تمام بن عباس در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تمام بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی، از قبیله قریش[۱] و پسر عموی رسول خد است[۲]. کنیه وی «ابوجعفر» است[۳]. مادرش «ام‌ولد» (سبأ، ام‌رومیه) بود که کثیر - فقیه و محدث که در ینبع درگذشت[۴] - تنها برادر او از این مادر است[۵].

وی کوچک‌ترین فرزند عباس بود، ولی طبری[۶] کثیر و برخی دیگر عباس بن عباس را کوچک‌ترین فرزند او دانسته‌اند. وقتی عباس، تمام را به دوش می‌گرفت، شعری برای او می‌خواند[۷]. ابونعیم[۸] به اشتباه، تمام را فرزند قثم دانسته و ابن اثیر[۹] آن را رد کرده است. از آنجا که تمّام فرزندی به نام قثم داشته، ابونعیم مرتکب چنین خطایی شده است. شاید منشأ توهم ابونعیم، روایت احمد بن حنبل[۱۰] از تمام بن قثم یا قثم بن تمام بوده که به صورت جابه جایی (قلب) نقل کرده و درست آن چنین بوده است: "قثم بن تمام بن عباس عن ابیه عن رسول الله (ص)". شاید همین موضوع سبب اختلاف در صحابی بودن او شده است. اما تولدش در زمان رسول خدا (ص)[۱۱] و قواعدی که ابن حجر در ابتدای الاصابه برای اثبات صحابی بودن افراد برشمرده و نیز با توجه به روایت تمّام، صحابی بودن او را تأیید می‌کند.

وی فردی دلیر[۱۲]، بی‌باک و از مردان قدرتمند زمان خود بود[۱۳]. زمانی که به سال ۳۶ امام علی (ع) از مدینه به طرف بصره حرکت کرد، تمّام را والی مدینه قرار داد[۱۴]. تمّام در سال ۳۷ در مقام امیرالحاج مردم مدینه بود [۱۵]، وی پس از مدتی والی مکه شد[۱۶] که صحیح نیست و با قثم بن عباس اشتباه شده است[۱۷]. او از رسول خدا (ص) روایت کرده است: «بر من وارد نشوید زمانی که دندان‌هایتان زرد است. مسواک بزنید. اگر بر امتم دشوار نبود، مسواک زدن را برای هر نماز واجب می‌کردم» [۱۸]. وی می‌گوید: من سوره مرسلات را در نماز می‌خواندم. مادرم ام‌فضل]] گفت: ای فرزندم، از رسول خدا (ص) شنیدم که این آخرین سوره‌ای بود که آن حضرت در نماز مغرب می‌خواند [۱۹].

از تاریخ مرگ او اطلاعی در منابع یافت نشد و قاعدتاً باید پس از سال ۳۷ باشد. جعفر و قثم فرزندان او هستند[۲۰].[۲۱].[۲۲]

تمّام بن عباس، فرماندار مدینه

بعد از سهل بن حنیف، از سوی امام علی(ع) تمّام بن عباس[۲۳] فرماندار مدینه شد.

هنگامی که امام قصد عراق کرد، سهل بن حنیف را بر مدینه گمارد. بعد او را به سوی خود خواند و تمام بن عباس را والی مدینه و کارگزار آنجا قرار داد. آنگاه او را عزل و ابو ایوب انصاری را بر مدینه گمارد. ابو ایوب خود به سوی علی(ع) رفت و مردی[۲۴] از انصار را بر مدینه گمارد و آن مرد، والی مدینه بود، تا این که علی(ع) به شهادت رسید[۲۵].

از این گزارش که اصل آن از خلیفة بن خیاط است می‌‌توان استفاده کرد که اولین کارگزار حضرت تمیم بن عمرو بوده بعد افراد نامبرده شده در این کتاب.[۲۶]

شرح حال تمّام

تمّام در زمان پیامبر در مدینه متولد شد. مادرش کنیز رومی به نام «سبأ» بود و برادرش، کثیر بن عباس نام داشت.

زبیر بن بکار گوید: تمام مردی تندخو و سختگیر بود فرزندانی به جای گذاشت.

ابوعمر (صاحب استیعاب) گوید: تمام کوچک‌ترین فرزند عباس بود. عباس او را روی دوش خود حمل می‌کرد و در اشعاری می‌‌گفت: تمام شدند فرزندان من با تولد آخرین آنها به نام تمام. آن‎ها ده نفر شدند. پروردگارا آنها را با کرامت و جزو ابرار قرار ده؛ یاد آنها را نگهدار و شجره آنها را رشد ده!

آخرین فرد از نسل تمام، یحیی بن جعفر بن تمام بود که در زمان منصور خلیفه عباسی از بین رفت و نسل تمام منقرض گردید[۲۷].

عباس ده پسر داشت. شش نفر آنها مادرشان ام الفضل بود که عبارتند از: فضل، عبدالله، عبیدالله، قثم، معبد و عبدالرحمان و هفتمین آنها خواهرشان، ام حبیب می‌باشد.

