چه آثاری از سوی فقها درباره فقه سیاسی به نگارش درآمده است؟ (پرسش)
چه آثاری از سوی فقها درباره فقه سیاسی به نگارش درآمده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
چه آثاری از سوی فقها درباره فقه سیاسی به نگارش درآمده است؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل شکوری در کتاب «فقه سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
«از قدیمالایام فقهای اسلام (اعم از شیعه و سنّی) قسمتی از فقه را به همین عنوان میشناختهاند و در این باب نیز کتابها نوشتهاند و سخنها گفتهاند. مسائل فقه سیاسی علاوه بر مجموعهها و “جَوامع فقهیّه” در کتابهای مستقلی نیز بحث و بررسی میشده است اغلب نام این کتابها “احکامالسلطانیه”؛ یعنی قوانین حکومتی و “الخراج”؛ یعنی قوانین مالیاتی بوده است.
کتابهایی که به نام الخراج نوشته میشدند، معمولاً دارای محتوای “اقتصادی - سیاسی” بودند؛ مانند خراج ابویوسف و خراج یحیی بن آدم از اهل سنّت و نیز مانند: المسائلالخراجیه (قاطعة اللّجاج فی حلِّالخَراج) محقق کرکی و اَلسراجُ الوهّاج فاضل قطیفی و دو رساله موسوم به الخراجیه از مقدّس اردبیلی و کتاب المسائلالخراجیه ماجد بن فلاح شیبانی از فقهای شیعه که بهطور جداگانه در مبحث خراج نوشته شدهاند. این کتاب در ضمن یک مجموعه فقهی به نام کلماتالمحققین اخیراً از طرف کتابفروشی مفید قم، افست و منتشر شده است، ولی کتابهای احکامالسلطانیة و الولایاتالشرعیه نوشته ابوالحسن ماوردی از علمای اهل سنّت در قرن پنجم هجری شامل مسائل سیاسی گستردهتری مانند خلافت و رهبری، وزارت و غیره است. علاوه بر کتب احکام سلطانیه و خراج، کتابهایی نیز تحت عنوان الفروسیّة و الفتوّة نوشته میشد که متعرّض مسائل سیاسی، نظامی فقه اسلام بودند.
از علمای شیعه حضرت آیةالله محقق نائینی کتابی به نام “تنبیه الأمّة و تنزیة الملّة” در فقه سیاسی نوشته و در آن کتابارزشمند، مسائل سیاسی متعدد و مخصوص شورا را بحث و بررسی کرده است.
از علما و فقهای اهل سنّت، ابنجوزی نیز کتابی به نام الطرق الحکمیه فی السیاسات الشرعیه نوشته است.
کتاب ولایت فقیه نوشته فقیه بزرگ شیعه حضرت امام خمینی نیز از مباحث فقه سیاسی اسلام میباشد که درباره رهبری اسلامی بحث میکند.
از علمای عربزبان شیعه، شخصی به نام محمد جعفر الظالمی نیز اخیراً کتابی تحت عنوان من الفقه السیاسی فی الاسلام نوشته که به فارسی نیز ترجمه شده است. کتاب یاد شده شامل مباحث:جهاد، دعوت و امر به معروف و نهی از منکر است.
یکی از شارحان کتاب فقهی و معروف عروةالوثقی مرحوم آیةالله شیخ عبدالکریم زنجانی است و ایشان کتابی به نام اَلفقه الأرقی فی شرح العروةالوثقی نوشته و در آن به ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فقه اهمیت فراوانی قائل شده و گفته است: در ایام گذشته تقیّه باعث شد که ابعاد سیاسی فقه اسلام آنچنان که باید رشد نکند، ولی من در این کتاب مصمم هستم تقیّه را کنار گذاشته و فقه آلمحمد (ص) را آنطور که هست نشان دهم.
شیخ عبدالکریم زنجانی در شرح کتاب استاد خود (سید کاظم یزدی) مینویسد: “فقهای سابق اسلام بر ما حق معلمی دارند و فضیلت سابقه تأسیس از آن آنهاست... و لکن زمانی بود که در سایه حکومتهای جائر فقط مذاهب فقهی عامه (اهل سنّت)حق عرض اندام و اظهارنظر داشتند و فقهای شیعه در حالت کتمان و تقیّه به سر میبردند و با تمام این شرایط دشوار و خفقانآور، اهمّ مباحث فقهی را هر چند با اشاره و اختصار، بیان میکردند؛ مانند: حدود، امر به معروف و نهی از منکر،جهاد و... با این حال عدهای از آنان به شهادت رسیدند و به دار آویخته شدند؛ مانند:شهید اول،شهید ثانی،شهید ثالث و....
متأسفانه در دوران جدید نیز آنگونه که لازم بود فقه را ترقّی و تعالی ندادند و این بر اساس پندار جدایی دین از سیاست و دنیا از آخرت بود و... با اینحال برخی از فقها و اعلام بزرگ امثال: علامه حلّی، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ بهاء الدین عاملی، محقق خوانساری و محقق قمی، دین و سیاست و دنیا و آخرت را به هم تلفیق دادند و بر طبق اقتضای زمان و براساس قاعده المیسور لایسقط بالمعسور سعی نمودند حکام زمان را وادار به کارگیری قوانین شرع و پرهیز از جور نمایند”[۱]. بنابراین، مسأله فقه سیاسی چیز جدیدی نیست و شهیدان گرانقدری مانند شهید اول و شهید ثانی و کلاً “شهداء الفضیلة”، قربانیان مظلوم همین مسأله هستند.
علامه امینی کتابی به نام شهداء الفضیلة نوشته و در آن شرححال شماری از فقهای شهید شیعه را آورده که با حکام جور مبارزه میکردهاند و دین را از سیاست و سیاست را از دین جدا نمیدانستهاند و سرانجام، در این راه به فیض شهادت نائل گردیدهاند که روحشان شاد و قرین رحمت و فیض الهی باد.
لذا، با قاطعیت تمام باید گفت که اسلامدین سیاست و آیین سیاست است و بر خلاف پندار بعضی،دین از سیاست جدا نیست و سیاست منهای دین، نیرنگ و مردم فریبی است.»[۲]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ ر.ک: عبدالکریم زنجانی، الفقه الارقی فی شرح العروة الوثقی، ج۱، ص۱۸-۲۰.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۷۶.