حجت الاسلام و المسلمین
روحالله شاکری زواردهی و
علی خانی، در مقاله
«بازپژوهی ارتباط انتظار فرج با اصل قرآنی حرمت یأس از روحالله» در اینباره گفتهاند:
«ارتباط آموزه "انتظار فرج" با اصل قرآنیِ "حرمت یأس از رَوح الله"، از بیان نورانی امیرالمؤمنین علی (ع) که میفرماید: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۳] قابل فهم و دریافت است. تقارن و همنشینی دو تعبیر «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ» و «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» در کلام حضرت، گویای آن است که مسئله انتظار فرج با پرهیز از یأس و ناامیدی امید، و نقطه مقابل آن یعنی امید به رحمت و فرج الهی ارتباط دارد، به این معنا که انتظار حقیقی و واقعی بر مبنای پرهیز از یأس، و امید به رحمت و گشایش خداوند بنا گردیده است و مؤلّفههایی که آموزه امید را در فرهنگ دینی و قرآنی توصیف میکنند، شرط اساسی در تحقق معنای حقیقی و صحیحِ انتظار فرج، خواهد بود. به بیان دیگر، باید دید آموزه امید با توجه به تعالیم دینی، دارای چه ویژگیها و آثاری است و چنانچه آن ویژگیها و آثار در اعمال منتظران قابل مشاهده بود، میتوان انتظار آنها را انتظار حقیقی و مبتنی بر آموزههای دینی دانست.
بنابراین، برای تبیین پیوند مبنایی و معنایی انتظار فرج و اصل قرآنیِ حرمت یأس از رَوح الله لازم است:
- جایگاه امید و مهمترین مؤلّفه آن یعنی "حرکت و پویایی" در فرهنگ دینی تبیین گردد.
- این مؤلّفه در فرهنگ انتظارِ منجیِ موعود رهیابی و اثبات گردد.
این مهم در دو عنوان زیر پیگیری میشود:
۱. حرکت و پویایی مهمترین مؤلّفه امید: در تعالیم اسلامی، آموزه "امید" با حرکت، تلاش و پویایی، قرین و همنشین است. قرآن کریم میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۴].
در این آیه امید به لطف و رحمت پروردگار، مشروط به "ایمان، هجرت و جهاد" است، یعنی کسانی امید به رحمت خداوند دارند که اهل ایمان و عمل باشند، بنابراین افرادی که اهل حرکت، تلاش و عمل صالح نیستند نمیتوانند به رحمت خدا امیدوار باشند. "رجاء" آن امیدی است که انسان مقدّمات آن را فراهم سازد، و اساساً امیدِ بدون عمل، آرزویی بیش نیست. در آیه دیگری این حقیقت چنین بیان شده است: ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[۵].
در روایات نیز، "امید" مایه حرکت و تلاش و پویایی، معرفی شده است. از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده: "هر امیدواری، جوینده است"[۶]. در بیان دیگری، درباره کسی که مدّعی امیدواری است، میفرماید: "به گمان خود ادعا میکند که به خدا امید دارد، به خدای بزرگ که دروغ میگوید و گرنه چرا امیدواری او در کردارش پیدا نیست، پس هر کسی که امید دارد، امید او در اعمال و رفتارش مشخص میشود"[۷]
۲. فرهنگ انتظار ملازم با حرکت و پویایی: تأمّل در آیات و روایاتِ مربوط به مسئله مهدویت و تعابیری که به نوعی به مسئله ظهور حضرت مهدی (ع) و وظایف منتظران در زمان غیبت اشاره دارند، بیانگر آن است که "انتظارِ منجی موعود" همواره با تعهّد و تحرّک و پویایی که مولّفه اصلی امید به رحمت الهی است، همراه بوده و هیچگاه با یأس و ناامیدی که موجب سکون، بیمسئولیتی و ایستادن از تلاش و حرکت است، سازگار نمیباشد.
در آیه ۵۵ سوره نور، که به جانشینی و حکومت صالحان در زمین اشاره دارد و مطابق برخی روایات بر حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) تطبیق شده، سخن از "ایمان و عمل صالح" است، یعنی جانشینی در زمین به کسانی که اهل عمل صالح هستند وعده داده شده است.
در روایات نیز معنای حقیقی انتظار و ویژگیهای منتظران واقعی، به روشنی تبیین شده است. امام صادق (ع) در توصیف منتظر حقیقی امام زمان (ع) میفرماید: "کسی که منتظر امام دوازدهم باشد، مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا (ص) شمشیر میکشد و از آن حضرت دفاع میکند"[۸].
