گونههای مواسات چیست؟ (پرسش)
گونههای مواسات چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
گونههای مواسات چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در کتاب «سیره نبوی» در اینباره گفته است:
«این واژه برابر نهادن برادران در جان و مال و سایر امور را میرساند. بنابراین همه چیز را در بر میگیرد، و آن چه قابل مواسات باشد در عرصه مواسات اهل ایمان است، چنان در فقه الرضا (ع) درباره حقوق برادران دینی بر یکدیگر آمده است: «وَ مُوَاسَاتَهُمْ وَ مُسَاوَاتَهُمْ فِي كُلِّ مَا يَجُوزُ فِيهِ الْمُسَاوَاةُ وَ الْمُوَاسَاةُ»[۱].
در تمام عرصههایی که انسان نیاز به امنیت دارد، تکافل و مواسات از حقوق و تکالیف اهل ایمان نسبت به هم است. از همین رو در سخنان، زندگی، رفتار و کردار پیشوایان حق با تأکید فراوان به این جنبهها پرداخته شده است و بابهای روایی مربوط به تکافل و مواسات سرشار از جلوههای انسانی و ایمانی وجوه گوناگون این امور است. در خبری که جابر بن یزید جعفی از امام سجاد (ع) نقل کرده مواسات همه جانبه از حقوق مؤمنان بر یکدیگر شمرده شده است؛ این که اهل ایمان به شادی یکدیگر شاد و به اندوه هم اندوهگین میشوند، و در تمام کارها یار و دستگیر همدیگرند و در همه امور مادی با یکدیگر مواسات میکنند، و در واقع چون ریسمان واحدی هستند که در همه راحتیها و سختیها، نیکیها و ناگواریها شریکند[۲].
در این صورت است که اهل ایمان شایسته صفت برادری میشوند؛ و آنجا که تبعیض و ستم و تعدی به یکدیگر هست، رنگی از جامعه ایمانی نیست. سَماعه گوید: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) قُلْتُ قَوْمٌ عِنْدَهُمْ فُضُولٌ وَ بِإِخْوَانِهِمْ حَاجَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَيْسَ تَسَعُهُمُ الزَّكَاةُ أَ يَسَعُهُمْ أَنْ يَشْبَعُوا وَ يَجُوعَ إِخْوَانُهُمْ فَإِنَّ الزَّمَانَ شَدِيدٌ»[۳].
امام فرمود: «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَخْذُلُهُ وَ لَا يَحْرِمُهُ فَيَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَادُ فِيهِ وَ التَّوَاصُلُ وَ التَّعَاوُنُ عَلَيْهِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْعَطْفُ مِنْكُمْ يَكُونُونَ عَلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ فِيهِمْ- ﴿رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾[۴] مُتَرَاحِمِينَ»[۵].
اگر مواسات در زندگی اهل ایمان جلوه نماید، کسی در گرفتاری و محرومیت نمیماند، کسی به ذلت سؤال کشیده نمیشود، که اهل ایمان نباید اجازه دهند که برادران نیازمندشان به زبان آیند، بلکه باید در عین حفظ کرامت و عزت آنان با ایشان مواسات کنند. به بیان پیشوای عدالتگرایان، علی (ع): «ابْدَأْ بِالْعَطِيَّةِ مَنْ لَمْ يَسْأَلْكَ وَ ابْذُلْ مَعْرُوفَكَ لِمَنْ طَلَبَهُ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَرُدَّ السَّائِلَ»[۶].
در منطق پیشوایان دین، شیرینی زندگی حقیقی در روابط و مناسبات سراسر انسانی و ایمانی است. به تعبیر علی (ع): «أَفْضَلُ النَّوَالِ مَا وَصَلَ قَبْلَ السُّؤَالِ»[۷].
