شاخص‌های دوران حیات امام رضا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

دوران حیات امام رضا (ع) را می‌توان در شاخصه‌های زیر ترسیم نمود:

فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی

از آغاز سده دوم، شاهد پیدایش فضایی آزاد برای مجادلات و مناظرات فکری در حوزه‌های مختلف هستیم؛ لذا به سرعت مجموعه وسیعی از فرقه‌ها و مکاتب و دیدگاه‌ها پدید آمده و در تعامل با یکدیگر به مباحث علمی رونق بخشیده بودند. در حوزه کلام، معتزلیان و مرجئه و اهل حدیث به سرعت در حال رشد و گسترش بودند و در حوزه فقه نیز شخصیت‌های مهم و صاحب مکتبی چون ابوحنیفه و مالک به تأسیس دستگاه فقهی منسجمی روی آورده بودند. بازار تألیف و ترجمه نیز به شدت گرم شده بود. کتاب‌های حدیثی گوناگون و تألیفات فقهی و رساله‌های متعدد و متنوع کلامی به سرعت در حال تدوین بود. ترجمه متون یونانی و سریانی و... به زبان عربی، مجموعه‌ای از دانش‌های نو و آراء و نظریات جدید را در جامعه رواج داده بود که حوزه‌های بسیار گوناگون و متنوع از پزشکی و دیگر علوم طبیعی گرفته تا متون فلسفی و منطقی و... را شامل می‌شد و می‌دانیم در زمان مأمون عباسی این روند به تأسیس بیت الحکمه انجامید تا به طور منظم و تحت حمایت دولت، نهضت ترجمه را دنبال کند[۱]. این فضای فرهنگی به طور طبیعی منازعات و درگیری‌های علمی را در پی داشت و زمینه طرح اندیشه‌هایی را فراهم می‌آورد که خارج از قرائت رسمی از دین تلقی می‌شد و نوعی کفرگویی و بدعت‌گزاری به شمار می‌رفت. در این بین، احیاناً حکومت نیز گاه با جانبداری از فرقه‌ای علیه فرقه دیگر، فضا را بیشتر آشوب زده می‌کرد که نمونه شاخص آن در ماجرای موسوم به محنه دیده می‌شود که در خلال آن مأمون با حمایت از معتزله بر اهل حدیث سخت گرفت. این مجموعه عوامل همگی زمینه را برای امام (ع) فراهم آورده بود تا به مباحث ریز اعتقادی چون مفهوم توحید، صفات خداوند، مسأله قضا و قدر، شیوه شناخت پیامبر (ص) و... بپردازد[۲].

بحران مشروعیت سیاسی و دینی

مسأله مشروعیت سیاسی جامعه از نخستین اختلافات پدید آمده در تاریخ اسلام است که در پیدایش فرقه‌ها و مذاهب نیز تأثیر گذار بوده است. اما در دوره مورد نظر، با وضعیت ویژه در این ارتباط مواجه هستیم. چند دهه‌ای بیش از سقوط امویان نمی‌گذشت و مخالفانشان که سابقاً در جبهه‌های مشترک علیه آنان می‌جنگیدند، پس از پیروزی به دلیل انحصار‌طلبی عباسیان در تسلط بر حکومت و مصادره تمام شعارهای سابق به نفع خود، حال در برابر هم قرار گرفته و هم‌گرایی گذشته به سرعت به واگرایی درآمده بود. علویان که خود را سزاوارتر از عباسیان در کسب خلافت می‌دیدند، قیام‌های پیاپی علیه عباسیان برپا کردند و ایرانیان ناراضی از تعصبات اموی، حال خود را در برابر نسخه دیگری از تعصب عربی می‌دیدند و شعوبی‌گری در مناطق چندی از ایران در حال پیدایش و رواج بود. خوارج که در دوره اموی و نه در عباسی، سهمی از قدرت نداشتند، به فعالیت نظامی در مناطقی چون جنوب ایران مشغول بودند. اسماعیلیان نیز کم و بیش تحرکات اجتماعی و سیاسی خود را گسترش می‌دادند. در همین حال نزاع قدرت در بین امین و مأمون درون خاندان عباسی نیز بر بحران مشروعیت سیاسی می‌افزود. افزون بر همه اینها، مشروعیت دینی به ویژه در دوره خلافت جدای از مشروعیت سیاسی تعریف نمی‌شد و خلیفه پیش از آنکه خود را سلطان بداند، خود را خلیفه رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان می‌شمرد. و از آنجایی که عباسیان خود را اهل بیت پیامبر (ص) می‌شمردند و با شعار الرضا من آل محمد (ص) بر سر قدرت آمدند، این وضع در دوره عباسی شدیدتر شده بود. امام رضا (ع) در چنین فضایی با بهره‌برداری مثبت از منصب ولایتعهدی، بر این امر تأکید ورزید که رکن و اساس دین، پذیرش ولایت خاندان واقعی پیامبر (ص) است و او مصداق واقعی اهل بیت پیامبر (ص) است.

آن حضرت، با استفاده از بحران مشروعیت پدید آمده، تلاش نمود عقربه مشروعیت را به سوی امامان شیعه جهت دهد و موقعیت عقیدتی و اجتماعی نهاد امامت را در جامعه تقویت بخشد که نمود آن در روایاتی چون حدیث سلسلة الذهب و همچنین در جای جای خطبه‌هایشان به چشم می‌خورد. موقعیتی که امام (ع) توانستند با تلاش‌های خود به آن برسد، در حدی بود که همه امامان بعدی به ابناء الرضا (ع) معروف شدند[۳].

انشعابات درون فرقه‌ای شیعه

امام رضا (ع) در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. و این زمانی بود که جامعه شیعی، تجربه دو انشقاق بزرگ و تأثیر گذار فطحیه و اسماعیلیه را در فاصله بسیار اندک پشت سر گذاشته و هم اکنون نیز در بحرانی‌ترین نمونه این نوع انشقاقات قرار داشت. جریان وقف از جهت تعداد پیروان اولیه آن و چالشی که برای امام (ع) فراهم آورده بود، نمونه‌ای کم نظیر در جریان واگرایی‌های درون شیعی بوده است. امام (ع) در دوره امامت خود با بیان روایات و تبیین اعتقادات شیعی و دیگر فعالیت‌های دینی توانست موقعیت امامت را تقویتی دوباره بخشد که در نتیجه آن رقیبان بسیار سریع و آرام از میان رفتند و جالب آنکه فرقه‌های منشعب از شیعه در ادامه با در امامیه هضم شدند و یا به کلی داستان خود را از امامیه جدا نموده، به فرقه‌ای با زیر بناهای کاملاً نو و متفاوت از امامیه دست یافتند که نمونه نخست فرقه‌هایی چون فطحیه و واقفه است و نمونه دوم فرقه‌هایی چون اسماعیلیه که مذهب و چه بسا بتوان گفت دینی جدید تأسیس نمودند[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. الفهرست، ص۳۳۸.
  2. محمدی، حسین، رضانامه، ص ۴۲۷.
  3. محمدی، حسین، رضانامه، ص ۴۲۸.
  4. تاریخ تمدن اسلامی، ج۳، ص۵۵۲؛ برگرفته از لوح فشرده: زندگی سیاسی هشتمین امام (ع).
  5. محمدی، حسین، رضانامه، ص ۴۲۸.