بحث:آیا علم معصوم به امور غیبی تام و بی‌کران است یا محدود؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پاسخ تفصیلی

کاربری‌های سه گانه علم تام

پیش از پاسخ به سؤال مذکور لازم است معنای امور غیبی و مراد از تمامیت و محدودیت علم معصوم مشخص شود.

غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱] اما در لفظ و اصطلاح "علم تام" سه کاربری متفاوت از هم وجود دارند:

  1. تام به معنای فعلی در مقابل شأنی: یعنی معصوم از همه چیز آگاه است و چیزی نیست که اکنون در علم او نگنجد، لذا هیچ علمی نیست که منتظر تحصیلش باشد و به عبارتی بالفعل همه چیز را می‌‌داند، به استثنای علومی که احاطۀ بر آنها برای غیر خداوند ناممکن است.
  2. تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی: تام بودن علم معصوم یعنی او همۀ علوم ممکن برای غیر خداوند را با تمامی تفصیلات و جزئیات می‌‌داند و علمی که مجمل باشد ندارد.
  3. تام بودن یعنی آگاهی از تمام علومی که غیر خداوند می‌‌تواند به آن احاطه پیدا کند: یعنی علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن را می‌‌داند، با قطع نظر از اینکه این علم، بالفعل باشد یا بالقوه (به تعبیر روایت: «لَوْ شَاؤُوا عَلِمُوا»بالتفصیل باشد یا بالاجمال.

مراد ما در این پرسش و پاسخ کاربری سوم است.

دیدگاه‌ها درباره قلمرو علم غیب امام

در میان علمای شیعه دربارۀ قلمرو علوم امامان(ع) دو دیدگاه اساسی وجود دارد:

نخست: نظریه تام بودن علم امامان(ع)

تام بودن علم امام بدین‌معناست که هیچ دانشی نیست که آگاهی از آن برای غیر خداوند ممکن باشد و در عین حال امام نسبت به آن آگاهی نداشته باشد. بنابراین دیدگاه، امام دارای علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن در محدودۀ‌ قابل تصور برای غیر خداوند است، البته با عنایت به این نکته که او تسلیم مقدرات و اوامر الهی است و اگر در جایی دیده یا شنیده شده که امامان معصوم به علم باطنی خود عمل نمی‌کردند، به دلیل آن بود که مامور بودند همچون سایر افراد عادی بشر، زندگی کنند. دانش‌هایی که لازمۀ مقام خداوند بوده و جز او کسی به آنها آگاه نیست از فرض این بحث خارج است[۲].

علامه مجلسی در شرح حدیثی تحت عنوان "ائمۀ هدی(ع)" از مرگ خود خبر دارند، می‌نویسد: "کسانی که از تقدیرات و آینده خبر ندارند مکلف‌اند از بلیات و آفات و محذورات و مهالک فرار کنند و خود را به مهلکه نیندازند، اما افرادی که از جمیع حوادث روزگار و سرنوشتِ اشرار و ابرار آگاهند، چنین تکلیفی ندارند. اگر پیامبران و ائمه(ع)، مکلف به فرار از حوادث باشند، نتیجه این می‌شود که هیچ گاه به گرفتاری، مرض و غیره روبرو نشوند و تقدیرات بر آنها واقع نگردد: اما جهت اینکه آنها در مواردی گرفتار می‌شدند، این بود که در بسیاری از موارد مکلف نبودند بر طبق علم باطنی نبوت و امامت خود عمل کنند[۳]. البته دانش‌هایی که لازمۀ مقام خداوند بوده و جز او کسی به آنها آگاه نیست از فرض این بحث خارج است[۴].

قائلان به دیدگاه تام بودن علم امام

برخی از بزرگان شیعه قائل به تام بودن علم امامان بوده‌اند:

  1. مرحوم مظفر از جمله کسانی است که قائل به عمومیت علم امام است، وی می‌‌گوید: "امام علم حضوری به همه جزئیات حوادث ـ حتی به وقت قیامت ـ دارد، امام همان‌طور که در خانه خود نشسته است به علم حضوری می‌داند فلان شخص مشغول دزدی (...) و فلان شخص مشغول خواندن قرآن است؛ امام حتی وقت قیامت و تعداد قطرات باران و زمان و مکان باریدن آن و اوصاف بچه‌هایی که در شکم‌های مادرانشان هستند را به علم حضوری می‌داند؛ (...) خلاصه اینکه امام به همۀ حوادث گذشته و آینده و به همۀ موضوعات خارجی علم حضوری دارد"[۵].
  2. آیت الله ابوالحسن رفیعی قزوینی در این زمینه نوشته‌: "... امام قبل از وصول به مقام امامت و ولایت، واجب است احاطه به تمام معقولات و مدرکات را دارا باشد[۶]. به عقیدۀ ایشان، امام پیش از آنکه امام شود، لازم است احاطۀ کامل به همۀ معقولات و همۀ "ماکان و مایکون و ما هو کائن" تا روز قیامت داشته باشد؛ یعنی شرط امامت امام این است که پیش از رسیدن به امامت، همۀ حوادث گذشته و آینده و حال را بداند و از همۀ امور غیبی و همۀ آنچه قابل درک است آگاه باشد و اگر پیش از رسیدن به امامت از همۀ امور غیبی و همه جزئیات حوادث گذشته و حال و آینده آگاه نباشد ممکن نیست به امامت برسد.
  3. مرحوم کلینی[۷] و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات می‌‌گویند: ائمه(ع) افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ مانند زمان فرارسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم.
  4. آخوند خراسانی هم در این باره چنین می‌‌گوید: "آری، کسی که مشمول عنایت خداوند باشد و جان پاکش به عالم لوح محفوظ که از بزرگترین عوالم ربوبی و اصل کتاب است، اتصال یابد، حقایق آن چنان که هست نزد او هویدا می‌گردد؛ همانگونه که چه بسا برای رسول گرامی اسلام(ص) و برخی از اوصیا اتفاق می‌افتد و بر همه موجودات آن چنان که بوده‌اند و خواهند شد، معرفت پیدا می‌کند"[۸].
  5. محمد حسین اصفهانی، مقام علمی امام را از آنچه آخوند گفته نیز بالاتر برده و در تعلیقۀ خود بر کلامِ نقل شده از صاحب کفایه می‌افزاید: "چرا چنین نباشد، حال آنکه او در سیر خود به سوی عوالم قدسی، با عالم عقل کلی اتصال می‌یابد و مقام او مقام عقل نخستین می‌شود که از عالم نفس کلی، که همان عالم لوح محفوظ است، بالاتر است؟![۹].

چنان که ملاحظه می شود، برخی اندیشمندان شیعه بر این عقیده‌اند که احاطۀ علمیِ امام آنچنان گسترده است که حتی شامل: علم به وقوع روز قیامت و... نیز می‌شود و این برخلاف نظر برخی دیگر از علمای قائل به تعمیم علم امام است[۱۰]، آنها با توجه به برخی آیات و روایات و همچنین شواهدی که در زندگی پیشوایان دینی وجود دارد، می‌گویند، گرچه امام به همه چیز از جمله حقایق نهان و آشکار علم دارد اما برخی امور بر او پوشیده می‌ماند و علم آنها فقط مخصوص خداست[۱۱].

البته این نوع علم از ابزارهای امامت بود و برای امامان ایجاد تکلیف نمی‌کرد، بلکه امام موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند. ایشان در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبر هستند[۱۲].

دلایل تام بودن علم امامان(ع)

برخی از دلایلی که برای تام بودن علوم معصومین(ع) بیان شده است عبارت‌ است از:

  1. دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که انبیا و امامان(ع) از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز تا پایان زندگی آنها برقرار است. لازمۀ چنین عصمتی، آگاهی امامان از علم غیب وسیع است. به هر حال نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند[۱۳].
  2. روایاتی که امام را «عالم بما کان و ما یکون و ما هو کائن»[۱۴] می‌‌دانند. به عنوان نمونه حماد از امام صادق(ع) نقل می‌‌کند که آن حضرت فرمود: «نحن و الله نعلم ما فی السموات و ما فی الارض و ما فی الجنه و ما فی النار و ما بین ذلک» حماد می‌گوید: من از این فرمایش حضرت مبهوت شدم و به ایشان نگریستم، حضرت خطاب به من سه بار فرمود: «همه اینها را از کتاب خدا می‌دانم، سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۱۵] سپس باز فرمود: همه اینها را از کتاب خدا می‌دانم؛ زیرا روشنگر همه چیز است و تمام امور را بیان می‌کند»[۱۶].

