قم در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ریشه نام شهر قم به «کومه»، به معنای آلاچیق مانندی که چوپانان برای استراحت، می‌ساختند، باز می‌گردد. قم معرِّب یعنی عربی شده کومه است[۱]. در اصطلاحات متون شیعه، به شهر قم چندین لقب داده شده از جمله:

  1. «مجمع انصار القائم S»: یعنی محل تجمع یاران امام زمان S.
  2. «مأوی للفاطمیین»: یعنی پناهگاه منسوبین به حضرت فاطمه زهرا (س) است.
  3. «شهر خون و قیام»: به دلیل نقش فعال این شهر در تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی[۲].

مرکز تشیع

شهر قم که اولین مرکز تشیع در ایران بوده است، پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجری باز می‌گردد. به طوری که در مقطعی که ایران هنوز گرفتار کشمکش بین پذیرش اسلام و باقی ماندن بر دین آبا و اجدادی خود بود، قم مشی مذهبی خود را برگزیده بود. این شهر، در سال ۲۳ هجری قمری به‌دست سپاه اسلام به فرماندهی «ابو موسی اشعری» فتح شد، از همین رو «خاندان اشعری»، اولین و بزرگ‎ترین قبیله عرب بود که در قم منزل گزید. در آغاز سال ۹۳ هجری قمری، دسته‌ای از اعراب شیعه مذهب از ستم خلفای اموی به قم پناهنده شدند.

از جمله اتفاقات مهم که در سده‌های اولیه اسلام در شهر قم رخ داد، مهاجرت بسیاری از سادات و فرزندان حضرت رسول الله a به این شهر و اشاعه مذهب تشیع بود. مرکزیت مذهبی شهر قم که از زمان حضرت امام صادق S تاکنون ادامه دارد، سبب شد تا در قرن دوم و سوم هجری قمری، بسیاری از محدثان شیعه از این شهر برخیزند یا در آن اقامت کنند. در حالی که این شهر یک محیط شیعه نشین صرف و تا حدود زیادی از دخالت مستقیم خلفا به دور بود، در نیمه دوم هجری قمری، قم و حوزه دینی آن به تدریج جایگزین حوزه دینی کوفه شد. از این رو از حوزه دینی قم باید به عنوان قدیمی‌ترین مرکز نشر شیعه نام برد که تاکنون باقی مانده است.

امام صادق S می‌فرمایند: «برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای نبی خدا a حرمی است و آن مدینه می‌باشد. حرم امیر المؤمنین شهر کوفه است و حرم ما اهل بیت (ع) شهر قم است. زود باشد که دختری از فرزندانم به نام فاطمه در این شهر مدفون گردد؛ هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد[۳].

رحلت حضرت معصومه (س) در قم و به خاکسپاری جسد مطهر آن بانو در این شهر، نیز باعث شد بارگاه ملکوتی این کریمه اهل بیت (ع)، زیارتگاه محبّین اهل بیت (ع) قرار گیرد.

در اوصاف و عظمت برخی از خاندان و بزرگان مقیم در شهر قم می‌توان اشاره به روایتی از امام رضا S کرد که ایشان فرمودند: «خداوند به سبب وجود زکریا بن آدم، بلا را از اهل قم دفع کرده، آن چنان که به سبب قبر امام موسی ابن جعفر S از اهل بغداد دفع نموده است»[۴].

در مورد اهمیت و جایگاه قم، امامان شیعه بارها از این سرزمین به نیکی یاد کرده‌اند، به طوری که این شهر پایگاهی برای تشیع و شاهد حضور شاگردان ائمه (ع) بوده است[۵].

اهمیت شهر قم در روایات

از دوران امام رضا S به بعد، بسیاری از راویان شیعه را اهل قم تشکیل می‌دهند. بی‌شک، هجرت امام رضا S به ایران و گسترش مذهب شیعه در این منطقه، بعد از اقامت گزیدنشان در ایران، از دلایل مهم و اصلی در تعداد فراوان راویان شیعه در این مقطع است. در بین راویان قمی، خاندان اشعری از مقام و موقعیت ویژه‌ای برخوردارند. این خاندان از طریق تماس با امامان شیعه (ع)، نقش مهمی در گسترش فقه و حدیث بر عهده گرفتند و موفق شدند در اواخر قرن دوم، حوزه مستقلی در قم تشکیل دهند.

امام صادق S می‌فرمایند: «به زودی شهر کوفه از مؤمنان خالی گردد و همانگونه که مار در لانه خود فرو می‌رود، علم از کوفه رخت بر بندد و سپس از شهری به نام قم آشکار گردد و آن سامان معدن فضل و دانش گردد به شکلی که در زمین کسی در استضعاف فکری به سر نبرد. حتی نو عروسان در حجله گاه خویش و این امور نزدیک ظهور قائم ما S به وقوع پیوندد. خداوند، قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام، جانشین حضرت، حجت S گرداند، اگر چنین نشود زمین اهل خودش را فرو برد و در زمین حجتی باقی نماند. دانش از این شهر به شرق و غرب جهان منتشر گردد، بدین‌سان بر مردم اتمام حجت شود و کسی باقی نماند که دین و دانش به وی نرسیده باشد، آنگاه قائم S ظهور کنند و با ظهور ایشان، خشم و غضب خداوند بر بندگان جلوه گر شود؛ زیرا خداوند از بندگان انتقام نمی‌گیرد مگر بعد از آنکه آنان حجت خدا را آشکار نمایند»[۶].

