حج در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حج
| موضوع مرتبط = حج
| عنوان مدخل  = [[حج]]
| عنوان مدخل  = حج
| مداخل مرتبط = [[حج در قرآن]] - [[حج در نهج البلاغه]] - [[حج در معارف مهدویت]] - [[حج در معارف دعا و زیارات]] - [[حج در معارف و سیره نبوی]] - [[حج در معارف و سیره فاطمی]] - [[حج در معارف و سیره حسینی]] - [[حج در معارف و سیره سجادی]] - [[حج در معارف و سیره رضوی]] - [[حج در عرفان اسلامی]] - [[حج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[حج در فقه اسلامی]] - [[حج در فقه اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حج در قرآن]] - [[حج در نهج البلاغه]] - [[حج در معارف مهدویت]] - [[حج در معارف دعا و زیارات]] - [[حج در معارف و سیره معصوم]] - [[حج در معارف و سیره نبوی]] - [[حج در معارف و سیره فاطمی]] - [[حج در معارف و سیره امام حسن]] - [[حج در معارف و سیره حسینی]] - [[حج در معارف و سیره سجادی]] - [[حج در معارف و سیره رضوی]] - [[حج در معارف و سیره امام جواد]] - [[حج در عرفان اسلامی]] - [[حج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[حج در فقه اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[حج]]: آهنگ [[خانه خدا]] کردن برای به جا آوردن [[مناسک]] ویژه در موسم خاص. <ref>جواهر الکلام، ج۱۷، ص ۲۲۰</ref>
[[حج]]: آهنگ [[خانه خدا]] کردن برای به جا آوردن [[مناسک]] ویژه در موسم خاص<ref>جواهر الکلام، ج۱۷، ص ۲۲۰.</ref>.


== [[حکم]] ==
== [[حکم]] ==
[[حج]] از [[ارکان اسلام]] است و بر هر مکلّفی در [[طول عمر]] با دارا بودن شرایط آن، یک بار [[واجب]] می‏‌شود. به حج واجب به اصل [[شرع]] ـ و نه با [[نذر]] و مانند آن ـ از این جهت که از [[ارکان دین]] است «حَجّة الاسلام» گویند. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۳</ref>
[[حج]] از [[ارکان اسلام]] است و بر هر مکلّفی در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یک بار [[واجب]] می‏‌شود. به حج واجب به اصل [[شرع]] ـ و نه با [[نذر]] و مانند آن ـ از این جهت که از ارکان دین است «حَجّة الاسلام» گویند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۳.</ref>.


[[وجوب]] حج فوری است؛ بدین معنا که در نخستین سال [[استطاعت]] باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده می‏‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، [[گناه کبیره]] است. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۵</ref>
[[وجوب]] حج فوری است؛ بدین معنا که در نخستین سال [[استطاعت]] باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده می‏‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، [[گناه کبیره]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۵.</ref>.


حج گاه با نذر، [[عهد]]، قسم، بطلان حج پیشین و [[اجیر]] شدن جهت [[نیابت]]، واجب
حج گاه با نذر، [[عهد]]، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت [[نیابت]]، واجب می‏‌شود. بدون فراهم آمدن یکی از اسباب وجوب، گزاردن حج [[مستحب]] است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن [[خانواده]] [[استحباب]] دارد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۱۶ و ۲۲۸.</ref>.
می‏‌شود. بدون فراهم آمدن یکی از اسباب وجوب، گزاردن حج [[مستحب]] است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن [[خانواده]] [[استحباب]] دارد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۱۶ و ۲۲۸</ref>


چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتی از قبیل [[سفر]] و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آنها واجب است. <ref>مهذّب الاحکام، ج ۱۲، ص۱۸</ref>
چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتی از قبیل [[سفر]] و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آنها واجب است<ref>مهذّب الاحکام، ج ۱۲، ص۱۸.</ref>.


