محمد بن اسماعیل بخاری
آشنایی اجمالی
ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بخاری جعفی محدث نامدار ماوراءالنهر و پیشوای اهل سنت میباشد که در سیزدهم شوال سال ۱۹۴ در بخارا متولد شد. نیای بزرگ وی بردزبه، دهقانی از اهل سُغْد محلی بین بخارا و سمرقند و بر دین زرتشت بود. فرزند او مغیره جد دوم بخاری به دست یمان جعفی، والی بخارا اسلام آورد و به سبب همین رابطه، نسب جعفی یافت[۱].
از کودکی دوستدار علم و دارای هوشی سرشار بود[۲] و با اینکه پدرش را از دست داده بود، از حدود ده سالگی به فراگیری حدیث روی آورد و در آغاز از برخی محدثان بخارا بهره جست. در همین اوان نوجوانی، حافظه توانمند و کم نظیر او به یاریاش شتافت و افزون بر حفظ احادیث، به تدریج توانایی تشخیص نیز در او پدید آمد و گاه اشتباه استادان خود را متذکر میشد[۳]. او در بخارا از کسانی چون عبدالله بن محمد جعفی مُسندی و محمد بن بِیْکَندی حدیث آموخت. در همین دوره زندگیاش سفر یا سفرهایی به مرو کرد و در این فرصت از استادان برجسته آن دیار بهره برد. در سال ۲۰۹هـ نیز سفری به نیشابور داشت[۴].
نخستین سفر او به بیرون از محدوده خراسان در حدود ۲۱۰هـ بود که به همراه مادر و برادرش راهی حج شد. وی پس از به جای آوردن مناسک حج به بخارا بازنگشت و مدت شش سال در مراکز علمی حجاز به استماع حدیث پرداخت. هنگامی که شانزده ساله بود، کتب محدثان بزرگی چون ابن مبارک و وکیع بن جراح را از بَر داشت و مباحث آنان در فقه و حدیث را در مییافت[۵]. بخاری هفده سال داشت که از او حدیث شنیدند و در هجده سالگی استادش عبدالله بن زبیر حمیدی آن اندازه به وی اعتماد یافته بود که در مجادلات علمی از او نظر میخواست[۶].
بخاری در حدود هجده سالگی نخستین تجربه تألیفی خود را در مجاورت حرم رسول اکرم (ص) با نگارش پیش نویسهای کتاب التاریخ الکبیر آغاز کرد[۷]. بخاری در سفرهایی که به شام و مصر (هر کدام دو بار)، بلخ، نیشابور، ری، بغداد، بصره، کوفه و دیگر شهرها داشت[۸]، از محدثان برجستهای چون اسحاق بن راهویه، قتیبة بن سعید، ابراهیم بن موسی رازی، فضل بن دکین، ضحاک بن مخلد، احمد بن حنبل و یحیی بن معین بهره گرفت[۹]. بیشتر رجالنویسان اهل سنت وی را فردی مورخ، فقیه، محدث و یکی از بزرگان در شناخت حدیث و جمعآوری آن به شمار آوردهاند[۱۰]. در میان شاگردان و راویان او نام شخصیتهایی به چشم میخورد که از آن جمله میتوان مسلم بن حجاج نیشابوری، ابوعیسی ترمذی، ابوزرعه رازی و محمد بن یوسف فربری را نام برد[۱۱].
بخاری در اواخر عمر به نیشابور رفت و در آغاز اقامت خود، از حمایت محافل اصحاب حدیث به ویژه محمد بن یحیی ذهلی مفتی نیشابور برخوردار بود، ولی در نهایت به خاطر دیدگاههای خاص کلامی بخاری و از طرفی توجه مردم به او، این روابط به سردی گرایید. ذهلی ضمن متهم ساختن بخاری به بدعت، حضور در مجلس او را بر اصحاب حدیث تحریم کرد. با توجه به نفوذ ذهلی در میان مردم، ادامه فعالیت برای بخاری ناممکن شد و او به ناچار نیشابور را به قصد زادگاهش ترک گفت و همه شاگردانش جز مسلم بن حجاج و احمد بن سلمه او را ترک کردند. او به دنبال این واقعه به بخارا رفت و در آنجا مورد استقبال انبوه مردم قرار گرفت، ولی پس از مدتی اقامت در آن دیار، به خاطر عدم اجابت خواسته خالد بن احمد ذهلی، والی بخارا مجبور به ترک این شهر شد و به روستای خرتنگ در دو فرسخی سمرقند نزد بستگانش رفت[۱۲].
