علم در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = علم | |||
| عنوان مدخل = علم | |||
| مداخل مرتبط = [[علم در لغت]] - [[علم در قرآن]] - [[علم در نهج البلاغه]] - [[علم در کلام اسلامی]] - [[علم در اخلاق اسلامی]] - [[علم در معارف دعا و زیارات]] - [[علم در معارف و سیره علوی]] - [[علم در معارف و سیره نبوی]] - [[علم در معارف و سیره سجادی]] - [[علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==[[علم]] چیست؟== | == [[علم]] چیست؟ == | ||
[[علم]] در لغت به معنی دانستن، [[یقین]] کردن و [[ادراک]] است<ref>دهخدا.</ref> و در اصطلاح دارای معانی گوناگونی است. یکی از معانی اصطلاحی [[علم]] عبارت است از مجموعه قضایایی که مناسبتی بین آنها در نظر گرفته شده<ref>محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۶۴.</ref>، اعم از اینکه قضایای شخصی و خاص یا کلی و عام باشند و اعم از اینکه قضایای عام، اعتباری و قراردادی یا [[حقیقی]] باشند و اعم از اینکه قضایای [[حقیقی]]، نظری یا [[تجربی]] باشند؛ بنابراین منظور از [[علم]] در این اصطلاح، هرگونه دانشی است که به مرحله تدوین رسیده باشد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۰.</ref>. | |||
==ستودگیهای [[علم]]== | == ستودگیهای [[علم]] == | ||
===[[علم]] از دیدگاه [[عقل]]=== | === [[علم]] از دیدگاه [[عقل]] === | ||
[[علم]] به خودی خود لذیذ و خوشایند است. [[لذت]] و ابتهاجی که با [[علم]] نصیب [[انسان]] میشود، از راه دیگر، کمتر به دست میآید؛ چراکه [[ادراک]] هر چیز به معنی احاطه بر آن است و [[تصرف]] به حساب میآید. [[انسان]] وقتی به دانشی دست مییابد و صورت و [[حقیقت]] آن را در ذات خود میبیند، خود را صاحب و مالک آن میداند؛ حتی میتوان گفت این نوع [[مالکیت]] از [[مالکیت]] [[اموال]] که هیچ ربط واقعی و [[حقیقی]] با وجود ما ندارند، قویتر است؛ چون همیشگی است و کسی نمیتواند آن را از [[انسان]] سلب کند. [[علم]] چنان [[لذت]] بخش است که وقتی [[دانش]] را به [[انسان]] نسبت میدهند، حتی اگر دانسته بیاهمیتی باشد، [[انسان]] خوشحال میشود و هنگامی که او را [[جاهل]] میخوانند. حتی اگر در امور پیش پا افتاده - [[غمگین]] میشود؛ اگر چه این [[غم]] و [[اندوه]] به تناسب [[ارزش]] و اهمیت [[علم]] و [[جهل]] مورد نظر، کوچک و بزرگ میشوند<ref>محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۹، ص۲۸.</ref>. | |||
با این همه، فایده اصلی [[علم]]، نزدیکی به خداست؛ چون بالاترین کمال برای [[انسان]]، [[رهایی]] از قید ماده و [[خروج]] از دایره زمان و مکان است؛ چراکه [[انسان]] به این وسیله به ملأ أعلى و [[مقربان]] درگاه الاهی شباهت پیدا میکند. [[رهایی]] از ماده، تنها یک [[صفت کمالی]] نیست، بلکه زمینهای است که [[انسان]] را برای کسب همه [[کمالات]] ممكن [[توانایی]] میدهد. در [[حکمت]] متعالیه به [[اثبات]] رسیده است که [[علم]] و تجرد لازمه یکدیگرند، نفس [[انسانی]] هرچه از [[دانش]] برخوردارتر شود، از قید ماده آزادتر میشود. | |||
علاوه بر این، [[علم]] در [[دنیا]] نیز مایه [[عزت]] و اعتبار [[انسان]] است. همه [[انسانها]] از [[نیک]] و بد و عالی و دانی، به صاحب [[دانش]] [[احترام]] میگذارند. | |||
از این رو نه تنها رسیدن به [[کمالات معنوی]]، بلکه دستیابی به بسیاری از [[مواهب مادی]] نیز در گرو [[دانش]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref>. | |||
== | === [[علم]] از دریچه [[شرع]] === | ||
