جهان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جهان در قرآن]] - [[جهان در اخلاق اسلامی]] - [[جهان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جهان در قرآن]] | [[جهان در حدیث]] | [[جهان در نهج البلاغه]] | [[جهان در معارف دعا و زیارات]] | [[جهان در کلام اسلامی]] | [[جهان در اخلاق اسلامی]] | [[جهان در عرفان اسلامی]] | [[جهان از دیدگاه برون‌دینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جهان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==واژه‌شناسی لغوی==
'''جهان''' به معناى گیتى و عالم [[مخلوقات]]، [[آفریده]] [[خداوند]] بوده و نظمی دقیق بر آن [[حاکم]] است، سنت‌هایی در آن وجود دارد که غیرقابل [[تغییر]] هستند و نکته مهم هدف‌داری موجود در آن است و ماورای جهان و عالم [[دنیا]]، [[عالم آخرت]] وجود دارد. برخی از سنت‌های موجود در [[دنیا]] عبارت است از اینکه [[آبادانی]] [[دنیا]] در گرو تلاش است؛ جریان عالم به سمت [[حاکمیت]] [[حق]] و به سمت صلاح است و... .
*[[جهان]] در زبان فارسى به معناى گیتى، کیهان و دنیاست که شامل همه آفریده‌ها مى‌شود<ref>فرهنگ فارسى، ج ۱، ص ۱۲۵۷؛ لغت‌نامه، ج ۵، ص ۶۹۵۷، «جهان».</ref>. معادل عربى آن "عالَم" است که گاه به معناى عام مخلوقات<ref> الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۹۱؛ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳، «علم».</ref> بوده و گاه دلالت جزئى زمانى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانى یک قرن [[صدق]] مى‌کند و گاهى نیز دلالت جزئى مکانى یافته، بر گروهى از آفریدگان همگون در یک مکان اطلاق مى‌شود<ref>جامع البيان،ج ۱، ص ۹۴، تفسير قرطبى،ج ۱، ص ۹۷،التفسير الكبير،ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>.
*تعریف‌هایى که براى عالم ارائه شده، بیشتر حکایت‌گر نوع نگاه صاحبان آنها به عالم بوده‌اند. در این تعریف‌ها عالم به همه هستى به جز خداى متعالى،<ref>معجم متن اللغه، ج ۴، ص ۱۹۴</ref> نخستین چیزى که همه هستى را در برگرفت، مجموع اجسام طبیعى بسیط و دسته‌هایى از موجودات متجانس، همه مخلوقات، یا [[آسمان]] و [[زمین]] و آنچه میان آنهاست، تعریف شده است<ref>لسان العرب، ج ۹، ص ۳۷۳.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.


==[[جهان]] در [[قرآن]]==
== معناشناسی ==
*واژه‌پژوهان قرآنى و [[مفسران]] در [[تعیین]] گستره مصداقى عالم، [[اختلاف]] دارند؛ برخى آن را شامل هر موجودى جز [[خدا]] مى‌دانند<ref>التفسير الكبير، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>. بعضى با [[تمسک]] به برخى از [[آیات]]، عالم را شامل مجموعه افلاک و همه محتویات آنها دانسته‌اند؛ یعنى [[آسمان]] و [[زمین]] و آنچه میان آنهاست<ref>مفردات، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۲ «علم»؛ بصائر ذوى‌التمييز، ج ۴، ص ۹۵.</ref>. گروهى دیگر معناى آن را محدودتر کرده‌اند؛ در روایتى از [[ابن‌عباس]] و [[سعید بن جبیر]] و [[مجاهد]] [[نقل]] شده است که عالمین، [[جن]] و [[انس]] هستند<ref> تهذيب اللغه، ج ۲، ص ۴۱۶، «علم»؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۳.</ref>. برخى دیگر با اختصاص کاربرد عالم در موجودات ذوى العقول، [[ملائکه]] و [[شیاطین]] را نیز بر این دو مصداق، افزوده‌اند<ref>تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷.</ref>.
جهان در زبان فارسى به معناى [[گیتى]]، [[کیهان]] و [[دنیا]]ست که شامل همه آفریده‌ها مى‌شود<ref>فرهنگ فارسى، ج۱، ص۱۲۵۷؛ لغت‌نامه، ج۵، ص۶۹۵۷، «جهان».</ref>. معادل عربى آن "عالَم" است که گاه به معناى عام مخلوقات<ref> الصحاح، ج۵، ص۱۹۹۱؛ لسان العرب، ج۹، ص۳۷۳، «علم».</ref> بوده و گاه دلالت جزئى زمانى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانى یک قرن [[صدق]] مى‌کند و گاهى نیز دلالت جزئى مکانى یافته، بر گروهى از آفریدگان همگون در یک مکان اطلاق مى‌شود<ref>جامع البيان، ج۱، ص۹۴، تفسير قرطبى، ج۱، ص۹۷، التفسير الكبير، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
*برخلاف نظریه‌هاى پیشین، برخى با توجه به کاربرد صیغه جمع این واژه (عالمین) و به کار نرفتن مفرد آن در [[قرآن]]، معتقدند که هر صنفى از موجودات، یک عالم هستند؛ مانند عالم [[آتش]] و عالم [[خاک]]<ref>مفردات، ص ۵۸۲؛ بصائر ذوى التمييز، ج ۴، ص ۹۵.</ref>. [[ابوسعید خدرى]]، [[وهب بن منبه]]، [[قتاده]]، [[ابوحاتم رازى]] و... با اشاره به تعداد زیاد عالم‌ها از ۱۸۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰، معتقدند [[دنیا]] از [[شرق]] تا [[غرب]] آن یکى از این عالم‌هاست<ref>تفسير قرطبى، ج ۱، ص ۹۷؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۳.</ref>.
*بر خلاف دیدگاه پیشین، برخى از واژه پژوهان بر این باورند که واژه عالم به صورت مفرد همه موجودات را شامل مى‌شود؛ اما اگر به صورت جمع سالم (عالمون) باشد، تنها شامل موجودات باشعور خواهد شد و عالم جماد، نبات و حیوان را در بر نخواهد گرفت<ref>التحقيق، ج ۸، ص ۲۱۱، «علم».</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.


