بیگانه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = بیگانه| عنوان مدخل = بیگانه| مداخل مرتبط = بیگانه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی| پرسش مرتبط =}} ==مقدمه== اجانب به معنی بیگانه در برابر تبعه (با رویکرد حقوقی) و کافر و نامسلمان در برابر مسلمان (با رویکرد فقه...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - '== معنای لغوی و اصطلاحی ==' به '== معناشناسی ==') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
اجانب به معنی [[بیگانه]] در برابر [[تبعه]] (با رویکرد [[حقوقی]]) و [[کافر]] و نامسلمان در برابر [[مسلمان]] (با رویکرد [[فقهی]]) است. با [[نفوذ]] قدرتهای اروپایی در کشورهای مسلمان بهویژه [[ایران]] و واکنشهایی که در برابر این دخالتها صورت میگرفت، بهتدریج واژۀ [[اجنبی]] و [[بیگانگان]] در [[ادبیات سیاسی]] ایران[[رشد]] کرد. [[مبارزه]] با سلطۀ اجانب، بر پایۀ [[آیات قرآن کریم]] و قاعدۀ فقهی [[نفی سبیل]] از اصول [[حاکم]] بر [[دیپلماسی]] [[اسلامی]] بهشمار میآید. امام خمینی که بر [[نفی]] هرگونه [[وابستگی به قدرتهای بزرگ]] تأکید داشت، شعاریبودن [[تمسک]] [[مسلمانان]] به [[اسلام]] و [[غفلت]] آنها از مسائل اساسی، همچنین [[خودخواهی]] و [[سلطهجویی]] حکومتهای اسلامی را از [[دلایل]] این نفوذ و [[وابستگی]] میشمرد. ایشان [[معتقد]] بود یکی از مهمترین راهکارهای کوتاهکردن دست اجانب از [[کشورهای اسلامی]]، [[وحدت]] کلمه است. | اجانب به معنی [[بیگانه]] در برابر [[تبعه]] (با رویکرد [[حقوقی]]) و [[کافر]] و نامسلمان در برابر [[مسلمان]] (با رویکرد [[فقهی]]) است. با [[نفوذ]] قدرتهای اروپایی در کشورهای مسلمان بهویژه [[ایران]] و واکنشهایی که در برابر این دخالتها صورت میگرفت، بهتدریج واژۀ [[اجنبی]] و [[بیگانگان]] در [[ادبیات سیاسی]] ایران[[رشد]] کرد. [[مبارزه]] با سلطۀ اجانب، بر پایۀ [[آیات قرآن کریم]] و قاعدۀ فقهی [[نفی سبیل]] از اصول [[حاکم]] بر [[دیپلماسی]] [[اسلامی]] بهشمار میآید. امام خمینی که بر [[نفی]] هرگونه [[وابستگی به قدرتهای بزرگ]] تأکید داشت، شعاریبودن [[تمسک]] [[مسلمانان]] به [[اسلام]] و [[غفلت]] آنها از مسائل اساسی، همچنین [[خودخواهی]] و [[سلطهجویی]] حکومتهای اسلامی را از [[دلایل]] این نفوذ و [[وابستگی]] میشمرد. ایشان [[معتقد]] بود یکی از مهمترین راهکارهای کوتاهکردن دست اجانب از [[کشورهای اسلامی]]، [[وحدت]] کلمه است. | ||
== | == معناشناسی == | ||
اجانب جمع اجنبی، به معنای بیگانه، غریبه، ناآشنا و خارجی آمده<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۸۹۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۵۷.</ref> و در اصطلاح دارای دو رویکرد حقوقی و فقهی است. در رویکرد حقوقی به بیگانه در برابر تبعه و بهطور کلی به اشخاص بدون [[تابعیت]] در هر کشوری گفته میشود<ref>متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۲۵–۲۶؛ دانشپژوه، اسلام و حقوق بینالملل خصوصی، ۱۲۳.</ref> و در رویکرد فقهی، به افراد کافر و نامسلمان اعم از [[ذمی]] و غیر ذمی گفته شدهاست.<ref>متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۵۲–۵۳.</ref> واژه اجنبی به مرور [[زمان]] در ادبیات سیاسی اسلامی، گستره بیشتری یافت و به افراد، گروهها و کشورهایی گفته شد که [[مصالح مسلمانان]] را در نظر نمیگرفتند و واژه بیگانگان نوعاً به عنوان مترادف آن به کار میرود. | اجانب جمع اجنبی، به معنای بیگانه، غریبه، ناآشنا و خارجی آمده<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۸۹۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۵۷.</ref> و در اصطلاح دارای دو رویکرد حقوقی و فقهی است. در رویکرد حقوقی به بیگانه در برابر تبعه و بهطور کلی به اشخاص بدون [[تابعیت]] در هر کشوری گفته میشود<ref>متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۲۵–۲۶؛ دانشپژوه، اسلام و حقوق بینالملل خصوصی، ۱۲۳.</ref> و در رویکرد فقهی، به افراد کافر و نامسلمان اعم از [[ذمی]] و غیر ذمی گفته شدهاست.<ref>متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۵۲–۵۳.</ref> واژه اجنبی به مرور [[زمان]] در ادبیات سیاسی اسلامی، گستره بیشتری یافت و به افراد، گروهها و کشورهایی گفته شد که [[مصالح مسلمانان]] را در نظر نمیگرفتند و واژه بیگانگان نوعاً به عنوان مترادف آن به کار میرود. | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
