کدام یک از معصومان از غیبت امام مهدی خبر دادهاند؟ (پرسش)
کدام یک از معصومان از غیبت امام مهدی خبر دادهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
کدام یک از معصومان از غیبت امام مهدی خبر دادهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
پاسخ نخست
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در اینباره گفته است:
«پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (ع) قبلا غیبت مهدی را پیشبینی کرده و به مردم اطلاع داده بودند از باب نمونه: پیغمبر (ص) فرمود: سوگند به خداییکه مرا برای بشارت برانگیخت: قائم فرزندان من بر طبق عهدی که به او میرسد غائب میشود، بهطوری که بیشتر مردم خواهند گفت: خدا به آل محمد احتیاجی ندارد و دیگران در اصل تولدش شک میکنند. پس هرکس زمان غیبت را ادراک نمود باید دینش را نگهداری کند و شیطان را از طریق شک به خود راه ندهد مبادا که او را از ملت من بلغزاند و از دین خارج سازد. چنانکه قبلا پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. خدا شیطان را دوست و فرمانروای کفار قرار داده است[۱].
اصبغ بن نباته نقل میکند که: امیر المؤمنین (ع) حضرت قائم را یاد کرده فرمود: آگاه باشید که آنجناب بهطوری غائب میشود که شخص نادان خواهد گفت: خدا بآل محمد احتیاجی ندارد[۲].
امام صادق (ع) فرمود: اگر خبر غیبت امام خود را شنیدید انکار نکنید[۳] و "۸۸" حدیث دیگر.
از جهت این احادیث بود که مسلمین غیبت را برای قائم ضروری و از خصائص او میدانستند حتی کسانی را که احتمال مهدویت دربارهشان میدادند وادار به غیبت میکردند. ابو الفرج اصفهانی نوشته است: عیسی بن عبد الله نقل کرده که محمد بن عبد الله بن حسن از همان ایام کودکی در حالت غیبت و اختفا زندگی میکرد و مهدی نامیده شد[۴].
سید محمد حمیری میگوید: من درباره محمد بن حنفیه غلو داشتم و عقیدهمند بودم که غائب است. تا مدتی بدین عقیده غلط معتقد بودم تا اینکه خدا بر من منت نهاد و بهوسیله جعفر بن محمد صادق (ع) از آتش نجاتم داد و به راه راست هدایتم نمود. داستان از این قرار بود که وقتی امامت جعفر بن محمد با دلیل و برهان برایم ثابت شد، روزی به آن حضرت عرض کردم یا ابن رسول الله! در موضوع غیبت احادیثی از پدرانت به ما رسیده است و وقوع آن را حتمی شمردهاند، خواهشمندم بفرمایید که غیبت مذکور درباره چه شخصی به وقوع خواهد پیوست؟ امام صادق پاسخ داد: آن غیبت برای ششم از فرزندان من اتفاق خواهد افتاد و اوست امام دوازدهم بعد از رسول خدا که اولشان علی بن ابی طالب و آخرشان قائم بحق و بقیة الله و صاحب الزمان است. به خدا سوگند اگر غیبتش باندازه عمر نوح طول بکشد از دنیا خارج نمیشود تا اینکه ظاهر گردد و دنیا را پر از عدل و داد نماید.
سید حمیری میگوید: وقتی این مطلب را از مولایم جعفر بن محمد شنیدم حق برایم آشکار شد و به دست آنجناب از عقیده سابقم توبه کردم و در این موضوع اشعاری را سرودم(...) پس داستان غیبت مهدی موعود به دست عثمان بن سعید تأسیس نشده بلکه خداوند متعال غیبت را برایش مقدر نموده و پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، قبل از تولد پدرش آن را به مردم اطلاع داده بودند.
طبرسی مینویسد: اخبار غیبت ولی عصر قبل از تولد خودش و تولد پدر و جدش صادر شده و محدثین شیعه آنها را در اصول و کتابهایی که در عصر امام باقر و امام صادق (ع) تألیف شده است ضبط نموده بودند. از جمله ثقات محدثین حسن بن محبوب است. وی در حدود صد سال قبل از زمان غیبت، کتاب "مشیخه" را تألیف نموده و اخبار غیبت را در آن ثبت کرده است.
از جمله آنها این حدیث است: ابو بصیر میگوید: خدمت امام صادق (ع) عرض کردم: حضرت ابو جعفر میفرمود: قائم آل محمد دو غیبت دارد، یکی طولانی و دیگری کوتاه. پس حضرت صادق فرمود: آری یکی از آن دو غیبت از دیگری طولانیتر میشود.
بعد از آن مینویسد: ملاحظه کنید با پیشآمدن دو غیبت برای فرزند امام حسن عسکری (ع) چگونه صدق این احادیث ظاهر گشت[۵]!!.
محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی که در زمان غیبت صغری تولد یافته و در هنگام تألیف کتاب "غیبت" هشتاد و چندسال از عمر شریف امام زمان میگذشته است، در کتاب مذکور صفحه شش مینویسد: ائمه اطهار (ع) وقوع غیبت امام زمان را قبلا خبر داده بودند، اگر غیبت آنجناب اتفاق نمیافتاد، خود این موضوع، برای بطلان عقیده امامیه شاهدی میشد لکن خداوند متعال به واسطه غائب نمودن آن حضرت، صحت اخبار ائمه را آشکار ساخت»[۶].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای باقریزاده اشعری؛ |
---|
آقای محمد باقریزاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در اینباره گفته است:
«غیبت امام مهدی (ع) یکی از موضوعاتی است که به خاطر اهمیت داشتن آن، پیامبر (ص) و همه امامان (ص) درباره آن سخن گفتهاند. نمونهای از سخنان هر یک از معصومان بدین شرح است:
و در حدیثی دیگر میفرماید: هان! چنان غیبتی میکند که نادان میگوید: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست[۹].
در حدیثی دیگر آمده است: شنیدم که حسن بن علی (ع) میفرماید: "این امری (قیام) را که انتظار میکشید، واقع نمیشود، تا آن که از همدیگر بیزاری بجویید و برخی از شما، برخی دیگر را نفرین کنند و به صورت یکدیگر، آب دهان بیندازید و حتی برخی از شما، بعضی دیگر را کافر بخوانند". گفتم: پس در آن، خیری نیست؟ فرمود: "همه خیر، در آن است. آن هنگام، قائم ما قیام میکند و همه این کارهای نادرست را بر میاندازد"[۱۱].
و در حدیثی دیگر میفرماید: صاحب این امر (قیام)، دو غیبت دارد که در دومی ظهور میکند. پس اگر کسی نزد تو بیاید و بگوید که دستش را از خاک قبر او تکانده است [و تردیدی ندارد که او درگذشته است]، تصدیقش مکن[۱۶].
|
پانویس
- ↑ "قال رسول الله (ص): و الذی بعثنی بالحق بشیرا لیغیبن القائم من ولدی بعهد معهود الیه منی حتی یقول اکثر الناس: ما لله فی آل محمد حاجة، و یشک آخرون فی ولادته. فمن ادرک زمانه فلیتمسک بدینه و لا یجعل للشیطان علیه سبیلا بشکه فیزیله عن ملتی و یخرجه من دینی فقد اخرج ابویکم من الجنة من قبل، و ان الله عز و جل جعل الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون"؛ اثبات الهداة، ج ۶، ص ۳۸۶.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۶، ص ۳۹۳.
- ↑ "محمد بن مسلم قال سمعت ابا عبد الله (ع) یقول: ان بلغکم عن صاحبکم غیبة فلا تنکروها"؛ اثبات الهداة، ج ۶، ص ۳۵۰.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص ۱۶۵.
- ↑ کتاب «اعلام الوری» تألیف طبرسی، ط تهران سال ۱۳۳۸، ص ۴۱۶.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۲۷-۱۲۹.
- ↑ کمال الدین، ص ۵۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۷.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۰۲، ح ۹.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۱۵، ح ۲.
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷، ح ۴۲۹.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۱۷، ح ۳.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۱۹، ح ۲.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۲۶، ح ۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۹، ح ۱۲.
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۴۲۳، ح ۴۰۷.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۶، ح ۲.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۷۶، ح ۷.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۷۷، ح ۱.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۸۱، ح ۵.
- ↑ کمال الدین، ص ۴۰۹، ح ۹.
- ↑ إثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۷۰، ح ۶۸۵.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹–۱۳۳.
- ↑ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۳۳-۳۹.