چه کسانی در عصر غیبت صغری امام مهدی را ملاقات نموده‌اند؟ (پرسش)

چه کسانی در عصر غیبت صغری امام مهدی (ع) را ملاقات نموده‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

چه کسانی در عصر غیبت صغری امام مهدی را ملاقات نموده‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

پاسخ نخست

 
سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«بعد از اینکه مشخص شد، ابتدای غیبت صغری از ولادت امام مهدی (ع) بوده است، برای ما این امکان به وجود می‌آید، کسانی که موفق به دیدار آن حضرت (ع) شده‌اند را به ۲ دسته تقسیم کنیم که اوضاع و احوال بعضی را به صورت خلاصه و گروهی را به تفصیل بیان نماییم:

گروه اول: کسانی که در زمان امام عسکری (ع)، امام زمان (ع) را دیدند.

  1. حکیمه خاتون'، عمه امام عسکری (ع) در ولادت امام زمان (ع) حضور داشت که آن را به تفصیل یادآوری نمودیم و بعد از آن نیز، چندین مرتبه، ایشان را دیده بود.
  2. نسیم، کنیز امام عسکری (ع) که می‌گوید: شبی[۱] بعد از ولادت امام زمان (ع)، نزد ایشان آمدم و عطسه کردم؛ آن حضرت به من فرمود: "رحمت خدا بر شما!" نسیم گفت: خوشحال شدم. سپس به من فرمود: "فواید عطسه را به تو بگویم؟" گفتم: آری،‌ای مولای من! فرمود: "عطسه تا ۳ روز، باعث ایمنی از مرگ است"[۲].
  3. ابی غانم، خادم امام عسکری (ع) روایت نموده: فرزندی برای امام عسکری (ع) متولد شد که اسم او را محمد نهاد و بعد از ۳ روز، او را به اصحاب خود نشان داد و فرمود: "این صاحب شماست بعد از من و جانشین من بر شماست و او، قائمی است که گردن‌ها به انتظار او کشیده می‌شود و پس از اینکه زمین، پر از جور و ستم گردید، ظهور می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌نماید"[۳].
  4. (تقریباً) ۴۰ مرد هنگامی که نزد امام حسن عسکری (ع) رفتند امام زمان (ع) را مشاهده نمودند و ایشان، فرزندش را به آنها نشان داد و فرمود: "این، امام شما بعد از من و جانشین من در میان شماست...".
  5. شیخ جلیل، احمد بن اسحاق قمی اشعری نقل نمود: نزد امام عسکری (ع) رفتم و خواستم درباره جانشین بعد از خودش سؤال کنم که به من فرمود: "ای احمد ابن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی از زمانی که آدم را خلق نمود، زمین را از حجت خود خالی نگذاشت تا زمانی که هنگام آن فرا برسد که حجت خدا در زمین قیام کند و بلا را از اهل زمین دفع کند و به آنها یاری برساند و به وسیله او، برکات زمین را خارج نماید". گفتم:‌ای فرزند رسول خدا (ص)! امام و جانشین بعد از شما کیست؟ پس برخاست و به سرعت داخل منزل گردید و بر دوش خود، کودکی تقریباً ۳ ساله گذاشته بود، فرمود: "ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خداوند (عزوجل) و حجت او، احترام نداشتی، فرزندم را هرگز به تو نشان نمی‌دادم! اسم و کنیه‌‌اش مانند رسول خدا (ص) است و زمین را پس از اینکه پر از ظلم و جور گردید، سرشار از عدل و داد می‌نماید. ای احمد بن اسحاق! مَثَل او در این امت مانند حضرت خضر (ع) و حضرت ذی القرنین (ع) است. به خدا قسم! غایب می‌گردد و کسی از این مهلکه نجات پیدا نمی‌کند، مگر اینکه خداوند عزوجل بخواهد که او نجات پیدا کند و با دعای مردم در تعجیل فرج موفق گردد". گفتم:‌ای مولای من! آیا علامتی هست که قلبم به وسیله آن اطمینان یابد؟ پس آن کودک به زبان عربی فصیح فرمود: "من بقیه الله بر روی زمینم و انتقام گیرنده از دشمنانم و پس از این، دیگر چیزی مخواه". شاد و خوشحال خارج شدم و روز دیگر، نزد آنها برگشتم و به امام عسکری (ع) گفتم:‌ای فرزند رسول خدا (ص)! به سبب منتی که بر من نهادی، سرور و شادی مرا زیاد کردی؛ پس بفرما که نشان و روش حضرت خضر (ع) و حضرت ذی القرنین (ع) درباره او چیست؟ فرمود: "طولانی بودن غیبت". گفتم:‌ای فرزند رسول خدا (ص)! غیبت او تا کی طول می‌کشد؟ فرمود: "به خدا قسم! آن قدر طول می‌کشد که معتقدان به او از نظر خود برمی‌گردند و تنها کسی ثابت قدم می‌ماند که خداوند به ولایت ما از او پیمان گرفته باشد و ایمان را در قلبش نوشته، با روح خودش، تایید فرموده باشد. ای احمد بن اسحاق! این امر از اوامر خدا و سری از اسرار خدا و غیبی از غیب خداست؛ آنچه را به تو دادم، بگیر و از شاکران باش تا همراه ما در بالاترین درجات بهشت باشی"[۴].
  6. یعقوب بن منقوش نقل کرد: نزد امام عسکری (ع) رفتم در حالی که در اتاق، روی چیز سیاه رنگی نشسته بود و در سمت راست او، اتاقی بود که پرده ورودی آن آویزان بود. گفتم:‌ای مولای من! صاحب این امر کیست؟ فرمود: پرده را کنار بزن. پرده را کنار زدم، ناگاه کودکی ۸ یا ۹ ساله با پیشانی بلند، سفید چهره با چشمانی مثل مروارید درخشان، بازوانی سفت و قوی، اندامی دوست داشتنی با خالی- که در سمت راست صورتش بود- و با موهایی انبوه، خارج شد و بر ران پدر نشست، امام عسکری (ع) فرمود: این صاحب شماست. امام زمان (ع) برخاست که برود، پدرش به او فرمود: ای فرزندم! تا زمانی مشخص، داخل اتاق برو. سپس وارد اتاق گردید و من او را نظاره می‌کردم. امام عسکری (ع) به من فرمود: نگاه کن چه کسی در منزل است؟ وارد شدم و احدی را نیافتم[۵].