پس از [[انقلاب]] صنعتی و افزایش [[قدرت]] دولتهای اروپایی در سدههای پانزدهم و شانزدهم میلادی و در پی آن، توهم [[برتری نژادی]]، [[روحیه]] [[استعماری]]، انگیزههای توسعهطلبانه و دستیافتن به منابع و ثروتهای بیشتر، آنان را به [[فکر]] شرق<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷ و ۶۱.</ref> بهویژه [[کشورهای اسلامی]]<ref>حسینیفر، امام و بیداری اسلامی، ۱۷۰.</ref>انداخت. در این میان، [[ایران]] به لحاظ قرار گرفتن در منطقه مهم و [[راهبردی]] [[خلیج فارس]]، راهداشتن به دریاهای [[آزاد]] و [[همسایگی]] با [[سرزمین]] [[ثروتمند]] [[هندوستان]]، مورد توجه قدرتهای [[استعماری]] قرار گرفت.<ref>جعفری، نقش امام در مبارزه با استکبار، ۱/۳۸۱–۳۸۲.</ref> | پس از [[انقلاب]] صنعتی و افزایش [[قدرت]] دولتهای اروپایی در سدههای پانزدهم و شانزدهم میلادی و در پی آن، توهم [[برتری نژادی]]، [[روحیه]] [[استعماری]]، انگیزههای توسعهطلبانه و دستیافتن به منابع و ثروتهای بیشتر، آنان را به [[فکر]] شرق<ref>منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷ و ۶۱.</ref> بهویژه [[کشورهای اسلامی]]<ref>حسینیفر، امام و بیداری اسلامی، ۱۷۰.</ref>انداخت. در این میان، [[ایران]] به لحاظ قرار گرفتن در منطقه مهم و [[راهبردی]] [[خلیج فارس]]، راهداشتن به دریاهای [[آزاد]] و [[همسایگی]] با [[سرزمین]] [[ثروتمند]] [[هندوستان]]، مورد توجه قدرتهای [[استعماری]] قرار گرفت.<ref>جعفری، نقش امام در مبارزه با استکبار، ۱/۳۸۱–۳۸۲.</ref> | ||
[[مداخله]] و [[رقابت]] قدرتهای خارجی در امور ایران از سال ۱۱۸۶ش/ ۱۸۰۷م و انعقاد [[قرارداد]] | [[مداخله]] و [[رقابت]] قدرتهای خارجی در امور ایران از سال ۱۱۸۶ش/ ۱۸۰۷م و انعقاد [[قرارداد]] «فین کن اشتاین» میان ایران و فرانسه آغاز شد. پس از آن [[تاریخ]]، ایران صحنه رقابتهای [[سیاسی]] کشورهای اروپایی شد<ref> غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۴.</ref> و در پی آن، [[معاهدات]] ذلتباری چون [[عهدنامه]] «ترکمنچای» و استقرار [[رژیم]] [[کاپیتولاسیون]] ناشی از آن با روسیه<ref>غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۵؛ متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۳۷–۳۸.</ref> و عهدنامه «پاریس» بر ایران [[تحمیل]] شد که ضربه شدیدی بر [[آزادی سیاسی]] و [[اقتصادی]] ایران وارد کرد و دروازههای [[بازرگانی]] خارجی ایران در خلیج فارس را در [[اختیار]] [[انگلیس]] قرار داد.<ref>رضایی، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، ۹۷۵.</ref> | ||
مداخله و رقابت روسیه و انگلیس در صحنه سیاسی ایران و تلاش آنها برای گرفتن امتیازهای گوناگون ادامه یافت تا اینکه در دوران قاجار به اوج خود رسید. توسعهطلبی [[اجانب]] در حوزه [[اقتصاد]] و [[سیاست]] محدود نماند؛ بلکه آنان به [[ستیز]] با [[اسلام]] و [[ترویج]] و [[تبلیغ]] [[مسیحیت]] در کشورهای اسلامی پرداختند.<ref>حائری، نخستین رویاروییها، ۵۵–۶۱ و ۴۶۹–۴۸۰.</ref> مداخلههای [[بیگانگان]]، واکنش [[نخبگان]] و [[علمای دینی]] کشورهای اسلامی را برانگیخت و آنان را به [[مبارزه]] و [[مخالفت]] با بیگانگان واداشت و از آن پس واژه [[اجنبی]]-در کنار واژگان [[بیگانه]] و خارجی-به [[ادبیات سیاسی]] آنان راه یافت. در [[نامه]] منسوب به [[سید جمالالدین اسدآبادی]] خطاب به [[میرزای شیرازی]] در [[تشویق]] به [[تحریم تنباکو]]،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱/۸۸–۹۴.</ref> در [[نصایح]] دهگانه [[آخوند خراسانی]] خطاب به | مداخله و رقابت روسیه و انگلیس در صحنه سیاسی ایران و تلاش آنها برای گرفتن امتیازهای گوناگون ادامه یافت تا اینکه در دوران قاجار به اوج خود رسید. توسعهطلبی [[اجانب]] در حوزه [[اقتصاد]] و [[سیاست]] محدود نماند؛ بلکه آنان به [[ستیز]] با [[اسلام]] و [[ترویج]] و [[تبلیغ]] [[مسیحیت]] در کشورهای اسلامی پرداختند.<ref>حائری، نخستین رویاروییها، ۵۵–۶۱ و ۴۶۹–۴۸۰.</ref> مداخلههای [[بیگانگان]]، واکنش [[نخبگان]] و [[علمای دینی]] کشورهای اسلامی را برانگیخت و آنان را به [[مبارزه]] و [[مخالفت]] با بیگانگان واداشت و از آن پس واژه [[اجنبی]]-در کنار واژگان [[بیگانه]] و خارجی-به [[ادبیات سیاسی]] آنان راه یافت. در [[نامه]] منسوب به [[سید جمالالدین اسدآبادی]] خطاب به [[میرزای شیرازی]] در [[تشویق]] به [[تحریم تنباکو]]،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱/۸۸–۹۴.</ref> در [[نصایح]] دهگانه [[آخوند خراسانی]] خطاب به [[محمد علی شاه]]،<ref>حسنی، عالمان شیعه، ۲۰.</ref> در سخنان [[میرزای نایینی]] و دیگران، واژه اجنبی با همین مفهوم بهکار رفتهاست.<ref>ترکمان، اسنادی دربارهٔ هجوم انگلیس و روس به ایران، ۱۸۱–۱۸۰؛ مدنی، دوران کاشانی، ۵۰؛ شریف، ۲۶.</ref> امام خمینی نیز از شخصیتهای [[دینی]] و [[سیاسی]] بود که این واژه را در موارد گوناگون به کار برده و به دخالت و [[تسلط اجانب]] بر [[کشورهای اسلامی]] بهویژه [[ایران]]، حساسیت نشان دادهاست.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۲؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹، ۳۹۶–۳۹۸ و ۱۲/۴۷۴.</ref> | ||
== | == نفی سلطه اجانب == | ||
{{اصلی|نفی سبیل}} | |||
== ویژگیها و مصادیق اجانب == | == ویژگیها و مصادیق اجانب == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۲: | ||
== شیوههای [[نفوذ]] و کارکردها == | == شیوههای [[نفوذ]] و کارکردها == | ||