{{ | [[دانش]] یکی از موضوعهایی است که [[قرآن کریم]] بیشترین اهمیت را به آن مبذول کرده است. [[قرآن]] در بیش از نهصد موضع، [[دانایی]] را ستوده یا بدان فراخوانده است و برای تأکید بر اهمیت دانستن، در تعبیر از آن بیست واژه را استخدام کرده است. ما در این بخش، تنها به تعدادی از [[آیات قرآنی]] که به طور خاص، [[علم]] و [[آگاهی]] را [[ستایش]] میکنند، اشاره میکنیم. از منظر [[قرآن کریم]]، [[خداوند]] آسمانها و [[زمین]] را آفرید و [[اراده]] خود را در آنها [[حاکم]] کرد تا [[انسان]] به [[علم]] و [[قدرت]] او [[آگاه]] شود{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}}<ref>«خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود میآید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref> و [[انسان]] نیز تنها با ملاک [[دانایی]] بر سایر مخلوقات [[برتری]] یافته است{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. و [[آدم]] فقط با دانستن اسماء مستحق [[خلافت]] شد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۷.</ref>. | ||
{{ | |||
[[ | [[دانش]] در [[منطق]] [[قرآن کریم]] از ویژگیهای بینظیری برخوردار است. از آن جمله: (۱): با آنکه همه [[زندگی]] [[جهان]] را متاع اندکی میداند{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.</ref>، [[حکمت]] را خیر فراوان شمرده است: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>.[[حکمت]] غالباً در معلومات [[عقلی]] صادق[[حق]] که [[دروغ]] و بطلان نمیپذیرد، استعمال میشود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۹۵.</ref>. در این [[آیه]]، فعل "ایتاء" با صیغه مجهول آمده تا دلالت کند [[حکمت]] به خودی خود منشأ خیر فراوان است، نه، از آن جهت که از جانب خداست؛ زیرا همه چیزهایی که [[خداوند]] [[عنایت]] میکند، منشأ خیر فراوان نیست، چنانکه [[مال]] را نیز [[خدا]] میدهد<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۹۵.</ref>، ولى منشأ خیر فراوان نیست. (۲): [[دانش]] منشأ تعالی [[انسان]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند، بیگمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>. | ||
[[رده: علم]] | |||
بر این اساس [[آیات الاهی]] تنها در [[جان]] [[عالمان]] و دانشوران به تمام معنى اثر گذاشته، [[ایمان]] و [[ترس از خدا]] را به ارمغان میآورند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۴۲.</ref> و هرکس عالمتر و از [[دانش]] پربارتر، به [[خدا]] باورمندتر و از او ترسانتر است<ref>فیض کاشانی، الاصفی، ج۲، ص۱۰۲۵.</ref>. و جانهای تهی از [[دانش]] چنانکه [[شایسته]] است با کی از [[خدا]] ندارند<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۲۸.</ref>. به همین [[دلیل]] [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود: "من از همه شما [[خداترس]] ترم"<ref>عبدالرحمن بن محمد ثعالبی، الجواهر الحسان، ج۵، ص۵۸۶؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۰۷ و ص۵۳۲.</ref>. و در [[حدیثی]] دیگر آمده است: "خداشناسترین شما خداترسترین شماست"<ref>{{متن حدیث|أَعْلَمُكُمْ بِاللَّهِ أَخْوَفُكُمْ لِلَّهِ}}؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۲۴۲.</ref>. [[قرآن کریم]] علاوه بر [[ستایش]] [[دانش]]، دانشوران را نیز در مرتبهای فراتر از دیگران تصویر نموده، میفرماید: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>. | |||
