انتظار قلبی به چه معناست؟ و آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
انتظار قلبی به چه معناست؟ و آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / انتظار فرج
مدخل اصلیانتظار قلبی
تعداد پاسخ۷ پاسخ

انتظار قلبی به چه معناست؟ و آیا مراد از انتظار تنها انتظار قلبی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

پاسخ جامع اجمالی

اقسام سه گانۀ انتظار

انتظار فرج به سه قسم انتظار قلبی، لفظی و عملی تقسیم می‌‌شود. مرحلۀ اول این است که ما در دل منتظر آن حضرتیم و از نیآمدنشان بی قراریم. انتظار لفظی این است که برای ظهور آن حضرت دعا کنیم، ولی انتظار عملی به آمادگی خارجی نسبت به آمدن آن حضرت اطلاق می‌‌شود. انتظار عملی بسیار مهم است، انتظار قلبی و لفظی آسان است و غالباً هم انجام می‌‌شود؛ اما کسی که چنین انتظاری دارد باید هم خود آماده بشود و هم دیگران را از نظر روحیات، ایمان، اعمال و عقیده آماده کند[۱].

معناشناسی انتظار قلبی

انتظار قلبی حالتی است روحی و نفسانی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستیم، استفاده می‌‌شود؛ لذا هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می‌‌شود[۲]، این حالت درونی، وقتی شدت یافت و عمق و غنا پیدا کرد از قلب به اعضا و جوارح سرازیر می‌‌شود و آثار خود را در عمل نشان می‌دهد و روشن است، انتظار مورد نظر پیشوایان معصوم همان انتظار عمق و غنایافته است که موجب تلاش و مجاهدت منتظر می‌شود. این را می‌‌توان از پاداش‌هایی که برای انتظار ذکر شده دریافت. به عنوان نمونه، در روایات چنین وارد شده است، منتظران امام مهدی (ع) همچون مجاهدان در رکاب پیامبر گرامی اسلام‌اند روشن است انتظاری که تنها در مرحلۀ قلب باشد و جز تأسف و اندوه قلبی اثر دیگری نداشته باشد و باعث دست روی دست گذاشتن و گوشه‌گیری و عزلت گردد، نسبتی با جهاد ندارد و نمی‌تواند ثواب مجاهدت در رکاب پیامبر را داشته باشد[۳]. اساساً، اصطلاح انتظار، به معنای عدم رضایت از وضعیت موجود و انتظار عملی برای تغییر آن و حاصل شدن وضعیّتی مناسب است[۴].

درجات انتظار قلبی

انتظار قلبی دارای درجات سه‌گانه است:

  1. درجۀ اول: یقین داشته باشد ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و آن وعدۀ الهی است که تخلفی در آن نیست، و هر قدر هم در تحقق آن تأخیر شود، مایوس و ناامید نمی‌گردد و منکر اصل آن نمی‌شود. این درجه واجب است و حقیقت ایمان به آن بستگی دارد و نبود آن در باطن امر موجب کفر و ضلالت است؛ اگر چه به حسب ظاهر محکوم به احکام اسلام باشد، زیرا انکار امر امامت است، هر چند در ظاهر اقرار به توحید و رسالت دارد[۵].
  2. درجۀ دوم: ظهور را موقت به وقت خاصی نداند که قبل از آن، مأیوس از وقوع شود. این درجه نیز واجب است، لکن به گونه ای که اگر نباشد موجب فسق است و آن یأسی است که حرام است و از آن نهی شده است[۶].
  3. درجۀ سوم: بر حسب آنچه در روایات است: «هر صبح و شام منتظر فرج باشید»[۷]؛ «یَأْتِی بَغْتَةً..»؛ «او همچون شهاب فروزانی ناگهان خواهد آمد»[۸] و امثال اینها؛ در هر حال و هر زمانی باید منتظر بود، یعنی امید وقوع آن را داشت. این درجه مقتضای کمال ایمان است و نبود آن موجب نقصان در ایمان است؛ پس لازمۀ کمال ایمان مؤمن است[۹].

