشته‌اند، هیچ ایرادی بر کارشان وارد نیست[۱۱]. در نقد این سخن می‌توان گفت معنای سجده در لغت، با عبادت و نهایت خضوع آمیخته است و دست‌کم عرف قرآنی و تعابیر شرعی این معنا را می‌رساند: ... و سجد الرجل: وضع جبهته بالأرض...[۱۲]. السجود اصله التطامن و التذلل وجعل ذلک عباره عن التذلل لله و عبادته...[۱۳]. ان الأصل الواحد فی هذه الماده هو کمال الخضوع بحیث لا یبقی اثر من الانانیه...[۱۴].[۱۵]
  4. سجده در اینجا به معنای تواضع است. منظور از «سجده»، مفهوم وسیع آن یعنى «خضوع و تواضع» است؛ زیرا «سجده» همیشه به معنى معروفش نمى آید، بلکه گاهى، به معنى هر نوع تواضع نیز آمده است. از این رو، بعضى از مفسران گفته‌اند،تحیت و تواضع متداول در آن روز، خم شدن و تعظیم بوده است، و منظور از «سجود» در آیه (و پدر و مادر خود را به تخت نشاند؛ و همگى به خاطر او به سجده افتادند)؛ ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا[۱۶] همین است ولى با توجه به جمله ﴿وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا که مفهومش به زمین افتادن است، چنین برمى آید که «سجود» آنها، به معنى انحناء و سر فرود آوردن نبوده است[۱۷].
  5. سجده؛ در اینجا به معنای شکر الهی است. یحیی بن اکثم، قاضی القضات حکومت مأمون و از بزرگان اهل سنت در نامه‌ای به امام هادی(ع) از آن حضرت درباره ماجرای سجده یعقوب نبی بر یوسف(ع) پرسید و نوشت «چرا یعقوب با اینکه پیغمبر بود به یوسف سجده کرد در حالی که سجده و خضوع و خشوع مخصوص پروردگار است؟» حضرت پاسخ داد: سجده یعقوب و فرزندانش براى اطاعت خدا و اظهار محبت به یوسف بود (نه براى یوسف) چنان که سجود ملائکه هم براى آدم نبود، اطاعت فرمان خدا بود و اظهار علاقه به حضرت آدم. سجده یعقوب و فرزندانش در کنار یوسف نیز به شکرانه گرد هم آمدن دوباره و پایان دوران فراق بود، نمى‌‏بینى که (یوسف) همان دم در مقام شکر مى‏‌گوید: ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ[۱۸].[۱۹].[۲۰]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

1. ناصر مکارم شیرازی؛
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته است:

«سجده به معنى پرستش و عبادت، مخصوص خدا است، و براى هیچ کس در هیچ مذهبى پرستش، جایز نیست، و «توحید عبادت» که بخش مهمى از مسأله توحید است ـ که همه پیامبران به آن دعوت نمودند ـ مفهومش همین است. بنابراین، نه یوسف(ع) که پیامبر خدا بود، اجازه مى داد که براى او سجده کنند؛ و نه پیامبر بزرگى همچون یعقوب(ع) اقدام به چنین کارى مى کرد؛ و نه قرآن به عنوان یک عملشایسته یا حداقل مجاز از آن یاد مى کرد.

بر این اساس،سجده مزبور، یا براى خدا بوده (سجده شکر)، همان خدایى که این همه موهبت و مقام عظیم را به یوسف(ع) داد، مشکلات و گرفتاری هاى خاندان یعقوب(ع) را برطرف نمود. در این صورت در عین این که براى خدا بوده، چون به خاطر عظمت موهبت یوسف(ع) انجام گرفته، تجلیل و احترام براى او نیز محسوب مى شده است.

و یا این که: منظور از «سجده»، مفهوم وسیع آن یعنى «خضوع و تواضع» است؛ زیرا «سجده» همیشه به معنى معروفش نمى آید، بلکه گاهى، به معنى هر نوع تواضع نیز آمده است. از این رو، بعضى از مفسران گفته‌اند،تحیت و تواضع متداول در آن روز، خم شدن و تعظیم بوده است، و منظور از «سجود» در آیه (و پدر و مادر خود را به تخت نشاند؛ و همگى به خاطر او به سجده افتادند)؛ ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا [۲۱] همین است ولى با توجه به جمله ﴿وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا که مفهومش به زمین افتادن است، چنین برمى آید که «سجود» آنها، به معنى انحناء و سر فرود آوردن نبوده است.