سرخسی میگوید: بخاری به سبب بعضی آرای فقهی از بخارا اخراج شد[۱۳]. برخی نیز میگویند: احمد بن حنبل به بخاری اعتراض داشت که چرا کتابش را صحیح نامیده و حال اینکه بیشتر راویانش خوارج هستند و او ادعا میکرد که چون خوارج دروغ نمیگویند، موثق هستند، به همین دلیل قاضی بخارا او را به زندان انداخت[۱۴]. با اینکه بخاری و صحیح او در میان اهل سنت از جایگاه ویژهای برخوردار است، اما نقدهایی بر آن نوشته شده از جمله محمد صادق نجمی در کتاب «سیری در صحیحین» چنین کرده و اعتراضات عالمان اهل سنت و شیعه را در این باره بیان داشته است. بخاری پس از ۶۲ سال زندگی در سال ۲۵۶هـ در همان روستا درگذشت[۱۵].
او تألیفات متعددی دارد که عبارتاند از: التاریخ الکبیر التاریخ الاوسط التاریخ الصغیر الاسماء و الکنی الضعفاء السنن الصحیح الادب (الادب المفرد) خلق افعال العباد القرائة خلف الامام[۱۶] المسند الکبیر الاشربه الهبه اسامی الصحابه الوحدان المبسوط العلل المؤتلف و المختلف الفرائد قضایا الصحابه و التابعین و اقاویلهم رفع الیدین فی الصلاه برّ الوالدین[۱۷] تفسیر القرآن ثلاثیات الرقاق العوالی[۱۸] بدء المخلوقات فوزالابرار[۱۹] و قصص الانبیاء[۲۰].[۲۱]
اعتبار کتاب بخاری
بخاری نزد اساتیدی چون ابوزرعۀ رازی، ابوحاتم رازی و محمد بن یحیی نیشابوری که از بزرگان حوزۀ علمیه نیشابور بودند، شاگردی کرده است. محمد بن یحیی بن عبدالله بن خالد ذهلی نیشابوری (متوفای ۲۵۸ هق) بزرگ علمای نیشابور و از مشایخ بخاری و مسلم است[۲۲]. وی و برخی دیگر از علمای نیشابور معتقد بودند که عقاید بخاری باطل است لذا نقل حدیث از وی ممنوع اعلام شد و بخاری و مسلم را به دلیل انحراف عقیدتی از شهر نیشابور اخراج کردند[۲۳]. به همین جهت بخاری به هنگام روایت از محمد بن یحیی به نام او تصریح نمیکند بلکه با اسمهایی چون محمد، محمد بن عبدالله (جد او) و محمد بن خالد (جد پدر او) از وی حدیث نقل میکند[۲۴].
شمس الدین ذهبی ـ که در جرح و تعدیل، امام المتأخرین و معتمد معاصرین است ـ در کتاب المغنی فی الضعفا محمد بن اسماعیل بخاری را ذکر کرده و در مورد او گفته است: «بخاری از طعن ابوزرعه و ابوحاتم رازی خالی نبوده است»[۲۵].