== [[فضیلت]] حج ==
== [[فضیلت]] حج ==
حج از بزرگ‏ترین [[شعائر]] [[آیین مقدس اسلام]] و ارزشمندترین عمل موجب [[تقرّب]] به [[خدای متعال]] است و در [[روایات]]، [[برتر]] از [[روزه]] و [[جهاد]]، بلکه هر عبادتی جز [[نماز]] شمرده شده است.<ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴</ref> در [[مناسک حج]] [[اسرار]] و فواید بی‌شماری نهفته است. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: «حج گزار مهمان [[خدا]] است؛ اگر بخواهد به او عطا می‏‌کند و اگر بخواهد اجابتش می‌‏نماید و اگر [[حاجی]] [[شفاعت]] کسی را نزد او نماید می‌‏پذیرد و اگر از خواستن ساکت شود، خود آغاز به عطا می‏‌کند». <ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۵</ref> در روایتی دیگر از آن [[حضرت]] آمده است: «آن گاه که [[حاجیان]] در [[منی]] استقرار می‌‏یابند، منادی از جانب [[خدا]] ندا می‌‏دهد: اگر خواستار خوشنودی من هستید، من [[راضی]] شدم». <ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۶۲</ref>
حج از بزرگ‏ترین [[شعائر]] [[آیین مقدس اسلام]] و ارزشمندترین عمل موجب [[تقرّب]] به [[خدای متعال]] است و در [[روایات]]، [[برتر]] از [[روزه]] و [[جهاد]]، بلکه هر عبادتی جز [[نماز]] شمرده شده است<ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴.</ref>. در [[مناسک حج]] [[اسرار]] و فواید بی‌شماری نهفته است. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «حج گزار مهمان [[خدا]] است؛ اگر بخواهد به او عطا می‏‌کند و اگر بخواهد اجابتش می‌‏نماید و اگر [[حاجی]] [[شفاعت]] کسی را نزد او نماید می‌‏پذیرد و اگر از خواستن ساکت شود، خود آغاز به عطا می‏‌کند»<ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۵.</ref>. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «آن گاه که [[حاجیان]] در [[منی]] استقرار می‌‏یابند، منادی از جانب [[خدا]] ندا می‌‏دهد: اگر خواستار خوشنودی من هستید، من [[راضی]] شدم»<ref>الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۶۲.</ref>.


== شرایط [[وجوب]] ==
== شرایط [[وجوب]] ==
[[عقل]]، [[بلوغ]]، <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹</ref> [[حرّیت]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۱</ref> و [[استطاعت]]،<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۸</ref> شرایط وجوب حج‌‏اند. بنابر این، [[حج]] بر دیوانه، نابالغ، برده و غیر مستطیع [[واجب]] نیست؛ بلکه این افراد اگر هم [[حج]] بگزارند، کفایت از [[حجة الاسلام]] نمی‏‌کند. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹، ۲۴۱، ۲۴۸ و ۲۷۵</ref> البته اگر [[کودک]] ممیّز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و [[عاقل]] گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل [[درک]] کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت می‏‌کند. در این صورت در وجوب [[تجدید]] [[نیّت]] [[احرام]] برای حجة الاسلام، [[اختلاف]] است. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹ ـ ۲۳۴</ref>
[[عقل]]، [[بلوغ]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹.</ref>، [[حرّیت]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۱.</ref> و [[استطاعت]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۸.</ref>، شرایط وجوب حج‌‏اند. بنابر این، [[حج]] بر دیوانه، نابالغ، برده و غیر مستطیع [[واجب]] نیست؛ بلکه این افراد اگر هم [[حج]] بگزارند، کفایت از [[حجة الاسلام]] نمی‏‌کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹، ۲۴۱، ۲۴۸ و ۲۷۵.</ref>. البته اگر کودک ممیّز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و [[عاقل]] گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل [[درک]] کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت می‏‌کند. در این صورت در وجوب تجدید [[نیّت]] [[احرام]] برای حجة الاسلام، [[اختلاف]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹ ـ ۲۳۴.</ref>.


بر کسی که به اندازه گزاردن حج [[مال]] دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهی حالّ دارد، حج واجب نمی‏‌شود. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۵۸ ـ ۲۵۹</ref> برخی گفته‏‌اند: تفاوتی بین حالّ و مدّت‌دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است. <ref>منتهی المطلب، ج ۱۰، ص۸۰</ref>
بر کسی که به اندازه گزاردن حج [[مال]] دارد، لکن به همان اندازه هم بدهی حالّ دارد، حج واجب نمی‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۵۸ ـ ۲۵۹.</ref>. برخی گفته‏‌اند: تفاوتی بین حالّ و مدّت‌دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است<ref>منتهی المطلب، ج ۱۰، ص۸۰.</ref>.


[[قرض]] کردن برای حج واجب نیست. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۰</ref> اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط، حج بر او واجب می‏‌گردد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۱</ref>؛ لیکن بنابر قول برخی، اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۸</ref>
[[قرض]] کردن برای حج واجب نیست<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۰.</ref>. اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط، حج بر او واجب می‏‌گردد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۱.</ref>؛ لکن بنابر قول برخی، اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۸.</ref>.


در وجوب حج بر [[زن]]، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آنکه حج وی به جهت [[خوف]] متوقّف بر آن باشد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۰ ـ ۳۳۱</ref>
در وجوب حج بر [[زن]]، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آنکه حج وی به جهت [[خوف]] متوقّف بر آن باشد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۰ ـ ۳۳۱.</ref>.


کسی که پس از احرام و دخول در [[حرم]] بمیرد، ذمّه‏‌اش از حج بری می‏‌شود. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۵</ref>
کسی که پس از احرام و دخول در [[حرم]] بمیرد، ذمّه‏‌اش از حج بری می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۵.</ref>. بر کسی که پس از [[وجوب]] [[حج]] بر او، آن را نگزارده، حج مستقر می‏‌گردد و بر او [[واجب]] است آن را به جا آورد، هرچند شرایط وجوب از بین برود، و چنانچه در حیاتش [[حج]] نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.