بعضى دیگر از مفسران بزرگ گفته‌اند: «سجود» یعقوب (ع) و برادران و مادرشان براى خدا بوده، اما یوسف(ع) همچون خانه کعبه، قبله بوده است. از این رو در تعبیرات عرب گاهى گفته مى شود: الگو:متن عربی؛ فلان کس به سوى قبله نماز خواند.[۲۲]. ولى معنى اوّل، نزدیک‌تر به نظر مى‌رسد، به خصوص این که در روایات متعدّدى که از ائمه اهل بیت(ع) نقل شده، مى‌خوانیم: «کان سجودهم للّه» یا «عِبادَةً لِلّه»؛ بدین معنا که سجود آنها به عنوان عبادت براى پروردگار بوده است[۲۳].

در بعضى دیگر از احادیث، مى‌خوانیم: «کَانَ طَاعَةً لِلّهِ وَ تَحِیَّةً لِیُوسُف»؛ [۲۴]. همان‌گونه که در داستان «آدم» نیز،سجده براى آن خداوند بزرگى بوده است که چنین خلقت بدیعى را آفریده، که در عین عبادت خدا بودن، دلیل است بر احترام و عظمت مقام «آدم»! این درست به آن مى‌ماند که: شخصى کار بسیار مهم و شایسته اى انجام دهد و ما به خاطر آن، براى خدایى که چنین بنده اى را آفریده است، سجده کنیم که هم سجده براى خدا است و هم براى احترام این شخص»[۲۵].
2. جعفر انواری؛
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در این‌باره گفته است:

«پاسخ نخست: یوسف(ع) قبله عبادت، نه معبود: سجده حضرت یعقوب(ع) تنها در برابر خداوند بود، اما یوسف(ع) را قبله خود قرار داد[۲۶]. در آن هنگام که حضرت یعقوب(ع) و همراهانش نظاره‌گر رخ یوسف(ع) گشتند، آن چنان نور الهی در چهره پرفروغ حضرتش تجلی یافته بود که آنان اختیار از کف دادند و در برابر او کرنش و ادای احترام کردند؛ همان‌گونه که حضرت آدم(ع) هم به امر خداوند مسجود فرشتگان قرار گرفت. شاهد روشنی که نشان می‌دهد سجده در اینجا به معنای پرستش حضرت یوسف(ع) نیست، بلکه او تنها قبله بوده است)، این است که حضرت یعقوب(ع) به تصریح قرآن، خود از مخلصان (کسانی که خالص شده‌اند) بوده است که هرگز غیر خداوند را نپرستیدند: ﴿وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ[۲۷]. افزون بر آن، حضرت یوسف(ع) نیز همان کسی است که به همراهان زندانی‌اش اعلام می‌دارد: ﴿...مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ[۲۸]. از این مطالب به این نتیجه دست می‌یابیم که آنان خداوند را عبادت کردند و حضرت یوسف(ع) را نشانه الهی و همانند کعبه، قبله‌گاه خود قرار دادند. در پاره‌ای از روایات نیز به این توجیه و و توجیه شکر گزاردن اشاره شده است: «أَمَّا سُجُودُ يَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ لِيُوسُفَ فَإِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِيُوسُفَ وَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ مِنْ يَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ طَاعَةً لِلَّهِ- وَ تَحِيَّةً لِيُوسُفَ كَمَا كَانَ السُّجُودُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ لِآدَمَ وَ لَمْ يَكُنْ لِآدَمَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ مِنْهُمْ طَاعَةً لِلَّهِ وَ تَحِيَّةً لِآدَمَ فَسَجَدَ يَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ- وَ سَجَدَ يُوسُفُ مَعَهُمْ شُكْراً لِلَّهِ لِاجْتِمَاعِ شَمْلِهِمْ»[۲۹]؛ سجده حضرت یعقوب(ع) و فرزندانش برای یوسف(ع) نبود، بلکه آن سجده در راستای اطاعت از خداوند و احترام به حضرت یوسف(ع) بود. سجده فرشتگان در برابر حضرت آدم(ع) نیز این گونه بود. پس حضرت یعقوب(ع) و فرزندانش و حضرت یوسف(ع)، همگی در درگاه الهی به دلیل اجتماعشان در یک جا سجده شکر به جا آوردند.

از آنجا که یوسف(ع) آیه و نشانه پروردگار است، هرگز استقلال در وجود ندارد و قهراً معبود او تنها خداوند خواهد بود[۳۰]. در مورد نماز به سوی قبله، دو اصطلاح کاربرد دارد: ۱. صلی الی القبله؛ ۲. صلی للقبله.

