آیه مباهله چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیه مباهله چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیاثبات نصب الهی امام
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیه مباهله چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

آیه مباهله چگونه امامت امامان دوازده‌گانه را اثبات می‌کند؟

پاسخ نخست

محمد تقی فیاض‌بخش

آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱].

آیه مباهله، به اتفاق فریقین، در شأن خمسه طیبه (ع) نازل شده و منقبتی عظیم برای آنان است. براساس این آیه، با دو بیان می‌توان مقام وصایت حضرت علی (ع) را (مستقل از روایات وارده ذیل این آیه) تبیین نمود:

اول آنکه خداوند در این آیه از امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) به عنوان نفس نبی (ص) یاد کرده؛ چنین شخصیتی، جدای از تصریح آن حضرت بر وصایت امیر مؤمنان حضرت علی (ع)، قطعاً اصلح و شایسته‌ترین فرد بعد از رسول اکرم (ص) برای جانشینی و زعامت امت است.

دوم آنکه سیاق آیه به‌گونه‌ای است که همه پنج تن (ع) در مقابل کفر یکپارچه هستند و در نتیجه، آنچه پیامبر (ص) مردم را بدان دعوت می‌کرد، در این افراد به نحو اتمّ وجود داشت. به همین علت بود که علی‌رغم وجود سایر مسلمین و مؤمنین در میان امت اسلام، تنها خمسه طیبه (ع) در مباهله شرکت داده شدند.

بر این اساس، می‌توان گفت که مقام نفس نبی، بالاترین مرتبه را بعد از پیامبر (ص) در میان مسلمین واجد است و این شخصیت ارجمند، به اتفاق فریقین، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است. بدیهی است که چنین شخصیتی، علاوه بر نصوص متعدد روایی، عقلاً معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم ربانی است و بعد از نبی (ص) باید جانشین حضرتش در میان امت اسلام باشد.

این آیات دو استدلال ارائه کرده که اولی برای مسلمانان و دومی برای نصاری است: استدلال اول مبتنی بر مطالبی است که در نص صریح وحی الهی آمده و برای معتقدان به قرآن دلیل نقلی معتبری است؛ استدلال دوم مشتمل بر استدلالی عقلی است؛ بدین شرح که: اگر حضرت آدم (ع) بدون والدین به دنیا آمده است، پس به دنیا آمدن عیسی (ع) بدون پدر نیز امر محالی نیست. این برهان برای اهل کتاب حجت است.

بنابر توضیحات بالا، استدلال برآمده از این آیه شریفه را می‌توان با دو بیان ارائه کرد؛ هرچند که نتیجه هر دو در اثبات وصایت مولی (ع) به یک کبرای کلی منتهی می‌شود.

توضیح آنکه مقام امامت در فرهنگ قرآن مرتبه‌ای از کمال انسانی است که عبد در مراتب ایمان و یقین به مرتبه‌ای می‌رسد که خداوند از آنان به "عباد مخلَص" یاد می‌کند. در این مقام است که اوّلاً، خداوند ولایت آنان را خود بر عهده می‌گیرد؛ ثانیاً، ایشان صاحب علوم ربانی و آگاه به عوالم غیب می‌گردند و ثالثاً، معصوم به عصمت الهی می‌شوند و در نتیجه، حجت الهی برای هدایت دیگران به عالم غیب می‌گردند.

بنابراین، برای اثبات مقام امامت حاضرین در قضیه مباهله کافی است که بتوانیم علم و عصمت الهی آنان را از آیه شریفه استفاده نماییم. با دو بیان می‌توان این دو امر را از آیه استفاده نمود.

قرآن، که مورد قبول همه مسلمانان است، افراد حاضر در ماجرای مباهله را با خصوصیاتی خاص معرفی فرموده است. از طرف دیگر، در منابع روایی و تاریخی مورد قبول شیعه و اهل سنت، به طور مشخص و صریح گزارش شده که افراد مورد انتخاب پیامبر اکرم (ص) برای شرکت در ماجرای تاریخی مباهله چه کسانی هستند. با این توضیحات و با توجه به اینکه حضرت علی (ع) در این آیه شریفه به عنوان نفس نبی (ص) معرفی گردیده‌اند، می‌توان بر مبنای استدلالی نقلی، جایگاه وصایت ایشان را استنباط نمود.