گروه دوم: کسانی که بعد از وفات امام عسکری (ع)، امام زمان (ع) را دیدند: کسانی که بعد از وفات امام عسکری (ع) به دیدار امام زمان (ع) موفق شدند، فراوانند و شمارش آنها سخت است؛ ولی ما اسم بعضی از آنان را می‌آوریم:

  1. حاجز بن یزید وشاء که بعد از آن، از وکلای امام زمان (ع) گردید[۶].
  2. جعفر بن علی، عموی امام زمان (ع) که او می‌خواست بر پیکر امام عسکری (ع) نماز بخواند؛ ولی امام زمان (ع) ظاهر گردید و عبای او را کشید و فرمود: "ای عمو! من به نماز خواندن بر پدرم از تو شایسته‌ترم". همچنین در مرتبه‌ای دیگر، جعفر درباره میراث امام عسکری (ع) منازعه می‌کرد که امام زمان (ع) ظاهر شد و فرمود: ای جعفر! برای چه به حقوق من تعرض می‌کنی؟ سپس غایب گشت[۷]. مرتبه سوم، هنگامی بود که مادر امام عسکری (ع) وفات نمود و وصیت نموده بود، او را در اتاقی که امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) دفن شده‌اند، دفن کنند؛ جعفر منازعه می‌کرد که این اتاق من است... پس امام زمان (ع) ظاهر شد و به او فرمود: ای جعفر! آیا این اتاق توست؟! سپس از نظر او غایب شد و بعد از آن، دیگر جعفر، ایشان را مشاهده ننمود[۸].
  3. گروهی که برای نماز بر پیکر امام عسکری (ع) آمده بودند، امام زمان (ع) را مشاهده نمودند.
  4. دومین فرستاده قمی که توانست، امام زمان (ع) را در شهر سامرا ببیند (آن را به تفصیل بیان داشتیم).
  5. سیما که از غلامان جعفر یا از مأموران خلیفه عباسی بود که در اتاق امام عسکری (ع) را شکست و امام زمان (ع) بر او ظاهر گشت در حالی که سلاحی در دست داشت و به او فرمود: "در اتاق من چه می‌کنی؟" سیما گفت: جعفر گمان کرد که پدرت از دنیا رفته، فرزندی ندارد و خانه او برای جعفر است؛ حالا که این خانه برای شماست، من برمی‌گردم. سپس از اتاق خارج گردید[۹].
  6. ابراهیم بن ادریس که از اصحاب امام هادی (ع) بود، گفت: او را بعد از وفات پدرش، امام عسکری (ع) و هنگامی که به سن بلوغ رسیده بود، دیدم و دست و سر او را بوسیدم[۱۰].
  7. علی بن مهزیار که در منطقه کوه طایف ایشان را زیارت کرد و چند روزی، نزد او ماند که جریان او مفصل است[۱۱].
  8. نایب دوم، محمد بن عثمان که از او سؤال نمودند: آیا صاحب این امر را دیده‌ای؟ پاسخ داد: آری و آخرین دیدارم با او در بیت الله الحرام بود که می‌فرمود: " اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۱۲].
  9. عبدالله بن جعفر حمیری نقل کرد: از محمد بن عثمان عمری شنیدم که گفت: امام زمان (ع) را مشاهده نمودم که به پرده کعبه چنگ زده، نیازمندانه می‌فرمود: خداوندا! انتقام مرا از دشمنانم بگیر"[۱۳].

آنهایی که به دیدار امام زمان (ع) در غیبت صغری مشرف شدند، فراوانند؛ ولی به سبب اطاله کلام، آنچه را یادآوری نمودیم، کفایت می‌نماید»[۱۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«۱.ابراهیم بن ادریس‌[۱۵] می‌گوید: امام (ع) را پس از درگذشت امام عسکری (ع) دیدم که جوانی بالغ و رشید شده بود و دست و سرش را بوسیدم[۱۶].

