نفی حسد در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • حسد هم از دیگر اوصاف ناشایستی است که افراد در سیره و کلام (ص) به شدت از آن نهی شده‌اند. رسول خدا (ص) حسادت را از بین برنده ایمان[۱] معرفی کرده، حسود را فردی می‌دانست که بین مردم، کمترین بهره را از آسایش و راحتی دارد: «أَقَلُ النَّاسِ رَاحَةً الْحَسُودُ»[۲]. ایشان در خطبه غدیر فرمود: "ای مردم، همانا ابلیس، آدم (ع) را به علت حسد از بهشت بیرون کرد. پس حسد نورزید که اعمالتان از بین می‌رود و قدم‌هایتان سست می‌شود و..."[۳][۴].
  • آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود: "بیماری امت‌های پیشین به شما نیز سرایت کرده و آن حسادت است. این بیماری، موی سر را نمی‌تراشد، بلکه دین را می‌تراشد و از بین می‌برد"[۵]. پیامبر اسلام (ص) درباره نشانه‌های حسود فرمود: "علائم حسود، چند چیز است: غیبت کردن، چاپلوسی کردن و شاد شدن از گرفتاری دیگران[۶]"[۷]. آن حضرت برای رفع مفاسد حسد می‌فرمود: در زمان بروز حسادت ستم نکنید[۸][۹].
  • همچنین از انس بن مالک روایت شده است که روزی در محضر رسول خدا (ص) نشسته بودیم، پس آن حضرت فرمود: "هم اکنون، مردی از اهل بهشت نزد شما می‌آید"؛ اندکی بعد، مردی از انصار که آب وضو از ریشش می‌چکید و کفش خود را در دست چپش گرفته بود، وارد شد. فردای آن روز، باز هم پیامبر (ص) فرمود: "هم اکنون، مردی از اهل بهشت نزد شما می‌آید" و باز، همان مرد با همان وضع وارد شد. فردای آن روز هم پیامبر (ص) همان سخن را فرمود و باز، همان مرد وارد شد. چون او برخاست و رفت، عبداللّه بن عمرو بن عاص در پی او روان شد و به وی گفت: "من با پدرم بحث کرده و سوگند خورده‌ام که تا سه روز، نزد او نروم؛ اگر صلاح می‌دانی، مرا نزد خود جای بده تا به سوگندم عمل کنم"؛ مرد انصاری هم پذیرفت. عبداللّه بن عمرو بن عاص می‌گوید: "با او رفتم و دیدم یک خیمه و یک نخل و یک بز دارد. شب که شد، از خیمه‌اش خارج شد و بز خود را دوشید و خرمایی چید و آنها را نزد من نهاد و من خوردم؛ ولی او بی‌شام خفت و من شب را به نماز و عبادت گذراندم. صبح که شد، او صبحانه خورد؛ ولی من روزه داشتم. سه شب به همین منوال گذشت و هرگاه در رختخوابش از این پهلو به آن پهلو می‌شد، ذکر خدای متعال می‌گفت و تکبیر می‌گفت؛ صبح برای نماز، بیدار می‌شد و وضوی کامل می‌گرفت و من، جز سخن خیر از او نمی‌شنیدم. چون چند شب گذشت و کار او در نظر من تقریباً ناچیز آمد، گفتم: ای بنده خدا، میان من و پدرم، بحث و قهری نبوده است؛ بلکه از پیامبر خدا (ص) سه بار در سه مجلس شنیدم که فرمود: "هم اکنون مردی از اهل بهشت نزد شما می‌آید" و هر سه بار، تو وارد شدی؛ از این‌رو، خواستم [مرا به خانه‌ات ببری] تا عمل تو را ببینم. پس به من بگو که تو چه عملی انجام می‌دهی [که اهل بهشت شده‌ای؟" آن مرد گفت: "به نزد همان کسی که به تو خبر داده، برو تا از عمل من به تو خبر دهد". پس من نزد رسول خدا (ص) رفتم؛ ایشان فرمود: "نزد خود او برو و بگو که حقیقت را به تو بگوید". من نزد آن مرد رفتم و گفتم: پیامبر (ص) به تو امر می‌کند که به من خبر دهی؛ آن مرد گفت: "حال که چنین است، می‌گویم" و سپس گفت: "اگر دنیا از آن من باشد و از من گرفته شود، ناراحت نمی‌شوم و اگر دنیا به من داده شود، از آن شادمان نمی‌شوم. شب را در حالی می‌خوابم که از هیچ کس، کینه‌ای به دل ندارم و بر نعمتی که خداوند به دیگری داده است، حسادت نمی‌ورزم"[۱۰][۱۱].