حوزۀ نیشابور یک حوزۀ بزرگی بوده است. بدین روی مسأله اخراج بخاری و مسلم از شهر نیشابور امری مهم تلقی میشود. بخاری نه تنها نزد شیعیان مورد اعتماد و معتبر نیست بلکه علمای بزرگ معاصر با بخاری و حتی اساتید وی نیز عقاید او را باطل میدانستهاند. ابن حجر او را در طبقات المدلسین نام میبرد[۲۶] و در فتح الباری تصریح میکند که بخاری عقاید خود را از حسین الکرابیسی و ابن کلاب اخذ میکرده است[۲۷] و در تهذیب التهذیب تصریح میکند که ابن کلاب نصرانی است[۲۸]؛ به همین جهت، اسرائیلیات در کتاب بخاری فراوان است. سپس نمونهای از این احادیث را ذکر میکند، از جمله این که بخاری در صحیح [به سند خود] مینویسد: «قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص)[۲۹]: مَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَقُولَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ يُونُسَ بْنِ مَتَّى(ع)»؛ شایسته نیست که کسی بگوید من از یونس بن متی بهترم.
و نیز نقل میکند: من قال أنا خير من يونس بن متى فقد كذب؛ هر کس بگوید من از یونس بن متی بهترم به تحقیق دروغ گفته است.
ابن حجر این احادیث را از جملۀ اسرائیلیات موجود در کتاب بخاری میشمارد[۳۰].
بخاری ابتدا به فقه حنفی تمایل داشت. سپس به فقه شافعی گروید. به همین جهت ابوحنیفه را در کتاب الضعفاء والمتروکین نام میبرد و در مورد او میگوید: لعنه الله، يهدم الإسلام عروة عروة و ما ولد مولود أشر منه[۳۱]؛ خداوند او را لعنت کند، وی اسلام را رشته رشته کرده و نابود میکند و هیچ مولودی بدتر از او زاده نشده است.
بخاری نزد بسیاری از عالمان بزرگ سنی، جایگاهی ندارد. شهرت و مقامی که برای بخاری و فقهای مذاهب اربعه اهل سنت به دست آمده به اواخر دوران بنی عباس در قرن هفتم مربوط میشود که بررسی علل آن فرصت دیگری میطلبد. در هر صورت اهل سنت در این رابطه باید به سؤالات زیر پاسخ دهند:
- با این که بخاری مورد طعن اساتید و مشایخ خود بوده است، چرا در زمانهای متأخر کتاب وی به عنوان أصح الكتب بعد القرآن شهرت یافته است؟!
- آیا محدثی قویتر و بهتر از بخاری در میان اهل سنت نبوده است؟
- آیا کتابی دقیقتر و صحیحتر از کتاب بخاری نگارش نیافته است؟
همچنان که سؤال میشود: با این که افرادی چون اوزاعی، ثوری، ابن عیینه و ابن جریر طبری از بزرگان اهل سنت بودهاند و هر یک دارای مذهب مستقلی بوده و مقلد داشته، چرا فقط چهار مذهب رسمیت یافت و مذاهب دیگر برچیده شد؟
صرف نظر از این سؤالات، براساس ادلۀ محکم روشن است که بخاری نزد همۀ علمای اهل سنت معتبر نبوده است. احادیث دروغ و باطل در کتاب بخاری فراوان است و در شروح بخاری به این موارد اشاره شده است. در این شرحها به احادیث زیادی بر میخوریم که محدثان بزرگ سنی در سند، دلالت و یا متن آنها خدشه کردهاند و گاه صریحا حکم به بطلان آن دادهاند[۳۲].[۳۳]
نمونههایی از احادیث دروغ و باطل در کتاب بخاری
۱. بخاری حدیثی را در کتاب التفسیر و کتاب الجنائز از صحیح خود نقل کرده است. مضمون حدیث چنین است: وقتی عبدالله بن ابی[۳۴] از دنیا رفت، فرزندش به خدمت رسول خدا(ص) رسید و از ایشان درخواست کرد که بر جنازه پدرش نماز بخواند، عمر به پیامبر اکرم(ص) اعتراض کرد که چرا بر جنازۀ این شخص نماز میخوانید؟ رسول خدا(ص) فرمود: خداوند مرا مخیر کرده و فرموده است: ﴿اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ﴾[۳۵] در این هنگام آیۀ زیر نازل شد: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ﴾[۳۶].
