تدبیر در خانواده

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از آداب اساسی زندگی خانوادگی در راه و رسم نبوی، داشتن برنامه و تدبیر زندگی است. بهترین زندگی خانوادگی اگر بدون برنامه و بی‌تدبیر پیش رود با معضلات جدی روبه‌رو می‌شود و به بن‌بست می‌رسد.

واژه “تدبیر” از مادّه “دُبْر” و “دُبُر” به معنای پشت هر چیز، و عقب است، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ[۱]؛ و “تدبیر” تنظیم امور و ترتیب کارها و سامان دادن امور به بهترین نحو و استوراترین سازوکار است تا امور به عاقبت نیکو و نتیجه مطلوب برسد[۲]؛ و “تدبّر” تحقّق “تدبیر” و عاقبت‌اندیشی و اندیشیدن است. در این بحث نیز “تدبیر” به همین معنا آمده است، یعنی برنامه‌ریزی و اداره درست کارها و مدیریت صحیح امور برای رسیدن به نتیجه مطلوب و عاقبت نیکو، که زندگی بدون آن آشفته، متزلزل، گرفتار افراط و تفریط، و بدعاقبت است. پیامبر اکرم(ص) هشدار داده است: «مَا أَخَافُ‏ عَلَى‏ أُمَّتِي‏ الْفَقْرَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِمْ سُوءَ التَّدْبِيرِ»[۳].

اگر جامعه‌ای و یا خانواده‌ای همه‌گونه امکانات داشته باشند ولی از تدبیر و برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب و صحیح بهره‌مند نباشند، همه امکانات را هدر می‌دهند و از بین می‌برند، ولی اگر کم‌ترین امکانات را داشته باشند و دارای تدبیر و برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب و صحیح باشند، همان امکانات اندک را به بهترین وجه به کار می‌گیرند و زندگی خود را سروسامان می‌دهند و به نتیجه مطلوب می‌رسند. در آموزه‌های علی(ع) آمده است: «حُسْنُ‏ التَّدْبِيرِ يُنْمِي‏ قَلِيلَ‏ الْمَالِ‏ وَ سُوءُ التَّدْبِيرِ يُفْنِي كَثِيرَهُ»[۴]؛ «سُوءُ التَّدْبِيرِ سَبَبُ‏ التَّدْمِيرِ»[۵]؛ هر جا نابسامانی و آشفتگی و فقر هست، در درجه نخست باید به بی‌تدبیری در آنجا توجه کرد، چنان‌که امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است: «سُوءُ التَّدْبِيرِ مِفْتَاحُ‏ الْفَقْرِ»[۶].

هیچ‌چیز در زندگی مانند بی‌تدبیری و بدتدبیری خسارت‌بار نیست که بزرگ‌ترین آفت زندگی همین است. به بیان امیرمؤمنان علی(ع): «آفَةُ الْمَعَاشِ‏ سُوءُ التَّدْبِيرِ»[۷].

واقعیت این است که زندگی، جز در سایه تدبیر به درستی پیش نمی‌رود، و آنجا که بی‌تدبیری و بدتدبیری حکمفرماست، زندگی بی‌معناست. امام علی(ع) بر منبر کوفه فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ... لَا خَيْرَ فِي‏ دُنْيَا لَا تَدَبُّرَ [لَا تَدْبِیرَ] فِيهَا»[۸].

زندگی خانوادگی، بدون داشتن هدف و تنظیم و ترتیب راه‌کارهای مناسب برای دستیابی به هدف، زندگی را گرفتار حرکت‌های دورانی و درجا زدن‌های بی‌معنی می‌کند، و پس از مدتی احساس توقف و بیهودگی و پوچی، سایه شوم خود را بر سر خانواده می‌افکند و بر رفتارها و مناسبات تأثیر منفی می‌گذارد. پیامبر اکرم(ص) در هشداری مهم به عبدالله بن مسعود، فرمود: «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِذَا عَمِلْتَ‏ عَمَلًا فَاعْمَلْ‏ بِعِلْمٍ‏ وَ عَقْلٍ‏ وَ إِيَّاكَ وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلًا بِغَيْرِ تَدَبُّرٍ وَ عِلْمٍ فَإِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ»وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا[۹].

آیه شریفه اشاره به داستان زنی دارد به نام ریطه دختر عمرو بن کعب که در دوره جاهلیت می‌زیسته است و از صبح تا نیم‌روز، خود و کنیزانش، پشم‌هایی را که در اختیار داشتند می‌تابیدند و پس از آن فرمان می‌داد آنها را واتابند، که به همین سبب در میان عرب به سمبل حماقت معروف شده بود[۱۰].

تابیدن پشم و واتابیدن آن، نه تنها کاری بیهوده است که موجب آسیب دیدن پشم و اتلاف عمر و توان است؛ و رسول خدا(ص) بی‌تدبیری و بی‌برنامگی در زندگی را این‌گونه معرفی کرده است. بنابراین، لازم است تدبیر امور در زندگی خانوادگی به عنوان یک اصل اساسی، تکیه‌گاه زندگی باشد[۱۱].

فواید تدبیر امور

تدبیر امور در زندگی خانوادگی فواید بسیاری دارد که توجه به این فواید موجب می‌شود، تدبیر و برنامه‌ریزی، و دوراندیشی و آینده‌نگری جدی گرفته شود.

پیشگیری از خطاکاری، گرفتاری و پشیمانی

بسیاری از خطاکاری‌ها، گرفتاری‌ها و پشیمانی‌ها در زندگی خانوادگی، حاصل بی‌تدبیری و فقدان آینده‌نگری است، و پیامبر اکرم(ص) در آموزه‌های خود تأکید می‌کرد که پیروانش اهل تدبیر و آینده‌نگری باشند. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: مردی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) مرا نصیحت کن و به من اندرزی ده! حضرت فرمود: اگر نصیحت کنم، عمل می‌کنی؟ مرد گفت: آری، ای رسول خدا. پیامبر(ص) دوباره فرمود: اگر نصیحت کنم، عمل می‌کنی؟ مردپاسخ داد: آری، و باز پیامبر(ص) سخن خویش را تکرار کرد و مرد نیز اعلام آمادگی کرد، سپس پیامبر(ص) باارزش‌ترین نصیحت‌ها را که این همه بر آن تأکید کرده بود، چنین بیان فرمود: «فَإِنِّي أُوصِيكَ‏ إِذَا أَنْتَ‏ هَمَمْتَ‏ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ‏ فَإِنْ يَكُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ يَكُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ»[۱۲].