صاحبان [[دانش]] در [[قرآن]] با صفتهایی برجسته ستوده شدهاند، از جمله آنها را [[گواه]] صحت [[باورهای اسلامی]]، [[آگاه]] از حقایق [[قرآن]]، مستعد دریافت [[پیام]] کائنات و [[درک]] [[آیات الاهی]] و آماده [[هدایت]] و [[ایمان]] میداند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>: | |||
# '''[[گواهان توحید]]:''' {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref><ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۱۵.</ref> صاحبان [[دانش]] [[شهادت]] میدهند به یکتایی [[خدا]]؛ چون نشانههای او را در آفاق و انفس میبینند. این [[نشانهها]] مشاعر آنها را پر و در [[عقول]]شان رخنه کرده است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۳.</ref>. | |||
# '''[[شاهدان]] [[رسالت]]:''' {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۳.</ref>. | |||
# '''[[آگاهان به تأویل]]:''' {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی ک» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۳.</ref>. | |||
# '''هم رتبه [[اهل]] [[ایمان]]:''' {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. این [[آیه]] دلالت میکند که [[مؤمنان]] بر دو دستهاند: عالم و غیر عالم و [[مؤمن]] عالم [[برتر]] از [[مؤمن]] غير عالم است و رفع درجات مخصوص [[عالمان]] است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۸۸.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref>. | |||
# '''آماده [[ایمان]]:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا}}<ref>«بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.</ref>. {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا}}<ref>«و میگویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۱۰۸.</ref>. {{متن قرآن|وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}<ref>«و با روی بر زمین میافتند، میگریند و (قرآن) بر فروتنی آنان میافزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹.</ref>. [[ایمان آوردن]] آنان که از پیش به آنها [[علم]] دادهاند، نشان میدهد که [[قرآن]] [[حقانیت]] کتاب [[حق]] [[قرآن]] است [[کریم]] و از و جانب [[خدا]] نازل شده است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۲۲.</ref>. و این بدان معنی است که این دسته از [[عالمان]] بر [[رسول]] خداگواهاند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۴.</ref>. | |||
# '''دریافت [[آیات الاهی]]:''' {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۴.</ref>. | |||
# '''[[فهم]] أمثال [[قرآنی]]:''' {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ}}<ref>«و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.</ref>. این [[آیه شریفه]] به این مطلب اشاره میکند که امثال [[قرآنی]] هر چند عمومی است و به گوش همه میرسد، ولی فقط [[اهل]] [[علم]] که حقایق امور را [[درک]] میکنند، میتوانند معانی [[حقیقی]] و مقصود اصلی آنها را دریابند. این مطلب از تعبیر {{عربی|لا يعقلها}}، به جای {{عربی|ما يُؤْمِنْ}}، استفاده میشود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۳۲.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>. | |||
# '''[[علم]] و [[دانش]] در [[میزان عمل]]:''' طبق روایاتی که از [[پیشوایان معصوم]] {{ع}} به دست ما رسیده، [[دانش]] سنگینترین حسنهای است که در [[میزان عمل]] [[انسان]] نهاده میشود. [[تبیین]] این سخن را بر عهده چند [[روایت]] میگذاریم. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: یک [[ساعت]] نشستن در مجلس گفت وگوی [[علمی]] نزد [[خدا]] محبوبتر است از هزار [[شب]] [[بیداری]] که در هر [[شب]] هزار رکعت [[نماز]] خوانده شود و محبوبتر است از هزار [[لشکرکشی]] در [[راه خدا]] و [[دوازده]] هزار ختم [[قرآن]] و بهتر است از یک سال [[عبادت]] که روزش را [[روزه]] بداری و [[شب]] هایش را [[نماز]] بخوانی <ref>میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۶.</ref>. کسی که به قصد یادگیری از [[خانه]] خود خارج میشود، در برابر هر قدم که بر میدارد، [[خداوند عزوجل]] [[ثواب]] یک [[پیامبر]] و یکی از شهدای [[بدر]] را برای او مینویسد و در ازای هر حرف که بشنود یا بنویسد، شهری در [[بهشت]] به او میدهد. دانشجو را [[خدا]] [[دوست]] دارد و [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] هم. جز انسانهای [[سعادتمند]] کسی [[دانش]] را [[دوست]] ندارد؛ خوشا به حال دانشجو در [[روز قیامت]]... <ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} نیز به واسطه پدرانش از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] کرده است: دانشجویی بر هر [[مسلمان]] [[واجب]] است، [[دانش]] را در جایی بجویید که [[گمان]] میرود باشد و از [[اهل]] [[دانش]] بیاموزید که آموختنش [[نیکی]]، جستنش [[عبادت]]، گفت وگویش [[تسبیح]]، عمل به آن [[جهاد]]، یاددادنش به آنکه نمیداند [[صدقه]] و بخشیدنش به آنکه سزاوار است موجب نزدیکی به خداست؛ زیرا [[دانش]] [[حلال و حرام]] را آشکار و راه [[بهشت]] را روشن میکند. به هنگام [[وحشت]] مایه [[انس]]، در [[غربت]] و [[تنهایی]] همراه، در [[خلوت]] هم سخن، در [[سختی]] و آسانی [[راهنما]]، در برابر [[دشمن]] [[سلاح]] و در حضور [[دوستان]] [[زینت]] است. [[خداوند]] با [[دانش]] گروهی را بر میکشد و آنها را راهبران راه خیر میکند تا [[مردم]] آثار آنها را اقتباس، کارهایشان را [[پیروی]] و به آرایشان عمل کنند. [[فرشتگان]] [[شوق]] [[دوستی]] شان را دارند، بالهای خویش را به آنها میماند و در نمازشان به آنها [[درود]] میفرستند. هر خشک و تر، حتی ماهیان و جنبندگان دریا و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها [[استغفار]] میکنند؛ زیرا [[دانش]]، قلوبی را که با [[نادانی]] مرده زنده میکند، دیدگان تاریک را و میدهد بدنهای ضعیف را قوت میبخشد. و [[انسان]] را به رتبه [[اخیار]] وجایگاه [[ابرار]] میرساند و در [[دنیا]] و [[آخرت]] تا در جات عالی بر میکشد. [[یادآوری]] [[دانش]] هم سنگ [[روزه]] و گفت و گویش هم وزن [[نماز]] است. به وسیله [[دانش]] است که [[اطاعت]] [[پروردگار]] به جا میآید و [[بندگان]] او را میپرستند. [[صله رحم]] با [[دانش]] میشود و [[حلال و حرام]] با [[دانش]] شناخته میشود. [[دانش]] پیشواست و عمل پیرو او. سعادتمندان [[دانش]] را [[الهام]] میگیرند و نگون بختان از آن محروماند، خوشا کسی که از [[دانش]] [[محروم]] نشود<ref>محمد بن حسن طوسی، امالی، ص۴۸۸؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۰۸.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: [[دین]] در صورتی کامل میشود که بیاموزید و به آن عمل کنید. [[طلب علم]] از طلب [[مال]] بر شما واجبتر است؛ چون [[مال]]، هم تقسیم شده هم تضمین. خدای عادلی آن را بین شما تقسیم کرده و ضمانت کرده، سهم هر کس را بدهد و به [[وعده]] خویش [[وفا]] میکند. ولی [[علم]] بین همه تقسیم نشده و هیچکس آن را برای شما ضمانت نکرده است بلکه در نزد اهلش نگاهداری میشود <ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰.</ref> و تنها با طلب به دست میآید<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. | |||
== [[بایستههای دانشوری]] == | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[آثار عقل]] | |||