از رسول خدا (ص)، پیامآور تکافل و مواسات در والایی این امور روایت شده است که فرمود: «مَنْ عَالَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَوْمَهُمْ وَ لَيْلَتَهُمْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ تَعَالَى ذُنُوبَهُ»[۸].
اهتمام پیشوایان اسلام در مواسات و تکافل همهجانبهشان با مردم جهتگیری آنان را نشان میدهد. در خبری آمده است که امام سجاد (ع) شبها پس از تاریک شدن هوا و به خواب رفتن مردم از جا برمیخاست و هرچه خوراک در منزل بود جمع میکرد و در انبانی قرار میداد و در حالی که صورت خود را پوشانده بود آن را بر دوش میگرفت و به منزل نیازمندان میبرد و میان آنان تقسیم میکرد[۹]. وقتی آن حضرت از دنیا رفت و آن بزرگوار را غسل میدادند بر پشتش - در اثر انبانهای غذایی که شب هنگام به خانه همسایگان ناتوان و خانوادههای مستمند حمل میکرد - آثار زخم و جراحت مشاهده کردند[۱۰].
پیشوایان دین در وجوه مختلف مواسات پیشگام بودند و سفارش مینمودند که آن کس که نمیتواند با مال خود مواسات کند، عرصههای دیگر در برابر اوست[۱۱]. از رسول خدا (ص) روایت شده است: «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ مَالٌ فَمِنْ جَاهِكُمْ تَبْذُلُونَهُ لِإِخْوَانِكُمُ الْمُؤْمِنِينَ تَجُرُّونَ بِهِ إِلَيْهِمُ الْمَنَافِعَ وَ تَدْفَعُونَ بِهِ عَنْهُمُ الْمَضَارَّ»[۱۲].
از برخی روایات استفاده میشود که خداوند از مردمان درباره مسئولیتهای اجتماعیشان پرسش میکند و از همه وجوه مواسات و تکافل بازخواست مینماید که اهل ایمان در همه وجوه آن مسئولند. علامه حلی در الرسائل السعدیه از رسول خدا (ص) روایت کرده است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيَسْأَلُ الْعَبْدَ فِي جَاهِهِ كَمَا يَسْأَلُ فِي مَالِهِ فَيَقُولُ يَا عَبْدِي رَزَقْتُكَ جَاهاً فَهَلْ أَعَنْتَ بِهِ مَظْلُوماً أَوْ أَغَثْتَ بِهِ مَلْهُوفاً»[۱۳].
همین معنا در حدیث امام صادق (ع) آمده است که فرمود: «يُسْأَلُ الْمَرْءُ عَنْ جَاهِهِ كَمَا يُسْأَلُ عَنْ مَالِهِ يَقُولُ جَعَلْتُ لَكَ جَاهاً فَهَلْ نَصَرْتَ بِهِ مَظْلُوماً أَوْ قَمَعْتَ بِهِ ظَالِماً أَوْ أَغَثْتَ بِهِ مَكْرُوباً»[۱۴]
البته آنان که در نزدیکی یکدیگر به سر میبرند حقوقی همه جانبه بر یکدیگر دارند، چنان که در رساله حقوق امام سجاد (ع) درباره کسانی از این جمله، یعنی همسایگان چنین آمده است: «وَ أَمَّا حَقُّ الْجَارِ فَحِفْظُهُ غَائِباً وَ كَرَامَتُهُ شَاهِداً وَ نُصْرَتُهُ وَ مَعُونَتُهُ فِي الْحَالَيْنِ جَمِيعاً لَا تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَةً وَ لَا تَبْحَثْ لَهُ عَنْ سَوْءَةٍ لِتَعْرِفَهَا فَإِنْ عَرَفْتَهَا مِنْهُ عَنْ غَيْرِ إِرَادَةٍ مِنْكَ وَ لَا تَكَلُّفٍ كُنْتَ لِمَا عَلِمْتَ حِصْناً حَصِيناً وَ سِتْراً سَتِيراً لَوْ بَحَثَتِ الْأَسِنَّةُ عَنْهُ ضَمِيراً لَمْ تَتَّصِلْ إِلَيْهِ لِانْطِوَائِهِ عَلَيْهِ لَا تَسْتَمِعْ عَلَيْهِ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ لَا تُسْلِمْهُ عِنْدَ شَدِيدَةٍ وَ لَا تَحْسُدْهُ عِنْدَ نِعْمَةٍ تُقِيلُ عَثْرَتَهُ وَ تَغْفِرُ زَلَّتَهُ وَ لَا تَدَّخِرْ حِلْمَكَ عَنْهُ إِذَا جَهِلَ عَلَيْكَ وَ لَا تَخْرُجْ أَنْ تَكُونَ سِلْماً لَهُ تَرُدُّ عَنْهُ لِسَانَ الشَّتِيمَةِ وَ تُبْطِلُ فِيهِ كَيْدَ حَامِلِ النَّصِيحَةِ وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَةً كَرِيمَةً وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[۱۵].