صفوان بن یحیی می‌گوید: «روزی نزد امام کاظم S بودم و سخن از مردم قم و علاقه ایشان به حضرت مهدی S به میان آمد. امام S فرمودند: خداوند آنان را رحمت کند و از آنان خشنود باشا.. آنگاه ادامه داد: بهشت هشت در دارد که یکی از آن‎ها برای مردم قم است. در میان شهر و کشورها، آنان نیکان و نخبگان شیعیان ما هستند. خداوند ولایت و دوستی ما را با طینت و سرشت آنان آمیخته است»[۷].

امام رضا S در حدیثی فرمودند: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ وَ لِأَهْلِ قُمَّ وَاحِدٌ مِنْهَا فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ» (همانا برای بهشت، هشت در است؛ و برای اهل قم، یکی از آن درهاست، پس خوشا به حال آن‎ها، پس خوشا به حال آنها، پس خوشا به حال آن‎ها)[۸].

شهر قم، به‎واسطه وجود محدّثان بسیار و موثق که ایشان از یاران و اصحاب درجه یک امامان شیعه و خاندان اهل بیت (ع) بودند، مرکز نقل و حفظ احادیث اهل بیت (ع) بود. از این حیث سایر مراکز شیعی، به محدثان قم که خاندان‌های بزرگ «اشعری» و «برقی» را شامل می‌شد، اعتباری خاص می‌بخشند.

مادلونگ اسلام شناس آلمانی می‌گوید: «شیعیان قم، در وفاداری به امامت دوازده امام باقی ماندند و هیچ گونه انشقاق فطحی و یا واقفی در میان آنان دیده نشد»[۹].[۱۰]

امام رضاS و قم

برخی از مورخین بر این عقیده‌اند که کاروان حامل امام رضا S به شهر قم وارد شده‌اند و این در حالی است که مأمون به مأموران خویش تأکید داشت که امام S را از طریق کوفه و قم حرکت ندهند تا مردم شیعه ساکن در آن شیفته او نگردند و کمتر از ناراحتی ایشان آگاه شوند[۱۱].

سید عبد الکریم بن طاووس روایت می‌کند: «زمانی که مأمون امام رضا S را از مدینه به خراسان طلبید، حضرت از طریق کوفه به بغداد و قم داخل شد. اهل قم به پیشباز ایشان آمدند و با هم در باب ضیافت از آن حضرت مخاصمه می‌کردند. هر کس از بزرگان دوست داشت که حضرت بر او وارد شود. حضرت فرمودند: شتر من مأمور است و هر کجا فرود آمد، من آنجا وارد خواهم شد. پس آن شتر به درب خانه‌ای خوابید. صاحب آن خانه در شب آن روز در خواب دیده بود که حضرت فردا میهمان او خواهد بود. چندی نگذشت که آن محل دارای مقام رفیعی گشت و در زمان ما مدرسه مأموره است»[۱۲]. و این ادعا را عماد زاده در زندگانی امام رضا S، بازگو کرده و می‌نویسد: «... هم اکنون آن مدرسه در قم وجود دارد و به مدرسه رضویه مشهور است و سابقاً آن را مدرسه مأموریه دم می‌گفتند، چون امام S ناقه خویش را مأمور پیدا کردن محل اقامتشان کرده بودند»[۱۳].

کتاب تاریخ قم، اثر حسن قمی که تألیف آن در سال ۳۷۸ هجری قمری صورت گرفته، به عنوان قدیمی‌ترین منبع تاریخ محلی قم، هیچ گونه اطلاعی از ورود امام رضا S به قم نمی‌دهد و تنها به این مطلب اکتفا می‌کند: «مأمون امام رضا S را از مدینه به مرو در مصاحبت رجاء بن ابی ضحاک از راه بصره و اهواز و فارس، به طوس آورد و برای او در آخر سنه مأتین (۲۰۰ هجری قمری) بیعت به ولایتعهدی بست»[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. شهر قم، مرکز استان قم می‌باشد. این شهر، در سال ۱۳۷۵ خورشیدی به استان تبدیل شد و کوچک‌ترین استان ایران است. قم از شمال به تهران از جنوب به کاشان و از غرب به اراک و ساوه محدود است. جمعیت این شهر بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۱۱۶. ۹۵۹ نفر بوده که از این جهت، هشتمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، کرج، شیراز و اهواز محسوب می‌گردد.
  2. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۷۰.
  3. بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۷.
  4. بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۸.
  5. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۷۰.
  6. بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۳؛ سفینه البحار، ج۲، ص۴۴۵.
  7. بحارالانوار، ج۶۰ ص۲۱۷.
  8. جامع احادیث شیعه، ج۱.
  9. نشریه موعود، شماره ۳۲، ص۷۴.
  10. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۷۰.
  11. اصول کافی، ج۲، ص۴۰۲ و ۴۰۷؛ اثبات الوصیة، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۳۴؛ زندگی سیاسی هشتمین امام S، ص۳۵۰-۳۵۱، وی به نقل از مسند الامام رضا S می‎نویسد: امام رضا S هرگز کوفه و بغداد را ندید.
  12. مفاتیح الجنان، ص۷۶۴-۷۶۵.
  13. زندگانی امام رضا S، ص۴۸۱-۴۸۲.
  14. تاریخ قم، ص۱۹۹؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۵۱؛ الارشاد، ج۲، ص۲۵۵؛ منتهی الامال، ص۳۵۵-۳۵۹.
  15. محمدی، حسین، رضانامه ص۵۷۰.