آیات الاحکام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[آیات الاحکام در علوم قرآنی]] - [[آیات الاحکام در معارف و سیره رضوی]] - [[آیات الاحکام در فقه اسلامی]] - [[آیات الاحکام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیات الاحکام در قرآن]] - [[آیات الاحکام در علوم قرآنی]] - [[آیات الاحکام در معارف و سیره رضوی]] - [[آیات الاحکام در فقه اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''آیات الاحکام''' به آیاتی از [[قرآن کریم]] گفته می‌شود که در آنها، حکم فقهی، [[تشریع]] و بیان شده است. [[بیان احکام]] در [[کتب آسمانی]] پیشین نیز سابقه دارد و [[قرآن]] اصلی‌ترین منبع [[استنباط احکام]] است. [[اعتقاد]] به [[تحریف ناپذیری قرآن]]، اعتقاد به فهم آن، حجیت ظواهر و جریان [[اجتهاد]] با استفاده از [[آیات قرآن]]، مهمترین مبانی استدلال به قرآن است. بررسی واژگان مفرد، تحلیل ادبی [[آیه]] و دقت در فهم ظهورات و توجه به فهم عرفی از روش‌های استناد به آیات الاحکام است.
آیاتی درباره قاعده یا مسأله [[فقهی]] در [[روایات]] [[رضوی]]. “آیات” جمع “آیه” و در لغت به معنای علامت، [[عبرت]] و [[معجزه]]<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۱۷۹-۱۸۰.</ref>، قصد، مکث و [[انتظار]]<ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۸۲.</ref> آمده است. راغب می‌گوید: [[آیه]] به معنای علامت آشکار ملازم با چیزی پنهان است، به گونه‌ای که [[انسان]] با [[آگاهی]] از آن علامت، به چیز پنهان دست می‌یابد<ref>المفردات، ص۱۰۱.</ref>. آیه در اصطلاح به معنای مجموعه‌ای از کلمات [[قرآن]] که از بخشی دیگر جدا می‌شود اطلاق می‌گردد<ref>القاموس الفقهی، ص۳۰.</ref>. “الاحکام” جمع “حکم” و در لغت به معنای منع، [[قضاوت]]، [[علم]]، [[فقه]] و [[داوری]] و معانی دیگر آمده است<ref>المفردات، ص۱۲۶؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref>. در اصطلاح نیز به خطاب [[خداوند]] که به [[افعال]] [[مکلف]] تعلق می‌گیرد اطلاق شده است<ref>الأصول العامة فی الفقه المقارن، ص۵۱-۵۲.</ref>. برخی گفته‌اند [[حکم]]، [[تشریعی]] است که خداوند برای [[نظم]] و [[انسجام]] بخشیدن به [[زندگی]] انسان صادر می‌کند و خطابات [[شرعی]] در قرآن و [[سنت]]، ابراز کننده و کاشف از حکم‌اند نه اینکه [[حکم شرعی]] باشند<ref>المعالم الجدیدة للأصول، ص۹۹.</ref>.


ترکیب “آیات الاحکام” به آیاتی اطلاق می‌گردد که مبین یکی از [[احکام]] [[عملیه]] [[دین مبین اسلام]]<ref>آیات الأحکام، مدیر شانه‌چی، ص۲.</ref> یا دربردارنده [[احکام فقهی]] متعلق به [[مصالح دنیا]] و [[آخرت]] [[مردم]] باشد<ref>التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۳۲.</ref>. برخی دیگر گفته‌اند آیات الاحکام به آیاتی اطلاق می‌گردد که مفاد آن شامل یک یا چند قاعده یا مسأله فقهی بوده و حکم یا حقی متعلق به انسان و افعال او به طور صریح یا ضمنی در آن ذکر شده باشد، هر چند [[هدف]] و [[پیام]] اصلی آیه مطلبی غیر از موضوع فقهی و سیاقش به جز [[سیاق]] [[بیان احکام]] باشد<ref>آیات الأحکام، عمید زنجانی، ص۱۶.</ref>.
