بحث:شخصیت پیامبر خاتم
جلوههایی از شخصیت خاتم پیامبران(ص)
دانای نیاموخته
امتیاز خاتم پیامبران(ص) از این جنبه است که نزد آموزگاری از جنس بشر خواندن و نوشتن نیاموخت[۱] و در محیط علم و دانش بزرگ نشد، بلکه نشو و نمای او در جامعه جاهلی بوده و هیچکس در پی انکار این حقیقت قرآنی برنیامده است.[۲]
آن بزرگوار میان مردمی بالندگی یافت که جهل و نادانی آنان و فاصلهشان از علوم و معارف از همه بیشتر بود، رسول خدا(ص) آن دوران را عصر جاهلیت نامید و امکان ندارد چنین نامگذاری از کسی جز فرد دانشوری، که به دانش و جهل و خرد و نادانی مردم کاملا آگاهی داشته، صادر گردد. افزون بر این، وی (از نزد خدا) کتابی آورد که مردم را به علم و دانش و فرهنگ و اندیشه و تفکر فراخوانده و انواع علوم و معارف را در خود جای داده است. او در آغاز، طبق برنامه درخور تحسینی، کتاب و حکمت را به مردم آموخت[۳] تا اینکه تمدنی منحصر به فرد ایجاد کرد که شرق و غرب را با همه علوم و معارفش در نور دید و همچنان نیز نورافشانی میکند و میدرخشد.
آن حضرت خواندن و نوشتن نیاموخت، ولی با نادانی و جاهلیت و بتپرستی مبارزه کرد. دینی راستین و آیینی جهانی برای بشر به ارمغان آورد و در طول تاریخ، انسانها را به هماوردی فراخواند. وی از نظر شخصیت و دانش و معارف، سخنان جامع و پرمعنا و خرد برتر و فرهنگ و شیوه تربیتیاش، معجزه بود. از اینجاست که خدای متعال میفرماید: ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۴]. و نیز خطاب به رسولش فرمود: ﴿وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۵].
آری، خداوند آنچه را لازم بود به او وحی نمود و کتاب و حکمت را به او آموخت و وی را مشعلی فروزان و حجت و فرستادهای بیانگر دستورات الهی و پنددهندهای امانتدار، شخصیتی یادآورکننده، مژدهدهنده و بیمدهنده مقرّر داشت.[۶] خداوند به وی شرح صدر و سینهای گشاده عنایت کرد و او را برای پذیرش وحی و پرداختن به وظیفه ارشاد، در جامعهای که تعصّب و خودخواهی بر آن سایهافکن بود، مهیا ساخت، آن وجود مقدّس، برجستهترین راهنما و پیشوایی بهشمار میآمد که بشر در تبلیغ دعوت و تعلیم و تربیت، سراغ داشت. تبدیل محیط جاهلی در ظرف چند سال به نگاهبانی مورد اعتماد و مدافعی نیرومند برای کتاب هدایت و مشعلی فروزان در علم و دانش و مقاوم در برابر تحرکات دگرگونکننده حقیقت تحوّلی شگرف تلقی میشد. این ویژگی را باید معجزه این کتاب جاودانی و رسول گرامی و پیشوای (امّی) دانست. کسی که- در آن جامعه پر از جهل- بیش از همه مردم از خرافات و اوهام فاصله داشت و این ویژگی، نور بصیرت الهی بهشمار میآمد که زوایای وجود مبارکش را احاطه کرده بود.[۷]
نخستین پرستشگر
خضوع کامل در برابر خدا، آفریدگار هستی و ایجادکننده وجود و تسلیم کامل در مقابل قدرت عظیم و نفوذ حکم او و بندگی بیچونوچرا و از سر اختیار در برابر معبود یکتا و بینیاز، نخستین قلّهای است که هر انسانی باید آن را پشتسر نهد تا برای گزینش الهی مهیا گردد. قرآن کریم در مورد پیامبر بلند مرتبه اسلام، به این حقیقت گواهی میدهد: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ... وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ﴾[۸]. این ویژگی، نشان کمالی است که این بنده مسلمان، بدان دست یافت و در بندگی خود در برابر خدا، گوی سبقت از دیگران ربود و این بندگی بیمانند، در گفتار و کردارش جلوهگر شد تا آنجا که فرمود: «قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ»[۹]؛ نماز روشنایی دیده من است.