بر کسی که پس از [[وجوب]] [[حج]] بر او، آن را نگزارده، حج مستقر می‏‌گردد و بر او [[واجب]] است آن را به جا آورد، هرچند شرایط وجوب از بین برود، و چنانچه در حیاتش [[حج]] نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.
استقرار حج، بنابر مشهور با در [[اختیار]] داشتن [[زمان]] لازم برای انجام دادن اختیاری [[مناسک حج]] و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق می‏‌یابد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۸ ـ ۳۰۱.</ref>. هزینه حج مستقر از اصل ترکه ـ و نه ثلث آن ـ برداشته می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۱۴.</ref>. در اینکه باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، [[اختلاف]] است.
 
استقرار حج، بنابر مشهور با در [[اختیار]] داشتن [[زمان]] لازم برای انجام دادن اختیاری [[مناسک حج]] و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق می‏‌یابد.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۸ ـ ۳۰۱</ref> هزینه حج مستقر از اصل ترکه ـ و نه ثلث آن ـ برداشته می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۱۴</ref> در اینکه باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، [[اختلاف]] است.


== شرایط صحّت ==
== شرایط صحّت ==
[[مسلمان]] بودن، [[مؤمن]] ([[دوازده امامی]]) بودن،<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۶</ref> مباشرت در [[اعمال]] و در خصوص [[زن]]، [[اذن]] شوهر در حج استحبابی،<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۲</ref> وقوع [[احرام]] در ماه‌های حج، شرایط صحّت حج‏اند. در مراد از ماه‌های حج اقوال مختلف است. [[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]]؛ شوال، ذیقعده و دهه نخست ذیحجه؛ شوال، ذیقعده و نُه [[روز]] نخست ذیحجه؛ و شوال، ذیقعده و ذیحجه تا [[طلوع فجر]] [[روز عید قربان]] از جمله این اقوال است. کسی که می‏‌خواهد حج تمتّع به جا آورد، باید [[عمره]] آن را در ماه‌های حج انجام دهد و به جا آوردن عمره [[تمتع]] در غیر ماه‌های حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز [[احرام حج]] پس از دهم ذیحجه صحیح نیست؛ حتی به قول کسانی که تمامی ذیحجه را از ماه‌های حج می‌‏دانند.<ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۴، ص۳۵۲ ـ ۳۵۴</ref>
[[مسلمان]] بودن، [[مؤمن]] ([[دوازده امامی]]) بودن<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۶.</ref>، مباشرت در [[اعمال]] و در خصوص [[زن]]، [[اذن]] شوهر در حج استحبابی<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۲.</ref>، وقوع [[احرام]] در ماه‌های حج، شرایط صحّت حج‏اند. در مراد از ماه‌های حج اقوال مختلف است. [[شوال]]، [[ذیقعده]] و [[ذیحجه]]؛ شوال، ذیقعده و دهه نخست ذیحجه؛ شوال، ذیقعده و نُه [[روز]] نخست ذیحجه؛ و شوال، ذیقعده و ذیحجه تا [[طلوع فجر]] [[روز عید قربان]] از جمله این اقوال است. کسی که می‏‌خواهد حج تمتّع به جا آورد، باید [[عمره]] آن را در ماه‌های حج انجام دهد و به جا آوردن عمره [[تمتع]] در غیر ماه‌های حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز [[احرام حج]] پس از دهم ذیحجه صحیح نیست؛ حتی به قول کسانی که تمامی ذیحجه را از ماه‌های حج می‌‏دانند<ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۴، ص۳۵۲ ـ ۳۵۴.</ref>.


حج هرچند بر [[کافر]] واجب است، لیکن از او در حال [[کفر]] صحیح نیست.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۱</ref> بر بطلان [[عبادات]] غیر مؤمن ادعای [[اجماع]] شده است؛<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۶۳</ref> لیکن در صورتی که [[مستبصر]] شود، بنابر مشهور لازم نیست حجی را که مطابق [[مذهب]] خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند؛<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۴.</ref> هرچند اعاده آن [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۹۶.</ref>.
حج هرچند بر [[کافر]] واجب است، لکن از او در حال [[کفر]] صحیح نیست<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۱.</ref>. بر بطلان [[عبادات]] غیر مؤمن ادعای [[اجماع]] شده است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۶۳.</ref>؛ لکن در صورتی که [[مستبصر]] شود، بنابر مشهور لازم نیست حجی را که مطابق [[مذهب]] خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۴.</ref>؛ هرچند اعاده آن [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۹۶.</ref>.


کسی که [[حج]] بر او [[واجب]] شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگری از طرف او کفایت نمی‏‌کند.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۷۵.</ref>
کسی که [[حج]] بر او [[واجب]] شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگری از طرف او کفایت نمی‏‌کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۷۵.</ref>.