بدینترتیب از مجموع نصوص فراوانی که در باب تکافل و مواسات وجود دارد در مییابیم که اهل ایمان نسبت به یکدیگر وظیفه تکافل عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دفاعی دارند. آنان موظفند از هر جهت یکدیگر را حفظ و حراست کنند و نیازهای هم را برطرف سازند. البته پیامبر اکرم (ص) با تشکیل حکومت تکافل را در چهرهای عمومی و فراگیر تحقق بخشید و مادام که دولت اسلامی با جهتگیری عدالت اجتماعی به تکافل نپردازد، این اصل در این وجه خود معنای شایسته خویش را نمییابد. قوانین مالی و اجتماعی اسلام خود گویای این واقعیت است. منابع مالی متعددی معین شده است تا زندگی مناسبی برای جامعه اسلامی و همه کسانی فراهم شود که در حد رفاه لازم نیستند؛ از جمله: زکات، خمس، انفال، نفقات، صدقات، وقف، حبس، هبه، وصیت، کفارات، قربانی، زکات فطر، خراج، جزیه، اموال بلا صاحب، تبرعات، نذورات و...
بدین ترتیب نظام تکافل در قالب سرپرستی اجتماعی پوشاننده همه نیازمندان، مستمندان، زمینگیران، از پا افتادگان، آوارگان، در راهماندگان، خانوادههای بیسرپرست و بدسرپرست، بیماران، معلولان، مجروحان، کودکان عقب افتاده، یتیمان، سالمندان، اسیران، زندانیان و جز اینان است. پیامبر خود متکفل این سرپرستی بود. نصوص فراوانی دراینباره وجود دارد. در حدیث امام صادق (ع) آمده است که رسول خدا (ص) فرمود: «أَنَا أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ عَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِي فَقِيلَ لَهُ مَا مَعْنَى ذَلِكَ فَقَالَ قَوْلُ النَّبِيِّ (ص) مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ فَالرَّجُلُ لَيْسَتْ لَهُ عَلَى نَفْسِهِ وِلَايَةٌ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ وَ لَيْسَ لَهُ عَلَى عِيَالِهِ أَمْرٌ وَ لَا نَهْيٌ إِذَا لَمْ يُجْرِ عَلَيْهِمُ النَّفَقَةَ وَ النَّبِيُّ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ مَنْ بَعْدَهُمَا أَلْزَمَهُمْ هَذَا فَمِنْ هُنَاكَ صَارُوا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مَا كَانَ سَبَبُ إِسْلَامِ عَامَّةِ الْيَهُودِ إِلَّا مِنْ بَعْدِ هَذَا الْقَوْلِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ إِنَّهُمْ آمَنُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ عَلَى عِيَالاتِهِمْ»[۱۶].