بیگانگان برای نفوذ و سلطه بر کشورهای دیگر از روشهای گوناگون استفاده میکردند. روش نخست، [[سلطه]] نظامی است. آنان در گذشته با [[لشکرکشی]] و سلطه نظامی، اهداف خود را تأمین میکردند. روش دوم، حکومتهای دستنشاندهاست؛ به طوری که هزینههای سنگین [[انسانی]] و [[اقتصادی]] لشکرکشی،<ref>روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۱/۵۲۰–۵۲۱.</ref> آنان را واداشت با رویکارآوردن حکومتهای دستنشاندهای چون [[رضاخان]] پهلوی در [[ایران]] و [[مصطفی]] | بیگانگان برای نفوذ و سلطه بر کشورهای دیگر از روشهای گوناگون استفاده میکردند. | ||
روش نخست، [[سلطه]] نظامی است. آنان در گذشته با [[لشکرکشی]] و سلطه نظامی، اهداف خود را تأمین میکردند. | |||
روش دوم، حکومتهای دستنشاندهاست؛ به طوری که هزینههای سنگین [[انسانی]] و [[اقتصادی]] لشکرکشی،<ref>روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۱/۵۲۰–۵۲۱.</ref> آنان را واداشت با رویکارآوردن حکومتهای دستنشاندهای چون [[رضاخان]] پهلوی در [[ایران]] و [[مصطفی کمال آتاتورک]] در [[ترکیه]] به [[اهداف]] [[استعماری]] خود برسند.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰–۳۳۱.</ref> | |||
روش سوم ایجاد جریانهای مخالف و عناصر مستعد و استقرار عوامل خود در داخل کشورها بود.<ref>بازرگان، بازیابی ارزشها، ۱۱۳.</ref> برای نمونه [[دولت]] انگلیس با استقرار گسترده شبکههای [[جاسوسی]] در بیشتر نقاط ایران، زمینه تعمیق نفوذ خود در کشور را فراهم کرده بود.<ref>فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴–۲۸۷.</ref> [[اجانب]] در آخرین روش با برقراری [[روابط]] [[تجاری]] و به دست آوردن اطلاعاتی در زمینه جغرافیای طبیعی، خلقوخوی [[مردم]]، اوضاع [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] و…، راه [[نفوذ]] و طرحهای [[استعماری]] [[آینده]] را هموار میکردند.<ref>حائری، نخستین رویاروییها، ۱۴۴.</ref> | |||
امام خمینی نیز میدانست [[بیگانگان]] طی مطالعات طولانی در ابعاد مادی، [[معنوی]] و [[انسانی]] [[کشورهای اسلامی]] دریافتهاند [[اسلام]] تنها [[مکتب]] [[مبارز]] [[الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۱۵۸.</ref> و انسانساز<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.</ref> و [[قرآن]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.</ref> بزرگترین مانع آنان در این راه است؛ از اینرو در صدد برآمدند از راههای گوناگون، اسلام را نابود یا از محتوا خالی کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.</ref>؛ معرفی [[دین]] به عنوان افیون و مخدر جامعه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۹۸.</ref> و جلوگیری از نشر [[آموزههای دینی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱ و ۷/۱۸۹.</ref> از آن جمله بود. به [[باور]] ایشان بیگانگان در این راه، با بررسی طولانی، به اهمیت نقش [[روحانیان]] نیز پی بردند و در صدد [[تخریب]] آنان برآمدند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۱۶/۱۷۷؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰.</ref> بیگانگان برای [[تضعیف]] [[رهبران]] [[اسلامی]] در نظر [[جوانان]]، آنان را طرفدار [[قدرتمندان]] و [[ثروتمندان]] معرفی میکردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۴–۲۹۵.</ref> | امام خمینی نیز میدانست [[بیگانگان]] طی مطالعات طولانی در ابعاد مادی، [[معنوی]] و [[انسانی]] [[کشورهای اسلامی]] دریافتهاند [[اسلام]] تنها [[مکتب]] [[مبارز]] [[الهی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۱۵۸.</ref> و انسانساز<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.</ref> و [[قرآن]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.</ref> بزرگترین مانع آنان در این راه است؛ از اینرو در صدد برآمدند از راههای گوناگون، اسلام را نابود یا از محتوا خالی کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.</ref>؛ معرفی [[دین]] به عنوان افیون و مخدر جامعه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۹۸.</ref> و جلوگیری از نشر [[آموزههای دینی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱ و ۷/۱۸۹.</ref> از آن جمله بود. به [[باور]] ایشان بیگانگان در این راه، با بررسی طولانی، به اهمیت نقش [[روحانیان]] نیز پی بردند و در صدد [[تخریب]] آنان برآمدند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۱۶/۱۷۷؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰.</ref> بیگانگان برای [[تضعیف]] [[رهبران]] [[اسلامی]] در نظر [[جوانان]]، آنان را طرفدار [[قدرتمندان]] و [[ثروتمندان]] معرفی میکردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۴–۲۹۵.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۵: | ||
== زمینهها و موانع [[نفوذ]] == | == زمینهها و موانع [[نفوذ]] == | ||
