رابطه خدا با انسان
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
رابطه خدا با انسان
هر چند روابط برشمرده پیشین، شامل رابطه خدا و انسان نیز میباشد، ولی بین خداوند و انسانها روابط اختصاصی نیز وجود دارد که در عرصه تحلیلهای اقتصادی جایگاه ویژهای دارد. به چند نمونه مهم آن اشاره میشود:
رابطه هدایت
خداوند انسان را از دو نوع هدایت بهرهمند ساخته است: تکوینی و تشریعی. منظور از هدایت تکوینی انسانها، به فعلیت درآوردن استعدادها و به کمال رساندن آنان است. سخنان امام در این باره فراوان است[۱]؛ ولی به ذکر یک نمونه اکتفا میشود: ای انسان آفریده شده در حد اعتدال؛ ای آنکه در تاریکی رحمها و در پردههای تو در تو نگهداریت کردهاند، آفرینش تو از گل خالص آغاز شد و در قرارگاهی مطمئن جایت دادند. تا زمانی معلوم و تا مدتی که بهره تو است، در شکم مادر خود میجنبیدی و به دعوت کس پاسخ نمیگفتی و آواز کسی شنیدن نتوانستی. سپس، تو را از قرارگاهت بیرون راندند. به سرایی آمدی که هرگز آن را ندیده بودی و راه رسیدن به منافع آن را نمیشناختی. پس چه کسی تو را به کشیدن غذا از پستان مادر راه نمود و به تو آموخت که نیازها و خواستههایت را از کجا طلب کنی؟ هیهات! آنکه در شناخت صفات کسی که اندام و اعضا دارد، ناتوان است، از شناخت صفات آفریدگارش ناتوانتر است، و هر که او را به صفات مخلوقاتش محدود کند، از شناخت او دورتر شده است[۲].
این گفتار امام دلالت روشنی بر هدایت تکوینی انسان دارد و نیاز به هیچگونه توضیح و شرحی ندارد؛ بلکه خود، توضیح کلام خدای بزرگ است که میفرماید: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۳]. هدایت تشریعی انسان، به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت از طریق پیامبران و حجتهای بیرونی است. چنان که گذشت، مکتب دئیسم که زیربنای فلسفی تفکر لیبرالیسم اقتصادی است، انسان را بینیاز از هدایت تشریعی میداند. همچنین طرفداران این مکتب اعتقاد دارند که عقل انسان به تنهایی قادر است هم سعادت و کمال خود را شناسایی کند، و هم توانایی کافی برای تشخیص راه وصول به آن را دارد[۴]. اما آموزههای علوی، در شمار بسیاری از خطبههای نهج البلاغه و سایر منابع روایی، غیر از آن است[۵]. ایشان نیاز انسان را به هدایت تشریعی برای شناسایی کمال و سعادت فرد و همچنین راه وصول به آن را به صراحت بیان میکند: پیامبران را بر جن و انس مبعوث فرمود تا پرده از چهره دنیا برگیرند و مردم را از بدیها و سختیهایش برحذر دارند، و بر ایشان از دنیا مثلها آورند و دیدگانشان را به معایب آن بگشایند و سخنی عبرتآمیز گویند؛ از دگرگونیهای آن چون تندرستیهای آن و بیماریهای آن و حلال آن و حرام آن و آنچه خدا برای فرمانبرداران مهیا کرده و آنچه برای بزهکاران از بهشت و دوزخ و بزرگواری و خواری[۶].
در خطبه دیگری میفرماید: «خداوند، محمد(ص) را فرستاد تا راه عذر را بر آنان ببندد»[۷]؛ «زمانی پیامبر اسلام(ص) را مبعوث کرد که مردم از کارهای نیکو فاصله گرفته و امتها به جهل و نادانی روی آورده بودند»[۸]، «خداوند انبیای خود را فرستاد تا بیان کننده حق و سفیرانی بین خالق و مخلوق باشند»[۹]. بدین ترتیب برای رسیدن به کمال و سعادت، گریزی از هدایت تشریعی خداوند نیست.[۱۰]
رابطه رزاقیت
علی(ع) درباره رازقیت خداوند، مطالب فراوانی فرموده و ابعاد مختلف آن را بیان کردهاند. شاید بتوان چکیده سخنان حضرت را چنین گزارش کرد: «روزی انسانها دو نوع است: روزیای که انسان به دنبال آن میدود و روزیای که به سراغ انسان میآید؛ حتی اگر انسان در پی آن نباشد[۱۱]. چون انسانها مخلوق خداوندند، خدا آنان را دوست دارد و به ایشان روزی میدهد[۱۲]؛ بلکه بر خود لازم کرده است که روزیشان را عطا کند[۱۳] و توسعه در رزق و روزی مردم را اراده کرده است[۱۴]. هنو روزی آنها را عادلانه تقسیم میکند[۱۵]. روزی بندگانش را تقدیر و اندازهگیری میکند[۱۶] و با توسعه و تضییق آن، انسانها را در معرض آزمایش قرار میدهد[۱۷]. اما خداوند برای بندگان مؤمن خود امتیاز دیگری قرار داده است و روزی آنان را از راههایی که هیچگاه گمانش را نمیبرند ﴿مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ﴾[۱۸] میدهد»[۱۹]. آیات فراوانی از قرآن، خداوند سبحان را در روزی دادن انسان بدین نحو معرفی کرده است: «ای پیامبر، خداوند به هر کسی بخواهد، بیحساب، روزی میدهد[۲۰]. کلیدهای آسمانها و زمین از آن خدا است و روزیش را برای هر کسی بخواهد، مقدر و گسترده میکند»[۲۱].
اما به راستی چگونه ممکن است خدای حکیم روزی افراد را بدون حساب بدهد؟ آیا این برخلاف حکمت الهی نیست؟ مقصود از بیحساب دادن روزی، بدون عوض است؛ یعنی رزقی که خدای بزرگ به بندگانش میدهد و از آنها چیزی نمیخواهد؛ هرچند تلاش برای کسب روزی را نمیتوان مابازای روزی الهی به شمار آورد؛ چراکه توان کار و تلاش را نیز خدای سبحان بدون عوض، به ما ارزانی داشته است[۲۲]. پرسش مهمتر آن است که وقتی روزی مردم را خداوند تقدیر میکند و به فرموده علی(ع) روزی هر کس از طرف خدا تقسیم و تعیین شده است[۲۳]، پس نقش کار و تلاش در دستیابی به روزی چیست؟ آیا بدون تلاش، روزی انسان به او خواهد رسید؟
تقدیر روزی و تعیین و تقسیم آن به دست خداوند، نه تنها منافاتی با کار و تلاش ندارد، بلکه از دیدگاه آن گرامی(ع) کار و تلاش، یکی از اسباب و علل تعیین روزی است. خداوند، روزی بندگانش را از طریق اسباب و وسایلی که در عالم هستی قرار داده است، تقدیر و تقسیم میکند. در گفتاری از آن حضرت آمده است: «لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَبٌ»[۲۴]؛ «هر چیزی را سببی است». همچنین آن حضرت در جایی، هم ضمانت رزق را بیان میدارد و هم لزوم کار و تلاش را: «خداوند روزی شما را بر عهده گرفته و شما را به تلاش فرمان داده است. مبادا طلب چیزی که برای شما بر عهده گرفته، از چیزی که بر شما فریضه کرده است، سزاوارتر جلوه کند»[۲۵]. همچنین سیره عملی علی(ع) کاملاً مؤید این نظریه است که از دیدگاه وی، اعتقاد به تقدیر و تقسیم روزی از ناحیه خدای بزرگ، هیچگاه مانع کار و تلاش نمیشود؛ زیرا اگر ادعا کنیم که آن حضرت در دوران زندگیاش - به ویژه زمانی که خلیفه نبود- بیش از همه تلاش میکرد و درآمد ایشان از ناحیه کار و تلاش، از درآمد همه کسان دیگر از همین ناحیه، بیشتر بوده، ادعای به حقی است[۲۶]. دیدگاه حضرت درباره تقدیر، تقسیم و تضمین روزی از ناحیه خداوند و سیره اقتصادی ایشان، بهترین پاسخ به پرسش پیشگفته است.
ناگفته نماند که یکی از امور واضح از نظر اسلام، آن است که علل و اسباب امور از جمله روزی انسانها، محصور در علل و اسباب مادی نیست؛ بلکه در عالم هستی دو گونه نظام علی (مادی و معنوی) وجود دارد. دعا، ایمان و اطاعت از خداوند و صدقات از عوامل مؤثر در افزایش روزی است. نمونه این عوامل، پیش از این، از علی(ع) بیان شده است: خدای متعال مؤمن را ﴿مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ﴾[۲۷] روزی میدهد. در بحث جهانشناسی در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. رابطهای که امام علی(ع) بین خدای سبحان و جهان هستی و انسان ترسیم میکند، در برابر رابطهای که نظام اقتصادی لیبرال به تصویر میکشد، تفاوتهای اساسی دارد. از گفتار آن حضرت پیدا است که فیض الهی پیوسته در جهان هستی جاری است و جریان آفرینش به نحو مستمر ادامه دارد. آفریدگار این آفریدهها، خداوند حکیم و مدبری است که به اقتصادی اقتضای حکمتش، جهان هستی و حلقههای خلقت آن با تدبیر در جریان است، و هدایت تکوینیاش، همه موجودات هستی، از جمله انسان را در بر میگیرد. این هدایت، هم در صحنههای اقتصادی و هم در غیر آن جاری است. همچنین هدایت تشریعی امری مسلم و ضروری در تمامی رفتارهای انسان است و خداوند با ارسال پیامبران و کتب آسمانی، راه وصول به سعادت دنیا و آخرت را به انسان نشان داده، جایگاه وحی را که در کنار حس و عقل، راه دستیابی به سعادت است، امری انکارناپذیر میشمارد. اینگونه آموزهها با دیدگاه دئیسم که آفرینش جهان را «آنی و لحظهای» میپندارد و خالق جهان را دست بسته و همانند معمار بازنشسته که جهان و انسان را به حال خود رها ساخته تا بشر تنها با تجربه و عقل خود، راه سعادت را شناسایی کند و بپیماید، کاملاً متفاوت است؛ هرچند اصل این تفکر را قبل از دئیسم، قرآن مجید به یهود نسبت میدهد: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا﴾[۲۸].
دو گونه تصویر فوق از خدای متعال در باره جهان و انسان، تفاوتهای فراوانی را در ساحت اقتصادی نمایان خواهد ساخت: بر اساس آموزههای مکتب دئیسم، نظامسازی مفهومی ندارد؛ ولی بر اساس دیدگاه امام علی(ع) نظامسازی بر اساس وحی، امری لازم است. در نتیجه روش مطالعه بر اساس دیدگاه دئیسم، ضرورتاً تجربی خواهد بود، ولی بر اساس دیدگاه حضرت روش تحلیلی جایگاهی ویژه دارد. خدامحوری نظام اقتصادی اسلام و انسانمحوری نظام اقتصاد سرمایهداری، توجه به عوامل الهی و غیرمادی در نظام اسلامی و عدم توجه نظام سرمایهداری به این عوامل، از دیگر آثار اختلاف این دو دیدگاه است.[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۹، ح۱؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۳۰، ح۱؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۰، ح۸؛ ج۶، ص۳۴۷، ح۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ ر.ک: تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۷۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۱، ۲۰، ۲۶، ۷۲، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۹۱، ۹۴، ۹۵،۹۸، ۱۴۴، ۱۸۳؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۱۲، ح۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۳.
- ↑ غررالحکم، ج۴، ص۹۹، ح۵۴۳۳.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۲.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۴۰، ح۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۴۱؛ کفعمی، تقی الدین ابراهیم بن علی، المصباح، ص۹۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۱۰، ح۴۴۲۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.
- ↑ التوحید، ص۲۳۲، ح۵؛ بحارالانوار، ج۵۷، ص۱۰۷، ح۹۰.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
- ↑ غررالحکم، ج۴، ص۹۵، ح۵۴۲۳؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ غررالحکم، ج۲، ص۵۳۹، ح۳۵۳۳.
- ↑ ﴿وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ «و به هر که بخواهی بیحساب (و شمار) روزی میبخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.
- ↑ ﴿يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ﴾ «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ میدارد یا تنگ میگرداند» سوره رعد، آیه ۲۶.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۳، ص۱۶۳.
- ↑ غررالحکم، ج۱، ص۳۴، ح۹۵، ج۲، ص۱۳۱، ح۲۰۸۶.
- ↑ ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۲۳۲، ح۸۴۶۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید رضا، «سیره اقتصادی امام علی(ع)، دانشنامه امام علی(ع).
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۴.