دلایل قایلان به شأنی یا ارادی بودن علم معصوم چیستند؟ (پرسش)
دلایل قایلان به شأنی یا ارادی بودن علم معصوم چیستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
دلایل قایلان به شأنی یا ارادی بودن علم معصوم چیستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
پاسخ نخست
آیتالله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در اینباره گفته است:
- «رحمت بودن سهو پیامبر (ص): مرحوم شیخ صدوق در کتاب "من لا یحضره الفقیه" میگوید: "فراموشی پیامبر (ص) مانند فراموشی ما، از ناحیۀ شیطان نیست، بلکه از ناحیۀ خداوند رحمان است که به موجب مصلحت و مهربانی بر مردم چیزی را از یاد پیامبر (ص) میبرد تا بر مسلمانی که خواب مانده و یا نمازش را فراموش کرده عیب نگیرند و نیز توهم ربوبیت در حق پیامبر (ص) نشود و همچنین مردم احکام سهو را بدانند".
پاسخ: # فراموشی کمبودی است برای پیامبر (ص) که آن را بر او عیب میگیرند، و نباید با چیزی که عیب و عار را متوجه سید الانبیاء (ص) میکند از مردم دفع نقصان کرد.
- معایب مردم در صورت و سیرت، فراوان است و به مقتضای سخن مرحوم صدوق، خداوند باید تمامی آن معایب را در رسول اکرم (ص) قراردهد تا دیگر کسی آن معایب را عار نداند و در نتیجه باید رسول اکرم (ص) بد اخلاق، تندخوی و سنگین دل و نیز لنگ و یک چشم و ... باشد تا چنین اموری را بر صاحبان آن عیب نگیرند.
- سهو ذاتاً نقص و کمبود است، و به صرف اینکه چیزی موجب برطرف شدن عار از مردم گردد این نقیصه جبران نمیشود، زیرا اعمال تابع مصالح و مفاسد شخصی خودشان است.
- برای برطرف کردن توهّم ربوبیت راههای دیگری غیر از سهو و خواب ماندن وجود دارد، و مسئلۀ سهو و خواب ماندن کسی را که در اثر اغوای شیطان در دام چنین گمانهای باطلی افتاده، از اعتقاد خویش باز نمیدارد، لذا هستند کسانی که از این گروه که از نسبت سهو و خواب ماندن به پیامبر (ص) ابا ندارند. اما دربارۀ شناخت حکم سهو در فعل رسول اکرم (ص) باید گفت: تعلیم زبانی و گفتاری در این باره راهگشاتر است و ما را از تمسک به فعل بی نیاز میکند، در حالی که تمسک به فعل همیشه ما را از استناد به گفتار بی نیاز نمیکند.
- فرق نهادن بین سهو در خواب و غیر آن: از شیخ مفید نقل شده که در جواب از کلام مرحوم صدوق، بین فراموشی ناشی از غلبۀ خواب که منجر به خروج وقت میشود و سهو ناشی از دیگر امور فرق نهاده است و قسم اول را روا دانسته و قسم دو را در حق پیامبر (ص) جایز نمیداند و در تعلیل این تفصیل گفته است: قسم دوم نقصان در کمال انسانی و عیبی است که قابل پیشگیری میباشد بر خلاف خواب که نه نقصان است و نه عیب، زیرا همه مبتلای به آنند.
پاسخ: فارق بین این دو نوع سهو را اگر مسئلۀ نقصان و عیب بودن میدانید باید گفت: هر دو نوع سهو چنینند، زیرا خواب ماندن از نماز واجب و سهو در آن برای انسان متدیّن و صاحب فضیلت عیب است تا چه رسد به سیّد الانبیاء و امام مردم؟ و اگر فارق از نصوص و روایات میدانید باید گفت: آن روایات با حکم عقل و بسیاری از روایات ناسازگار است. علاوه بر آنکه با روایاتی که دلالت دارد بر اینکه امام چشمش میخوابد ولی قلبش بیدار است نیز معارض است، زیرا به موجب این روایات خواب ماندن او از نماز در حکم ترک عمدی آن میباشد، چرا که قلبش بیدار است و زمان را درک میکند.
- لزوم بسته شدن باب معیشت و معاشرت:میدانیم دروغ و سرقت در بازار رواج دارد و پولهای غصبی در دست مردم در گردش است و نیز نجاست واقعی و ارتکاب محرمات در میان مردم فراوان است. حال اگر آنان علم حضوری میداشتند باب معاش و معاشرت با مردم بر آنها بسته میشد، زیرا ظاهر امر به گونه ایست و واقع آن به گونهای یگر؛ و نیز بر آنها لازم بود کسانی را که مرتکب محرمات میشوند نهی کنند و یا از آنان دوری گزینند در حالی که ما آنان را در معاش و معاشرت با مردم و در کنار آنان میبینیم.
پاسخ: # اینکه آنان به مقتضای امارات ظاهری با مردم برخورد میکردند، مستلزم ناآگاهی آنان از واقع نیست، زیرا ممکن است وظیفۀ آنان عمل به همان ظواهر باشد، گرچه بر خلاف آنچه میدانند، باشد زیرا برایشان مقدور نیست که به مقتضای علم خود با مردم رفتار کنند.