او در انتظار فرارسیدن وقت نماز به سر میبرد و برای ایستادن در برابر خدا اشتیاقش فزونی مییافت و به مؤذّن خود بلال میفرمود: بلال! با اذان خود ما را آرامش ببخش.[۱۰] آن بزرگوار همواره با اعضای خانواده خود به گفتوگو مینشست، ولی آنگاه که وقت نماز فرامیرسید [چنان از سخن گفتن با آنان خودداری میکرد] که گویی یکدیگر را نمیشناسند.[۱۱] و هرگاه نماز بهپا میداشت از سینهاش خروشی چون صدای غلیان دیگ جوشان به گوش میرسید.[۱۲] از بیم خدا آنقدر میگریست که محل نمازشتر میشد[۱۳]. به اندازهای نماز میگزارد که پاهای مبارکش متورّم میشد، به او میگفتند: خداوند که گناهان گذشته و آینده شما را بخشیده، چرا اینگونه عبادت میکنی؟! میفرمود: آیا نباید بندهای سپاسگزار باشم؟.[۱۴]
آن حضرت، ماه شعبان و رمضان و سه روز از هر ماه را روزهدار بود[۱۵] و با حلول ماه رمضان رنگ چهره مبارکش دگرگون میشد و نمازگزاردنش افزون میگشت و با تضرع و زاری به دعا و نیایش میپرداخت. با فرارسیدن دهه آخر ماه رمضان برای عبادت کاملا آماده میشد و از زنان، دوری میجست و شبزندهداری میکرد و در خلوت به عبادت میپرداخت[۱۶] و در مورد دعا میفرمود: دعا روح عبادت است.[۱۷]؛ (دعا) سلاح فرد باایمان و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.[۱۸]
همواره با خدا در ارتباط بود... و در هر کار کوچک و بزرگ همواره به پیشگاهش تضرع و زاری و دعا میکرد. روزی هفتادبار بیآنکه گناهی انجام داده باشد، توبه مینمود[۱۹] و هرگاه از خواب بیدار میشد سر بر آستان حق میسایید[۲۰] و روزانه سیصد و شصتبار خدا را سپاس میگفت و عرضه میداشت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ كَثِيراً عَلَى كُلِّ حَالٍ»[۲۱]؛ در همه حالات، حمد و سپاس فراوان پروردگار جهانیان را سزاست. و پیوسته به تلاوت قرآن میپرداخت و شیفته و دلباخته آن بود. جبرئیل برای کاهش رنج و زحمتی که رسول خدا(ص) در انجام عبادات بر خود روا میداشت، این آیهها را بر او نازل کرد: ﴿طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى﴾[۲۲].[۲۳]
اعتماد به خدا
خدای سبحان به رسول گرامی خود فرمود: ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾[۲۴]. نیز به او فرمود: ﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ * الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ * وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ﴾[۲۵]. رسول اکرم(ص) همانگونه که خدا فرموده است، به ذات مقدس باری تعالی اعتماد و اطمینان مطلق داشت. از جابر، نقل شده که گفت: در منطقه ذات الرقاع با رسول خدا(ص) همراه بودیم، به درخت سایهداری رسیدیم ما [به احترام رسول خدا] از سایه آن درخت استفاده نکردیم. وقتی پیامبر اکرم(ص) در سایه آرمید، ناگهان مشرکی از راه رسید و شمشیر حضرت را که به درخت آویزان بود برگرفت و بر پیامبر حمله برد و گفت: از من میترسی؟ حضرت فرمود: خیر.
