آیه لیلة المبیت در تفسیر و علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ[۱]. این آیه شریفه که به آیه لیلة المبیت معروف شده، یکی از مهمترین آیات فضایل امیر المؤمنین(ع) است. فضیلتی که نظیر آن در اسلام برای هیچ کس ثابت نشده است. آیه فوق به فداکاری بی‌نظیر امام اوّل شیعیان، که در شب تاریخی هجرت پیامبر اسلام(ص) به سوی مدینه، در بستر آن حضرت خوابید، اشاره دارد و از جمله آیات مربوط به ولایت آن حضرت می‌باشد[۲].

شأن نزول‌

علماء و دانشمندان فراوانی، از شیعه و اهل سنت، معتقدند که آیه مورد بحث مربوط به حضرت علی(ع) می‌باشد. و این مطلب را به‌طور گسترده در کتاب‌های خویش نقل کرده‌اند، به گونه‌ای که این داستان به سر حدّ تواتر رسیده است؛ یعنی بقدری زیاد نقل شده که جایی برای انکار آن وجود ندارد.

خلاصه داستان لیلة المبیت بدین شرح است: هنگامی که دشمنان اسلام و مشرکان لجوج و سرسخت مکّه، از ناحیه پیامبر اسلام(ص) احساس خطر کردند و نقشه‌ها و توطئه‌های دیگر آنان کارساز نشد، تصمیم نهایی را گرفتند و سه برنامه بسیار خطرناک برای مقابله با آخرین پیامبر خدا در نظر گرفتند؛ آنها گفتند: «پیامبر اسلام را یا باید به قتل برسانیم و یا او را به زندان ابد بیفکنیم تا با هیچ کس ارتباط نداشته باشد، و یا به خارج از سرزمین حجاز تبعید نماییم!»[۳].

قرائن و شواهد نشان می‌دهد که بالاخره گزینه اوّل که خطرناکترین گزینه‌های سه‌گانه بود، انتخاب شد و برای عملی کردن این توطئه خطرناک از چهل قبیله عرب کمک خواستند. از هر قبیله‌ای شمشیر زنی قهرمان و ماهر حاضر شد. شب هنگام چهل شمشیر زن آماده نبرد، اطراف خانه پیامبر اسلام(ص) را محاصره کردند و از بالای دیوار منزل، یا روزنه‌های در ورودی، بستر آن حضرت را زیر نظر داشتند تا در موقع مناسب وارد منزل شوند و آن حضرت را به قتل برسانند!

خداوند به وسیله پیک وحی پیامبرش را از توطئه مشرکین آگاه کرد؛ پیامبر تصمیم گرفت از مکّه خارج شود. پیامبر اسلام(ص) برای این که از این توطئه خطرناک و نقشه شیطانی جان سالم به در برد، باید دو کار انجام دهد:

  1. نخست اینکه، برخلاف جهت مدینه حرکت کند، یعنی به جای این که به سمت شمال مکّه، که به مدینه ختم می‌شود برود، به طرف جنوب مکّه حرکت کرد، تا اگر افرادی از دشمن متوجّه خروج آن حضرت از مکّه شدند نتوانند او را بیابند و دستگیر نمایند.
  2. دوم اینکه، باید شخصی به جای پیامبر اسلام در بستر او بیارامد، تا دشمن متوجّه غیبت پیامبر و خروج آن حضرت از مکّه نگردد.

بدین منظور به علی(ع) فرمود: «تو باید امشب به جای من در بسترم بخوابی» علی(ع) عرض کرد: «اگر من در بستر شما بخوابم، آیا شما از دست دشمنان اسلام نجات خواهید یافت و به سلامت به مدینه خواهید رسید؟» حضرت فرمود: بله، علی(ع) به نشانه شکرانه سلامت وجود خلیفه خداوند در زمین، سر به سجده می‌ساید. می‌گویند این نخستین سجده شکر در شریعت مقدّس اسلام بود.