==ویژگى‌هاى [[جهان]]==
تعریف‌هایى که براى عالم ارائه شده، بیشتر حکایت‌گر نوع نگاه صاحبان آنها به عالم بوده‌اند. در این تعریف‌ها عالم به همه هستى به جز [[خداى متعال]]،<ref>معجم متن اللغه، ج۴، ص۱۹۴</ref> نخستین چیزى که همه هستى را در برگرفت، مجموع اجسام طبیعى بسیط و دسته‌هایى از موجودات متجانس، همه مخلوقات، یا [[آسمان]] و [[زمین]] و آنچه میان آنهاست، تعریف شده است<ref>لسان العرب، ج۹، ص۳۷۳.</ref>.<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===[[نظم]]===
*از مهم‌ترین ویژگى‌هاى این [[جهان]] برخوردارى از [[نظم]] و [[انسجام]] ویژه است که براى [[اثبات وجود خدا]] نیز به آن [[استدلال]] مى‌شود<ref>مجمع البيان، ج ۸، ص ۶۳۵؛ تفسير قرطبى، ج ۱۵، ص ۳۶۳.</ref>. این ویژگى از [[آیات]] گوناگونى استفاده مى‌شود؛ مانند [[آیات]] بیانگر معیّن بودن اندازه هر چیزى نزد [[خداوند]]: {{متن قرآن|اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ}}<ref>«و خداوند می‌داند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّه‌دان‌ها چه می‌کاهند و چه می‌افزایند و هر چیز نزد او اندازه‌ای دارد» سوره رعد، آیه۸.</ref>، [[آفرینش]] به اندازه اشیا: {{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ}}<ref>«ما هر چیزی را به اندازه‌ای آفریده‌ایم» سوره قمر، آیه۴۹.</ref> و قرار دادن سر رسیدى ویژه براى هر چیزى: {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است  و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه۳.</ref><ref>التسهيل، ج ۴، ص ۲۳۷، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۳۳.</ref>.
*آیاتى نیز به وجود [[نظم]] در مواردى جزئى پرداخته‌اند؛ از جمله [[منظم]] بودن شب و روز:{{متن قرآن| وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ }}<ref>« خداوند شب و روز را اندازه می‌دارد» سوره مزمل، آیه۲۰.</ref> و به سبب وجود همین [[نظم]] و هماهنگى است که برخى از [[آیات]]، روز و شب و آمد و شد آنها را به عنوان [[آیه]] و نشانه یاد کرده‌اند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ }}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم » سوره اسراء، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین اشاره به ماه‌هاى [[منظم]] در [[آیات]] قرآنى: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ }}<ref>«بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی  روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه۳۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برج‌ها نهاد تا شمار سال‌ها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان می‌کند» سوره یونس، آیه ۵.</ref> و متناسب بودن مقدار [[نزول]] [[باران]]: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ}}<ref>«و از آسمان آبی به اندازه‌ای (معیّن) فرو فرستادیم آنگاه آن را در زمین جای دادیم و ما به بردن آن بی‌گمان تواناییم» سوره مؤمنون، آیه۱۸.</ref> و رعایت تناسب میان موجودات: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو  آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمی‌بینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنه‌ای می‌بینی؟» سوره ملک، آیه۳.</ref> از دیگر موارد در این زمینه هستند<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===[[اتقان]]===
*[[خداوند]] همه مخلوقات را متقن [[آفریده]] و در همه آنها حکمتى را به [[ودیعت]] نهاده است: {{متن قرآن|وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«و کوه‌ها را می‌نگری، آنها را ایستا  می‌پنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار  آفریده است؛ بی‌گمان او از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نمل، آیه۸۸.</ref>.
*برخى [[مفسران]] به [[نقل]] از [[قتاده]]، [[سدّى]] و [[عبدالرحمن بن زید]]، [[اتقان]] را به معناى [[خلقت]] نیکوى هر چیزى یا [[هدایت]] هر موجودى به سوى منافعش، [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۴؛ جامع البيان، ج ۲، ص ۲۶ - ۲۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که [[اتقان]] را به معناى حکیمانه بودن کارى معنا کرده است<ref>تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۳؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. قاضى [[عبدالجبار معتزلى]] از این [[آیه]] نتیجه مى‌گیرد که [[خداوند]] [[خالق]] [[قبایح]] نیست، زیرا هیچ‌کس امر [[قبیح]] را متقن به شمار نمى‌آورد<ref>التفسير الكبير، ج ۲۴، ص ۲۲۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===حدوث===
*بحث درباره حادث یا قدیم بودن عالم از کهن‌ترین مباحث فلسفى و کلامى است<ref>تمهيد الاوائل، ص ۴۱.</ref>. به [[اجماع]] همه [[ادیان]] و [[مذاهب]]، [[جهان]] حادث است؛ ولى در [[تفسیر]] این حدوث میان [[دانشمندان]] [[مسلمان]] [[اختلاف]] است. [[متکلمان]] مقصود از آن را حدوث زمانى دانسته و معتقدند تنها [[خدا]] از نظر زمانى قدیم است و عالم مخلوقات همگى زمانى معدوم بوده، سپس پدید آمده‌اند؛ امّا [[فیلسوفان]]، متناهى بودن زمان در گذشته را مستلزم انفکاک معلول از علّت تامّه و امرى نامعقول دانسته و به حدوث ذاتى قائل شده‌اند. به [[باور]] ایشان اصول و کلیّات عالم، قدیم و افراد و جزئیّات حادث‌اند و آنچه منحصر به ذات [[واجب]] الوجود است، قدم ذاتى است نه قدم زمانى<ref>مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۵۰ - ۱۰۵۱، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».</ref>.
*[[صدرالمتألهین]] بدون اینکه حدوث ذاتى [[فلاسفه]] را ردّ کند با توجه به نظریه حرکت جوهرى، به نوعى حدوث زمانى براى عالم قائل است؛ به این معنا که هریک از موجودات [[جهان]] در تغیّر و سیلان دائم است و در زمان قبل نبوده و در زمان بعد پیدا شده است؛ ولى این بدان معنا نیست که سلسله زمانیات در گذشته به یک نقطه شروع مى‌رسد <ref>مجموعه آثار، ج ۱۰، ص ۴۱۲ - ۴۱۳، «شرح مبسوط منظومه».</ref>.
*[[آیات]] چندى، مستند نظریه حدوث عالم شمرده شده‌اند؛ از جمله تصریح و تأکید بر [[خلق]] و [[آفرینش جهان]]: {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان  است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان  کسی هست که آفرینش را بیاغازد سپس آن را بازگرداند؟ بگو خداوند است که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند پس (از حق) به کجا بازگردانده می‌شوید؟» سوره یونس، آیه ۳۴.</ref> و تصریح به [[آفرینش انسان]] در حالى که مسبوق به عدم است: {{متن قرآن|أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا}}<ref>«و آیا آدمی به یاد نمی‌آورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟» سوره مریم، آیه ۶۷.</ref><ref>وجود العالم بعد العدم، ص ۵۳.</ref>.
*[[متکلمان]] در راستاى بحث [[حدوث و قدم]] [[جهان]] به موضوع زمان‌مندى [[آفرینش]] توجه کرده و درباره تدریجى یا دفعى بودن آن بحث کرده‌اند. برخى [[آیات]]، بر [[آفرینش]] تدریجى دلالت دارند که گاه به صورت ترتیب و تراخى مراحل بیان شده، مانند [[آیه]] ۵ [[سوره حج]] درباره [[آفرینش انسان]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را که کودکی شده‌اید بیرون می‌آوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را می‌گیرند و برخی دیگر را به فرودین‌ترین سال‌های زندگانی باز می‌گردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون می‌بینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا می‌جنبد و برمی‌آید و هر گونه گیاه شادابی می‌رویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>، و گاه از تدریج زمانى سخن رفته؛ مانند [[آیه]] ۵۴ سوره [[اعراف]] درباره [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]]: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>.
*با نگاهى کلى به [[آیات]] [[آفرینش]] به نظر مى‌رسد آن دسته از آیاتى که ناظر به [[فعل خداوند]] بوده و از آن به امر تعبیر کرده‌اند، فعل الهى را دفعى و یکباره دانسته‌اند:{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه۵۰.</ref>.
*اما آیاتى که ناظر به مخلوقات بوده و در آنها از فعل الهى به "[[خلق]]" تعبیر شده است، [[آفرینش]] را تدریجى گزارش کرده‌اند{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ}}<ref>«ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را که کودکی شده‌اید بیرون می‌آوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را می‌گیرند و برخی دیگر را به فرودین‌ترین سال‌های زندگانی باز می‌گردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون می‌بینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا می‌جنبد و برمی‌آید و هر گونه گیاه شادابی می‌رویاند» سوره حج، آیه ۵.</ref>.
*برخى از [[مفسران]] در توجیه تدریجى بودن [[آفرینش]]، آن را مقتضاى مادى بودن عالم جسمانى دانسته‌اند <ref>الوسيط، ج ۱، ص ۴؛ التفسير الكبير، ج ۲۰، ص ۲۷.</ref>؛ همچنین ممکن است "لَمْح" به معناى بى‌زمانى [[فعل خداوند]] باشد؛ نه به معناى فوریت و یکباره بودن [[آفرینش]]<ref>الميزان، ج ۱۹، ص ۸۷؛ احسن الحديث، ج ۱۰، ص ۴۶۱.</ref>، به هر حال [[آیات]] فراوانى [[آفرینش]] را داراى مدت زمان معینى دانسته‌اند که از شاخص‌ترین این [[آیات]]، گزارش [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] در دو روز و [[آفرینش جهان]] در ۶ روز است: {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.</ref> و نیز: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا}}<ref>«آنکه آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ او (خداوند) بخشنده است، درباره او از (داننده) آگاهی بپرس!» سوره فرقان، آیه۵۹.</ref>؛{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست  و میانجی‌یی جز او نیست؛ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره سجده، آیه۴.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.
===زوجیت پدیده‌ها===
*یکى از [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[جهان]] که ازگزارش‌هاى [[قرآن]] [[حکیم]] نیز بر مى‌آید، زوجیت است: {{متن قرآن|وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و از هر چیز دو جفت آفریدیم باشد که پند گیرید» سوره ذاریات، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که تمام گونه‌ها را آفرید: از آنچه زمین می‌رویاند و از خود آنان  و از آنچه نمی‌دانند» سوره یس، آیه ۳۶.</ref>. چنان که از ظاهر این [[آیات]] پیداست، مراد از این زوجیت، نرینه و مادینه بودن همه موجودات است که باعث کامل شدن موجودات و تحقق فعل و [[انفعال]] در آنها مى‌شود<ref>التسهيل، ج ۳، ص ۳۶۵؛ التفسير الكبير، ج ۲۸، ص ۲۲۷؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۸۷، ۳۸۲.</ref>.