بر اساس حدیث مذکور[۳۷] خداوند سبحان پیامبر و حجت خویش را در مقابل عمر محجوج کرده است! از این روی با این که بخاری این حدیث را در چهار موضع از کتاب خویش آورده است، علمایی چون ابوبکر باقلانی، امام الحرمین جوینی، ابوحامد غزالی، امام داوودی و دیگران با خدشه در سند حدیث به بطلان آن تصریح کردهاند[۳۸].
۲. وی در جای دیگر نقل میکند: سالی از رسول اکرم(ص) درخواست کردند که برای نزول باران دعا کند. با دعای رسول خدا(ص) آن قدر باران بارید که دوباره به خدمت ایشان آمدند و از مشکلات ایجاد شده بر اثر زیادی بارندگی شکایت کردند و از پیامبر(ص) خواستند که دعا کند تا باران فقط در بیرون شهر و به باغها و مزارع ببارد. پیامبر(ص) نیز به خداوند عرضه داشت: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَ لَا عَلَيْنَا» یعنی خداوندا باران را به اطراف بباران، نه بر شهر ما[۳۹].
راوی حدیث اسباط بن نصر است که نزد بسیاری از علمای سنی اعتباری ندارد. ابن حجر عسقلانی در فتح الباری و تهذیب التهذیب این حدیث را منکر شمرده است[۴۰].
عینی حنفی در عمدة القاری و کرمانی در الکواکب الدراری - که هر دو از شروح بخاری هستند - به بطلان این حدیث حکم دادهاند. داوودی و دمیاطی-که از محدثان بزرگ سنی میباشند-نیز این حدیث را باطل میدانند[۴۱].
۳. در صحیح بخاری حدیثی آمده که آن را مسروق بن اجدع از ام رومان[۴۲] نقل میکند[۴۳]. این در حالی است که بسیاری از عالمان سنی-که هر یک در علم حدیث صاحب نظرند-این حدیث را غیر صحیح میدانند. آنها تصریح میکنند که مسروق بن اجدع هرگز ام رومان را ندیده و او را درک نکرده است تا از او حدیث نقل کند.
برخی از حفاظی که حدیث مسروق را غیر صحیح میدانند، عبارتاند از: خطیب بغدادی، ابن عبدالبر، قاضی عیاض، ابراهیم بن یوسف، ابوالقاسم سهیلی، ابن سید الناس، جمال الدین مزی، شمس الدین ذهبی، صلاح الدین علایی، ابوبکر بن العربی مالکی و جمعی دیگر از صاحبنظران در علم حدیث.
ابن حجر در تهذیب التهذیب مینویسد: قال الخطیب: مسروق لم یدرک ام رومان[۴۴]؛ خطیب میگوید: مسروق ام رومان را درک نکرده است.
در نتیجه به اعتقاد بسیاری از بزرگان اهل سنت و حتی شارحان صحیح بخاری، در این کتاب احادیث باطلی وجود دارد که به همین چند مورد منحصر نیست، و از این قبیل فراوان است[۴۵].
به علاوه چنان که پیشتر بیان شد، شخصیت بخاری نیز در بین علمای متقدم اهل سنت موجه نیست، و حتی اساتید و شیوخ بخاری وی را به دلیل انحراف در عقیده از شهر نیشابور اخراج کردهاند.
با این حال جای بسی تعجب است که متأخرین از اهل سنت معتقدند تمام احادیث کتاب بخاری صحیح و مقطوع الصدور هستند. و در این سخن بسیار مبالغه میکنند. حتی افرادی مثل ابن روزبهان و امام الحرمین قائلند که اگر کسی قسم بخورد که تمام احادیث صحیحین گفتار رسول الله(ص) و مطابق با واقع است، قسمش صحیح است و کفاره ندارد[۴۶].
حافظ نووی مینویسد: و قد قال امام الحرمين: لو حلف انسان بطلاق امراته أن ما في كتابي البخاري ومسلم مما حكما بصحته من قول النبي(ص) لما ألزمته الطلاق. برخی هم گفتهاند پس از قرآن کریم کتابی به مرتبه صحیح بخاری نرسیده است[۴۷].