== حج واجب با [[نذر]] ==
== حج واجب با [[نذر]] ==
[[حج]] با نذر و مانند آن ([[عهد]] و قسم) واجب می‏‌شود. [[عقل]]، [[بلوغ]] و [[حریّت]] و در زوجه، [[اذن]] زوج از شرایط صحّت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا می‌‏تواند نذر کند. در این صورت، حج بر او واجب می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۶ ـ ۳۳۸.</ref>
[[حج]] با نذر و مانند آن ([[عهد]] و قسم) واجب می‏‌شود. [[عقل]]، [[بلوغ]] و حریّت و در زوجه، [[اذن]] زوج از شرایط صحّت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا می‌‏تواند نذر کند. در این صورت، حج بر او واجب می‏‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۶ ـ ۳۳۸.</ref>.


== [[نیابت]] در حج ==
== [[نیابت]] در حج ==
[[نایب]] گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا برای زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب برای مرده‏ای که حج بر او استقرار یافته، بر [[ورثه]] واجب است و نیز بنابر مشهور، برای زنده‏ای که حج بر او استقرار یافته، لیکن به دلیل [[بیماری]] یا [[پیری]] و مانند آن، [[توانایی جسمی]] خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی، در صورت [[استطاعت]] و عدم استقرار نیز، به شرط متمکّن بودن برای نایب گرفتن، [[حکم]] چنین است. در اینکه [[وجوب]] نیابت اختصاص به [[حجة الاسلام]] دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب [[باطل]] شدن حج پیشین هم می‏‌شود، [[اختلاف]] است<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵.</ref>.
[[نایب]] گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا برای زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب برای مرده‏ای که حج بر او استقرار یافته، بر [[ورثه]] واجب است و نیز بنابر مشهور، برای زنده‏ای که حج بر او استقرار یافته، لکن به دلیل [[بیماری]] یا [[پیری]] و مانند آن، توانایی جسمی خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی، در صورت [[استطاعت]] و عدم استقرار نیز، به شرط متمکّن بودن برای نایب گرفتن، [[حکم]] چنین است. در اینکه [[وجوب]] نیابت اختصاص به [[حجة الاسلام]] دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب [[باطل]] شدن حج پیشین هم می‏‌شود، [[اختلاف]] است<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵.</ref>.


== اقسام حج ==
== اقسام حج ==
حج بر سه قسم است: حج تمتّع، حج قِران و حج اِفراد. حج تمتّع [[وظیفه]] آفاقی است که در فاصله شانزده یا [[دوازده]] فرسخی [[مکّه]] ـ بنابر [[اختلاف]] اقوال در مسئله ـ یا دورتر سکونت دارد.<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵ ـ ۱۰.</ref> حج [[قرآن]] و افراد وظیفه اهالی مکّه و نیز کسانی است که فاصله محلّ سکونت آنان تا مکّه کمتر از مسافت یاد شده است.<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۴ ـ ۴۷.</ref>
حج بر سه قسم است: حج تمتّع، حج قِران و حج اِفراد. حج تمتّع [[وظیفه]] آفاقی است که در فاصله شانزده یا دوازده فرسخی [[مکّه]] ـ بنابر [[اختلاف]] اقوال در مسئله ـ یا دورتر سکونت دارد<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵ ـ ۱۰.</ref>. حج [[قرآن]] و افراد وظیفه اهالی مکّه و نیز کسانی است که فاصله محلّ سکونت آنان تا مکّه کمتر از مسافت یاد شده است<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۴ ـ ۴۷.</ref>.


== [[مناسک حج]] ==
== [[مناسک حج]] ==
[[اعمال]] و مناسک حج عبارتند از: [[احرام]] بستن، وقوف به [[عرفات]]، وقوف به مشعر الحرام، رفتن به [[منی]] و به جا آوردن [[اعمال]] آن در [[روز عید قربان]] ([[رمی]]، [[قربانی]] و حلق یا تقصیر)، [[طواف]] [[زیارت]] و [[نماز]] طواف آن، سعی بین [[صفا و مروه]]، طواف [[نساء]] و نماز طواف آن،
[[اعمال]] و مناسک حج عبارتند از: [[احرام]] بستن، وقوف به [[عرفات]]، وقوف به مشعر الحرام، رفتن به [[منی]] و به جا آوردن [[اعمال]] آن در [[روز عید قربان]] ([[رمی]]، [[قربانی]] و حلق یا تقصیر)، [[طواف]] [[زیارت]] و [[نماز]] طواف آن، سعی بین [[صفا و مروه]]، طواف [[نساء]] و نماز طواف آن،


بیتوته در منی در شب‌های یازدهم و دوازدهم و برای برخی سیزدهم و رمی جمرات سه گانه در روزهای یاد شده.<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref> قربانی در منی در [[حج تمتع]]، [[واجب]] و در [[حج]] قِران و افراد [[مستحب]] است.<ref>جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref> تفصیل [[مناسک]] هریک از اقسام حج در همان قسم آمده است.
بیتوته در منی در شب‌های یازدهم و دوازدهم و برای برخی سیزدهم و رمی جمرات سه گانه در روزهای یاد شده<ref>جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref>. قربانی در منی در [[حج تمتع]]، [[واجب]] و در [[حج]] قِران و افراد [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>. تفصیل [[مناسک]] هریک از اقسام حج در همان قسم آمده است.


