رهبری: تفاوت میان نسخهها
(←شرح) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
مقصود از رهبری علمی، [[توانایی]] در [[پاسخ گفتن]] به پرسشهای علمی جامعه است. پیمودن راه [[سعادت]]، همیشه آسان و هموار نیست؛ زیرا اگر چنین بود، همه [[انسانها]] [[خوشبخت]] بودند؛ بلکه شکها و [[تردیدها]]، پیمودن راه را دشوار مینماید و کسانی که بر تردیدها چیره نشوند، با شبهاتی روبهرو میشوند که [[رهایی]] از آنها، آسان نیست. [[امام]]، یعنی [[رهبر]] علمیِ جامعه، باید توانایی پاسخ گفتن به تمامی این [[شبهات]] را دارا باشد و از هیچ مشکل علمیای نهراسد. امام، [[پناهگاه]] همه کسانی است که در [[راه کمال]] خویش، با پرسشهای پیچیدهای روبهرو هستند و در پاسخ یافتن، [[درمانده]] شدهاند. | مقصود از رهبری علمی، [[توانایی]] در [[پاسخ گفتن]] به پرسشهای علمی جامعه است. پیمودن راه [[سعادت]]، همیشه آسان و هموار نیست؛ زیرا اگر چنین بود، همه [[انسانها]] [[خوشبخت]] بودند؛ بلکه شکها و [[تردیدها]]، پیمودن راه را دشوار مینماید و کسانی که بر تردیدها چیره نشوند، با شبهاتی روبهرو میشوند که [[رهایی]] از آنها، آسان نیست. [[امام]]، یعنی [[رهبر]] علمیِ جامعه، باید توانایی پاسخ گفتن به تمامی این [[شبهات]] را دارا باشد و از هیچ مشکل علمیای نهراسد. امام، [[پناهگاه]] همه کسانی است که در [[راه کمال]] خویش، با پرسشهای پیچیدهای روبهرو هستند و در پاسخ یافتن، [[درمانده]] شدهاند. | ||
[[برتری]] علمی امام، چنان است که زوایای پنهان [[دین]] را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و [[آیین]] [[حقیقی]] [[اسلام]] را، بدون فزونی و [[کاستی]]، عرضه مینماید. [[امام صادق]]{{ع}}، در روایتی، [[فلسفه]] [[حضور امام]] در جامعه را [[پاسداری | [[برتری]] علمی امام، چنان است که زوایای پنهان [[دین]] را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و [[آیین]] [[حقیقی]] [[اسلام]] را، بدون فزونی و [[کاستی]]، عرضه مینماید. [[امام صادق]]{{ع}}، در روایتی، [[فلسفه]] [[حضور امام]] در جامعه را [[پاسداری از گوهر دین]] میداند و میفرماید: «[[زمین]]، هیچگاه از امام، خالی نیست، تا اگر [[مؤمنان]] چیزی را [به دین] افزودند، آنها را [از این کژروی] برگردانَد و اگر چیزی را کاستند، آن را کامل کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ؛ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۷۸، ح۲.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]] ، ص ۱۰۸.</ref> | ||
===[[رهبری باطنی]]=== | ===[[رهبری باطنی]]=== |
نسخهٔ ۱۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۱
مقدمه
یکی از شؤون امامت، ریاست عامه است؛ یعنی پس از پیغمبر، یکی از کارهای مهمی که بلاتکلیف میماند، رهبری اجتماع است؛ زیرا اجتماع زعیم و پیشوا لازم دارد، که این اصل را شیعه و سنی هر دو قبول دارند اما شیعه میگوید: پیغمبر(ص) در زمان حیاتش، مردم را از بلاتکلیفی بیرون آورد و رهبر پس از خود را تعیین کرد و به فرمان خدا از طریق وحی فرمود: «زمام امور مسلمین بعد از من با علی است». ولی اهل تسنن میگویند: پیامبر، کسی را تعیین نکرد و وظیفه خود مسلمانان بوده که رهبر خود را پس از پیغمبر تعیین کنند.