پس جمله ﴿وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا... با قبله بودن آن حضرت سازگاری دارد و این بدان معنا نیست که هیچ گونه تعظیمی به او انجام نشده است، بلکه آن جهت را نیز کاملاً می‌رساند؛ همانند اینکه کعبه قبله است، اما عظمت و احترام آن امری مسلم است[۳۱]. برخی مفسران در این مجال، عنوان سجده شکر را مطرح کرده‌اند[۳۲] که با این توجیه به گونه‌ای جمع شدنی است؛ یعنی می‌توان گفت آنان در برابر خداوند سجده شکر به جا آوردند و در این سجده، یوسف(ع) را قبله خود قرار دادند. این فراز آیه که می‌فرماید: ﴿وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ... این برداشت را تأیید می‌کند؛ زیرا آنان از تخت بالا آمدند. اگر بنا بر این بود که در برابر یوسف(ع) سجده کنند، بهتر آن بود که پیش از بالا آمدن از تخت سر به سجده می‌نهادند. این توجیه در آیه ۴ همین سوره نیز کارساز است: ﴿رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۳۳]؛ یعنی آنان به دلیل نعمت بازگشت من، در برابر خداوند سجده شکر به جا آوردند. فخر رازی در تأیید این وجه می‌گوید: «این وجه متعین است؛ زیرا رضایت یوسف(ع) به سجده در برابرش، آن هم از سوی پدرش، با عقل انسان سازگاری ندارد»[۳۴]. این توجیه با اصول مسلم اعتقادی سازگار، و بدون اشکال و ایراد است.

پاسخ دوم: سجده؛ رسم احترام در آن زمان: تحیت و احترام در آن زمان به صورت سجده انجام می‌شد؛ همچنان که در دین اسلام، سلام کردن به عنوان احترام معرفی شده است.

این توجیه چنین نقد شده است که اگر سجده کمال احترام بود، باید یوسف(ع) در برابر پدرش، حضرت یعقوب(ع) این سان احترام می‌کرد[۳۵]. افزون بر آن، این ادعا بی‌دلیل است.

پاسخ سوم: عبادت نبودن مطلق سجده: سجده بدون نیت عبادت در آن، عنوان عبادت نخواهد داشت. پس اگر آنان از انجام دادن این سجده قصد عبادت نداشته‌اند، هیچ ایرادی بر کارشان وارد نیست[۳۶].

در نقد این سخن می‌توان گفت معنای سجده در لغت، با عبادت و نهایت خضوع آمیخته است و دست‌کم عرف قرآنی و تعابیر شرعی این معنا را می‌رساند: ... و سجد الرجل: وضع جبهته بالأرض...[۳۷]. السجود اصله التطامن و التذلل وجعل ذلک عباره عن التذلل لله و عبادته...[۳۸]. ان الأصل الواحد فی هذه الماده هو کمال الخضوع بحیث لا یبقی اثر من الانانیه...[۳۹].

پاسخ چهارم: سجده؛ به معنای کرنش متداول: سجده در آن عصر، تنها به همین معنای سر بر زمین نهادن نبوده است، بلکه در هر گونه کرنشی کاربرد داشته است. میبدی می‌نویسد: «بلکه آن پشت خم دادن بود»[۴۰].

ایراد این تفسیر در این است که اولاً دلیلی بر انصراف لفظ سجده از معنای متعارف آن وجود ندارد؛ ثانیاً با فراز ﴿خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا: «در برابر او بر زمین افتادند» ناسازگار است[۴۱]. البته می‌توان به این اشکال پاسخ داد که ماده خرور چه بسا در معنای مرور به کار رفته است، مانند آیه ﴿لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا[۴۲] که ﴿لَمْ يَخِرُّوا به معنای لم یمروا آمده است[۴۳].

با نگاهی به ترجمه‌های آیه و تفسیر آن در تفاسیر گوناگون، این نتیجه به دست می‌آید که این ایراد وارد نیست؛ زیرا ﴿يَخِرُّوا به همان معنای افتادن تفسیر شده است. زمخشری می‌نویسد: «این آیه افتادن را نفی نمی‌کند، بلکه مفاد آیه این است که آنان کر و کور بر آیات الهی نمی‌افتند؛ بلکه افتادنشان از روی بصیرت و علاقه است. در برابر آیات الهی چشم و گوش خود را باز می‌کنند»[۴۴]. پس ﴿لَمْ يَخِرُّوا به معنای لم یمروا نیست[۴۵]. وجوه دیگری در کتب تفسیری مطرح شده است که فاقد دلیل و اعتبارند»[۴۶].[۴۷]
3. محمد هادی فرقانی؛
حجت الاسلام و المسلمین فرقانی در مکاتبه اختصاصی با «دانشنامه مجازی امامت و ولایت» در این‌باره گفته است:

«یحیی بن اکثم، قاضی القضات حکومت مأمون و از بزرگان اهل سنت در نامه‌ای به امام هادی(ع) از آن حضرت درباره ماجرای سجده یعقوب نبی بر یوسف(ع) پرسید و نوشت «چرا یعقوب با اینکه پیغمبر بود به یوسف سجده کرد در حالی که سجده و خضوع و خشوع مخصوص پروردگار است؟»