*البته برخى این زوجیت را اعم از این دو گرفته، آن را به دو نوع یا دو صنف یا دو شى‌ء متقابل [[تفسیر]] کرده‌اند و مواردى مانند تلخى و شیرینى، تاریکى و روشنایى، [[خورشید و ماه]]، [[آسمان]] و [[زمین]]، هموارى‌ها و ناهموارى‌ها، [[جن]] وانس و [[خیر و شر]] را نیز بر آن افزوده‌اند<ref>جامع البيان، ج ۱۲، ص ۵۵؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۲۶۷؛ تفسير قرطبى، ج ۱۷، ص ۳۶.</ref>.
*در تفسیرى دیگر، مراد از زوجیت، همانند یا ضد هر چیزى قلمداد شده است<ref>توحيد الالوهيه، ج ۲، ص ۳۵.</ref>. برخى از [[مفسران]] بر این باورند که زوجیت از ویژگى‌هاى ممکنات است و این گونه [[آفرینش]] براى آن است که [[بندگان]] بدانند، [[خالق]] زوج‌ها، فرد است و هیچ یک از ویژگى‌هاى موجودات زوج مانند حرکت و سکون، [[قیام]] و [[قعود]] و ابتدا و انتها درباره او معنا ندارد<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===هدفمندى===
*از بسیارى از [[آیات قرآن]] بر مى‌آید که [[خداوند]] [[جهان]] را [[بیهوده]] و [[عبث]] نیافریده، بلکه داراى هدفى خاص است:{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریده‌ایم ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره دخان، آیه ۳۸ -۳۹.</ref>.
*در برخى [[آیات]] نیز [[باطل]] بودن [[جهان]] یا بطلان [[آفرینش]] آن [[انکار]] شده است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه۱۱۵.</ref>.
*در [[قرآن کریم]]، [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] ملازم با [[حق]]: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ}}<ref>«و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵.</ref> و براى آن غایتى شمرده شده که به سوى آن بازمى‌گردد، از همین رو در برخى از [[آیات]]، هر گونه بازیچه و بطلان در امر [[آفرینش جهان]] نفى شده است: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ}}<ref>«و آسمان و زمین و آنچه را میان آنها  ست به بازیچه نیافریده‌ایم» سوره انبیاء، آیه۱۶.</ref><ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.</ref> و تنها [[کافران]]، [[حقانیت]] [[آفرینش]] را [[انکار]] مى‌کنند: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}<ref>«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه۲۷.</ref>.
*برخى [[حق]] بودن [[آفرینش]] را به معناى سازگارى آن با [[مصالح]] [[بندگان]]، معنا کرده<ref>التفسير الكبير، ج ۱۳، ص ۳۲.</ref>. و برخى دیگر نیز با استناد به آیاتى چون {{متن قرآن|وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و اینکه رستخیز بی‌هیچ تردیدی آمدنی است و اینکه خداوند آن کسان را که در گورند برمی‌انگیزد» سوره حج، آیه ۷.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref>. هدفمندى را به معناى قطعى بودن بازگشت [[جهان]] در [[روز قیامت]] دانسته و آن را دلیلى بر [[حقانیت]] [[آفرینش]] آن شمرده‌اند<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.</ref>.
*بگفته برخى، [[خداوند]]، [[جهان]] را [[آفریده]] تا مخلوقات را بیازماید و از [[ثواب]] خود برخوردار یا به [[کیفر]] خویش [[مبتلا]] کند<ref>جامع البيان، ج ۲۵، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷؛ مجمع البيان، ج ۹، ص ۱۰۱.</ref>.
*برخى دیگر از [[آیات]] نیز هدف‌هاى خاصى براى [[آفرینش]] برخى از موجودات [[جهان]] بیان کرده‌اند: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه۵۶.</ref>؛ اما با وجود هدفمند بودن [[آفرینش جهان]]، همه [[بندگان]] بر این مسئله آگاهى ندارند، بلکه تنها گروهى ویژه به آن دست مى‌یابند؛ در [[قرآن کریم]] [[درک]] هدفمندى [[جهان آفرینش]] به صاحبان [[عقل]] صاف و [[خالص]] از شوائب {{متن قرآن|أُوْلُوا الأَلْبَابِ}} نسبت داده شده است: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه۱۹۰.</ref>، آنان که در همه حال به یاد خدایند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه۱۹۱.</ref> و از [[عبادت]] [[طاغوت‌ها]] بیزار و اهل [[انابه]] به درگاه الهى و [[هدایت]] یافتگان‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===پایان‌پذیرى===
*متناهى یا ابدى بودن [[جهان]]، از پرسش‌هاى اساسى براى [[فیلسوفان]]، [[متکلمان]] و حتى عموم [[مردم]] در طول دوره‌هاى تاریخى بوده است<ref>ملا صدرا هستى‌شناسى، ج ۶، ص ۳۶۸.</ref>. برخى بر اثر نبود آگاهى کاملى از [[پایان جهان]]، به نامحدود بودن آن [[معتقد]] شده‌اند<ref> نهاية الاقدام، ص ۶ - ۸.</ref>؛ اما عموم [[فیلسوفان]] و به ویژه [[متکلمان]] با توجه به مادى و زوال پذیر بودن [[جهان]] بر زمانمند و مکانمند بودن آن، تأکید کرده‌اند <ref>مفاتيح الغيب، ج ۲، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷.</ref>.
*چنان که از [[آیات قرآن]] بر مى‌آید، [[خداوند]] براى [[جهان]]، محدودیت‌هایى قرار داده است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}}<ref>«آیا با خویش نیندیشیده‌اند که خداوند آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بی‌گمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.</ref> برخى [[مفسران]]، این [[اجل]] را زمان معینى دانسته‌اند که [[خداوند]] آن را براى بقاى [[جهان]] قرار داده است و پس از آن [[قیامت]] برپا مى‌شود<ref>مجمع‌البيان، ج ۹، ص ۱۲۴؛ جامع البيان، ج ۱۱، ص ۳۰؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۷۰.</ref>، از همین‌رو این [[آیه]] گواهى است بر اینکه هر مخلوقى داراى اجلى بوده، [[جهان]] و جهانیان فانى خواهند شد<ref>جامع‌البيان، ج ۲۶، ص ۳؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۸.</ref>.
*از شواهد قرآنى دیگر براى متناهى بودن [[جهان]]، آیاتى است که از نابودى هر چیزى در [[جهان]] خبر مى‌دهند:{{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه۸۸.</ref>. [[علامه طباطبائی]] با یکى دانستن شى‌ء و وجود، [[معتقد]] است این [[آیه]] فناپذیرى هر موجودى را به [[اثبات]] مى‌رساند، به همین [[دلیل]] بى‌درنگ وجه [[خداوند]] را از آن استثنا کرده است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۹۰-۹۶.</ref>.
===[[شعور]]===
*[[آیات قرآن]]، نشان دهنده نگاه جاندارانگارانه به جهان‌اند که گاه در قالب [[اطاعت از خداوند]] نشان داده شده است: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref> و گاه در قالب [[تسبیح]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ}}<ref>«و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند  و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر  است» سوره رعد، آیه۱۳.</ref>، {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.</ref>. اگرچه برخى [[مفسران]] این [[تسبیح]] را دلالت این مخلوقات بر [[عظمت]] و [[قدرت خداوند]] و آن را تسبیحى حالى و مجازى دانسته‌اند<ref>مجمع البيان، ج ۶، ص ۶۴۴.</ref>، برخى دیگر آن را لفظى وحقیقى دانسته و با بهره‌گیرى از [[روایات]] معتقدند که همه هستى ثناگوى خداست<ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۳۷؛ الميزان، ج ۱۳، ص ۱۰۹ - ۱۱۰.</ref>، ولى به عللى امکان دریافت تصاویر و نشانه‌هایى از آنها براى ما ممکن نیست.
*این [[تفسیر]] با [[آیات]] دیگرى که [[سجده]] همه موجودات [[جهان]] را گزارش مى‌دهند، سازگارتر است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده می‌برند و آنان سرکشی نمی‌ورزند» سوره نحل، آیه۴۹.</ref> البته در برخى از آنها به جاى {{متن قرآن|مَا}}، {{متن قرآن|مَنْ}} آمده است: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ}}<ref>«و هر که در آسمان‌ها و زمین است و سایه‌هایشان خواه و ناخواه سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها  خدای را سجده می‌برند» سوره رعد، آیه۱۵.</ref> و چون {{متن قرآن|مَنْ}} براى ذوى‌العقول است، برخى از [[مفسران]] [[سجده]] غیر ذوى‌العقول در [[آیات]] دیگر را دلالت این موجودات بر [[استحقاق]] [[خداوند]] براى [[سجده]] دانسته<ref>روض الجنان، ج ۱۲، ص ۴۶-۴۷.</ref> یا با استشهاد به واژه {{متن قرآن|دَابَّةٍ}} آن را به جنبندگان اختصاص داده‌اند<ref>التبيان، ج ۶، ص ۳۸۸.</ref>، به هر حال این [[تفسیر]] با آیاتى مانند {{متن قرآن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ}}<ref>«و گیاه  و درخت سجده می‌آورند» سوره الرحمن، آیه۶.</ref> سازگارى ندارد که [[سجده]] را به بوته و درخت که غیر جنبنده‌اند، نسبت داده است<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===[[نظام اصلح]]===
*بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مى‌دانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>.
*[[خداوند]] هرچه را [[آفریده]] است، حَسَن و نیکوست<ref>التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.</ref>. برخى [[مفسران]] با اشاره به دو [[قرائت ]] "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این [[آیه]] بر [[استحکام]] و [[اتقان]] [[آفرینش]] [[خدا]] دلالت دارد<ref>جامع‌البيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>، چون [[خداوند]] [[بهترین]] آفریننده است: {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) می‌خوانید و بهترین آفریدگاران را وا می‌نهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.</ref>، [[آفرینش]] او هم [[بهترین]] و [[نیکوترین]] خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت [[شرور]] ظاهر مى‌شوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارى‌ها، و ستم‌هاى [[مستکبران]]، بیشتر [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] اسلامى در توجیه احسن بودن [[نظام]] عالم بر این باورند که چون [[خداوند]]، [[حکیم]]، عالم، [[قادر]] و خیر مطلق است، هیچ انگیزه‌اى براى [[آفرینش]] [[شرور]] ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى [[افاضه]] مى‌شود، [[خیر]] و نیکوست و آنچه از [[شرور]] و [[ناملایمات]] [[مشاهده]] مى‌شود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به [[منافع]] آن چاره‌اى جز [[پذیرش]] [[شرور]] نیست<ref>شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.</ref>.
*[[علامه طباطبائی]] با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند [[ظلم]] که عدم [[عدالت]] است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مى‌شود؛ آن‌گاه با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن| اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«خداوند آفریننده هر چیز است » سوره رعد، آیه۱۶.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref> به این نتیجه مى‌رسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین [[شرور]]، فعل [[خدا]] نیستند و [[نظام آفرینش]] با حُسن ملازم است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۲۴۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.


