ضرورت نصب امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر')
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ضرورت نصب امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ضرورت نصب امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
[[File:V000001.webm|thumb|ضرورت نصب امام]]
==خطرات داخلی و خارجی [[صدر اسلام]]==
==خطرات داخلی و خارجی [[صدر اسلام]]==
*چنان‌‌که اشاره شد وجود خطرات خارجی و داخلی مانند [[منافقان]] و [[ظهور]] [[پیامبران]] دروغین مانند [[مسیلمه کذاب]] برای [[حکومت اسلامی]] و از آن مهم‌‌تر خطر [[تحریف]] و [[بدعت]] برای آموزه‌‌های [[اسلام]] اقتضا می‌‌‌کرد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[امت]] خود را در برابر این همه خطرات و هجمه‌‌ها تنها و رها نگذارد و با توجّه به [[علم لدنی]] که داشت [[بهترین]] گزینه برای [[تصدی]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز [[سیاست|سیاسی]] [[کشور]] را در نظر و [[نصب]] نماید. به عبارت ساده، [[مردم]] یک روستایی که [[گله]] خود را بدون چوپان نمی‌‌‌گذارند، چگونه ممکن است [[پیامبری]] مانند [[حضرت محمد]]{{صل}} [[امت]] خویش را بدون [[جانشین]] رها کند؟!
*چنان‌‌که اشاره شد وجود خطرات خارجی و داخلی مانند [[منافقان]] و [[ظهور]] [[پیامبران]] دروغین مانند [[مسیلمه کذاب]] برای [[حکومت اسلامی]] و از آن مهم‌‌تر خطر [[تحریف]] و [[بدعت]] برای آموزه‌‌های [[اسلام]] اقتضا می‌‌‌کرد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[امت]] خود را در برابر این همه خطرات و هجمه‌‌ها تنها و رها نگذارد و با توجّه به [[علم لدنی]] که داشت [[بهترین]] گزینه برای [[تصدی]] [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز [[سیاست|سیاسی]] [[کشور]] را در نظر و [[نصب]] نماید. به عبارت ساده، [[مردم]] یک روستایی که [[گله]] خود را بدون چوپان نمی‌‌‌گذارند، چگونه ممکن است [[پیامبری]] مانند [[حضرت محمد]]{{صل}} [[امت]] خویش را بدون [[جانشین]] رها کند؟!
خط ۴۵: خط ۴۵:


==لازمه عدم [[نص]]، [[برتری]] دو [[خلیفه اول]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌==
==لازمه عدم [[نص]]، [[برتری]] دو [[خلیفه اول]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌==
*نگاهی به [[تاریخ]] دو [[خلیفه اول]] نشان می‌‌دهد که هردو [[خلیفه]] به [[بیعت]]و [[انتخاب]] [[مردم]] توجهی نداشتند و [[حاکم]] بعدی را خودشان [[تعیین]] [[نصب]] نمودند. [[ابوبکر]] هنگام به یاری‌اش ب [[عثمان]] که دبیر [[خلیفه]] بود، سفارش نمود اسم [[عمر]] را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] وی بنویسد و از [[مردم]] نیز خواست از او [[اطاعت]] کنند: "من [[عمر بن خطاب]] را جانشين خود در ميان شما مى‌سازم پس گوش به فرمانش باشيد و از وى [[اطاعت]] كنيد"<ref>{{عربی" فانی استخلفت علیکم عمر بن الخطاب فاسمعوا و اطیعوه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۳۱۰، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۱، حوادث سال ۱۳.</ref>.
*نگاهی به [[تاریخ]] دو [[خلیفه اول]] نشان می‌‌دهد که هردو [[خلیفه]] به [[بیعت]]و [[انتخاب]] [[مردم]] توجهی نداشتند و [[حاکم]] بعدی را خودشان [[تعیین]] [[نصب]] نمودند. [[ابوبکر]] هنگام به یاری‌اش ب [[عثمان]] که دبیر [[خلیفه]] بود، سفارش نمود اسم [[عمر]] را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] وی بنویسد و از [[مردم]] نیز خواست از او [[اطاعت]] کنند: "من [[عمر بن خطاب]] را جانشين خود در ميان شما مى‌سازم پس گوش به فرمانش باشيد و از وى [[اطاعت]] كنيد"<ref>{{عربی|" فانی استخلفت علیکم عمر بن الخطاب فاسمعوا و اطیعوه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۳۱۰، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۱، حوادث سال ۱۳.</ref>.
*[[عمر]] نیز نزدیک فوت خود بدون توجّه به [[انتخاب]] مرد در [[اندیشه]] [[تعیین]] [[حاکم]] و [[جانشین]] خود برآمد ولکن به‌جای یک نفر شش نفر به نام‌های: [[عثمان]]، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمن]]، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[امام علی|علی]]{{ع}} را مشخص کرد و [[دستور]] داد یکی از این شش تن با [[رأی]] یثسه به عنوان [[خلیفه]] [[برگزیده]] و [[انتصاب]] گردد. در متن کتاب خواهد آمد - چنان‌که [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز به آن تصریح می‌‌کند - نتیجه و برآیند [[شورای شش‌نفره]] فوق یعنی [[انتخاب]] [[عثمان]] پیشاپیش معلوم بود. بر این اساس [[خلیفه اول]] و دوم به [[فکر]] [[مردم]] و [[آینده]] [[کشور]] و به حسب ظاهر [[آینده]] [[دین]] نیز بودند و برای جلوگیری از هر نوع خطر احتمالی پیش از [[مرگ]] خودشان به چاره پرداختند.  
*[[عمر]] نیز نزدیک فوت خود بدون توجّه به [[انتخاب]] مرد در [[اندیشه]] [[تعیین]] [[حاکم]] و [[جانشین]] خود برآمد ولکن به‌جای یک نفر شش نفر به نام‌های: [[عثمان]]، [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عبدالرحمن]]، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[امام علی|علی]]{{ع}} را مشخص کرد و [[دستور]] داد یکی از این شش تن با [[رأی]] یثسه به عنوان [[خلیفه]] [[برگزیده]] و [[انتصاب]] گردد. در متن کتاب خواهد آمد - چنان‌که [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز به آن تصریح می‌‌کند - نتیجه و برآیند [[شورای شش‌نفره]] فوق یعنی [[انتخاب]] [[عثمان]] پیشاپیش معلوم بود. بر این اساس [[خلیفه اول]] و دوم به [[فکر]] [[مردم]] و [[آینده]] [[کشور]] و به حسب ظاهر [[آینده]] [[دین]] نیز بودند و برای جلوگیری از هر نوع خطر احتمالی پیش از [[مرگ]] خودشان به چاره پرداختند.  
*آیا [[پیامبر اعظم]]{{صل}} که همه هستی خویش را [[وقف]] [[دین]] [[اسلام]] کرده بود، به اندازه دو [[خلیفه]] آینده‌نگر و در [[مقام]] چاره‌اندیشی نبود؟ اهل سن باید جواب بدهند ک آیا [[سیره]] دو [[خلیفه اول]] در [[تعیین جانشین]] خودشان عمل [[مشروع]] و خالی از محذور بود یا نه؟  
*آیا [[پیامبر اعظم]]{{صل}} که همه هستی خویش را [[وقف]] [[دین]] [[اسلام]] کرده بود، به اندازه دو [[خلیفه]] آینده‌نگر و در [[مقام]] چاره‌اندیشی نبود؟ اهل سن باید جواب بدهند ک آیا [[سیره]] دو [[خلیفه اول]] در [[تعیین جانشین]] خودشان عمل [[مشروع]] و خالی از محذور بود یا نه؟  
*اگر عمل آن دو غیر [[مشروع]] و خالی از اشکال و محذور نبود، ما اینجا حرفی نداریم جز اینکه [[اهل سنت]] به عمل غیر [[مشروع]] [[شیخین]] خود اعتراف کردند. امّا اگر عمل [[مشروع]] و [[عقلانی]] و عقلایی بود، سؤال می‌‌کنیم، چرا [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} چنین نکرد؟ آیا - العیاذ بالله - [[حضرت]] با وجود اتصال به [[وحی]] در [[مقام ثبوت]] و [[شناخت]] به این [[درک]] نرسیده بود، یا اینکه - العیاذ بالله - عمدا [[مصلحت]] جامع و [[دین]] را نادیده انگاشت و [[امت]] را به حال خود رها کرد؟ لازمه این مبنای [[اهل سنت]] این است که [[شیخین]] - العیاذ بالله - حداقل در این [[مقام]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[برتر]] و [[افضل]] باشند!و این لازمه را خود [[اهل سنت]] بر‌نمی‌تابند.  