۲. ابراهیم بن عبده نیشابوری و خادم او؛

۳. ابو الأدیان‌؛

۴. ابو سعید غانم‌[۱۷]

۵. ابو عبد الله بن صالح‌[۱۸] گفته است که: او (امام زمان (ع)) را دید [م‌] که نزد حجر الأسود- که مردم همدیگر را برای استلام آن گرفته و کنار می‌کشند- می‌فرماید: "به این [کار]، فرمان نیافته‌اند!"[۱۹].

۶. ابو محمد حسن بن وجناء نصیبی‌؛

۷. ابو نعیم انصاری زیدی‌؛

۸. ابو علی محمد بن احمد محمودی‌؛

۹. احمد بن عبد الله هاشمی‌؛

۱۰. احمد بن علی رازی‌؛

۱۱. اسماعیل بن علی نوبختی‌؛

۱۲. حسین بن حمدان‌؛

۱۳. رشیق، صاحب مادرای‌[۲۰] ۱۴. زهری؛ زهری‌ می‌گوید که: به شدت در پی این امر بودم تا آن جا که مال قابل توجهی در راه آن، هزینه کردم و به عَمری (نایب دوم) رسیدم و به خدمت و ملازمت او مشغول و سپس صاحب الزمان (ع) را از او جویا شدم. به من گفت: راهی به آن نیست و من سر تسلیم فرود آوردم. او پس از آن به من گفت: فردا صبح بیا. من [فردا] حاضر شدم و عَمری همراه جوانی از من استقبال کرد که از زیباروترین مردم و خوش‌بوترین آنها و در زی بازرگانان بود و در آستینش، چیزی مانند آنچه بازرگانان دارند، داشت. هنگامی که به او نگریستم، به عَمری نزدیک شدم. او به من اشاره‌ای کرد و من به آن جوان نزدیک شدم و سؤال‌هایم را پرسیدم و او به همه آنها پاسخ داد. سپس رفت تا به خانه وارد شد و آن، خانه مجلل و بزرگی نبود. عَمری گفت: اگر می‌خواهی سؤال کنی، بپرس که او را پس از این نمی‌بینی! من رفتم تا بپرسم؛ ولی نشنید و به درون خانه رفت و بیش از این با من نفرمود که: "ملعون است، ملعون، کسی که نماز عشا را تا آن جا به تأخیر اندازد که همه ستاره‌ها پدیدار و انبوه شوند![۲۱] ملعون است کسی که نماز صبح را تا آن جا به تأخیر اندازد که ستاره‌ها ناپدید شوند" و به درون خانه رفت[۲۲].

۱۵. یکی از پاسبانان عراق برای علی بن قیس‌[۲۳] حکایت نموده که: چندی پیش در سامرا شاهد بودم که سیما[۲۴] درِ خانه [ی امام عسکری (ع)‌] را شکست و [[[امام زمان]] (ع)‌] با تبری در دست بیرون آمد و به او فرمود: "در خانه من چه می‌کنی؟". سیما گفت: جعفر گفته که پدر شما از دنیا رفته و فرزندی نداشته است. اگر خانه شماست، پس من بر می‌گردم. و از خانه خارج شد. علی بن قیس گفت: یکی از خدمتکاران خانه بیرون آمد. من در باره این خبر از او پرسیدم. گفت: چه کسی این را به تو گفته است؟ گفتم: یکی از پاسبان‌های عراق به من گفت. خادم گفت: واقعاً که هیچ چیزی از مردم پنهان نمی‌ماند![۲۵]

۱۶. عثمان بن سعید؛

۱۷. علی بن ابراهیم بن مهزیار[۲۶].

۱۸. کابلی‌؛

۱۹. محمد بن اسماعیل‌[۲۷]، فرزند امام کاظم (ع)‌- که کهن‌سال‌ترین شخص از نسل پیامبر خدا (ص) در عراق بود- نقل نموده است که: من او (امام زمان (ع)) را هنگامی که نوجوان بود، میان دو مسجد [[[مکه]] و مدینه یا کوفه و سهله‌] دیده‌ام[۲۸].

۲۰. محمد بن جعفر حِمْیری و چند تن از قمیان‌؛

۲۱. محمد بن عبد الله، بزرگی از قم در مصر؛

۲۲. محمد بن عثمان عَمری‌؛

۲۳. محمد بن علی بن بلال‌؛

۲۴. یعقوب بن یوسف ضراب غسانی‌؛

۲۵. یوسف بن احمد جعفری‌؛

۲۶. مردی از بنی راشد؛

۲۷. محمد بن ابی عبد الله کوفی‌؛

۲۸. فتال نیشابوری‌»[۲۹].
۲. آیت‌الله حکیم؛
آیت الله سید منذر حکیم در کتاب «پیشوایان هدایت، ج۱۴» در اين باره گفته است:

«مصادر روایی معتبر، بسیاری از روایات را نقل نموده‌اند که از دیدار مؤمنان با حضرت مهدی (ع) در زمان غیبت صغری حکایت دارد. هیچ یک از کتاب‌هایی که در رابطه با تاریخ ائمه یا تاریخ حضرت مهدی (ع) تألیف گشته است، خالی از تعدادی از این روایات نیست. شیخ صدوق، آماری را از تعداد دیدارهای مردم در جای جای عالم اسلام با آن حضرت، از محمد بن ابی عبدالله نقل می‌نماید و طبق این آمار، تعداد اشخاصی که در آن زمان به محضر امام زمان (ع) رسیده‌اند ۸۶ نفر می‌باشند. میرزای نوری این تعداد را به ۳۰۴ تن ارتقا داده و به روایاتی که در منابع معتبر وارد شده استناد نموده‌است‌[۳۰] و در میان این روایات، بسیاری با سندهای صحیح ذکر شده‌اند و قسمت عمده این اشخاص در زمان غیبت صغری و بعضی از آنان نیز در زمان حیات پدر بزرگوارش حضرت امام عسکری (ع) به محضر آن حضرت شرفیاب شده‌اند. البته این روایات به خصوص در رابطه با کسانی است که آن حضرت را دیده و شناخته‌اند نه کسانی که آن حضرت را دیده ولی نشناخته‌اند.