== [[مستحبات]] پس از اتمام مناسک ==
== [[مستحبات]] پس از اتمام مناسک ==
بازگشت به [[مکّه]] از منی برای طواف [[وداع]]؛<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۳.</ref> خواندن شش رکعت نماز در [[مسجد]] خیف در مدت اقامت در منی؛<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۴.</ref> فرود آمدن در وادی مُحَصَّب ([[ابطح]]) و به پشت دراز کشیدن، هنگام کوچ از منی در [[روز]] سیزدهم [[ذیحجه]] <ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۷.</ref>؛ داخل شدن در [[کعبه]] بدون [[کفش]]، به‌ویژه برای کسی که نخستین بار حج می‌‏گزارد و [[غسل]] و [[دعا کردن]] هنگام دخول و نیز خواندن دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه [[بیت]]، در هر گوشه دو رکعت و سپس خواندن [[دعای مأثور]] و استلام ارکان کعبه، به‌ویژه [[رکن یمانی]]؛<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۰ ـ ۶۵.</ref> طواف کردن برای [[خویشان]] و همشهریان<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۸.</ref> و سپس طواف وداع و استلام ارکان و [[مستجار]] و دعا کردن به آنچه می‌‏خواهد و آمدن نزد [[چاه زمزم]] و [[نوشیدن]] از آب آن و خواندن دعای مأثور هنگام خارج شدن <ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۵.</ref>؛ به [[سجده]] افتادن و رو به [[قبله]] قرار گرفتن و دعا کردن قبل از ترک [[مسجد الحرام]]؛ خروج از مسجد از باب حنّاطین <ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۶ ـ ۶۷.</ref>؛ [[عزم]] بازگشت به مکّه برای حج در سال‌های بعد؛ بنابر تصریح برخی، حضور در محلّ ولادت [[رسول خدا]]{{صل}} و نیز [[منزل]] [[حضرت خدیجه]] (مولد [[حضرت زهرا]]){{ع}} و [[زیارت]] [[قبر]] ایشان در [[قبرستان]] حجون؛ رفتن به [[مسجد]] اَرْقَم [[خانه]] [[ارقم بن ابی ارقم]] که [[رسول خدا]]{{صل}} در آغاز [[دعوت]] مدتی در آنجا مخفی بود. بعدها در محلّ این [[خانه]] مسجدی ساختند که به مسجد [[خیزران]] معروف بود. با توسعه [[مسجد الحرام]]، این محل هم اکنون ضمیمه مسجد شده است و صعود به [[غار]] حِرا و [[غار ثور]].<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۹.</ref>
بازگشت به [[مکّه]] از منی برای طواف [[وداع]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۳.</ref>؛ خواندن شش رکعت نماز در [[مسجد]] خیف در مدت اقامت در منی<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۴.</ref>؛ فرود آمدن در وادی مُحَصَّب ([[ابطح]]) و به پشت دراز کشیدن، هنگام کوچ از منی در [[روز]] سیزدهم [[ذیحجه]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۷.</ref>؛ داخل شدن در [[کعبه]] بدون [[کفش]]، به‌ویژه برای کسی که نخستین بار حج می‌‏گزارد و [[غسل]] و [[دعا کردن]] هنگام دخول و نیز خواندن دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه [[بیت]]، در هر گوشه دو رکعت و سپس خواندن [[دعای مأثور]] و استلام ارکان کعبه، به‌ویژه [[رکن یمانی]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۰ ـ ۶۵.</ref>؛ طواف کردن برای [[خویشان]] و همشهریان<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۸.</ref> و سپس طواف وداع و استلام ارکان و [[مستجار]] و دعا کردن به آنچه می‌‏خواهد و آمدن نزد [[چاه زمزم]] و نوشیدن از آب آن و خواندن دعای مأثور هنگام خارج شدن<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۵.</ref>؛ به [[سجده]] افتادن و رو به [[قبله]] قرار گرفتن و دعا کردن قبل از ترک [[مسجد الحرام]]؛ خروج از مسجد از باب حنّاطین<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۶ ـ ۶۷.</ref>؛ [[عزم]] بازگشت به مکّه برای حج در سال‌های بعد؛ بنابر تصریح برخی، حضور در محلّ ولادت [[رسول خدا]] {{صل}} و نیز [[منزل]] [[حضرت خدیجه]] (مولد [[حضرت زهرا]]){{ع}} و [[زیارت]] [[قبر]] ایشان در [[قبرستان]] حجون؛ رفتن به [[مسجد]] اَرْقَم [[خانه]] [[ارقم بن ابی ارقم]] که [[رسول خدا]] {{صل}} در آغاز [[دعوت]] مدتی در آنجا مخفی بود. بعدها در محلّ این [[خانه]] مسجدی ساختند که به مسجد [[خیزران]] معروف بود. با توسعه [[مسجد الحرام]]، این محل هم اکنون ضمیمه مسجد شده است و صعود به [[غار]] حِرا و [[غار ثور]]<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۹.</ref>.