امام خمینی [[دلایل]] و زمینههای [[سلطه بیگانگان]] بر [[کشورهای اسلامی]] با بیش از | امام خمینی [[دلایل]] و زمینههای [[سلطه بیگانگان]] بر [[کشورهای اسلامی]] با بیش از یک میلیارد [[جمعیت]] و داشتن منابع [[غنی]] را شعاریبودن [[تمسک]] به [[اسلام]]، پشتکردن به آموزههای روحبخش آن، نداشتن [[آرامش]] و [[ثبات قدم]]،<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۱.</ref> رویآوردن به شرق و غرب،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۰.</ref> [[غفلت]] از مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] اسلام و [[مراقبت]] نکردن از [[حریم]] [[قرآن کریم]] و اسلام<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۰ و ۱۸/۸۸.</ref> میدید؛ همچنانکه خالیبودن مراکز [[علمی]] و [[دینی]] از [[دانشمندان]] متخصص و افتادن زمام [[امور اقتصادی]] و علمی به دست خارجیها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۶–۳۲۷.</ref> [[خودخواهی]] و [[سلطهجویی]] حکومتهای [[اسلامی]] بر [[ملت]] خود و نوکری [[اجانب]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۵.</ref> [[تفرقه]] میان آنان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۸۳.</ref> و جدایی و نداشتن تفاهم [[ملتها]] و [[دولتها]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۲۰.</ref> را از دیگر عوامل نفوذ اجانب در کشورهای اسلامی ذکر میکرد و اسلام، [[قرآن]]، [[روحانیان]]، [[حوزههای علمیه]]، [[وحدت]] کلمه، [[بیداری]] [[مسلمانان]] و وحدت حوزه و [[دانشگاه]] را از مهمترین موانع نفوذ غربیها برمیشمرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۳۵۳؛ ۲/۱۲۶؛ ۹/۵۳۷ و ۱۹/۱۵۱.</ref> | ||
== آسیبهای ناشی از [[سلطه اجانب]] == | == آسیبهای ناشی از [[سلطه اجانب]] == | ||
از ویژگیهای آشکار [[رژیم پهلوی]]، [[وابستگی]] به غرب و نداشتن [[استقلال]] در زمینههای گوناگون بود. امام خمینی نیز [[معتقد]] بود [[ملت ایران]] بیش از پنجاه سال از [[گرایش]] به خارجیها ضربهها خوردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۵.</ref> ایشان بیگانگان را عامل به [[سلطنت]] رسیدن [[رضاخان پهلوی]] و [[ | از ویژگیهای آشکار [[رژیم پهلوی]]، [[وابستگی]] به غرب و نداشتن [[استقلال]] در زمینههای گوناگون بود. امام خمینی نیز [[معتقد]] بود [[ملت ایران]] بیش از پنجاه سال از [[گرایش]] به خارجیها ضربهها خوردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۵.</ref> ایشان بیگانگان را عامل به [[سلطنت]] رسیدن [[رضاخان پهلوی]] و [[محمد رضا پهلوی]]-برای [[حفظ منافع]] خود-میدانست و [[خاندان]] پهلوی را نوکر بیگانگان معرفی میکرد که [[کشور ایران]] را در تمام ابعاد [[اقتصادی]]، سیاسی و نظامی به غرب بهویژه [[آمریکا]] وابسته کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۱–۳۶۲.</ref> و [[ایران]] را رو به [[شکست]] برد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۵.</ref> | ||
در نگاه امام خمینی رژیم پهلوی در زمینه اقتصادی با واگذارکردن اندوختههای کشور بهویژه نفت به بیگانگان در برابر تأسیس پایگاههای نظامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۰ و ۷/۴۰۴–۴۰۵.</ref> دادن مراتع و [[جنگلها]] به خارجیها به نام ملیکردن<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۳.</ref> و به بهانه [[پیشرفت]] و رسیدن به [[تمدن]] بزرگ<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۱.</ref> [[کشور]] را دچار آسیبهای جدی کرد. در بعد [[سیاسی]] نیز [[نشانه]] [[سرسپردگی]] [[محمدرضا پهلوی]] به [[بیگانگان]]، این بود که وی [[اجازه]] و جرئت [[تصمیمگیری]] در مسائل اساسی و کلان کشور بهویژه [[سیاست خارجی]] نداشت و برای کسب [[تکلیف]] و دریافت نظر [[مقامات]] آمریکایی، پیوسته با [[سفیر]] [[آمریکا]] در [[تهران]] [[دیدار]] داشت یا به آمریکا میرفت.<ref>سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۷۱ و ۱۲۵.</ref> در نگاه امام خمینی دخالت مستشاران خارجی در [[اداره امور]] کشور، بزرگترین [[جنایت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۰.</ref> و مایه [[افسردگی]] و [[ناامیدی]] [[جوانان]] دربارهٔ [[پیشرفت]] کشور بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۶۲.</ref> ایشان [[ارتش]] را نیز در [[رژیم پهلوی]] نیرویی تحت [[سلطه]] و [[ستم]] مستشاران خارجی میدانست که به سبب تحقیرشدن، آماده [[سازش]] و [[فرمانبرداری]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴–۲۵.</ref> | در نگاه امام خمینی رژیم پهلوی در زمینه اقتصادی با واگذارکردن اندوختههای کشور بهویژه نفت به بیگانگان در برابر تأسیس پایگاههای نظامی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۰ و ۷/۴۰۴–۴۰۵.</ref> دادن مراتع و [[جنگلها]] به خارجیها به نام ملیکردن<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۳.</ref> و به بهانه [[پیشرفت]] و رسیدن به [[تمدن]] بزرگ<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۱.