اگر مسأله امامت در همین حد بود؛ یعنی فقط در رهبری سیاسی مسلمین، محدود میشد ما هم که شیعه بودیم آن را مثل نماز و روزه و... جزء فروع دین قرار میدادیم، اما گستره این موضوع، بسیار فراتر از این مرزهاست؛ یعنی، شیعه تنها به این معنی اکتفا نمیکند که علی(ع) هم مثل سایر اصحاب پیغمبر است، منتها الیق واتقی و اصلح و افضل بوده و پیغمبر هم او را تعیین کرده است، نه، شیعه در این حد متوقف نیست بلکه برای امامت شؤون دیگری هم قائل است که اهل تسنن در مورد هیچ کس، قائل نیستند؛ نه آنکه قائل باشند و از علی(ع) نفی کنند بلکه در خصوص احدی نه ابوبکر نه عمر و نه شخص دیگری اعتقاد ندارند. آن شؤون، یکی «مرجعیت دینی» است و دیگری «ولایت معنوی» که در ذیل به شرح آن میپردازیم.[۱]
رهبری در زیارت جامعه کبیره
در زیارت جامعه کبیره آمده است: «وَ قَادَةَ الْأُمَمِ» و پیشوایان امّتها
«قادة»: جمع «قائد»، به معنای رهبر، پیشوا[۲] و «الأمم»: جمع «امّة»، به معنای جمعیت، گروه[۳].[۴]
جذب کردن چیزی و راه بردن آن به سوی هدف، مفهومی است که در واژه «قیادت»، نهفته است و به رهبران دینی، «وَ قَادَةَ الْأُمَمِ» میگویند؛ زیرا راههای گوناگونی را فرا روی جوامع بشر مینهند تا آنها را در سیری شتابان، به سوی هدف، رهنمون شوند و از آنجا که راه سعادت را به مردمان نشان میدهند، «رهبر» نامیده میشوند.[۵]
انواع رهبری
سعادت انسان، هدف نهایی دین است و امامان معصوم(ع)، با توجه به نیاز مخاطبان، آنان را به سوی سعادت، راهنمایی میکنند. انواع رهبری امام، با راهی که او برای بشر برمیگزیند، ارتباط مستقیم دارد. امام، از راههای اخلاقی، علمی و باطنی، بشر را هدایت میکند و تمام موارد پیشگفته، مقدمهای برای رهبری سیاسی اوست. بنابر این، انواع رهبری امام، عبارت است از: رهبری اخلاقی، رهبری علمی، رهبری باطنی، و رهبری سیاسی.[۶]
رهبری اخلاقی
پیشی گرفتن در به انجام رساندن کارهای پسندیده و سرآمد کارهای نیک بودن، نشانه رهبری اخلاقی است. بر پایه روایتی امام علی(ع) میفرماید: «ای مردم! به خدا سوگند، من شما را به طاعتی بر نمیانگیزانم، جز آنکه خود پیش از شما، به گزاردن آن بر میخیزم، و از گناهی باز نمیدارم، جز آنکه خود پیش از شما، از آن اجتناب میکنم»[۷].
قرآن مجید، مؤمنان را از گفتن آنچه به کار نمیبندند، باز داشته و میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾[۸]. آنان که رهبر اخلاقی جامعه هستند، باید پیش از آنکه راهنمای مردم باشند، معلم خود باشند: «هر که خود را پیشوای مردم گردانَد، باید پیش از آموزش دیگران به آموزش خویش بپردازد و پیش از آنکه [دیگران را] با گفتار، ادب کند، باید با کردار خود، تربیت نماید»[۹].[۱۰]
رهبری علمی
مقصود از رهبری علمی، توانایی در پاسخ گفتن به پرسشهای علمی جامعه است. پیمودن راه سعادت، همیشه آسان و هموار نیست؛ زیرا اگر چنین بود، همه انسانها خوشبخت بودند؛ بلکه شکها و تردیدها، پیمودن راه را دشوار مینماید و کسانی که بر تردیدها چیره نشوند، با شبهاتی روبهرو میشوند که رهایی از آنها، آسان نیست. امام، یعنی رهبر علمیِ جامعه، باید توانایی پاسخ گفتن به تمامی این شبهات را دارا باشد و از هیچ مشکل علمیای نهراسد. امام، پناهگاه همه کسانی است که در راه کمال خویش، با پرسشهای پیچیدهای روبهرو هستند و در پاسخ یافتن، درمانده شدهاند.