== فوت شدن [[حج]] ==
== فوت شدن [[حج]] ==
کسی که حجش فوت شده با انجام دادن [[عمره]] مفرده از [[احرام]] خارج می‏‌شود. در اینکه در این صورت لازم است برای عمره [[نیّت]] کند یا نیازی نیست، بلکه عمل او به صورت قهری تبدیل به عمره می‏‌شود، [[اختلاف]] است. در صورت [[واجب]] بودن حج بر چنین شخصی، [[سال]] دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت [[مستحب]] بودن، به جا آوردن آن در [[آینده]] [[استحباب]] دارد.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۸۶ ـ ۸۹</ref>
کسی که حجش فوت شده با انجام دادن [[عمره]] مفرده از [[احرام]] خارج می‏‌شود. در اینکه در این صورت لازم است برای عمره [[نیّت]] کند یا نیازی نیست، بلکه عمل او به صورت قهری تبدیل به عمره می‏‌شود، [[اختلاف]] است. در صورت [[واجب]] بودن حج بر چنین شخصی، [[سال]] دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت [[مستحب]] بودن، به جا آوردن آن در [[آینده]] [[استحباب]] دارد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۸۶ ـ ۸۹.</ref>.


کسی که حجش فوت شده، مستحب است تا پایان ایّام تشریق در [[منی]] بماند و [[اعمال]] عمره مفرده را پس از این ایّام انجام دهد.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۹۱.</ref>
کسی که حجش فوت شده، مستحب است تا پایان ایّام تشریق در [[منی]] بماند و [[اعمال]] عمره مفرده را پس از این ایّام انجام دهد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۹۱.</ref>.


== محصور و مصدود ==
== محصور و مصدود ==
کسی که بر اثر [[بیماری]] یا ممانعت [[دشمن]] از اتمام [[مناسک حج]] باز مانده، با انجام دادن اعمالی ویژه از احرام خارج می‏‌شود.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۳، صفحه ۲۱۰-۲۱۵.</ref>
کسی که بر اثر [[بیماری]] یا ممانعت [[دشمن]] از اتمام [[مناسک حج]] باز مانده، با انجام دادن اعمالی ویژه از احرام خارج می‏‌شود<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۷۶: خط ۷۳:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:حج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۱

مقدمه

حج: آهنگ خانه خدا کردن برای به جا آوردن مناسک ویژه در موسم خاص[۱].

حکم

حج از ارکان اسلام است و بر هر مکلّفی در طول عمر با دارا بودن شرایط آن، یک بار واجب می‏‌شود. به حج واجب به اصل شرع ـ و نه با نذر و مانند آن ـ از این جهت که از ارکان دین است «حَجّة الاسلام» گویند[۲].

وجوب حج فوری است؛ بدین معنا که در نخستین سال استطاعت باید انجام گیرد و در صورت عدم امکان، در سال بعد به جا آورده می‏‌شود و تأخیر آن از سال استطاعت بدون عذر، گناه کبیره است[۳].

حج گاه با نذر، عهد، قسم، بطلان حج پیشین و اجیر شدن جهت نیابت، واجب می‏‌شود. بدون فراهم آمدن یکی از اسباب وجوب، گزاردن حج مستحب است؛ چنان که تکرار آن در هر سال و نیز به حج بردن خانواده استحباب دارد[۴].

چنانچه به جا آوردن حج پس از وجوب آن، نیازمند مقدماتی از قبیل سفر و فراهم کردن اسباب آن باشد، مبادرت به آنها واجب است[۵].

فضیلت حج

حج از بزرگ‏ترین شعائر آیین مقدس اسلام و ارزشمندترین عمل موجب تقرّب به خدای متعال است و در روایات، برتر از روزه و جهاد، بلکه هر عبادتی جز نماز شمرده شده است[۶]. در مناسک حج اسرار و فواید بی‌شماری نهفته است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «حج گزار مهمان خدا است؛ اگر بخواهد به او عطا می‏‌کند و اگر بخواهد اجابتش می‌‏نماید و اگر حاجی شفاعت کسی را نزد او نماید می‌‏پذیرد و اگر از خواستن ساکت شود، خود آغاز به عطا می‏‌کند»[۷]. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «آن گاه که حاجیان در منی استقرار می‌‏یابند، منادی از جانب خدا ندا می‌‏دهد: اگر خواستار خوشنودی من هستید، من راضی شدم»[۸].

شرایط وجوب

عقل، بلوغ[۹]، حرّیت[۱۰] و استطاعت[۱۱]، شرایط وجوب حج‌‏اند. بنابر این، حج بر دیوانه، نابالغ، برده و غیر مستطیع واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حجة الاسلام نمی‏‌کند[۱۲]. البته اگر کودک ممیّز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت می‏‌کند. در این صورت در وجوب تجدید نیّت احرام برای حجة الاسلام، اختلاف است[۱۳].