حسادت

از نشانه‌های وجود پیوند اخوّت آن است که هر یک از اهل ایمان از برخورداری دیگران از نعمت خشنود و شکرگزار باشد. اگر کسی آرزوی زوال نعمت از دیگران را داشته باشد، یا نعمت را جز برای خود نخواهد، پیوند ایمانی خود را گسسته، گام در عرصه کینه‌توزی و زبونی نهاده، و خود را گرفتار یکی از پلیدترین رذیلت‌ها یعنی حسادت کرده است. شخص متصف به این صفت در مقام عناد و ضدیت با رب الارباب و خالق عباد است، زیرا نظام عالم قانونمند است و همه امور تابع قوانین و سنت‌های الهی است؛ و چنین شخصی خواهان زوال این قوانین و قطع فیوضات الهی است که بر حسب حکمت بالغه مقدر و صادر شده است؛ و در حقیقت حسود خواهان نقص بر خدای متعال است، و بر خلاف فطرت خویش که کمال مطلق را می‌جوید، نمی‌خواهد خداوند را متصف به صفات کمالیه بداند. حسود زوال نعمت‌های الهی را که از سنخ وجودند خواهان است و خواهان عدم آنهاست؛ و چون بازگشت شرور و بدی‌ها به عدم است، او طالب شر و دوستدار آن است. حکما تصریح کرده‌اند که هر که به شر - اگر چه برای دشمن خود - راضی و خشنود باشد در واقع شریر است تا چه رسد به برادران دینی. بدین ترتیب حسد بدترین رذیلت‌ها و حسود شریرترین مردمان است، و چه رذالت و معصیتی بالاتر از این که کسی از راحت مسلمانی و برخورداری برادری از نعمت الهی بدون آنکه برای او ضرر و آسیبی داشته باشد ناراحت و افسرده شود؟[۱۲] أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[۱۳]. چنین مردمانی به پایین‌ترین مراتب ممکن سقوط کرده‌اند، زیرا: إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا[۱۴].

کسی که وجود نعمت را بر برادرش نمی‌خواهد و از آن رنج می‌برد و آرزوی زوالش را دارد در حقیقت پیوند خود را با خدا قطع کرده است که صورت ظاهری آن این خصلت و نتیجه اجتماعی آن جدایی برادران دینی است. از امام صادق (ع) روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «‏قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع): يَا ابْنَ عِمْرَانَ لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ‏ عَلَى‏ مَا آتَيْتُهُمْ‏ مِنْ فَضْلِي وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى ذَلِكَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِي صَادٌّ لِقَسْمِيَ الَّذِي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبَادِي وَ مَنْ يَكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنِّي»[۱۵]. خدای عزّوجلّ به موسی بن عمران (ع) فرمود: ای پسر عمران! بر آن چه از فضل خود به مردم داده‌ام حسد مبر و چشمت در جستجوی آن و دلت در پی بی‌آن نباشد، زیرا حسد برنده از نعمت من ناراحت است و خواهان جلوگیری از تقسیمی است که میان بندگانم کرده‌ام و کسی که چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست. کینه ورزیدن به آن‌چه دیگران از کمال به دست آورده‌اند و میل به نفی خوبی‌ها از دیگران، آدمی را از صورت انسانی بیرون می‌برد و از درگاه الهی می‌راند و هم گام و همراه ابلیس می‌گرداند.