==رابطه متقابل [[خدا]] و [[جهان]]==
== جهان و جهان‌شناسی ==
*رابطه دوسویه [[خدا]] با [[جهان]] از موضوعات [[قرآنی]] است. [[خداوند]] [[خالق]]، [[مدبر]] و نگهدار [[جهان]] است و در سوی دیگر، مخلوقات [[فرمانبردار]] و تسبیح‌گوی او هستند.
{{اصلی|جهان‌شناسی}}
«جهان‌شناسی» را باید از سه جهت مورد تحلیل قرار داد:
# از جهت [[ارتباط]] درونی، یعنی ارتباط هر یک از عناصر یاد شده با دیگر عناصر موجود در [[نظام]] بینشی؛
# از جهت ارتباط هر یک از این عناصر با [[هدف]] نهایی [[انسان]] و [[جامعه]]، یعنی وصول به [[قرب الهی]] و کمال مطلوب؛
# از جهت ارتباط بیرونی، یعنی ارتباط با دیگر نظام‌های بینشی مثل نظام بینشی [[خداشناسی]]، [[انسان‌شناسی]] و... .


===[[آفرینش]] و نگهداری===
بر این اساس؛ با لحاظ جهت‌های سه‌گانه، عناصر ذکر شده مورد بررسی قرار خواهند گرفت:
*در [[قرآن]] [[آفرینش]] در قالب تعابیر "خَلْق" (آفریدن)، "فَطْر" (پدید آوردن)، "إنشاء" ([[احداث]] کردن)، "إبداء" و "بَدْء" (نخستین بار به عمل آوردن)، "جَعْل" (قرار دادن)، "[[تکوین]]" (به وجود آوردن) مطرح شده است.
# جهان [[آفریده]] [[خدا]]ست. از [[نظم]]، [[هماهنگی]]، [[اتقان]] و [[زیبایی]] برخوردار است. هدف و [[کمال نهایی]] همه موجودات [[رجوع]] به [[خداوند]] است. این نوع برداشت کلی نه تنها با دیگر عناصر یاد شده، سازگاری دارد (ارتباط درونی)، بلکه [[توحید]] را به عنوان محور نظام بینشی مطرح می‌نماید.
*درباره [[آفرینش]] پدیده‌های خاص مانند [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] یا [[انسان]] نیز واژگان دیگری مانند "بَنی"، "صَوَّرَ"، یا "سَوّی" به کار رفته است<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: آفرینش و رستاخیز، ص ۱۴-۱۵.</ref>.
# جهان مراتبی دارد. [[نظم]] موجود در جهان [[ملکوت]] به مراتب دقیق‌تر از نظم موجود در [[جهان طبیعت]] است. هم [[روابط]] بین پدیده‌های [[عالم طبیعت]] روابط علی و معلولی است و هم این [[عوالم]] بر همدیگر ترتب علیّ دارند. [[خداوند]] منشاء همه پدیده‌ها در این عوالم است.  
*از آنجا که یکی از [[ادله]] [[اثبات ربوبیت خداوند]] بر [[بندگان]]، [[اثبات]] [[خالقیت]] اوست، این مسئله در [[آیات]] بسیاری به شکل [[اثبات]] [[خالقیت]] [[خدا]]: {{متن قرآن| وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref>« و همه چیز را آفریده است » سوره انعام، آیه ۱۰۱.</ref> یا نفی [[خالقیت]] غیر [[خدا]]: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیده‌اید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریک‌هایی تراشیده‌اند که همانند آفرینش او را آفریده‌اند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> آمده است.
# سنت‌هایی در جهان وجود دارد که غیرقابل تغییراند.  
*رابطه [[خداوند]] و [[جهان]] تنها به [[آفرینش]] نخستین محدود نمی‌شود، بلکه [[خداوند]] همچنان به [[تدبیر]] و تقدیر امور عالم و نگهداری آن می‌پردازد. تداوم [[آفرینش]] و نقش [[خداوند]] در آن در برخی [[آیات]] بسیار برجسته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«خداوند، آسمان‌ها و زمین را از اینکه از جای بروند  باز می‌دارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه۴۱.</ref>. در [[شأن نزول]] این [[آیه]] گفته شده که گروهی از [[مشرکان]]، اصل [[آفرینش]] نخستین [[خدا]] را پذیرفته بودند؛ ولی مدعی بودند تداوم این [[جهان]] و نگهداری [[آسمان]] و [[زمین]] بر عهده بت‌هایی نهاده شده است که آنها می‌پرستیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۹.</ref>.
# تلاش [[انسان‌ها]] در [[آبادانی جهان]] [[طبیعت]] و نیز [[آبادانی]] طبیعت در [[شکوفایی انسان]] نقش دارد.  
*در بسیاری از [[آیات]]، [[خداوند]] افزون بر [[آفرینش]] عالم، [[تدبیر]] کننده امور [[جهان]] نیز قلمداد شده است که همه چیز در حیطه [[قضا و قدر]] اوست: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است  خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه۳.</ref> <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۴.</ref>در آیه‌ای دیگر، ابتدا به انواع [[تدبیر الهی]] در عالم [[علوی]] و سفلی و عالم [[ارواح]] و اجساد توجه شده و در پایان با [[کلام]] کلی {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} به دیگر موارد اشاره شده است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی می‌رساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی  می‌کند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره یونس، آیه۳۱.</ref>. [[فخر رازی]] از این [[آیه]] استفاده می‌کند که همه مخاطبان [[قرآن]] حتی [[بت‌پرستان]] نیز می‌دانستند و [[اقرار]] داشتند که [[خدا]] [[تدبیر]] کننده امور این [[جهان]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۸۷.</ref> از این رو [[عبادت]] [[بت‌ها]] را مایه [[تقرب]] خود به [[خدا]] می‌دانستند: {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى }}<ref>« ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref>.
# در جهان اگرچه [[شر]] وجود دارد، اما [[غلبه]] با خیر است. این عنصر از جهتی به [[خداشناسی]] مرتبط می‌شود؛ زیرا [[خداوند]] را [[حکیم]] و [[فیاض]] [[علی الاطلاق]] معرفی می‌نماید که نظامی را با خیر کثیر بنیان نهاده است، و از جهتی دیگر از منظر [[جامعه شناختی]]، [[جامعه اسلامی]] برخوردار از [[حاکم اسلامی]] را نسخه‌ای از [[حاکمیت الهی]] می‌داند که در آن غلبه با خیر است.
*اما در برخی [[آیات]]، [[تدبیر]] برخی امور به [[فرشتگان]] نسبت داده شده است: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه۵.</ref>. جمهور [[مفسران]] به [[نقل]] از [[ابن عباس]]، قتاده و [[مجاهد]] «مدبرات» را به [[ملائکه]] [[تفسیر]] کرده‌اند که به اموری مانند فرستادن باد و ابرها و تغییر فصول می‌پردازند<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۲۵۳؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰؛ تفسیر ابی‌السعود، ج ۵، ص ۸۲۰ ـ ۸۲۱.</ref>.
# شر در مقیاس کلی خیر است و در [[رشد]] انسان‌ها و [[شکوفایی استعدادها]]، نقش اساسی دارد.
*در تفسیری دیگر از [[معاذ بن جبل]] این [[آیه]] به کواکب هفت‌گانه [[تفسیر]] شده است که پدید آورنده تغییرات و تحولات در عالم‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۲۶.</ref>، با این حال، [[مدبر]] [[حقیقی]] و اصلی همه امور [[جهان]]، تنها خداست:{{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی  نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«آنکه آفرید و باندام ساخت، و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۲-۳.</ref>؛ یعنی [[خداوند]] آفریدگان خود را دارای صورت و هیئت ویژه‌ای قرار داد و روزی آنها را نیز [[تعیین]] کرده<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.</ref> یا هر چیزی را به اندازه [[نیاز]] [[بشر]] و در حد [[مصلحت]] و سودشان قرار داده است<ref>جامع البیان، ج ۱۸؛ التبیان، ج ۷، ص ۴۷۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۶۲.</ref>.
# عالم آخرت جایگاه [[ابدی]] انسان است و [[دنیا]] مقدمه و کشتزار آن. بر این اساس، جهان را نباید به [[عالم طبیعت]] محدود کرد و باید [[غایت]]، هدف اصلی و منتهای حرکت در دنیا و عالم ماده را عالم آخرت دانست و آن را بخش اصلی جهان‌شناسی به شمار آورد. منتهای [[سیر]] [[عالم طبیعت]]، پیوستن به [[عالم آخرت]] است و همین هم [[کمال نهایی]] انسان به شمار می‌آید<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۶۵.</ref>.
*برخی [[مفسران]] نیز تقدیر را به معنای اعطای انواعی از ویژگی‌ها و [[افعال]] به انواع گوناگونی از موجودات دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.</ref>، بنابراین "[[خلق]]" به معنای هستی بخشی و "تقدیر" متصف کردن به اوصافی مانند نرینه یا مادینه بودن است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسیر ابی السعود، ج ۵، ص ۴۹۲.</ref>؛ همچنین برخی از [[مفسران]] با نگاهی جزئی‌تر، این تقدیر را [[تعیین]] مدت ماندگاری جنین در رحم حیوانات و [[انسان]] [[تفسیر]] کرده و {{متن قرآن|فَهَدَى}} را [[تولد]] آن جنین دانسته‌اند<ref>مجمع‌البيان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسير قرطبى، ج ۲۰، ص ۱۳.</ref>. پس از [[آفرینش جهان]] توسط [[خداوند]]، [[تسلط]] مطلق و [[نظارت]] او بر آفریدگان تداوم دارد. از نمونه‌های بارز این [[تسلط]] و [[نظارت]]، نگهبانی و [[پاسداری]] از آفریدگان در طول دوره وجود آنهاست:{{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.</ref> گرچه برای "[[مُقیت]]" معناهایی چون "[[شهید]]"، "[[مقتدر]]"، "[[جزا]] دهنده" و "محاسبه‌گر" نیز گفته‌اند، از [[ابن‌عباس]] و دیگران [[نقل]] شده که [[مُقیت]] را [[حافظ]] و نگهدارنده [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۳۰؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۴۴.</ref>.
*برخی [[مفسران]]<ref>، التبیان، ج ۳، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۶۰؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۳، ص ۱۰۲۱.</ref> {{متن قرآن|حَسِيبًا}} در [[آیه]] بعدی را نیز به [[حافظ]] و نگهدارنده، معنا کرده‌اند: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.</ref>؛ همچنین از آیاتی مانند {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.</ref> همین مطلب استفاده می‌شود.
*بر اساس برخی [[آیات]]، [[خداوند]] افزون بر اینکه آفریدگان خود را نگهداری می‌کند، آنها را [[راهنمایی]] نیز می‌کند: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه۵۰.</ref> این [[راهنمایی]] درباره [[انسان]] نیز مورد توجه قرار گرفته، در [[آیات]] زیادی به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند و همان که به من می‌خوراند و می‌نوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودی‌ام می‌بخشد» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===[[فرمانبرداری]] و تسبیحگویی===
*بر اساس بسیاری از [[آیات]]، این [[جهان]] و هر آنچه در آن است همواره در برابر [[خداوند]] سر [[تسلیم]] فرود آورده، از وی [[اطاعت]] می‌کنند: {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز می‌جویند با آنکه آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده می‌شوند» سوره آل عمران، آیه۸۳.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>.
*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است هنگامی که [[خداوند]] چنین دستوری داد، [[آسمان]] با همه آنچه در آن بود مانند [[خورشید]]، [[ماه]] و [[ستارگان]] و [[زمین]] به همراه همه محتویاتش مانند کوه‌ها، درختان و نهرها نزد [[خداوند]] حاضر شدند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۸؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.</ref>. شاید بتوان گفت این [[اطاعت]] با گفتار نبوده، بلکه از نوع امر «کن فیکون» است و احتمال دارد این امر پیش از تحقق [[جهان]] باشد و آن دو با همین امر موجود شده باشند، یا [[خداوند]] با این امر از آن دو خواسته آنچه را در بردارند، اظهار کنند. اگرچه برخی از [[مفسران]] با [[استدلال]] به اینکه در صورت نبود [[مانع]]، اصل این است که لفظ بر معنای ظاهری آن حمل شود و با استشهاد به قسمت دوم [[آیه]]: {{متن قرآن|قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}} و با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه۷۲.</ref>. معتقدند این [[فرمان الهی]] همانند فرمانی است که به کوه داده شد تا با [[داود]] سخن بگوید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ}}<ref>«و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوه‌ها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه۱۰.</ref>. یا پوست [[انسان]] را به سخن درمی‌آورد: {{متن قرآن|وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و به پوست‌های تن خود می‌گویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ می‌گویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن می‌آورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه۲۱.</ref>. در اینجا نیز بعید نیست که [[خداوند]] در [[آسمان]] و [[زمین]]، [[حیات]]، [[فهم]] وعقلی بیافریند که [[تکلیف]] او را گردن نهند و دستورش را به جای آورند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۸.</ref>، به هر حال از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[آسمان]] و [[زمین]] در برابر [[خداوند]] منقاد بودند و از [[فرمان]] او [[سرپیچی]] نکردند<ref>جامع البیان، ج ۲۴، ص ۱۲۴.</ref>.
*افزون بر [[فرمانبرداری]]، در برخی [[آیات]] به این نکته نیز اشاره شده که همه موجودات [[جهان]] در برابر [[خدا]] تسبیحگوی هستند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.</ref>. [[مفسران]] درباره کیفیت و [[حقیقت]] این [[تسبیح]] دیدگاه‌های گوناگونی دارند؛ برخی از آنان این [[تسبیح]] را مختص موجودات زنده و دارای [[روح]] دانسته‌اند<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۸۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۴۴.</ref>. برخی دیگر با رد این اختصاص معتقدند که موجودات جاندار و بی‌جان هر دو [[خدا]] را [[تقدیس]] می‌کنند، اگرچه [[تسبیح]] دسته نخست با قول و زبان است و دسته دوم با حالات و ویژگی‌هایی که دارند، بر [[توحید]] و [[یگانگی خداوند]] دلالت کرده، به این صورت تسبیحگوی او خواهند بود. در این معنا در [[حقیقت]] آنچه تحقق می‌یابد [[تنزیه]] است و به صورت مجازی از آن به [[تسبیح]] تعبیر شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸.</ref>. برخی دیگر از [[مفسران]] با استناد به بخش پایانی [[آیه]]: {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}} معتقدند همه مخلوقات دارای [[تسبیح]] ویژه خود هستند؛ ولی [[تسبیح]] برخی از موجودات برای ما نامعلوم است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸ - ۲۲۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۸۳.</ref>.
*[[علامه طباطبائی]] [[معتقد]] است که همه موجودات [[کلام]] و [[تسبیح]] [[حقیقی]] دارند، بنابراین حمل این [[تسبیح]] بر [[تنزیه]] یا مجازی دانستن آن به ویژه با توجه به ادامه [[آیه]] که [[حمد]] را به همراه [[تسبیح]] آورده، [[نادرست]] است<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۱۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.