این عاقبت‌اندیشی در همه امور زندگی خانوادگی ضروری است، حرف‌ها، رفتارها، تصمیم‌ها، روابط و معاشرت‌ها. در آموزه‌های علی(ع) آمده است: «التَّدْبِيرُ قَبْلَ‏ الْفِعْلِ‏ يُؤْمِنُ‏ الْعِثَارَ»[۱۳].

همچنین آن حضرت در سفارش خود به حضرت مجتبی(ع) فرموده است: «مَنْ تَوَرَّطَ فِي الْأُمُورِ بِغَيْرِ نَظَرٍ فِي‏ الْعَوَاقِبِ‏ فَقَدْ تَعَرَّضَ‏ لِلنَّوَائِبِ‏»[۱۴].

بسیاری از سخن‌ها و عمل‌های نسنجیده، تصمیم‌گیری‌های شتابزده، روابط و معاشرت‌های عاقبت نیندیشانه موجب انواع تنش‌ها، درگیری‌ها، گرفتاری‌ها و خلاف‌ها می‌شود که پیامدی جز پشیمانی ندارد. امام علی(ع) در سفارشی به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود: «التَّدْبِيرُ قَبْلَ‏ الْعَمَلِ‏ يُؤْمِنُكَ مِنَ النَّدَمِ»[۱۵].[۱۶]

بسامانی زندگی

تدبیر امور در زندگی، روابط و مناسبات و گذران معاش را بسامان و منظم می‌سازد و از آشفتگی و بی‌نظمی زندگی و تبعات آن جلوگیری می‌کند. بی‌برنامه حرکت کردن و بدون آینده‌نگری تصمیم گرفتن و اقدام نمودن، زندگی را گرفتار هرج‌ومرج می‌نماید. به بیان امیرمؤمنان علی(ع): «صَلَاحُ‏ الْعَيْشِ‏ التَّدْبِيرُ»[۱۷].

بی‌تدبیری در زندگی به‌گونه‌ای اوضاع را درهم ریخته می‌کند که هرچه قرار و مدار تنظیم می‌شود، به نحوی گسسته می‌گردد و هیچ‌چیز در جای خود نمی‌ماند. امام علی(ع) فرموده است: «مَنْ‏ سَاءَ تَدْبِيرُهُ‏ بَطَلَ‏ تَقْدِيرُهُ‏»[۱۸].[۱۹]

بهره‌مندی مناسب از امکانات و دارایی

نقش تدبیر و برنامه‌ریزی در زندگی خانوادگی چنان است که هیچ‌چیز جایگزین آن نیست، به گونه‌ای که کم‌ترین امکانات و دارایی در پرتو درایت و تدبیرورزی، بیش‌ترین بهره‌وری را حاصل می‌کند و زندگی دچار تنگناهای سخت و گزنده نمی‌شود، درحالی‌که بی‌تدبیری و بی‌برنامگی، بیش‌ترین امکانات و دارایی را به باد فنا می‌دهد. به تعبیر امیر مؤمنان علی(ع): «سُوءُ التَّدْبِيرِ سَبَبُ‏ التَّدْمِيرِ»[۲۰].

بنابراین، در عین اهمیت امکانات لازم برای زندگی، آنچه نقش اصلی را دارد تدبیر و برنامه‌ریزی است، چنان‌که امام علی(ع) در حکمتی راهگشا فرموده است: « التَّلَطُّفُ‏ فِي‏ الْحِيلَةِ أَجْدَى‏ مِنَ‏ الْوَسِيلَةِ»[۲۱].[۲۲]

راه‌یابی در مواقع درماندگی

زندگی خالی از گرفتاری نیست و گاهی گرفتاری‌ها خانواده را در مرز درماندگی قرار می‌دهد؛ و آن‌چه در این مواقع گشاینده و نجات‌دهنده است، تدبیر درست امور و برنامه‌ریزی مناسب است. حضرت رضا(ع) در اندرزی والا فرموده است: «مَنْ‏ طَلَبَ‏ الْأَمْرَ مِنْ‏ وَجْهِهِ‏ لَمْ‏ يَزِلَ‏، فَإِنْ زَلَّ لَمْ تَخْذُلْهُ الْحِيلَةُ»[۲۳].

وقتی زندگی بی‌تدبیر و بدون برنامه پیش می‌رود، هر روز مشکلی رخ می‌نماید و تنگنایی جدید پیش می‌آید و روابط و مناسبات و اقدامات بی‌حساب و کتاب را آشفته‌تر از پیش می‌کند، تا جایی که ممکن است ادامه زندگی با بحران‌های سخت همراه شود. به بیان امیرمؤمنان علی(ع): «مَنْ‏ قَعَدَ عَنْ‏ حِيلَتِهِ‏ أَقَامَتْهُ‏ الشَّدَائِدُ»[۲۴].

بنابراین، بهترین یار و یاور در زندگی خانوادگی، برنامه‌ریزی و تدبیرورزی است که خود نشانه عقل و خردورزی است: « أَدَلُّ شَيْ‏ءٍ عَلَى غَزَارَةِ الْعَقْلِ‏ حُسْنُ‏ التَّدْبِيرِ»[۲۵].[۲۶]

لوازم تدبیر امور

تدبیر امور در زندگی خانوادگی ملازم پاسداشت اموری است که به مواردی از آنها اشاره می‌شود.

هدف‌گذاری

داشتن اهداف[۲۷] مشخص در زندگی خانوادگی در سروسامان دادن به آن نقش اساسی دارد. اینکه زن و مرد بدانند برای چه در کنار هم قرار گرفته‌اند و به کدام سمت می‌خواهند بروند، زندگی را معنادار و جهت‌دار می‌سازد؛ و نیز هدف‌گذاری در تربیت فرزند از مبانی تربیت است[۲۸].

