مذهب جعفری در معارف مهدویت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شیعه اثنی عشریه یکی از فرقه‌های اسلامی است که معتقد است پس از رسول‌ خدا (ص)، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) خلیفه بلافصل است و پس از او یازده‌ تن از فرزندان آن حضرت امامان و حجت‌های الهی بر خلق خواهند بود. آخرین امام از‌ امامان دوازده‌گانه، حضرت مهدی (ع) است که همان موعود آخرالزمان است. تبلور این‌ مکتب در زمان ظهور آخرین امام خواهد بود و به اعتقاد شیعیان حکومت پایانی از آن‌ِ آخرین امام شیعیان و پیروان او خواهد بود. از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید‌ ظهور مهدی موعود (ع)، یکی از مسایل بسیار حیاتی اسلام به شمار می‌‌رود و به‌ اندازه‌ای اهمیت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت، در ردیف وقوع قیامت، و تکذیب و‌ تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم (ص) می‌‌باشد. از نظر شیعه، مهدویت‌ یک فرهنگ کهن و ریشه‌دار است و سابقه آن در اسلام به نخستین روزهای طلوع‌ فجر اسلام و دوران شخص نبی اکرم بر می‌‌گردد؛ زیرا علاوه بر آیات متعددی که در‌ قرآن کریم وارد شده و پیشوایان دینی آنها را به وجود مقدس مهدی موعود (ع) تفسیر‌ کرده‌اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم (ص) و جانشینان آن‌ حضرت صادر شده که در آن صفات، خصوصیات و جزئیات زندگی حضرت‌ قائم (ع) بیان شده است. غیبت ایشان پس از تولد و این که دو غیبت او یکی کوتاه و‌ دیگری طولانی خواهد بود و پس از غیبت طولانی ظهور خواهد کرد، تشکیل حکومت‌ واحد جهانی و پر کردن دنیا از عدل و داد و برچیده شدن ظلم و بیداد از ویژگی‌هایی‌ است که در روایات مکرر یاد شده است. شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند که‌ مهدی موعود (ع) سرّی از اسرار حق و آخرین برگزیده الهی است که پس از تولد از‌ نظرها غایب شده است و پس از مدت طولانی ظهور می‌‌نماید. او حجة الله، خلیفة الله و‌ بقیة الله است. مهدی موعود (ع) از نسل پاک پیامبر خدا (ص) و از فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا (س) است. او نهمین نفر از فرزندان امام حسین و فرزند بلا فصل امام‌ حسن عسکری (ع) است. شیعیان دوازده امامی عقیده دارند که حضرت مهدی (ع)، هم‌ نام و هم کنیه پیامبر (ص) است و هم‌اکنون زنده می‌‌باشد و هنگامی که خداوند اجازه‌ ظهورش دهد قیام می‌‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌‌نماید. شیعیان طبق وعده‌های‌ انبیاء سلف (ع) و نویدهای کتب آسمانی، و وعده‌های صریح قرآن کریم عقیده دارند، ‌ آنگاه که اخلاق و معنویت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب‌ ظهور مهیا گردد، حضرت مهدی (ع) به فرمان حق قیام می‌‌کند. با آمدن آن حضرت هیچ‌ حکومت باطلی روی زمین باقی نمی‌ماند. مرزهای جغرافیایی میان کشورها برداشته‌ می‌‌شود، مظاهر شرک و کفر و بی‌عدالتی از بین می‌‌روند، عدالت اجتماعی تأمین‌ می‌‌گردد، هر حقی به صاحب حق می‌‌رسد و سراسر جهان، تنها یک نظام حکومت‌ می‌‌کند و آن نظام عادلانه اسلام و احکام نجات بخش آسمانی قرآن کریم است[۱].