انتظار قلبی کامل به این حاصل می‌‌شود که شخص مؤمن در هیچ حالی از حالات و هیچ وقتی از اوقات و هیچ مکانی از مکان‌ها از یاد امامش و انتظار قدوم مبارکش خالی و فارغ نباشد، بلکه اگر در مجالس و محافل مردم هم حاضر می‌‌شود و با اهل عالم گفتگو می‌‌کند، قلبش پیش امام (ع) باشد و به انتظار او و خیال او و شوق وصال او باشد[۱۰].

بنابراین انتظار قلبی و لفظی آسان است و غالبا هم انجام می‌‌شود. کسی که چنین انتظاری دارد باید هم آماده بشود و هم آماده بکند. باید از نظر روحیات، ایمان، اعمال و عقیده هم دیگران را آماده کند[۱۱].

منحصر نبودن انتظار به قلبی

مقصود از انتظار، صرفاً انتظار قلبی نیست، بلکه مراد انتظار عملی است هر چند انتظار قلبی نیز لازم است، ولی نه به عنوان مقصود اصلی، بلکه به عنوان مقدمۀ انتظار عملی که مقصود اصلی است. انتظار قلبی ِصرف، یعنی اینکه انسان صرفاً اعتقاد به ظهور امام زمان و برپایی حکومت عدل جهانی داشته باشد بدون آنکه این اعتقاد قلبی در صحنۀ عمل ظاهر شود که بنابر دلایل قطعی زیر، مقصود از انتظار فرج چنین انتظاری نیست:

  1. در روایات وارده از رسول اکرم (ص) و ائمۀ اطهار (ع) از انتظار فرج به عنوان افضل اعمال تعبیر شده است[۱۲] که ظهور در انتظار عملی دارد؛ زیرا انتظار قلبی صرف را نمی‌توان عمل نامید[۱۳][۱۴]
  2. بدون تردید در مقایسه بین انتظار قلبی و انتظار عملی نمی‌توان انتظار قلبی صرف را افضل از انتظار عملی که متضمن انتظار قلبی است، دانست. بنابراین آنچه با "افضل اعمال" بودن تناسب دارد، انتظار قلبی صرف نیست، بلکه انتظار عملی است که جامع‌تر و فراگیرتر از انتظار قلبی صرف است. نتیجه اینکه آنچه از روایت «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ» فهمیده می‌شود انتظار عملی است نه مجرّد انتظار قلبی[۱۵].
  3. اگر مقصود از روایت «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ» را صرفاً انتظار قلبی فرض کنیم با مسلّمات شریعت اسلام و آیات و روایات منافات خواهد داشت. این، خود دلیل روشنی بر این حقیقت است که انتظار قلبی صرف، مراد نیست[۱۶]؛ زیرا با مطالعه در آیات و روایات بسیار، این حقیقت انکارناپذیر منتج می‌شود که اعمال بسیاری وجود دارند که قطعاً از انتظار قلبی مجرد، افضل و بالاترند در حالی که عبارتی که در روایت «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ» به کار رفته است[۱۷] آنچنان در دلالت بر افضلیت انتظار فرج، صریح و محکم است که جایی برای توجیه عبارت و حمل آن بر ارادۀ معنای دیگر باقی نمی‌ماند[۱۸].

در قرآن کریم آیاتی نظیر ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۱۹]؛ ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۲۰] وجود دارند دال بر این معنا که اعمال بسیاری وجود دارند که از صرف انتظار قلبی، افضلند. آنچه به طور خلاصه از این آیات به دست می‌آید، این است که تقوی و عمل صالح و امر به معروف و نهی از منکر، از اعتقاد قلبی صرف، برتر و بالاتر است؛ همچنین معیار و ملاک برتری، تنها ایمان و اعتقاد قلبی نیست، بلکه اضافه بر آن، عمل صالح که همان ادای تکالیف و انجام وظائف عملی الهی است، لازم است[۲۱].