اگر انسان بداند به کجا می‌خواهد برود، برای وصول به هدف خود را آماده می‌کند، تلاش‌هایش جهت می‌یابد، راه‌های رسیدن به هدف را مشخص می‌سازد، مناسب‌ترین مسیر را انتخاب می‌کند و امکانات لازم را فراهم می‌نماید. صدر المتألهین از قول امیر مؤمنان علی(ع) آورده است: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءًا عَرِفَ مِنْ أَیْنَ وَ فِي أَیْنَ وَ إِلی أَیْنَ»[۲۹].

شأن انسان مؤمن این است که اهداف خود را بشناسد و با برنامه‌ریزی به سوی آنها گام بردارد و از اتلاف نیرو و امکانات، و پراکنده‌کاری پرهیز نماید. از امام علی(ع) روایت شده است که فرمود: «الْمُؤْمِنُونَ‏ هُمُ‏ الَّذِينَ‏ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ‏»[۳۰].[۳۱]

پیش‌بینی

پیش‌بینی در زندگی بدین معناست که برای رسیدن به اهداف، مناسب‌ترین مسیر و عملی‌ترین شیوه در نظر گرفته شود، و برای طی کردن مسیر، امکانات لازم دیده شود، و مشکلات احتمالی لحاظ گردد و برنامه زندگی به گونه‌ای تنظیم شود که در عمل با مشکل کم‌تری روبه‌رو گردد و با توفیق بیش‌تری توأم باشد. این‌گونه است که آسیب‌پذیری در زندگی به شدت کاهش می‌یابد و خانواده از فرورفتن در کارهایی که پشیمانی به دنبال دارد در امان می‌ماند. امام صادق(ع) فرموده است: «إِنَّ صَاحِبَ الدِّینِ فَکَّرَ وَ أَبْصَرَ الْعَاقِبَةَ فَأَمِنَ‏ النَّدَامَةَ»[۳۲].

شأن انسان خردمند این است که در حرکت به سوی اهداف خود، به دور از خیال‌پردازی و توهم‌گرایی، پیش‌بینی‌های لازم را انجام دهد و آگاهانه حرکت کند. در آموزه‌های امیر مؤمنان علی(ع) آمده است: « أَعْقَلُ‏ النَّاسِ‏ أَنْظَرُهُمْ‏ فِي‏ الْعَوَاقِبِ‏»[۳۳].

کسی که آینده را بهتر ببیند، بی‌گمان در زندگی موفق‌تر خواهد بود. به تعبیر امام علی(ع): «إِذَا لَوَّحْتَ‏ الْفِكْرَ فِي‏ أَفْعَالِكَ‏ حَسُنَتْ عَوَاقِبُكَ فِي كُلِّ أَمْرٍ»[۳۴].

پیش‌بینی در زندگی خانوادگی نسبت به نیازها، زمان‌بندی کارها و مراحل پیشبرد امور زمینه‌ساز توفیق در زندگی است، مانند پیش‌بینی نیازهای مادی و اولویت‌بندی آنان در زندگی و پرهیز از تقدم و تأخرهای نابجا، یا زمان‌بندی مناسب برای فرزنددار شدن، و مرحله‌بندی تدریجی برای رسیدن به خواسته‌های مادی و معنوی و این امر هنری مهم در زندگی است. به بیان امام علی(ع): «الْحَزْمُ‏ صِنَاعَةٌ؛ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ‏ السَّلَامَةُ؛ مَنْ‏ لَمْ‏ يُقَدِّمْهُ‏ الْحَزْمُ‏ أَخَّرَهُ‏ الْعَجْزُ»[۳۵].[۳۶]

نظرخواهی، رای‌زنی و تجربه‌اندوزی

از لوازم اساسی تدبیر امور در زندگی نظر گرفتن از صاحبان اندیشه، رای زدن و مشورت کردن، و بهره‌گرفتن از تجربه‌ها است که این امر کمک مؤثری برای توفیق یافتن در زندگی است.

زن و مرد لازم است روی پای خود بایستند و استقلال خانواده را پاس بدارند و از دخالت‌های دیگران و نزدیکان در زندگی خود برحذر باشند، اما آنان از نظرخواهی و رای‌زنی و تجربه‌اندوزی بی‌نیاز نیستند و نباید در این امر بی‌تدبیری کنند و خود را از منبع و تکیه‌گاهی مهم و کارساز بی‌بهره سازند. رسول خدا(ص) فرموده است: «لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ‏ مِنَ‏ الْمُشَاوَرَةِ»[۳۷].

دوراندیشی اقتضا می‌کند که انسان از دیدگاه راهنمایان صاحب اندیشه بهره گیرد تا به راه درست رهنمون شود، چنان‌که پیامبر اکرم(ص) بدین قاعده راه نشان داده است: «الْحَزْمُ‏ أَنْ‏ تَسْتَشِيرَ ذَا الرَّأْيِ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ»[۳۸]؛ «مَا مِنْ‏ رَجُلٍ‏ يُشَاوِرُ أَحَدَاً إِلَّا هُدِيَ إِلَى الرُّشّدِ»[۳۹].

انسان نمی‌تواند بی‌توجه به تجربه‌ها در زندگی، به خوبی برنامه‌ریزی و تدبیر کند. امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است: «الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ‏ وَ الْحَزْمُ بِالتَّجَارِبِ»[۴۰].

