مذهب جعفری در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شیعیان در طول تاریخ به فرقه‌های متعددی منشعب شده‌اند؛ اما کامل‌ترین آنان "جعفری اثنی عشریه" است. به شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) که به امامت بلافصل امیر المؤمنین (ع) پس از رسول خدا (ص) عقیده دارند و امامت را منصب الهی می‌شمارند که با نصب الهی و نص خدا و رسول تعیین می‌شود، جعفری اثنی عشری یا امامیه گفته می‌شود. براساس آیات قرآن و احادیث رسول، امامیه معتقد به وجوب امامت ائمۀ دوازده گانه و عصمت ایشان هستند و در امام، شرایطی همچون عصمت، نص، اعلم و افضل بودن و... را قائلند، همچنین امامت را در فرزندان علی (ع) می‌دانند و به امام غایب منتظر عقیده دارند.

تعریف امامیه و عناوین مختلف آن

مذهب جعفری اثنی عشری یا به عبارتی مذهب امامیه مذهبی است قائل به امامت دوازده نفر از خاندان رسول اکرم (ص). امامیه برگرفته از امام است که در لغت به معنی پیشوا و کسی است که از گفتار او پیروی می‌شود و جمع آن ائمه است[۱]. در اصطلاح امامی به کسی که شیعه و معتقد به امامت بلافصل امیر المؤمنین (ع) باشد گفته می‌شود، به اینگونه اشخاص، خاصه هم می‌گویند، در مقابل عامه که مقصود اهل سنت‌اند[۲].

بنابراین هر گروهی که پس از پیامبر (ص) به امام منصوب معتقد است، می‌توان آن را امامی نامید. در این صورت واژۀ امامیه با شیعه مترادف خواهد بود، زیرا شیعه کسی است که از امام منصوب با نام علی (ع) پیروی می‌کنند و او را بر دیگر صحابه پیامبر (ص) مقدم می‌دارند[۳].[۴]

به طور کلی امامیه، در گذشته نام عمومی مذاهبی بوده است که به امامت و خلافت بلافصل حضرت علی بن ابی طالب (ع) و امامت فرزندانش معتقد بوده‌اند؛ اما امروزه بر یک مذهب اطلاق می‌شود که آن را مذهب جعفری یا اثنی عشری نیز می‌‌گویند. از القاب این مذهب است: اهل ایمان، اصحاب الانتظار و قائمیه[۵].[۶] "اثناعشر" یعنی دوازده، در احادیثی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است امامان دوازده نفرند[۷]. نام و مشخصات آنان را هم بیان فرموده است. اولین آنان علی بن ابی‌طالب (ع) و آخرین ایشان امام زمان (ع) است[۸].

مهمترین وجه تمایز شیعه اثناعشری با اهل سنت در آن است که پیروان اهل بیت (ع) به امامت بلافصل امیر المؤمنین (ع) عقیده دارند و امامت را منصب الهی می‌شمارند که با نصب الهی و نص خدا و رسول تعیین می‌شود. بنابراین، محور عقیدۀ امامیه، به انتصابی بودن امام از سوی خدا و رسول است، نه انتخاب مردم و امامت را با نصّ خاص می‌دانند نه رأی دیگران؛ چراکه در مقابل، اهل سنت و جماعت پس از پیغمبر، امر خلافت[۹] را به شورای مسلمانان و تصویب آنان منوط می‌دانند[۱۰].

مراد از دو واژه شیعه و امامیه، شیعیان اثناعشری یا جعفری است که احتمالاً به خاطر تمایز آن از دیگر فرقه‌ها مانند زیدیه و اسماعیلیه به‌کار می‌‌رود. گفته شده از زمان شیخ صدوق به بعد که نگارش کتب عقاید و ملل و نحل در میان شیعه رواج بیشتری یافت، اصطلاح امامیه به صورت خاص در مورد فرقه اثناعشریه به کار رفت[۱۱].[۱۲] مذهب جعفری نام دیگر مذهب شیعه اثنی عشری است که پیرو مکتب فقهی امام جعفر صادق (ع) هستند[۱۳].

در روزگار امام صادق (ع)، چون اندیشه‌ها، آراء و مذاهب مختلف وجود داشت و گروهی از مردم از دیدگاه و فتواهای علما و پیشوایان مذهبی دیگر پیروی می‌کردند، کسانی که در فقه و عقاید و اخلاق و آداب از امام صادق (ع) تبعیت می‌کردند به نام "جعفری" شناخته می‌شدند. از آن پس، عنوانی شد برای شیعیان اهل بیت (ع). تعابیری همچون فقه جعفری، مذهب جعفری و مکتب جعفری به همین مناسبت به کار می‌رود[۱۴].

نقش عمده‌ای که امام صادق (ع) در دورۀ آغازین عباسیان در نشر فقه و فرهنگ اهل بیت و حوزه‌های درسی شیعه در عراق و مدینه و تربیت شاگردان بسیار داشت و روایات فراوان در زمینه‌های مختلف از آن حضرت نقل شد، همچنین بهره‌های فراوانی که هم راویان شیعه، هم بزرگان فرقه‌ها و مکاتب و مذاهب دیگر از علوم امام صادق (ع) بردند و به شاگردی او افتخار می‌کردند، سبب شد نام امام صادق (ع) به عنوان رئیس مذهب شیعه مطرح شود[۱۵]. درواقع، مذهب جعفری همان مذهب علوی و حسینی و نبوی و فاطمی است، لکن نقش حضرت صادق را در ارائۀ سیمای پرجاذبه و درخشان و عمیق مکتب اهل بیت نمی‌توان انکار کرد[۱۶]. در زمینۀ اخلاقی و سلوک اجتماعی نیز "جعفری بودن" تمایز خاصّی داشت و امام صادق (ع) می‌کوشید مکتب اخلاقی خود را نیز که مکتب اهل بیت است، بارز سازد. به زید شحّام توصیه فرمود که به دوستان و هواداران مطیع ما سلام برسان و توصیۀ مرا در مورد تقوا و تلاشگری برای خدا و راستگویی و امانت‌داری و طول سجود و خوش همسایگی به آنان برسان، که این از آیین محمّدی است، با مردم گرم بگیرید و رابطۀ خوب داشته باشید، چراکه اگر شما دیندار، پرواپیشه، راستگو، امین و خوش‌رفتار باشید، مردم می‌گویند: این جعفری است، این ادب جعفر است و این مرا خوشحال می‌کند و اگر جز این باشد، ننگ و عار آن بر من خواهد بود و گفته می‌شود ادب و تربیت جعفر همین است![۱۷] این همان آموزشی است که می‌فرمودند برای ما مایۀ زینت باشید، نه وسیلۀ سرافکندگی و عیبجویی[۱۸].

در نتیجه، به شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) که به امامت بلافصل امیر المؤمنین (ع) عقیده دارند و امامت را منصب الهی می‌شمارند که با نصب الهی و نص خدا و رسول تعیین می‌شود امامیّه اثنی عشری گفته می‌شود. مبنای این عقیده، آیات قرآن و احادیث رسول است و در امام، شرایطی همچون عصمت، نص، اعلم و افضل بودن و... قائلند و امامت را در فرزندان علی (ع) می‌دانند و به امام غایب منتظر عقیده دارند[۱۹].

تاریخچه امامیه

پیدایش شیعه امامیه به دوران بعثت پیامبر (ص) باز می‌‌گردد. اولین بار شخص پیامبر اکرم (ص) در داستان حدیث "الدار" بعد از نزول آیۀ وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۲۰] بحث خلافت و جانشینی پس از خود را مطرح کرد، در آنجا علی (ع) دعوت ایشان را اجابت نمود. پس از رحلت پیامبر (ص) گروهی در مکانی به نام سقیفه به تعیین خلیفه پرداختند که مورد اعتراض علی (ع) و برخی از یاران او واقع گردید اما کاری از پیش نبردند؛ چراکه در اقلیت بودند. این روال ادامه یافت، تا جایی که لعن و دشمنی با علی (ع) در دوران حکومت بنی‌امیه ادامه داشت. خلفای بنی‌عباس نیز به انحای دیگر به آزار شیعیان پرداختند و امامان (ع) را شکنجه و در نهایت به شهادت رساندند. این وضعیت ادامه داشت، تا اینکه در قرن چهارم هجری آل‌بویه در بغداد و مناطقی از ایران بر سر کار آمدند. در این زمان بود که شیعیان برای اولین‌بار به صورت رسمی و آزادانه به ابراز عقاید خود پرداختند و زمینۀ گسترش تشیع در دیگر بلاد اسلامی فراهم شد. در همین دوران دولت آل‌حمدان در شام، گروهی از زیدیان در دیلم و مناطقی از یمن و فاطمیان اسماعیلی در شمال آفریقا و مصر دولت‌های مستقل شیعی برپا کردند. همچنین در این قرن مجموعه‌های حدیثی، کلامی و رجالی امامیه نگارش یافت و در بغداد مکتب عقلی شیخ مفید و در قم مکتب حدیثی شیخ صدوق پدید آمد.

هرچند پس از شکست آل‌بویه و فاطمیان توسط سلجوقیان و ایوبیان، شیعیان مجدداً شکنجه‌های زیادی تحمل کردند، اما عملاً در حوزه جغرافیای اسلامی فرقه و تفکر شیعه رو به گسترش نهاد، تا اینکه سلطان محمد خدابنده پنجمین ایلخان مغول پس از مناظره علامه حلی با علمای اهل سنت و تفوق ایشان در قرن هشتم هجری به مذهب شیعه گرایش پیدا کرد. نخستین‌بار در زمان او بود که شیعه امامیه مذهب رسمی ایران شد و نام علی (ع) در سکه‌ها با عنوان "علی ولی‌الله" به جای نام خلفای قبلی زده شد. وی همچنین دستور داد نام دوازده امام را در خطبه‌های نماز جمعه ذکر کنند.

با روی کار آمدن شاه اسماعیل در قرن دهم هجری و دیگر پادشاهان صفوی در اصفهان که دارای قدرت فوق‌العاده و منحصر به فردی در زمان خود بودند، عملاً شیعه جان تازه‌ای گرفت. در این دوره علمای شیعه به مناصب قدرت و حکومت راه پیدا کردند و تفکر شیعی در سطح گسترده‌ای رو به گسترش نهاد[۲۱]. در نهایت در دوران معاصر، حکومت جمهوری اسلامی با رهبری و مدیریت مراجع شیعه امامیه، به خصوص شخص امام خمینی پس از یک مبارزه طولانی، با مبنا و تئوری ولایت‌فقیه جهت اجرای احکام دین در دوران غیبت امام معصوم روی کار آمد[۲۲].

اعتقادات امامیه اثنی عشریه

برخی از مهم‌ترین عقاید فرقه شیعه امامیه عبارتند از:

  1. توحید ذاتی: خدا در ذات، هم احد است و هم واحد؛ یعنی هم وحدت برون ذاتی دارد و شریک‌بردار نیست و هم وحدت درون‌ذاتی، به این معنا که ذات او بسیط بوده و مرکب نیست.
  2. توحید صفاتی: به این معنا که معتقد به عینیت صفات با ذات هستند.
  3. توحید افعالی: در توحید افعالی شیعه در عین التزام به حق آزادی برای انسان، اختیار او را در طول اختیار خدا می‌‌داند. از نظر شیعه جبر انسان بر گناه با عدالت خدا سازگار نیست.
  4. عدل: یعنی اعطای فیض خداوند به موجودات براساس ظرفیت و توان آنها.
  5. امامت: شیعه، رهبری دینی را مانند نبوت، راهنمایی از جانب خدا می‌‌داند و معتقد است تنها وجه تمایز امام با انبیا در عدم دریافت مستقیم وحی از جانب خداوند است.
  6. حسن و قبح ذاتی: شیعه معتقد به حسن و قبح ذاتی اعمال در مقابل حسن و قبح الهی و همچنین معتقد به تشخیص حسن و قبح اعمال توسط عقل است. این عقیده در مقابل اعتقاد اشاعره مبنی بر حسن و قبح شرعی است.
  7. حجیت عقل: عقل در کنار پیامبر و امامان به عنوان حجت ظاهری، پیامبر باطنی و درونی به حساب می‌‌آید و از منابع اصیل در استنباط احکام فقهی به شمار می‌‌رود.
  8. رؤیت خداوند: خداوند نه در دنیا و نه در آخرت هرگز با چشم دیده نمی‌شود؛ زیرا لازمه مرئی بودن خدا، مجسم بودن اوست. ضمن اینکه آیاتی که ناظر به این معناست، قابل تأویل است.
  9. عصمت: شیعه، انبیا و ائمه را معصوم از گناه اعم از صغیره و کبیره می‌‌داند. آنها ضرورت عصمت را اعم از پندار، رفتار و گفتار می‌‌دانند و معتقدند غیر از این فرض با فلسفه وجودی امام ناسازگار است.
  10. بداء: بداء در فعل حق جایز است؛ چنان‌که نسخ در احکام حق رواست.
  11. مغفرت و شفاعت: شیعه معتقد است مغفرت و شفاعت با شرایط خاص خود قابل قبول است[۲۳].[۲۴]

به طور کلی، امامیه از نظر کلامی، دارای روشی میانه بوده و بیش‌تر به روش کلامی معتزله نزدیک است. نفی جبر و تفویض و اعتقاد به "امر بین الامرین" و مخلوق دانستن قرآن، از جلوه‌های روش اعتدال‌گرایی امامیه است[۲۵]. امامیه وجود امام را عقلًا واجب می‌دانند و قائلند مردم برای تحقق نیکی و حفظ شریعت به امام نیازمندند. نیازمندی مردم و دین به امام معصوم تا قیامت باقی است و وجود جهان بدون او ناممکن است. در نظرگاه امامیه، امام از کاستی و کژی و عیب‌های ظاهری و درونی پیراسته و به صفات نیک اخلاقی آراسته است و دارای فضایل نفسانی است[۲۶].[۲۷] آنان، امامان را مانند پیامبر، ملهم از جانب خدا می‌‏دانند و می‌‏گویند: امام ریاست عامّه دارد و مقام او مافوق بشر عادی است و از آن روزی که خداوند آدم را آفرید، نور خود را در برگزیدگان خویش ـ از حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی (ع) گرفته تا به حضرت محمد (ص)، خاتم الانبیا ـ سرایت داد و از وی آن نور را به اوصیای او، امامان معصوم (ع)، سریان داد. همان نور و روح خدایی است که در امام عصر (ع) تجلّی می‌‏کند و او را از سطح بشر عادی فراتر می‌‏برد و وی را قادر می‌‏سازد که قرن‏ها، بلکه هزاران سال بی‌‏هیچ گزند و آزار و بدون ضعف و پیری، با بدن جسمانی که در بشر عادی موجب کون و فساد است زندگی کند و در زمان مناسب، به امر خداوند از پس پرده غیب ظهور فرماید[۲۸].[۲۹]

در مجموع، ویژگی‌های امام از منظر شیعه اثنی عشری عبارت‌اند از:

  1. عصمت: مراد آن است که شخص امام باید از داعیۀ عمدی یا سهوی معصیت و ترک طاعت بری باشد.
  2. برخورداری از نص: شخص امام تنها از گذر نص خداوند یا پیامبر و یا امام پیشین به امامت می‌رسد.
  3. افضلیت: امام باید از همه مردمان برتر باشد[۳۰].[۳۱]

امامیه در احکام عملی نیز ویژگی‌هایی دارند؛ از جمله آنکه مسح پا را در وضو واجب می‌شمارند. لزوم ذکر "حی علی خیر العمل" در اذان و اقامه و پنج تکبیر در نماز میت از دیگر ویژگی‌های فقهی امامیه است. امامیه ـ بر خلاف اهل تسنن ـ نکاح مُتعه (ازدواج موقت) را جایز می‌دانند و نیز معتقدند در یک مجلس، سه طلاق تحقق نمی‌یابد و فُقاع حرام است و در استنباط احکام و تعالیم دینی نمی‌توان از قیاس و استحسان بهره جست[۳۲].

در مذهب امامیه، زیارات و ادعیه جایگاهی ویژه دارند. دعاهای پرشوری همانند کمیل‌ و ابوحمزه ثمالی‌ و آنچه در صحیفه سجادیه‌ آمده است، از نمونه‌های ادعیه و مناجات امامیه‌اند[۳۳]. معتقدان به ولایت اهل بیت (ع) اعیادی ویژه نیز دارند؛ از جمله عید غدیرخم که روز اعلان خلافت و ولایت حضرت علی بن ابی طالب (ع) است[۳۴].

ارتباط امامیه اثنی عشریه با مهدویت

شیعه اثنی عشریه یکی از فرقه‌های اسلامی است که معتقد است پس از رسول‌ خدا (ص)، امیرالمؤمنین (ع) خلیفۀ بلافصل است و پس از او یازده‌ تن از فرزندان آن حضرت امامان و حجت‌های الهی بر خلق خواهند بود. آخرین امام از‌ امامان دوازده‌گانه، حضرت مهدی (ع) است که همان موعود آخرالزمان است. تبلور این‌ مکتب در زمان ظهور آخرین امام خواهد بود و به اعتقاد شیعیان حکومت پایانی از آن‌ِ آخرین امام شیعیان و پیروان او خواهد بود. از نظر شیعه، مسألۀ مهدویت و نوید‌ ظهور مهدی موعود (ع)، یکی از مسایل بسیار حیاتی اسلام به شمار می‌‌رود و به‌ اندازه‌ای اهمیت دارد که اعتقاد به ظهور حضرت، در ردیف وقوع قیامت و تکذیب و‌ تصدیقش در ردیف تکذیب و تصدیق رسول اکرم (ص) است.

از نظر شیعه، مهدویت‌ یک فرهنگ کهن و ریشه‌دار است و سابقه آن در اسلام به نخستین روزهای طلوع‌ فجر اسلام و دوران شخص نبی اکرم بر می‌‌گردد؛ زیرا علاوه بر آیات متعددی که در‌ قرآن کریم وارد شده و پیشوایان دینی آنها را به وجود مقدس مهدی موعود (ع) تفسیر‌ کرده‌اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اکرم (ص) و جانشینان آن‌ حضرت صادر شده که در آن صفات، خصوصیات و جزئیات زندگی حضرت‌ قائم (ع) بیان شده است. غیبت ایشان پس از تولد و اینکه دو غیبت او یکی کوتاه و‌ دیگری طولانی خواهد بود و پس از غیبت طولانی ظهور خواهد کرد، تشکیل حکومت‌ واحد جهانی و پر کردن دنیا از عدل و داد و برچیده شدن ظلم و بیداد از ویژگی‌هایی‌ است که در روایات مکرر یاد شده است. شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند مهدی موعود (ع) سرّی از اسرار حق و آخرین برگزیده الهی است که پس از تولد از‌ نظرها غایب شده است و پس از مدت طولانی ظهور می‌‌نماید. او حجة الله، خلیفة الله و‌ بقیة الله است. مهدی موعود (ع) از نسل پاک پیامبر خدا (ص) و از فرزندان علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا (س) است. او نهمین نفر از فرزندان امام حسین و فرزند بلا فصل امام‌ حسن عسکری (ع) است.