* [[حکمت]] | |||
* [[تفکر]] | |||
* [[علم به حقیقت انسان]] | |||
* [[علم به حقیقت مرگ]] | |||
* [[علم بی عمل]] | |||
* [[علم حاکم]] | |||
* [[علم مقرون به عمل]] | |||
* [[فهم]] | |||
* [[معرفت]] | |||
* [[یقظه]] | |||
* [[علم اصیل]] | |||
* [[علم مقدمی]] | |||
* [[علم مباح]] | |||
* [[علم واجب]] | |||
* [[علم دنیوی]] | |||
* [[یقین]] | |||
* [[علم شرعی]] | |||
* [[علم غیر شرعی]] | |||
* [[علم غیر نافع]] | |||
* [[علم نافع]] | |||
* [[علم مسموع]] | |||
* [[علم مطبوع]] | |||
* [[علم اکتسابی]] | |||
* [[علم الهامی]] | |||
* [[ایتاء علم]] | |||
* [[آثار علم]] | |||
* [[آداب تعلیم و تعلم]] | |||
* [[از بین رفتن علم]] | |||
* [[ازدیاد علم]] | |||
* [[آفات علم]] | |||
* [[برتری فضیلت علم]] | |||
* [[پای علم]] | |||
* [[پس انداز علم]] | |||
* [[پناهگاه علم]] | |||
* [[تجرد نفس]] | |||
* [[تعلم از اهل]] | |||
* [[تقوا]] | |||
* [[جمع حلم با علم]] | |||
* [[جهل]] | |||
* [[چشم علم]] | |||
* [[حفظ علم]] | |||
* [[حکمت علم]] | |||
* [[دست علم]] | |||
* [[دلیل علم]] | |||
* [[راحتی حقیقی]] | |||
* [[رأس علم]] | |||
* [[رشد]] | |||
* [[رفیق علم]] | |||
* [[زاد و توشه علم]] | |||
* [[زبان علم]] | |||
* [[زینت علم]] | |||
* [[زهد]] | |||
* [[ستایش تعلم]] | |||
* [[ستایش تعلیم]] | |||
* [[ستایش عالم]] | |||
* [[سلاح علم]] | |||
* [[شمشیر علم]] | |||
* [[طلب علم]] | |||
* [[عقل علم]] | |||
* [[علایم عالم]] | |||
* [[عمل]] | |||
* [[غذای روحانی]] | |||
* [[غرور]] | |||
* [[فرح به علم]] | |||
* [[فضیلت علم]] | |||
* [[قائد علم]] | |||
* [[قرارگاه علم]] | |||
* [[قلب علم]] | |||
* [[قوای ادراکی]] | |||
* [[کمان علم]] | |||
* [[گوش علم]] | |||
* [[مرکب علم]] | |||
* [[همت علم]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:علم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۰
علم چیست؟
علم در لغت به معنی دانستن، یقین کردن و ادراک است[۱] و در اصطلاح دارای معانی گوناگونی است. یکی از معانی اصطلاحی علم عبارت است از مجموعه قضایایی که مناسبتی بین آنها در نظر گرفته شده[۲]، اعم از اینکه قضایای شخصی و خاص یا کلی و عام باشند و اعم از اینکه قضایای عام، اعتباری و قراردادی یا حقیقی باشند و اعم از اینکه قضایای حقیقی، نظری یا تجربی باشند؛ بنابراین منظور از علم در این اصطلاح، هرگونه دانشی است که به مرحله تدوین رسیده باشد[۳].
ستودگیهای علم
علم از دیدگاه عقل
علم به خودی خود لذیذ و خوشایند است. لذت و ابتهاجی که با علم نصیب انسان میشود، از راه دیگر، کمتر به دست میآید؛ چراکه ادراک هر چیز به معنی احاطه بر آن است و تصرف به حساب میآید. انسان وقتی به دانشی دست مییابد و صورت و حقیقت آن را در ذات خود میبیند، خود را صاحب و مالک آن میداند؛ حتی میتوان گفت این نوع مالکیت از مالکیت اموال که هیچ ربط واقعی و حقیقی با وجود ما ندارند، قویتر است؛ چون همیشگی است و کسی نمیتواند آن را از انسان سلب کند. علم چنان لذت بخش است که وقتی دانش را به انسان نسبت میدهند، حتی اگر دانسته بیاهمیتی باشد، انسان خوشحال میشود و هنگامی که او را جاهل میخوانند. حتی اگر در امور پیش پا افتاده - غمگین میشود؛ اگر چه این غم و اندوه به تناسب ارزش و اهمیت علم و جهل مورد نظر، کوچک و بزرگ میشوند[۴].