البته در مورد صحیح مسلم نیز چنین قولی وجود دارد، و حتی برخی از بزرگان اهل سنت مثل حافظ ابوعلی نیشابوری، و حافظ ابن حزم اندلسی، کتاب مسلم را بر کتاب بخاری مقدم داشتهاند[۴۸].
اما اکثر عالمان سنی به قول اول معتقدند و برای کتاب بخاری کرامات، مقامات و فضایلی ذکر میکنند که بسیار عجیب است![۴۹].
شاید مهمترین دلیل چنین اقبالی به کتاب بخاری، شدت دشمنی و مخالفت آشکار وی با اهل بیت پیامبر(ع) است[۵۰].
ادلۀ تضعیف بخاری
برخی از علل عدم اعتماد ما به کتاب بخاری و روایات آن به شرح زیر است:
- بخاری با حضرت امام هادی و امام عسکری(ع) معاصر بوده است. اما در کتاب وی حتی یک حدیث از این دو امام و ائمه پیشین(ع) نقل نشده است. تعصب بخاری در حدی بوده که وی حتی از فرزندان و اصحاب امامان اهل بیت(ع) نیز حدیثی نقل نمیکند، در حالی که علما و محدثین بزرگی در میان آنها بوده است. تا این جا شاید بتوان گفت که بخاری با اهل بیت رسول خدا(ص) عناد نداشته است، و دلیل عدم نقل حدیث از ایشان تنها عدم ارادت بخاری به اهل بیت(ع) بوده است نه دشمنی با ایشان. اما در مقابل میبینیم که وی از خوارج و نواصب روایات فراوانی با علم به دشمنی آنان با اهل بیت(ع) نقل میکند که البته این کار نشان دهندۀ دشمنی بخاری و نیز اعتماد وی به دشمنان اهل بیت پیامبر(ع) است. برخی از بزرگان اهل سنت برای توجیه این مسأله گفتهاند: شاید آن دسته از خوارجی که بخاری از آنها روایت میکند در زمان نقل حدیث با اهل بیت(ع) دشمنی نداشته، و در جرگۀ خوارج و نواصب وارد نشده بودند! ابن حجر عسقلانی پس از نقل این احتمال که برخی از عالمان سنی مطرح کردهاند آن را رد میکند. در هر صورت نقل حدیث از افرادی چون عمران بن حطان با این احتمالات هرگز قابل توجیه نیست. عمران بن حطان کسی است که در مدح ابن ملجم شعر سروده و از او به خاطر شهید کردن امیرالمؤمنین(ع) تشکر کرده است[۵۱]. در نتیجه نقل حدیث از چنین فردی به خوبی شخصیت بخاری و دشمنی وی را با اهل بیت پیامبر(ع) آشکار میسازد، و همین یک دلیل برای عدم اعتماد به بخاری و مردود دانستن احادیث وی کافی است.
- برخی از فضایل و مناقب اهل بیت(ع) در صحیح مسلم آمده است، اما بخاری از نقل آنها خودداری کرده است. این مسأله نیز بیانگر مخالفت بخاری با اهل بیت رسول خدا(ع) است، و شاید دلیلی بر ترجیح کتاب بخاری بر کتاب مسلم از سوی متعصبین از اهل سنت باشد.
- تحریف و تصرف در احادیث در کتاب بخاری فراوان است. روایتی در صحیح مسلم نقل شده است که همان روایت در کتاب بخاری با همان سند به چند روایت تبدیل و به صورتهای مختلف نقل شده است[۵۲]، و این مصداق بارز تصرف در حدیث است.