عملکرد حکومتی پیامبر و اوصیای آن حضرت در دوران حکومتشان بر همین منوال بود. در حکومت امیرمؤمنان علی (ع) تأمین اجتماعی تا بدان پایه رسیده بود که تکدی وجود نداشت و به طور نادر و استثنائی دیده میشد، چنان که در خبری آمده است: «مَرَّ شَيْخٌ مَكْفُوفٌ كَبِيرٌ يَسْأَلُ» (پیرمردی از کار افتاده دیده شد که دست نیاز به سوی مردم دراز کرده بود). «فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) مَا هَذَا» (امیر مؤمنان (ع) فرمود: این چیست؟) «فَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَصْرَانِيٌّ» (گفتند: ای امیرمؤمنان، مردی نصرانی است). «فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (ع) اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ» (امیر مؤمنان (ع) فرمود: هنگامی که جوان و توانا بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده است رهایش کردهاید! او را از بیتالمال تأمین کنید)[۱۷].
شکل مطرح شدن این ماجرا و برآشفتن امام از دیدن چنین صحنهای و نوع پرسش حضرت که «مَا هَذَا» (این وضع چیست؟) نشان دهنده آن است که نباید فقیر و نیازمندی وجود داشته باشد؛ و در حکومت کوتاه علی (ع) نیز چنین بوده است، یعنی در مناطقی که در اختیار علی (ع) بوده، فقر و ناداری تا بدان حد کاسته شده بوده است که دیدن یک مورد فقیر موجب شگفتی و اعتراض شدید حضرت را در پی داشته است.
سیره پیامبر اکرم (ص) بر این بود که همه مردمان به درستی تأمین شوند و این را از حقوق اجتماعی آنان میدانست و دولتها را بدان مکلف میساخت[۱۸]، چنان که از آن حضرت روایت شده است که میفرمود: «مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً فَعَلَيَّ وَ عَلَی الْوُلَاةِ مِنْ بَعْدِي مِنْ بَیْتِ الْمَالِ الْمُسْلِمِنَ»[۱۹].
رسول خدا (ص) در تبیین این جایگاه میفرمود: «أَنَا مَوْلَى مَنْ لَا مَوْلَى لَهُ»[۲۰]. و نیز میفرمود: «رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَوْلَى مَنْ لَا مَوْلَى لَهُ»[۲۱].
بنابراین مسئولیت و ضمان دولت دراینباره، ضمان اعاله است، یعنی اعاله افراد و تدارک امکانات و لوازم زندگی اشخاص به طور مکفی و در حد رفاه، به نحوی که هر اندازه میزان رفاه و آسایش عمومی بیشتر شود، وضع زندگی این اشخاص متناسب با مقتضیات روز تضمین و تأمین گردد[۲۲]. دراینباره امیرمؤمنان علی (ع) در نامهای به قثم بن عباس فرماندار خود در مکه نوشت: «وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَكَ مِنْ ذَوِي الْعِيَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِيباً بِهِ مَوَاضِعَ الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ إِلَيْنَا لِنَقْسِمَهُ فِيمَنْ قِبَلَنَا»[۲۳].
و نیز در عهدنامه مالک اشتر درباره طبقه پایین و عمل به وظیفه الهی درباره آنان، فرمانهای مؤکدی صادر نمود که زمامدار و حکومت باید به طور جدی به حال آنان که راه چاره ندارند و درماندهاند رسیدگی کند و مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان را زیر پوشش حمایتی قرار دهد و کاملاً تأمین نماید؛ و این که قسمتی از بیت المال و قسمتی از خالصجات دولتی در هر مکانی به این گروهها اختصاص یابد و حق همه آنان رعایت گردد[۲۴].
در پی این اهتمامهای همگانی - در همه وجوه - است که جامعه به امنیت لازم دست مییابد و به سوی سعادت پیش میرود: آن زمان که اهل ایمان حقّ تعاون و تکافل و مواسات را به جا آورند»[۲۵]
منبعشناسی جامع سیره اجتماعی معصومان
پانویس
- ↑ «و از جمله حقوق برادران بر یکدیگر مواسات کردن و مساوات ایشان در تمام اموری است که مساوات و مواسات جایز است». بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۲۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۳۲.