- آنان به مقتضای علم خویش عمل مینمودند و ما از کجا میدانیم که آنها نمیتوانند مطابق با واقع عمل کنند؟ و چنین نیست که با وجود قدرتی که خداوند بدانها عطا نموده باب معاش و معاشرت بر آنها مسدود گردد. آری چون قدرت بر اجرای احکام الهی نداشتند و در مورد امر به معروف و نهی از منکر به مقتضای واقع عمل نمیکردند، مگر با کسانی که رابطۀ ولایت با آنان داشتند، که این گروه را حتی از خلافهای پنهانی نیز منع و نهی میکردند. کسی که با گوشهای از زندگی ائمه (ع) آشنا باشد بر صحت آنچه گفتیم واقف میگردد. از طرفی، اگر به مقتضای ظاهر با مردم رفتار میکردند در خطا و سهو واقع میشدند و مخالف بودن اعمالشان با واقع روشن میگشت در حالی که چنین چیزی در طول حیات آنان رخ نداد.
- زشتی علم فعلی به موضوعات در بعضی از موارد: علم فعلی به موضوعات در بعضی از موارد زشت و ناپسند است، مانند علم به فروج زنان در حال نزدیکی.
پاسخ: آگاهی از یک امر زشت و ناپسند، ذاتاً قبیح نیست، چرا که در این صورت علم خداوند سبحان به چنین اموری قبیح میبود، بلکه خلق آلات تناسلی و حیوانات نجس مانند سگ و خوک نیز قبیح بود. آری فراگیری امور ناپسند و تجسس از آنها و انجام آن قبیح میباشد، و این باعث شده که صاحب این شبهه خلط کند و گمان برد که علم به قبیح نیز قبیح است.
- اصل، نداشتن علم فعلی است: علم ائمه (ع) مانند وجودشان امری است حادث که سابقۀ نیستی دارد، و بنابراین مقتضای اصل، آن است که امر بر همان روال باقی بماند مگر آنکه با دلیل، خلاف آن ثابت گردد، و دلیل فقط علم ارادی را ثابت میکند.
پاسخ: امر دایر مدار مفاد دلیل است، و ادلۀ عقلی و نقلی گذشته گواه فعلی بودن علم آنان است، علاوه بر آنکه اصل مذکور قابل اجرا نیست، چون یقین به پیدایش علم برای آنان داریم، همانطور که اصالت عدم وجود آنان با علم به حدوث وجودشان دیگر جاری نمیشود.
- لغو بودن نزول جبراییل: نزول جبراییل همراه با وحی و آیات و اخبارش به رویدادها و وقایع، خود دلیل قطعی است بر فعلی نبودن علم پیامبر اکرم (ص)، زیرا اگر پیامبر علم بالفعل میداشت دیگر نیازی به آن نداشت که جبراییل بیاید و او را تحت پوشش وحی قرار دهد و از رویدادها آگاهش سازد. چنانکه خداوند میفرماید: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴾ [۱] نازل شدن ملائکه و روح در شب قدر بر پیامبر و امام پس از او و آوردن هر چه در آن سال واقع میشود گواه بر آن است که اگر ملائکه و روح نازل نمیشدند آنان از حوادث آینده آگاه نبودند؟
پاسخ:
- منابعی هست که جاری علم حضوری معصومین از آن سرچشمه میگیرد، مانند: تحت پوشش وحی ملائکه قرار گرفتن و کسب اطلاعات از آنان، و این با حضوری بودن علم ایشان منافاتی ندارد و برای حضوری بودن علم، اسباب و راههایی هست.
- نازل کردن ملائکه و جبرئیل و روح، با آیات و رویدادها فقط به خاطر اقامۀ حجت و تأیید دعوت است، همان چیزی که آمدن انبیای متعدد به سوی امّتها در طول زمان و بلکه در یک عصر، همراه با معجزات فراوان را موجب گردیده است، و یکی از آن حجتهایی که خداوند بر مردم اقامه کرده، شاهد قرار داده ملائکه و کرام الکاتبین بر آنها میباشد که مأموریت ثبت هر گفتار و رفتاری هستند، با آنکه خداوند سبحان خود شاهدی است حاضر و مراقب. اگر سخن خصم را بپذیریم تمامی این معجزات لغو و همۀ این آیات و حجج و براهین باطل خواهد بود.
- این گونه از حجتها لطفی است از جانب خداوند نسبت به بندگانش تا به طاعت او نزدیک و از نافرمانیش دور گردند و اگر لطف نبود به همان حجتهای عقلی اکتفا میشد و نیازی به دیگر ادله نبود.
- این ادعا با براهین عقلی و شواهد نقلی ناسازگار است و ما با صرف احتمال و استبعاد، از آن ادله دست برنمیداریم، و اگر حکمتِ نزول جبرئیل همراه با وحی را ندانیم آن را به استناد دلالت روشن عقل و نقل به تأویل میبریم.