گفت: چه کسی تو را از این شمشیر برّان رهایی میبخشد؟ رسول اکرم(ص) فرمود: خدا. و شمشیر از دست آن مرد افتاد. پیامبر(ص) شمشیر را برداشت و به آن شخص فرمود: چه کسی تو را از دست من رهایی میبخشد؟ مرد گفت: از شما انتظار عفو دارم. حضرت بدو فرمود: بگو: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ». مرد گفت: از به زبان آوردن این جمله معذورم دار، ولی پیمان میبندم هیچگاه با شما نجنگم و با کسانی که با تو سر جنگ دارند، همدستی نکنم. از اینرو، پیامبر از او دست برداشت. وقتی آن مرد نزد یاران خود بازگشت، اظهار داشت: من از نزد بهترین انسانها پیش شما آمدهام.[۲۶].[۲۷]
شجاعت فوق العاده
خدای متعال فرمود: ﴿الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ﴾[۲۸]. از علی بن ابی طالب(ع) که دلاور مردان عرب در برابرش سر تسلیم فرود میآوردند، نقل شده فرمود: هرگاه جنگ شدت مییافت و دو سپاه با یکدیگر روبرو میگردیدند، ما به رسول خدا(ص) پناه میبردیم، در آن گیرودار هیچکس از پیامبر به سپاه دشمن نزدیکتر نبود.[۲۹] روز احد آنگاه که مردم پراکنده شده و رسول خدا(ص) را تنها گذاشتند، مقداد، ثابتقدمی رسول اکرم(ص) را به توصیف کشیده، میگوید: به خدایی که او را به حق به پیامبری برانگیخت من در آن عرصه ندیدم رسول خدا(ص) وجبی عقب نشسته باشد. آن حضرت رو در روی دشمن قرار داشت. گاهی جمعی از یارانش به سوی وی برگشته و گاهی از اطرافش پراکنده میشدند و گاهی میدیدم ایستاده و از کمانش تیر میافکند یا سنگ پرتاب میکند، تا کار به جایی رسید که دو طرف به پرتاب سنگ پرداختند[۳۰].[۳۱]
پارسایی بینظیر
خدای متعال فرمود: ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾[۳۲]. از ابو امامه از پیامبر اکرم(ص) منقول است که فرمود: پروردگارم بر من عرضه فرمود که سرزمین مکه را برایم از طلا قرار دهد عرض کردم: پروردگارا! نمیخواهم، بلکه علاقهمندم یک روز سیر و روزی دیگر گرسنه باشم... آنگاه که گرسنه شدم به درگاهت تضرع و زاری کنم و تو را یاد نمایم و آن زمان که سیر گشتم، تو را شکر و سپاس گویم.[۳۳] روزی پیامبر بر حصیری خوابیده بود پس از بیدار شدن، جای حصیر بر پهلوی مبارکش مانده بود، به او عرض شد: اجازه دهید برایتان زیراندازی تهیه کنیم. حضرت فرمود: مرا با دنیا چهکار؟! من در دنیا نظیر سواری میمانم که لحظاتی زیر سایه درختی درنگ کرده و سپس حرکت میکند و آن را وامینهد.[۳۴]
ابن عباس میگوید: رسول خدا(ص) شبهای پیاپی گرسنه میخوابید و خانوادهاش برای شام غذایی در اختیار نداشتند و بیشتر نانهایی که استفاده میکردند از جو تهیه شده بود.[۳۵] عایشه گفته است: هرگز خانواده پیامبر در یک روز، دو وعده غذا نخوردند مگر اینکه یک وعده آن خرما بود.[۳۶] نیز میگوید: رسول خدا(ص) که دنیا را وداع گفت، زره مبارکش نزد فردی یهودی در قبال سی صاع (۹۰ کیلو) جو، گرو بود. از انس بن مالک نقل شده که: فاطمه(س) پاره نانی خدمت پیامبر اکرم(ص) آورد، حضرت فرمود: فاطمه جان! این پاره نان چیست؟ عرضه داشت: قرص نانی است که خوش نداشتم آن را تناول کنم و آن را برای شما آوردم. حضرت فرمود: این نخستین غذایی است که پس از سه روز وارد دهان پدرت میشود.[۳۷] قتاده میگوید: پیش انس بودیم و نانوای وی نزدش حضور داشت. انس گفت: پیامبر تا زنده بود نان ترد (مطبوع) و گوشت آبپز تناول نکرد.[۳۸].[۳۹]
بخشش و بردباری
ابن عباس میگوید: پیامبر اکرم(ص) در کارهای خیر بخشندهترین مردم به شمار میآمد و بالاترین بخشش را در ماه مبارک رمضان داشت... جبرئیل هر سال در ماه رمضان به دیدار آن بزرگوار میآمد... و هرگاه جبرئیل با او دیدار میکرد رسول خدا(ص) نسبت به امور خیر، از تندبادها بخشندهتر میشد.[۴۰] جابر میگوید: پیامبر اسلام هرگز در برابر درخواست مردم، نه نگفت[۴۱].