نتیجه گیری

در نتیجه، انتظار که به سه قسم قلبی، لفظی، و عملی تقسیم می‌‌شود، نمی‌تواند صرفا به معنای قلبی باشد؛ بلکه مؤمنِ منتظر، باید هر سه نوع انتظار، خصوصاً انتظار عملی را مورد توجه خود قرار دهد تا از این طریق نقشی در زمینه سازی ظهور امام زمان (ع) ایفا نماید.

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله موسوی اصفهانی؛
آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، در کتاب «چشم روشنی منتظران» در این‌باره گفته است: «انتظار قلبی کامل، پس به این حاصل می‌‌شود که شخص مؤمن در هیچ حالی از حالات و هیچ وقتی از اوقات و هیچ مکانی از مکان ها، از یاد امامش و انتظار قدوم مبارکش خالی و فارغ نباشد، بلکه اگر در مجالس و محافل مردم هم حاضر می‌‌شود و با اهل عالم گفتگو می‌‌کند، قلبش پیش امام (ع) باشد و به انتظار او و خیال او و شوق وصال او باشد. مثل شخصی که اولادش منحصر باشد به یک نفر و آن یک نفر هم به جمیع کمالات آراسته باشد و وجودش انواع و اقسام فوائد و منافع را برای این شخص داشته باشد و به سفری رفته باشد و این پدر از جا و منزل او خبر نداشته باشد، تصور کن آیا یک ساعت از خیال او بیرون می‌‌رود، با آنکه از جستجوی او تغافل می‌‌کنند؟ حاشا و کلاً! بلکه شب و روز، بلکه در تمام ساعات و حالات و حرکات و سکنات، محبوب او پیش نظر او ممثّل است. و همین که انتظار قلبی به این درجه از کمال رسید، آثار ظاهریه او هم به درجه کمال می‌‌رسد»[۲۲].
۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله مکارم شیرازی نویسنده کتاب «حکومت جهانی مهدی» در این‌باره گفته‌ است: «انتظار فرج به سه گونه انتظار قلبی، لفظی و عملی است. مرحله اول این است که ما در دل منتظر آن حضرتیم و از نیآمدنشان بی قراریم. انتظار لفظی این است که دعا برای ظهور آن حضرت بکنیم، ولی انتظار عملی آن آمادگی خارجی نسبت به آمدن آن حضرت است. انتظار عملی بسیار مهم است، انتظار قلبی و لفظی آسان است و غالباً هم انجام می‌‌شود. کسی که چنین انتظاری دارد باید هم آماده بشود و هم آماده بکند. باید از نظر روحیات، ایمان، اعمال، عقیده و هم دیگران را آماده کند. بالاترین اعمال شیعه انتظار عملی است»[۲۳]
۳. آیت‌الله اراکی؛
آیت الله محسن اراکی، در کتاب «نگاهی به رسالت و امامت» در این‌باره گفته است:

«بدون تردید، مقصود از انتظار، صرفاً انتظار قلبی نیست، بلکه مراد انتظار عملی است. البته انتظار قلبی نیز لازم است، ولی نه به عنوان مقصود اصلی، بلکه به عنوان مقدمه انتظار عملی که مقصود اصلی است. انتظار قلبی صرف، یعنی اینکه انسان صرفاً اعتقاد به ظهور امام زمان و برپایی حکومت عدل جهانی داشته باشد بدون آنکه این اعتقاد قلبی در صحنه عمل ظاهر شود، که بنا بر دلایل قطعی زیر، مقصود از انتظار فرج چنین انتظاری نیست:

برای روشن شدن موضوع باید گفت که مطالعه در آیات و روایات بسیار، این حقیقت انکارناپذیر را منتج می‌شود که اعمال بسیاری وجود دارند که قطعاً از انتظار قلبی مجرد، افضل و بالاترند در حالی که عبارتی که در روایت "أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ" به کار رفته است[۲۵] آن‏چنان در دلالت بر افضلیت انتظار فرج، صریح و محکم است که جایی برای توجیه عبارت و حمل آن بر اراده معنای دیگر باقی نمی‌ماند.

