دلایل قایلان به محدود بودن علم معصوم چیستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایل قایلان به محدود بودن علم معصوم چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

دلایل قایلان به محدود بودن علم معصوم (ع) چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید علی هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در مقاله «علم امام تام یا محدود؟» در این‌باره گفته‌ است:

«محدودیت قلمرو علوم ائمه (ع) به برخی از روایات می‌تواند مستند شود. مهم‌ترین این شواهد روایی عبارت‌اند از:

  1. دریافت علوم: روایات متعددی بر آن دلالت دارند که ائمه (ع) به شیوه‌های گوناگون، علومی را دریافت می‌کردند. اگر علوم ائمه (ع) تام و کامل بود، علم آموزی آنان معنایی نداشت. (...)
  2. افزایش‌پذیری علوم ائمه (ع): برخی روایات به صراحت از افزایش‌پذیری علوم ائمه سخن گفته‌اند. در روایات متعددی از امام باقر و امام صادق نقل شده است: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»؛[۱] اگر بر [علم] ما افزوده نشود، پایان می‌پذیرد. (...) چنان‌که ملاحظه می‌شود، این روایات به صراحت از افزایش‌پذیری و عدم تمامیت علوم ائمه سخن می‌گویند. (...)
  3. تفاضل بین ائمه (ع): در روایاتی از تفاضل علمی بین ائمه (ع) خبر داده شده است که چنین روایاتی، در ضمن این مطلب را اثبات می‌کنند که علوم ائمه (ع) تام و کامل نبوده است. نمونه‌هایی از این روایات را مرور می‌کنیم: در روایتی با سند صحیح از امام صادق (ع) چنین نقل شده است: همه ما در اطاعت و امر [امامت] یک حکم داریم و بعضی از ما از برخی دیگر داناترند.[۲] (...) این‌گونه روایات _ که بیان‌گر برتری علمی برخی از ائمه بر برخی دیگرند _ کامل بودن علوم ایشان را نفی می‌کنند؛ زیرا در فرض کامل بودن علوم آنان، تمایز علمی در کار نخواهد بود. (...)
  4. شواهدی از عدم علم ائمه (ع) در برخی روایات از عدم علم ائمه (ع) به برخی موضوعات خبر داده شده است. این روایات به طور روشن، محدودیت علوم ایشان را نسبت به آن موضوعات اثبات می‌کند. به نمونه‌هایی از این روایات اشاره می‌کنیم:
  • در روایتی از امام باقر (ع) نقل شده است: تمام علم نزد خداوند است؛ اما آن چه چاره‌ای از آن برای بندگان نیست، نزد اوصیاء ‌است.[۳] این روایت بر این مطلب دلالت دارد که تمام علوم فقط نزد خداوند است و تنها مقداری از آن در اختیار ائمه (ع) قرار دارد که برای هدایت و راهنمایی انسان‌ها مورد نیاز است و مقتضای مقام امامت آنان به شمار می‌رود.
  • با سند صحیح نقل شده است که امام باقر (ع) غسل کرد، ولی مقداری از پشت ایشان، خشک ماند. فردی از اصحاب به ایشان این مطلب را خبر داد. امام فرمود: "اگر سکوت می‌کردی، [تکلیفی] بر تو نبود." سپس آن قسمت را با دست مسح کرد.[۴]
  • بنابر روایتی صحیح‌ السند، ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید: "می‌گویند شما تعداد قطره‌های باران، شمار ستارگان، تعداد برگ‌های درختان، وزن آب دریا و شمار [ذرات] خاک را می‌دانید!" امام دستان خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: "منزه است خداوند! منزه است خداوند! نه؛ به خدا قسم! این‌ها را جز خداوند نمی‌داند".[۵]
  • در روایتی دیگر با سند موثق آمده است که امام کاظم (ع) یکی از خدمتکاران خود را فرستاد تا تخم مرغ بخرد. آن جوان، یک یا دو تخم مرغ خرید و در بین راه با آن‌ها قمار بازی کرد. سپس به نزد امام آمد. امام آن تخم مرغ را خورد. یکی دیگر از خدمت‌گزاران، از قمار آن فرد خبر داد؛ امام طشتی طلبید و غذای خورده شده را بالا آورد[۶]».[۷].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«ادله دیدگاه محدود بودن آگاهی از غیب پیامبران (ع) و ائمه (ع): با اختلافی بودن کلمات قایلین به محدود بودن آگاهی از غیب پیامبران (ع) و ائمه (ع)، عمده دلیلی که بر محدود بودن علم آنها می‌توان ارائه نمود، آیاتی از قرآن کریم و روایاتی از ائمه معصومین (ع) است که مجموعاً بر سه گروه می‎باشند:

الف. آیات و روایات دال بر اختصاص بعض علوم به خداوند برحسب نص صریح آیه‌ای از قرآن کریم و روایاتی از اهل بیت (ع) خداوند بعضی از علوم غیبی را بر خود برگزیده و احدی از مخلوقات اعم از ملائکه مقرب و پیامبر مرسل و غیر اینها از آن اطلاع ندارد. خداوند در سوره لقمان می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۸] از این آیه، چنین نتیجه گرفته می‌شود که علم پنج چیز، علم قیامت، آگاهی از وقت بارش باران، شناسایی فرزند در رحم زن، سر انجام اکتساب در آینده و علم به مردن اشخاص در چه سرزمینی، به خداوند اختصاص دارد و احدی از مخلوقات الهی اطلاعی از آنها ندارند. در این زمینه روایاتی از ائمه (ع) صادر شده است که همانند آیه شریفه آگاهی از امور پنچ‌گانه را مخصوص خداوند دانسته است مانند دو روایت زیر:

روایت اول: ابواسامه از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود: پدرم به من فرمود: آیا تو را از پنج چیز خبر ندهم که خداوند هیچ یک از بندگانش را از آن آگاه نکرده است؟ گفتم بلی؛ فرمود: همانا علم به روز قیامت نزد خداست و اوست که باران را می‌فرستد و از آن چه در رحم‌های زنان است آگاه است و کسی نمی‌داند که فردا چه به‌دست می‌آورد و کسی نمی‌داند که در چه سرزمینی خواهد مرد، همانا خداوند دانای آگاه است[۹]

روایت دوم: اصبغ بن نباته گوید: از امیرمؤمنان (ع) شنیدم که فرمود: همانا برای خداوند دو نوع علم است، یکی علمی است که در غیبش برگزیده است، پس پیامبری از پیامبران و فرشته‌ای از فرشتگانش بر آن آگاهی ندارند و آن گفتار خداوند است که فرموده: "آگاهی از زمان قیامت مخصوص خداوند است، و او است که باران می‌فرستد و آن چه در رحم زنان است می‌داند و کسی نمی‌داند که فردا چه به‌دست می‌آورد و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد! خداوند عالم آگاه است"[۱۰]

ب. روایات تفاضل انبیاء (ع) و ائمه (ع) در مراتب علم: از بعضی روایات اهل بیت (ع) استفاده می‌شود که پیامبر (ص) و ائمه (ع) در علم حلال و حرام، وجوب اطاعت، امر و نهی و شجاعت یکسان هستند، اما در مراتب علم و آگاهی از امور غیبی، بعضی از بعض دیگر اعلم می‌باشند. اینک نمونه از این روایات:

  1. ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: ای ابامحمد! همه ما در وجوب اطاعت و فرمان به یک روش عمل می‌کنیم، اما بعض ما از بعض دیگر اعلم هستند.
  2. حارث بن نضیر گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرمود: که رسول خدا (ص) فرمود: ما در امر و فهم حلال و حرام، همه به یک روش هستیم ولی رسول خدا (ص) و علی (ع) مقام فضل‌شان محفوظ است.[۱۱]
  3. علی بن جعفر گوید: ابوالحسن (ع) به من فرمود: ما در علم و شجاعت برابریم، ولی در عطا به اندازه‌ای که دستور داریم عمل می‌کنیم.
  4. ایوب بن حرّ گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا بعضی ائمه (ع) از بعض دیگر اعلم هستند؟ فرمود: بلی. و علم آنها به حلال و حرام و تفسیر قرآن یکسان است.[۱۲]

ج. احادیث اخفای بعض علوم از خلق: روایاتی از اهل بیت (ع) است که خداوند بعض علوم را از همه آفریده‌هایش، اعم از فرشتگان، انبیا، اولیاء و ائمه (ع) و غیر این‌ها مستور نموده است. اینک نمونه از این روایات:

  1. سماعه گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: همانا برای خدای تبارک و تعالی دو علم است: یکی علمی است که فرشته‌ها و پیغمبران و رسولان را بر آن آگاه نموده و ما همه آن را می‌دانیم، و دومی علمی است که ویژه خود ساخته و چون نسبت بدان برای وی رخ دهد، ما را آگاه سازد و بر ائمه (ع) پیش از ما هم عرضه شود.[۱۳]
  2. در ضمن حدیثی طولانی، حمران بن اعین از امام باقر (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ دانا است به آن چه از خلقش نهان است نسبت به آن چه در علمش تقدیر می‌کند و حکم می‌دهد پیش از آن که آن را بیافریند و به فرشتگانش افاضه کند. ای حمران، این علمی است که در نزد او محفوظ است و نسبت به آن مشیت دارد، هرگاه بخواهد طبق آن حکم دهد و گاهی به آن بدا حاصل شود و به مورد اجرا نگذارد و اما علمی که خدای عزّ و جلّ آن را تقدیر و حکم و امضاء فرموده، علمی است که اولاً به رسول خدا (ص) رسیده و سپس به دست ما رسیده است»[۱۴].
۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدی‌فر در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن» در این‌باره گفته‌ است:

«عده‌ای معتقدند علوم اهل بیت (ع) از حیث ضرورت عقلی محدود به همان قدر متقین است و در بخش موضوعات، ممکن است به برخی موضوعات، به‌صورت قضیه موجیه جزئیه علم داشته باشد و اعتقاد به آگاهی امام (ع) از تمامی حوادث و موضوعات خارجی غلو در حق آنان بوده و چنین عقیده‌ای عقلاً باطل است. طرفداران این گرایش همان کسانی هستند که اصل علم غیبی اهل بیت (ع) را نفی می‌کنند. (...) چند نکته را یادآور می‌شویم:

  1. علم امام (ع) به موضوعات از لحاظ عقلی محال و ممتنع نیست.
  2. در سیره و سخنان اهل بیت (ع)، چیزی وجود ندارد که علم آنان را محدود به احکام کند و موضوعات را نفی نماید.
  3. پیش از این ثابت شد که اهل بیت (ع) شاهد اعمال هستند و این شهادت، مربوط به موضوعات خارجیه است نه احکام. چون شاهد بودن در احکام معنای معقولی ندارد.
  4. اینکه می‌گویند: امام (ع) واجب است به آنچه که به شریعت دین و هدایت خلق مربوط است بداند و اضافه بر آن واجب نیست؛ این محدوده باید مشخص شود چه مقدار است و چه چیزهایی مربوط به امامت است و باید بداند و چه مسائلی مربوط نیست. وقتی که علی (ع) به‌صورت عام فرمود: " سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي". نه تنها آن را محدود به احکام نکرد بلکه در جواب کسی که پرسید موهای ریش من چقدر است؟ نفرمود نمی‌دانم و یا این به امامت و یا احکام مربوط نمی‌شود بلکه فرمود: اگر بخواهی می‌گویم چه مقدار است و ته هر مویی شیطانی خوابیده است.
  5. در تاریخ ثبت نشده است که مردم بخواهند صرفاً مسائل مربوط به احکام را از امامان (ع) بپرسند بلکه ثابت شده است که مردم همه چیز اعم از احکام یا موضوعات را می‌پرسیدند و امامان (ع) نیز همه سؤالات را پاسخ می‌دادند چه مربوط به احکام باشد یا موضوعات. برخی این دیدگاه را به شیخ مفید و شاگردان او سید مرتضی و شیخ طوسی نسبت می‌دهند. لکن چنان‌چه در بخش قبل و در بررسی دیدگاه ایشان گذشت، شیخ مفید نه تنها گسترش علم امام (ع) به موضوعات را نفی نمی‌کند بلکه آن را در دایره امکان قرار می‌دهد و آنچه را که دلیل و روایتی بر آن هست قبول می‌کند. بنابراین انتساب نظریه محدودیت علم اهل بیت (ع) به ایشان صحیح نیست»[۱۵].
۳. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای منصف علی مطهری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌ است:

«در اینکه انبیا و امامان معصوم از علم غیب به تعلیم الهی آگاه‌اند نزد امامیه حرفی نیست ولی خود این آگاهی و ارتباط به این معنی نیست که بالذات به آن عالم وسیع و نادیدنی کاملا احاطه داشته باشند و بدون استمداد از خداوند متعال آن جهان را مشاهده کنند. زیرا آنان نیز از حیث وجود و علم محدودیت دارند و در کسب علم محتاج به خداوند متعال‌اند. امتیاز آنان در این است که می‌توانند از نیروی باطن استفاده نمایند و گوهر صیقلی و نورانی وجودشان را به سوی جهان غیب متوجه سازند. در آن هنگام روزنه‌ای از غیب بر رویشان باز می‌شود و خداوند که مالک غیب و شهود است بدون واسطه یا به وسیله فرشته برخی از مطالب غیبی را بر دلشان القا می‌کند. بعضی از خبرهای غیبی را هم از رسول خدا (ص) شنیده‌ بودند. البته شواهدی هم در این زمینه داریم که به عنوان نمونه می‌آوریم:

حمران بن خلاد می‌گوید مردی از اهل فارس از حضرت ابوالحسن (ع) پرسید که آیا شما علم غیب دارید؟ حضرت امام باقر (ع) پاسخ داد: گاهی علم به ما عطا می‌شود می‌دانیم و گاهی داده نمی‌شود نمی‌دانیم و فرمود: خدا بعضی از اسرار را به جبرئیل خبر داد او هم به حضرت محمد (ص) و پیامبر هم به هرکس خواست[۱۶].

از این احادیث به خوبی استفاده می‌شود که امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال به عالم غیب مرتبط باشد ولی یکی از امتیازات بزرگی که بر سایر بشر دارند این است که در مواقع ضروری و لازم با جهان غیب ارتباط پیدا می‌کنند.

درباره محدودیت علم غیب ائمه (ع) چند احتمال اساسی وجود دارد:

  1. آنها همه چیز را بالفعل می‌دانند جز بخش ویژه‌ای که مخصوص ذات پاک خداوند است. مانند علوم پنجگانه که در سوره لقمان آمده (...) شاهد این سخن روایاتی است که با صراحت می‌گوید (...) علم آن چه بوده و آنچه خواهد بود تا روز قیامت را دارا هستند.(...)
  2. آنها همه این امور را می‌دانند اما بالقوه نه بالفعل یعنی هرگاه اراده کنند چیزی را از اسرار غیب بدانند خداوند به آنها الهام می‌کند و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب می‌شود و می‌توانند هر چیزی را از اسرار غیب بدانند و یا کتبی نزد آنها است که به آن می‌نگرنند و از اسرار غیب باخبر می‌شوند. (...) شاهد این نظر روایاتی است که می‌گوید امامان و پیشوایان معصوم هنگامی که می‌خواستند چیزی را بدانند می‌دانستند.
  3. منظور از آگاهی معصومین (ع) از علم غیب آگاهی از مسائلی است که به نحوی با هدایت بشر ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم دارد بنابراین آنها از تمام معارف و احکام و تواریخ انبیاء و مسائل آفرینش و حوادث گذشته و آینده تا آنجا که به هدایت انسان‌ها ارتباط دارد بالفعل آگاه‌اند اما ضرورتی نیست که خارج از این دایره باری آنها قائل شویم. (...) عن امام الصادق (ع) «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یَحْتَجُّ بِعَبْدٍ فِی بِلَادِهِ ثُمَّ یَسْتُرُ عَنْهُ جَمِیعَ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَقَدِ افْتَرَی عَلَی اللَّه‏»[۱۷]
  4. آنها به تمام اسرار غیب آگاه‌اند ولی آگاهی بر اصول کلی است. در همه جا کلیات را می‌دانند در حالی که علم به تمام کلیات و جزئیات عالم مخصوص خداوند است که در این‌باره هم روایات متعددی داریم.
  5. علم آنها به همه حقایق عالم است ولی در ارتباط با "لوح محو و اثبات" در حالی که علم خداوند به تمام حقایق در ارتباط با لوح محفوظ می‌باشد. (...)
  6. آنها به طور اجمال از اسرار غیب باخبراند اما اینکه محدوده آن تا چه اندازه است، ما دقیقا نمی‌دانیم. همین قدر می‌دانیم که خداوند عالم هرچه مصلحت بداند و لازم باشد به آنها تعلیم می‌کند»[۱۸].
۴. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است:

«به نظر می‌رسد عوامل اتخاذ دیدگاه محدودیت علم امام در امور غیبی از سوی شیخ مفید و شاگردان وی دوچیز است:

  1. تلقی كه آنان از مقام امامت دارند و آن را به ریاست دینی و دنیایی به نیابت از پیامبر تعریف می‌كنند و از شئون امامت بیشتر بر شأن ریاست و رهبری او تأكید می‌ورزند. و با استفاده از این تعریف، به بیان ویژگی‌های امام می‌پردازند و لذا وقتی سخن از علم امام به امور غیبی مطرح می‌شود، آن را محدود كرده، به لحاظ عقلی برای امام واجب نمی‌دانند و این‌گونه استدلال می‌آورند كه این امور در حیطه وضایف امام نمی‌گنجد و امام رهبری مردم را در این امور به عهده ندارد، پس علم به آن‌ها برای امام لازم نیست. سید مرتضی می‌گوید: امام به خاطر امامتش لازم نیست به غایبات علم داشته باشد و اگر هم خدای تعالی در مواردی امام را از چنین علومی بهره‌مند ساخته باشد ربط به مقام امامتش ندارد بلكه كرامت و فضیلتی است كه از جانب خدا به او عنایت شده است[۱۹]
  2. تلقی كه از روایات علم غیب دارند و آنها را مفید قطع و یقین نمی‌دانند. شیخ مفید می‌گوید: اخباری كه برخی از امور غیبی را به امام نسبت می‌دهند و امام را آگاه از آنها معرفی می‌كنند برای من شیخ مفید یقینی و قطع‌آور نیست.
عقل‌گرایان، به اتفاق، علم و آگاهی امام را به امور ذیل پذیرفته‌اند: (۱): علم به جمیع معارف دینی؛ (۲): علم به جمیع قرآن؛ (۳): علم به امور سیاست و حكومت‌داری. اما در علم امام به جمیع امور غیبی، صنعت‌ها و حرفه‌ها، و زبان‌های مختلف اختلاف نظر دارند. برخی مانند نوبختی‌ها و ابن جریر طبری، این دانش‌ها را برای امام لازم دانسته‌اند. ولی در نگاه اكثریت عقل‌گرایان مانند ابن قبه رازی، شیخ مفید و شاگردان و برخی دیگر، نه تنها چنین علومی برای امام لزوم عقلی ندارد، بلكه علم به جمیع غایبات ناممكن است. البته علم امام به برخی امور غیبی را به دلیل نقلی پذیرفته‌اند»[۲۰].

پرسش‌های وابسته

  1. ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. آیا علم معصوم حضوری است یا حصولی؟ (پرسش)
  3. آیا علم معصوم به طور دفعی یا تدریجی به او داده می‌شود؟ (پرسش)
  4. آیا علم معصوم تام و بی‌کران است یا محدود؟ (پرسش)
    1. دلایل قایلان به تام بودن علم معصوم چیستند؟ (پرسش)
    2. چگونه روایات دال بر تام بودن علم معصوم با روایات دال بر محدود بودن علم معصوم او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  5. آیا علم معصوم تفصیلی و با جزئیات است یا اجمالی و کلی؟ (پرسش)
  6. آیا علم معصوم دائمی است؟ (پرسش)
    1. اگر علم معصوم دائمی است پس چرا گاهی به برخی نوشته‌ها برای کسب اطلاعات مراجعه می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا علم معصوم ذاتی است یا خداوند به او علم می‌آموزد؟ (پرسش)
  8. آیا علم معصوم اکتسابی است یا موهبتی؟ (پرسش)
  9. آیا علم معصوم فعلی است یا شأنی؟ (پرسش)
  10. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۳۲؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ص۳۹۵.
  2. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ص۴۷۲.
  3. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۰۳.
  4. همو: ج‏۵، ص۱۴۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج‏۲، ص۲۵۹.
  5. محمد بن عمر كشى، رجال الكشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۲۹۹.
  6. شیخ کلینی، الکافی، ج‏۹، ص۶۷۴.
  7. متن مقاله علم امام تام یا محدود؟ در وبگاه مؤسسه آینده روشن
  8. (بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است)، سوره مبارکه لقمان، آیه ۳۴.
  9. خصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۰، ح۴۹.
  10. بصائرالدرجات، محمد صفار، ج۲، ص۱۱۱، ح۹.
  11. کافی، ج۱، ص۲۷۵، ح۳.
  12. بصائرالدرجات، ج۲، ص۴۷۹، ح۲.
  13. اصول الکافی، ج۱، ص۲۵۵، ح۱.
  14. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۲۷ الی ۲۲۹.
  15. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۱۷۸.
  16. اصول کافی، ج۱، ص۳۷۷.
  17. اگر کسی گمان برد که خداوند متعال بنده‌ای را در سرزمین های خود حجت قرار دهد، سپس تمام آنچه که به آن نیازمند است را از او پوشیده گرداند، با این گمان خود به خداوند متعال افترا و تهمت بسته است؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۳۹.
  18. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص ۸۷-۸۹.
  19. سید مرتضی، رسایل، ج۱، ص ۳۹۴ و ۳۹۵.
  20. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۵۷ و ۱۵۸.