مباهله در جایی به کار می‌رود که حجت و برهان راهگشا نیست و طرفین برای اثبات حقانیت خود به این روش متمسک می‌گردند. در این روش، هر یک از طرفین برای اثبات درستی و صدق گفتار خود در برابر طرف مقابل، خود و عزیزان خود را به میان می‌آورد. در واقع هرچند محاجه بین شخص رسول خدا (ص) و علمای نصارا واقع گردیده است، ولی تعمیم دادن دعوت به فرزندان و زنان برای این بوده که این احتجاج اطمینان بیشتری فراهم سازد؛ زیرا وقتی کسی زن و فرزند خود را هم در معرض نفرین قرار دهد، طرف مقابل می‌فهمد که او به صدق دعوی خود ایمان کامل دارد. اساساً همه انسان‌ها به گونه‌ای به زن و فرزند خود علاقه و تعلق عاطفی دارند که حاضرند برای حفظ و دفاع از آنان دست به کارهای خطرناک هم بزنند. به همین جهت در آیه شریفه، اول فرزندان، دوم زنان و سپس در مرحله سوم خویشتن را ذکر کرده است؛ زیرا محبت انسان نسبت به فرزندان شدیدتر و بادوام‌تر است. اینکه آیه به طور تفصیلی یک یک موارد را برشمرده، خود دلیل دیگری است بر اینکه پیشنهاد کننده سخت به حقانیت دعوت خود ایمان داشته، به گونه‌ای که با قاطعیت پیشنهاد می‌کند: "ای مسیحیان، بیایید همگی ما و همگی شما یکدیگر را نفرین کنیم؛ تا لعنت الهی بر دروغگویان، شامل همه ما و یا شما نازل شود و نسل دروغگو از روی زمین برچیده شود و اهل باطل به طورکلی ریشه‌کن شوند".

در این واقعه تاریخی بسیار بزرگ و حساس، رسول خدا (ص) افراد خاصی را برای مباهله انتخاب نمودند. این انتخاب، خود حاوی پیام مهمی است؛ زیرا سایر مسلمانان و یا خویشاوندان دیگر رسول اکرم (ص)، مثل همسران و یا اقوام حضرت (ص)، مثل عباس عموی ایشان، به عنوان اعضای مورد نظر در مباهله برگزیده نشدند. این در حالی است که عناوین ﴿أَبْنَاءَنَا و یا ﴿نِسَاءَنَا بر افراد متعدد دیگری غیر از خمسه طیبه (ع) نیز صدق می‌کرد. گزینش و انتخاب چند نفر مشخص، بیانگر علوّ مقام آنان و وحدت مرتبه اخلاص و ایمانشان با رسول اکرم (ص) است. به گونه‌ای که کلام رسول خدا (ص) کلام آنها و دعا یا نفرین آن حضرت (ص)، دعا و نفرین آنان محسوب می‌شود. شاهد بر این مطلب، اولاً سیاق بسیار صمیمی آیه است؛ گویی خداوند به رسول اکرم (ص) امر می‌نماید که نزدیک‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین افراد خانواده خود را به صحنه مباهله بیاورند تا همگان بدانند که ایشان در دعوت خود صادق و مصمم هستند. رسول اکرم (ص) نیز مصادیقی صمیمی‌تر از آن چهار بزرگوار نداشتند تا همراه بیاورند؛ و الا امتثال امر الهی را می‌کردند. ثانیاً، از آنجاکه حب و بغض اولیای الهی مثل توده مردم نیست، بلکه محبت آنان مظهر حب الهی و دشمنی آنان مظهر بغض الهی است، این عمل رسول خدا (ص) بر همگان ثابت کرد که محبوب‌ترین انسان‌ها در نزد پروردگار چه کسانی هستند. ثالثاً، محبت الهی به انسان‌های مختلف، دائرمدار مقام قرب و اخلاص و عبودیت و تقوی، و در یک کلام، ظهور ولایت الهی در آنان است. چون رسول خدا (ص) از روی هوای نفس و احساسات کاری نمی‌کنند و محبوب‌ترین‌ها نزد ایشان، محبوب‌ترین‌ها نزد پروردگارند، بنابراین، انتخاب این پنج شخصیت خاص در امتثال امر الهی، بیانگر همه این مقامات برای آنان است؛ خصوصاً آنکه عبارت ﴿أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ در آیه شریفه، پس از ذکر زنان و فرزندان آمده است. با دقت در این چینش در می‌یابیم که این نشانه شدت شباهت خمسه طیبه (ع) با یکدیگر است؛ هرچند که در روایات، مصداق ﴿أَنْفُسَنَا امیرالمؤمنین (ع) ذکر شده است. گویی خداوند به پیامبر (ص) امر می‌نماید: آنانی را که مثل خودت دوست می‌داری و در شخصیت مثل خودت هستند را به میدان مباهله آور ﴿أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ و پیامبر (ص) در میان اهلشان، خواه زنان و یا مردان، کسی جز آنان را پیدا ننمودند تا در تشخص و اخلاص و تقوی، و در نتیجه عصمت و طهارت، مثل ایشان و به منزله نفس نبی (ص) باشند؛ لذا تنها آنها را به صحنه مباهله آوردند. در فرهنگ قرآن، "اهل" به کسانی اطلاق می‌شود که به لحاظ توحیدی شبیه‌ترین افراد به انبیاء (ع) باشند. چنان که پیامبر (ص) در مورد سلمان چنین تعبیری را به کار بردند[۳]. متقابلاً خداوند در مورد فرزند نوح (ع) فرمود: ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۴].