==آغاز و فرجام [[جهان]]==
== ویژگی‌های جهان ==
===آغاز [[جهان]]===
=== جهان آفریده خداوند ===
*درباره آغاز [[جهان]] نظریه‌های [[علمی]] و [[فلسفی]] گوناگونی ارائه کرده‌اند که نظریه‌های مهبانگ (Bigbang: انفجار بزرگ)، پایدار، حالت پلاسما، کهبانک (somoll bang: انفجار کوچک) از جمله آنهاست. این مسئله، پراکنده در [[آیات قرآن]] نیز آمده است. با بررسی این [[آیات]] می‌توان گفت [[آفرینش جهان]] دارای آغاز و پایان روشنی است<ref>آفرینش و رستاخیز، ص ۱۸ ـ ۳۴، ۱۲۵ ـ ۱۵۴.</ref>.
{{اصلی|آفرینش جهان}}
*برخی از [[آیات]] نیز با اشاره به منشأ نخستین برخی از اجزای [[جهان]] همانند [[آسمان‌ها]]، نکاتی را مطرح کرده‌اند که امروزه یافته‌های [[علمی]] کیهان‌شناسان نیز با آن هماهنگ است: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>.
همه هستی آفریده خداست و جلوه‌گاه [[علم]] و [[قدرت]] اوست<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.</ref>. بر این اساس؛ جهان آغازی دارد و آغازگر آن خداوند است<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۵۶.</ref>.
*یکی از مسائلی که به صورت جدی [[اندیشه]] [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] فراوانی را به خود مشغول کرده، این است که آیا [[خداوند]]، عالم را از ماده‌ای پیشین آفرید یا آنکه [[آفرینش]] عالم مسبوق به عدم است؟ آنچه از برخی [[آیات]] مانند {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}<ref>«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه۲۶.</ref> برمی‌آید این است که [[نخستین انسان]] ([[آدم]])، دارای ماده‌ای نخستین بوده است؛ اما درباره [[آفرینش]] [[طبیعت]] برخلاف [[آفرینش انسان]] به هیچ ماده نخستینی اشاره نشده است. البته در برخی از [[آیات]] به این نکته می‌رسیم که [[خدا]] در هنگام [[آفرینش آسمان]] به چیزی می‌پردازد که از پیش بوده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد  و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه۲۹.</ref>؛ به‌کارگیری واژه {{متن قرآن|سَوَّى}}": {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى}}<ref>«آنکه آفرید و باندام ساخت،» سوره اعلی، آیه ۲.</ref> که به معنای "برابر نهادن" و "درست اندام کردن" است خود به نوعی بیانگر وجود منشأی پیشین برای [[آفرینش]] است؛ همچنین درآیه‌ای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>. از این [[آیه]] نیز چنین برمی‌آید که [[خدا]] [[آسمان]] را از ماده‌ای موجود متحقق ساخت و زیر [[فرمان]] قرار داد<ref>آفرینش ورستاخیز، ص ۳۶.</ref>.
*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است که [[آسمان]] پیش از [[آفرینش]]، [[بخاری]] پدید آمده از [[زمین]] بود<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۸.</ref>؛ به این صورت که [[خداوند]] ابتدا [[آسمان]] را به صورت [[دود]] آفرید و سپس آن را متراکم کرد تا آنکه به [[صورت]] [[آسمان]] کنونی درآمد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰؛ ر. ک: التفسیرالکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۴، ۱۰۶.</ref>.
*برخی بر این باورند که این [[آیه]] که با واژه {{متن قرآن|ثُمَّ}} آغاز می‌شود بر تقدم [[آفرینش]] [[زمین]] بر [[آسمان]] دلالت دارد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.</ref>. برخی از [[مفسران]] نیز بر این باورند که پیش از [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]]، [[عرش]] [[خداوند]] بر [[آب]] بوده است و چون [[خداوند]] در آن [[آب]]، [[گرما]] را پدید آورد، از آن بخار و [[کف]] برخاست و [[خدا]] از [[کف]] خشک شده [[زمین]] را آفرید و از [[بخاری]] که به بالا رفته [[آسمان]] را<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ همچنین از ادامه [[آیه]] پیشین: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref> چنین برمی‌آید که [[آسمان]] و [[زمین]] پیش از آنکه به صورت کنونی سامان یابند، به نوعی وجود داشته‌اند<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.
===فرجام [[جهان]]===
*درباره فرجام [[جهان]] از [[قرآن]] چنین بر می‌آید که [[جهان]] دارای زمانی معین است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}}<ref>«آیا با خویش نیندیشیده‌اند که خداوند آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بی‌گمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.</ref>؛ یعنی [[آسمان]] و [[زمین]] زمان معینی دارند که در آن زمان به پایان می‌رسند. این {{متن قرآن|أَجَلٍ}} را برخی از [[مفسران]]، [[قیامت]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۷ـ۸.</ref>. اگرچه [[خداوند]] این [[اجل]] را برای [[انسان‌ها]] مشخص نکرده است، نشانه‌هایی که برای [[آخرالزمان]] و اشراط‌الساعه گفته شده، علایمی برای نشان دادن پایان این [[جهان]] و رسیدن این [[اجل]] هستند: {{متن قرآن|فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ}}<ref>«پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا می‌رسد؟ و به راستی نشانه‌های آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه۱۸.</ref>.
*از نشانه‌های دیگری که برای [[پایان جهان]] [[ذکر]] شده، برخی تحولاتی است که در [[آسمان]] شکل می‌گیرد؛ مانند حرکت شدید [[آسمان]]: {{متن قرآن|يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا}}<ref>«روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه۹.</ref>، شکافته شدن [[آسمان]]: {{متن قرآن|فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ}}<ref>«آنگاه که آسمان بشکافد و سرخ‌فام  چون چرم سرخ شود» سوره الرحمن، آیه ۳۷.</ref>، [[کنده]] شدن [[آسمان]] از جای خود: {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.</ref>، درنوردیدن [[آسمان]]: {{متن قرآن|يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}}<ref>«روزی که آسمان‌ها را چون در هم پیچیدن طومار  نوشته‌ها درهم پیچیم، همان‌گونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز می‌گردانیم، بنابر وعده‌ای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه۱۰۴.</ref> شماری دیگر از این [[نشانه‌ها]] در [[ستارگان]] به وقوع می‌پیوندند؛ مانند [[تاریکی]]: {{متن قرآن|فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ}}<ref>«پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه۸.</ref>، پراکنده شدن: {{متن قرآن|وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ}}<ref>«و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.</ref>، درهم پیچیده شدن: {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.</ref> برخی از این تحولات نیز در [[زمین]] انجام می‌گیرند؛ مانند وقوع [[زلزله]]: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref> و شکافته شدن {{متن قرآن|يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد ؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.</ref>؛ همچنین نشانه‌هایی در کوه‌ها؛ مانند حرکت شدید کوه‌ها: {{متن قرآن|وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا}}<ref>«و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.</ref>.
*از مجموع این [[آیات]] این نکته به دست می‌آید که تلقی [[قرآن]] از [[رستاخیز]] [[جهان]] و [[طبیعت]] به صورت دگرگونی در وضعیت [[جهان]] است<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>.