پیامبر(ص) پس از اینکه علی(ع) را به جای خویش نهاد، با لطف و عنایت خداوند از مکّه خارج شد و بر خلاف جهت مدینه به سمت جنوب مکّه حرکت نمود و در غار ثور مأوا گزید و پس از یأس دشمن از یافتن آن حضرت، به سوی مدینه حرکت کرد و به سلامت به مدینه رسید.

بدون شک لیلة المبیت شب بسیار حسّاس، خطرناک و سرنوشت‌سازی برای اسلام بود و قهرمان این شب پرمخاطره کسی جز امیر المؤمنین(ع) نبود.

هنگامی که پیامبر به سمت مدینه حرکت می‌کند، خداوند متعال در بین راه مکّه و مدینه آیه محلّ بحث را در شأن ایثار و فداکاری بی‌نظیر علی(ع) بر پیامبر اسلام(ص) نازل می‌کند[۴].

شرح و تفسیر

معامله‌ای بی‌نظیر!

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ: برخی از مردم برای تحصیل و به دست آوردن خشنودی و رضای خداوند (که مقامی بس والا و مهم است) از جان خویش مایه می‌گذارند و آن را در معرض فروش قرار می‌دهند و آن شخص، همان طور که گذشت، علی بن أبی طالب(ع) بود. متاع و کالای مورد معامله در این معامله بی‌نظیر جان علی، و خریدار آن خداوند خالق همه جهانیان، و فروشنده حضرت علی(ع) و قیمت این کالا، خشنودی و رضای پرودگار عالم بود.

وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ خداوند متعال نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است. آیا رأفت و لطف و مهربانی بالاتر از این تصوّر می‌شود که خداوندِ مالک همه جهان هستی، از جمله انسان‌ها، جان انسانی را به بالاترین قیمت بخرد؟![۵].

ارتباط آیه لیلة المبیت با آیات قبل‌

اگر آیات سه‌گانه قبل از آیه لیلة المبیت را به دقّت مطالعه کنیم، عظمت کار علی(ع) در آن شب پرمخاطره و جایگاه رفیع آن حضرت در نزد رسول خدا(ص) روشن‌تر می‌شود؛ به این آیات توجّه کنید:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا[۶]: بعضی از منافقین به‌قدری خوش ظاهر و زبان‌باز هستند که وقتی تو را می‌بینند اظهار محبّت و ارادت می‌کنند و سخنان فریبنده و پرجاذبه آنها تو را به اعجاب وامی‌دارد، در حالی که باطن آنها چیز دیگری است.

وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ[۷]: خداوند از باطن این منافقان چاپلوس و خوش ظاهر آگاه است، هر چند آنها خداوند را هم بر آنچه در دل دارند گواه می‌گیرند، این افراد خوش ظاهر منافق سرسخت‌ترین‌ دشمنان اسلام هستند. این آیات به «اخْنس بن شریق» اشاره دارد که از منافقان و دوچهره‌گان خوش‌بیان و خوش‌برخورد و خوش‌ظاهر بود، برخوردهای ظاهری وی به‌قدری متناسب بود که هر بیننده‌ای را به خود جذب می‌کرد، او تظاهر به تقدّس و ایمان و تقوی می‌کرد، ولی انسانی پست و بی‌ایمان بود و قلباً اعتقادی به خدا و پیامبر اسلام(ص) نداشت‌[۸]. خداوند متعال در آیه بعد دلیل نفاق و دشمنی «اخنس» را چنین بیان می‌کند:

وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ[۹]: نشانه نفاق و دورویی اخنس و سایر منافقین این است که هنگامی که روی برمی‌گردانند و از نزد تو خارج می‌شوند، در راه فساد در زمین کوشش می‌کنند و زراعت‌ها و چهارپایان را نابود می‌سازند؛ با اینکه می‌دانند خداوند فساد را دوست ندارد. البتّه احتمال هم دارد که کلمه «تولّی» به معنای ولایت و حکومت باشد؛ یعنی، چنین افرادی وقتی به حکومت و قدرت دست یابند، مفسد فی الارض می‌شوند و در همه جا تخم فساد می‌پاشند؛ زراعت‌ها را ویران نموده و چهارپایان را نابود می‌نمایند. «اخنس» منافق وارد منطقه‌ای از مناطق مسلمانان شد، در آنجا شروع به إفساد و خرابکاری کرد؛ زراعت‌های مسلمانان آن منطقه را از بین برد و حیواناتشان را نابود ساخت[۱۰]. ولی وقتی که خدمت پیامبر اسلام(ص) می‌رسید، شروع به تملّق و چاپلوسی و زبان‌بازی می‌نمود.

وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ[۱۱]: هنگامی که به این افراد منافق تذکّر داده می‌شد که از خدا بترسید و خود را به این اعمال ضدّ انسانی آلوده نکنید و خلاصه شخصی آنها را امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد، نه تنها گوش فرا نمی‌دادند، بلکه لجاجت آنها بیشتر می‌شد و خودخواهی و تکبّر و تعصّب، آنها را به تکرار و پافشاری بر گناهانشان وامی‌داشت. و روشن است که برای چنین اشخاصی جهنّم کفایت می‌کند و جهنّم‌ چه بد جایگاهی است.

خلاصه اینکه، در این سه آیه تصویری روشن از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام و منفورترین انسان‌ها ارائه شد، هنگامی که این آیات سه‌گانه را در کنار آیه لیلة المبیت می‌گذاریم، لابد در آیه لیلة المبیت سخن از محبوب‌ترین و علاقه‌مندترین افراد با ایمان نسبت به اسلام و مسلمانان می‌باشد، بنابراین علی(ع) که آیه لیلة المبیت درباره او نازل شده و جان خویش را در این ماجرا بر طبق اخلاص نهاده، محبوب‌ترین افراد در نزد پیامبر اسلام(ص) بوده است. و بدون شک علاقه پیامبر(ص) به افراد بر اساس ایمان و عشق آنها به خداوند است، نه مسائل دیگر[۱۲].

ارتباط آیه لیلة المبیت با ولایت امیر المؤمنین(ع)‌

سؤال: این آیه شریفه چه ارتباطی با ولایت و خلافت حضرت علی(ع) به عنوان اوّلین خلیفه و امام مسلمین دارد؟ به تعبیر دیگر، بر فرض اهل سنت بپذیرند که آیه فوق در شأن علی بن أبی طالب(ع) نازل شده است، ولی چگونه می‌توان به وسیله این آیه، ثابت کرد که علی(ع) جانشین بلافصل پیامبر اسلام(ع) است؟

پاسخ: از بحث‌های گذشته روشن شد که علی(ع) فداکارترین، شجاع‌ترین، ایثارگرترین و خالص‌ترین بندگان خداوند منّان بعد از پیامبر اسلام(ص) است و از سوی دیگر می‌دانیم که امام و خلیفه پس از پیامبر(ص) باید آگاه‌ترین، شجاع‌ترین، فداکارترین و ایثارگرترین فرد مسلمانان باشد. بنابراین، اگر مسأله امامت و خلافت انتصابی باشد، یعنی خداوند خلیفه پیامبر را همچون خود پیامبر(ص) نصب کند، با وجود علی(ع) که واجد شرایط فوق است حکمت خداوند اجازه نمی‌دهد که شخص دیگری به عنوان جانشین منصوب انتخاب شود و اگر این مسأله انتخابی باشد (همان‌گونه که برادران اهل سنّت معتقد هستند) عقل اقتضاء می‌کند که با وجود شخصی که صفات فوق را داراست به سراغ دیگران نرویم؛ بنابراین، انتخاب غیر علی(ع)، برخلاف عقل و شرع است[۱۳].

منابع

پانویس

  1. و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است؛ سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۷۱.
  3. خداوند متعال در آیه ۳۰ سوره انفال به این مطلب اشاره فرموده است؛ در این آیه شریفه می‌خوانیم: و وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ؛ «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۷۱ ـ ۲۷۳.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۷۵.
  6. «و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۴.
  7. «و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا می‌دارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه می‌گیرد و همو کینه‌توزترین دشمنان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.
  8. تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۳.
  9. «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
  10. تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۴.
  11. «و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۷۹ ـ ۲۸۱.
  13. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۲۸۱.