عبدالله بن یزید هلالی درباره ام الفضل گوید: هیچ زن نجیبی از یک شوهر نزاییده مانند شش نفری که از ام الفضل متولد شدند. باید زنان و مردان سالمند او را گرامی بدارند.

پسران دیگر عباس، عون، کثیر، و تمام بودند که مادر آنها ام ولد بود. آخرین پسرش، حارث بن عباس نام داشت که مادرش از هذیل بود.

تمام روایتی از پیامبر نقل کرده است که فرمود: اگر بر امتم سخت نبود، مسواک زدن را در هنگام هر نماز، بر آنها واجب می‌کردم.[۲۸]

این روایت را بَغَوی در معجم خود ذکر کرده است[۲۹]. تمّام از مردان تندخو و سختگیر اهل زمان خود بود[۳۰]. به گونه‌ای که نوشته‌اند زمانی که کعب بن سُور به مدینه آمد که تحقیق کند آیا طلحه و زبیر به میل خود بیعت کرده‌اند یا با اکراه و اسامة بن زید (به دروغ) گفت: با اکراه؛ تمام خشمگین شد دستور تنبیه او را داد. سهل بن حنیف و عده‌ای از مردم به او حمله کردند[۳۱].

این قضیه قول گروهی را که می‌گوید تمام به هنگام جنگ جمل والی مدینه بوده است، تقویت می‌کند اما درست به نظر نمی‌رسد؛ زیرا در هنگام جنگ جمل سهل کارگزار مدینه بود. این ادعا فقط در روایت سیف بن عمر آمده و قابل اعتماد نیست. ناکثین مهلتی که به عثمان بن حنیف داده بودند عمل نکرده و به دار الاماره حمله کردند[۳۲].

صاحب تنقیح المقال، انتخاب او را به عنوان کارگزار مدینه دلیل بر وثاقت و عدالتش دانسته است[۳۳].[۳۴]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۱، ص۴۲۵.
  2. ابن اثیر، ج۱، ص۴۲۵.
  3. بلاذری، ج۴، ص۸۹.
  4. ابن سعد، ج۴، ص۴.
  5. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۷۲.
  6. طبری، ص۲۳۹.
  7. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۷۲.
  8. ابونعیم، ج۱، ص۴۵۹.
  9. ابن اثیر، ج۱، ص۴۲۵ و ۴۲۶.
  10. احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۴۲.
  11. احمد بن عبدالله الطبری، ص۲۳۹.
  12. بلاذری، ج۴، ص۸۹.
  13. ابن سعد، ج۴، ص۴.
  14. خلیفة بن خیاط، ص۱۵۲؛ طبری، ص۲۳۹؛ مفید، جمل، ص۱۲۹.
  15. ابن کثیر، ج۷، ص۳۵۲.
  16. بلاذری، ج۴، ص۸۹.
  17. بلاذری، ج۴، ص۸۹.
  18. ابونعیم، ج۱، ص۴۶۰؛ طبرانی، ج۲، ص۶۴؛ بیهقی، ج۱، ص۳۶؛ سیوطی، ج۱، ص۱۱۴.
  19. طبرانی، ج۵۲، ص۲۱.
  20. بلاذری، ج۴، ص۸۹.
  21. مآخذ: ابن حجر / الاصابه + ابن سعد / الطبقات الکبری + ابن عبدالبر / الاستیعاب + بلاذری / أنساب الأشراف + خلیفة بن خیاط / التاریخ + طبرانی / المعجم الکبیر + بیهقی (م۴۵۸)، السنن، بیروت، دارالفکر؛ سیوطی، جلال الدین (م۹۱۱)، الدر المنثور، بیروت، دارالفکر، ۱۳۶۵ش؛ طبری، احمد بن عبدالله (م ۶۹۴)، ذخائر العقبی، مکتبة القدسی، ۱۳۵۶ش؛ مفید، محمد بن نعمان (م۴۱۳)، الجمل، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳.
  22. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «تمام بن عباس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۲۸۱.
  23. در تاج العروس (ج ۸، ص۲۱۳) بدون تشدید ضبط کرده است و می‌نویسد: تمام مانند سحاب.
  24. حارث بن ربیع که شرح آن خواهد آمد.
  25. الإستیعاب، ج۱، ص۱۹۶؛ شیرازی، درجات الرفیعه، ص۱۵۳؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۶۳۷؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۲.
  26. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 152.
  27. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۴؛ الإستیعاب، ج۱، ص۱۲۲.
  28. «فَلَوْ لَا أَنْ أَشُقَ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةٍ»
  29. شیرازی، درجات الرفیعه، ص۲۱۳؛ ابن حجر، الإصابه، ج۱، ص۴۹۳.
  30. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۴، ص۶.
  31. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۱۵ و مترجم، ج۳، ص۳۵۵.
  32. ر.ک: تاریخ طبری، ج۳، ص۴۸۴.
  33. مامقانی، تنقیح المقال، ج۱، ص۱۸۶.
  34. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 152 - 153.