روایت شده رسول خدا(ص) نزد بزّازی آمد و از او پیراهنی به چهار درهم خریداری کرد و آن را پوشید و بیرون رفت. در مسیر راه مردی از انصار به او برخورد و عرضه داشت: ای رسول خدا(ص)! پیراهنی نیاز دارم، خداوند از لباسهای بهشتی بر تو بپوشاند. حضرت پیراهن خویش را از تن بیرون آورد و بر آن مرد پوشاند و سپس نزد صاحب مغازه بازگشت و پیراهن دیگری به چهار درهم خرید و دو درهم، برایش باقی ماند، در راه به کنیزکی گریان برخورد نمود، علت گریهاش را پرسید، کنیزک در پاسخ گفت: ای رسول خدا! کسان (ارباب من) دو درهم به من سپردند تا با آن مقداری آرد تهیه کنم، ولی آنها را گم کردهام. پیامبر دو درهم (باقی) را به او داد، کنیزک عرضه داشت: میترسم اگر به خانه برگردم مرا تنبیه کنند. رسول خدا(ص) او را تا خانه مولایش همراهی کرد بدانجا که رسید بر اهل خانه سلام کرد، آنان صدای حضرت را شناختند [ولی پاسخ ندادند] بار دوم و سوم بازگشت و سلام کرد، آنگاه سلامش را پاسخ گفتند. حضرت بدانها فرمود: مگر شما نخستین سلام مرا نشنیدید؟ عرض کردند: شنیدیم، ولی دوست داشتیم با سلام کردن بیشتر برای ما سلامتی بخواهی. پدر و مادرمان فدایت، بفرمایید چهچیز سبب حضور شما در اینجا شد؟
فرمود: بدینجهت که این کنیزک میترسید او را تنبیه کنید. صاحب کنیزک عرضه داشت: چون شما او را همراهی نمودید بهپاس مقدمتان، او را در راه خدا آزاد کردم و رسول گرامی اسلام، آنان را به خیر و نیکی و بهشت مژده داد و فرمود: خداوند در این ده درهم برکت ایجاد کرد، بر اندام پیامبرش و مردی از انصار پیراهن پوشاند و به وسیله آنها بردهای را آزاد کرد، خدا را سپاس میگویم، هم اوست که به قدرت خویش این نعمت را بر ما ارزانی داشت.[۴۲] با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، آن حضرت همه اسیران را آزاد میکرد و به فقرا یاری میرساند.[۴۳]
از عایشه نقل شده که: رسول خدا(ص) هیچگاه از کسی که در مورد او اسائه ادب روامیداشت، انتقام نمیگرفت مگر جایی که به احکام الهی بیحرمتی میشد. هیچگاه با دستش کسی را تنبیه نکرد، مگر آنجا که در راه خدا چنین عملی انجام میپذیرفت، و هیچگاه کسی را که از او درخواستی داشت، محروم نساخت مگر اینکه از او درخواست گناهی میشد که وی بیش از همه مردم از گناه فاصله داشت.[۴۴] از عبید بن عمیر روایت شده گفت: هر گنهکاری را که گناهش به مرز اجرای حدّ نرسیده بود نزد حضرت میآوردند، آن بزرگوار وی را میبخشید.[۴۵] انس میگوید: ده سال افتخار خدمتگذاری رسول خدا(ص) را داشتم، آن حضرت حتی به من افّ نگفت و در مورد کاری که انجام داده بودم نفرمود چرا انجام دادهای؟ و اموری را که انجام نداده بودم نفرمود چرا انجام ندادهای؟[۴۶]
عربی بیابانی نزد آن حضرت آمد و ردای مبارکش را بهگونهای کشید که جای حاشیه ردا بر گردن آن بزرگوار ماند، آنگاه به حضرت عرض کرد: ای محمد! از اموال الهی که در اختیار داری به من نیز سهمی بده. حضرت متوجه او شد و لبخندی زد. سپس دستور داد اموالی به او بدهند. وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) در دوران زندگی خود به عفو و بخشش و گذشت، معروف بود... وحشی، قاتل عمویش حضرت حمزه را بخشید... چنانکه از خیانت زن یهودی که گوسفند بریان مسمومی نزد حضرت آورد، گذشت و ابو سفیان را مورد بخشش قرار داد و ورود به خانه او را امان از کشته شدن مقرّر داشت، و از قریش که نافرمانی دستور خدا کرده و با تمام توان با حضرتش جنگیده بودند، چشمپوشی کرد... در صورتی که آن بزرگوار در اوج قدرت و عزّت و سربلندی قرار داشت و بدانها فرمود: خدایا! قوم من افرادی جاهلاند آنان را هدایت فرما... اکنون آزادید و میتوانید بروید.