این امور قویترین شبهاتی بود که برای نقی علم حضوری حضرات معصومین و تأیید آنکه علم آنان منوط به خواستشان میباشد، بیان شده است که پاسخ آنها را دانستیم»[۲].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«ارادی بودن علوم اهل بیت (ع) و ادله آنان: ارادی بودن، بدین معنا است که اگر اهل بیت (ع) بخواهند میدانند و اگر نخواهند و اراده نکنند نمیدانند. این دیدگاه در مباحث علوم اهل بیت (ع) نظریهإی مشهور است بهطوری که برخی مانند صاحب حدائق الاصول ادعای اجماع کردهأند.[۳] آشتیانی میگوید: اولاً ما منع میکنیم که معصوم به تمام جزئیات افعال مکلفین و اقوال آنان علم فعلی داشته باشد نهایت اینکه آنان قادر هستند "إن شاووا علموا". ثانیاً بر فرض قبول کنیم که معصومین (ع) به جمیع جزئیات افعال، علم حضوری دارند که این رأی دیدگاه اهل ضلالت و گمراهی است... . مستند این نظریه چند دسته روایات است: روایات دسته اول: روایاتی میگوید: امام (ع) هر گاه بخواهد میداند و یا هر وقت بخواهد خداوند آگاهش میکند. اصول کافی بابی تحت عنوان "بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا" منعقد نموده که دارای سه روایت که هر سه از امام صادق (ع) و مضمون هر سه مشابه هم هستن:
روایات دسته دوم: روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت (ع) را مطرح میکنند. معمر بن خلاد از امام موسی کاظم (ع) پرسید آیا شما علم غیب میدانید امام (ع) در پاسخ فرمود: امام باقر (ع) فرموده است: علم برای ما گشایش مییابد و ما آگاهی مییابیم و گرفتگی مییابد و دیگر آگاهی نمییابیم.[۸] مولی محمد صالح مازندرانی شارح اصول کافی مینویسد: منظور از بسط علم، فعلی بودن آن است و مراداز قبض عدم فعلیت علم، گرچه با توجه و التفات میداند.[۹] روایات دسته سوم: روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و اگر علوم آنان فعلی بود افزایش آن معنای معقولی نخواهد داشت. زراره میگوید از امام باقر (ع) شنیدم که میفرمود: اگر علم ما فزونی نمییافت، پایان میپذیرفت. عرض کردم: چیزی بر شما افزوده میشود که پیامبر خدا (ع) آن را نمیدانست؟ فرمود: هر گاه بنای افزایش علم باشد، نخست بر پیامبر خدا (ع) و سپس بر امامان (ع) عرضه میشود تا به ما میرسد.[۱۰] امام صادق (ع) نیز میفرماید: شب جمعهإی نیست مگر اینکه اولیای خدا سرور ویژهإی دارند. هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا (ع) با عرش ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره بردم باز میگردم و اگر این نبود قطعاً آنچه در نزد ماست پایان میپذیرفت.[۱۱] علامه طباطبائی در تبیین این روایت با توجه به ارادی بودن علم اهل بیت (ع) چنین میفرماید: اشکال ندارد که "اذا شاءوا علموا" از راه صعود ارواح آنها در شبهای جمعه باشد.[۱۲] روایات دسته چهارم: روایاتی که نشانگر عدم آگاهی اهل بیت (ع) به برخی موضوعات است. و چون جهل و ناآگاهی با اصل علم اهل بیت (ع) منافات دارد بنابراین توجیه صحیح اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است. مانند جریان گم شدن شتر پیامبر (ص) و امثال آن. در حدیث موثقی عمار ساباطی از امام صادق (ع) میپرسید: آیا امام (ع) علم غیب میداند؟ فرمود: نه، لکن هر گاه بخواهد بر چیزی آگاهی یابد، خداوند او را بدان آگاه میگرداند.[۱۳] بررسی و نقد دیدگاه:
|
پرسشهای وابسته
- ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم حضوری است یا غیر حضوری؟ (پرسش)
- آیا معصوم علم حصولی نیز دارد؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم به طور دفعی یا تدریجی به او داده میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم تام و بیکران است یا محدود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم تفصیلی و با جزئیات است یا اجمالی و کلی؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم دائمی است؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم ذاتی است یا خداوند به او علم میآموزد؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم علم مستفاد و به نحو اکتسابی است یا موهوبی و موهبتی و به نحو علم لدنی است؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم فعلی است یا شأنی؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان مسلمان در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند؛ سوره قدر، آیه:۴.
- ↑ پژوهشی در باب علم امام، ص۱۱۵ - ۱۲۱.
- ↑ به نقل از المعارف السلمانیه، ص ۵۸.
- ↑ " إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِم".
- ↑ " إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم".
- ↑ " إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك".
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ " يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ ".
- ↑ شرح اصول الکافی، ج ۶، ص ۳۱.
- ↑ "اصول کافی"، ج۱، ص ۲۵۵.
- ↑ بصائر الدرجات ص ۳۶ و بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۵۲ و ج ۲۶، ص ۹۰.
- ↑ در محضر علامه طباطبائی، ص ۱۴۸.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ الی ۲۲۴.