بهره‌گرفتن افراد در زندگی از تجربه دیگران، به ویژه اهتمام زوج‌های جوان در این امر، زمینه درست عمل نمودنشان را فراهم می‌کند، چنان‌که امام علی(ع) فرموده است: «مَنْ‏ حَفِظَ التَّجَارِبَ‏ أَصَابَتْ‏ أَفْعَالُهُ‏»[۴۱].[۴۲]

سرپرستی مسئولانه

با تشکیل خانواده دوران تجرد پایان می‌یابد و اقتضای زندگی خانوادگی روابط و مناسبات مسئولیت‌پذیرانه است. زن و مرد هر دو نقش سرپرستی دارند و لازم است این نقش را بشناسند و با حقوق و حدود آن آشنا باشند و در قبال آن مسئولانه رفتار کنند. ادامه روابط و مناسبات دوران تجرد، زندگی باری به هر جهت، مسئولیت‌ناپذیری، مقید نبودن به وظایف زندگی خانوادگی، پاسخگو ندانستن خود نسبت به تصمیم‌ها و کردارها، بی‌توجهی به نقش مادری و پدری، به گردن یکدیگر انداختن مسئولیت‌ها و شانه خالی کردن از وظایف خانوادگی و زناشویی و... زندگی را مختل و آشفته و پرتنش می‌سازد. رسول خدا(ص) در آموزه‌ای والا، پیروان خود را به سرپرستی مسئولانه فراخوانده و فرموده است: «أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رعِيَّته، فَالْأَمِیرُ عَلَی النَّاسِ رَاعٍ و هَوَ مَسْؤُولٌ عَنْ رعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَی أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسْؤولٌ عَنْهُمْ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَی بَيْتٍ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِي مَسْؤُولَةٌ عَنْهُمْ»[۴۳].

مرد و زن هر دو نقش سرپرستی دارند و به تناسب نقششان مسئول و پاسخگویند. مرد در اداره خانواده و ادای حقوق اعضای آن و تأمین درست و همه‌جانبه مسئول است، و زن در سرپرستی خانواده و تدبیر نیکو ورزیدن در امور خانواده مسئولیت دارد[۴۴].

لازمه تدبیر در زندگی، تلقی مسئولانه از زندگی مشترک و مسائل خانواده است، و اینکه زن و مرد نسبت به تمام اعمال و رفتار خود باید پاسخگو باشند. امیرمؤمنان علی(ع) در رهنمودی گرانقدر فرموده است: «فَإِنِّي‏ أُوصِيكُمْ‏ بِتَقْوَى‏ اللَّهِ‏ وَ الْعَمَلِ‏ بِمَا أَنْتُمْ‏ عَنْهُ‏ مَسْئُولُونَ فَأَنْتُمْ بِهِ رَهْنٌ وَ أَنْتُمْ إِلَيْهِ صَائِرُونَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ[۴۵] وَ قَالَ: وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ[۴۶] وَ قَالَ: فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۷] فَاعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ اللَّهَ سَائِلُكُمْ عَنِ الصَّغِيرِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرِ»[۴۸].

شما را درباره عمل به چیزی که از آن بازخواست می‌شوید به پروا داشتن از خدا سفارش می‌کنم، که شما در گرو آن هستید و به سوی آن رهسپارید. خدای عز و جل می‌فرماید: “هرکسی در گرو دستاورد خویش است” و می‌فرماید: “و خداوند شما را از عقوبت خود برحذر می‌دارد، و بازگشت [همه]به سوی خداست” و می‌فرماید: “پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان درباره آنچه می‌کرده‌اند، پرسش می‌کنیم”. بدانید ای بندگان خدا، که خداوند شما را از اعمالتان - از خرد و کلان - بازخواست خواهد کرد.

این احساس که انسان برای هر عمل و رفتارش بازخواست می‌شود و باید پاسخگو باشد، زمینه تدبیر لازم برای اعمال و رفتار را فراهم می‌کند؛ و رسول خدا(ص) فرموده است: «إِنَّ اللَّه تَعَالَی سَائِلٌ كُلُّ رَاعٍ عَمَّا اِسْتَرْعَاهُ؛ أحَفِظَ ذَلِكَ أَمْ ضَيَّعَهُ حَتَّی یَسْأَلَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ»[۴۹].[۵۰]

تدبیر مقتصدانه

از لوازم مهم تدبیر امور در زندگی خانوادگی برنامه‌ریزی مقتصدانه است؛ یعنی تنظیم و مدیریت اقتصادی خانواده به گونه‌ای که زندگی دچار افت‌وخیزهای آسیب‌زا نشود و معتدل و در گشایشی معقول پیش رود. بی‌برنامگی اقتصادی در زندگی خانوادگی موجب زیاده‌روی و ولخرجی، یا تنگنا و کمبود می‌گردد، و مطلوب آن است که اقتصاد خانواده در پرتو تدبیری عاقلانه، مبتنی بر اعتدال و میانه‌روی، و دوراندیشی و آینده‌نگری سامان یابد؛ اقتصادی به دور از اسراف (بیش از اندازه بایسته و شایسته مصرف کردن)[۵۱]، تبذیر (ریخت و پاش کردن و هدر دادن امکانات)[۵۲]، اتراف (فرورفتن در لذت‌طلبی و هوسرانی و خوشگذرانی)[۵۳]، و اتلاف (تلف کردن و از بین بردن امکانات و دارایی‌ها)[۵۴].

تدبیر مقتصدانه به معنای تنگ گرفتن اقتصادی در زندگی خانوادگی نیست، بلکه برنامه‌ریزی خردمندانه اقتصادی است، به‌گونه‌ای که زندگی خانوادگی معتدل و میانه، و مبتنی بر بایسته‌ها و شایسته‌های یک زندگی اقتصادی اداره شود، چنان‌که روایات نبوی گویای چنین امری است: «الِاقْتِصَادُ فِي‏ النَّفَقَةِ نِصْفُ‏ الْمَعِيشَةِ»[۵۵]. «الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَيْشِ [الْمَعِيشَةِ] وَ مَا عَالَ‏ امْرُؤٌ فِي‏ اقْتِصَادِهِ‏»[۵۶].

اندازه نگه داشتن در اقتصاد خانواده و برنامه‌ریزی درست چنان جایگاهی دارد که بخش عمده‌ای از بار زندگی را برمی‌دارد و زمینه‌ساز روابط سالم می‌گردد، چنان‌که در تعابیر نبوی آمده است: «التَّقْدِيرُ فِي‏ النَّفَقَةِ نِصْفُ‏ الْعَيْشِ‏، التَّقْدِيرُ نِصْفُ‏ الْمَعِيشَةِ»[۵۷].

«التَّدْبِيرُ نِصْفُ‏ الْمَعِيشَةِ [الْعَيْشِ‏]»[۵۸].

