حرص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حرص در قرآن]] - [[حرص در حدیث]] - [[حرص در نهج البلاغه]] - [[حرص در اخلاق اسلامی]] - [[حرص در فقه سیاسی]] - [[حرص در معارف دعا و زیارات]] - [[حرص در معارف و سیره سجادی]] - [[حرص در فقه اسلامی]] - [[حرص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط =}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حرص| عنوان مدخل = حرص| مداخل مرتبط = [[حرص در قرآن]] - [[حرص در حدیث]] - [[حرص در نهج البلاغه]] - [[حرص در اخلاق اسلامی]] - [[حرص در فقه سیاسی]] - [[حرص در معارف دعا و زیارات]] - [[حرص در معارف و سیره سجادی]] - [[حرص در فقه اسلامی]] - [[حرص در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط =}} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«[[حرص]]» [[آزمندی]] و [[زیادهروی]] در [[دنیاخواهی]]. | «[[حرص]]» [[آزمندی]] و [[زیادهروی]] در [[دنیاخواهی]]. |
نسخهٔ ۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۷
مقدمه
«حرص» آزمندی و زیادهروی در دنیاخواهی.
امام خمینی، حرص را شدت اشتیاق نفس به دنیا و شئون آن میداند. حرص به پسندیده چون؛ شدت علاقه پیامبر(ص) به هدایت بندگان، و ناپسند چون؛ حرص یهود به دنیا تقسیم شده است. طمع، از واژههای مرتبط با حرص است و به ناپسند و پسندیده تقسیم شدهاست. امام خمینی طمع پسندیده را امید به رحمت خداوند همراه با عمل و طمع ناپسند را امید به رحمت الهی بدون ملاحظه عمل میداند. امام خمینی حرص را امری ذاتی و از دامهای شیطان دانسته و ریشه حرص را حب نفس و حب دنیا میداند و طمع انسان به غیر حقتعالی را ناشی از جهل به مقام ربوبی برشمرده است. امام خمینی برای حرص آثاری چون؛ مانع حریت و کمال انسانی و سلب آرامش و طمأنینه ذکر کردهاست و برای درمان حرص راه علمی چون؛ اندیشه در مضرات حرص و راه عملی چون؛ ریشهکن کردن حب دنیا ارئه کرده است..[۱]
واژهشناسی
حرص به معنای زیادهروی در اشتیاق و خواستن[۲] یا تلاش برای رسیدن به چیزی[۳] است. همچنین به معنای شدت علاقه به آنچه آدمی طالب آن است، به کار رفتهاست.[۴] در زبان فارسی، به معنای آزمندی و زیادهجویی به کار میرود.[۵] در اصطلاح اخلاق حالتی است نفسانی که موجب میشود انسان بدون اینکه به حد معیّنی بسنده کند، به جمعآوری اموالی بپردازد که نیازی به آنها ندارد.[۶] ضد حرص، قناعت است که به معنای بسندهکردن آدمی به قدر نیاز و ضرورت است.[۷] امام خمینی نیز حرص را شدت اشتیاق نفس به دنیا و شئون آن میداند که کثرت تمسک به اسباب و توجه قلب به اهل دنیا لازمه آن است.[۸]
ازجمله واژههای مرتبط با حرص، «طمع»، «شحّ»، «شره» و «هلوع» است. طمع به معنای کوشش نفس برای طلب چیزی به جهت میل به آن[۹] و خواستن چیزی با امید دستیابی به آن[۱۰] است و در اصطلاح به معنای توقعداشتن در اموال دیگران است.[۱۱] شحّ، حرص بر منع خیر است[۱۲] و غریزهای است در انسان که مقتضی حرص بر حب مال و بغض انفاق است.[۱۳] از این جهت نوعی بخل است. اما بخیل از آنچه در دست خویش است، منع میکند و صاحب شحّ از آنچه در دست دیگران است نیز منع میکند و دوست دارد مال مردم نیز از هر راهی به او برسد.[۱۴] شره، شدت حرص برخوردن و آمیزش است.[۱۵] هلوع به معنای شدت حرص و جزع و بیتابی شدید است.[۱۶].[۱۷]
پیشینه