شیعیان دوازده امامی عقیده دارند حضرت مهدی (ع)، هم‌ نام و هم کنیه پیامبر (ص) است و هم‌اکنون زنده بوده و هنگامی که خداوند اجازه‌ ظهور بدهد قیام می‌‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌‌نماید. شیعیان طبق وعده‌های‌ انبیاء سلف (ع) و نویدهای کتب آسمانی، و وعده‌های صریح قرآن کریم عقیده دارند، ‌ آنگاه که اخلاق و معنویت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب‌ ظهور مهیا گردد، حضرت مهدی (ع) به فرمان حق قیام می‌‌کند. با آمدن آن حضرت هیچ‌ حکومت باطلی روی زمین باقی نمی‌ماند[۳۵].

یاران حضرت مهدی (ع) که در زمان ظهور، شیعیان هستند در آن عصر به اوج‌ اقتدار و شکوه خواهند رسید. امام صادق (ع) فرمود: «شیعیان ما در حکومت قائم (ع) سروران و زمامداران زمین، فرمانروایان آن هستند و به هر کدام، قدرت و نیروی چهل‌ قهرمان داده می‌شود»[۳۶].

نتیجه گیری

در نتیجه، به شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) که به امامت بلافصل امیر المؤمنین (ع) عقیده دارند و امامت را منصب الهی می‌شمارند که با نصب الهی و نص خدا و رسول تعیین می‌شود، امامیّه اثنی عشری گفته می‌شود. امامیه معتقد به وجوب امامت و عصمت و نصّ‌اند و هرکه همۀ اینها را معتقد باشد، امامی است. مبنای این عقیده، آیات قرآن و احادیث رسول است و در امام، شرایطی همچون عصمت، نص، اعلم و افضل بودن و... قائلند. امامت را در فرزندان علی (ع) می‌دانند و به امام غایب منتظر عقیده دارند. هر چند امامیه در طول تاریخ به فرقه‌های متعددی منشعب شده؛ اما کامل‌ترین آنان "امامیۀ اثنی عشریه" است.


منابع

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ماده امام.
  2. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۲؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۰.
  3. ر.ک: اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۵.
  4. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامیه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۷۴.
  5. ر.ک: دائرة المعارف تشیع‌، ۴/ ۲۷۳.
  6. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۳۰.
  7. «الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ...». بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۲۶.
  8. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۹.
  9. البته از نگاه پیروان اهل بیت، منصب امامت با خلافت تفاوت دارد؛ به همین جهت، برای به خلافت رسیدن یک امام منصوب الهی، بیعت (مقبولیت) مردم ضروری است.
  10. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۰.
  11. ر.ک: مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، مدخل امامت.
  12. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۸.
  13. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۶.
  14. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۶.
  15. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۶.
  16. درباره نقش علمی و ویژگی‌های مکتب فقهی و کلامی فقهی و تربیتی امام صادق (ع) ر.ک: «الإمام الصادق والمذاهب الأربعه» اسد حیدر، «الإمام الصادق» محمد ابوزهره، «عقیدة الشیعة فی الإمام الصادق» حسین یوسف مکّی، «الإمام الصادق» عبدالحلیم جندی و...
  17. "قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَی غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ "؛ اصول کافی، ج ۲ ص ۶۳۱ ح ۵
  18. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۳۶.
  19. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۰.
  20. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  21. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۹.
  22. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۰.
  23. ر.ک: مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۹ - ۷۰.
  24. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۰-۲۸۱.
  25. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۱.
  26. ر.ک: فرق الشیعة، ۱۰۹؛ المقالات والفرق‌، ۱۰۳؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۲/ ۳۳۱.
  27. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۳۰.
  28. ر.ک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۴.
  29. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۶.
  30. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ۷۶- ۷۳؛ المقالات والفرق‌، ۱۱۸؛ الملل والنحل‌، ۲۶۵؛ تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام‌، ۱۴۸.
  31. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۰.
  32. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۱.
  33. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۱.
  34. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۱.
  35. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه: ص ۴۴۵.
  36. "یَکُونُ شِیعَتُنَا فِی دَوْلَةِ الْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلَامُ سَنَامَ الْأَرْضِ وَ حُکَّامَهَا یُعْطَی کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلا"؛ بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۳۷۲.