</ref> [[کشور]] را دچار آسیبهای جدی کرد. در بعد [[سیاسی]] نیز [[نشانه]] [[سرسپردگی]] [[محمدرضا پهلوی]] به [[بیگانگان]]، این بود که وی [[اجازه]] و جرئت [[تصمیمگیری]] در مسائل اساسی و کلان کشور بهویژه [[سیاست خارجی]] نداشت و برای کسب [[تکلیف]] و دریافت نظر [[مقامات]] آمریکایی، پیوسته با [[سفیر]] [[آمریکا]] در [[تهران]] [[دیدار]] داشت یا به آمریکا میرفت.<ref>سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۷۱ و ۱۲۵.</ref> در نگاه امام خمینی دخالت مستشاران خارجی در [[اداره امور]] کشور، بزرگترین [[جنایت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۰.</ref> و مایه [[افسردگی]] و [[ناامیدی]] [[جوانان]] دربارهٔ [[پیشرفت]] کشور بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۶۲.</ref> ایشان [[ارتش]] را نیز در [[رژیم پهلوی]] نیرویی تحت [[سلطه]] و [[ستم]] مستشاران خارجی میدانست که به سبب تحقیرشدن، آماده [[سازش]] و [[فرمانبرداری]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴–۲۵.</ref> | ||
== راههای قطع [[سلطه اجانب]] == | == راههای قطع [[سلطه اجانب]] == | ||
امام خمینی ضمن [[نفی]] هر گونه سازش با [[ابرقدرتها]]، [[تمدن]] و پیشرفتی که [[ملتهای مسلمان]] را به آنها وابسته کند، رد میکرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۴۰.</ref> ایشان بر پایه مبانی [[فقهی]] خود، [[روابط]] [[تجاری]] و سیاسی با [[کافران]] و بیگانگان را در صورتی که موجب [[چیرگی]] آنان بر [[کشورهای اسلامی]] شود، [[حرام]] و [[پیمان]] با آنان را [[باطل]] میدانست و افراد و مقاماتی را که زمینه [[سلطه بیگانگان]] را ایجاد کنند، [[خائن]] و برکنار از [[مقام]] خود معرفی میکرد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۷۸–۳۸۰؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۶–۴۵۷.</ref> و از [[ملتهای اسلامی]] میخواست برای [[نجات]] کشورشان از سلطه اجانب [[قیام]] کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳؛ ۱۱/۱۰۴ و ۱۴/۱۳۵.</ref> و با [[تشکیل دولت اسلامی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۵؛ ۸/۳۰۸ و ۱۶/۳۷۵.</ref> و محققساختن [[اسلام ناب محمدی]] در همه [[سرزمینها]] و شناساندن چهره [[واقعی]] [[اسلام]] به [[نسل جوان]]، مجالی برای [[نفوذ]] آنان باقی نگذارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲؛ ۴/۱۹۵ و ۲۱/۲۰۴.</ref> ایشان یکی از مهمترین راهکارهای | امام خمینی ضمن [[نفی]] هر گونه سازش با [[ابرقدرتها]]، [[تمدن]] و پیشرفتی که [[ملتهای مسلمان]] را به آنها وابسته کند، رد میکرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۴۰.</ref> ایشان بر پایه مبانی [[فقهی]] خود، [[روابط]] [[تجاری]] و سیاسی با [[کافران]] و بیگانگان را در صورتی که موجب [[چیرگی]] آنان بر [[کشورهای اسلامی]] شود، [[حرام]] و [[پیمان]] با آنان را [[باطل]] میدانست و افراد و مقاماتی را که زمینه [[سلطه بیگانگان]] را ایجاد کنند، [[خائن]] و برکنار از [[مقام]] خود معرفی میکرد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۷۸–۳۸۰؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۶–۴۵۷.</ref> و از [[ملتهای اسلامی]] میخواست برای [[نجات]] کشورشان از سلطه اجانب [[قیام]] کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳؛ ۱۱/۱۰۴ و ۱۴/۱۳۵.</ref> و با [[تشکیل دولت اسلامی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۵؛ ۸/۳۰۸ و ۱۶/۳۷۵.</ref> و محققساختن [[اسلام ناب محمدی]] در همه [[سرزمینها]] و شناساندن چهره [[واقعی]] [[اسلام]] به [[نسل جوان]]، مجالی برای [[نفوذ]] آنان باقی نگذارند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲؛ ۴/۱۹۵ و ۲۱/۲۰۴.</ref> ایشان یکی از مهمترین راهکارهای کوتاه کردن دست [[اجانب]] را [[وحدت]] کلمه میدانست و همه [[مسلمانان]] و [[حاکمان]] [[اسلامی]] را به وحدت و [[همدلی]] فرا میخواند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۲؛ ۲/۴۰۳ و ۳/۳۱۰.</ref>.<ref>[[الهه رده|رده، الهه]]، [[اجانب (مقاله)|مقاله «اجانب»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ج۱، ص ۴۴۷ – ۴۵۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۸: | خط ۵۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۸
مقدمه
اجانب به معنی بیگانه در برابر تبعه (با رویکرد حقوقی) و کافر و نامسلمان در برابر مسلمان (با رویکرد فقهی) است. با نفوذ قدرتهای اروپایی در کشورهای مسلمان بهویژه ایران و واکنشهایی که در برابر این دخالتها صورت میگرفت، بهتدریج واژۀ اجنبی و بیگانگان در ادبیات سیاسی ایرانرشد کرد. مبارزه با سلطۀ اجانب، بر پایۀ آیات قرآن کریم و قاعدۀ فقهی نفی سبیل از اصول حاکم بر دیپلماسی اسلامی بهشمار میآید. امام خمینی که بر نفی هرگونه وابستگی به قدرتهای بزرگ تأکید داشت، شعاریبودن تمسک مسلمانان به اسلام و غفلت آنها از مسائل اساسی، همچنین خودخواهی و سلطهجویی حکومتهای اسلامی را از دلایل این نفوذ و وابستگی میشمرد. ایشان معتقد بود یکی از مهمترین راهکارهای کوتاهکردن دست اجانب از کشورهای اسلامی، وحدت کلمه است.