از جمله شاخصه‌های زندگی سالم خانوادگی، تدبیر مقتصدانه است، و این امر مایه برکت در خانواده است، چنان‌که از امیر مؤمنان علی(ع) وارد شده است: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ‏ الِاقْتِصَادَ وَ حُسْنَ‏ التَّدْبِيرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِيرِ وَ الْإِسْرَافَ»[۵۹].

میانه‌روی در امور مالی و صرفه‌جویی، راه زندگی را هموار می‌کند و روابطی خداپسندانه را بر اقتصاد خانواده حاکم می‌سازد. رسول خدا(ص) فرموده است: «‏ مَا مِنْ‏ نَفَقَةٍ أَحَبَّ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ مِنْ‏ نَفَقَةِ قَصْدٍ»[۶۰].

اگر تدبیر مقتصدانه در زندگی نباشد، همه تلاش‌ها در معرض هدر رفتن قرار می‌گیرد. ابن ابی الحدید معتزلی از قول امام علی(ع) آورده است: «لَا مَالَ لِمَنْ لَا تَدْبِیرَ لَهُ، وَ لَا عَیْشَ لِمَنْ لَا رِفْقَ لَهُ»[۶۱].

آن میزان که تدبیر مقتصدانه زندگی را بسامان می‌سازد، مال فراوان نمی‌سازد؛ و آنجا که بی‌تدبیری و بدتدبیری وجود دارد، مال و دارایی به زندگی کمکی نمی‌کند. امیرمؤمنان علی(ع) در سفارش‌های خود به فرزندش حسن(ع) فرموده است: «حُسْنُ‏ التَّدْبِيرِ مَعَ‏ الْكَفَافِ‏ أَكْفَى لَكَ مِنَ الْكَثِيرِ مَعَ الْإِسْرَافِ»[۶۲].

مال و دارایی فراوان همراه با اسراف، مانند نداشتن است؛ و تدبیر درست معاش، عین داشتن است. در مدرسه نبوی از نشانه‌های ایمان، تدبیر درست معاش است که امام صادق(ع) فرموده است: «الْمُؤْمِنُ‏ حَسَنُ‏ الْمَعُونَةِ خَفِيفُ الْمَئُونَةِ جَيِّدُ التَّدْبِيرِ لِمَعِيشَتِهِ»[۶۳].

امیرمؤمنان علی(ع) در حکمتی والا، برای این خوب اداره کردن، چنین سفارش کرده است: «كُنْ‏ سَمِحاً وَ لَا تَكُنْ‏ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً»[۶۴].

در تدبیر درست معاش توجه به نکوداشت مال از آموزه‌های مهم نبوی است، چنان‌که رسول خدا(ص) در پاسخ به پرسش شمعون بن لاوی، از نوادگان یهودا، حواری عیسی(ع) درباره آنچه از متانت و بزرگواری نشأت می‌گیرد، فرمود: «أَمَّا الرَّزَانَةُ فَيَتَشَعَّبُ‏ مِنْهَا... اسْتِصْلَاحُ الْمَالِ»[۶۵].

نکوداشت مال و ثروت، با بهینه استفاده کردن، بهینه نگهداری نمودن، و بهینه تعمیر کردن است، چنان‌که پیامبر اکرم(ص) خود چنین رفتار می‌نمود. از عایشه روایت شده است که رسول خدا(ص) در خانه برای نکوداشت مال چنین می‌کرد: «... يَخْصِفُ نَعْلَهُ، وَيَخِيطُ ثَوْبَهُ، وَيَرْقَعُ دَلْوَهُ»[۶۶].

در منطق نبوی تعمیر و نگهداری امکانات زندگی نشانهبزرگواری است، چنان‌که آن حضرت فرموده است: «مِنَ الْمُرُوءَةِ اسْتِصْلَاحُ‏ الْمَالِ‏»[۶۷].

در آموزه‌های پیشوایان دین تدبیر مقتصدانه در زندگی و نکوداشت مال و دارایی از نشانه‌های ایمان معرفی شده است و هدر دادن امکانات و خوب نگه‌داری نکردن از مال و اصلاح نکردن دارایی امری سخت نکوهیده اعلام شده است[۶۸]. امام صادق(ع) فرموده است: «إِصْلَاحُ‏ الْمَالِ‏ مِنَ‏ الْإِيمَانِ‏»[۶۹].

اعضای خانواده همه در نکوداشت مال و دارایی مسئولند و لازم است در این امر یکدیگر را همراهی نمایند. حضرت رضا(ع) فرموده است: «مَا أَفَادَ عَبْدٌ فَائِدَةً خَيْراً مِنْ‏ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ، إِذَا رَآهَا سَرَّتْهُ، وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ»[۷۰].[۷۱]

تدبیر اوقات زندگی

از لوازم مهم تدبیر امور زندگی خانوادگی، تدبیر اوقات آن است به گونه‌ای که فرصت لازم برای هر چیز فراهم شود و بیش‌ترین بهره‌وری از وقت حاصل آید. رسول خدا(ص) خود چنین بود و اوقات زندگی‌اش را به خوبی تدبیر می‌نمود و وقت لازم را برای هر کار تنظیم می‌کرد و از وقت‌گذاری در خانواده و برای اعضای آن غفلت نمی‌ورزید، چنان‌که در حدیث حضرت حسین(ع) آمده است: «سَأَلْتُ أَبِي(ع) عَنْ مَدْخَلِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ كَانَ‏ دُخُولُهُ‏ لِنَفْسِهِ‏ مَأْذُوناً لَهُ‏ فِي‏ ذَلِكَ‏ فَإِذَا أَوَى إِلَى مَنْزِلِهِ جَزَّأَ دُخُولَهُ ثَلَاثَةَ أَجْزَاءٍ جُزْءاً لِلَّهِ تَعَالَى وَ جُزْءاً لِأَهْلِهِ وَ جُزْءاً لِنَفْسِهِ»[۷۲].

