رحلت یا شهادت پیامبر خاتم در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

علی و رحلت پیامبر (ص)

در حالی که دست علی (ع)، زیر سر پیامبر (ص) بود، آن حضرت (ص) جان به جان آفرین تسلیم کرد. امام علی (ع) طبق وصیت رسول خدا (ص) دست‌هایش را به صورت آن حضرت و سپس بر صورت خود کشید و چشم‌های آن حضرت (ص) را بست و ایشان را به سوی قبله برگرداند و روپوش را بر روی بدن ایشان کشید. آنگاه برخاست تا بقیه کارها را انجام دهد. هنگامی که علی (ع) می‌خواست بدن رسول خدا (ص) را غسل بدهد، فضل بن عباس را فرا خواند تا برای غسل دادن ایشان آب بریزد ـ و طبق وصیت پیامبر (ص) ـ چشم‌های فضل را بست. سپس پیراهن آن حضرت را از یقه تا پایین پاره کرد و به غسل و کفن کردن آن حضرت (ص) پرداخت[۱].

از ابن عباس روایت شد: هنگامی که علی (ع) از غسلکفن کردن) آن حضرت (ص) فارغ شد، کفن سرتاسری را از صورت آن حضرت (ص) کنار زد و فرمود: "پدر و مادرم به فدایت؛ پاکیزه زندگی کردی و پاکیزه از دنیا رفتی. با رحلت تو، مقام نبوت و پیامبری قطع شد که با رحلت انبیای دیگر، چنین نشده بود. آن قدر مقام و منزلت یافتی که خداوند بر تو سلام و درود فرستاد و آن‌قدر وسعت نظر داشتی که همه مردم در مقابل تو مساوی شدند. اگر تو، مرا به صبر توصیه نکرده و از شیون و زاری نهی نفرموده بودی، اشک شیون و زاری جاری می‌کردم. پدر و مادرم به فدایت؛ ما را نزد پروردگارت به یادآور و به ما توجه خاص داشته باش". سپس خم شد و صورتش را بوسید و پارچه را به روی ایشان انداخت[۲].

امام باقر (ع) از امام علی (ع) روایت کرده است که فرمود: از رسول خدا (ص) در زمان سلامتی ایشان شنیدم که فرمود آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۳] درباره من نازل شده است تا بعد از آنکه از دنیا رفتم، بر من خوانده شود[۴].

سپس علی (ع) به مردم دستور داد هر بار ده نفر به حجره وارد شوند و این آیه را بر حضرت (ص) بخوانند. آنها ده نفر ده نفر به حجره وارد می‌شدند و دور آن حضرت (ص) می‌ایستادند و امیرالمؤمنین علی (ع) وسط ایشان می‌ایستاد و آیه فوق را می‌خواند و سپس دیگران این آیه را تکرار می‌کردند تا اینکه اهل مدینه و اطراف آن بر حضرت (ص) صلوات فرستادند[۵].

مردم، از روز دوشنبه تا صبح روز سه‌شنبه بر آن حضرت (ص) صلوات فرستادند تا اینکه نزدیکان و خواص خواستند که بر آن حضرت (ص) نماز بخوانند؛ به همین دلیل، علی (ع) ابو بریده اسلمی را پیش اهل سقیفه فرستاد که بیایند، اما نیآمدند. بیشتر نزدیکان در نماز بر رسول خدا (ص) حاضر نشدند، زیرا مشغول مشاجره درباره جانشینی ایشان بودند![۶]

هنگام دفن جنازه، انصار که اطراف حجره پیامبر (ص) بودند، با صدای بلند گفتند: "یا علی، تو را به خدا قسم می‌دهیم نگذار سهم ما از شرافت نسبت به رسول خدا ضایع شود. یکی از ما را نیز داخل قبر ببر تا توفیق به خاکسپاری رسول خدا (ص) را از دست ندهیم". علی (ع) فرمود: "اوس بن خولی به حجره داخل شود. او از اهل بدر و خزرج و مردی فاضل بود. پس از آنکه او به حجره وارد شد. علی (ع) به او فرمود: "به قبر داخل شو". او به قبر وارد شد. سپس علی (ع) جنازه را برداشت و به دست اوس و خزرجی که داخل قبر بود، داد. پس از آنکه اوس جنازه را بر کف قبر گذاشت، علی (ع) به او فرمود: "حالا از قبر خارج شو" و او خارج شد.