حضرت پاسخ داد: سجده یعقوب و فرزندانش براى اطاعت خدا و اظهار محبت به یوسف بود (نه براى یوسف) چنان که سجود ملائکه هم براى آدم نبود، اطاعت فرمان خدا بود و اظهار علاقه به حضرت آدم. سجده یعقوب و فرزندانش در کنار یوسف نیز به شکرانه گرد هم آمدن دوباره و پایان دوران فراق بود، نمى‌‏بینى که (یوسف) همان دم در مقام شکر مى‏‌گوید: ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ»[۴۸].[۴۹].[۵۰]

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  2. «بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.
  3. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  4. محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶۱.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۰.
  6. ر.ک: محمدتقی مصباح، معارف قرآن: خداشناسی، ص۱۷۴.
  7. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵-۶، ص۴۰۶.
  8. سجده، به عنوان اطاعت پروردگار و تحیّت و احترام به یوسف بوده است، همان، ص ۴۶۸.
  9. مکارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۸۷، چاپ سی و یکم، ج ۱۰، ص۱۰۳.
  10. ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۲۱۷.
  11. به نقل از: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۸.
  12. احمد بن محمد فیومی مقری، المصباح المنیر، ص۲۶۶.
  13. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «سجد».
  14. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۶۱.
  15. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص۲۲۴-۲۲۹.
  16. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  17. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۰۳.
  18. سوره یوسف، آیه۱۰۱.
  19. «وَ أَمَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ(ع)‏ وَ وُلْدِهِ فَکَانَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ مَحَبَّةً لِیُوسُفَ(ع) کَمَا أَنَّ السُّجُودَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لآِدَمَ(ع) لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ(ع) وَ إِنَّمَا کَانَ ذَلِکَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ مَحَبَّةً مِنْهُمْ لآِدَمَ(ع) فَسُجُودُ یَعْقُوبَ(ع) وَ وُلْدِهِ وَ یُوسُفُ(ع) مَعَهُمْ کَانَ شُکْراً لِلَّهِ بِاجْتِمَاعِ شَمْلِهِمْ أَ لَمْ تَرَهُ یَقُولُ فِی شُکْرِهِ ذَلِکَ الْوَقْتَ- رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیث‏.»، حرانی، ابن شعبة، تحف العقول، ص۴۷۸.
  20. مکاتبه اختصاصی امامت پدیا با حجت الاسلام محمد هادی فرقانی.
  21. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  22. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان و تفسیر کبیر، ذیل آیه مورد بحث.
  23. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۶۷.
  24. به عنوان اطاعت پروردگار و تحیّت و احترام به یوسف بوده است، همان، ص ۴۶۸.
  25. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۰۳.
  26. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵-۶، ص۴۰۶.
  27. «و از بندگان توانمند و روشن‌بین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۵-۴۶.
  28. «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.
  29. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، تصحیح طیب الموسوی الجزائری، ج۱، ص۳۵۶.
  30. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۴۶.
  31. ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۸.
  32. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۸۲.
  33. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  34. محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۲۱۶.
  35. ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۲۱۷.
  36. به نقل از: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۸.
  37. احمد بن محمد فیومی مقری، المصباح المنیر، ص۲۶۶.
  38. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «سجد».
  39. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۶۱.
  40. ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار، به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت، ج۵، ص۱۳۸.
  41. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۸۲.
  42. «و آنان که هر گاه آیات پروردگارشان را به یادشان آورند ناشنیده و نادیده بر (پای) آنها نمی‌افتند» سوره فرقان، آیه ۷۳.
  43. ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۲۱۶.
  44. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۹۵.
  45. ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷۸، ص۲۸۴؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۲۴۴.
  46. ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۲۱۷.
  47. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص۲۲۴-۲۲۹.
  48. سوره یوسف، آیه۱۰۱.
  49. «وَ أَمَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ(ع)‏ وَ وُلْدِهِ فَکَانَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ مَحَبَّةً لِیُوسُفَ(ع) کَمَا أَنَّ السُّجُودَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لآِدَمَ(ع) لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ(ع) وَ إِنَّمَا کَانَ ذَلِکَ طَاعَةً لِلَّهِ وَ مَحَبَّةً مِنْهُمْ لآِدَمَ(ع) فَسُجُودُ یَعْقُوبَ(ع) وَ وُلْدِهِ وَ یُوسُفُ(ع) مَعَهُمْ کَانَ شُکْراً لِلَّهِ بِاجْتِمَاعِ شَمْلِهِمْ أَ لَمْ تَرَهُ یَقُولُ فِی شُکْرِهِ ذَلِکَ الْوَقْتَ- رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیث‏.»، حرانی، ابن شعبة، تحف العقول، ص۴۷۸.
  50. مکاتبه اختصاصی امامت پدیا با حجت الاسلام محمد هادی فرقانی.