نتیجه آنکه، این انتخاب نبوی، که در حقیقت انتخابی الهی بود، بیانگر علوّ مقام همه افراد خمسه طیبه در نزد پروردگار است؛ یعنی آنان نیز نظیر رسول اکرم (ص) معصوم به عصمت الهی‌اند و هر آنچه می‌گویند یا عمل می‌کنند به الهام الهی است.

اولاً، افراد شرکت کننده در مباهله، در عالی‌ترین مرتبه اسلام و ایمان و مانند رسول خدا (ص) بودند.

ثانیاً، هرکس در این دو امر مانند رسول خدا (ص) باشد، در سایر صفات- مانند علم و عصمت الهی - مانند رسول خدا (ص) می‌باشد.

نتیجه آنکه: افراد شرکت کننده در مباهله همگی مانند حضرتش معصوم به عصمت الهی و عالم به علوم غیب بودند. بنا بر تصریح روایات فریقین، افراد شرکت کننده در مباهله فقط منحصر در خمسه طیبه (ع) بودند. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که سزاوارترین فرد برای جانشینی رسول خدا (ص) حضرت علی (ع) به عنوان نفس نبی اکرم (ص) می‌باشند.

به همین جهت، پیامبر (ص) در امتثال امر الهی، مظاهر کامل اسلام و اخلاص را با خود به صحنه مباهله آوردند.

خداوند در این آیه می‌فرماید: ﴿تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ. چون مصداق جمع، حداقل با سه نفر شکل می‌گیرد، رسول خدا (ص) می‌بایست سه نفر از هریک از گروه‌های مذکور در آیه را برای مباهله با خود می‌آوردند؛ در حالی که در عمل اکتفا به حسنین (ع) به عنوان مصداق ﴿أَبْنَاءَنَا و حضرت زهرا (س) به عنوان مصداق ﴿نِسَاءَنَا و حضرت علی (ع) به عنوان ﴿أَنْفُسَنَا در مباهله حاضر کردند. در حالی که اگر مراد از ﴿أَبْنَاءَنَا همه فرزندان امت اسلام و یا از اقوام نسبی رسول خدا (ص) می‌بود، رسول خدا (ص) می‌توانستند تعداد فراوانی از اولاد بنی‌هاشم را با خود به مباهله بیاورند؛ به همین ترتیب، ایشان لازم بود تا در امتثال امرالهی، زنان و یا مردان مسلمان دیگر را نیز به میدان آورند. با توجه به آنکه دعا در جمع به استجابت نزدیک‌تر است، کاملاً منطقی بود که رسول خدا (ص) عده بیشتری را برای مباهله حاضر می‌کردند؛ در حالی که هیچ یک از آنان دعوت به حضور در مباهله نشدند و پیامبر (ص) تنها خمسه طیبه‌(ع) را با خود به مباهله آوردند. با توجه به آنکه فعل معصوم کشف از امر الهی می‌نماید، معلوم می‌شود که فرمان الهی در انجام مباهله اختصاص به افراد خاصی داشت که توضیح بیشتر آن را در فرازهای بعد ارائه خواهیم کرد.