تدبیر اوقات زندگی زمینه لازم برای رسیدگی به همه امور را فراهم می‌کند، و رسول خدا(ص) به پیروان خود می‌آموخت که اوقات خود برنامه‌ریزی کنند و از آن به درستی بهره گیرند و ضروریات زندگی را نادیده نگیرند، چنان‌که فرمود در صحف ابراهیم آمده است: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ مَا لَمْ‏ يَكُنْ‏ مَغْلُوباً عَلَى عَقْلِهِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَاتٌ سَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيمَا صَنَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ سَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا بِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلَالِ فَإِنَّ هَذِهِ السَّاعَةَ عَوْنٌ لِتِلْكَ السَّاعَاتِ وَ اسْتِجْمَامٌ لِلْقُلُوبِ وَ تَوْزِيعٌ لَهَا»[۷۳].

لازم است زن و شوهر به تناسب شرایط اجتماعی و اقتصادی خود اوقات زندگی را تقسیم و تنظیم کنند و برای همه امور وقتی مناسب لحاظ نمایند و آن را به درستی مدیریت کنند. تقسیم اوقات به سه، چهار و... قسمت و مشخص کردن هر قسمت برای کاری معین و متناسب با وقت در نظر گرفته شده و بهره درست را در هر قسمت بردن از ضروریات زندگی خانوادگی است. تقسیم اوقات در روایات به سه یا چهار قسمت و بیان محتوای آنها، معین و منحصر به همین‌ها نیست، بلکه این موارد بیانگر قاعده‌ای در زندگی و جهت دادن به محتوای اوقات آن است. در حدیث امام کاظم(ع) آمده است: «اِجْتَهِدُوا فِي‏ أَنْ‏ يَكُونَ‏ زَمَانُكُمْ‏ أَرْبَعَ‏ سَاعَاتٍ‏ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ»[۷۴].[۷۵]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  2. التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۶-۱۶۷.
  3. «من درباره امتم از فقر نگران نیستم، بلکه درباره ایشان از بدتدبیری نگرانم». عوالی اللآلی، ج۴، ص۳۹.
  4. «تدبیر نیکو، دارایی اندک را رشد می‌دهد، و بدی تدبیر، ثروت بسیار را به باد فنا می‌دهد». شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۸۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۷.
  5. «بدی تدبیر، موجب ویرانی و نابودی است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۳۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۱ [به صورت: «سَبَبُ‏ التَّدْمِيرِ سُوءُ التَّدْبِيرِ»].
  6. «بدی تدبیر، کلید فقر است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۱۳۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۴.
  7. «آفت زندگانی، بی‌تدبیری است». شرح غررالحکم، ج۳، ص۱۱۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۸۲.
  8. «مردم! دنیایی که در آن تدبیر و برنامه‌ریزی و عاقبت‌اندیشی نباشد، خیری در آن نیست». المحاسن، ج۱، ص۵؛ بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۴، ج۲، ص۱۱۷، ج۷۰، ص۳۰۷.
  9. «ای پسر مسعود! هرگاه کاری را انجام دادی، از روی علم و عقل انجام ده، و بپرهیز از اینکه کاری را بی‌تدبیر و بدون آگاهی انجام دهی، که بی‌گمان خداوندی - که باشکوه باد بزرگی او - می‌فرماید: “و مانند آن [زنی]که رشته خود را پس از محکم بافتن، [یکی‌یکی] از هم می‌گسست مباشید”». بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۱۰.
  10. تفسیر التبیان، ج۶، ص۴۲۱؛ تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲.
  11. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص۴۸۱.
  12. «من تو را سفارش می‌کنم به اینکه هر زمان تصمیم گرفتی کاری انجام دهی، در عاقبت آن کار بیندیش، پس اگر عاقبت آن رشد بود [و کاری درست بود] انجامش دهی و اگر عاقبت آن گمراهی و تباهی بود، از آن دست بکشی و رهایش کنی». قرب الاسناد، ص۶۵-۶۶؛ الکافی، ج۸، ص۱۵۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۳۳؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۳۹.
  13. «تدبیر پیش دست زدن به کار، از لغزش ایمن می‌سازد». غررالحکم، ج۱، ص۷۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸.
  14. «هرکه بدون دقّت در عاقبت کار، به کاری درآید، خود را در معرض گرفتاری‌ها قرار دهد». تحف العقول، ص۶۰؛ نزهة الناظر و تنبیه الخواطر، ص۹۸؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۳۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۰۶.
  15. «تدبیر پیش از دست زدن به کار، تو را از پشیمانی ایمن خواهد داشت». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۸؛ امالی الصدوق، ص۳۶۳؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۲۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۰۶.
  16. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۴.
  17. «بسامانی زندگی در گرو تدبیر است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۹۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۰۳.
  18. «هرکه تدبیرش بد باشد، اندازه زدن‌های او باطل گردد». شرح غررالحکم، ج۵، ص۲۱۶؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۲.
  19. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۵.
  20. «بدی تدبیر، موجب ویرانی و نابودی است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۳۱.
  21. «دقت در برنامه‌ریزی، سودمندتر از امکانات و دارایی است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۱۱۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۶۲.
  22. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۶.
  23. «هر کسی کاری را از راهش بجوید نلغزید، و اگر هم لغزید در چاره کردنش در نمی‌ماند». رضی الدین علی بن یوسف بن علی بن المطهر الحلی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، تحقیق السید مهدی الرجائی، الطبعة الاولی، مکتبة المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۸ ق. ص۲۹۷؛ شمس الدین أبوعبدالله محمد بن مکی (الشهید الأول)، الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، الطبعة الاولی، دارالاعراف، بیروت، ۱۴۱۳ ق. ص۵۱؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۴۰، ج۷۸، ص۳۵۳.
  24. «هر که از تدبیر و چاره‌اندیشی بازنشیند، با سختی‌ها درگیر شود». شرح غررالحکم، ج۵، ص۳۴۴؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۱.