==منابع==
=== نظم و اتقان جهان ===
* [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰''']]
بر جهان نظم و هماهنگی [[حاکم]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.</ref>. این نظم پیچیده و شگفت‌آور که اساس [[استنباط]] هزاران [[قانون]] بی‌تخلف شده است، شامل جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیای مورد [[احساس]] و دید و جهان پیرامونی می‌شود<ref>نظم یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد.</ref>.
 
چنین نظم عجیبی، دلیل بر آن است که این جهان تصادفاً به وجود نیامده و ساخته و پرداخته یک [[فکر]] و [[اندیشه]] و [[تدبیر]] و قدرت است؛ یعنی وجود این هندسه [[عظیم]] و پیچیده اثبات می‌کند که قدرت و [[اراده]] و مهندسی‌ای پشت سر آن است<ref>ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. در نگاه توحیدی، از آن جهت که جهان، مجموعه‌ای نظام‌مند و قانون‌مدار، و [[زندگی]] [[انسان]] کاملاً هدف‌دار است، هستی و زندگی، [[زیبا]] و پر معناست<ref>حضرت [[آیت‌الله خامنه‌ای]]، بیانات در [[دیدار]] صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان [[قم]]، ۴/۸/۱۳۸۹. . [online]available: http://farsi. khamenei. ir/index.html</ref>.<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۵۶.</ref>
 
=== هدف‌داری جهان ===
از اصول [[جهان بینی]] توحیدی آن است که برای [[خلقت]] همه موجودات، هدفی وجود دارد. [[هدف]] [[باری تعالی]] آن است که همه موجودات به کمال خود نائل شوند. اگرچه کمال هر موجودی، متناسب با ساختمان و [[طبیعت]] وجود اوست<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا{{ع}} در روز عید سعید فطر، ۱۵/۱/۱۳۷۱.</ref>، اما هدف و [[کمال نهایی]] همه موجودات [[رجوع]] به [[حضرت حق]] است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹.</ref>.<ref>قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۵۸.</ref>
 
=== وجود مراتب برای عالم ===
در [[جهان‌شناسی]]، عالم مراتبی دارد؛ یعنی ماورای آنچه که در محدوده حواس ظاهری و [[ادراک]] مادی انسان هست (عالم [[ملک]])، [[عالم ملکوت]] ([[برزخ]])<ref>ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی، ۵/۷/۱۳۷۷).</ref> معنایی قرار دارد. بین این [[عوالم]] [[نظم]] دقیق و رابطه علی و معلولی [[حاکم]] است. این [[عوالم]]، به [[قیامت]]، [[برزخ]] و بعد از [[مرگ]] تعلق ندارند و همین الان نیز وجود دارند و باید به آنها [[معتقد]] بود، البته نقطه اصلی، بلکه کل معنای [[حقیقی]] همه عوالم، ذات مقدس خداوند است که منشأ [[حیات]]، وجود، فعل، انفعالات، حرکت و همه چیز است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.</ref>.<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۵۹.</ref>
 
=== حاکمیت نظام علی و معلولی بر جهان ===
[[جهان‌بینی توحیدی]] [[اسلامی]]، نظام عالم را بر اساس اسباب و مسببات می‌داند؛ یعنی هر نتیجه‌ای را از مقدمه و سبب مخصوص خودش باید جستجو کرد و از هر سبب، تنها مسبب مخصوص خود آن را باید [[انتظار]] داشت. از این اصطلاح [[فلسفی]] (نظام جهان) و ([[قانون]] اسباب)، در [[زبان دین]] به «[[سنت الهی]]» تعبیر می‌شود<ref>برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۸؛ ج۲، ص۸۷.</ref>.<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۵۹.</ref>
 