بر کسی که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لکن به همان اندازه هم بدهی حالّ دارد، حج واجب نمی‏‌شود[۱۴]. برخی گفته‏‌اند: تفاوتی بین حالّ و مدّت‌دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است[۱۵].

قرض کردن برای حج واجب نیست[۱۶]. اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط، حج بر او واجب می‏‌گردد[۱۷]؛ لکن بنابر قول برخی، اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست[۱۸].

در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آنکه حج وی به جهت خوف متوقّف بر آن باشد[۱۹].

کسی که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمّه‏‌اش از حج بری می‏‌شود[۲۰]. بر کسی که پس از وجوب حج بر او، آن را نگزارده، حج مستقر می‏‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هرچند شرایط وجوب از بین برود، و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.

استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم برای انجام دادن اختیاری مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق می‏‌یابد[۲۱]. هزینه حج مستقر از اصل ترکه ـ و نه ثلث آن ـ برداشته می‏‌شود[۲۲]. در اینکه باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، اختلاف است.

شرایط صحّت

مسلمان بودن، مؤمن (دوازده امامی) بودن[۲۳]، مباشرت در اعمال و در خصوص زن، اذن شوهر در حج استحبابی[۲۴]، وقوع احرام در ماه‌های حج، شرایط صحّت حج‏اند. در مراد از ماه‌های حج اقوال مختلف است. شوال، ذیقعده و ذیحجه؛ شوال، ذیقعده و دهه نخست ذیحجه؛ شوال، ذیقعده و نُه روز نخست ذیحجه؛ و شوال، ذیقعده و ذیحجه تا طلوع فجر روز عید قربان از جمله این اقوال است. کسی که می‏‌خواهد حج تمتّع به جا آورد، باید عمره آن را در ماه‌های حج انجام دهد و به جا آوردن عمره تمتع در غیر ماه‌های حج صحیح نیست؛ چنان که احرام عمره تمتع و نیز احرام حج پس از دهم ذیحجه صحیح نیست؛ حتی به قول کسانی که تمامی ذیحجه را از ماه‌های حج می‌‏دانند[۲۵].

حج هرچند بر کافر واجب است، لکن از او در حال کفر صحیح نیست[۲۶]. بر بطلان عبادات غیر مؤمن ادعای اجماع شده است[۲۷]؛ لکن در صورتی که مستبصر شود، بنابر مشهور لازم نیست حجی را که مطابق مذهب خود انجام داده، در صورت عدم اخلال به رکن آن، اعاده کند[۲۸]؛ هرچند اعاده آن مستحب است[۲۹].

کسی که حج بر او واجب شده، خود باید انجام دهد و به جا آوردن دیگری از طرف او کفایت نمی‏‌کند[۳۰].

حج واجب با نذر

حج با نذر و مانند آن (عهد و قسم) واجب می‏‌شود. عقل، بلوغ و حریّت و در زوجه، اذن زوج از شرایط صحّت نذر، عهد و قسم است. برده نیز با اجازه مولا می‌‏تواند نذر کند. در این صورت، حج بر او واجب می‏‌شود[۳۱].

نیابت در حج

نایب گرفتن در حج استحبابی، خواه برای مرده یا برای زنده مستحب است. نایب گرفتن در حج واجب برای مرده‏ای که حج بر او استقرار یافته، بر ورثه واجب است و نیز بنابر مشهور، برای زنده‏ای که حج بر او استقرار یافته، لکن به دلیل بیماری یا پیری و مانند آن، توانایی جسمی خود را برای همیشه از دست داده، واجب است؛ بلکه بنابر قول برخی، در صورت استطاعت و عدم استقرار نیز، به شرط متمکّن بودن برای نایب گرفتن، حکم چنین است. در اینکه وجوب نیابت اختصاص به حجة الاسلام دارد یا شامل حج واجب با نذر یا به سبب باطل شدن حج پیشین هم می‏‌شود، اختلاف است[۳۲].

اقسام حج

حج بر سه قسم است: حج تمتّع، حج قِران و حج اِفراد. حج تمتّع وظیفه آفاقی است که در فاصله شانزده یا دوازده فرسخی مکّه ـ بنابر اختلاف اقوال در مسئله ـ یا دورتر سکونت دارد[۳۳]. حج قرآن و افراد وظیفه اهالی مکّه و نیز کسانی است که فاصله محلّ سکونت آنان تا مکّه کمتر از مسافت یاد شده است[۳۴].

مناسک حج

اعمال و مناسک حج عبارتند از: احرام بستن، وقوف به عرفات، وقوف به مشعر الحرام، رفتن به منی و به جا آوردن اعمال آن در روز عید قربان (رمی، قربانی و حلق یا تقصیر)، طواف زیارت و نماز طواف آن، سعی بین صفا و مروه، طواف نساء و نماز طواف آن،

بیتوته در منی در شب‌های یازدهم و دوازدهم و برای برخی سیزدهم و رمی جمرات سه گانه در روزهای یاد شده[۳۵]. قربانی در منی در حج تمتع، واجب و در حج قِران و افراد مستحب است[۳۶]. تفصیل مناسک هریک از اقسام حج در همان قسم آمده است.