خلاصه اینکه امامان از آنجا که مظهر جمیع صفات جمال و کمال الهی‌اند، لذا از جانب خداوند دارای علم غیب‌اند و به همۀ امور احاطه دارند، ولی از این نکته نباید غفلت کرد که این نوع علم در اعمال و رفتار و تکالیف آنان اثری ندارد، زیرا هیچ گاه مخالف قضا و قدر الهی کاری انجام نمی‌دهند[۱۷].

دوم: نظریه محدود بودن علم امامان(ع)

برخی دیگر از علمای شیعه معتقد به محدود بودن علم امامان هستند. صاحبان این دیدگاه[۱۸] معتقدند تام بودن علوم ائمه(ع) موجه نبوده و ضرورتی هم ندارد که امام به همۀ امور جهان به طور جزئی و تفصیلی آگاهی داشته باشد. اینان آگاهی امام از غیب را نه تنها شرط برای امامت نمی‌دانند، بلکه آن را محدود به بعضی از موضوعات خارجی و رویدادها و حوادث می‌دانند. حتی ایشان قائلند[۱۹] ممکن است ازپیامبر یا امام سهو و نسیان هم سر بزند؛ البته باید توجه داشت که در آنچه از جانب خداوند برای مردم بیان می‌کنند، نباید سهوی داشته باشند، اما در غیر آن جایز است که چیزی را فراموش کرده و یادر امری سهو نمایند[۲۰].

قائلان به دیدگاه محدود بودن علم امام

برخی از بزرگان شیعه نیز قائل به محدود بودن علم امامان هستند:

  1. شیخ مفید در این زمینه می‌‌نویسد: "اجماع شیعه تنها بر علم امام(ع) به احکام شرع منعقد است و لزومی ندارد که امام به تمامی وقایع و جزئیات به تفصیل آگاه باشد، لذا اطلاق در علم امام را نمی‌پذیریم و هرکس به چنین چیزی قائل شده باشد؛ بدون دلیل و مدرک سخن گفته است"[۲۱]. وی در جایی دیگر می‌‌گوید: امامان(ع) از ضمایر یا باطن بعضی از بندگان آگاه بودند و از هرچه باید بشود، پیش از شدن آن خبر داشتند؛ ولی این صفت واجبی در آنان، یا شرطی لازم برای امامت نیست (...).به همین جهت اگر به صورت مطلق چنین گفته شود که امامان از غیب آگاه‌اند، خطایی آشکار است، چرا که این صفت تنها مخصوص کسی است که به خود از همه چیز باخبر است، نه به علم مستفاد که این نیز تنها مخصوص خدای عزوجل است[۲۲]. شیخ مفید معتقد است، این گونه نیست که امام همیشه و همواره به همۀ حوادث و پیش آمدها علم داشته باشد، برای نمونه وی در پاسخ به این پرسش که: آیا امام علی(ع) و امام حسین(ع) از زمان و مکان شهادت خویش علم داشته اند؟ و اگر پاسخ مثبت است پس چگونه رفتنشان به سمت مسجد و کربلا توجیه می‌شود؟ می‌گوید: اجماع شیعه تنها بر علم امام بر احکام شرع منعقد است[۲۳].[۲۴] روشن است که با این سخن، پاسخ به سوال دوم نیز واضح است. ایشان در کتاب مسائل العُکبریّه می‌فرماید: "... هرگز علمای شیعه بر این مطلب که امام همه حوادث آینده را بدون استثناء می‌داند، اجماع نکرده‌اند از این رو کسانی را که بدون هیچ استثنائی به علم امام به حوادث آینده معتقدند، تصدیق نمی‌کنیم[۲۵].[۲۶]
  2. برخی از علما همچون سید مرتضی و سید میثم بحرانی[۲۷] بر این عقیده‌اند که امام به احکام شرعی و امور مربوط به دین علم دارد، اما علم فعلیِ وی تنها به کلیات احکام و معارف است و نمی‌تواند به تفصیل، به تمامی جزئیات امور و احکام بالفعل، آگاهی کامل داشته باشد. سیدمرتضی[۲۸] از کسانی است که قائل به محدودیت علم امام بوده و می‌‌گوید علم امام شامل تمام موضوعات نمی‌شود. بدیهی است کسانی که این سخن سید مرتضی را نقل کرده و به دنبال آن، نقدی نکرده و اشکالی مطرح ننموده اند، این نظریه را قبول دارند[۲۹].
  3. شیخ صدوق[۳۰] نیز از جمله کسانی است که قائل به محدودیت علم امام است و مدعی است تمامی ‌امامیه غیر از غُلات در این عقیده با او موافق هستند[۳۱].
  4. برخی دیگر از علما مانند صاحب جواهر[۳۲]، میرزای قمی[۳۳]، کراجکی[۳۴] و... نیز قائل به محدودیت علم امام هستند[۳۵].
  5. شیخ حر عاملی نیز در این زمینه گفته است: "علم و آگاهی امامان(ع) به حکم همۀ افراد در موضوعات یا معلوم نیست یا معلوم‌العدم است، یعنی یقین داریم امامان(ع) علم حضوری به احکام همۀ جزئیات در موضوعات ندارند، زیرا چنین علمی از شعب علم غیب است که به ذات خداوند اختصاص دارد، هر چند امامان(ع) نیز به مقدار نیازشان از غیب باخبرند و چنانچه اراده نمایند از امری یا موضوعی آگاه شوند، بر چنین کاری قادرند"[۳۶].[۳۷]
دلایل محدود بودن علم امامان(ع)