از این روایات، استفاده می‌شود که خود حضرت مهدی (ع) در بسیاری از حالات برای دیدار با مؤمنان مبادرت نموده و به دست آن حضرت معجزات و دلایل امامت آشکار می‌شده است؛ به گونه‌ای که آنان را به ایمان به امامت آن حضرت راهنمایی نموده وجود و امامت آن بزرگوار را بر آنان ثابت می‌کرده است؛ این مطلب همان است که در دیدار با عیسی جوهری که در سال ۲۶۸ هجری قمری در منطقه صابر در نزدیک مدینه منوره با آن حضرت ملاقات نموده است به آن تصریح شده است؛ آن جا که آن حضرت در پایان دیدار و بعد از ارائه دلایل و براهین یقین آور در رابطه با هویتش به او فرموده‌اند: ای عیسی اگر تکذیب کنندگانی که همواره می‌گویند او کجاست؟ کی به وجود آمده؟ کجا به دنیا آمده؟ چه کسی او را دیده؟ چه چیزی از جانب او به سوی شما آمده؟ و او شما را به چه چیزی خبر داده؟ و چه معجزه‌ای برای شما آورده است؟ تو به ملاقات با من نایل نمی‌آمدی، به خدا سوگند که مردم، با وجود روایات بسیاری که در رابطه با امیرالمؤمنین (ع) از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده و حضرتش را می‌شناختند، آن بزرگوار را از مقام و منزلتی که داشت دفع نموده و با آن حضرت مبارزه کرده و او را به قتل رساندند. همچنین سایر پدران من: به همین سرنوشت گرفتار آمده این مردم آنان را تصدیق نکردند و به آن‌ها نسبت سحر و خدمت جن و غیره دادند که بر همه آشکاراست. ای عیسی اولیای ما را از آنچه که دیدی با خبر گردان، اما بر حذر باش که این خبر را به دشمنان ما نرسانی که این مقام از تو سلب خواهد گردید. به آن حضرت عرضه داشتم: ای مولای من دعا کن تا من در این راه ثابت قدم بمانم. آن حضرت فرمودند: اگر خداوند به تو ثبات قدم عنایت نکرده بود مرا نمی‌دیدی، اکنون پیروزمندانه به سمت کار و مأموریت خود برو. من در حالی که بسیار حمد و سپاس خداوند متعال را به جای می‌آوردم از نزد آن حضرت خارج شدم[۳۱].

از روایاتی که درباره تشرف به دیدار آن حضرت در زمان غیبت صغری وارد شده آشکار می‌شود که آن حضرت در خلال این دیدارها به بر آوردن نیازهای مؤمنین نیز مبادرت می‌ورزیده و در این زمینه سنت پدران پاک و بزرگوار خود (ع) را ادامه می‌داده است. چه این‌که آن حضرت در خلال همین دیدارها به توضیح بعضی از قضایا و مسائل عقیدتی مرتبط با غیبت کبری پرداخته و راهنمایی‌های تربیتی و دعاهایی را در اختیار مؤمنان قرار می‌داده که از طریق سنت روایت شده، به غیبت آن بزرگوار مربوط بوده، ارتباط مردم با آن حضرت را محکم نموده، به دستاوردهایی که به زودی خداوند متعال به آن حضرت عنایت خواهد کرد و در هنگام ظهور به دست آن حضرت محقق خواهد ساخت اشاره دارد. چه این‌که از همین روایات استفاده می‌شود، بسیاری از مؤمنان در زمان غیبت صغری در طلب دیدار و تشرف به محضر آن حضرت کوشش و سعی بسیار می‌نموده‌اند خصوصاً در موسم حج که آن حضرت، مطابق با روایات همه ساله در این مراسم حضور پیدا می‌نماید[۳۲]. بعضی از روایات نیز بر وقوع این دیدار در موسم حج دلالت نموده است چه این‌که بعضی از مؤمنان برای‌ دست‌یابی به چنین سعادتی به نواب اربعه متوسل می‌شده‌اند و آن حضرت برای بعضی از مؤمنان مخلص اجازه چنین دیداری را می‌دادند به عنوان مثال شیخ طوسی در کتاب غیبت چنین روایت کرده است:

محمد بن یعقوب مرفوعاً[۳۳] از زُهری روایت کند که گفت: من سخت در طلب دیدار آن حضرت بودم و بارها به همین منظور به سفر حج رفتم و مال بسیاری در این راه صرف نمودم. پس نامه‌ای به عمری نوشته و در خدمت و همراهی او در آمدم و پس از آن از عمری در رابطه با صاحب الزمان سؤال نمودم. وی به من گفت: راهی برای رسیدن به این مطلب وجود ندارد. من در برابر او خضوع و التماس کردم. وی به من گفت: فردا صبح اول وقت به نزد من بیا، من در همان ساعت که او گفته بود به نزدش رفتم او به استقبال من آمد به همراه او جوانی بسیار نیکو صورت و خوشبو و در هیئت تجار بوده و مانند تجار در آستین خود چیزی داشت.