با این همه، فایده اصلی علم، نزدیکی به خداست؛ چون بالاترین کمال برای انسان، رهایی از قید ماده و خروج از دایره زمان و مکان است؛ چراکه انسان به این وسیله به ملأ أعلى و مقربان درگاه الاهی شباهت پیدا میکند. رهایی از ماده، تنها یک صفت کمالی نیست، بلکه زمینهای است که انسان را برای کسب همه کمالات ممكن توانایی میدهد. در حکمت متعالیه به اثبات رسیده است که علم و تجرد لازمه یکدیگرند، نفس انسانی هرچه از دانش برخوردارتر شود، از قید ماده آزادتر میشود.
علاوه بر این، علم در دنیا نیز مایه عزت و اعتبار انسان است. همه انسانها از نیک و بد و عالی و دانی، به صاحب دانش احترام میگذارند.
از این رو نه تنها رسیدن به کمالات معنوی، بلکه دستیابی به بسیاری از مواهب مادی نیز در گرو دانش است[۵].
علم از دریچه شرع
دانش یکی از موضوعهایی است که قرآن کریم بیشترین اهمیت را به آن مبذول کرده است. قرآن در بیش از نهصد موضع، دانایی را ستوده یا بدان فراخوانده است و برای تأکید بر اهمیت دانستن، در تعبیر از آن بیست واژه را استخدام کرده است. ما در این بخش، تنها به تعدادی از آیات قرآنی که به طور خاص، علم و آگاهی را ستایش میکنند، اشاره میکنیم. از منظر قرآن کریم، خداوند آسمانها و زمین را آفرید و اراده خود را در آنها حاکم کرد تا انسان به علم و قدرت او آگاه شود﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا﴾[۶] و انسان نیز تنها با ملاک دانایی بر سایر مخلوقات برتری یافته است﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۷]. و آدم فقط با دانستن اسماء مستحق خلافت شد[۸].
دانش در منطق قرآن کریم از ویژگیهای بینظیری برخوردار است. از آن جمله: (۱): با آنکه همه زندگی جهان را متاع اندکی میداند﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾[۹]، حکمت را خیر فراوان شمرده است: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۱۰].حکمت غالباً در معلومات عقلی صادقحق که دروغ و بطلان نمیپذیرد، استعمال میشود[۱۱]. در این آیه، فعل "ایتاء" با صیغه مجهول آمده تا دلالت کند حکمت به خودی خود منشأ خیر فراوان است، نه، از آن جهت که از جانب خداست؛ زیرا همه چیزهایی که خداوند عنایت میکند، منشأ خیر فراوان نیست، چنانکه مال را نیز خدا میدهد[۱۲]، ولى منشأ خیر فراوان نیست. (۲): دانش منشأ تعالی انسان است: ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ﴾[۱۳].
بر این اساس آیات الاهی تنها در جان عالمان و دانشوران به تمام معنى اثر گذاشته، ایمان و ترس از خدا را به ارمغان میآورند[۱۴] و هرکس عالمتر و از دانش پربارتر، به خدا باورمندتر و از او ترسانتر است[۱۵]. و جانهای تهی از دانش چنانکه شایسته است با کی از خدا ندارند[۱۶]. به همین دلیل پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: "من از همه شما خداترس ترم"[۱۷]. و در حدیثی دیگر آمده است: "خداشناسترین شما خداترسترین شماست"[۱۸]. قرآن کریم علاوه بر ستایش دانش، دانشوران را نیز در مرتبهای فراتر از دیگران تصویر نموده، میفرماید: ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۱۹].
صاحبان دانش در قرآن با صفتهایی برجسته ستوده شدهاند، از جمله آنها را گواه صحت باورهای اسلامی، آگاه از حقایق قرآن، مستعد دریافت پیام کائنات و درک آیات الاهی و آماده هدایت و ایمان میداند[۲۰]:
- گواهان توحید: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۲۱][۲۲] صاحبان دانش شهادت میدهند به یکتایی خدا؛ چون نشانههای او را در آفاق و انفس میبینند. این نشانهها مشاعر آنها را پر و در عقولشان رخنه کرده است[۲۳].
