افزایش علم معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از افزایش پذیری علم امام)

پیامبر و امامِ هر زمانی باید اعلم مردم آن زمان باشد، لذاست که در برخی از روایات اشاره به افزایش پذیری علم امامان (ع) شده است. افزایش پذیری علم معصوم دو معنا دارد: نوعی از علومی که دائماً به امام (ع) افزوده می‌شود که همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است و نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان (ع) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد، علم ایشان پایان می‌یابد.

مقدمه

پیامبر و امامِ هر زمانی باید اعلم مردم آن زمان باشد هم در دین و هم در علوم دیگر و هیچ گونه جهلی نباید داشته باشد؛ زیرا ایشان برای هدایت مردم و بیان مصالح دنیوی و اخروی مردم هستند؛ لذاست که در برخی از روایات[۱] اشاره به افزایش پذیری علم امامان (ع) شده است به گونه ایی که حتی فرموده‌اند اگر این افزایش علم نباشد، علم ما تمام می‌شود[۲].

معناشناسی

افزایش پذیری علم معصوم دو معنا دارد:

  1. نوعی از علومی که دائماً به امام (ع) افزوده می‌شود، همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است. طبق روایات در شب‌های جمعه امامان (ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: "به درستی که برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای است. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند (...) سپس پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. بعد همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده منصرف گردیده می‌روند، همچنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت‌زده هستند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست..."[۳].
  2. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند. از ابی بصیر نقل شده گفت: شنیدم امام صادق (ع) می‌فرماید: "به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید". ابوبصیر گفت: "فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می‌آورد؟" امام فرمود: "به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می‌گیرد و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می‌شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می‌کشند". به ایشان عرض کردم: "چه کسی آن علم را برای شما می‌آورد،" فرمود: "مخلوقی که با عظمت‌تر از حضرت جبرئیل و میکائیل است"[۴].[۵]

امکان افزایش پذیری علم امامان (ع)

با توجه به آیۀ ﴿رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا[۶] و روایات متعددی که در باب افزایش علم معصوم وجود دارد، استفاده می‌شود، علم پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است، علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است. این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان (ع) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد، علم ایشان پایان می‌یابد. این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر (ص) و سپس به امیرالمؤمنین (ع) و همچنین به امام مجتبی (ع) و امام بعد از او تا امام زمان (ع) می‌رسد. حال این افزایش علم گاهی در شب‌های جمعه است، گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال. علامه مجلسی دربارۀ افزایش علم امامان (ع) گفته است: "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه (ع) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن‌های مقدس شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده‌اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند؛ زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند"[۷].[۸]

رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان

مطابق روایات، پیامبر اکرم (ص) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین (ع) آموخت، او همه را به امام حسن (ع) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود؟

در این زمینه چندین نکته گفته شده است مانند: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداء است و معلومات گذشته آنها بر اثر بداء تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و.... به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان (ع)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد[۹].

رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن

افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است[۱۰].

افزایش علم معصوم در مسائل مستحدثه

درباره ازدیاد علم امام در وقایع مستحدثه نیز باید گفت که خداوند متعال در آیاتی مردم را در رخدادهای جدید که ممکن است تا قیامت برای جامعه اسلامی پیش بیاید[۱۱]، یا در مسائلی که اختلاف نمایند[۱۲]، یا در مواردی که برای آنان معضلی پدید آید[۱۳]، به اهل بیت (ع) ارجاع[۱۴] و به حکم ایشان در این موارد، به نحو مطلق حجیت داده است.

معتقدیم لازمه چنین حجیتی، ضرورت افزایش علم امام است. توضیح اینکه وقایع حادثه گاه از مصادیق قضایای حقیقیه[۱۵] است که حکم آن در علوم وراثتی امام و نزد او موجود است؛ گاه از مصادیق قضایای خارجیه است، ولی باز علم آن در علم موجود امام یافت می‌شود؛ اما گاهی علم یک قضیه خارجیه، یا تطبیق قضیه حقیقیه، در علم موجود امام نیست، یا اگر وجود دارد به هر دلیلی امام نمی‌خواهد یا نباید از آن استفاده نماید و درباره آن قضیه نیاز به علم تازه از سوی خداوند منان می‌باشد. در این صورت تحقق اطاعت مردم از امام، متوقف بر حکم امام و حکم امام، متوقف بر افزایش علم امام است[۱۶].

نتیجه گیری

در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان (ع) بر می‌آید، باید گفت:

  1. علوم امامان (ع) و حتی خود پیامبر اکرم (ص)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
  2. افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
  3. از آنجا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
  4. نتیجه آنکه با توجه به پاسخ‌های داده شده تناقضی میان علم غیب تام امام و افزایش‌پذیری آن وجود ندارد؛ چراکه متعلق آنها با هم تفاوت دارد.

افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ‏مانند: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی‌، ج ۱، ص۲۵۵.
  2. ‏ر.ک: طهرانی، عباس، دین و وجدان، ص۲۸۶ ـ ۲۸۹.
  3. «قَالَ یَا أَبَا یَحْیَی لَنَا فِی لَیَالِی الْجُمُعَةِ لَشَأْنٌ مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا ذَلِکَ الشَّأْنُ قَالَ یُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِیَاءِ الْمَوْتَی وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَوْتَی وَ رُوحِ الْوَصِیِّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ یُعْرَجُ بِهَا إِلَی السَّمَاءِ حَتَّی تُوَافِیَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفُ بِهَا أُسْبُوعاً وَ تُصَلِّی عِنْدَ کُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَی الْأَبْدَانِ الَّتِی کَانَتْ فِیهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ یُصْبِحُ الْوَصِیُّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ فَقَدْ زِیدَ فِی عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِیر»؛ ‏ مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص۸۹.
  4. «إِنَّا لَنُزَادُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ یَأْتِیکُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ یُعَایِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ یُنْقَرُ فِی قَلْبِهِ کَیْتَ وَ کَیْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ یَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً کَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِی الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِی یَأْتِیکُمْ بِذَلِکَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر‌الدرجات، ج ۱، ص۲۳۲.
  5. ر.ک: وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح).
  6. پروردگارا، علم مرا زیاد فرما؛ سوره طه، آیه ۱۱۴.
  7. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص۱۹.
  8. ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۸۷؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود و ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص۱۰۹؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۱؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم.
  9. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص۶۲ ـ ۶۵.
  10. ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه.
  11. ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  12. ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
  13. مانند: ﴿...فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  14. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۱، ص۲۶۰؛ ج۲، ص۳۳۱؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۲؛ ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار، ج۱، ص۱۱۹.
  15. در علم منطق قضیه را به اعتبار وجود موضوعش، به سه قسم حقیقیه، خارجیه و ذهنیه تقسیم می‌کنند. اگر موضوع فقط در ذهن باشد، به آن قضیه ذهنیه گفته می‌شود. قضیه خارجیه آن است که وجود موضوع قضیه در خارج به گونه‌ای باشد که فقط افرادی از موضوع لحاظ گردند که در یکی از زمان‌های سه گانه موجودند. اگر وجود موضوع فرضی بود، چه در واقع وجود داشته باشد و چه وجود آنها در خارج محقق نباشد، به آن قضیه حقیقیه گفته می‌شود. ر. ک: مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۶۶؛ حلی، حسن بن یوسف، القواعد الجلیة، ص۲۵۳؛ یزدی، عبدالله، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۸.
  16. یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۵۸.