مستحبات پس از اتمام مناسک

بازگشت به مکّه از منی برای طواف وداع[۳۷]؛ خواندن شش رکعت نماز در مسجد خیف در مدت اقامت در منی[۳۸]؛ فرود آمدن در وادی مُحَصَّب (ابطح) و به پشت دراز کشیدن، هنگام کوچ از منی در روز سیزدهم ذیحجه[۳۹]؛ داخل شدن در کعبه بدون کفش، به‌ویژه برای کسی که نخستین بار حج می‌‏گزارد و غسل و دعا کردن هنگام دخول و نیز خواندن دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ سرخ، همچنین چهار گوشه بیت، در هر گوشه دو رکعت و سپس خواندن دعای مأثور و استلام ارکان کعبه، به‌ویژه رکن یمانی[۴۰]؛ طواف کردن برای خویشان و همشهریان[۴۱] و سپس طواف وداع و استلام ارکان و مستجار و دعا کردن به آنچه می‌‏خواهد و آمدن نزد چاه زمزم و نوشیدن از آب آن و خواندن دعای مأثور هنگام خارج شدن[۴۲]؛ به سجده افتادن و رو به قبله قرار گرفتن و دعا کردن قبل از ترک مسجد الحرام؛ خروج از مسجد از باب حنّاطین[۴۳]؛ عزم بازگشت به مکّه برای حج در سال‌های بعد؛ بنابر تصریح برخی، حضور در محلّ ولادت رسول خدا (ص) و نیز منزل حضرت خدیجه (مولد حضرت زهرا)(ع) و زیارت قبر ایشان در قبرستان حجون؛ رفتن به مسجد اَرْقَم خانه ارقم بن ابی ارقم که رسول خدا (ص) در آغاز دعوت مدتی در آنجا مخفی بود. بعدها در محلّ این خانه مسجدی ساختند که به مسجد خیزران معروف بود. با توسعه مسجد الحرام، این محل هم اکنون ضمیمه مسجد شده است و صعود به غار حِرا و غار ثور[۴۴].

فوت شدن حج

کسی که حجش فوت شده با انجام دادن عمره مفرده از احرام خارج می‏‌شود. در اینکه در این صورت لازم است برای عمره نیّت کند یا نیازی نیست، بلکه عمل او به صورت قهری تبدیل به عمره می‏‌شود، اختلاف است. در صورت واجب بودن حج بر چنین شخصی، سال دیگر باید آن را به جا آورد. در صورت مستحب بودن، به جا آوردن آن در آینده استحباب دارد[۴۵].

کسی که حجش فوت شده، مستحب است تا پایان ایّام تشریق در منی بماند و اعمال عمره مفرده را پس از این ایّام انجام دهد[۴۶].

محصور و مصدود

کسی که بر اثر بیماری یا ممانعت دشمن از اتمام مناسک حج باز مانده، با انجام دادن اعمالی ویژه از احرام خارج می‏‌شود[۴۷].

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام، ج۱۷، ص ۲۲۰.
  2. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۳.
  3. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۵.
  4. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۱۶ و ۲۲۸.
  5. مهذّب الاحکام، ج ۱۲، ص۱۸.
  6. الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۳ ـ ۲۵۴.
  7. الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۵۵.
  8. الکافی (کلینی)، ج ۴، ص۲۶۲.
  9. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹.
  10. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۱.
  11. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۴۸.
  12. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹، ۲۴۱، ۲۴۸ و ۲۷۵.
  13. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۲۹ ـ ۲۳۴.
  14. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۵۸ ـ ۲۵۹.
  15. منتهی المطلب، ج ۱۰، ص۸۰.
  16. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۰.
  17. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۱.
  18. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۶۸.
  19. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۰ ـ ۳۳۱.
  20. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۵.
  21. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۹۸ ـ ۳۰۱.
  22. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۱۴.
  23. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۶.
  24. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۲.
  25. الحدائق الناضرة، ج ۱۴، ص۳۵۲ ـ ۳۵۴.
  26. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۱.
  27. جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۶۳.
  28. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۰۴.
  29. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۹۶.
  30. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۲۷۵.
  31. جواهر الکلام، ج ۱۷، ص۳۳۶ ـ ۳۳۸.
  32. العروة الوثقی، ج۴، ص۴۳۴ ـ ۴۳۵.
  33. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵ ـ ۱۰.
  34. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۴ ـ ۴۷.
  35. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
  36. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵.
  37. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۳.
  38. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۴.
  39. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۵۷.
  40. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۰ ـ ۶۵.
  41. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۸.
  42. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۵.
  43. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۶ ـ ۶۷.
  44. جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۹.
  45. جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۸۶ ـ ۸۹.
  46. جواهر الکلام، ج ۱۹، ص۹۱.
  47. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۵.