انسانها خواستار حکومتیصالح، دور از منکر و ریا فریبند، حاکمی را میطلبند که در طریق خدمت به مردم و از خود مردم باشد. بتواند ارزشهای انسانی را در جهانحاکم سازد، ظلم و اختناق را نفی کند، به طرد استکبار و استعباد بپردازد. انسانها خواستار نظامی هستند که در آن ضعیف و قوی به یک چشم دیده شوند، روابط ملی براساس انسانیت و تقوا و صلح و عدالت و روابط خارجی براساس حسن همجواری، رعایت به حقوقانسانها باشد. استعمارها و استثمارها از جامعه ریشهکن شوند، ابرقدرتها مطامع خویش را در کشورهای ضعیف جستجو نکنند. انسانها خواستار سیاستی الهی و حکومتیواحد هستند، سیاستی که حد و مرز جغرافیایی نشناسد و حکومتی که مخصوص تیپ و نژادی خاص نباشد. همه در زیر لوای واحدی گرد هم آیند و رهبر و راهنمایشان قانون واحدی باشد. بشریت خواستار آن است که حکومتی تشکیل شود که در آن حق وتو نباشد، تحریمهای اقتصادی به خاطر وصول به اهداف توسعه طلبانهشان صورت نگیرد، امپریالیزم فرهنگی جای پایی نداشته باشد، به ضعیف بدان گونه نظر شود که به قوی و به سیاه همانگونه عنایت شود که به سفید. بحث از مسأله منطقه و نژاد نباشد و سخن از رجزخوانیها و معرکهگیریها و حملههای نظامی ابرقدرتها به میان نیاید[۱].
بدون شک با توجه به جهانیبودن حکومت حضرت مهدی (ع)، و زمینههای فراهم شده در عرصۀ بین الملل، امروزه بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازشناسی و بازنمایی آثار و ابعاد سیاسیحکومت جهانی آن حضرت به جهانیان هستیم و این، خود، مسئولیتی اساسی بر دوش دانشمندانعلوم دینی است[۲].
اگر چه به دست آوردن آمادگی در عرصه اعتقادی، عرصههای دیگر را نیز در بر داشته و آنها را نیز به دست میدهد، اما به جهت زمینهسازی در این عرصه باید گفت: مشتاقان برپایی حکومت عدل جهانی میبایست زمینههای سیاسی این اتفاق بزرگ را نیز فراهم نمایند؛ که به نظر میرسد این زمینهسازی در دو محور تلاشهای علمی و عملی صورت پذیرد: نخست آشناشدن علاقهمندان آن حضرت با روشهای سیاسیحضرت مهدی (ع) در برپایی حکومت جهانی و به بیان دیگر، روش سیاسیحضرت در عصر ظهور و دیگر، آشناکردن دیگران با این اندیشۀ بلند سیاسی که البته بیرون آوردن این اندیشۀ سیاسی از بین روایات در دست، کاری شدنی، اما سخت است که تا کنون آنگونه که شایسته است، صورت نپذیرفته است[۳].
حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر (ع) و تجدید دائمی عهد و پیمان، یکی از نشانههای آمادگیسیاسی در ولایتپذیری آن حضرتهنگام ظهور به شمار میآید. امام باقر (ع) دربارۀ ثابتقدمان بر امر ولایت فرموده است[۴]: «زمانی بر مردم آید که امامشان غیبت کند. خوشا بر افرادی که در آن زمان، بر امر ما ثابت بمانند! کمترین ثوابی که برای آنها خواهد بود، این است که باری تعالی به آنها ندا کرده و فرماید:ای بندگان وای کنیزان من! به نهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید؛ پس به ثواب نیکوی خود، شما را مژده میدهم: شما بندگان و کنیزان حقیقی من هستید. از شما میپذیرم و از شما در میگذرم و برای شما میبخشم و به واسطه شما باران بر بندگانم میبارم و بلا را از آنها بگردانم. و اگر شما نبودید؛ بر آنها عذاب میفرستادم»[۵].