یاران حضرت مهدی (ع) که در زمان ظهور، شیعیان هستند که در آن عصر به اوج‌ اقتدار و شکوه خواهند رسید. امام صادق (ع) فرمود: شیعیان ما در حکومت قائم (ع) سروران و زمامداران زمین، فرمانروایان آن هستند و به هر کدام، قدرت و نیروی چهل‌ قهرمان داده می‌شود[۲]. در حدیث دیگری حضرت فرمود: خداوند خوف و ترس را از قلب شیعیان ما‌ برمی‌‌کند و آن را در قلب دشمنان ما جای می‌‌دهد. از این رو هر کدام از آنان برنده‌تر از‌ نیزه و پر شهامت‌تر از شیرند، دشمنان را با سرنیزه خویش زخم کاری می‌‌زنند و به‌ وسیله شمشیر از پای در می‌‌آورند و پایمال می‌‌سازند[۳]. هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام می‌‌نماید، خداوند در دستگاه شنوایی و بینایی‌ شیعیان ما، گستردگی و کشش ویژه‌ای می‌‌بخشد تا میان آنان و حضرت مهدی (ع) واسطه و نامه‌رسان یا فاصله‌ای نباشد[۴]. در حدیث دیگری حضرت فرمود: مؤمن در عصر حضرت قائم (ع) در حالی که در‌ مشرق است، برادر خویش را که در مغرب است می‌‌بیند و همان گونه کسی که در‌ مغرب است برادر مؤمن خویش را در مشرق می‌‌بیند[۵].

امام باقر (ع) فرمود: مردم مالیات، اموال و امکانات خویش را خود به دلخواه و‌ افتخار به سوی دولت مهدی (ع) می‌‌برند، خداوند بر شیعیان چنان وسعت و برکت و‌ رفاه و امکاناتی ارزانی می‌‌دارد که اگر حقیقت سعادت و نیکبختی را نمی‌فهمیدند و به‌ ارزش‌های اخلاقی آراسته نبودند، مست امکانات می‌‌شدند و به طغیان و تجاوز سر بر‌ می‌‌داشتند. اما آنان به دلیل رشد فکری و تکامل عقلی، خدای را سپاس می‌‌گذارند و به‌ وظایف خویش در نهایت جدیّت عمل می‌‌کنند[۶]. این روایت نشانگر اوج رشد فکری و تکامل عقلی شیعیان در عصر ظهور است[۷][۸].

جعفریه در موعودنامه

فرقه‌ای بودند که به امامت جعفر بن علی الهادی (ع) اعتقاد داشته و با ندیدن فرزندی از امام یازدهم، جعفر را که از طرف امامیه، ملقّب به کذّاب بود، پذیرفتند. اینان خود نظرات متفاوتی داشتند[۹].

این فرقه در چگونگی انتقال امامت از امام هادی (ع) به جعفر، برادر امام حسن عسکری (ع)، دچار اختلاف شدند و به چهار فرقه منشعب گردیدند:

  1. عده‌ای گفتند امام عسکری (ع) به شهادت رسید و پسری به جای نگذاشت، تا امامت را عهده‌دار شود؛ بنابراین تنها برادرش جعفر امام خواهد بود. این فرقه همچون فطحیه صحت حدیثی که می‌گوید: امامت پس از امام حسن و امام حسین (ع) به دو برادر نمی‌رسد را پذیرفته بودند، ولی کاربرد آن را هنگامی می‌دانستند که امام عسکری (ع) آشکارا از خود پسری به جای گذاشته باشد؛ چون امام عسکری (ع) بی‌آنکه آشکارا جانشینی معرفی کند از دنیا رفت، پس برادرش جعفر امام منصوص می‌باشد.
  2. دومین فرقه وانمود می‌کردند که امام یازدهم (ع) خود "جعفر" را براساس اصل بداء به جانشینی معرفی کرده است. به این معنی که خداوند امامت را به امام عسکری (ع) سپرده بود؛ ولی پس از آن این حقیقت را روشن کرد که امامت نباید به نسل امام عسکری (ع) برسد. رهبر این گروه یکی از کلامیون کوفی، معروف به "علی بن طحی" یا "طلحی فزاز" بود؛ که مردم را به جانبداری از امامت جعفر تحریص می‌کرد.
  3. عده‌ای نیز معتقد شدند که امامت جعفر از جانب پدرش تعیین شده بود و امامت امام عسکری (ع) را فاقد اعتبار دانسته‌اند. این فرقه در زمان حیات امام عسکری (ع) وجود داشته‌اند و بعد از شهادت امام عسکری (ع) اقتدار بیشتری پیدا کردند. "علی بن احمد بشار" رهبر این فرقه بود.
  4. گروه چهارم، معروف به نفیسیه معتقد بودند امام دهم (ع) پسر بزرگش محمد را وصی خود تعیین کرده است. چون محمد در زمان حیات پدر درگذشت، با دستور پدر، جعفر جانشین او شد و علم سری، سلاح‌های موردنیاز جامعه و وصایت را به غلام جوان و مورد اعتماد خویش، به نام نفیس، سپرد و به او سفارش کرد که آنان را پس از مرگ پدر به جعفر بدهد. جعفر خود مدعی شد که امامت از جانب برادرش به او رسیده است[۱۰][۱۱].

امامیه در موعودنامه

عنوانی است برای عموم فرقه‌هایی که به نصّ‌ روشن، علی بن ابی طالب (ع) را جانشین پیغمبر اسلام (ص) می‌دانند و معتقدند که امامت در فرزندان علی (ع) باقی است و دنیا هرگز از امام خالی نیست و منتظرند که یکی از علویان در آخر الزمان ظهور کند و دنیا را پر از عدل و داد نماید. در مقابل آنان، اهل سنت هستند.

امامیه در مقاطع مختلف تاریخ به فرقه‌های متعدد منشعب شده‌اند: فرقه‌ای امامت را پس از امام حسین (ع) به محمد حنفیه ختم می‌دانند و او را امام مهدی می‌خوانند و آنان کیسانیه‌اند. فرقه‌ای پس از امام علی بن الحسین (ع)، به امامت زید، فرزند آن حضرت قائلند و آن‌ها را زیدیه گویند. گروهی امام پس از حضرت جعفر بن محمد (ع) را، اسماعیل فرزند آن حضرت می‌دانند، و آن‌ها را اسماعیلیه می‌شناسند. جمعی امام موسی بن جعفر (ع) را آخرین امام می‌دانند و آنان واقفه‌اند. امامیه اثنی عشریه، شیعه جعفری‌ مذهب که از علی بن ابی طالب (ع) تا حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری (ع) را امام واجب الطاعة می‌دانند، اکثریت امامیه را تشکیل می‌دهند. این گروه تنها گروهی بودند که بر صفحه تاریخ تشیع باقی ماند و این نشانگر آن است که اقدامات صورت گرفته و مقدماتی برای غیبت، به اندازه‌ای حساب شده بود که توانست شیعه را از گرفتاری‌های شک و تردید پس از رحلت امام عسکری (ع) نجات دهد. نمایندگان ویژه حضرت با حرکت‌های سنجیده و رهبریت مدبّرانه خود، اوضاع نابسامان اجتماع شیعه را سامان بخشیده و مردم را از سرگردانی نجات دادند و اختلافات و انشعابات را به تدریج از بین بردند. شیخ مفید تأیید می‌کند که از آن فرقه‌های چهارده‌گانه، تنها امامیه باقی مانده است. به نوشته وی این گروه، بزرگ‌ترین فرقه شیعه از نظر جمعیت، علماء، متکلّمان، نظّار، صالحان، عابدان، فقیهان، محدّثان، ادیبان و شاعران هستند. انان آبروی شیعه امامیه، سرپرستان اجتماع و در دین، مورد اعتماد شیعیان می‌باشند[۱۲].[۱۳]

منابع

پانویس

  1. موعودنامه: ص ۴۴۵.
  2. بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۲.
  3. بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۳۳۲.
  4. کافی: ج ۸، ص ۲۴.
  5. بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۳۹۱.
  6. بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۳۴۵.
  7. موعودنامه: ص ۴۴۴. ر. ک: یاران حضرت مهدی (ع).
  8. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۳۹۰.
  9. زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، علی غفار زاده، ص ۸۱.
  10. مجله انتظار، ش ۱۰، ص ۱۷۹.
  11. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۴۸.
  12. الفصول المختاره، ص ۲۶۱؛ حیات مرکزی سیاسی امامان شیعه، ج ۲، ص ۲۲۰.
  13. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۱۹.