وی می‌گوید: سپس علی (ع) به قبر وارد شد و کفن را از صورت رسول خدا (ص) کنار زد و گونه راست آن حضرت را در جهت قبله بر خاک گذاشت و سپس خشت‌های قبر را گذاشت و از قبر خارج شد و آنگاه خاک را بر روی قبر ریخت[۷]. در حالی که علی (ع) بیلی در دست داشت و مشغول ریختن خاک بر روی قبر رسول خدا (ص) بود، مردی پیش او آمد و گفت: "مردم با ابوبکر بیعت کردند و طلقاء (آزادشدگان به دست پیامبر در روز فتح مکه) به سرعت با او پیمان بستند، زیرا می‌ترسیدند شما از راه برسید و انصار به خاطر اختلاف‌شان، به ذلت و خواری دچار شدند. علی (ع) با شنیدن این خبر، بیل را بر زمین گذاشت و در حالی که به آن تکیه کرده بود، فرمود: ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ * أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۸].[۹].[۱۰]

علی در سوگ پیامبر

در آخرین لحظات زندگانی رسول اکرم (ص) کسی جز علی (ع) و بنی هاشم پیرامون آن بزرگوار حضور نداشت، مردم از صدای شیون و زاری زنان، متوجه وفات نبی اکرم (ص) شدند و پریشان و وحشت‌زده در مسجد و بیرون آن گرد آمدند و جز گریه و ناله صدایی نمی‌شنیدند. مردم در چنین اوضاعی ناگهان شاهد حرکت شگفت‌آوری از عمر شدند.

وی با خارج شدن از محل استقرار جنازه مطهر رسول اکرم (ص) با حرکت دادن شمشیری که در دست داشت فریاد می‌زد و می‌گفت: برخی از منافقان ادعا می‌کنند رسول خدا (ص) از دنیا رفته، به خدا سوگند! پیامبر از دنیا نرفته، بلکه مانند موسی بن عمران به پیشگاه خدای خویش رفته است[۱۱] و تا زمان ورود ابو بکر[۱۲] به خانه رسول خدا (ص) عمر هم‌چنان در تب و تاب بود ابو بکر که وارد خانه پیامبر شد و پارچه از رخسار مبارک رسول اکرم (ص) کنار زد به سرعت بیرون آمد و گفت: مردم! کسانی که از پیامبر پیروی می‌کنند، بدانند که وی دنیا را وداع گفته است و آنان که خدا را پرستش می‌کنند آگاه باشند که ذات مقدس او هرگز نمی‌میرد و سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ[۱۳]

آن‌گاه عمر و ابو بکر و ابو عبیده جراح از خانه‌ای که پیکر نبی اکرم (ص) در آن قرار داشت خارج شدند و آن را به علی و خاندان مصیبت زده‌اش که از شدت اندوه، خود را فراموش کرده بودند، وانهادند. بدین ترتیب، علی (ع) و خاندانش به تجهیز و نماز و دفن پیکر مطهر رسول خدا (ص) پرداختند. همزمان با این ماجرا، انصار در سقیفه بنی ساعده برای چاره‌اندیشی در مسأله جانشینی، گردهمایی تشکیل داده بودند[۱۴].

منابع

پانویس

  1. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۷.
  2. الامالی، شیخ مفید، ص۱۰۲.
  3. «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
  4. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۱.
  5. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۵۰.
  6. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.
  7. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۸.
  8. «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟ * و بی‌گمان پیشینیان آنان را (نیز) آزموده‌ایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب می‌شناسد و دروغگویان را (نیز) نیک می‌شناسد * آیا آنان که کارهای بد انجام می‌دهند پنداشته‌اند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ بد داوری می‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۲-۴.
  9. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹.
  10. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۰۰-۲۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، رحلت پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵.
  11. کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۳.
  12. نقل شده زمان رحلت پیامبر (ص) ابو بکر در منطقه «سنح» محلی که یک میل یا بیشتر با مدینه فاصله دارد، به سر می‌برده است.
  13. «و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
  14. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۱۵۷.