[۴۷]
قرآن کریم از عظمت حلم و بردباری رسول اکرم(ص) سخن میگوید: ﴿وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ﴾[۴۸]. و در این فرمودهاش بالاترین درجه مهربانی و عطوفتش را توصیف کرده است: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۴۹].[۵۰]
آزرم و فروتنی
از ابو سعید خدری روایت شده که گفت: شرم و حیای پیامبر اکرم(ص) از دوشیزهای که در پوشش قرار داشته باشد بیشتر بود و اگر چیزی را ناخوشایند میداشت، از چهره مبارکش هویدا بود.[۵۱] از علی(ع) نقل شده که فرمود: هرگاه چیزی از رسول خدا(ص) درخواست میشد و قصد داشت آن را انجام دهد، میفرمود: آری. و اگر نمیخواست انجام دهد، سکوت میکرد و هیچگاه در مورد چیزی، نه نگفت[۵۲]. از یحیی بن ابی کثیر نقل است که رسول اکرم(ص) فرمود: من مانند بنده، غذا میخورم و مانند بنده، مینشینم؛ زیرا من تنها یک بندهام.[۵۳] معروف است، آن بزرگوار بر کودکان سلام میکرد.[۵۴] رسول خدا خواست با مردی سخن بگوید، آن شخص از هیبت و شکوه حضرت بر خود لرزید، آن جناب فرمود: آرام باش، من پادشاه نیستم (که از من میترسی) بلکه فرزند زنی هستم که غذایش گوشت خشکیده بود.[۵۵]
از ابو امامه روایت شده که گفت: نشسته بودیم که رسول خدا(ص) با تکیه بر عصا بر ما وارد شد به احترامش بهپا خاستیم، فرمود: مانند غیرعربها که برخی برای بعضی دیگر [برخاسته] تعظیم میکنند، بهپا نخیزید.[۵۶] پیامبر اکرم با یاران خود مزاح میکرد اما از نارواگویی پرهیز داشت.[۵۷] در ساختن مسجد[۵۸] و کندن خندق[۵۹] اطراف مدینه با یارانش همکاری میکرد و با اینکه سرآمد خردمندان بود با ایشان بسیار مشورت میکرد.[۶۰] او هماره میفرمود: «اللّهم أحيني مسكينا و توفّني مسكينا و احشرني في زمرة المساكين و إنّ أشقى الأشقياء من اجتمع عليه فقر الدنيا و عذاب الآخرة»[۶۱] خدایا! مرا مستمند زنده بدار و مستمند بمیران و در جمع مستمندان محشور گردان، تیرهبختترین شقاوتمندان کسی است که در دنیا دچار فقر و در آخرت گرفتار عذاب الهی شود. آنچه بیان شد نمایی بسیار خلاصه از جلوههای شخصیت رسول اکرم(ص) و گوشهای از رفتار فردی و اجتماعی آن بزرگوار بود. بیان موارد شگفتانگیز و فراوان دیگری از رفتار و جنبههای مدیریتی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و خانوادگی پیامبر را که در جهت پیروی و الهام گرفتن از آنها در خور تحقیق و پژوهشاند به بخشهای بعد موکول میکنیم.[۶۲]
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ﴾ «و خوب میدانیم که آنان میگویند: جز این نیست که بشری به او آموزش میدهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او میبندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.
- ↑ ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ «و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ﴾ «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵؛ ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «ای اهل کتاب! فرستاده ما در دوره نیآمدن فرستادگان، نزد شما آمده است در حالی که (آیات الهی را) برای شما روشن میگرداند تا نگویید نویدبخش و بیمدهندهای نزد ما نیامد، پس به راستی نویدبخش و بیمدهندهای برای شما آمده است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۱۹؛ ﴿وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا﴾ «و فراخواننده به خداوند به اذن وی، و چراغی فروزان» سوره احزاب، آیه ۴۶؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا﴾ «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴؛ ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴾ «ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم» سوره فتح، آیه ۸؛ ﴿بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ﴾ «بلکه آنان و پدرانشان را بهرهمند ساختم تا آنکه حقیقت و پیامبری روشنگر نزدشان آمد» سوره زخرف، آیه ۲۹؛ ﴿أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾ «پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم» سوره اعراف، آیه ۶۸؛ ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای» سوره غاشیه، آیه ۲۱؛ ﴿وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴾ «و آن (قرآن) را راستین فرو فرستادهایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۴۷.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است... و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۱-۱۶۳.
- ↑ امالی طوسی، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۶.
- ↑ اخلاق النبی و آدابه، ص۱۰۲۵۱.
- ↑ اخلاق النبی و آدابه، ص۱۰۲۵۱.
- ↑ اخلاق النبی، ص۳۲؛ صحیح بخاری، ج۱، ص۳۸۱، حدیث ۱۰۷۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۹.
- ↑ سنن النبی، ص۳۰۰.
- ↑ کافی، ج۴، ص۱۵۵.
- ↑ «الدُّعَاءُ مُخُ الْعِبَادَةِ»؛ محجة البیضاء، ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ «سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّينِ وَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ محجة البیضاء، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۱۷.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۵۳.
- ↑ کافی، ج۲، ص۵۰۳.
- ↑ «طا،ها * ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۴۹.
- ↑ «آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۶.
- ↑ «و بر آن پیروزمند بخشاینده توکل کن * همان که چون (به نماز) برخیزی تو را مینگرد * و گردش تو را در میان سجدهگزاران (میبیند)» سوره شعراء، آیه ۲۱۷-۲۱۹.
- ↑ ریاض الصالحین (نووی)، ج۵، حدیث ۷۸؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۴۶۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۵۲.
- ↑ «همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند» سوره احزاب، آیه ۳۹.
- ↑ فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج۱، ص۱۳۸.
- ↑ مغازی واقدی، ج۱، ص۲۳۹- ۲۴۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۵۳.
- ↑ «و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۱۸، حدیث ۲۳۷۷.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۱۸، حدیث ۲۳۷۷.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۰۱، حدیث ۲۳۶۰.
- ↑ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۳۷۱، حدیث ۶۰۹۰.
- ↑ صحیح بخاری، ج۳، ص۱۰۶۸، حدیث ۲۷۵۹.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۴۰۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۵۴.
- ↑ صحیح مسلم، ج۴، ص۴۸۱، حدیث ۳۳۰۸؛ مسند احمد، ج۱، ص۵۹۸، حدیث ۳۴۱۵.
- ↑ سنن دارمی، ج۱، ص۳۴.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۵۱۸، حدیث ۲۳۷۷.
- ↑ حیاة النبی و سیرته، ج۱۳، ص۳۱۱.
- ↑ حیاة النبی و سیرته، ج۳، ص۳۰۶.
- ↑ حیاة النبی و سیرته، ج۳، ص۳۰۷.
- ↑ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۲۶۰، حدیث ۵۷۳۸.
- ↑ محمد فی القرآن، ص۶۰- ۶۵.
- ↑ «و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۵۵.
- ↑ صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۰۶، حدیث ۳۳۶۹.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۳۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹.
- ↑ حیاة النبی و سیرته، ج۳، ص۳۱۳ به نقل از ابن سعد.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۱۰۱، حدیث ۳۳۱۲.
- ↑ سنن ابو داود، ج۴، ص۳۵۸، حدیث ۵۲۳۰.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۳۰۴، حدیث ۱۹۹۰.
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۸۰.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ در المنثور، ج۲، ص۳۵۹؛ المواهب اللدنیه، ج۲، ص۳۳۱.
- ↑ سنن ترمذی، ج۴، ص۴۹۹، حدیث ۲۳۵۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۵۹.