- شاهدان رسالت: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۲۴][۲۵].
- آگاهان به تأویل: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۲۶][۲۷].
- هم رتبه اهل ایمان: ﴿يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۲۸]. این آیه دلالت میکند که مؤمنان بر دو دستهاند: عالم و غیر عالم و مؤمن عالم برتر از مؤمن غير عالم است و رفع درجات مخصوص عالمان است[۲۹][۳۰].
- آماده ایمان: ﴿إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا﴾[۳۱]. ﴿وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا﴾[۳۲]. ﴿وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا﴾[۳۳]. ایمان آوردن آنان که از پیش به آنها علم دادهاند، نشان میدهد که قرآن حقانیت کتاب حق قرآن است کریم و از و جانب خدا نازل شده است[۳۴]. و این بدان معنی است که این دسته از عالمان بر رسول خداگواهاند[۳۵].
- دریافت آیات الاهی: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ﴾[۳۶][۳۷].
- فهم أمثال قرآنی: ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾[۳۸]. این آیه شریفه به این مطلب اشاره میکند که امثال قرآنی هر چند عمومی است و به گوش همه میرسد، ولی فقط اهل علم که حقایق امور را درک میکنند، میتوانند معانی حقیقی و مقصود اصلی آنها را دریابند. این مطلب از تعبیر لا يعقلها، به جای ما يُؤْمِنْ، استفاده میشود[۳۹][۴۰].
- علم و دانش در میزان عمل: طبق روایاتی که از پیشوایان معصوم (ع) به دست ما رسیده، دانش سنگینترین حسنهای است که در میزان عمل انسان نهاده میشود. تبیین این سخن را بر عهده چند روایت میگذاریم. رسول خدا (ص) فرمود: یک ساعت نشستن در مجلس گفت وگوی علمی نزد خدا محبوبتر است از هزار شب بیداری که در هر شب هزار رکعت نماز خوانده شود و محبوبتر است از هزار لشکرکشی در راه خدا و دوازده هزار ختم قرآن و بهتر است از یک سال عبادت که روزش را روزه بداری و شب هایش را نماز بخوانی [۴۱]. کسی که به قصد یادگیری از خانه خود خارج میشود، در برابر هر قدم که بر میدارد، خداوند عزوجل ثواب یک پیامبر و یکی از شهدای بدر را برای او مینویسد و در ازای هر حرف که بشنود یا بنویسد، شهری در بهشت به او میدهد. دانشجو را خدا دوست دارد و فرشتگان و پیامبران هم. جز انسانهای سعادتمند کسی دانش را دوست ندارد؛ خوشا به حال دانشجو در روز قیامت... [۴۲]. امام رضا (ع) نیز به واسطه پدرانش از رسول خدا (ص) روایت کرده است: دانشجویی بر هر مسلمان واجب است، دانش را در جایی بجویید که گمان میرود باشد و از اهل دانش بیاموزید که آموختنش نیکی، جستنش عبادت، گفت وگویش تسبیح، عمل به آن جهاد، یاددادنش به آنکه نمیداند صدقه و بخشیدنش به آنکه سزاوار است موجب نزدیکی به خداست؛ زیرا دانش حلال و حرام را آشکار و راه بهشت را روشن میکند. به هنگام وحشت مایه انس، در غربت و تنهایی همراه، در خلوت هم سخن، در سختی و آسانی راهنما، در برابر دشمن سلاح و در حضور دوستان زینت است. خداوند با دانش گروهی را بر میکشد و آنها را راهبران راه خیر میکند تا مردم آثار آنها را اقتباس، کارهایشان را پیروی و به آرایشان عمل کنند. فرشتگان شوق دوستی شان را دارند، بالهای خویش را به آنها میماند و در نمازشان به آنها درود میفرستند. هر خشک و تر، حتی ماهیان و جنبندگان دریا و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها استغفار میکنند؛ زیرا دانش، قلوبی را که با نادانی مرده زنده میکند، دیدگان تاریک را و میدهد بدنهای ضعیف را قوت میبخشد. و انسان را به رتبه اخیار وجایگاه ابرار میرساند و در دنیا و آخرت تا در جات عالی بر میکشد. یادآوری دانش هم سنگ روزه و گفت و گویش هم وزن نماز است. به وسیله دانش است که اطاعت پروردگار به جا میآید و بندگان او را میپرستند. صله رحم با دانش میشود و حلال و حرام با دانش شناخته میشود. دانش پیشواست و عمل پیرو او. سعادتمندان دانش را الهام میگیرند و نگون بختان از آن محروماند، خوشا کسی که از دانش محروم نشود[۴۳]. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: دین در صورتی کامل میشود که بیاموزید و به آن عمل کنید. طلب علم از طلب مال بر شما واجبتر است؛ چون مال، هم تقسیم شده هم تضمین. خدای عادلی آن را بین شما تقسیم کرده و ضمانت کرده، سهم هر کس را بدهد و به وعده خویش وفا میکند. ولی علم بین همه تقسیم نشده و هیچکس آن را برای شما ضمانت نکرده است بلکه در نزد اهلش نگاهداری میشود [۴۴] و تنها با طلب به دست میآید[۴۵].