ابن حجر ضمن مقایسه کتاب بخاری و مسلم مینویسد: حصل لمسلم في كتابه حظ عظيم مفرط لم يحصل لأحد مثله، بحيث أن بعض الناس كان يفضله على صحيح محمد بن إسماعيل، وذلك لما اختص به من جمع الطرق وجودة السياق وضلبالمحافظة على أداء الألفاظ كما هي من غير تقطيع ولا رواية بمعنى[۵۳]؛ برای مسلم بن حجاج در کتابش بهرهای بس بزرگ حاصل شده است که برای احدی غیر از وی حاصل نشده تا آنجا که حتی بعضی از مردم کتاب او را مقدم بر صحیح بخاری میدانند چون دارای خصوصیتهایی است مثل جمع طرق، دقت در سیاق محافظت بر اداء الفاظ روایات و پرهیز از تقطیع و نقل به معنی کردن روایات.
از این عبارت به اشکالات دیگری در صحیح بخاری اشاره شده:
- تقطیع احادیث
- نقل به معنا کردن احادیث
- عدم محافظت بر الفاظ روایات
- وجود احادیث موضوع یا ضعیف در کتاب بخاری مورد اخیر پیش از این مطرح شد و نمونههایی از احادیث باطل در کتاب بخاری ذکر گردید.
- مشکل دیگری که در صحیح بخاری وجود دارد: عدم صحت نسبت کل کتاب به وی، که در جای خود علما توضیح دادهاند.
حاصل آن که، با وجود این همه اشکالات در کتاب بخاری و طعنهای فراوان در شخصیت وی، طبیعی است که شیعه به بخاری اعتماد نداشته باشد، و کتاب او را مورد قبول و اطمینان نداند. اما چنان که پیشتر بیان گردید، اصول مناظره اقتضاء میکند که ما در مقابل اهل سنت به این کتاب-که مورد قبول آنان است-احتجاج کنیم[۵۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ بغداد ۲/۶.
- ↑ الوافی بالوفیات ۲/۲۰۶.
- ↑ تاریخ بغداد ۲/۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۱۲/۳۹۴.
- ↑ تاریخ بغداد ۲/۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۱۲/۳۹۴.
- ↑ تاریخ بغداد ۲/۶.
- ↑ سیر اعلام النبلاء ۱۲/۳۹۴.
- ↑ تهذیب الکمال ۲۴/۴۳۱.
- ↑ تاریخ الاسلام ۱۹/۲۴۸.
- ↑ تهذیب الکمال ۲۴/۴۳۱.
- ↑ التاریخ الصغیر ۱/۱۵ ـ ۱۸، مقدمه.
- ↑ المبسوط ۳۰/۲۹۷.
- ↑ نهایة الدرایه ۴۹۹.
- ↑ طبقات الحنابله ۱/۲۷۸.
- ↑ الفهرست (الندیم)۲۸۶.
- ↑ التاریخ الصغیر ۱/۱۸.
- ↑ هدیة العارفین ۲/۱۶.
- ↑ کشف الظنون ۱/۲۲۷ و ۲/۱۳۰۳، ۱۴۷۱ و ۱۶۸۴.
- ↑ فهرست نسخههای خطی فارسی ۶/۴۵۱۳.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص ۶۶۶-۶۶۷.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۱ و ۳۲، ۴۲۴.
- ↑ ر.ک: تاریخ بغداد، ج۲، ص۳۱ و ۳۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۵۶-۴۶۳.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۵، ص۱۹۵، ۲۴۸.
- ↑ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۲۶۸: ۵۳۱۱.
- ↑ ر.ک: طبقات المدلسین، ص۲۴، ۲۳.
- ↑ فتح الباری، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۱. ر.ک: الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۶۵.
- ↑ به رغم این که در منابع اهل سنت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خدا(ص) به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آوردهایم.
- ↑ ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۱۰ و ۳۱۱: ۶۱۸، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۷۴، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۹۹، ۶۵، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۶۵.
- ↑ الانتقاء فی فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء، ج۱، ص۱۴۹، الضعفاء بخاری، ج۱، ص۱۳۲، ۳۸۸.