- ↑ «به امام صادق (ع) عرض کردم که گروهی دارای مال و ثروت بسیارند و عدهای سخت در مضیقهاند، به طوری که زکات هم در امورشان گشایشی ایجاد نمیکند، آیا درست است که در این دوران سختی، عدهای سیر و عدهای گرسنه به سر برند؟»
- ↑ «میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «مسلمانان با هم برادرند، نباید به یکدیگر ستم روا دارند و همدیگر را خوار سازند، و نباید به محرومیت هم راضی باشند. مسلمانان باید در این راه تلاش کنند، با هم بکوشند و مواسات و تعاون نمایند و به نیازمندان یاری رسانند که خداوند به رحمت و عطوفت میانشان فرمان داده است». الکافی، ج۴، ص۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۷؛ قریب به همین: کتاب المؤمن، ص۴۳.
- ↑ «پیش از آنکه سائل از تو درخواستی کند، تو خود در عطا کردن پیشقدم شو، و آن کس هم که از تو خیری میطلبد، از بذل آن دریغ مدار، و هرگز مباد آنکه سائل را رد کنی». شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ «بالاترین و شیرینترین عطاها بذل و بخششی است که بدون سؤال شخص نیازمند به او برسد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۱۱.
- ↑ «هر که خانوادهای از مسلمانان را در شبانه روزشان سرپرستی کند، خداوند گناهانش را ببخشد». الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۲۲.
- ↑ امالی الطوسی، ج۲، ص۱۹۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۶۱؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۴، ص۱۵۳؛ عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۸۳؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۲۲.
- ↑ تفسیر الامام العسکری (ع)، ص۵۲۰؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۶۳-۶۴؛ بحار الانوار، ج۷، ص۳۰۰، ج۷۴، ص۳۱۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲۷.
- ↑ ر.ک: ابوالحسن علی بن محمد بن حبیب الماوردی، ادب الدنیا و الدین، تحقیق محمد صباح، دار مکتبة الحیاة، بیروت، ۱۹۸۷ م. ص۳۳۳-۳۳۵.
- ↑ «اگر شما را مالی نیست، پس از آبرؤیتان برای برادران مؤمن خود بذل کنید تا به آنان منافع و خیر رسانید و مضرات و مشکلات را از ایشان دفع کنید». بحارالانوار، ج۷، ص۲۹۹؛ ج۷۴، ص۳۱۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲۷.
- ↑ «بیگمان خدای متعال از آبروی بندهاش پرسش میکند همچنان که از مالش پرسش خواهد کرد. پس میفرماید: ای بنده من، آبرو و اعتبارات را من روزی تو کردم، آیا با آن ستمدیدهای را یاری و یا گرفتار و درماندهای را فریادرسی کردی؟» عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۷۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲۹.
- ↑ «خداوند از آبروی انسان پرسش میکند همچنان که از داراییاش پرسش میکند. میفرماید: من برایت آبرو قرار دادم، آیا با آن ستمدیدهای را یاری کردی؟ آیا با آن به مبارزه و نابودی ستمگری شتافتی؟ آیا با آن گرفتاری را فریادرسی کردی؟» عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۶۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۴۲۹.