بایستههای دانشوری
جستارهای وابسته
- آثار عقل
- حکمت
- تفکر
- علم به حقیقت انسان
- علم به حقیقت مرگ
- علم بی عمل
- علم حاکم
- علم مقرون به عمل
- فهم
- معرفت
- یقظه
- علم اصیل
- علم مقدمی
- علم مباح
- علم واجب
- علم دنیوی
- یقین
- علم شرعی
- علم غیر شرعی
- علم غیر نافع
- علم نافع
- علم مسموع
- علم مطبوع
- علم اکتسابی
- علم الهامی
- ایتاء علم
- آثار علم
- آداب تعلیم و تعلم
- از بین رفتن علم
- ازدیاد علم
- آفات علم
- برتری فضیلت علم
- پای علم
- پس انداز علم
- پناهگاه علم
- تجرد نفس
- تعلم از اهل
- تقوا
- جمع حلم با علم
- جهل
- چشم علم
- حفظ علم
- حکمت علم
- دست علم
- دلیل علم
- راحتی حقیقی
- رأس علم
- رشد
- رفیق علم
- زاد و توشه علم
- زبان علم
- زینت علم
- زهد
- ستایش تعلم
- ستایش تعلیم
- ستایش عالم
- سلاح علم
- شمشیر علم
- طلب علم
- عقل علم
- علایم عالم
- عمل
- غذای روحانی
- غرور
- فرح به علم
- فضیلت علم
- قائد علم
- قرارگاه علم
- قلب علم
- قوای ادراکی
- کمان علم
- گوش علم
- مرکب علم
- همت علم
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا.
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۶۴.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۰.
- ↑ محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۹، ص۲۸.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۱.
- ↑ «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود میآید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ «به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۹۵.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۹۵.
- ↑ «از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند، بیگمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۲۸.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۴۲.
- ↑ فیض کاشانی، الاصفی، ج۲، ص۱۰۲۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۴۲۸.
- ↑ عبدالرحمن بن محمد ثعالبی، الجواهر الحسان، ج۵، ص۵۸۶؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۰۷ و ص۵۳۲.
- ↑ «أَعْلَمُكُمْ بِاللَّهِ أَخْوَفُكُمْ لِلَّهِ»؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۲۴۲.
- ↑ «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲.
- ↑ «خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۱۵.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ «و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی ک» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۸۸.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ «بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.
- ↑ «و میگویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۱۰۸.
- ↑ «و با روی بر زمین میافتند، میگریند و (قرآن) بر فروتنی آنان میافزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۲۲۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ «و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۳۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۴-۲۶۵.
- ↑ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، امالی، ص۴۸۸؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۰۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.