== مقدمه ==
در میان [[آیات قرآن کریم]]، بخشی از آنها به [[احکام شرعی]] و فقهی مورد نیاز [[مکلفان]] در زمینه‌های مختلف [[عبادی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و موضوعات دیگر اختصاص دارد و احکام شرعی مطرح در روایات [[معصومان]]{{عم}}، از جمله [[احادیث]] منقول از [[امام رضا]]{{ع}}، برگرفته از این [[آیات]] است. این [[احکام]] یا به [[صراحت]] در آیات مطرح شده است و یا [[معصومان]]{{عم}} به جهت [[احاطه علمی]] به تمامی [[علوم قرآن]]، این احکام را به نوعی از ظاهر و یا [[باطن]] آیات استخراج و [[استنباط]] کرده‌اند. در بسیاری از این [[روایات]]، از جمله احادیث منسوب به امام رضا{{ع}}، [[حکم شرعی]] بدون استناد به آیاتی از [[قرآن کریم]] مطرح شده است، اما در برخی دیگر، معصومان{{عم}} برای [[اثبات]] [[وحیانی]] بودن [[حکم]] و یا [[تبین]] روش [[استنباط احکام]] از [[قرآن]]، احکامی را به آیاتی از قرآن مستند کرده‌اند.
«آیات» جمع «[[آیه]]» است که در معانی نشانه<ref>المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۴۷۲؛ الصحاح، ج۶، ص۲۲۷۵؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و مجموعه حروف و کلمات<ref>النهایة، ج۱، ص۸۷-۸۸.</ref> به کار رفته است. [[احکام]] نیز جمع [[حکم]]<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref> به معنای منع کردن<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۹۱.</ref>، [[قضاوت]] کردن<ref>المصباح المنیر، ص۱۴۵.</ref> و [[علم]]<ref>الصحاح، ج۵، ص۱۹۰۱.</ref> آمده است. در [[علوم قرآنی]] و [[عرف]] [[اسلامی]]، آیه به قسمتی معین و مشخص از هر [[سوره]] [[قرآن]] گفته می‌شود<ref>مفردات الفاظ القرآن، ص۱۰۲؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴؛  سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> و [[حکم شرعی]] به معنای قانونی است که [[خداوند تعالی]] برای تنظیم [[حیات مادی]] و [[معنوی]] [[انسان]]، صادر کرده است<ref>الحاشیة علی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۷۰؛ فرهنگ جامع فقه، ج۳، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۴.</ref>


[[پیامبر اسلام]]{{صل}} بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>، اولین کسی بود که [[وظیفه]] تبیین و [[تفسیر آیات قرآن]] به طور عام و آیات‌الاحکام آن را به طور خاص بر عهده داشت. بر اساس این [[تکلیف الهی]]، آن [[حضرت]] به [[تفسیر]] و تبیین [[آیات قرآن]]، از جمله آیات‌الاحکام، [[اقدام]] نمود و آیات قرآن را برای [[مسلمانان]] تبیین و تفسیر کرد. روایات و نقل‌های متعددی از آن حضرت در زمینه آیات الاحکام قرآن نقل شده است<ref>فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش۳، ص۱۰۵.</ref>. پس از آن حضرت، [[امیرمؤمنان]] و دیگر [[امامان معصوم]]{{عم}} به تفسیر و تبیین آیات‌الاحکام قرآن پرداختند و [[احکام شرعی]] را با استناد به آیات برای مسلمانان بیان کردند که از آنان نیز روایات فراوانی در این موضوع نقل شده است. [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و پس از آنان [[تابعین]] نیز با [[پیروی]] از [[سیره پیامبر]]{{صل}} به تبیین و تفسیر این آیات اقدام کردند و گاه احکام شرعی را بر اساس آیات‌الاحکام قرآن برای دیگران بیان می‌کردند<ref>فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش۳، ص۱۲۷، ۱۴۵.</ref>.