  25. «بهترین دلیل بر خرد شما، حسن تدبیر است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۲۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۱۷.
  26. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۶.
  27. «هدف عبارت است از نقطه‌ای که کوشش‌ها معطوف به رسیدن به آن است». سید مهدی الوانی، مدیریت عمومی، چاپ سیزدهم، نشر نی، ۱۳۷۸ ش. ص۶۹.
  28. ر. ک: سیری در تربیت اسلامی، ص۷۷-۹۲(بخش مبانی تربیت، فصل اهداف تربیت).
  29. «خدا رحمت کند انسانی را که بشناسد از کجاست، در کجاست و به سوی کجاست». صدر الدین محمد بن ابراهیم الشیرازی (صدر المتألهین)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (الاسفار الاربعة)، مکتبة المصطفوی، قم، ۱۳۷۸ ق. ج۸، ص۳۵۵.
  30. «مؤمنان آنانند که آن‌چه را در پیش روی دارند بشناسند». کمال الدین أبوسالم محمد بن طلحة النصیبی الشافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، طبع حجری، طهران، ۱۲۸۷ ق. ص۵۳.
  31. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۸.
  32. «دیندار می‌اندیشد و پایان کار را می‌نگرد، پس، از پشیمانی و ندامت در امان می‌ماند». امالی المفید، ص۵۲.
  33. «خردمندترین مردمان، عاقبت‌اندیش‌ترین آنان است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۸۴.
  34. «هر گاه در کارهایت بیندیشی، در هر کاری، نیک‌فرجام شوی». مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۰۸.
  35. «دوراندیشی یک هنر است؛ و ثمره دوراندیشی سالم ماندن [از آسیب‌ها] است. کسی که دوراندیشی او را پیش نبرد، ناتوانی او را عقب اندازد». شرح غررالحکم، ج۱، ص۴۰، ج۳، ص۳۲۲، ج۵، ص۲۵۱؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۵۲.
  36. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۸۸.
  37. «هیچ پشتیبانی و حمایتی استوراتر از مشورت نیست». المحاسن، ج۱، ص۱۷، ج۲، ص۶۰۱؛ أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، التوحید، صحة و علق علیه السید هاشم الحسینی الطهرانی، مکتبة الصدوق، طهران، ۱۳۹۸ ق. ص۳۷۶؛ مکارم الاخلاق، ص۳۱۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۴۲۴.
  38. «دوراندیشی آن است که با صاحب‌نظر مشورت کنی و به نظر او عمل نمایی». أعلام الدین، ص۲۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵، ج۷۷، ص۱۷۳؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۴۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۶، ص۷۹.
  39. «هیچ انسانی نیست که با کسی مشورت کند، مگر آن‌که به راه درست رهنمون شود». تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۳؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۵۱۸؛ تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۵۸۴.
  40. «پیروزی با دوراندیشی به دست می‌آید، و دوراندیشی با تجربه‌ها». شرح غررالحکم، ج۱، ص۲۱.
  41. «هرکه تجربه اندوزد درست کار کند». شرح غررالحکم، ج۵، ص۴۶۱.
  42. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۹۰.
  43. «بدانید که همه شما سرپرستید و همه شما درباره اداره‌شوندگانتان بازخواست می‌شوید. آن زمامداری که بر مردم فرمان می‌راند سرپرست است و درباره شهروندانش بازخواست می‌شود؛ مرد، سرپرست خانواده خویش است و درباره آنان باید پاسخگو باشد؛ و زن، سرپرست خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره آنان باید پاسخ دهد». صحیح مسلم، ج۱۲، ص۲۱۳؛ المحلی، ج۱۱، ص۳۴۷؛ و با مختصر اختلاف در لفظ: مصنف عبدالرزاق، ج۱۱، ص۳۱۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۵؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص۲۴۲؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۲۱۵، ج۲، ص۷۹، ج۳، ص۸۸، ج۶، ص۱۴۶، ج۸، ص۱۰۴؛ الادب المفرد، ص۵۳؛ سنن أبی داوود، ج۲، ص۱۱۷؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۱۸۱؛ مسند أبی یعلی الموصلی، ج۱۰، ص۱۹۹؛ صحیح ابن حبان، ج۱۰، ص۳۴۲-۳۴۳؛ مسند الشامیین، ج۴، ص۱۴۳؛ السنن الکبری، ج۶، ص۲۸۷، ج۷، ص۲۹۱، ج۸، ص۱۶۰؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۰۷.
  44. عمدة القاری، ج۶، ص۱۹۱.
  45. «هر کس در گرو کاری است که انجام داده است» سوره مدثر، آیه ۳۸.
  46. «و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
  47. «پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید *... از آنچه انجام می‌داده‌اند» سوره حجر، آیه ۹۲-۹۳.
  48. أبواسحاق ابراهیم بن محمد الکوفی المعروف بابن هلال الثقفی، الغارات، حققه و علق علیه السید عبدالزهراء الحسینی الخطیب، الطبعة الاولی، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۷ ق. ص۱۴۶-۱۴۷؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۶، ص۶۷؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۵۴۳؛ و با مختصر اختلاف در لفظ: تحف العقول، ص۱۲۰؛ امالی المفید، ص۲۶۱؛ امالی الطوسی، ص۲۵؛ عمادالدین أبوجعفر محمد بن أبی القاسم الطبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، الطبعة الثانیة، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۳۸۳ ق. ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۸۵.
  49. «بی‌گمان خداوند از هر سرپرستی نسبت به آنچه سرپرستی‌اش را به او واگذار کرده است، بازخواست می‌کند؛ خواه از آن به خوبی نگهداری کرده باشد، یا تباهش نموده باشد. حتی از مرد، درباره خانواده‌اش بازخواست می‌شود». السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۳۷۴ [«أَمْ ضَيَّعَ حَتَّى يُسْأَلَ الرَّجُلُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ» آمده است]؛ صحیح ابن حبان، ج۱۰، ص۳۴۴ [«أَمْ ضَيَّعَ» آمده است]؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۶۷؛ الدر المنثور، ج۳، ص۶۹؛ کنز العمال، ج۶، ص۱۶.
  50. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۹۱.
  51. نک: التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۱۱۰.
  52. نک: التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۲۳۸.