هنگامی که به او نگاه کردم به عمری نزدیک شده و عمری به من اشاره‌ای‌کرد. من به نزد آن جوان رفته و از او سؤال کردم و او پاسخ همه سؤال‌های مرا داد. سپس حرکت کرد تا داخل خانه شود، خانه‌ای که ما به آن چندان اهمیتی نمی‌دادیم. عمری به من گفت: اگر سؤال دیگری داری بپرس؛ چرا که بعد از این دیگر او را نخواهی دید. من رفتم تا از او سؤال کنم. اما وی کلام مرا نشنید و داخل خانه شد و با من سخنی نگفت جز این‌که گفت: هر کس نماز عشا را آن قدر به تأخیر بیندازد که ستاره‌های آسمان طالع گردد و نماز صبح را آنقدر به تأخیر بیندازد که ستاره‌های آسمان دیده نشوند ملعون ملعون است" و داخل خانه گردید[۳۴]»[۳۵].
۳. حجت الاسلام و المسلمین ذاکری؛
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری، در مقاله «ارتباط با امام زمان در عصر غیبت» در این‌باره گفته است:

«در این مقطع تاریخی، تا آغاز غیبت کبری، گروهی با آن حضرت دیدار داشته‌اند که شیخ صدوق، اسامی آنان را ذکر کرده است‌[۳۶]. شیعیان، از مناطق گوناگون جهان اسلام، برای درک حضور حضرت، به عراق و حجاز سفر می‌کرده‌اند. گروهی موفق به دیدار حضرت حجت (ع) می‌شدند و گروهی نیز، با رسیدن به محضر نمایندگان ویژه حضرت، یقین به وجود مبارک امام پیدا می‌کردند و وجوهاتی را که برای امام آورده بودند، به نمایندگان ایشان می‌دادند. و در مواردی، افراد مدت‌ها تلاش می‌کردند، تا نمایندگان راستین را از مدعیان دروغین نیابت، تشخیص دهند. در این زمان، ارتباط با حضرت، معمولا از طریق نایبان خاص، برقرار می‌شد. آنان، پرسش‌های شیعیان را به خدمت حضرت ارسال می‌داشتند و پاسخ‌های دریافتی را به پرسش‌کنندگان باز می‌گرداندند. افراد موثقی، مانند: ابو الحسین محمد بن جعفر اسدی، مستقیما توقیع دریافت می‌کرد[۳۷]. در آن زمان، مدعیان نیابت نیز، کم نبودند، مانند: شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی و شلمغانی که توقیعات فراوانی در لعن و طرد آنان وارد شد[۳۸]. در این دوره چهار نفر نیابت خاص حضرت را به عهده داشتند که هریک، پس از فوت دیگری این وظیفه مهم و خطیر را به انجام رساندند:

  1. ابو عمرو عثمان بن سعید عمری. وی از نمایندگان امام علی النقی و امام حسن عسکری (ع) و مورد اطمینان بود. احتمال می‌رود در سال ۲۶۵ فوت کرده است‌[۳۹].
  2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری[۴۰].
  3. ابو القاسم حسین بن روح نوبختی[۴۱].
  4. ابو الحسن علی بن محمد سمری[۴۲].

در این دوره همه شیعیان به گونه مستقیم، نمی‌توانستند با امام خویش ارتباط برقرار کنند. غیبت صغری، زمینه‌ای بود برای آغاز غیبت کبری و حل مشکلات اجتماعی و دینی توسط عالمان و دانشمندان دینی. از این‌روی مشاهده می‌شود که حضرت حجت (ع) در پاسخ به پرسش‌های اسحق بن یعقوب، مردم را در حوادث واقعه به علماء و راویان حدیث ارجاع می‌دهد: " أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا "[۴۳].

این نکته درخور درنگ و دقت است که این توقیع، در زمان نیابت نایب دوم، ابو جعفر محمد بن عثمان صادر شده که دست‌کم، ۲۴ سال تا غیبت کبری فاصله داشته است. ابو القاسم حسین بن روح، سومین نایب حضرت، زمانی که کتاب خود را به‌ نام "تأدیب" می‌نگارد برای اطمینان از درستی کتاب، آن را برای فقهاء و شیعیان در قم می‌فرستد و می‌نویسد: "در این کتاب بنگرید و توجه کنید آیا چیزی مخالف دیدگاه‌های شماست"[۴۴] آنان در پاسخ می‌نویسند: "تمام کتاب صحیح است و فقط یک مورد مخالف و شاذ در آن موجود است"[۴۵]. حسین بن روح، می‌توانست کتاب را خدمت امام عصر (ع) عرضه کند، ولی چنین نکرد و آن را برای علمای قم فرستاد و با این کار، روش پسندیده‌ای را پی‌ریخت، تا شیعیان، خود به حل مشکلات علمی خویش بپردازند. این دوره، با مرگ آخرین سفیر امام عصر، ابو الحسن سمری در شعبان ۳۲۹، به پایان می‌رسد و در پاسخ به این سؤال که نایب بعد از شما کیست؟ می‌گوید: خدا را فرمانی است که خود به انجام می‌رساند. شش روز پیش از مرگ وی توقیعی صادر می‌شود مبنی‌ بر این‌که کسی را به عنوان جانشین خود برنگزیند و در پایان آن آمده است: "و به زودی از شیعیان من می‌آیند کسانی که ادعای مشاهده خواهند کرد. آگاه باشید، هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه، ادعای مشاهده کند، او، دروغگوی افتراءزننده است"[۴۶]. این آخرین پیام و سخنی است که از جانب حضرت، صادر شده و توسط نایب ویژه ایشان، به ما رسیده است»[۴۷].
۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«جماعت بسیاری در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرف‌یاب شده‌اند که به اسامی برخی از آنها اشاره می‌گردد:

  1. محمد بن عثمان عمری[۴۸]؛‏
  2. طریف ابو نصر[۴۹]؛
  3. ازدی[۵۰]‏؛
  4. ابراهیم ابن ادریس[۵۱].‏
مرحوم مجلسی در روایتی اسامی ۲۵۶ نفر از کسانی که در عصر غیبت صغرا به حضور حضرت مشرّف شده‌اند نام برده است[۵۲]»[۵۳].
۵. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«بعد از تولد حضرت مهدی (ع) و قبل از وفات امام حسن عسکری (ع) برخی از اصحاب و شیعیان خاص، هنگام تشرف به خدمت امام حسن عسکری (ع) به ملاقات امام مهدی (ع) رسیده‌اند. در این میان، ملاقات سعد بن عبد الله اشعری با حضرت مهدی (ع) و سؤالات وی از آن حضرت در حضور امام حسن عسکری (ع) معروف است[۵۴]. دومین ملاقات، مربوط به دیدار چهل نفر از اصحاب امام حسن عسکری (ع) با امام مهدی (ع) است که تفصیل آن‌را حسن بن ایوب بن نوح چنین بیان می‌دارد: ما برای پرسش درباره امام بعدی، به حضور امام حسن عسکری (ع) رسیدیم. در مجلس آن حضرت، چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمری - که بعدها از نایبان خاص امام زمان (ع) شد - به پاخاست و عرض کرد: می‌خواهم از موضوعی سؤال کنم که درباره آن، از من داناتری. امام (ع) فرمود: بنشین. عثمان با ناراحتی خواست از مجلس خارج شود. حضرت (ع) فرمود: هیچ‌کس از مجلس بیرون نرود. کسی بیرون نرفت و مدتی گذشت. در این هنگام، امام (ع) عثمان را صدا کرد. او به‌ پاخاست. حضرت فرمود: می‌خواهید به شما بگویم که برای چه به اینجا آمده‌اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: برای این به اینجا آمده‌اید که از حجت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلی. در این هنگام، پسری نورانی، مانند پاره ماه که شبیه‌ترین مردم به امام حسن عسکری (ع) بود، وارد مجلس شد. حضرت، با اشاره، به او فرمود: این، امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت، هلاک می‌شوید و دینتان تباه می‌گردد ..."[۵۵]. "نسیم"، خادم امام حسن عسکری (ع) نقل می‌کند که یک شب بعد از تولد صاحب الأمر (ع) نزد ایشان رفتم. ناگهان، نزد ایشان عطسه کردم. حضرت فرمود: یرحمک الله. نسیم می‌گوید: من، خوش‌حال شدم. حضرت (ع) فرمود: آیا از فوائد عطسه، به تو خبر بدهم؟. گفتم: آری. فرمود: عطسه، سه روز، امان از مرگ است."[۵۶]. بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز غیبت صغرا نیز این دیدارها ادامه داشت و علاوه بر نایبان خاص آن حضرت که دائما با ایشان ارتباط داشتند و به ملاقات آن حضرت می‌رسیدند، عده کثیری غیر از نایبان خاص نیز به دیدار آن حضرت رسیده‌اند. این ملاقات‌ها، تا آغاز غیبت کبرا ادامه داشته است. مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحار الأنوار، جلد پنجاه و دوم، روایات مختلف و فراوانی را از کسانی که به حضور امام زمان (ع) رسیده و آن‌ حضرت را ملاقات کرده‌اند، نقل کرده است. در اینجا، به ذکر چند نمونه اکتفا می‌شود:

  1. طریف می‌گوید: خدمت صاحب الزمان (ع) رسیدم ... حضرت فرمود: آیا مرا می‌شناسی؟ گفتم: آری. فرمود: من کیستم؟ گفتم: شما، مولای من و فرزند مولای من هستید. فرمود: این را از تو سؤال نکردم. گفتم: فدایت شوم! خودتان توضیح دهید. فرمود: من، خاتم اوصیا هستم و به دست من خداوند، بلا را از اهل من و شیعه من دفع می‌کند [۵۷].
  2. حمیری می‌گوید: از محمد بن عثمان عمری سؤال کردم: آیا صاحب الزمان را دیده‌ای؟ او گفت: آری و آخرین دیدار من با ایشان، در بیت الله الحرام بود. آن حضرت فرمود: خدایا! به جا آور آن‌چه را که به من وعده داده‌ای[۵۸].
  3. ابراهیم بن ادریس می‌گوید: "امام زمان (ع) را در حالی که بزرگ شده بود - یعنی بعد از وفات امام حسن عسکری (ع) - ملاقات کردم و دست و صورتش را بوسیدم"[۵۹]»[۶۰].
۶. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«جماعت بسیاری در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شده‌اند که به اسامی برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. محمد بن عثمان عمری[۶۱].
  2. طریف و ابونصر[۶۲].
  3. ازدی[۶۳].
  4. ابراهیم بن ادریس[۶۴].
  5. ابی عبداللّه بن صالح[۶۵].
  6. ابراهیم بن مهزیار[۶۶].
  7. محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر[۶۷].

و دیگران.

مرحوم مجلسی در روایتی اسامی ۲۶۵ نفر از کسانی که در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شده‌اند را نام برده است[۶۸]»[۶۹].

پانویس

  1. در روایت دیگری آمده: بعد از ۱۰ شب.
  2. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، ص ۴۳۰ و غیبت؛ طوسی؛ ص ۱۳۹.
  3. " هَذَا صَاحِبُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ وَ خَلِيفَتِي‏ عَلَيْكُمْ‏ وَ هُوَ الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ تَمْتَدُّ إِلَيْهِ‏ الْأَعْنَاقُ‏ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، ص ۴۳۱، چاپ تهران، سال ۱۳۹۵ هجری.
  4. " دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ (ع) وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِهِ‏ يُخْرِجُ‏ بَرَكَاتِ‏ الْأَرْضِ‏ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ (ع) مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ (ع) وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلَايَ فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ الْغُلَامُ (ع) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ- فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ فَمَا السُّنَّةُ الْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ بِهِ وَ لَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ‏ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ‏ وَ اكْتُمْهُ‏ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ‏ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، صص ۳۸۴-۳۸۵، چاپ تهران، سال ۱۳۹۵ هجری.
  5. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۳، ص ۴۳۷.
  6. از کسانی بود که امام مهدی (ع) را هنگام نماز بر پیکر امام عسکری (ع) مشاهده نموده بود.
  7. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۳، ص ۴۴۲، چاپ تهران، سال ۱۳۹۵هجری.
  8. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۳، ص ۴۴۲، چاپ تهران، سال ۱۳۹۵هجری.
  9. غیبت؛ طوسی؛ ص ۱۶۲، چاپ تهران، ۱۳۹۸.
  10. غیبت؛ طوسی؛ ص ۱۶۲ و بحار؛ مجلسی؛ ج ۵۲، ص ۱۴.
  11. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۳، صص ۴۶۵-۴۷۰ و غیبت؛ طوسی؛ صص ۱۵۹-۱۶۱.
  12. خدایا! آنچه را به من وعده فرمودی، عطا فرما؛ کمال الدین؛ صدوق؛ جلد ۲، صفحه ۴۴۰ و غیبت؛ طوسی؛ صص ۲۲۱-۲۲۲.
  13. کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۳، ص ۴۴۰ و غیبت؛ طوسی؛ ص ۲۲۲.
  14. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۱۸۰-۱۸۵.
  15. ابراهیم بن ادریس قمی، از یاران امام هادی (ع) و از راویان قمی است که از سوی رجال‌شناسان شیعه و اهل‌سنت، به راستی و درستی توصیف شده است (ر.ک: رجال الطوسی، ص ۳۸۳ ش ۵۶۳۸، رجال البرقی، ص ۵۹، قاموس الرجال، ج ۱، ص ۱۵۲ ش ۵۵).
  16. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۸، الغیبة، طوسی: ۲۶۸، ح ۲۳۲، الإرشاد، ج ۲، ص ۳۵۳، إعلام الوری، ج ۲، ص ۲۲۰، کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۴۰.
  17. در الخرائج والجرائح «ابو سعید غانم بن سعید هندی» آمده است.
  18. کلینی چند روایت از او نقل می‌کند که دلالت بر رؤیت و علاقه او به امام مهدی (ع) دارد (ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۴، ص ۳۳۱، ح ۷۰۲). در برخی منابع، «عبد الله بن صالح» آمده است.
  19. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۷، الإرشاد، مفید، ج ۲، ص ۳۵۲ (با عبارت مشابه)، کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۴۰، الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۰، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۶۰، ح ۴۶.
  20. در برخی نسخه‌ها: حاجب مادرانی آمده است که محتمل است احمد بن حسن مادرانی باشد (ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۴، ص ۳۵۹ پانوشت، ح ۷۱۵، اعیان الشیعة، ج ۲، ص ۴۹۸).
  21. به احتمال فراوان، در این جا مقصود، نماز مغرب است و عشا به معنای غروب است و یا راوی اشتباه گزارش‌کرده؛ زیرا آغاز وقت فضیلت عشاء، فراگیر شدن کامل شب، یعنی همان پیدا شدن همه ستاره‌هاست. در این باره، ر.ک: کتاب من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۲۰، تهذیب الأحکام، ج ۲، ص ۳۳ و ۲۵۴، ح ۴۱، و، ص ۲۵۷، ح ۶۱، م.
  22. الغیبة، طوسی، ص ۲۷۱، ح ۲۳۶، الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۵۷، ح ۳۵۰، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵، ح ۱۳.
  23. کلینی و صدوق در کمال الدین (ص ۴۳۷) از وی حدیث دارند (مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۴۲۸ ش ۱۰۲۹۲).
  24. در الغیبة طوسی «نسیم» آمده است و نسیم از معتمدان خلیفه بوده است. سیما ظاهراً اسم عَلَم برای برخی‌پیروان تُرک بنی عباس، مانند: غلامان و حاجبان و صاحبان برخی دیوان‌ها بوده است. در مرآة العقول (ج ۴، ص ۱۴) می‌گوید: سیما نام یکی از چاکران خلیفه بوده که او را برای ضبط اموال جعفر کذاب یا تحقیق در این باره که آیا امام عسکری (ع) فرزندی دارد یا نه، فرستاده بود. نیز ممکن است از طرف خود جعفر مأمور بوده است. در شرح اصول الکافی (ج ۶، ص ۲۳۵) آمده است که وی از غلامان جعفر کذاب بوده است.
  25. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۱، ح ۱۱، الغیبة، طوسی، ص ۲۶۷، ح ۲۲۹، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۳، ح ۷.
  26. نام علی بن ابراهیم بن مهزیار، در منابع رجالی نیست. این خبر، بر حسن و کمال وی دلالت دارد (ر.ک: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۷۷ ش ۹۵۵۸).
  27. ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۹۶، ح ۸۱۱.
  28. الکافی، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۲، الإرشاد، ج ۲، ص ۳۵۱، الغیبة، طوسی، ص ۲۶۸، ح ۲۳۰، إعلام الوری‌، ج ۲، ص ۲۱۸، کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۳۹، الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۲۴۰، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۳، ح ۸.
  29. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۲۹-۹۸.
  30. النجم الثاقب، ۲۰۸- ۲۱۰ چاپ علمیه اسلامیه.
  31. «یا عیسی ما کان لک أن ترانی لولا المکذبون القائلون بأین هو؟ ومتی‌ کان؟ وأین ولد؟ ومن رآه؟ وما الذی خرج إلیکم منه؟ وبأی شی‌ء نبأکم؟ وأی معجز أتاکم؟ أما والله لقد دفعوا أمیر المؤمنین مع مارووه وقدموا علیه، وکادوه وقتلوه، وکذلک آبائی (ع) ولم یصدقوهم ونسبوهم إلی‌ السحر وخدمة الجن إلی‌ ما تبین»؛ تبصرة الولی، ۱۹۷.
  32. کافی ۱، ۳۳۷- ۳۳۹، غیبت نعمانی، ۱۹۵.
  33. مرفوعاً یعنی حدیث دارای سند متصل به امام معصوم نیست.
  34. غیبت طوسی، ۱۶۴، احتجاج طبرسی ۲، ۲۹۸، وسائل الشیعه ۳، ۱۴۷.
  35. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۲۰۶-۲۰۹.
  36. کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق، تحقیق علی اکبر غفاری، ۴۳۴، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین؛ اعلام الوری امین الاسلام طبرسی، ۴۲۵.
  37. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص۴۱۵، ۴۱۷، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم.
  38. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص۳۹۷- ۴۱۲.
  39. تاریخ الغیبة الصغری، سید محمد صدر، ۴۰۴ دار المعارف للمطبوعات، بیروت. زمان مرگ عثمان بن سعید مشخص نیست و آنچه در این کتاب آمده، حدسی است.
  40. کتاب الغیبة شیخ طوسی، ۳۶۶.
  41. کتاب الغیبة شیخ طوسی، ۳۸۶.
  42. کتاب الغیبة شیخ طوسی، ۳۹۴.
  43. کتاب الغیبة شیخ طوسی، ۲۹۱؛ کمال الدین و تمام النعمه، ۴۸۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸، ۱۰۱.
  44. "انظروا فی هذا الکتاب و انظروا فیه شئ یخالفکم".
  45. کتاب الغیبة شیخ طوسی، ۳۹۰.
  46. کمال الدین و تمام النعمه، ۵۱۶.
  47. ذاکری، علی اکبر، ارتباط با امام زمان در عصر غیبت، چشم به راه مهدی، ص ۳۹-۴۱.
  48. کمال الدین، ص ۴۴۰
  49. همان، ص ۴۴۱.
  50. همان، ص ۴۴۴.
  51. ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۳۲۴.
  52. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۷۷۲.
  53. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۹۰.
  54. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۷۸- ۸۹.
  55. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.
  56. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  57. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  58. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰.
  59. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴.
  60. رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۷۴-۷۶.
  61. کمال الدین، ص ۴۴۰
  62. همان، ص ۴
  63. ]]همان، ص ۴۴۴
  64. ینابیع الموده، ج ۳، ص ۳۲۴
  65. همان، ص ۲۲۹
  66. همان، ص ۳۳۵
  67. الارشاد، ج ۲، ص ۳۵۱
  68. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱-۷۷
  69. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۲۰.