== سنت‌های الهی در جهان ==
{{اصلی|سنت الهی}}
[[اراده الهی|اراده]] و [[مشیت الهی]] به صورت «[[سنت]]»؛ یعنی به صورت [[قانون]] و اصل کلی، در جهان جریان دارد. برخی از سنت‌های [[قطعی]] [[حاکم]] بر جهان عبارت‌اند از:
# [[آبادانی]] [[دنیا]] و [[طبیعت]] در گرو تلاش است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم رفسنجان، ۱۸/۲/۱۳۸۴.</ref>؛
# [[شکوفایی انسان]] در گرو [[شکوفایی]] [[عالم طبیعت]] است: از سویی [[انسان]] در شکوفایی عالم ماده اثر می‌گذارد و از سویی دیگر [[سیر]] تعالی و تکاملی انسان، با استفاده از استعدادهای ماده است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>؛
# جریان عالم به سمت [[حاکمیت]] [[حق]] و به سمت [[صلاح]] است و قطعاً نهایت این عالم، نهایت [[غلبه]] صلاح بر [[فساد]] و قوای خیر بر قوای [[شر]] است. این مسأله ممکن است دیرتر تحقق پذیرد، اما تحقق آن قطعی است. همه [[انبیاء]] و [[اولیا]] آمده‌اند تا انسان را به این بزرگراه اصلی سوق دهند که وقتی وارد آن شد، بدون هیچ گونه مانعی تمام استعدادهایش بروز کند<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>؛
# طبیعت، احوال گوناگونی دارد و پی در پی در حال [[تغییر]] است. این تغییر و تبدیل مایه [[حیات]] است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و شخصیت‌های علمی سیاسی، ۱۷/۱/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۶۰.</ref>
 
== نظام احسن جهان ==
{{اصلی|نظام احسن}}
بر اساس [[جهان‌شناسی]] [[توحیدی]]، [[نظام خلقت]] نظام احسن است؛ یعنی در میان آنچه که فرض می‌شود و ممکن است و در میان همه وجوهی که فرض آنها امکان دارد، [[نظام]] موجود، احسن [[نظامات]] است.
 
برخی با استناد به اموری مانند [[شرور]]، [[بدی‌ها]]، [[شیطان]] و [[نفس اماره]]، این ادعا را نپذیرفته و این اشکال را طرح کرده‌اند که اگر نظام موجود بهترین [[نظام‌ها]]ست، چرا به جای این بدی‌ها، [[خوبی‌ها]] [[آفریده]] نشده‌اند؟ به این اشکال، پاسخ‌های گوناگونی داده شده است<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۳۰ - ۹۳۲.</ref>. در زیر به دو جواب اشاره می‌شود:
# نقصان، تضاد و [[تزاحم]] و در نتیجه شرور از لوازم وجودات مادی است پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد و یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحم‌ها باشد. از سوی دیگر، یقیناً جانب [[خیرات]] [[حقایق]] این عالم بر جانب شرور [[غلبه]] دارد.
# آنچه «شر» و «بدی» نامیده می‌شود از نظر جزئی و به لحاظ شیء، خاص است، اما با مقیاس وسیع‌تر و بزرگ‌تر [[خیر و خوبی]] است نه شر و بدی. [[بدی‌ها]] در [[نظام]] عالم و در کمال موجودات نقش مهم و مؤثری دارند<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۶۱.</ref>.
 
== عالم آخرت ==
{{اصلی|آخرت}}
براساس [[آموزه‌های اسلام]]، [[مرگ]] نه پایان [[زندگی]]، بلکه دروازه [[ابدیت]] و سرآغاز نشئه‌ای جدید است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.</ref>. یکی از نقاط اصلی و اساسی در [[جهان‌بینی اسلامی]]، تداوم [[حیات]] بعد از مرگ و نابود نشدن زندگی با مردن است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. [[آبادانی]] دنیا معبری برای وصول به مقصد است؛ یعنی اگرچه آبادانی دنیا [[هدف]] است، اما هدف میانی است نه نهایی<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹، ۳۰/۶/۱۳۸۷.</ref>؛ هدف نهایی آن است که [[انسان‌ها]] در [[زندگی دنیوی]] از [[معیشت]] [[شایسته]] و مناسب، از [[آسودگی]] و [[امنیت]] خاطر، از [[آزادی فکر]] و [[اندیشه]] برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح [[معنوی]] حرکت کنند<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. بر این اساس؛ آباد کردن [[زمین]]، اگر با هدف خیر و [[صلاح]] [[بشریت]] انجام گیرد، عین آخرت است و این آن [[دنیایی]] نیست که در [[روایات]] از آن [[مذمت]] شده است<ref>نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۱ رمضان ۱۴۱۴، ۱۳/۱۲/۱۳۷۲.</ref>.<ref>[[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]] ص۲۶۴.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، [[جهان‌شناسی اسلامی - ترخان (مقاله)|مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱''']]
{{پایان منابع}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آفرینش جهان]]
* [[جهان آخرت]]
* [[آینده جهان]]
* [[پایان جهان]]
* [[جهان غیب]]
* [[جهان شهادت]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
{{حکمت}}
{{پانویس2}}
 


[[رده:مدخل]]
[[رده:جهان‌شناسی]]
[[رده:جهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۴

جهان به معناى گیتى و عالم مخلوقات، آفریده خداوند بوده و نظمی دقیق بر آن حاکم است، سنت‌هایی در آن وجود دارد که غیرقابل تغییر هستند و نکته مهم هدف‌داری موجود در آن است و ماورای جهان و عالم دنیا، عالم آخرت وجود دارد. برخی از سنت‌های موجود در دنیا عبارت است از اینکه آبادانی دنیا در گرو تلاش است؛ جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است و... .

معناشناسی

جهان در زبان فارسى به معناى گیتى، کیهان و دنیاست که شامل همه آفریده‌ها مى‌شود[۱]. معادل عربى آن "عالَم" است که گاه به معناى عام مخلوقات[۲] بوده و گاه دلالت جزئى زمانى یافته، بر مخلوقات در گستره زمانى یک قرن صدق مى‌کند و گاهى نیز دلالت جزئى مکانى یافته، بر گروهى از آفریدگان همگون در یک مکان اطلاق مى‌شود[۳].

تعریف‌هایى که براى عالم ارائه شده، بیشتر حکایت‌گر نوع نگاه صاحبان آنها به عالم بوده‌اند. در این تعریف‌ها عالم به همه هستى به جز خداى متعال،[۴] نخستین چیزى که همه هستى را در برگرفت، مجموع اجسام طبیعى بسیط و دسته‌هایى از موجودات متجانس، همه مخلوقات، یا آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست، تعریف شده است[۵].[۶]

جهان و جهان‌شناسی

«جهان‌شناسی» را باید از سه جهت مورد تحلیل قرار داد:

  1. از جهت ارتباط درونی، یعنی ارتباط هر یک از عناصر یاد شده با دیگر عناصر موجود در نظام بینشی؛
  2. از جهت ارتباط هر یک از این عناصر با هدف نهایی انسان و جامعه، یعنی وصول به قرب الهی و کمال مطلوب؛
  3. از جهت ارتباط بیرونی، یعنی ارتباط با دیگر نظام‌های بینشی مثل نظام بینشی خداشناسی، انسان‌شناسی و... .

بر این اساس؛ با لحاظ جهت‌های سه‌گانه، عناصر ذکر شده مورد بررسی قرار خواهند گرفت:

  1. جهان آفریده خداست. از نظم، هماهنگی، اتقان و زیبایی برخوردار است. هدف و کمال نهایی همه موجودات رجوع به خداوند است. این نوع برداشت کلی نه تنها با دیگر عناصر یاد شده، سازگاری دارد (ارتباط درونی)، بلکه توحید را به عنوان محور نظام بینشی مطرح می‌نماید.
  2. جهان مراتبی دارد. نظم موجود در جهان ملکوت به مراتب دقیق‌تر از نظم موجود در جهان طبیعت است. هم روابط بین پدیده‌های عالم طبیعت روابط علی و معلولی است و هم این عوالم بر همدیگر ترتب علیّ دارند. خداوند منشاء همه پدیده‌ها در این عوالم است.
  3. سنت‌هایی در جهان وجود دارد که غیرقابل تغییراند.
  4. تلاش انسان‌ها در آبادانی جهان طبیعت و نیز آبادانی طبیعت در شکوفایی انسان نقش دارد.
  5. در جهان اگرچه شر وجود دارد، اما غلبه با خیر است. این عنصر از جهتی به خداشناسی مرتبط می‌شود؛ زیرا خداوند را حکیم و فیاض علی الاطلاق معرفی می‌نماید که نظامی را با خیر کثیر بنیان نهاده است، و از جهتی دیگر از منظر جامعه شناختی، جامعه اسلامی برخوردار از حاکم اسلامی را نسخه‌ای از حاکمیت الهی می‌داند که در آن غلبه با خیر است.
  6. شر در مقیاس کلی خیر است و در رشد انسان‌ها و شکوفایی استعدادها، نقش اساسی دارد.
  7. عالم آخرت جایگاه ابدی انسان است و دنیا مقدمه و کشتزار آن. بر این اساس، جهان را نباید به عالم طبیعت محدود کرد و باید غایت، هدف اصلی و منتهای حرکت در دنیا و عالم ماده را عالم آخرت دانست و آن را بخش اصلی جهان‌شناسی به شمار آورد. منتهای سیر عالم طبیعت، پیوستن به عالم آخرت است و همین هم کمال نهایی انسان به شمار می‌آید[۷].