معناشناسی
اجانب جمع اجنبی، به معنای بیگانه، غریبه، ناآشنا و خارجی آمده[۱] و در اصطلاح دارای دو رویکرد حقوقی و فقهی است. در رویکرد حقوقی به بیگانه در برابر تبعه و بهطور کلی به اشخاص بدون تابعیت در هر کشوری گفته میشود[۲] و در رویکرد فقهی، به افراد کافر و نامسلمان اعم از ذمی و غیر ذمی گفته شدهاست.[۳] واژه اجنبی به مرور زمان در ادبیات سیاسی اسلامی، گستره بیشتری یافت و به افراد، گروهها و کشورهایی گفته شد که مصالح مسلمانان را در نظر نمیگرفتند و واژه بیگانگان نوعاً به عنوان مترادف آن به کار میرود.
پیشینه
پس از انقلاب صنعتی و افزایش قدرت دولتهای اروپایی در سدههای پانزدهم و شانزدهم میلادی و در پی آن، توهم برتری نژادی، روحیه استعماری، انگیزههای توسعهطلبانه و دستیافتن به منابع و ثروتهای بیشتر، آنان را به فکر شرق[۴] بهویژه کشورهای اسلامی[۵]انداخت. در این میان، ایران به لحاظ قرار گرفتن در منطقه مهم و راهبردی خلیج فارس، راهداشتن به دریاهای آزاد و همسایگی با سرزمین ثروتمند هندوستان، مورد توجه قدرتهای استعماری قرار گرفت.[۶]
مداخله و رقابت قدرتهای خارجی در امور ایران از سال ۱۱۸۶ش/ ۱۸۰۷م و انعقاد قرارداد «فین کن اشتاین» میان ایران و فرانسه آغاز شد. پس از آن تاریخ، ایران صحنه رقابتهای سیاسی کشورهای اروپایی شد[۷] و در پی آن، معاهدات ذلتباری چون عهدنامه «ترکمنچای» و استقرار رژیم کاپیتولاسیون ناشی از آن با روسیه[۸] و عهدنامه «پاریس» بر ایران تحمیل شد که ضربه شدیدی بر آزادی سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرد و دروازههای بازرگانی خارجی ایران در خلیج فارس را در اختیار انگلیس قرار داد.[۹]
مداخله و رقابت روسیه و انگلیس در صحنه سیاسی ایران و تلاش آنها برای گرفتن امتیازهای گوناگون ادامه یافت تا اینکه در دوران قاجار به اوج خود رسید. توسعهطلبی اجانب در حوزه اقتصاد و سیاست محدود نماند؛ بلکه آنان به ستیز با اسلام و ترویج و تبلیغ مسیحیت در کشورهای اسلامی پرداختند.[۱۰] مداخلههای بیگانگان، واکنش نخبگان و علمای دینی کشورهای اسلامی را برانگیخت و آنان را به مبارزه و مخالفت با بیگانگان واداشت و از آن پس واژه اجنبی-در کنار واژگان بیگانه و خارجی-به ادبیات سیاسی آنان راه یافت. در نامه منسوب به سید جمالالدین اسدآبادی خطاب به میرزای شیرازی در تشویق به تحریم تنباکو،[۱۱] در نصایح دهگانه آخوند خراسانی خطاب به محمد علی شاه،[۱۲] در سخنان میرزای نایینی و دیگران، واژه اجنبی با همین مفهوم بهکار رفتهاست.[۱۳] امام خمینی نیز از شخصیتهای دینی و سیاسی بود که این واژه را در موارد گوناگون به کار برده و به دخالت و تسلط اجانب بر کشورهای اسلامی بهویژه ایران، حساسیت نشان دادهاست.[۱۴]
نفی سلطه اجانب
ویژگیها و مصادیق اجانب
اجانب خود را برتر از دیگران و شایسته ادارهدنیا میدانند و معتقدند آنها باید ارزشهای جوامع انسانی را تعیین کنند.[۱۵] آنان برای سلطه بر کشورهای دیگر از جنگافروزی نیز ابایی ندارند.[۱۶] امام خمینی در موارد بسیاری به خوی سلطهگری اجانب[۱۷] که موجب چپاول و غارت منابع کشورها شده[۱۸] اشاره کردهاست. اجانب با مداخله در امور داخلی کشورها[۱۹] و در پیشگرفتن سیاستهای سودجویانه در پی حفظ موجودیت و منافع خود در جهان هستند[۲۰] و برای برپاداشتن حاکمیت خود در کشورهای تحت سلطه میکوشند.
