حقوق اجتماعی اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش)
حقوق اجتماعی اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | حقوق اجتماعی اقلیتهای مذهبی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
حقوق اجتماعی اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای روح الله شریعتی، در مقاله «حقوق اقلیتها در حکومت نبوی» در اینباره گفته است:
«اجازه اسلام به اقلیتهای غیرمسلمان برای سکونت در کشور اسلامی مستلزم به رسمیت شناختن حقوق و آزادیهای اجتماعی آنان است. بر این اساس اگر حق اشتغال، مسکن، روابط اقتصادی و اجتماعی و بالاتر از اینها امنیت جانی و مالی در منطقهای از فرد سلب شود به هیچ وجه توان ادامه سکونت در آنجا را نخواهد داشت و مجبور به ترک آن منطقه خواهد بود. پیامبر اکرم (ص) با تسامح و گذشت فراوانی حقوق اجتماعی اقلیتها، همچون حق آزادی رفت و آمد و اختیار مسکن، حق اشتغال، حق آزادی عقیده و فکر، حق استقلال در احوال شخصیه، حق تعلیم و تعلّم، حق روابط اجتماعی با دیگران، حق احترام به شخصیت اجتماعی آنان، حق فرد به عنوان شهروند حق احسان و نیکی به آنان را به رسمیت میشناختند. در این جا به برخی از مهمترین آنها میپردازیم.
- احترام به شخصیت انسانی فرد: احترام به اقلیتها از بعد شخصیت انسانی آنان در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است، یعنی احترام به آنان به عنوان یک انسان یا بشر فارغ از کیش، نژاد، جنس و تفاوتهای دیگر. امام علی (ع) در دستورالعمل حکومتی خود به مالک اشتر مینویسد: "شعار قلبت را مهربانی به رعیت و دوستی به آنان و لطف به آنها قرار ده و همچون درندهای بر آنها مباش که خوردنشان را غنیمت شمرد. پس به درستی که آنان دو گروهند: یا برادر دینی تواند و یا در خلقت شبیه به تو"[۱].
سیره پیامبر، گویای احترامی بالاتر از این به اقلیتهاست، به طوری که ایشان حتی به جسد اقلیتها نیز احترام میگذاردند. منقول است که جنازهای را از کنار پیامبر عبور میدادند، ایشان به احترام آن به پا خاستند. اصحاب گفتند: جنازه فردی یهودی بود. حضرت به آنان فهماندند که از این مطلب مطلعند و فرموند: "آیا جنازه انسانی نبود؟"[۲]. این امر نشان میدهد که پیامبر خدا برای انسان، فارغ از کیش و مرام وی، احترام قائل بودند و به همین دلیل است که گاه برای ایمان نیاوردن کفار خود را به زحمت میانداختند و اندوه میخوردند.
- احسان و نیکی: یکی از سفارشهای پیامبر اکرم (ص) به مسلمانان نیکی به افراد بدون در نظر گرفتن خصوصیات فردی و شخصیتی آنهاست. خداوند در قرآن مجید پس از سفارش به عدالت، به احسان و نیکی دستور میدهد: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ﴾[۳]. امر الهی در این آیه کلی بوده و هر فردی اعم از مسلمان و غیرمسلمان را شامل میشود. علاوه بر این، آیات دیگری، شبیه آیه هشتم سوره ممتحنه، نیکی و احسان به غیرمسلمانان را تجویز کرده است: ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ... أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ﴾[۴]. در روایتی از پیامبر اکرم چنین آمده است: "کار نیک را برای اهلش و غیر اهلش انجام ده، چنانچه به اهلش نرسید تو اهل (انجام) آن بودهای"[۵].
گفتنی است که پیامبر اکرم (ص) قبل از بعثت به لقب "محمد امین" معروف بودند[۶] مشرکان و مسافران گاه اموال قیمتی خویش را نزد پیامبر به امانت میگذاشتند، چون ایشان را به امانت، راستگویی و درستی میشناختند. این احسان پیامبر به آنان در حالی بود که آنها دین پیامبر را قبول نداشتند و در شب هجرت برای قتل و ترور ایشان توطئه کردند، اما ایشان علی (ع) را مأمور کردند که چند روزی در مکه بماند و امانتها را به صاحبانش تحویل دهد.
- حق احترام به فرد به عنوان یک شهروند: این حق از حقوق لازم الرعایه برای اقلیت است که هم حاکم و هم شهروندان مسلمان موظفند به آن احترام گذارند. پیامبر اکرم (ص) ظاهراً به مأموران مالیاتی خود سفارش بیشتری در رفتار با اقلیتها میکردند، همچنانکه به عبدالله ارقم، که مأمور جمعآوری جزیه از اهل کتاب بود، فرمودند: "آگاه باش هر کس که به کافر معاهدی ظلم کند یا او را به امری فوق توان و طاقتش وادار نماید یا نقصانی به او وارد کند یا بدون رضایت خاطر از وی چیزی بگیرد من در روز قیامت طرف او هستم [علیه او به پا میخیزم]".
براساس این حدیث، پیامبر نه تنها ایراد هر گونه فشار بر اقلیتها، اعم از روحی، جسمی، مالی و... را منع کردهاند بلکه تصریح کردهاند که اگر مسلمانی چنین عملی را مرتکب شود خود را به مقابله با ایشان در روز قیامت واداشته است.