بیشترین دلیلی که این گروه به آن استدلال کرده‌اند، روایات افزایش پذیری علم معصوم است بدین صورت که از روایات متعددی چنین استفاده می‌‌شود که علم پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است. علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌ امامان به ایشان عطا شده و حتی این ازدیاد در عالم آخرت هم برای آنها محفوظ است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و... برای آنان معنایی نداشت و به منزله تکرار علوم پیشین بود؛ در حالی‌ که این موارد از شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است. هر علمی که به امامان(ع) افاضه شود ابتدا به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین(ع) اعطا می‌‌شود، سپس به هر یک از امامان بعدی. این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(ع) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد. بر اساس برخی روایات، این افزایش علم گاه در شب‌های جمعه اتفاق می افتد، گاه در شب قدر و یا در طول ایام سال[۳۸].

برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. امام صادق(ع) فرمودند: «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود»[۳۹].[۴۰]
  2. زراره می‌‏گوید از امام باقر(ع) شنیدم که می‌‏فرمودند: «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد، علم ما تمام می‌‏گشت» سپس می گوید: به آن حضرت عرض کردم: آیا "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(ص) آن را نمی‌‏دانسته است؟" حضرت فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اول بر رسول خدا(ص) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(ع) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود»[۴۱].[۴۲]
  3. امام صادق(ع) به ابی یحیی صنعانی می فرمایند: «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا سرشار از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود»[۴۳].[۴۴]

تام نبودن علم سایر پیامبران

آنچه تا کنون گذشت پیرامون آگاهی پیامبر اکرم اسلام و جانشینان آن حضرت از علوم غیبیه بود بر این اساس باید توجه داشت که دلیلی بر کامل بودن علم همۀ پیامبران وجود ندارد و تنها دربارۀ پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌توان چنین ادعا کرد که آنان از جامعیت علمی و علم غیب بهره‌مندند. برای مثال حضرت آدم(ع) نمی‌دانست شیطان قصد فریب او را دارد، یا حضرت موسی(ع) نمی‌دانست با آن ضربه‌ای که به آن مرد می‌زند، او را خواهد کشت؛ بنابراین از سویی دلیلی بر جامعیت و تام بودن علم انبیاء نیست و از سویی دیگر موارد قطعی و صریحی وجود دارد که بر محدودیت علم انبیاء دلالت دارند. چنانچه دربارۀ پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نیز روایات صریح و روشنی وجود دارد که آنان از علم کامل بهره‌مندند. مثل احادیثی که در آنها به علم «مَا کَانَ‏ وَ یَکُون»[۴۵] آنان تصریح شده است[۴۶].

جمع‌بندی میان ادله تام بودن و محدود بودن علم امامان(ع)

ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است. لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمع‌بندی روایات این موضوع وابسته است[۴۷].