امام خمینی اجانب را از مصادیق مستکبرانی میدانست که تمام ملتها را ضعیف میشمرند و به آنان درازدستی و ستم میکنند.[۲۱] ایشان کشورهای انگلیس، شوروی، آمریکا[۲۲] و اسرائیل[۲۳] را اجنبی میخواند؛ همچنانکه برخی مدعیان ملیگرایی که به شرق و غرب تمایل دارند و نیز اخلالگران در امور کشور را که در صدد سلطه دوباره بیگانگان هستند، اجنبی قلمداد میکرد.[۲۴]
شیوههای نفوذ و کارکردها
بیگانگان برای نفوذ و سلطه بر کشورهای دیگر از روشهای گوناگون استفاده میکردند.
روش نخست، سلطه نظامی است. آنان در گذشته با لشکرکشی و سلطه نظامی، اهداف خود را تأمین میکردند.
روش دوم، حکومتهای دستنشاندهاست؛ به طوری که هزینههای سنگین انسانی و اقتصادی لشکرکشی،[۲۵] آنان را واداشت با رویکارآوردن حکومتهای دستنشاندهای چون رضاخان پهلوی در ایران و مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه به اهداف استعماری خود برسند.[۲۶]
روش سوم ایجاد جریانهای مخالف و عناصر مستعد و استقرار عوامل خود در داخل کشورها بود.[۲۷] برای نمونه دولت انگلیس با استقرار گسترده شبکههای جاسوسی در بیشتر نقاط ایران، زمینه تعمیق نفوذ خود در کشور را فراهم کرده بود.[۲۸] اجانب در آخرین روش با برقراری روابط تجاری و به دست آوردن اطلاعاتی در زمینه جغرافیای طبیعی، خلقوخوی مردم، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی حاکم بر جامعه و…، راه نفوذ و طرحهای استعماری آینده را هموار میکردند.[۲۹]
امام خمینی نیز میدانست بیگانگان طی مطالعات طولانی در ابعاد مادی، معنوی و انسانی کشورهای اسلامی دریافتهاند اسلام تنها مکتب مبارز الهی[۳۰] و انسانساز[۳۱] و قرآن[۳۲] بزرگترین مانع آنان در این راه است؛ از اینرو در صدد برآمدند از راههای گوناگون، اسلام را نابود یا از محتوا خالی کنند[۳۳]؛ معرفی دین به عنوان افیون و مخدر جامعه[۳۴] و جلوگیری از نشر آموزههای دینی،[۳۵] از آن جمله بود. به باور ایشان بیگانگان در این راه، با بررسی طولانی، به اهمیت نقش روحانیان نیز پی بردند و در صدد تخریب آنان برآمدند.[۳۶] بیگانگان برای تضعیف رهبران اسلامی در نظر جوانان، آنان را طرفدار قدرتمندان و ثروتمندان معرفی میکردند.[۳۷]
امام خمینی بزرگترین حربه بیگانگان برای نفوذ در کشورهای اسلامی و بهرهبرداری از گنجینههای مادی و معنوی آنان را ایجاد تفرقه و نفاق[۳۸] و جداکردن مسلمانان از هم میدانست؛ به گونهای که نتوانند برای اسلام کاری انجام دهند[۳۹]؛ همچنین ایشان یکی از سیاستهای همیشگی بیگانگان برای چپاول منابع کشورهای اسلامی را القای دیدگاه جدایی دین از سیاست میشمرد.[۴۰] در نگاه ایشان بیگانگان در این راستا برای منزویکردن روحانیون چنین تلقین میکردند که آنان از عهده مسائل سیاسی بر نمیآیند و تنها باید به امور دینی و تحصیلی بپردازند.[۴۱] نیز جداکردن اقشار ملت از یکدیگر، بیاعتنایی ملتها به هم و سکوت در برابر بیگانگان و کارگزاران آنها و غفلت از سرنوشت کشور، از دیگر طرحهای بیگانگان برای غارتاندوختههای مردم بودهاست.[۴۲]
زمینهها و موانع نفوذ
امام خمینی دلایل و زمینههای سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی با بیش از یک میلیارد جمعیت و داشتن منابع غنی را شعاریبودن تمسک به اسلام، پشتکردن به آموزههای روحبخش آن، نداشتن آرامش و ثبات قدم،[۴۳] رویآوردن به شرق و غرب،[۴۴] غفلت از مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام و مراقبت نکردن از حریم قرآن کریم و اسلام[۴۵] میدید؛ همچنانکه خالیبودن مراکز علمی و دینی از دانشمندان متخصص و افتادن زمام امور اقتصادی و علمی به دست خارجیها،[۴۶] خودخواهی و سلطهجویی حکومتهای اسلامی بر ملت خود و نوکری اجانب،[۴۷] تفرقه میان آنان[۴۸] و جدایی و نداشتن تفاهم ملتها و دولتها[۴۹] را از دیگر عوامل نفوذ اجانب در کشورهای اسلامی ذکر میکرد و اسلام، قرآن، روحانیان، حوزههای علمیه، وحدت کلمه، بیداری مسلمانان و وحدت حوزه و دانشگاه را از مهمترین موانع نفوذ غربیها برمیشمرد.[۵۰]
آسیبهای ناشی از سلطه اجانب
از ویژگیهای آشکار رژیم پهلوی، وابستگی به غرب و نداشتن استقلال در زمینههای گوناگون بود. امام خمینی نیز معتقد بود ملت ایران بیش از پنجاه سال از گرایش به خارجیها ضربهها خوردهاست.[۵۱] ایشان بیگانگان را عامل به سلطنت رسیدن رضاخان پهلوی و محمد رضا پهلوی-برای حفظ منافع خود-میدانست و خاندان پهلوی را نوکر بیگانگان معرفی میکرد که کشور ایران را در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی به غرب بهویژه آمریکا وابسته کرد[۵۲] و ایران را رو به شکست برد.[۵۳]
در نگاه امام خمینی رژیم پهلوی در زمینه اقتصادی با واگذارکردن اندوختههای کشور بهویژه نفت به بیگانگان در برابر تأسیس پایگاههای نظامی،[۵۴] دادن مراتع و جنگلها به خارجیها به نام ملیکردن[۵۵] و به بهانه پیشرفت و رسیدن به تمدن بزرگ[۵۶] کشور را دچار آسیبهای جدی کرد. در بعد سیاسی نیز نشانه سرسپردگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان، این بود که وی اجازه و جرئت تصمیمگیری در مسائل اساسی و کلان کشور بهویژه سیاست خارجی نداشت و برای کسب تکلیف و دریافت نظر مقامات آمریکایی، پیوسته با سفیر آمریکا در تهران دیدار داشت یا به آمریکا میرفت.[۵۷] در نگاه امام خمینی دخالت مستشاران خارجی در اداره امور کشور، بزرگترین جنایت[۵۸] و مایه افسردگی و ناامیدی جوانان دربارهٔ پیشرفت کشور بود.[۵۹] ایشان ارتش را نیز در رژیم پهلوی نیرویی تحت سلطه و ستم مستشاران خارجی میدانست که به سبب تحقیرشدن، آماده سازش و فرمانبرداری بود.[۶۰]