حرص به معنای ناپسند آن، ازجمله صفات نکوهیده انسانی است که انسان از آغاز آفرینش دچار آن بودهاست و ترک آن، ارزش شمرده میشود. در مکتب بودا، از مقامی به نام «ارهت» سخن به میان آمدهاست که اگر سالک به آن دست پیدا کند، نفس خود را از سستی شهوت، جهالت و آز و حرص آزاد کرده و در این صورت به کمال سعادت و لذت روحانی و آرامش حقیقی دست یافتهاست.[۱۸] در دین زرتشت، طمع ازجمله گناهان بزرگ بهشمار میآید.[۱۹] در آیین یهود، در ده فرمان خداوند به حضرت موسی(ع) بهصراحت از طمع به مال و ناموس دیگران نهی شدهاست.[۲۰] در آیین مسیحیت نیز بر ترک این رذیله[۲۱] و وارستگی از طمع و مادیات[۲۲] توصیه شدهاست. قرآن کریم نیز حرص را در امور دنیایی ناپسند دانسته است ﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۲۳]؛ اما در امور اخروی و هدایت امری پسندیده میداند ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۲۴]، ﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا﴾[۲۵]، ﴿إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[۲۶]،﴿وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ﴾[۲۷] و در روایات نیز حرص به دنیا نکوهش شدهاست.[۲۸]
علمای اخلاق با ریشهیابی و بیان آفات این صفت نفسانی، با تأکید بر ترک حرص و طمع، راههای درمان این دو رذیله اخلاقی را مطرح کردهاند.[۲۹] اهل معرفت حرص و طمع به امور مادی را از رذایل اخلاقی شمردهاند؛ اما طمع به امور معنوی را ازجمله مقامات عارفان (مقام رغبت) میدانند.[۳۰] امام خمینی، ضمن مباحث اخلاقی خود، به حقیقت حرص و جبلی بودن آن،[۳۱] ارتباط آن با حب دنیا[۳۲] و آثار آن[۳۳] پرداختهاست؛ همچنین ایشان از ضرورت این صفت به معنای پسندیده آن برای انسان و تحدید و تعدیل آن از ناحیه دین سخن گفتهاست.[۳۴] ایشان در مباحث فقهی نیز ازجمله در باب اجتهاد و تقلید[۳۵] و آداب تجارت[۳۶] به صفت حرص اشاره کرده است.[۳۷]
حقیقت و اقسام حرص
در برخی روایات حرص ضد توکل، همچنین ضد قناعت آمده است.[۳۸] برخی اندیشمندان نیز حرص را ضد قناعت دانستهاند[۳۹] و برخی بر این باورند که اگر حرص فعل جوارحی باشد، ضد آن توکل است که به معنای تکلف شخص مشتاق در طلب دنیا، به جهت بیاعتمادی بر وکیل است. اما اگر فعل قلبی باشد، ضد آن قناعت است که به معنای حزن و غصه بر فوت امر زایدی است.[۴۰] اهل معرفت اصل حرص را ازجمله ویژگیهای جبلّی و ذاتی انسان شمردهاند[۴۱] و آن را از فروع حب ذات دانستهاند که آدمی را به سعادت و کمال دعوت میکند؛ زیرا انسان به اموری که نافع به حال اوست، حریص است و از همین مسیر میتواند به رشد و تعالی برسد.[۴۲] با توجه به آیات و روایات، حرص و طمع بهخودیخود امری ناپسند نیستند، بلکه با توجه به متعلق آنها نکوهش یا مدح میشوند[۴۳]؛ چنانکه برای شدت علاقه پیامبر(ص) به ایمان و هدایت بندگان نیز حرص به کار رفتهاست ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۴۴]؛ ﴿إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[۴۵]،﴿وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ﴾[۴۶]؛ اما حرص یهود به دنیا نکوهش شدهاست.﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۴۷] در روایات نیز حرص بر خیر نشانه انسان توبهکار[۴۸] و حرص بر عمل (صالح) نشانه محبان اهل بیت(ع)[۴۹] و حرص بر طاعت الهی[۵۰] ازجمله مصادیق حرص پسندیدهاست؛ چنانکه در دعاها، طمع به فضل و رحمت الهی فراوان آمده است.[۵۱] در برابر، حرص ناپسند یکی از اصول کفر،[۵۲] اعظم فساد،[۵۳] نشانه فقر،[۵۴] سبب شقاوت،[۵۵] نفاق،[۵۶] غفلت، [۵۷] هلاکت[۵۸] و گاه پستترین ذلت برای صاحبش[۵۹] شمرده شده است.
علمای اخلاق و عرفان حرص ناپسند را ازجمله رذایل اخلاقی بهشمار میآورند که متعلق به قوه شهویه است و خبیثترین و سختترین صفاتی است که مانع از کمال و نجات میشود[۶۰] و نیز به معنای صفتی نفسانی است که انسان را به اندوختن بیش از نیازش وامیدارد و از شعبههای حب دنیا و صفات مهلکه انسان است.[۶۱] امام خمینی صفت حرص را در انسان امری ذاتی میداند[۶۲] و در حرص، بیشتر به حرصِ ناپسند میپردازد و آن را از جنود جهل و از دامهای بزرگ شیطان[۶۳] و مانند بعضی علمای اخلاق[۶۴] حرص را طرف افراط قوه شهویه که طالب دنیاست، میشمارد.[۶۵].[۶۶]
رابطه حرص و طمع
طمع کاربردهای مختلفی دارد و به معنای ناپسند و پسندیده به کار میرود. به معنای ناپسند آن مترادف با حرص به معنای چشمداشت به اموال دیگران است[۶۷] و به معنای پسندیده آن گاهی مترادف با امید یا آرزوست که معنایی مخالف با یأس و ناامیدی مییابد[۶۸] و به معنای توقع اجابت دعا از روی تفضل،[۶۹] بخشش گناهان از طرف پروردگار و واردشدن به بهشت و رضوان خداوند[۷۰] است. امام خمینی در طمع به هر دو مصداق ناپسند و پسندیده توجه کردهاست. به باور ایشان، طمع پسندیده که ضد یأس است، معنایی قریب به «رجاء» دارد و ازجمله مقامات عارفان بهشمار میآید؛ زیرا رجاء، امید به رحمت خداوند همراه با عمل است؛ ولی طمع، امید به رحمت الهی بدون ملاحظه عمل است؛ یعنی آدمی به حدی از معرفت میرسد که عمل خود را در برابر رحمت الهی نمیبیند و تنها چشم طمع به رحمت او دارد. طبق این معنا، طمع ازجمله جنود عقل بهشمار میآید و موافق مقتضیات فطرت است، اما طمع بدون عمل بعید است از جنود عقل بهشمار رود؛ زیرا در روایات ناپسند شمرده شدهاست.[۷۱] ایشان طمع به غیر حق و امیدواری به مخلوق را شاخهای از شاخههای شرک و ازجمله وسوسههای شیطان و بر خلاف فطرت میداند که سبب غفلت میشود و حجابی است که قلب را تاریک میسازد و آدمی را گرفتار دامهای ابلیس میکند، تا آنجا که وی را از ساحت مقدس حق دور و از معارف حق مهجور میکند.[۷۲] امام خمینی همانند دیگران[۷۳] قوای انسانی را چهار قوه عاقله و واهمه (شیطنت)، غضبیه و شهویه میداند که هیچ کدام پایانی ندارند و هر کدام از این قوا فروع دارند که حرص و طمع ازجمله فروع قوه شهویه به حساب میآیند.[۷۴].[۷۵]
عوامل حرص
در برخی آیات قرآن از عوامل حرص، مانند ناامیدی از نعمتهای آخرت و گمان به جاودانگی در صورت جمع مال سخن به میان آمده است ﴿وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۷۶]، ﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۷۷]، ﴿الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ﴾[۷۸]، ﴿يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾[۷۹].[۸۰] در روایات نیز ازجمله عوامل صفت حرص، جهل[۸۱] و سوء ظن به خداوند[۸۲] ذکر شدهاست. اندیشمندان اسلامی ازجمله عوامل حرص را حب دنیا، [۸۳] خروج از اعتدال در قوه شهویه،[۸۴] قناعتنکردن و دلسپردن به آرزوهای دراز، بهویژه برای افراد فقیر،[۸۵] شرک به خدا و رویگردانی از او[۸۶] و وسوسههای شیطانی[۸۷] برشمردهاند.
امام خمینی با توجه به ارتباط مستقیم حب دنیا و خطاها و گناهان انسان، ریشه حرص را حب نفس و مقام[۸۸] و حب دنیا[۸۹] میداند؛ زیرا حب دنیا ریشه تمام بیماریهای نفسانی است.[۹۰] به باور ایشان، هر لذتی که محدود به حدود الهی نباشد، انسان را به عالم طبیعت نزدیک میکند و علاقه قلبی او را به آن زیادتر میسازد و از حقیقت خود دور میسازد؛ زیرا او به دنبال هر لذت، لذت دیگری طلب خواهد کرد و همین او را به حرص و طمع رسیدن به تمام لذات طبیعی میکشاند، [۹۱] پس حرص و طمع نهتنها ازجمله فروع حب دنیا، بلکه ازجمله لوازم حب دنیا بهشمار میآیند.[۹۲] به باور ایشان، طمع انسان به غیر حقتعالی ناشی از جهل به مقام ربوبی و قدرت، عطوفت و رحمت اوست.[۹۳].[۹۴]
آثار حرص
قرآن کریم یهودیان را به سبب شدت حرص بر دنیا نکوهش میکند.﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۹۵] در روایات آثار زیانبار حرص ذکر شدهاست؛ ازجمله افتادن در رنج و زحمت،[۹۶] حصول ناراحتی فکری و نگرانی، [۹۷]حزن و خوف و اضطراب دایم،[۹۸]ذلت و بیآبرویی[۹۹] و وقوع در هلاکت و شقاوت.[۱۰۰] عالمان اخلاق نیز حرص را سبب هلاکت و گمراهی انسان[۱۰۱] و کشیدهشدن او به اخلاق زشت[۱۰۲] و سلب آرامش و سکونت نفس انسان میدانند، به خلاف قناعت که سبب طمأنینه میشود.[۱۰۳] امام خمینی برای حرص آثاری برشمرده است؛ ازجمله:
- حرص مانع حریت و کمال انسانی است[۱۰۴] و سبب میشود که شخص برای رسیدن به امور دنیوی در برابر کسانی که مورد طمع او هستند، متملق و متواضع شود.[۱۰۵]
- مبتلایان به حرص گرفتار جهنم اخلاق و صفات خواهند شد که مقامی پستتر و سختتر از جهنم اعمال است.[۱۰۶]
- حرص سبب سلب آرامش و طمأنینه از نفس میشود و انسان را گرفتار اضطراب و تزلزل خاطر دایم میکند و چون غالباً حاجت او روا نمیشود، آتش حرص و طمع او خاموش نمیشود و روزبهروز توجهش به دنیا افزون میشود تا اینکه فضای جان و روح وی را حب دنیا پر میکند[۱۰۷]؛
- حرص سبب محبت و تعلق بیش از حد به لذایذ طبیعی میشود؛ به گونهایکه با حرص و ولع، انسان مواهب دنیوی را برای خود میخواهد و همین زیادتجویی و افراط در طلب، مانع رشد و تعالی او در جهات انسانی میشود. همچنین در مواردی انسان از هر راهی، حتی ظلم به دیگران، برای رسیدن به جاه و مقام استفاده میکند یا به سبب حرص جمع مال، واجبات مالی الهی، همچون خمس و زکات را ترک میکند.[۱۰۸] در برابر، قطع طمع از مخلوق ریشه بسیاری از کمالات و سبب بسیاری از اعمال نیکو و ترک اعمال زشت میشود[۱۰۹] و نتیجه آن توحید فعلی است که از مقامات بزرگ اهل معرفت است.[۱۱۰] امام خمینی معتقد است اینکه بنا بر برخی روایات، تمام خیرات در قطع طمع از مردم جمع شده،[۱۱۱] به جهت آن است که قطع طمع از مردم، راه انقطاع به حقتعالی و وصول به بابالله را میگشاید.[۱۱۲].[۱۱۳]
راههای درمان
برخی آیات قرآن راههای درمان حرص را نماز و محافظت بر آن ﴿إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلاَّ الْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴾[۱۱۴]، ﴿اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ﴾[۱۱۵]؛[۱۱۶] و یاد نعمتهای الهی ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾[۱۱۷]، ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۱۸][۱۱۹] شمردهاست. عالمان اخلاق نیز دو راه کلی علمی و عملی برای درمان حرص مطرح کردهاند؛ ازجمله راههای علمی:
- تفکر در آفات جمع مال و زحمت آن[۱۲۰]؛
- مطالعه احوال گذشتگان و تأمل و بررسی این نکته که اقوام گذشته با وجود نعمتهای فراوان دنیوی، با کفر و عناد به هلاکت رسیدند؛ اما در برابر، انبیا(ع) و اولیای الهی به اندکی از دنیا بسنده کردند و به کمال و عزت و سعادت رسیدند[۱۲۱]
- توجه به اینکه در قناعت، عزت بینیازی از دیگران است، بر خلاف حرص و طمع که در آنها ذلت نیاز به دیگران نهفتهاست.[۱۲۲]
علمای اخلاق در درمان عملی حرص ازجمله به این امور توجه دادهاند:
- میانهروی در امر معیشت و سیر بر طریق قناعت[۱۲۳]؛
- رهاکردن آرزوهای دراز برای آینده که سبب اضطراب و نگرانی میشود[۱۲۴]
- بیتوجهی به بالاتر از خود، بلکه لازم است شخص در بهرهمندیهای دنیوی به پایینتر از خود نظر کند؛ زیرا شیطان در صدد است با متوجهکردن انسان به بالاتر از خود، در امور مادی، او را در جلب منافع بیش از حد دنیوی حریص سازد.[۱۲۵]
امام خمینی نیز برای درمان حرص دو راه کلی علمی و عملی را پیشنهاد میدهد.[۱۲۶] راه علمی، اندیشه و تأمل در ثمرهها و مضرات امور دنیوی و مفاسد این صفت است؛ زیرا حرص شدت اشتیاق به دنیاست[۱۲۷] و انسان از این طریق به این معرفت خواهد رسید که معارف الهی و توحید و حقجویی با حب دنیا متضادند و همچنین طمأنینه و سکونت و آرامش قلبی با حب دنیا جمع نمیشوند.[۱۲۸] راه عملی، ریشهکن کردن حب دنیاست، به واسطه عمل کردن ضد آنچه آدمی به آن علاقه دارد؛ مثلاً اگر علاقه بیش از حد به مال دارد، با دادن صدقات واجبه و مستحبه ریشه این علاقه را در دل از میان ببرد،[۱۲۹] بلکه انسان در سایه ریاضت و مجاهدت در عمل به این روشها، ریشه مفاسد اخلاقی را که حب به دنیاست، از دل بیرون میکند و در نتیجه رذایلی، چون حرص و طمع از مملکت وجود او خارج میشود، تا جایی که میتواند حرص و طمع را به قناعت و عزت تبدیل کند و در سایه ترک طمع از دست مردم و یأس از مخلوقات و اعتماد به خدای تعالی به مرتبهای از توحید فعلی برسد که هیچ عاملی را در عالم، غیر از خداوند مؤثر نبیند.[۱۳۰].[۱۳۱]
منابع
پانویس
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۲۷؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۷/۱۱؛ زبیدی، تاج العروس، ۹/۲۵۱.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۱۳۰.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۷/۱۱.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۷۷۶۸.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۴۴.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۳۹۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۵۲۴.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۲۳۹–۲۴۰.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۲.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۷۰.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، ۳/۵۰۲.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۴۰۱.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۲/۴.
- ↑ صاحببنعباد، ۱/۱۱۴.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۹۸–۱۹۹.
- ↑ تاریخ ادیان جهان، رضایی، ۱/۱۷۹.
- ↑ کتاب مقدس، سفر خروج، ب۲۰، ۱۷.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل لوقا، ب۱۱، ۳۹.
- ↑ کتاب مقدس، ب۱۲، ۱۵.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست ، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ «بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.
- ↑ «اگر (هم) تو بر راهنماییشان آزمند باشی خداوند آن کس را که گمراه وا میگذارد، راهنمایی نمیکند و آنان را یاوری نیست» سوره نحل، آیه ۳۷.
- ↑ «و بیشتر مردم مؤمن نیستند گرچه تو آزمند باشی» سوره یوسف، آیه ۱۰۳.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱/۱۲۴–۱۲۵؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۱۱۱.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۰–۲۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۵۱–۵۹؛ نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۰۲–۱۰۹.
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۵۷؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۳۱ و ۵۳۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۱۵۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۵–۲۱۷؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶–۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷، ۲۵۵ و ۲۷۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶–۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۲.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۰۵.
- ↑ ابنقاریاغدی، البضاعة المزجاة، ۱/۲۵۲.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۹۸؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۳/۹۳.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۸؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۱۳.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۵۸ و ۲/۱۳۵، ۱۹۹؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۱۳–۱۴؛ گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، ۴/۱۸۵.
- ↑ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست ، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ «اگر (هم) تو بر راهنماییشان آزمند باشی خداوند آن کس را که گمراه وا میگذارد، راهنمایی نمیکند و آنان را یاوری نیست» سوره نحل، آیه ۳۷.
- ↑ «و بیشتر مردم مؤمن نیستند گرچه تو آزمند باشی» سوره یوسف، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۲۰.
- ↑ صدوق، الخصال، ۲/۵۱۵.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۱۶۹.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای چهارم، ۴۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹۱/۱۴۵.
- ↑ صدوق، الامالی، ۴۱۹.
- ↑ منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۰۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۲۳.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۵.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۲/۱۲۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۵۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۱۱۱.
- ↑ صدوق، الامالی، ۳۹۴.
- ↑ ابنعربی، تفسیر، ۱/۱۶۷.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۳۹۵.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۷؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷ و ۲۲۴.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، ۲/۳۳۲–۳۳۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۴۰؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۲.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، ۲/۳۸۰.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۴/۳۸۰.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۴۲۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۹۳–۱۹۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۹۵–۱۹۸.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۶۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۳–۸۴ و ۱۴۸–۱۴۹.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ «و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۹۵.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ «آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد» سوره همزه، آیه ۲.
- ↑ «گمان دارد که داراییاش او را جاودان خواهد کرد» سوره همزه، آیه ۳.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۱۶۶؛ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۵۹.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۶؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۶۳.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۰۳.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۳۱۰.
- ↑ غزالی، مکاشفة القلوب، ۱۷۰.
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱/۶۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۱/۲۲۲–۲۲۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۴؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۴.
- ↑ منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۱۷–۱۱۸.
- ↑ منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۲۱۱–۲۱۲.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۵.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۵/۱۱۱.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۰۳.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۲۹.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۳۹۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۷۸ و ۵۶۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۵–۲۵۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۲۰.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۹۸.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.
- ↑ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند.چون شرّی بدو رسد بیتاب است. و چون خیری بدو رسد بازدارنده است. جز نمازگزاران، آنان که در نمازهایشان پیگیری دارند» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۳.
- ↑ «آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۲۰/۱۵.
- ↑ «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۹۲.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۴؛ نراقی، معراج السعاده، ۳۹۸–۳۹۹.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۳–۲۴؛ نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۰۶–۱۰۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۰۰.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۰–۲۱؛ نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۰۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۲۱–۲۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۳۹۹.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲۲–۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۸–۴۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۰–۵۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۵۱.
- ↑ میرزاپور، محسن، مقاله «حرص»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۳۴۲.