*اگر عمل آن دو غیر [[مشروع]] و خالی از اشکال و محذور نبود، ما اینجا حرفی نداریم جز اینکه [[اهل سنت]] به عمل غیر [[مشروع]] [[شیخین]] خود اعتراف کردند. امّا اگر عمل [[مشروع]] و [[عقلانی]] و عقلایی بود، سؤال می‌‌کنیم، چرا [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} چنین نکرد؟ آیا - العیاذ بالله - [[حضرت]] با وجود اتصال به [[وحی]] در [[مقام ثبوت]] و [[شناخت]] به این [[درک]] نرسیده بود، یا اینکه - العیاذ بالله - عمدا [[مصلحت]] جامع و [[دین]] را نادیده انگاشت و [[امت]] را به حال خود رها کرد؟ لازمه این مبنای [[اهل سنت]] این است که [[شیخین]] - العیاذ بالله - حداقل در این [[مقام]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[برتر]] و [[افضل]] باشند!و این لازمه را خود [[اهل سنت]] بر‌نمی‌تابند.  
*این چالش از سده‌های پیش گرفتار [[اهل سنت]] بوده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح فرازهای [[نهج‌البلاغه]] ک بر اصل [[نصب]] دلالت می‌‌کند، یکی از [[ادله]] خود در توجیه آنها را واهمه از [[مخالفت]] [[صحابه]] به [[نص]] ذکر می‌کند، چنان‌که در ذیل خطبه۱۶۳ {{متن حدیث|فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْم‏ }} از استاد خود [[ابو جعفر یحیی محمد علوی]]، از کسانی می‌‌پرسد که برحق [[حضرت]] "[[حکومت]]" [[هجوم]] بردند که آیا مراد جریان [[سقیفه]] است یا [[شورای شش‌نفره]] [[عمر]] که به [[انتخاب]] [[عثمان]] منجر شد؟ که وی روز را جواب می‌‌دهد <ref>توضیح اینکه این ابی الحدید بعداز این کلام باز اشکال می‌‌کند که ظاهر [[خطبه]] فوق استدلال حضرت از طریق اولویت ونه نص است. ابوجعفر در پاسخ می‌‌گوید چون این [[خطبه]] در جواب سائلی است که می‌‌پرسد که بااینکه تو از دیگران به حکوت و [[پیامبر]] نزدیک و اولی بودی چرا از [[حکومت]] کنار گذاشتند؟ به این دلیل حضرت جواب مناسب سائل راداد. افزون بر جواب ابوجعفر ما در متن کتاب به صورت متعدد به [[احتجاج]]‌های حضرت به اصل [[نصب]] اشاره خواهیم کرد.</ref>
*این چالش از سده‌های پیش گرفتار [[اهل سنت]] بوده است. [[ابن ابی الحدید]] در شرح فرازهای [[نهج‌البلاغه]] ک بر اصل [[نصب]] دلالت می‌‌کند، یکی از [[ادله]] خود در توجیه آنها را واهمه از [[مخالفت]] [[صحابه]] به [[نص]] ذکر می‌کند، چنان‌که در ذیل خطبه۱۶۳ {{متن حدیث|فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْم‏ }} از استاد خود [[ابو جعفر یحیی محمد علوی]]، از کسانی می‌‌پرسد که برحق [[حضرت]] "[[حکومت]]" [[هجوم]] بردند که آیا مراد جریان [[سقیفه]] است یا [[شورای شش‌نفره]] [[عمر]] که به [[انتخاب]] [[عثمان]] منجر شد؟ که وی روز را جواب می‌‌دهد <ref>توضیح اینکه این ابی الحدید بعداز این کلام باز اشکال می‌‌کند که ظاهر [[خطبه]] فوق استدلال حضرت از طریق اولویت ونه نص است. ابوجعفر در پاسخ می‌‌گوید چون این [[خطبه]] در جواب سائلی است که می‌‌پرسد که بااینکه تو از دیگران به حکوت و [[پیامبر]] نزدیک و اولی بودی چرا از [[حکومت]] کنار گذاشتند؟ به این دلیل حضرت جواب مناسب سائل راداد. افزون بر جواب ابوجعفر ما در متن کتاب به صورت متعدد به [[احتجاج]]‌های حضرت به اصل [[نصب]] اشاره خواهیم کرد.</ref>
*[[ابن ابی الحدید]] به عنوان یک [[سنی]] اعتراف می‌کند‌ که نفس من اجازه نمی‌دهد که [[صحابه]] را به [[عصیان پیامبر]]{{صل}} متهم کنم؟ {{عربی" ان نفسی لا تسامحنی ان السب الی الصحابه عصیان رسول‌الله{{صل}} و دفع النص‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}.
*[[ابن ابی الحدید]] به عنوان یک [[سنی]] اعتراف می‌کند‌ که نفس من اجازه نمی‌دهد که [[صحابه]] را به [[عصیان پیامبر]]{{صل}} متهم کنم؟ {{عربی|" ان نفسی لا تسامحنی ان السب الی الصحابه عصیان رسول‌الله{{صل}} و دفع النص‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}.
*در اینجا استاد [[ابن الی الحدید]] - که وی او را دانشمند منصف و وافر [[عقل]] توصیف می‌‌کند - چنین جواب می‌‌دهد که نفس من نیز اجازه نمی‌دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌را به اهمال در امر [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] خود و رها کردن آنان متهم کنم، [[پیامبری]] که در هر سفری در [[مدینه]] [[جانشین]] خود را مشخص می‌‌کرد. [[ابوجعفر]] به تفضیل جواب خود را توضیح می‌‌دهد تا اینکه [[ابن ابی الحدید]] قانع شده و می‌‌گوید در جواب من [[نیکو]] گفت: {{عربی|اندازه=۱۵۰%|"لقد احسنت فیما قلت"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، صص۲۴۸، و۲۵۰. </ref>
*در اینجا استاد [[ابن الی الحدید]] - که وی او را دانشمند منصف و وافر [[عقل]] توصیف می‌‌کند - چنین جواب می‌‌دهد که نفس من نیز اجازه نمی‌دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌را به اهمال در امر [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] خود و رها کردن آنان متهم کنم، [[پیامبری]] که در هر سفری در [[مدینه]] [[جانشین]] خود را مشخص می‌‌کرد. [[ابوجعفر]] به تفضیل جواب خود را توضیح می‌‌دهد تا اینکه [[ابن ابی الحدید]] قانع شده و می‌‌گوید در جواب من [[نیکو]] گفت: {{عربی|اندازه=۱۵۰%|"لقد احسنت فیما قلت"}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۹، صص۲۴۸، و۲۵۰. </ref>



نسخهٔ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث نصب امام است. "ضرورت نصب امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ضرورت نصب امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
پرونده:V000001.webm
ضرورت نصب امام

خطرات داخلی و خارجی صدر اسلام

نصب عامل حفظ وحدت و جلوگیری از اختلافات قومی‌

علم به شخص اصلح و لزوم معرفی و نصب آن

اعتبار عصمت امام مقتضی نصب

نصب لازمه دین خاتم و جاودان

تعیین جانشین رویه پیامبران پیشین

تعیین جانشین و وصی سفارش قرآن

تعیین جانشین مبنا و رویه پیامبر در اداره کشور

لازمه عدم نص، برتری دو خلیفه اول بر پیامبر(ص) ‌

کشف نه نصب

اشکالات فقهی و حقوقی نظریه رقیب "انتخاب"

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «الأستخلاف بالنص أصوب فان ذلک لایؤدی الی التشعب و التشاغب و الأختلاف»، (بوعلی سینا، الهیات شفا، ص ۴۵۱).
  2. بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.
  3. ر.ک: کشف المراد، ص ۴۹۵؛ الشافی فی الأمامه، ج ۲، ص ۵.
  4. بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۰.
  5. ر. ک فضل بن شاذات، الأیضاح، ص ۱۰۵.
  6. ر.ک: کشف‌المراد، ص ۴۹۶.
  7. " فانی استخلفت علیکم عمر بن الخطاب فاسمعوا و اطیعوه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۳۱۰، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۱، حوادث سال ۱۳.
  8. توضیح اینکه این ابی الحدید بعداز این کلام باز اشکال می‌‌کند که ظاهر خطبه فوق استدلال حضرت از طریق اولویت ونه نص است. ابوجعفر در پاسخ می‌‌گوید چون این خطبه در جواب سائلی است که می‌‌پرسد که بااینکه تو از دیگران به حکوت و پیامبر نزدیک و اولی بودی چرا از حکومت کنار گذاشتند؟ به این دلیل حضرت جواب مناسب سائل راداد. افزون بر جواب ابوجعفر ما در متن کتاب به صورت متعدد به احتجاج‌های حضرت به اصل نصب اشاره خواهیم کرد.
  9. شرح نهج البلاغه، ج۹، صص۲۴۸، و۲۵۰.