راههای قطع سلطه اجانب
امام خمینی ضمن نفی هر گونه سازش با ابرقدرتها، تمدن و پیشرفتی که ملتهای مسلمان را به آنها وابسته کند، رد میکرد.[۶۱] ایشان بر پایه مبانی فقهی خود، روابط تجاری و سیاسی با کافران و بیگانگان را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، حرام و پیمان با آنان را باطل میدانست و افراد و مقاماتی را که زمینه سلطه بیگانگان را ایجاد کنند، خائن و برکنار از مقام خود معرفی میکرد[۶۲] و از ملتهای اسلامی میخواست برای نجات کشورشان از سلطه اجانب قیام کنند[۶۳] و با تشکیل دولت اسلامی[۶۴] و محققساختن اسلام ناب محمدی در همه سرزمینها و شناساندن چهره واقعی اسلام به نسل جوان، مجالی برای نفوذ آنان باقی نگذارند.[۶۵] ایشان یکی از مهمترین راهکارهای کوتاه کردن دست اجانب را وحدت کلمه میدانست و همه مسلمانان و حاکمان اسلامی را به وحدت و همدلی فرا میخواند.[۶۶].[۶۷]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۸۹۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۵۷.
- ↑ متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۲۵–۲۶؛ دانشپژوه، اسلام و حقوق بینالملل خصوصی، ۱۲۳.
- ↑ متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۵۲–۵۳.
- ↑ منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷ و ۶۱.
- ↑ حسینیفر، امام و بیداری اسلامی، ۱۷۰.
- ↑ جعفری، نقش امام در مبارزه با استکبار، ۱/۳۸۱–۳۸۲.
- ↑ غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۴.
- ↑ غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۵؛ متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۳۷–۳۸.
- ↑ رضایی، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، ۹۷۵.
- ↑ حائری، نخستین رویاروییها، ۵۵–۶۱ و ۴۶۹–۴۸۰.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱/۸۸–۹۴.
- ↑ حسنی، عالمان شیعه، ۲۰.
- ↑ ترکمان، اسنادی دربارهٔ هجوم انگلیس و روس به ایران، ۱۸۱–۱۸۰؛ مدنی، دوران کاشانی، ۵۰؛ شریف، ۲۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۲؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹، ۳۹۶–۳۹۸ و ۱۲/۴۷۴.
- ↑ منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۵؛ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۴۴–۴۵.
- ↑ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۱۲–۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹، ۲۵۳–۲۵۴؛ ۴/۲۶۶ و ۵/۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴؛ ۸/۳۱۰ و ۲۱/۴۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱ و ۳/۴۸۶؛ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۲۸۱.
- ↑ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۴۵؛ آبراهامیان و دیگران، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۶۹، ۳۱۲؛ ۱۰/۱۳۷ و ۱۷/۴۱۳.
- ↑ روحانی، اندیشههای سیاسی اسلام، ۱/۵۲۰–۵۲۱.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰–۳۳۱.
- ↑ بازرگان، بازیابی ارزشها، ۱۱۳.
- ↑ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴–۲۸۷.
- ↑ حائری، نخستین رویاروییها، ۱۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۹۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱ و ۷/۱۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۱۶/۱۷۷؛ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۴–۲۹۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹؛ ۵/۱۸۷ و ۲۱/۶۵۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷ و ۳۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷ و ۵/۴۶۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۸–۱۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵ و ۱۰/۱۳۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۰ و ۱۸/۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۶–۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۸۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۳۵۳؛ ۲/۱۲۶؛ ۹/۵۳۷ و ۱۹/۱۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۱–۳۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۰ و ۷/۴۰۴–۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۱.
- ↑ سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۷۱ و ۱۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴–۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۷۸–۳۸۰؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۶–۴۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳؛ ۱۱/۱۰۴ و ۱۴/۱۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۵؛ ۸/۳۰۸ و ۱۶/۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲؛ ۴/۱۹۵ و ۲۱/۲۰۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۲؛ ۲/۴۰۳ و ۳/۳۱۰.
- ↑ رده، الهه، مقاله «اجانب»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ج۱، ص ۴۴۷ – ۴۵۱.