با ظهور حسادت، اهلیت‌های آدمی رنگ می‌بازد که حسادت چون آتشی بر خرمن حقیقت آدمی است. امیرمؤمنان علی (ع) در موعظه خویش فرمود: «وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَنَازَعُوا فَإِنَّ‏ الْحَسَدَ يَأْكُلُ‏ الْإِيمَانَ‏ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»[۱۶].

بنابراین باید دانست که پایداری اخوّت ایمانی به سلامت ایمانی است که آتش رذیلت‌ها خاکسترش نساخته باشد. رسول خدا (ص) فرموده است: «لاَ تَحَاسَدُوا وَلاَ تَقَاطَعُوا وَلاَ تَبَاغَضُوا وَلاَ تَدَابَرُوا وَكُونُوا عِبَادَاللهِ إِخْوَانًا»[۱۷].[۱۸]

  • شخص حسود پیوسته در رنج و در حال نقشه کشیدن برای دیگران است. درحقیقت، او دچار نوعی بیماری روحی است. بیماری‌های روحی و اخلاقی، بر جسم نیز اثر منفی می‌گذارند و ناراحتی‌های گوناگونی پدید می‌آورند. حسادت نوعی بیماری اخلاقی و روحی است که انسان را نگران و ناآرام می‌کند و در پی آن، ضعف اعصاب و دیگر مشکلات جسمی و روحی به سراغ انسان می‌آید و اندوخته‌های آدمی را به آتش می‌کشد. برخی از انسان‌های تنگ نظر و حسود، وقتی دیگران را از نعمتی خدادادی برخوردار می‌بینند، بر اثر حسادت، به طراحی نقشه‌های موذیانه‌ای دست می‌یازند. چنین افرادی از زیان وارد آمدن به دیگران احساس رضایت می‌کنند و خشم خود را با زیان دیدن دیگران فرو می‌نشانند. حسودان بر اثر این صفت ناپسند، ایمان خود را از دست می‌دهند و همان‌گونه که آتش دنیوی، هیزم را می‌سوزاند، آتش حسادت، مال و جان و ایمان این افراد را در لهیب سوزان خود فرو می‌برد. پس به جای اینکه از نعمت‌های خدادادی به دیگران ناراحت شویم، از خدا بخواهیم که روزی ما را نیز زیاد کند. از پیامبر گرامی اسلام روایت است که خداوند متعال به موسی بن عمران فرمود: «فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِي صَادٌّ لِقَسْمِيَ الَّذِي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبَادِي» [۱۹]. همانا حسود از نعمت‌های من ناراحت است و از قسمتی که برای بندگانم مقرر داشته‌ام، روی می‌گرداند.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص ۴۲۴ و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۷.
  2. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۴، عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸ و جلال الدین، سیوطی، الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۱۹.
  3. احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۶۱؛ علی بن یوسف حلی، العدد القویه، ص۱۷۵؛ سید بن طاووس، الیقین، ص۳۵۳ و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۷.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۱.
  5. شیخ طوسی، الامالی، ص ۱۱۷، شیخ مفید، الامالی، ص ۳۴۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۶۸.
  6. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۲.
  7. در همه نسخه‌ها همین سه نشانه نقل شده و چهارمین نشانه از قلم افتاده است.
  8. مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۷، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۳۴ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۱۸۰.
  9. سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۱.
  10. مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۲۶ – ۱۲۷.
  11. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۲-۲۰۳.
  12. ر. ک: جامع السعادات، ج۲، ص۱۹۳-۱۹۴.
  13. «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟» سوره نساء، آیه ۵۴.
  14. «چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.
  15. الکافی، ج۲، ص۳۰۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۹۳.
  16. «بر هم حسد مبرید که حسد ایمان را می‌خورد چنان که آتش هیزم را». نهج البلاغه، خطبه ۸۶.
  17. «حسادت مورزید و از هم مگسلید و با یکدیگر دشمنی ننمایید و به یکدیگر پشت نکنید؛ و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۷۸؛ و نیز نک: مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۸۳.
  18. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۱۷.
  19. اصول کافی، ج۲، ص۳۰۷.
  20. حسینی‌نیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۶۹.