نکته قابل تأمل این که پیامبر اسلام در ۱۴۳۰ سال پیش اقلیتها را عضوی از جامعه و دارای حقوقی دانسته و به مأموران خود توصیه جدی بر عدم سختگیری و داشتن رفتار توأم با تسامح و گذشت با آنان کردهاند، در حالی که حکومتهای امروزیِ مدعی حقوق بشر چنین رفتار بشردوستانهای را با اقلیتها ندارند و اینگونه نیست که مأموران خود را از مجازات در قبال کوتاهی در اعطای حقوق اقلیتها بترسانند.
بعلاوه در این حدیث پیامبر اکرم (ص) دست حاکمان را از وضع هرگونه قانونی که به اجحاف و نارضایتی اقلیتها بینجامد بسته است و رضایت آنان در پرداخت مالیاتها و... را لازم دانسته است. همچنین به تمامی افراد اعم از حاکم و مأموران و کارگزاران و افراد دیگر هشدار داده است که از هرگونه ایراد نقص در آبرو، مال و... به اقلیتها بپرهیزند. در مجموع میتوان گفت که اگر تنها به این حدیث پیامبر درباره اقلیتها عمل شود همه حقوق آنان ادا خواهد شد.
- حق استقلال در احوال شخصیه: یکی دیگر از حقوق اجتماعی اقلیتها که در اسلام به رسمیت شناخته شده حق استقلال در احوال شخصیه آنان است، یعنی آنان در کشور اسلامی آزادند که براساس دین خود در موضوعاتی مانند: ازدواج، طلاق، ارث و وصیت عمل کنند و حتی دادگاه اسلامی نیز موظف است اختلافات ناشی از این موضوعات را طبق دین آنان رتق و فتق کند. البته اگر انجام برخی از این اعمال به طور علنی در بین مسلمانان شایع و عادی گردد مخالف نظم یا عفت عمومی یا اخلاق حسنه خواهد بود، از اینرو حاکم میتواند این موارد معدود و نادر را منع کند.
- حق رفت و آمد و داشتن مسکن، حق اشتغال و حق تعلیم و تربیت و...: در اینگونه موارد همچون شهروندان مسلمان با آنان رفتار میشود.
- حق رفاه نسبی: در اسلام اقلیتها از حقوق دیگری مانند حق برخورداری از رفاه نسبی نیز بهرهمند هستند، چنانچه منقول است که حضرت امیر (ع) از کوچهای میگذشتند پیرمردی را دیدند که تکدی میکند، پرسیدند چرا چنین است. اصحاب گفتند او فردی مسیحی است. حضرت فرمودند: "تا توان داشت از او کار کشیدید حال که ناتوان شده او را رها کردهاید، از این پس از بیتالمال به او روزی دهید"[۷]. پیامبر اکرم نیز در مواردی از بیتالمال به غیرمسلمانان کمک میکرد، برای مثال عبدالله بن سهل از طرف ایشان مأمور جمعآوری سهم مسلمانان از محصولات خیبر شد. در همین ایام جسد او را در مزارع خیبر یافتند. خبر به پیامبر خدا (ص) رسید، جریان را پیگیری کردند. اولیای دم از قاتل اطلاع دقیقی نداشتند و تنها حدسهایی میزدند. پیامبر به سران یهود نامه نوشتند که جسد مسلمانی در سرزمین شما پیدا شده باید دیه آن را بپردازید. در پاسخ قسم یاد کردند که ما در کشتن او نقشی نداشتهایم و از قاتل نیز اطلاعی نداریم پیامبر بر آنان سخت نگرفت و دستور دادند که دیه مقتول از بیتالمال مسلمانان پرداخت گردد[۸].
- حق برخورداری از روابط اجتماعی سالم و آزاد با دیگران: پیامبر و مسلمانان روابط اجتماعی مناسبی با اقلیتها داشتند، هیچگاه آنان را طرد نکردند و همچون مسلمانان در نشست و برخاستها، آداب و معاشرت و... با آنها رفتار میکردند. معروف است که تعدادی یهودی به خانه پیامبر آمدند. در بدو ورود به جای سَلَامٌ عَلَيْكُمْ گفتند: السَّامُ عَلَيْكُم "ننگ و نفرین بر شما"! پیامبر نیز در جواب فرمودند «وَ عَلَيْكُمْ»[۹]. عایشه پس از ملاقات با حالت اعتراض به حضرت گفت: لعنت بر آنان باد، چرا جواب آنان را ندادید. پیامبر فرمود: چرا من نیز گفتم "بر شما باد"؛ یعنی پیامبر با احترام همان سخن ایشان را به خودشان برگرداند و سخنی اضافه نفرمودند. از علی (ع) نیز که دستپروده پیامبر است نقل شده که در سفری با فردی یهودی همسفر بود به سهراهی رسیدند که راهشان از یکدیگر جدا میشد. حضرت چند قدمی او را مشایعت کردند. او گمان کرد حضرت راه را اشتباه کرده است تذکر داد، حضرت به او فهماند که اشتباه نکرده است و فرمود: دستور پیامبر ماست که حق همسفر را ادا کنیم و شما همسفر من بودید. او از این رفتار خرسند شد و پس از چندی که فهمید همسفر او خلیفه و امام مسلمانان است به اسلام ایمان آورد[۱۰][۱۱]
پانویس
- ↑ «أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ «أَ لَيْسَتْ نَفْساً»؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۷۳.
- ↑ «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
- ↑ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ص۱۹۳۳.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۹۰.
- ↑ محمد بن حسن عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۳۶۹
- ↑ المسند الجامع، تحقیق از بشار عواد و دیگران، ج۲۰، ص۲۰۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۷۰.
- ↑ شریعتی، روح الله، مقاله «حقوق اقلیتها در حکومت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۵۲۶-۵۳۰.