برتری علمی امام، چنان است که زوایای پنهان دین را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و آیین حقیقی اسلام را، بدون فزونی و کاستی، عرضه مینماید. امام صادق(ع)، در روایتی، فلسفه حضور امام در جامعه را پاسداری از گوهر دین میداند و میفرماید: «زمین، هیچگاه از امام، خالی نیست، تا اگر مؤمنان چیزی را [به دین] افزودند، آنها را [از این کژروی] برگردانَد و اگر چیزی را کاستند، آن را کامل کند»[۱۱].[۱۲]
رهبری باطنی
تابش انوار باطنی امام بر دلِ انسانهای شایسته و حرکت به سوی کمال را رهبری باطنی گویند. این گونه رهبری، کاملترین نوع رهبری است و در حقیقت، امام، راه را به او نشان نمیدهد؛ بلکه او را به سرمنزل مقصود میرساند. انسان شایسته، پس از آنکه شرایط بهرهمند شدن از نور امام را در خود ایجاد کرد، ارتباطی قوی و پایدار با امام خویش، برقرار میکند و برای چنین انسانهایی، امام غایب با امام ظاهر، تفاوتی ندارد.
امام باقر(ع)، در روایتی، سوگند یاد کرده که نور امام در دل مؤمنان، از درخشش خورشید درخشان، افزونتر است[۱۳].[۱۴]
رهبری سیاسی
در دیدگاه شیعه، ویژگیهای اخلاقی، علمی و نفوذ باطنی، مقدمه رهبری سیاسی است و امام مسلمانان، پیش از آنکه جامعه را از نظر سیاسی اداره کند، باید در دانش و اخلاق، سرآمد بوده، در تصرف دلها توانا باشد و شیعه، با همین معیار، امام علی(ع) را جانشین بدون واسطه پیامبر(ص) میداند و پس از او، یازده امام معصوم را به عنوان رهبران سیاسی خود، پذیرفته است و فرمان آنها را فرمان خدا و پیامبر او میداند، چنانچه از پیامبر خدا(ص) روایت شده: «از کسی که خداوند، او را بر شما ولایت داده است، شنوایی و اطاعت داشته باشید، که او [مایه] نظام یافتن اسلام است»[۱۵]. شیعیان، پیروِ امامی هستند که خداوند، او را «حاکم» قرار داده است و چنین امامی، «نظام اسلام» است و اگر از دیگری پیروی شود، انسجام دین اسلام، گسسته میشود و در برابر بیگانگان، کارساز نخواهد بود.[۱۶]
ساحتهای رهبری
- رهبری دینی
- رهبری اجتماعی
- رهبری فکری
- رهبری فرهنگی
- رهبری اقتصادی
- رهبری سیاسی
- رهبری اخلاقی
- رهبری علمی
- رهبری باطنی
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۳۳.
- ↑ في حديث عَلِيٍّ(ع): قُرَيْشٌ قَادَةٌ ذَادَةٌ. أَي يَقُودونَ الجُيُوشَ، و هو جمع قائِدٍ (النهایة، ج۴، ص۱۱۹).
- ↑ الأُمَّةُ: الجِيلُ و الجِنْسُ من كلّ حَيّ (لسان العرب، ج۱۲، ص۲۷).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۷.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۷.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۷.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
- ↑ «ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟» سوره صف، آیه ۲.
- ↑ «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۷۳.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۷.
- ↑ «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ؛ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ»؛ الکافی، ج۱، ص۱۷۸، ح۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۸.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۴، ح۱: «وَ اللَّهِ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ».
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۰۹.
- ↑ «اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ»؛ الأمالی، مفید، ص۱۴، ح۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ، ص ۱۱۰.