بنابراین، چنانچه مراد از این روایت، صرف انتظار قلبی باشد با آن آیات و روایات مسلم و قطعی معارض خواهد شد و نتیجه، سقوط این روایت از اعتبار است؛ در حالی که اگر مقصود از این روایت، انتظار عملی باشد با تمام آن روایات و آیات، هماهنگ و موافق خواهد شد و هیچ تعارضی بین آنها نخواهد بود. این، خود قرینه و دلیل روشنی است بر این حقیقت که مراد از انتظار فرج در روایات، انتظار عملی است نه مجرد انتظار قلبی.

در اینجا به چند نمونه از آیات اشاره می‌کنیم که اجمالاً بر این معنی متفقند که اعمال بسیاری وجود دارند که از صرف انتظار قلبی، افضلند.

  1. ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّٰهِ أَتْقَاكُمْ[۲۶].
  2. ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ[۲۷].
  3. ﴿وَفَضَّلَ اللّٰهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۸].
  4. ﴿ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ[۲۹].
  5. ﴿وَضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ[۳۰].
آنچه به طور خلاصه از این آیات به دست می‌آید، این است که تقوی و عمل صالح و امر به معروف ونهی از منکر، از اعتقاد قلبی صرف، برتر و بالاتر است؛ همچنین معیار و ملاک برتری، تنها ایمان و اعتقاد قلبی نیست، بلکه اضافه بر آن، عمل صالح که همان ادای تکالیف و انجام وظائف عملی الهی است، لازم است؛ بنابراین، اعتقاد و ایمان قلبی صرف که انتظار قلبی نیز از مصادیق آن است به هیچ وجه بر ایمان همراه با عمل صالح برتری ندارد، بلکه ایمان و عمل صالح است که ملاک برتری و تقرب به سوی حق تعالی است. در روایات وارده از معصومین نیز نمونه‌های بی‏شماری وجود دارد که برای اجتناب از تطویل از ذکر آنها صرف‌نظر می‌شود»[۳۱].
۴. آیت‌‌الله ناصری؛
[[File:1379143.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد ناصری دولت‌آبادی

آیت‌الله محمد ناصری دولت‌آبادی، در مقاله «فرهنگ انتظار» در این‌باره گفته است:

«انتظار، حالتی روحی است که از ضمیر فرد منتظر بر می‌‌آید؛ اما با چشم به در دوختن و حسرت خوردن تمام نمی‌شود؛ بلکه به عمل منجر می‌‌شود و در تمامیِ اجزای زندگی مادی و معنوی تأثیری شگرف برجای می‌‌نهد. در روایات متعدد، انتظار به عنوان عمل، بلکه برترین اعمال معرفی شده است. از جمله روایت پیامبر اکرم (ص) است که فرمودند: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ»[۳۲]؛ برترین اعمال امت من، انتظار فرج است. این دسته روایات، دلالت دارد که انتظار، حالت روانی [درونی] صرف نیست؛ بلکه حالت عملی [بیرونی] نیز دارد(...) اصطلاح انتظار، به معنای عدم رضایت از وضعیت موجود و انتظار عملی برای تغییر آن و حاصل شدن وضعیّتی مناسب می‌‌باشد»[۳۳].]]]]
۵. حجت الاسلام و المسلمین فقیه ایمانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر فقیه ایمانی، در کتاب «لواء‌الانصار» در این‌باره گفته است:

«انتظار قلبی دارای درجات سه‌گانه است:

  1. آن که یقین داشته باشد ظهور آن حضرت حق است و واقع خواهد شد و آن وعده الهی است که تخلفی در آن نیست، و هر قدر هم در تحقق آن تأخیر شود، مایوس و ناامید نگردد و منکر اصل آن نشود.
  2. آن ظهور را موقت به وقت خاصی نداند که قبل از آن مأیوس از وقوع آن شود.
  3. آن که بر حسب آن چه در روایت است که: "هر صبح و شام منتظر فرج باشید"[۳۴]. و آن چه در وارد است که: «يَأْتِي بَغْتَةً...» "او هم‌چون شهاب فروزانی ناگهان خواهد آمد"[۳۵]. و در فقره‌ای از دعا است: ﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا * وَنَرَاهُ قَرِيبًا[۳۶]. و امثال این‌ها، پس در هر حال و هر زمانی منتظر باشید، یعنی امید وقوع آن را داشته باشید.

درجه اول: این درجه واجب است و حقیقت ایمان به آن بستگی دارد، و نبود آن در باطن امر موجب کفر و ضلالت می‌‌شود، اگر چه به حسب ظاهر محکوم به احکام اسلام باشد، و برای همیشه در آتش با کفار خواهد بود، چون انکار امر امامت است، هر چند در ظاهر اقرار به توحید و رسالت دارد، و دلیل بر آن از آیات و اخبار بسیار زیاد است، چنان‌که به بعضی از آ‌ن اشاره شد. و آن چه از آیات و روایات بعد از ملاحظه وعده‌های الهیه که در بعضی از آیات قرآن[۳۷] داده شده، استفاده می‌‌شود این است که بر حسب دلیل عقلی و نقلی، کسانی که شایستگی خلافت و وراثت نبویه و ولایت الهیه را دارند، منحصرند به دوازده وجود مقدس که حسب و نسب و اسم و وصف و شخص آنها از جهت پدری و مادری، در اخبار متواتر ذکر شده است، و بعد از ملاحظه آن که آن وعده‌های الهیه تا کنون -برآن وجهی که در آن آیات و ‌آن اخبار است- هرگز در هیچ زمانی نسبت به هیچ کدام از آن دوازده نفر و در حق غیر آنها وقوع نیافته، و دین الهی در کل عالم بر همه دین‌ها غلبه پیدا نکرده که جمیع مردم به آن معترف شده باشند، و به ملاحظه آن که امامان معصوم (ع) همگی تا کنون مظلوم واقع شده و ضعیف شمرده شده‌اند و تمکین و استخلاف و وراثت آنها در زمین با نبود خوف و ترس برای هیچ‌یک تحقق نیافته، پس باید انتظار تحقق آن وعده‌های الهی را به وجود امام مهدی (ع) و نیز برای پدران بزرگوارش بعد از رجعت ایشان به این دنیا، چنانچه در اخبار متواتره بر آن تصریح شده، داشته باشد. و بعد از تأمل منصفانه و بدون تعصب و عناد در این آیات اخبار، واضح و روشن می‌‌شود که انکار و شبهه در امر ظهور و فرج حضرت مهدی و نیز در رجعت پدران گرامیش (ع)، انکار و تشکیک در آیات قرآنی و ادله قطعی نقلی است، و حقیقت کفر و ضلال جز همان انکار امر حق یا تشکیک در آن بعد از وضوح نیست.

درجه دوم: این درجه نیز واجب است، لکن بر وجهی که اگر نباشد موجب فسق است، و آن یأسی است که حرام است و از آن نهی شده است، و این حرمت به مقتضای تکذیب وقاتون (کسانی که وقت برای ظهور تعیین می‌‌کنند) است[۳۸].