در مجموع به آیاتی از [[قرآن کریم]] که در آنها، [[حکم فقهی]]، [[تشریع]] و بیان شده باشد آیات‌ الاحکام می‌گویند<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۲۲.</ref>.


با آغاز عصر تدوین [[علوم اسلامی]]، آیات‌الاحکام [[قرآن]] نیز وارد منابع مکتوب [[اسلامی]] گردید و [[فقیهان]] کتاب‌های متعددی را در این موضوع تدوین کردند. [[ابونصر محمد بن سائب کلبی]] (۱۴۶ق) از [[اصحاب امام باقر]] و صادق{{عم}} اولین کسی بود که بخشی از [[آیات فقهی قرآن]] را در کتابی تحت عنوان [[آیات الاحکام (کتاب)|آیات الاحکام]] گردآوری و تألیف کرد<ref>الفهرست، ابن‌ندیم، ص۴۱؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۴۰.</ref>. [[مقاتل بن سلیمان]](۱۵۰ق) آیات الاحکام قرآن را در کتابی با عنوان [[تفسیر الخمسمائة آیة فی الأحکام (کتاب)|تفسیر الخمسمائة آیة فی الأحکام]] تألیف نمود<ref>مسالک الأفهام، کاظمی، ج۱، ص۸.</ref> و همچنین از کتاب‌های دیگری مانند [[تفسیر خمسمائة آیة تألیف (کتاب)|تفسیر خمسمائة آیة تألیف]] [[ابوالمؤثر صلت بن خمیس]] (قرن ۳ق)، [[النهایة فی تفسیر خمسمائة آیة فی الأحکام (کتاب)|النهایة فی تفسیر خمسمائة آیة فی الأحکام]]، تألیف [[احمد بن عبدالله متوج بحرانی]] (۷۷۱ق)، [[شفاء العلیل فی شرح الخمسمائة آیة فی التنزیل (کتاب)|شفاء العلیل فی شرح الخمسمائة آیة فی التنزیل]]، تألیف [[عبدالله بن محمد نجری]] (۸۷۷ق) و [[منهاج البدایة فی تفسیر آیات الاحکام الخمسمائة (کتاب)|منهاج البدایة فی تفسیر آیات الاحکام الخمسمائة]] تألیف [[احمد بن عبدالله بن حسن بحرانی]] (قرن ۹ق) با همین عنوان می‌توان یاد کرد. همزمان با این افراد و نیز پس از آنان افراد متعددی از [[عالمان]] و فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در عصرهای مختلف، آیات الاحکام قرآن را در منابع خاص گردآوری کردند و از زوایا و جهات مختلف به تبیین و تفسیر این [[آیات]] پرداختند که مجموع این تألیفات تا عصر حاضر بر صدها تألیف بالغ می‌گردد<ref>فصلنامه شیعه‌شناسی، ش۱۷، ص۲۹-۶۶؛ فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش۳، ص۱۶۵-۱۹۸.</ref>. افزون بر این، فقیهان با تدوین کتب خاص [[فقه]] از آیات الاحکام قرآن نیز در این منابع بهره گرفتند و هر یک از آنان [[احکام فقهی]] متعددی را در ابواب و موضوعات مختلف [[فقهی]] از [[آیات قرآن]] [[استنباط]] نمودند که این رویه از آغاز تدوین [[منابع فقهی]] تاکنون ادامه دارد.
== پیشینه ==
[[بیان احکام]] در کتاب‌های [[ادیان پیشین]] نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ چنان که در [[تورات]] [[آیات]] متعددی درباره [[احکام]] مرتبط با تعیین [[واجبات]] و [[محرمات]]<ref>خروج، ب ۲۰، ص۱۳ - ۱۷ و ب۲۱، ص۹؛ تثنیه، ب۲۲، ص۵.</ref> و [[احکام معاملات]]<ref>لاویان، ب ۱۴ ص۲۵.</ref> [[مسائل مالی]]<ref>اعداد، ب۱۸، ص۸-۲۹.</ref> و احکام [[مجازات]]<ref>تثنیه، ب۲۲، ص۲۳ -۲۵؛ لاویان، ب۲۱، ص۹، اعداد، ب ۳۳، ص۳۵.</ref> آمده است.