- ↑ «و اما حق همسایه این است که در وقتی که غایب است حقوق او را از هر جهت حفظ کنی، و وقتی که حاضر است احترام و تکریمش کنی. اگر به او ستمی شد به یاریاش برخیزی، چه حاضر باشد و چه غایب، از کمک کردن به او دریغ نمایی. در جستجوی عیبها و بدیهای او نباشی و اگر چیزی از عیبهای او را بدون این که اراده داشته باشی و بخواهی بفهمی پی بردی در مورد دانستههای خودت چون قلعه محکم و پرده ضخیمی باشی تا اگر نیزهها دلی را برای یافتنش بشکافند بدان نرسند. از طریقی که او بیخبر است مراقب گفتههای او در خانهاش مباشی. هنگام سختیها او را وامگذاری و در برابر نعمتهایی که دارد بر او حسد مبری. از خطایش درگذری و لغزشش را ببخشی. و اگر با تو جهالتی کرد بردباریات را از او دریغ مداری و از راه سازگاری با او بیرون نشوی. باید زبان ملامتگران و ناسزاگویان را از او بازداری و حیله مکار را از او دفع کنی و رفتاری بزرگوارانه با او داشته باشی. و جنبش و نیرویی نیست جز به خداوند». تحف العقول، ص۱۹۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۶۲.
- ↑ «من از هر مؤمنی به خود او سزاوارترم و پس از من این سزاواری را علی دارد. [عرض شد معنی این سخن چیست؟ فرمود:] فرمایش پیامبر است که هر کس بمیرد و از خود بدهی یا بازماندگانی بیسرپرست به جا بگذارد بر عهده من است [که بدهیاش را ادا کنم و بازماندگانش را سرپرستی نمایم] و هر کس بمیرد و مالی از خود به جا گذارد، از آن ورثه اوست، پس هرگاه مردی مالی نداشته باشد، بر خود ولایت ندارد و چون مخارج خانواده خود را نپردازد، بر آنان حق امر و نهی ندارد، و پیامبر و امیرمؤمنان (ع) و امامان پس از ایشان بدان ملزمند [که مخارج آنان را بپردازند]. از اینرو آنان نسبت به خود مردم از ایشان سزاوارترند و تنها چیزی که موجب شد همه یهود اسلام آورند، همین سخن رسول خدا (ص) بود، زیرا آنان درباره خود و خانواده خود احساس امنیت کردند و آسوده خاطر شدند [زیرا دانستند که نگهداری و کفالت خود آنان اگر بیسرپرست باشند و نیز خانواده ایشان پس از مرگشان، اگر مخارج و سرپرستی نداشته باشند، به عهده پیامبر و پس از او به عهده جانشینش یا دولت اسلامی است]». الکافی، ج۱، ص۴۰۶؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۰، ج۲۷، ص۲۴۸.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۹۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۹.
- ↑ نک: أبوالحسن علی بن عمر الدارقطنی، سنن الدارقطنی، الطبعة الرابعة، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۴، ص۸۵.
- ↑ «هر کس مالی به جا بگذارد از آن وارثان اوست، و هر کس [بمیرد و از خود] بدهی به جا بگذارد بر عهده من است [که بدهیاش را ادا کنم و بعد از من] بر عهده رهبران و جانشینان پس از من است که آن را از بیت المال مسلمانان بپردازند». کنزالعمال، ج۱۱، ص۱۴.
- ↑ «من سرپرست کسی هستم که سرپرست ندارد». کنزالعمال، ج۱۱، ص۱۱.
- ↑ «رسول خدا سرپرست کسی است که سرپرست ندارد». کنزالعمال، ج۱۱، ص۱۴.
- ↑ نک: محمد باقر الصدر، اقتصادنا، الطبعة الحادیة عشرة، دارالتعاریف للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۹ ق. ص۷۰۱؛ یوسف القرضاوی، مشکلة الفقر و کیف عاجلها الاسلام، مؤسسة الرسالة، بیروت، ص۱۰۸-۱۱۵.
- ↑ «و در مال خدا (اموال عمومی) که در نزد تو فراهم شده بنگر و آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزدیکت هستند بده، و آنان که مستمندند و سخت نیازمند، و مانده را نزد ما بفرست تا میان کسانی که نزد ما هستند قسمت کنیم». نهجالبلاغه، نامه ۶۷.
- ↑ نهجالبلاغه، نامه ۵۳.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۶۸۲-۶۹۰.