  • بند دوم: انحصار مصداق مباهله در خمسه طیبه(ع): بنابر آنچه گفتیم، عمل پیامبر (ص) در به همراه آوردن تنها اهل کساء (ع)، دلالت بر انحصار مأموربه در آنان دارد. به عبارت دیگر، تنها کسانی مصداق حقیقی آیه مباهله به عنوان ﴿أَبْنَاءَنَا، ﴿نِسَاءَنَا و ﴿أَنْفُسَنَا بودند که دعوت نبی اکرم (ص) به اسلام را به نحو اتمّ و اکمل اجابت نمودند و در مقام اسلام و تسلیم، هم‌رتبه آن حضرت (ص) قرار داشتند؛ به این ترتیب، اشخاص دیگری در آن زمان وجود نداشتند که متعلق امر الهی باشند و آن حضرت به میدان نیاورده باشند. اگر فرد دیگری واجد شرایط مورد نظر بود، قطعاً پیامبر اکرم (ص) در امتثال فرمان الهی، او را با خود می‌آورند و در آن جمع جای می‌دادند. در آن روز همگان آرزوی پیوستن به چنان جمع والامقامی را داشتند؛ زیرا سبب عزت و شرافت آنان نزد مردم می‌گردید.
  • بند سوم - جایگاه اعتقادی اعضای منتخب توسط پیامبر(ص): با عنایت به اینکه انتخاب شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر (ص) بر مبنای احساسات و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر (ص) از حقیقت و امری واقعی در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر امر الهی تسلیم محض هستند و با پیامبر (ص) در اوصاف توحیدی مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر (ص)، انکشاف از ایمان و جایگاه و رتبه اعضای گروه می‌نماید و برای همین، شخص دیگری نمی‌توانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در منزل امّ سلمه، علی‌رغم آنکه او از همسران ارجمند رسول اکرم (ص) بود و با اصرار از ایشان درخواست می‌کرد که در جمع اهل عبا قرار گیرد، ولی پیامبر (ص)، در حالی که گوشه عبا را از دست او می‌کشیدند، به او فرمودند: "تو بر خیری، ولی از اهل کساء نیستی"[۶].
  • صورت منطقی بیان دوم: شالوده این بیان نزدیک به بیان اول است؛ ولی حد وسط در این برهان تعبیر خداوند در آیه از امیر المؤمنین حضرت علی (ع) به نفس نبی است. صورت منطقی برهان با بهره‌گیری از آیه مباهله به صورت قیاسی استثنایی قابل ارائه است؛ به این ترتیب که می‌گوییم:

اولاً، اگر رسول خدا (ص) و مصداق کامل مقام امامت و ولایت بر امت است، هر کس که نفس نبی (ص) باشد، قطعاً امام و ولی امت اسلام خواهد بود.

ثانیاً، حضرت علی (ع) به تصریح پروردگار در آیه مباهله، نفس نبی (ص) است.

نتیجه آنکه: حضرت علی (ع) اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود.»[۷]

پانویس

  1. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  2. «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد * حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۵۹-۶۰.
  3. «قَالَ عَلِیٌّ (ع): قَالَ النَّبِيُّ (ص): سَلْمَانُ‏ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ‏».
  4. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.
  5. الخصال (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش)، ج۲، ص۵۷۹.
  6. «رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ‏ مِثْلَ ذَلِكَ‏ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص)‏ أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي‏] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ‏ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ»، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).
  7. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۱۵-۳۸.