- ↑ در کتاب بخاری احادیث دال بر تحریف قرآن فراوان است، در کتابی که در نفی تحریف قرآن نگاشتهام فصلی برای روشن کردن بطلان احادیث بخاری در زمینۀ تحریف قرآن، گشودهام. چون علمای بزرگ اهل سنت نیز گاهی به فراوانی احادیث باطل در کتاب بخاری اقرار کردهاند، از اینرو نمیتوان بر قول به باطل بودن برخی از احادیث بخاری، خرده گرفت.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۷۴.
- ↑ عبدالله بن ابی از منافقان مدینه بود.
- ↑ «چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی (سودی ندارد زیرا) اگر هفتاد بار برای آنها آمرزش بخواهی هیچگاه خداوند آنان را نخواهد آمرزید؛ این از آن روست که آنان به خداوند و پیامبرش کافر شدهاند و خداوند این گروه نافرمان را راهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۸۰.
- ↑ «و هیچگاه بر هیچیک از ایشان چون مرد نماز مگزار و بر گور او حاضر مشو؛ اینان به خداوند و پیامبرش کفر ورزیدهاند و نافرمان مردهاند» سوره توبه، آیه ۸۴.
- ↑ صحیح بخاری، ج۱، ص۴۲۷، ج۱، ص۴۵۹، ج۴، ص۱۷۱۵-۱۷۱۶، ج۴، ص۲۱۸۴. شماره احادیث: ۱۲۱۰، ۱۳۰۰، ۴۳۹۳، ۴۳۹۵، ۵۴۶۰.
- ↑ فتح الباری، ج۸، ص۳۳۸، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۷۴.
- ↑ صحیح بخاری، ج۵، ص۲۲۶۱ حدیث ۵۷۴۲ و ج۵، ص۲۳۳۵ حدیث ۵۹۸۲.
- ↑ فتح الباری، ج۲، ص۵۱۱، تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ عمدة القاری، ج۷، ص۴۶.
- ↑ ام رومان مادر عایشه است.
- ↑ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۷۳۰ حدیث ۴۴۱۴ و ج۴، ص۱۵۲۲ حدیث ۳۹۱۲.
- ↑ ر.ک: الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۳۷، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۱۶: ۹۰۸۱، فتح الباری، ج۷، ص۴۳۸، تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۳۶۰، الاصابة، ج۸، ص۲۰۹، ۱۲۰۲۳.
- ↑ ر.ک: نفحات الازهار، ج۶، ص۱۸۲-۲۳۸.
- ↑ المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹.
- ↑ مقدمه فتح الباری: ۱۰، المنهاج شرح صحیح مسلم، ج۱، ص۱۴، البدر المنیر، ج۱، ص۲۹۷، فیض القدیر، ج۱، ص۳۲.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۲۶، ۶۱۳.
- ↑ ر.ک: ارشاد الساری، ج۱، ص۲۹.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۷۸.
- ↑ شعر ابن حطان در مدح ابن ملجم چنین است: يا ضربة من تقى ما أراد بها إلا ليبلغ من ذي العرش رضوانا إني لأذكره حينا وأحسبه أوفى البرية عند الله ميزانا؛ ر.ک: فتح الباری، ج۱۰، ص۲۹۰؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۲۸؛ الاصابة، ج۵، ص۳۰۳، ح۶۸۸۰؛ تاریخ دمشق، ج۴۳، ص۴۹۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۱۵.
- ↑ برای نمونه میتوانید احادیث بخاری در باب تیمم و بیع را با احادیث مسلم در این زمینه مقایسه کنید: الف) صحیح بخاری: (کتاب التیمم، باب المتیمم هل ینفخ فیها)، ج۱، ص۱۲۹ و صحیح مسلم: (باب التیمم)، ج۱، ص۱۹۱. ب) صحیح بخاری: (کتاب البیوع، باب لایذاب شحم المیتة ولا یباع ودکه)، ج۲، ص۷۷۴ و (کتاب البیوع، باب تحریم بیع الخمر والمیتة)، صحیح مسلم، ج۵، ص۴۱.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۱۴، ۲۲۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۸۱.