کسی که خود را خواهان ظهور حضرت مهدی (ع) میداند و امید اصلاح امور از آن حضرت دارد امّا خود اهل جهاد و حرکت و تلاش نیست، سخن به گزاف گفته و در حقیقت نه منتظر، که منزوی از ایشان است. انتظار حقیقی ظهور آن حضرت به معنی آمادهسازی عِدّه و عُدّه در تمامی زمینهها از جمله مسائل نظامی و جهاد در راه خداست[۹].
در میان روایاتی که به مسئله انتظار فرجِ امام زمان (ع) اشاره دارند، روایاتی وجود دارد که به ظاهر، فرا رسیدن فرج امام عصر (ع) را با تحقق یأس و ناامیدی پیوند زدهاند، به این معنا که هنگام فرج و ظهور حضرت را زمان یأس و ناامیدی انسان دانستهاند. این روایات در ظاهر با آنچه تاکنون درباره ارتباط آموزه انتظار فرج با اصل قرآنیِ حرمت یأس از رَوح الله بیان شد، منافات دارد؛ زیرا ظاهر این روایات گویای آن است که ظهور امام زمان (ع) به یأس و ناامیدی انسان گره خورده، پس هر قدر که انسان در مسیر یأس و ناامیدی بیشتر گام بردارد، ظهور حضرت نزدیکتر خواهد شد، چه اینکه مهمترین اثر یأس و ناامیدی بر انسان، ایجاد رخوت، سکون و بیمسئولیتی است، بنابراین هر چه این روحیه در انسان تقویت شود، و هر چه انسان ساکنتر و بیتفاوتتر، به همان اندازه ظهور حضرت نزدیکتر خواهد شد. این شبهه میتواند با روایاتی که میگوید "ظهور زمانی رخ میدهد که جهان پر از ظلم شده باشد" تقویت شود، زیرا انسان مأیوس و ناامید، انگیزهای برای حرکت و تلاش ندارد، از اینرو در مقابل گسترش ظلم و ستم بیتفاوت خواهد بود، و این سکون و بیتفاوتی موجب گسترش ظلم، و در نتیجه فرا رسیدن ظهور حضرت خواهد شد.
ابتدا به نقل این روایات و سپس به توضیح آنها و رفع این تنافی ظاهری میپردازیم.
- «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادٍ الْكَشِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا (ع): مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ»[۱۰].
- «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): يَا مَنْصُورُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»[۱۱].
- «مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَدِينِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع): جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ طَالَ هَذَا الْأَمْرُ عَلَيْنَا حَتَّى ضَاقَتْ قُلُوبُنَا وَ مِتْنَا كَمَداً فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ وَ أَشَدَّهُ غَمّاً يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ وَ اسْمِ أَبِيهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا اسْمُهُ فَقَالَ اسْمُهُ اسْمُ نَبِيٍّ وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمُ وَصِيٍّ»[۱۲].
- «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ و عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: كُنْتُ أَنَا و الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ و جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً و أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْمَعُ كَلَامَنَا، فَقَالَ لَنَا: فِي أَيِّ شَيْءٍ أَنْتُمْ؟ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ؛ لَا وَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى تُغَرْبَلُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى تُمَحَّصُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى تُمَيَّزُوا؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ؛ لَاوَ اللَّهِ، لَايَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتّى يَشْقى مَنْ يَشْقى، و يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»[۱۳]؛
- «قال رسول اللّه (ص): يا علي!... و ذلك حين تغيرت البلاد و ضعف العباد و اليأس من الفرج، فعند ذلك يظهر القائم المهدي من ولدي»[۱۴].(...)
تعابیر «إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ آيَسَ مَا يَكُونُ مِنْهُ»، «مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ»، «الْيَأْسِ مِنَ الْفَرَجِ»، و «فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْيَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» در روایات فوق، هر یک به نوعی بر این مطلب دلالت دارند که هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) زمانی خواهد بود که یأس و ناامیدی حاکم باشد. در حدیث اول تا چهارم متعلّق یأس بیان نشده است، یعنی مشخص نشده که یأس از چه چیزی منظور است، اما در حدیث پنجم و... قید «مِنَ الْفَرَجِ» و «مِنْ أَنْ يَرَوْا فَرَجاً» گویای آن است که مراد، یأس و ناامیدی از فرج است، یعنی خروج حضرت زمانی خواهد بود که مردم از مشاهده فرج در ظهور حضرت (به جهت طولانی شدن غیبت) و یا فرج و گشایش در امور خویش مأیوس شدهاند.
در پاسخ به شبهه مطرح شده در صدر این بحث باید گفت:
اولاً: مهمترین پاسخی که به این شبهه میتوان داد این است که روایات محل بحث را میتوان نظیر آن دسته از روایاتی دانست که ظهور حضرت مهدی (ع) را در زمان فراگیر شدن ظلم و ستم در جهان، معرفی نمودهاند، مانند: «... يَخْرُجُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۱۵]. بنابراین، هر پاسخی به آن دسته از روایات داده شود، میتواند در مورد روایات محل بحث نیز مورد قبول باشد. روایت امتلاء به ظهور علائم و نشانهها از جمله گسترش بیعدالتی، گناه و منکرات در آخرالزمان اشاره دارد و این هرگز به معنای جواز ارتکاب ظلم و گناه نمیباشد. پس همانگونه که این روایات به معنای جواز ارتکاب ظلم و گناه نمیباشد، روایات محل بحث نیز که هنگامه ظهور را مقارن با غلبه یأس و ناامیدی بر انسانها دانسته است، دلالت بر مطلوبیّت آن نمیکند و هرگز به معنای جواز یأس و ناامیدی و در پی آن سکون و مسئولیتگریزی نیست، زیرا همانگونه که ظلم و ستم در قرآن کریم و روایات اهلبیت: مورد نهی قرار گرفته، یأس و ناامیدی نیز مورد انکار شرع مقدس است. اثر عملیِ این احادیث برای مؤمنان این است که اگر زمانی زمین را پر از ظلم و جور دیدند و سایه ناامیدی و یأس را هم بر سرِ انسانها گسترده یافتند، خودشان مأیوس نشوند و در آن شرایط بیش از هر زمانِ دیگری انتظار فرج مولای خود را داشته باشند.
ثانیاً: ممکن است این روایات در مقام تذکر و تنبّه به این نکته باشند که تا بشریت چشم امید به قدرتهای غیر الهی داشته باشد، نمیتواند آنگونه که شایسته و بایسته است خود را برای ظهور حضرت آماده سازد. بنابراین، ظهور حضرت زمانی خواهد بود که مردم از همه حکومتها و سیاستها برای اجرای کامل عدالت ناامید شوند و به این اندازه از رشد معرفتی و فکری برسند که درک کنند تنها حکومت حضرت مهدی (ع) میتواند تأمینکننده عدالت حقیقی باشد. این معنا، نه تنها نافی تلاش و حرکت و پویایی نیست، بلکه توجه به این نکته میتواند انگیزهای برای تلاش بیشتر جهت فراهم آوردن زمینه ظهور حضرت گردد.
ثالثاً: از امام جواد (ع) روایت شده است: همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (ع)) را در یک شب اصلاح میفرماید، همانطور که کار کلیم خود حضرت موسی (ع) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج میباشد[۱۶]. تعبیر "اصلاح در یک شب" میفهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچگونه زمینه و مقدمه قبلی و در وقتی که ظاهراً نشانهای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر میشود. ممکن است مراد از روایات محل بحث نیز این باشد که در زمانی که مردم از ظهور حضرت به لحاظ ظاهری ناامیدند و نشانهای بر نزدیک بودن ظهور ایشان وجود ندارد، ناگهان امر ظهور ایشان فرا میرسد. این معنا نه تنها با حرکت و تلاش و پویایی منافات ندارد، بلکه باور به ناگهانی بودن زمان ظهور موجب میشود که انسان در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نگردد و در هر لحظه وقوع فرج را امری ممکن و عملی بداند، لذا همواره آمادگی خود را برای امر ظهور (با انجام وظایف فردی و اجتماعی خود) حفظ نماید.(...)
رابعاً: در
حدیث چهارم تحقق
ظهور امام عصر (ع) به
غربال شدن
مردم و جدا شدن (
نیکان و بَدان) آنها از یکدیگر منوط گردیده است. در این
حدیث،
امام صادق (ع) پس از سه تعبیر
«حَتَّى تُغَرْبَلُوا»،
«حَتَّى تُمَحَّصُوا» و
«حَتَّى تُمَيَّزُوا» میفرمایند:
«لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ». ذکر عبارت
«إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ» در سیاق عبارات قبلی و پس از آن تعابیر میتواند گویای این باشد که یکی از محورهای
غربال شدن
مردم و جدا شدن آنها از یکدیگر محور "
یأس و امید" است. بنابراین، معنای
حدیث چنین خواهد بود که
ظهور حضرت هنگامی فرا میرسد که انسانهای
امیدوار و
ناامید از یکدیگر جدا شوند. این بیان نشان میدهد که در
زمان ظهور همچنان افرادی که به
ظهور و
فرج الهی امیدوارند وجود دارند و اینگونه نیست که همه
مردم دچار این
یأس و
ناامیدی و در نتیجه کوتاهی در انجام
وظایف خود شده باشند. عبارت بعدی که میفرماید:
«لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ» میتواند
شاهد این مطلب باشد»
[۱۷].