نظام اداری در معارف و سیره نبوی
سیره سیاسی و نظام اداری
هنگامی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد، با اقداماتی که انجام داد، نظم اجتماعی و اداری جدیدی را پدید آورد که بر اساس اصول اسلام پایهریزی شده بود. اقدامات رسول خدا(ص) در راستای پدید آوردن قدرتی متمرکز و فراگیر بود. آن حضرت در آغاز با برقراری پیمان میان گروههای ساکن مدینه، به عنوان مرجع و داور ساکنان مدینه در اختلافهایی که باعث اخلال در نظم و امنیت عمومی میشد، قرار گرفت. نظامی که رسول خدا(ص) بر اساس آیات قرآن درصدد پیریزی آن بود، بر پایه همخونی یا رابطه نژادی استوار نبود، بلکه بر پایههای اخلاقی و عقیدتی پیریزی شده بود. در جامعه نوین، مسلمانان به پروردگاری یگانه ایمان داشته و به دستورهای دینی واحدی، سر تعظیم فرود میآوردند و از رسول خدا(ص) پیروی میکردند. در این دیدگاه، مسلمانان، مجموعهای یگانه بودند که هر یک از آنان، از پشتیبانی دیگر افراد امت بهرهمند بود و هنگام نیاز، از کمک و یاری آنان برخوردار میشد. نظام قبیلهای حاکم در حجاز میتوانست یکی از موانع تحقق ایدههای رسول خدا(ص) باشد، اما آن حضرت اصل نظام قبیلهای عرب را پذیرفت و کوشید این نظام را هدایت کرده و در قالب شعارها و ایدههای اسلامی کنترل کند[۱].
سرانجام رسول خدا(ص) دولت واحد و فراگیری پدید آورد. این دولت واحد که قدرت مرکزی داشت و گستردگی آن همه را زیر سایه خویش در آورده بود، موجب گرد هم آمدن امت شد. نفوذ و قدرت این دولت چنان بود که اطاعت از آن و حرکت در راستای فرمانهای آن بر همه واجب به شمار میآمد. رسول خدا(ص)، این قدرت را به پشتوانه آیات قرآنی که در آن وجوب اطاعت از پیامبر و اطاعت از اولوالامر را تأکید کرده است[۲]، به اجرا در آورد. با این ایدهها، امتی پدید آمد که روابط آنان مبتنی بر عقاید دینی بود، نه بر پایه خویشاوندی و روابط اقلیمی. سیاستی که در این مجموعه مطرح بود، آمیخته به اخلاق اسلامی بود و روابط قبیلهای تحت الشعاع روابط دینی قرار گرفته بود.
در نظام اداری رسول خدا(ص)، تقسیم کار امری مهم قلمداد میشد و افرادی برای کارهای اداری گماشته میشدند و رسول خدا(ص) برای ایشان شرح وظایفی مینگاشت. هر چند نظام اداریای که پیامبر وضع کرد، عوامل اجرائی ثابت و دائمی چندانی نداشت و کارهای اداری را در مسجد سامان میداد و محل دیگری برای این کار اختصاص نداشت. آن حضرت کارها را به حسب نیاز به افرادی میداد و پس از انجام آن، آنان را از مسئولیت معاف میداشت. برخی مناصب دولت رسول خدا(ص) به شرح ذیلاند:
- کارگزاران: رسول خدا(ص)، والیان و امیرانی را برای شهرهایی تعیین کرد. چنان که رؤسای قبائلی که اسلام میآوردند و به دولت مدینه ابراز وفاداری میکردند، به عنوان رئیس منصوب از سوی رسول خدا(ص) در آن قبیله محسوب میشدند. رسول خدا(ص) پس از فتح مکه، عتاب بن اسید را به فرمانداری مکه منصوب کرد و در مناطق یمن افرادی را از طرف خویش گماشت که به دولت مدینه وفادار بودند[۳]. همچنین رسول خدا(ص) در دورانی که درگیر جنگ با دشمنان خویش بود، هر گاه به بیرون از مدینه میرفت، فردی را در این شهر به عنوان جانشین خود میگماشت که در بیش از ده مورد، این مسئولیت به عهده ابن اُم مکتوم بود[۴]. آیتالله احمدی میانجی، فهرستی از نام کسانی را که از سوی رسول خدا(ص) به مأموریتی فرستاده شده یا به منصبی گمارده شدهاند، گرد آورده که شمار ایشان ۲۶۳ نفر است. برخی از این افراد مانند امام علی(ع)، چندین بار از سوی آن حضرت به مسئولیتهایی انتخاب شدهاند[۵]. نامههایی از رسول خدا(ص) در دست هستند که شرح وظایف عاملان و والیان در آنها مشخص شدهاند. آن حضرت هنگامی که عمرو بن حزم را به ولایت یمن میفرستاد، نامهای بلند نوشت که شامل سفارشها و شرح وظایف وی بود[۶]. چنان که هنگام فرستادن معاذ بن جبل، در نامهای وظایف او را در این مأموریت مشخص کرد[۷]. از رسول خدا(ص) نامهای کلی ثبت شده است که در آن سفارشها و شرح وظایف والیان وی مشخص شده است[۸].