در جمع‌بندی میان روایات تام بودن علم امام و روایات افزایش پذیری علم ایشان چندین پاسخ داده شده است مانند:

  1. روایاتی که از تمامیت علوم امامان خبر می‌‌دهند به علوم اجمالی نطر دارند منتها تفصیل اینها در طول زندگی امام به روش‌های مختلفی مانند الهام، تحدیث و... به دست می‌‌آید[۴۸].
  2. روایاتی که می‌‌گویند علم امام تام است بحث از فعلی بودن علم امام دارند و روایاتی که علم امام را افزایش پذیر می‌‌دانند نگاهشان به شأنی بودن علم امام است بدین معنا که امام هرگاه اراده کند از علم غیب آگاه می‌‌شود.
  3. بخشی از علوم ایشان تام و کامل و بخشی دیگر افزایش پذیر است، بخش افزایش پذیر به علوم حادث و علوم کمالی امامان مربوط می‌‌شود و بخش علم تام نیز به موضوعات دینی مربوط است[۴۹].
  4. شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدیدار می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امامِ وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست. آیه شریفۀ ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ[۵۰] بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و اینکه می‌فرماید: "از فراز آسمان‌ها تا زمین" بر این امر دلالت دارد که جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: «کلهم من نور واحد»[۵۱].[۵۲]
  5. منظور از علم تام امام، علم نسبت به مخلوقات است و منظور از افزایش علم در شب‌های جمعه یا قدر یا در طول سال، مربوط به علم ایشان به خداوند است؛ زیرا ذات خداوند نامحدود است و معرفت به او پایان ندارد. لذا در هر شب جمعه روح امامان(ع) به طواف عرش الهی می‌رود و در آنجا علمشان به ذات خدا افزوده می‌گردد[۵۳]. در این زمینه در روایتی می‌‌خوانیم: محمد بن سلیمان دیلم از پدرش نقل می‌کند[۵۴] به امام صادق(ع) گفت: "قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم" امام فرمود: «اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود»، محمد بن سلیمان عرض کرد: "پس این زیادی چیست؟" امام فرمود: «در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام»[۵۵].
  6. برخی گفته‌اند، افزایش علم امام دو معنا دارد:
    1. نوعی از علومی که دائماً به امام(ع) افزوده می‌شود، همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است. طبق روایات در شب‌های جمعه امامان(ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد.
    2. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند[۵۶].

نکته:

  1. از سؤالات زیر برای تکمیل پاسخ استفاده شد:
    1. آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟
    2. آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟
    3. آیا علم معصوم به امور غیبی تفصیلی و با جزئیات است یا اجمالی و کلی؟
    4. اگر معصوم علم غیب تام دارد پس افزایش دانش او به چه معناست؟
  2. متن آقای پاشایی چندان مربوط به این سؤال نیست.