انسانمنتظر در عمل و رفتار خویش مهارتهایی لازم دارد تا در عرصۀ اجتماع و سیاست از اصول و هویت خود دفاع کند و بتواند جامعه را برای ظهور آماده سازد. از جمله مهارتها و اقدامات نهفته در انتظار، محورهای ذیل است:
حقطلبی، ظلم ستیزی و نفی طاغوت: افراد و گروههای مفسد در جامعه، به دلیلمنافعنامشروع خویش، از اقدامات فساد انگیز خود دست نمیکشند و همواره فساد را گسترش میدهند و علاوه بر خود، مسیر جامعۀ انسانی را نیز دچار اختلال میکنند. از این رو، راه اصلاح جامعۀ منوط به حذف این موانع فساد با برخوردهای عملی و قهرآمیز میگردد. بنابراین، کاربرد شیوه اصلاح متناسب با این وضعیت ضروری است. آیات قرآن کریم به صراحت بر ضرورت بهکارگیری روش حقطلبی و ظلم ستیزی در اصلاحمفاسد تأکید دارند. دستور به مقاتله با ائمۀ کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همۀ موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پای مال کردن مصالح عمومی جامعه میپردازند و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمیاندیشند. بی گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روشهای خشونت آمیز مؤثر است و تا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند، امید به اصلاح این گونه افراد و جوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی، مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است[۸]. بی گمان، حرکت اصلاحی جامعه به سبب افرادی اندک و سودجو، نمیبایست متوقف شود و اگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد و به همین جهت، با وجود آنکه خداوند درباره تعدیات فرعون به موسی (ع) امر نمود تا او را هدایت کند، وقتی موسی (ع) پیشرفتجامعه را با وجود فرعون متوقف دید، به مقابله با ظلم و طرد شرکفرعونی پرداخت[۹]. گذشته از طواغیت، افراد و گروههایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر قرآن از مفسدان هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی کرد تا جامعهانسانها از لوث وجودشان پاک گردد. دستورجهاد با کافران و منافقان که درصدد تخریب پایههای ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعهاند و با حکومت دینیپیامبر درگیر میشوند[۱۰]، در همین راستا ارائه شده است: ﴿يَأَيهَُّا النَّبىُِّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيهِْمْ﴾[۱۱]، هم چنین خداوندبرتریکافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است[۱۲]غ از این رو، منتظر واقعی کسی است که به جامعۀ فاسد زمانه خویش دل نبندد و اگر انحراف و کژی ببیند، اعتراض کند و با پیروی از سیره مولا و محبوب خویش درصدد اصلاح آن برآید: ﴿* قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ وَ فُرَادَى﴾[۱۳]. استاد شهید مطهری در این باره میفرماید[۱۴]: "ظهورمهدی موعود حلقهای است از حلقات مبارزهاهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات استناد شده است، نشان میدهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است؛ مظهرپیروزی نهایی اهل ایمان است"[۱۵].
عدالتگرایی: در روایات بسیاری، مهمترین ره آورد قیام و انقلاب حضرت مهدی (ع) پر شدن جهان از عدالت و دادگری بیان شده است. پیامبر گرامی اسلام (ص) درباره عدالت گستری و هم چنین اصحاب حضرت مهدی (ع) فرموده است[۱۶]: «مهدی به عدالتحکم نموده، به آن امر میکند. خداوند عزوجل او و کلامش را تصدیق مینماید و هنگامی که نشانه و علامتها آشکار میشوند، از مکهخروج مینماید. وی دارای گنجهایی از طلا و نقره نیست، بلکه گنجهای او اسبهای خوش اندام و نیکومنظر و مردان مشخص شدهای هستند که خداوند آنها را برای وی از دورترین بلاد جمعآوری کرده که تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سی صد و سیزده نفر مرد برسد و صحیفهای دارد که در آن نام اصحاب وی با ذکر کنیهها، کشورها، محل سکونت و حتی نوع خلق و خویشان آمده است. اینان در راه اطاعت او کوشا هستند و رنج و سختی میکشند»[۱۷].
↑ر.ک. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۶۸
↑«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
↑ر.ک. فلاحی، صفر، امام مهدی ذخیره امامت، ص ۱۷ -۱۹.
↑﴿اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى﴾«به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.
↑﴿فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَن مَّعَهُ جَمِيعًا﴾«بنابراین (فرعون) بر آن شد که آنان را از آن سرزمین براندازد؛ ما هم او و آنان را که با وی بودند همه را غرق کردیم» سوره اسراء، آیه ۱۰۳.
↑﴿إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يحَُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فىِ الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَالِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْيَا وَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيم﴾«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسی» سوره مائده، آیه ۳۳.
↑«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
↑﴿وَ لَن يجَْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلىَ المُْؤْمِنِينَ سَبِيلا﴾«و او هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشوده است» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
↑«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.
↑ر.ک. مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب امام مهدی(ع)، ص۲۰.
↑ر.ک. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۸-۳۹.
↑ر.ک. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۸-۳۹.
↑«و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) میستانند» سوره شوری، آیه ۳۹.
↑﴿وَ إِن طَائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنهَُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَئهُمَا عَلىَ الْأُخْرَى فَقَاتِلُواْ الَّتىِ تَبْغِى حَتىَ تَفِىءَ إِلىَ أَمْرِ اللَّهِ﴾«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
↑ر.ک. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۸-۳۹.