- قاضیان: درباره قضاوت نیز رسول خدا(ص) خود این سمت را در مدینه عهدهدار بود. زُهری گفته است: رسول خدا(ص) هیچ کس را به سمت قضا انتخاب نکرد[۹]؛ حال آنکه درباره برخی از افراد همچون امام علی(ع) و مُعاذ بن جبل تصریح شده که برای قضاوت از سوی رسول خدا(ص) به یمن رفتهاند[۱۰]. البته کارگزاران حضرت، به ویژه افرادی که به عنوان تعلیم قرآن و آموزش معارف فرستاده میشدند، در اختلافهای پیش آمده نیز قضاوت میکردند؛ چنانکه برخی قضاوتهای امام علی(ع) در مأموریت به یمن در عصر رسول خدا(ص) ثبت شدهاند[۱۱].
- عاملان صدقات: رسول خدا(ص) کسانی را به عنوان مأمور جمعآوری صدقات و زکاتها معین کرد که بلاذری نام شماری از ایشان را ثبت کرده است[۱۲]. در زمینه سازمان مالی حکومت نبوی، چند اصطلاح به شرح ذیل موجوداند: ۱. مُصدق و جابی، که وظیفهاش گردآوری زکات بود. ۲. خارص که مقدار و اندازه اموال پرداختی را تخمین میزد که چندین نفر، از جمله عبدالله بن رواحه این سمت را در عصر نبوی برعهده داشتهاند. ۳. کُتاب و نویسندگان اموال صدقه. بیشتر کسانی که وظیفه جبایت (گردآوری زکات) را در قبیلهها انجام میدادند، افرادی از میان همان قبیله بودند.
- کُتاب: آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای دبیری و دفتری برعهده آنان بود. کاتبان پیامبر بالغ بر ۲۵ نفر شمارش شدهاند که هر یک متولی نوشتن گونهای از نامهها بودهاند[۱۳]. احمدی میانجی، غیر از کاتبان وحی و کاتبان صدقات، نام ۳۷ نفر را به عنوان نویسندگان نامهها و پیمانهای رسول خدا(ص) برشمرده است[۱۴]. برخی از این نویسندگان، کاتبان وحی، برخی کاتبان نامههای آن حضرت به دیگران و برخی کاتب صدقات بودهاند. رسول خدا(ص) چون نامه نگاری با پادشاهان آن روزگار را آغاز کرد، مُهری برای خود تدارک دید که نقش «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» داشت[۱۵]. فعالیت دیپلماسی رسول خدا(ص) از سال ششم هجرت به بعد گسترش یافت. آن حضرت پس از صلح حدیبیه، سفیرانی را به اطراف حجاز و خارج آن فرستاد که بیش از ده نفر بودند. همچنین هیئتهای بسیاری در سال نهم هجرت وارد مدینه شدند که نشان از توسعه روابط رسول خدا(ص) با اقوام و ملل گوناگون شبه جزیره دارد.
- مبلغان: دعوت و تبلیغات در سیره نبوی بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا(ص) مشغول به فعالیت بودند. حافظان، قاریان و معلمان قرآن، از جمله کسانی بودند که کار دعوت و تعلیم قرآن و معارف برعهده ایشان بود. بلال و ابن اُم مکتوم مؤذن رسمی رسول خدا(ص)، و حسان بن ثابت، شاعر آن حضرت بود. بنابراین، سازمان تبلیغی رسول خدا(ص) با قاری، مؤذن و شاعر شکل مییافت.[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: حسینیان مقدم، مناسبات مهاجر و انصار، ص۲۲۶.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ برای ملاحظه فهرست والیان رسول خدا(ص)، ر.ک: کتانی، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ کتانی، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۹.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۴۱۴.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۶۱۴.
- ↑ عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۸، ص۳۰۲.
- ↑ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۹، ص۲۰۸؛ ج۱۱، ص۲۹۴.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۱، ص۹۷.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۱.
- ↑ ابن عبدربه، عقد الفرید، ج۴، ص۲۴۴؛ عامری، بهجة المحافل، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۹۸.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۲۲۳.