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴.
  2. ر.ک: نجفی لاری، سید عبدالحسین؛ المعارف السلمانیة بمراتب الخلفاء الرحمانیة؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۸؛ جمعی از نویسندگان، علم امام در دیدگاه شیخ مفید و شاگردان وی، دو فصلنامه حوزه، ش ۵۴؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۸۴.
  3. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۲۴.
  4. ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۸۴؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷.
  5. ر.ک: مظفر، محمدحسین، علم امام.
  6. این قسمتی است از مکتوبی که ایشان در پاسخ بعضی از اهل منبر قم نوشته‌اند.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.
  8. خراسانی، کفایة الاصول، ص ۲۷۹.
  9. غروی اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج ۱، ص ۶۶۳.
  10. لواسانی، نور الافهام فی علم الکلام، ج ۲، ص ۹۷.
  11. ر.ک: صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص ۴۱۱ ـ ۴۱۳؛ بهدار، محمدرضا، گسترۀ علم امام در اندیشۀ علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳؛ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهدا(ع).
  12. ر.ک: پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهدا(ع)؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین(ع) به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص ۹۷ ـ ۱۰۱.
  13. ر.ک: لطیفی، رحیم، علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، ش ۴۸.
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۶۱.
  15. «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  16. «نحن و الله نعلم ما فی السماوات و ما فی الأرض و ما فی الجنة و ما فی النار و ما بین ذلک قال فنبهت [فبهت‏] أنظر إلیه قال فقال یا حماد إن ذلک من کتاب الله إن ذلک فی کتاب الله إن ذلک فی کتاب الله ثم تلا هذه الآیة و یوم نبعث فی کل أمة شهیدا علیهم من أنفسهم و جئنا بک شهیدا علی هؤلاء و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی‏ء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین إنه من کتاب الله فیه تبیان کل شی‏ء فیه تبیان کل شی‏ء»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات ص ۱۲۸.
  17. ر.ک: امام خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
  18. مانند: محمد بن محمد مفید؛ المسائل العکبریة ص۶۹و۷۰؛ محمد بن علی کراجی، کنز الفوائد ج۱و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص:۳۵۹ باب السهو فی الصلاه و سیدمرتضی در الانتصار فی انفرادات الامامیه، ص۴۹۴ و....
  19. طبرسی، محمد بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۹۰.
  20. ر.ک: نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۴۶ ـ ۴۹؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی؛ موسوی، سید علی، تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص ۹۸؛ جمعی از نویسندگان، علم امام در دیدگاه شیخ مفید و شاگردان وی، دو فصلنامه حوزه، ش ۵۴.
  21. مفید، محمد بن محمد، المسائل العکبریه، مسأله ۲۰، ص۷۰.
  22. ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۸۱؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین(ع) به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص ۹۷ ـ ۱۰۱؛ بهدار، محمدرضا، گسترۀ علم امام در اندیشۀ علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳.
  23. مفید، محمد بن محمد، امالی، ص ۷۰.
  24. ر.ک: بهدار، محمدرضا، گسترۀ علم امام در اندیشۀ علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۳۰.
  25. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۵۷.
  26. ر.ک: صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص ۴۱۱ ـ ۴۱۳.
  27. بحرانی، شرح نهج البلاغه، ص ۶۷.
  28. الانتصار فی انفرادات الامامیه، ص۴۹۴. برای اطلاع از دیدگاه سید مرتضی در باره عدم گستردگی علم امام رجوع شود به دیگر آثار سید از جمله: تنزیه الانبیا ص۱۸۰ و کتاب الشافی ص ۱۸۸.
  29. ر.ک: نجفی لاری، سیدعبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۴۶ ـ ۴۹؛ بهدار، محمدرضا، گسترۀ علم امام در اندیشۀ علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳.
  30. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۵۹، باب السهو فی الصلاه.
  31. ر.ک: نجفی لاری، سیدعبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۴۶ ـ ۴۹.
  32. جواهر الکلام، ج ۱، ص ۱۸۲.
  33. قوانین الاصول، ج ۱، ص ۲۲۶.
  34. کنز الفوائد، ج ۱، ص ۲۴۵.
  35. ر.ک: نجفی لاری، سیدعبدالحسین، آگاهی‌های آسمانی، ص ۴۶ ـ ۴۹.
  36. حرعاملی، محمد بن حسن، الفوائد الطوسیه، ص ۵۲۰.
  37. ر.ک: موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۳.
  38. ر.ک: خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش ۲۴۸؛ فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع: همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش، وبگاه محمدجواد فاضل لنکرانی؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص ۳۳۹؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ کرم زاده، علی، بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق، کلینی و مفید، ص ۶۴؛ نیرومند، رضا، مرتضوی، سیدمحمد، محمدزاده نقاشان، الهام، رابطۀ الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص ۶۶ ـ ۶۸؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص ۶۱.
  39. «إنما العلم ما یحدث باللیل و النهار یوما بیوم و ساعة بساعة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱.
  40. ر.ک: عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
  41. «لولا أنا نزداد لأنفدنا قال قلت تزدادون شیئا لا یعلمه رسول الله ص قال أما إنه إذا کان ذلک عرض علی رسول الله ص ثم علی الأئمة ثم انتهی الأمر إلینا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی،؛ ج ۱، ص ۲۵۵.
  42. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۸۷؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص ۳۳۹؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت.
  43. «إن لنا فی لیالی الجمعة لشأنا من الشأن قلت جعلت فداک أی شأن قال یؤذن للملائکة و النبیین و الأوصیاء الموتی و الأرواح الأوصیاء و الوصی الذی بین ظهرانیکم یعرج بها إلی السماء فیطوفون بعرش ربها أسبوعا»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸.
  44. ر.ک: رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص ۶۱؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص ۴۷ ـ ۴۹.
  45. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۶۰.
  46. ر.ک: هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت.
  47. ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷.
  48. ر.ک: هاشمی، سیدعلی، ماهیت علم امام(بررسی تاریخی و کلامی)، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲؛ کرم زاده، علی، بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق، کلینی و مفید، ص ۶۴.
  49. ر.ک: هاشمی، سیدعلی، ماهیت علم امام(بررسی تاریخی و کلامی)، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.
  50. «کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.
  51. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۴.
  52. ر.ک: رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام.
  53. ر.ک: جزایری، سیدمحمود، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت.
  54. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۴۸۹.
  55. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی، کلامی)، ص ۸۵ ـ ۹۰.
  56. ر.ک: وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح).