ویژگیهای امام چیست؟ (پرسش)
ویژگیهای امام چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | ویژگی امام |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
ویژگیهای امام چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقایان محمد تقی فیاضبخش و دکتر فرید محسنی در کتابهای «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» و «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
- «کسی که رهبری و هدایت به عالم ملکوت میکند، باید خود مستقر و مسلط و محیط بر عالم ملکوت باشد. بدیهی است که دلالت اشخاص به مقصدی که خود نسبت به آن آگاهی و اشراف ندارند، امری محال است و امام با اشراف بر عوالم ملکوت، مستعدین را به عالم امر هدایت مینماید.
- امام باید در عالیترین مقام ایمان و یقین به توحید قرار داشته باشد. اگر مراتب یقین از علمالیقین آغاز شده و سپس به «عینالیقین» و در نهایت به مرتبه «حقالیقین» میرسد، امام دائماً در مقام اخیر مستقر است؛ تا بتواند هرکس را به تناسب استعدادی که دارد، به مرتبه بالاتر ایمان ویقین هدایت نماید. قرآن در مورد حضرت ابراهیم S و سایر حضراتی که به این مقام نائل گردیدند، میفرماید: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۱]. وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۲].
- به طور کلی، هدایت امام به عالم ملکوت از نوع «ایصال الی المطلوب» است. چنین هدایتی فراتر از هدایت به معنای تبلیغ دین و ارائه طریق است؛ زیرا: اولاً، چنین هدایتی بعد از تبلیغ عمومی دین است و اختصاص به کسانی دارد که هدایت ارشادی را لبیک گفتهاند؛ ثانیاً، در هدایت ایصالی، مقصد برای انسانهای عادی ناپیدا است و سالک دائماً نیازمند امام است؛ تا با بهرهگیری از سفره ولایت، قدم به قدم در پرتو امداد و هدایت امام، به ملکوت خود راه یابد. بنابراین، انسانها علاوه بر نیازمندی دائمی به امام برای حجیت اعمال ظاهریشان در درگاه خداوند، دائماً نیازمند به امام برای هدایت ایصالی به عوالم ملکوت خود هستند تا بتوانند مراتب عالیتر یقین را که موظف به رسیدن به آن هستند، طی نمایند.
- عالم ملکوت، باطن عالم ملک است؛ پس هدایت امام به عالم ملکوت، یعنی هدایت به باطن عالم و درباره انسان، یعنی هدایت او به باطن خودش. در این میان، امام هادی انسانها در سیر از مراتب نازله نفس به مراتب عالیه آن و گذر از عالم حیوانی و نفس اماره به عوالم انسانی و روحانی است. عوالم روحانی انسان به اسامی گوناگونی در قرآن نامیده شده؛ از جمله عالم قلب و عقل و روح، که اعتقادات و باطن اعمال (یعنی تقوی و اخلاص و نیات پاک از اعمال) در آنجا قرار دارد[۳]. هدایت باطنی امام نیز به معنای ولایت و سرپرستی اعتقادات و نیات از اعمال به سوی طهارت کامل در عالم ملکوت، به میزان استعداد و اطاعت فرد از امام و در نهایت، رسیدن به مقام مخلَصین و صدیقین است.
- خداوند درباره افراد سطحینگر میفرماید: يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ[۴].
بنابراین، عالم امر، باطن حیات دنیا است و کسی که اِشراف بر عالم امر دارد، از باطن انسانها و حقیقت زشت و زیبای اعمال و نیات آنان آگاه است و در نتیجه، امام با استقرار بر عالم امر، در مرتبهای قرار دارد که باطن اعمال و نیات همه کس نزد او حاضر است و نامه اعمال همه انسانها در شبانه روز به محضر امام عرضه میشود.
- در نصوص روایی شیعه، مقام امامت به معنایی که اشاره شد، در درجه اول به رسول اکرم a و بعد از ایشان، به ائمه اطهار (ع) اختصاص دارد و انبیاء اولوالعزم الهی (ع)، بنابر مراتبی که دارند، واجد مقام امامت بعد از ائمه (ع) هستند»[۵]
- ملاصدرا در پایان بحث اثبات امامت عامه، بنابر ضرورت وجود واسطه در ایصال فیض الهی بر خلایق، برای تبیین جایگاه مقام امامت در نظام هستی، به کلام امیرالمؤمنین S در ضرورت وجود حجت الهی در همه زمانها اشاره مینماید. ایشان سپس با بهرهگیری از این روایت، پنج صفت اصلی امام در جامعه را ذکر میکند. در اینجا ابتدا به کلام حضرت علی S اشاره میکنیم و سپس پنج وصفی که مورد استشهاد صدرالدین قرارگرفته مطرح مینماییم: «قَالَ عَلِیٌّ S خَطَابَاً لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ... اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ...» [۶].
اکنون به پنج وصفی که صدرالدین شیرازی در اوصاف امام بیان مینماید اشاره میکنیم:
- امام، ولایت و ریاست بر امور دینی و دنیایی مردم دارد: ان العالم الحقيقى و العارف الربانى له الولاية على الدين و الدنيا و له الرئاسة الكبرى.
- امام باید همیشه دوران در جامعه حضور داشته باشد و چنین سلسله جلیلهای هرگز نباید تا قیامت منقطع گردد: ان سلسلة العرفان بالله و الولایة المطلقة لا ینقطع أبدا.
- از آنجا که مقام امامت و ولایت واسطه همه فیوضات برخلایق است، بقای دنیا و عمران و آبادی آن متوقّف بر وجود امام است: ان عمارة العالم الارضی و بقاء الأنواع فیها بوجود العالم الربانی، و قد اقیم علیه البرهان فی الحکمة المتعالیة، فیلزم الاعتراف بوجود امام حافظ للدین فی کل زمان.
- مقام امامت، مرتبتی اعتباری و به انتخاب مردم نیست؛ بلکه حقیقت امامت، مقامی الهی و حقیقی در نظام کیانی است که به انتصاب الهی معین میشود. امام، ولایت بر همه مردم دارد؛ خواه حاکم و مبسوط الید باشد و یا خائف و غایب از انظار: ان هذا القائم بحجة الله لا یجب ان یکون ظاهرا مشهورا کهو S (یعنی امیرالمؤمنین علی ع) فی اوقات تمکنه من الخلافة، بل ربما یکون خاملا مستورا کاولاده المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین.
- امام صاحب علم لدنی و معارف الهی در مرتبه عین الیقین است و بر عوالم غیب و شهادت اشراف دارد و خداوند حقیقت امور عالم ملکوت را، کما هو حقه، به او ارائه نموده است: ان قوله S: هجم بهم العلم علی حقائق الیقین و باشروا روح الیقین، دال علی ان علوم اولیاء الله حاصلة بحدس تام وإلهام من الله وانه اطلعهم الله علی الحقائق و قذف فی قلوبهم نورا من لدنه یریهم الله الاشیاء کما هی و هو روح الیقین، و الله ولی المتقین[۷].
در پایان لازم است اشاره شود که آنچه را که ملاصدرا با بهرهگیری از بیانات امیرالمؤمنین S در صفات امام بیان نمود، بخشی از صفات مقام ولایت و امامت است. به تناسب نقل این حدیث ارزشمند، میتوان از کلام حضرت امیر S صفات دیگری نیز برای مقام منیع امامت استفاده نمود که طی سایر براهین ذکر خواهد شد. اما در این جا به برخی از این صفات در تکمیل پنج صفت ذکر شده اشاره میکنیم:
- امام، حجت خدا برای خلق در روی زمین است: «أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ»
- امام، مبین دین و حافظ آن از تحریف و تدسیس است: «يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ».
- امام در زمان حیات خود، ارزشمندترین انسان در روی زمین در نزد پروردگار است: «الاعظمون عندالله قدرا».
- روح امام، به واسطه شدت طهارتی که دارد، به اذن الهی دائماً متصل به لوح محفوظ و کتاب مکنون است: «صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِ الْأَعْلَى».
- علوم امام از مقامی علی و حکیم سرچشمه میگیرد که در قرآن به ام الکتاب نامیده شده و خداوند در سوره زخرف، پیرامون این مقام میفرماید: وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۸][۹]. آگاهی از این کتاب در مرتبهای است که تنها مطهرین و معصومین به عصمت الهی اجازه ورود و آگاهی از آن علوم را دارند[۱۰]. «هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقَائِقِ الْأُمُورِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ»
- نتیجه آنکه: هدایت به اسلام حقیقی و معرفی صحیح دین و کلمه توحید، تنها از طریق مقام امامت مورد قبول درگاه الهی است و فعل و قول او در همه زمانها، حجت الهی بر مردمان است: «أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ»»[۱۱]
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او میرسد» سوره حج، آیه ۳۷.
- ↑ «نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۹۵.
- ↑ نهج البلاغة (للصبحی صالح) (ط. هجرت، ۱۴۱۴ ه.ق)، ص۴۹۷.
- ↑ شرح اصول الکافی (صدرا) (ط. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۸۳ ه. ش)، ج۲، ص۴۷۸.
- ↑ «و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ «حا، میم * سوگند به این کتاب روشن * به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید * و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ «که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست * فرو فرستادهای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص ۱۶۲.