درجه سوم: این درجه مقتضای کمال ایمان است و نبود آن موجب نقصان در ایمان است، پس لازمه کمال ایمان مؤمن آن است که بر حسب احادیث زیادی که در آنها امر فرج را تقریب فرموده‌اند: آن را نزدیک بداند و پیوسته چشم به راه باشد، و باید حال مؤمن مانند حال کسی باشد که خبر آمدن مسافر را به او داده‌اند، و مسافر او در حال بازگشت است، و او با این احتمال که موانع سبب تأخیر در رسیدن او شده، همه روزه انتظار آمدن آن مسافر را دارد. بنابراین، باید برای ظهور آن حضرت و نیز ملاقات با ایشان -به آدابی که ذکر می‌‌شود- ‌مهیا شود، همان‌طور که انسان از برای مسافر عظیم‌القدر تهیه می‌‌بیند»[۳۹].
۶. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌الله آیتی نویسنده کتاب «دلیل روشن» در اين باره گفته است:

«‌انتظار حالتی نفسانی است که وقتی شدت یافت وعمق و غنا پیدا کرد از قلب به اعضا و جوارح سرازیر می‌‌شود و آثار خود را در عمل نشان می‌دهد و روشن است که انتظار مورد نظر پیشوایان معصوم همان انتظار عمق و غنا یافته است که موجب تلاش و مجاهدت منتظر می‌شود این را می‌‌توان از پاداش‌هایی که برای انتظار ذکر شده دریافت به عنوان نمونه در روایات چنین وارد شده است که منتظران امام مهدی هم چون مجاهدان در رکاب پیامبر گرامی اسلام‌اند روشن است که انتظاری که تنها در مرحله قلب باشد و جز تأسف و اندوه قلبی اثر دیگری نداشته باشد و باعث دست روی دست گذاشتن و گوشه‌گیری و عزلت گردد؛ نسبتی با جهاد ندارد و نمی‌تواند ثواب مجاهدت در رکاب پیامبر را داشته باشد و افزون‌بر آنچه گذشت این مطلب که انتظار بایستی در چهره تلاش و عمل خود را نشان بدهد از برخی روایات نیز قابل استنباط است؛ به‌عنوان نمونه ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که روزی آن حضرت فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَا لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَى فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَايَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ (ع)ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِي‏ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ»[۴۰]؛ «آیا شما را از چیزی آگاه نکنم که خداوند بدون آن هیچ عملی را از بندگان نمی‏‌پذیرد؟ عرض کردم: بفرمایید، فرمود: گواهی دادن بر اینکه هیچ معبودی جز خدا نیست و اینکه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله بنده [و فرستاده‏] او است، و اقرار به هر آنچه خداوند امر فرموده و ولایت برای ما و بیزاری از دشمنان ما- یعنی ما امامان بخصوص- و تسلیم شدن به آنان و پرهیزگاری و کوشش و خویشتن‏داری و چشم به راه قائم (ع) بودن، سپس فرمود: همانا ما را دولتی است که هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر کار می‏‌آورد، سپس فرمود: هر کس که بودن در شمار یاران قائم شادمانش سازد باید به انتظار باشد و با حال انتظار به پرهیزگاری و خلق نیکو رفتار کند، پس اگر اجلش برسد و امام قائم (ع) پس از درگذشت او قیام کند، بهره او از پاداش کسی است که آن حضرت را دریافته باشد، پس بکوشید و منتظر باشید، گوارا باد شما را ای جماعتی که مشمول رحمت خدا هستید».

همچنان‌که ملاحظه می‌‌شود اما در کنار امر به انتظار دستور جهاد و کوشش می‌‌دهند:«فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا»؛ بنابراین در قاموس پیشوایان دین انتظار واقعی نمی‌تواند از کوشش و مجاهدت جدا باشد»[۴۱].
۷. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنی‌هاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در این‌باره گفته است: «انتظار عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی، بر می‌‌آید.... پس هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر می‌‌شود. آیا نمی‌بینی که وقتی مسافری داشته باشی که منتظر آمدنش هستی، هر چه زمان آمدنش نزدیکتر شود، آمادگی تو برای این امر بیشتر می‌‌شود. در این بیان، انتظار یک حالت قلبی و نفسانی معرفی شده و درباره حقیقت آن توضیحی داده نشده است، ولی یکی از مهمترین لوازم آن را بیان کرده‌اند که عبارت است از آماده شدن برای پذیرایی از کسی که منتظر آمدنش هستیم. این آماده شدن یک حالت قلبی است، ولی آثار خارجی هم پیدا می‌‌کند»[۴۲].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، سخنرانی درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۰/۲/۱۳۹۴.
  2. ر.ک: بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۳۰.
  3. ر.ک: آیتی، نصرت‌الله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  4. ر.ک: ناصری، محمد، خُلُق ، فرهنگ انتظار، ج۱، ص۹۸۷.
  5. ر.ک: فقیه ایمانی، محمد باقر، لواء‌الانصار.
  6. ر.ک: فقیه ایمانی، محمد باقر، لواء‌الانصار.
  7. «توَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۳۳، ح۱.
  8. «کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۲.
  9. ر.ک: فقیه ایمانی، محمد باقر، لواء‌الانصار.
  10. ر.ک: موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، چشم روشنی منتظران.
  11. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، خبرگزاری رسمی حوزه.
  12. «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّه‏»؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۰۸.
  13. مگر اینکه لفظ عمل، مجازاً به معنی انتظار قلبی به کار رود که آن هم احتیاج به قرینه و دلیل دارد؛ زیرا مجاز، برخلاف اصل است.
  14. ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.
  15. ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹ـ۹۲.
  16. ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.
  17. زیرا افعل التفضیل و جمع مضاف به امت است که به منزله تصریح به عموم است و جایی برای احتمال تخصیص نمی‌گذارد.
  18. ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.
  19. «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  20. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  21. ر.ک. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.
  22. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، چشم روشنی منتظران، ص؟؟.
  23. خبرگزاری رسمی حوزه
  24. مگر اینکه لفظ عمل، مجازاً به معنی انتظار قلبی به کار رود که آن هم احتیاج به قرینه و دلیل دارد؛ زیرا مجاز، برخلاف اصل است.
  25. زیرا افعل التفضیل و جمع مضاف به امت است که به منزله تصریح به عموم است و جایی برای احتمال تخصیص نمی‌گذارد.
  26. «در حقیقت گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست» حجرات، آیه ۱۳.
  27. «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید به کارهای پسندیده فرمان می‌دهید و از کارهای ناشایست باز می‌دارید» آل‌عمران، آیه ۱۱۰.
  28. «خدا مجاهدان را بر خانه‌نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است» نساء، آیه ۹۵.
  29. «و خدا مثلی می‌زند: بنده‌ای است زرخرید که هیچ کاری از او برنمی‌آید آیا او با کسی که به وی از جانب خود روزی داده‌ایم و او از آن در نهان و آشکار انفاق می‌کند یکسان است» نحل، آیه ۷۵.
  30. «و خدا مثلی دیگر می‌زند: دو مردند که یکی از آنها لال است و هیچ کاری از او برنمی‌آید و او سربار صاحبش می‌باشد هرجا که او را می‌فرستد خیری به همراه نمی‌آورد. آیا او با کسی که به عدالت فرمان می‌دهد و خود بر راه راست است یکسان است؟» نحل، آیه ۷۶.
  31. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص۸۹-۹۲.
  32. بحارالانوار، ج 2، ص 122
  33. ناصری، محمد، خُلُق ، فرهنگ انتظار، ج۱، ص۹۸۷.
  34. «تَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ کافی، ج۱، ص۳۳۳، ح۱.
  35. «كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ»؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۲.
  36. «آنان آن (روز) را دور می‌بینند * و ما آن را نزدیک می‌بینیم» سوره معارج، آیه ۶-۷.
  37. ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳؛ ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند» سوره نور، آیه ۵۵؛ ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  38. کافی، ج۱، ص۳۸۶، ح۲، ح۳ و ح۵.
  39. فقیه ایمانی، محمد باقر، لواء‌الانصار، ص؟؟.
  40. الغيبة (للنعمانی)، ج1، ص200
  41. مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  42. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص۳۰.