  53. نک: التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۳۸۵؛ سید محمدکاظم رجائی، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲ ش. ص۳۴۱.
  54. نک: لسان العرب، ج۲، ص۴۴.
  55. «میانه‌روی در خرجی نیمی از معیشت است». المعجم الاوسط، ج۷، ص۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۷، ص۱۷۹، ج۶۱، ص۳۶۰؛ تهذیب الکمال، ج۳۹، ص۲۲۰؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۶۰؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۴۷۵؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۹.
  56. «مدارا نیمی از زندگانی و معیشت است، و کسی که میانه‌روی نگه دارد، نادار نشود». تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۸؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۵۴؛ السرائر، ج۳، ص۵۵۰؛ کنز العمال، ج۱۰، ص۲۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۴۹، ج۱۰۴، ص۷۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۵، ص۵۲۱.
  57. «اندازه نگه‌داری در خرجی نیمی از زندگانی است. اندازه نگه‌داری نیمی از معیشت است». کنزالفوائد، ج۲، ص۱۹۰؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۹، ج۱۰۴، ص۷۳.
  58. «تدبیر [در زندگی] نیمی از معیشت [و زندگانی]است». مسندالشهاب، ج۱، ص۵۴؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۱۷۸؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۲۱؛ شهاب الدین أبوالفضل محمود الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ج۱۵، ص۶۵؛ کنز العمال، ج۳، ص۴۹، ج۱۶، ص۱۱۴.
  59. «هرگاه خداوند خوبی بنده‌ای را بخواهد، به او صرفه‌جویی و تدبیر نیک عطا کند، و او را از بدتدبیری و اسراف دور سازد». شرح غررالحکم، ج۳، ص۱۷۵؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۱۳۱؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۶۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۷، ص۱۱۳.
  60. «هیچ خرجی نزد خداوند محبوب‌تر از خرجی نیست که با میانه‌روی همراه باشد». المحاسن، ج۲، ص۳۵۹؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۷۹، ج۳، ص۱۶۷؛ مکارم الاخلاق، ص۲۵۱؛ الدروس، ج۳، ص۱۶۲؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۲۶۹، ج۹۹، ص۱۲۲.
  61. «کسی که تدبیر ندارد مالی برایش نماند، و کسی که مدارا ندارد، زندگانی برایش معنا ندارد». شرح ابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۷.
  62. «تدبیر معاش به اندازه کافی، بهتر از افزون‌طلبی به اسراف است». تحف العقول، ص۵۳؛ دستور معالم الحکم، ص۱۷؛ نظم درر السمطین، ص۱۶۶؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۶، ج۷۸، ص۱۲.
  63. «مؤمن یاوری خوب و کم‌خرج است؛ و زندگی‌اش را خوب اداره می‌کند». الکافی، ج۲، ص۲۴۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۵۰؛ بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۴، ص۲۲۰.
  64. «بخشنده باش، نه با بریز و بپاش، و اندازه نگه دار و با سخت‌گیری [خود و خانواده‌ات را] میازار». نهج البلاغه، حکمت ۳۳.
  65. «آن‌چه از متانت و بزرگواری برخیزد:... و آباد کردن مال و دارایی است». تحف العقول، ص۱۴، بحارالانوار، ج۱، ص۱۱۸، ج۷۶، ص۳۱۳.
  66. «رسول خدا(ص) کفش خود را پینه می‌زد و جامه‌اش را می‌دوخت و دلو آب را وصله می‌کرد». صحیح ابن حبان، ج۱۲، ص۴۹۰؛ فتح الباری، ج۱۰، ص۳۸۵.
  67. «از کمال و بزرگ‌منشی آدمی آباد کردن مال و دارایی است». الخصال، ج۱، ص۱۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۶؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۴۷؛ منتهی المطالب، ج۲، ص۹۹۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۴۰-۴۱؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۴.
  68. نک: أبوبکر عبد الله بن محمد بن عبید المعروف بابن أبی الدنیا، اصلاح المال، تحقیق محمد عبد القادر عطا، الطبعة الاولی، مؤسسة الکتب الثقافیة، ۱۴۱۴ ق. ص۵۲؛ الحدائق الناظرة، ج۲۰، ص۳۵۱.
  69. «نکوداشت مال و دارایی از ایمان است». الکافی، ج۵، ص۸۷.
  70. «هیچ مردی سودی بهتر از همسر شایسته به دست نیاورده است؛ همسری که شوهرش با دیدن او خوشحال شود و هرگاه از وی دور شود در غیابش خود را و اموال او را پاس دارد». الکافی، ج۵، ص۳۲۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۷؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۱۷.
  71. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۹۳-۴۹۸.
  72. «از پدرم(ع) درباره امور داخلی زندگانی رسول خدا(ص) پرسیدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختیار خودش بود؛ و چون وارد منزل می‌شد، اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد: بخشی را به [عبادت] خدا اختصاص می‌داد، و بخشی را به خانواده‌اش، و بخشی را به خودش». عیون أخبارالرضا، ج۲، ص۲۸۳؛ معانی الاخبار، ص۸۱؛ مکارم الاخلاق، ص۱۳؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۵۰؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵۰۳.
  73. «خردمند، مادام که خِردش از او گرفته نشده باشد، باید ساعاتی را برای خود تنظیم کند: زمانی برای مناجات با پروردگارش عز و جل، و زمانی برای محاسبه نفس، و زمانی برای اندیشیدن در آن‌چه خدای عز و جل به وی ارزانی داشته است، و زمانی برای کام‌جویی خود از راه حلال؛ زیرا این زمان کمکی است به آن سه زمان دیگر و مایه آسودگی و رفع خستگی دل‌ها». الخصال، ج۲، ص۵۲۵؛ معانی الاخبار، ص۳۳۴؛ الجواهر السنیة، ص۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۷۸.
  74. «تلاش نمایید اوقات خود را چهار قسمت کنید: زمانی برای مناجات با خدا، و زمانی برای کسب و کار، و زمانی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتمادی که عیب‌هایتان را به شما گوشزد می‌کنند و در باطن خیرخواه شما هستند، و زمانی برای کام‌جویی از لذت‌های غیر حرام. بنابراین، تدبیر اوقات زندگی امری کاملاً اساسی و تعیین‌کننده در روابط و مناسبات، و پیشرفت زندگی و دستیابی به اهداف آن است». تحف العقول، ص۳۰۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۱. قریب به همین: فقه الرضا، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۴۶.
  75. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۴۹۸.