ویژگی‌های جهان

جهان آفریده خداوند

همه هستی آفریده خداست و جلوه‌گاه علم و قدرت اوست[۸]. بر این اساس؛ جهان آغازی دارد و آغازگر آن خداوند است[۹].

نظم و اتقان جهان

بر جهان نظم و هماهنگی حاکم است[۱۰]. این نظم پیچیده و شگفت‌آور که اساس استنباط هزاران قانون بی‌تخلف شده است، شامل جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیای مورد احساس و دید و جهان پیرامونی می‌شود[۱۱].

چنین نظم عجیبی، دلیل بر آن است که این جهان تصادفاً به وجود نیامده و ساخته و پرداخته یک فکر و اندیشه و تدبیر و قدرت است؛ یعنی وجود این هندسه عظیم و پیچیده اثبات می‌کند که قدرت و اراده و مهندسی‌ای پشت سر آن است[۱۲]. در نگاه توحیدی، از آن جهت که جهان، مجموعه‌ای نظام‌مند و قانون‌مدار، و زندگی انسان کاملاً هدف‌دار است، هستی و زندگی، زیبا و پر معناست[۱۳].[۱۴]

هدف‌داری جهان

از اصول جهان بینی توحیدی آن است که برای خلقت همه موجودات، هدفی وجود دارد. هدف باری تعالی آن است که همه موجودات به کمال خود نائل شوند. اگرچه کمال هر موجودی، متناسب با ساختمان و طبیعت وجود اوست[۱۵]، اما هدف و کمال نهایی همه موجودات رجوع به حضرت حق است[۱۶].[۱۷]

وجود مراتب برای عالم

در جهان‌شناسی، عالم مراتبی دارد؛ یعنی ماورای آنچه که در محدوده حواس ظاهری و ادراک مادی انسان هست (عالم ملکعالم ملکوت (برزخ)[۱۸] معنایی قرار دارد. بین این عوالم نظم دقیق و رابطه علی و معلولی حاکم است. این عوالم، به قیامت، برزخ و بعد از مرگ تعلق ندارند و همین الان نیز وجود دارند و باید به آنها معتقد بود، البته نقطه اصلی، بلکه کل معنای حقیقی همه عوالم، ذات مقدس خداوند است که منشأ حیات، وجود، فعل، انفعالات، حرکت و همه چیز است[۱۹].[۲۰]

حاکمیت نظام علی و معلولی بر جهان

جهان‌بینی توحیدی اسلامی، نظام عالم را بر اساس اسباب و مسببات می‌داند؛ یعنی هر نتیجه‌ای را از مقدمه و سبب مخصوص خودش باید جستجو کرد و از هر سبب، تنها مسبب مخصوص خود آن را باید انتظار داشت. از این اصطلاح فلسفی (نظام جهان) و (قانون اسباب)، در زبان دین به «سنت الهی» تعبیر می‌شود[۲۱].[۲۲]

سنت‌های الهی در جهان

اراده و مشیت الهی به صورت «سنت»؛ یعنی به صورت قانون و اصل کلی، در جهان جریان دارد. برخی از سنت‌های قطعی حاکم بر جهان عبارت‌اند از:

  1. آبادانی دنیا و طبیعت در گرو تلاش است[۲۳]؛
  2. شکوفایی انسان در گرو شکوفایی عالم طبیعت است: از سویی انسان در شکوفایی عالم ماده اثر می‌گذارد و از سویی دیگر سیر تعالی و تکاملی انسان، با استفاده از استعدادهای ماده است[۲۴]؛
  3. جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است و قطعاً نهایت این عالم، نهایت غلبه صلاح بر فساد و قوای خیر بر قوای شر است. این مسأله ممکن است دیرتر تحقق پذیرد، اما تحقق آن قطعی است. همه انبیاء و اولیا آمده‌اند تا انسان را به این بزرگراه اصلی سوق دهند که وقتی وارد آن شد، بدون هیچ گونه مانعی تمام استعدادهایش بروز کند[۲۵]؛
  4. طبیعت، احوال گوناگونی دارد و پی در پی در حال تغییر است. این تغییر و تبدیل مایه حیات است[۲۶].[۲۷]

نظام احسن جهان

بر اساس جهان‌شناسی توحیدی، نظام خلقت نظام احسن است؛ یعنی در میان آنچه که فرض می‌شود و ممکن است و در میان همه وجوهی که فرض آنها امکان دارد، نظام موجود، احسن نظامات است.

برخی با استناد به اموری مانند شرور، بدی‌ها، شیطان و نفس اماره، این ادعا را نپذیرفته و این اشکال را طرح کرده‌اند که اگر نظام موجود بهترین نظام‌هاست، چرا به جای این بدی‌ها، خوبی‌ها آفریده نشده‌اند؟ به این اشکال، پاسخ‌های گوناگونی داده شده است[۲۸]. در زیر به دو جواب اشاره می‌شود:

  1. نقصان، تضاد و تزاحم و در نتیجه شرور از لوازم وجودات مادی است پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد و یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحم‌ها باشد. از سوی دیگر، یقیناً جانب خیرات حقایق این عالم بر جانب شرور غلبه دارد.
  2. آنچه «شر» و «بدی» نامیده می‌شود از نظر جزئی و به لحاظ شیء، خاص است، اما با مقیاس وسیع‌تر و بزرگ‌تر خیر و خوبی است نه شر و بدی. بدی‌ها در نظام عالم و در کمال موجودات نقش مهم و مؤثری دارند[۲۹].

عالم آخرت

براساس آموزه‌های اسلام، مرگ نه پایان زندگی، بلکه دروازه ابدیت و سرآغاز نشئه‌ای جدید است[۳۰]. یکی از نقاط اصلی و اساسی در جهان‌بینی اسلامی، تداوم حیات بعد از مرگ و نابود نشدن زندگی با مردن است[۳۱]. آبادانی دنیا معبری برای وصول به مقصد است؛ یعنی اگرچه آبادانی دنیا هدف است، اما هدف میانی است نه نهایی[۳۲]؛ هدف نهایی آن است که انسان‌ها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیت خاطر، از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند[۳۳]. بر این اساس؛ آباد کردن زمین، اگر با هدف خیر و صلاح بشریت انجام گیرد، عین آخرت است و این آن دنیایی نیست که در روایات از آن مذمت شده است[۳۴].[۳۵]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. فرهنگ فارسى، ج۱، ص۱۲۵۷؛ لغت‌نامه، ج۵، ص۶۹۵۷، «جهان».
  2. الصحاح، ج۵، ص۱۹۹۱؛ لسان العرب، ج۹، ص۳۷۳، «علم».
  3. جامع البيان، ج۱، ص۹۴، تفسير قرطبى، ج۱، ص۹۷، التفسير الكبير، ج۱، ص۱۸۰.
  4. معجم متن اللغه، ج۴، ص۱۹۴
  5. لسان العرب، ج۹، ص۳۷۳.
  6. روحی، ابوالفضل، جهان، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۰.
  7. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۶۵.
  8. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
  9. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۵۶.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، ۵/۵/۱۳۷۹.
  11. نظم یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد.
  12. ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
  13. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹. . [online]available: http://farsi. khamenei. ir/index.html
  14. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۵۶.
  15. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا(ع) در روز عید سعید فطر، ۱۵/۱/۱۳۷۱.
  16. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه‌های استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹.
  17. قاسم ترخان|ترخان، قاسم]]، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۵۸.
  18. ر.ک: نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای نیروهای مسلح و جهاد سازندگی، ۵/۷/۱۳۷۷).
  19. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رؤسای دفاتر نمایندگی ولی فقیه در این نهاد، ۲۹/۶/۱۳۶۹.
  20. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۵۹.
  21. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۳۵-۱۳۸؛ ج۲، ص۸۷.
  22. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۵۹.
  23. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم رفسنجان، ۱۸/۲/۱۳۸۴.
  24. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
  25. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
  26. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و شخصیت‌های علمی سیاسی، ۱۷/۱/۱۳۸۹.
  27. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۶۰.
  28. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۳۰ - ۹۳۲.
  29. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۶۱.
  30. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل و دومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
  31. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
  32. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹، ۳۰/۶/۱۳۸۷.
  33. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
  34. نرم افزار حدیث ولایت، نسخه ۲، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۱ رمضان ۱۴۱۴، ۱۳/۱۲/۱۳۷۲.
  35. ترخان، قاسم، مقاله «جهان‌شناسی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص۲۶۴.