سیره سیاسی پیامبر خاتم در اجرای قانون چه بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره سیاسی پیامبر خاتم در اجرای قانون چه بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم
مدخل اصلیاجرای قانون در معارف و سیره نبوی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

سیره سیاسی پیامبر خاتم در اجرای قانون چه بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.

پاسخ نخست

منصور میراحمدی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر منصور میراحمدی، در مقاله «مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«دومین عرصه اعمال قدرت پس از تأسیس قدرت، اجرای قوانین و تصمیماتی است که در حکومت گرفته شده است. هر حکومتی برای تحقق اهدافش در مرحله اجرای قوانین به دو نکته اساسی پیاده کردن قوانین و تصمیمات و نظارت بر نحوه اجرای آن قوانین نیازمند است. پیامبر (ص) نیز در این عرصه به این دو نکته اساسی توجه کرد و سازوکارهای مناسبی را برای رسیدن به اهدافش انتخاب نمود و به کار گرفت:

نخست، نهاد‌سازی و تسهیل اجرای قانون: اگرچه ساختار سیاسی و اداری حکومت پیامبر (ص)، به نوعی متمرکز بود و در آن وی هم تصمیم‌گیرنده و هم اجراکننده، رئیس حکومت، بالاترین مقام قضایی، فرمانده عالی نظامی و... بود، با این وجود در سیره نبوی می‌توان شاهد اقدامات و فعالیت‌هایی بود که به تدریج زمینه‌های لازم برای توزیع قدرت را فراهم ساخته است. این اقدامات را می‌توان به زبان امروز نوعی نهاد‌سازی آغازین در تجربه دولت‌سازی اسلامی دانست. در ادامه به برخی از این اقدامات اشاره می‌کنیم.

منصب "نقیب": پیامبر (ص) برخی از بزرگان قبایل را به عنوان "نقیب" انتخاب کرد که وظیفه اصلی آنان ایجاد رابطه میان قبیله و پیامبر (ص) بود. در واقع این افراد جایگزین شرفا در نظام قبیله‌ای شدند و به گونه‌ای نقش واسط ایفا نمودند که بیانگر تناسب این سازوکار با شرایط سیاسی اجتماعی آن دوران نیز است.

منصب "امیر": منصب "امیر" در سیره سیاسی پیامبر (ص) از آنجا لازم دانسته شد که پس از فتح مکه به دلیل دوری از مکه یا سرزمین‌های دیگر، وجود فردی به عنوان امیر و نماینده حاکم اسلامی ضروری تلقی گردید. نصب جوانی به نام "عتاب بن اسید" به عنوان امیر مکه و "باذان" به عنوان امیر یمن و امیران منصوب به هنگام عزیمت پیامبر (ص) به جنگ از این قبیل است.

منصب "کاتب": ارتباطات پیامبر (ص) به عنوان حاکم اسلامی پس از تأسیس دولت با سران دولت‌های دیگر، ضرورت وجود افرادی به عنوان کاتب را آشکار گرداند. این افراد عهده‌دار تنظیم نامه‌ها و فرمان‌های دولت اسلامی بودند، از این طریق پیامبر (ص) با حاکمان دیگر ارتباط برقرار می‌کرد.

منصب "قاضی": اگرچه پیامبر (ص) خود قاضی شهر براساس شریعت اسلام بود و از این طریق قضاوت از کاهنان و رؤسای قبایل گرفته شد، اما به تدریج و پس از گسترش قلمرو دولت نبوی از یک سو و آمادگی علمی و معنوی برخی از صحابه از سوی دیگر، پیامبر (ص) افرادی را به عنوان معلم قرآن و مبلغ اسلام به سرزمین‌های دیگر و در میان قبایل فرستاد که علاوه بر این به قضاوت نیز می‌پرداختند و به تدریج به عنوان "قاضی" شهرت یافتند.

دوم، نظارت بر اجرای قانون: اگر چه راه‌اندازی نهاد حسبه به منظور نظارت بر نحوه اجرای قانون در جامعه به دوران خلفا بر می‌گردد، اما می‌توان ریشه این مسأله را به دوران پیامبر (ص) برگرداند. پیامبر (ص)، خود به عنوان محتسب بر رفتار شهروندان و کارگزاران نظارت می‌کرد و گاه افرادی را مأمور رسیدگی به این امور می‌کرد. این اقدام پیامبر (ص) ریشه در تعالیم شریعت داشته است و در واقع وی این اقدام را در راستای وظیفه شرعی - سیاسی خود، که در قرآن از آن به "امر به معروف و نهی از منکر" تعبیر شده، انجام داده است. قرآن کریم در آیات متعددی به این موضوع پرداخته است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ[۱].

در این آیه در کنار نماز و زکات به عنوان دو واجب بسیار مهم به امر معروف و نهی از منکر پرداخته شده است و آنها را اعمالی معرفی می‌کند که پس از قدرت یافتن مسلمانان در حکومت اسلامی تحقق می‌یابند. بدین ترتیب ارتباط این آموزه با قدرت و حکومت نیز آشکار می‌گردد. ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲].

در این آیه نیز امر به معروف و نهی از منکر را در ردیف برخی دیگر از واجبات اسلامی قرار داده است، به ویژه آنها را در کنار اطاعت از خدا و پیامبر (ص) قرار می‌دهد. ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...[۳].

در این آیه اولاً امر به معروف و نهی از منکر در کنار ایمان به خداوند ذکر شده، ثانیاً وصف امت مسلمان به عنوان امت معرفی شده و ثالثاً، به دلیل برخورداری از این وصف به عنوان بهترین امت دانسته شده‌اند»[۴]

پانویس

  1. «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
  2. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  3. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید.».. سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  4. میراحمدی، منصور، مقاله «مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۲۳۰.