وقتی که خداوند، پیامبرش را قبض روح نمود، حضرت فاطمه (س) چنان از وفات پدر اندوهگین شد که کسی جز خداوند اندازهاش را نمیداند. از اینرو خداوند، فرشتهای را بر روی زمین فرستاد تا او را دلداری داده و با او سخن بگوید. فاطمه (س) این جریان را به امیر المؤمنین (ع) گزارش داد. حضرت علی (ع) فرمود: هرگاه آمدن فرشته را احساس کردی و صدایش را شنیدی، سخنان او را بلند بازگو کن که من بشنوم. وی چنین کرد و حضرت هرچه میشنید مینوشت؛ تا آنکه از آن سخنان مصحفی ساخته شد. در آن مصحف، چیزی از حلال و حرام نیست، بلکه در آن، علم به پیشامدهای آینده است[۱]. ابو بصیر به امام صادق (ع) عرض کرد: مصحف فاطمه چیست؟ حضرت فرمود: "مصحفی است سه برابر قرآنی که در دست دارید. به خدا سوگند حتی یک حرف قرآن در آن نیست"[۲]. برطبق روایات، این مصحف شریف، دست به دست از امامی به امام دیگر منتقل گشته است، تا به دست مبارک امام زمان (ع) رسیده است. امام رضا (ع) میفرماید: "امام نشانههایی دارد: دانشمندترین مردم است. در داوری، پرهیزکاری، بردباری، شجاعت، عبادت، سخاوت، سرآمد روزگار است... و مصحف فاطمه نیز در دست اوست"[۳].
روایت شده که صحیفه فاطمه به طول هفتاد ذراع و به عرض یک پوست گوسفند بوده است و همه احکامی که بنی آدم به آن نیاز داشته باشد، حتی تاوان خراش در آن نوشته شده است[۴][۵].
جفر و چیستی آن
این کتاب یکی از معروفترین منابع[۶] و کتب نزد امامان(ع) است.[۷] جفر به معنای مخزنی از چرم است، حاوی علوم انبیا و اوصیاء و گذشتگان از بنی اسرائیل.[۸] این کتاب از نشانهها و اختصاصات امامت بوده[۹] و اکنون نزد امام زمان(ع) است.[۱۰]
محتوای جفر بر اساس روایات
روایات[۱۱] محتوای خاصی برای این کتاب بیان کرده اند مانند:
جفر حاوی "عِلْمُ الأَوَّلِينَ وَ الاخِرِين" است: امام صادق(ع) برای ابوحمزۀ ثمالی جریان مفصل الواح حضرت موسی(ع) بعد از رحلتش و نحوه رسیدن آن به دست مبارک پیامبر اکرم(ص) و کیفیت فراگیری امیرالمؤمنین(ع) محتویات آنها را بیان داشته و در پایان میفرماید:[۱۲] «رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) امر فرمود که الواح را استنساخ نماید، و ایشان آنها را در پوست گوسفندی نوشت و آن جفر است و در آن است علم اولین و آخرین، و آن نزد ماست و ... .»[۱۳]
جفر را شامل "عِلْمِ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الرَّزَايَا وَ عِلْمِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة"[۱۴] معرفی مینمایند:[۱۵] در روایتی سدیر صیرفی می گوید:[۱۶] من و مفضل بن عمر و داوود بن کثیر رقی و ابوبصیر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق(ع) وارد شدیم (...) سپس فرمودند: «وای بر شما، من امروز صبح در کتاب جفر نگریستم و آن کتابی است مشتمل بر علم منایا و بلایا و رزایا و علم آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده تا روز قیامت به وقوع خواهد پیوست، که خداوند مخصوص گردانیده به آن محمد(ص) و ائمه(ع) بعد از وی را.»[۱۷]
برخی از روایات دیگر جفر را حاوی "جَمِيع الْعُلُوم" وصف میکنند: حسن بن فضال نقل می کند امام رضا(ع) فرمودند:[۱۸] امام نشانه هایی دارد ... و جفر اکبر و جفر اصغر که جمیع علوم در آنهاست نزد وی است.»[۱۹]
برخی از روایات هم جفر را شامل "عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّينَ وَ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ الَّذِينَ مَضَوْا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ"[۲۰] دانستهاند: [۲۱] ابوبصیر میگوید بر امام صادق(ع) وارد شده عرض کردم:[۲۲] فدایت شوم سؤالی دارم، آیا کسی در اینجا هست که سخنم را بشنود؟ امام صادق(ع) پرده بین خود و اتاق دیگر را بالا زده و درون آن را نگریسته و فرمودند: ای ابو محمد از آنچه در نظر داری سؤال نما. عرض کردم: فدایت شوم، شیعیانت حدیثی نقل مینمایند که رسول خدا(ص) به علی(ع) بابی تعلیم نمود که از آن، هزار باب گشوده میشود؟ امام صادق(ع) فرمود: ای ابو محمد، پیامبر(ص) به علی(ع) هزار باب آموخت که از هر بابش هزار باب گشوده میشود ... سپس مدتی سکوت نموده و بعد فرمود: همانا جفر نزد ماست و آنان چه میدانند که جفر چیست. پرسیدم: جفر چیست؟ فرمود: ظرفی از پوستهای دباغی شده است که در آن علم انبیاء و اوصیاء و علم علمای گذشته بنی اسرائیل وجود دارد.»[۲۳]
چیستی جامعه
جامعه کتابی است مخصوص علی(ع) به طول هفتاد زراع و در آن کلیۀ حوادث عالم تا پایان به طریق رمز نوشته شده است و اولاد آن حضرت به آن کتاب حکم میکنند.[۲۴] از این کتاب با نام صحیفۀ علی(ع) یا کتاب علی(ع) نیز یاد میشود.[۲۵] این کتاب بعد از امیرالمؤمنین(ع) به امامان بعدی یکی پس از دیگری منتقل شده و اکنون نزد امام زمان(ع) است.[۲۶]
روایات دربارۀ جامعه
روایاتی در این زمینه وارد شده است[۲۷] مانند: ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت می کند که حضرت فرمودند:[۲۸] «ای ابومحمد! جامعه نزد ما است و آنها چه میدانند جامعه چیست؟» عرض کردم: "قربانت گردم! جامعه چیست؟" فرمود: «صحیفهای است با طول هفتاد ذرع به ذرع رسول خدا(ص) و املای آن حضرت از دهان مبارکش و دست خط علی(ع). هر حلال و حرام و هر چیزی که مردم به آن نیاز داشته باشند؛ حتی دیه خراشهای کوچک، در آن است.» امام با دستش به من زد و فرمود: ای ابومحمد! به من اجازه میدهی؟ عرض کردم: قربانت گردم من در اختیار شما هستم. هرچه میخواهید بکن. حضرت همچون کسی که خشمگین است، دست مرا نیشگون گرفت و فرمود: حتی دیه این، عرض کردم: به خدا این علم است. فرمود: این علم است؛ ولی نه همه علم.»[۲۹]