بر اساس [[روایات]] متعددی از [[اهل بیت]]{{عم}}، همه احکامی که [[بشر]] به آن نیاز دارد در [[قرآن کریم]] آمده است. در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}، با استناد به آیاتی از قرآن از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> که از آمدن همه چیز در [[قرآن]] سخن گفته و یا [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> که از [[تکمیل دین]] یاد کرده است، [[قرآن کریم]] جامع همه امور [[حلال و حرام]] و حدود و [[احکام]] و جمیع آنچه [[بشر]] به آن نیاز دارد دانسته شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. این مضمون در [[روایات]] متعدد از دیگر [[معصومان]]{{عم}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۲، ص۶۲۷؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. بر اساس روایات مذکور، آیات الاحکام قرآن، همه احکام مورد نیاز بشر را در بر دارد. اما در اینکه چه بخش و تعدادی از [[آیات قرآن کریم]] جزو آیات‌الاحکام قرآن است؛ [[عالمان]] [[اسلامی]] حدود بیست نظریه مطرح کرده‌اند که می‌توان این نظریات را در پنج دیدگاه خلاصه نمود. [[رأی]] مشهور میان عالمان اسلامی آن است که تعداد آیات الاحکام قرآن پانصد آیه است<ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۳۰؛ کنز العرفان، ج۱، ص۵.</ref>. دیدگاه دیگر، تعداد این [[آیات]] را کمتر از پانصد آیه دانسته و برای این آیات ارقام متعددی از جمله ۱۵۰<ref>الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳؛ الإکلیل فی استنباط التنزیل، ج۱، ص۲۸۳.</ref>، ۲۴۰<ref>منتهی المرام فی شرح آیات الأحکام، ص۴۵۹.</ref>، ۲۸۵<ref>علم أصول الفقه، ص۳۱.</ref>، ۳۴۰<ref>الإسلام عقیدة و شریعة، ص۴۸۱.</ref>، ۳۷۰<ref>فقه پژوهی قرآنی، ص۱۲۲.</ref>، آیه را ذکر کرده‌اند. نظریه دیگر آن است که آیات‌الاحکام قرآن بیشتر از پانصد آیه است<ref>الدروس الشرعیة، ج۲، ص۶۵.</ref> که [[پیروان]] این نظریه ارقامی از جمله ۶۰۰<ref>فی تاریخ التشریع الإسلامی، ص۳۱.</ref>، ۶۳۴<ref>القرآن و التشریع، ص۵۱.</ref>، ۸۰۰<ref>آیات الأحکام تطبیقی، ص۳۷.</ref>، ۹۰۰<ref>الإجتهاد فی الشریعة الإسلامیة، ص۱۷.</ref>، ۲۰۰۰<ref>بازپژوهی آیات فقهی قرآن، ص۵۳.</ref>، [[آیه]] را برای این [[آیات]] ذکر کرده‌اند. دیدگاه دیگر آن است که آیات الاحکام [[قرآن]] با توجه به ذوق و قریحه افراد<ref>فی تاریخ التشریع الإسلامی، ص۳۱.</ref> و یا با توجه به اینکه چه موضوعاتی را داخل در محدوده [[فقه]] و آیات‌الاحکام بدانیم قابل افزایش یا کاهش دادن است<ref>فقه پژوهی قرآنی، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>. نظریه پنجم در این باره آن است که همه [[آیات قرآن]] در محدوده آیات الاحکام قرآن قرار دارد و [[خداوند]] با [[نزول قرآن]] در صدد آن است تا [[انسان‌ها]] را به تکالیفی [[مأمور]] کند و یا از [[اعمال]] خاصی باز دارد<ref>فصلنامه فقه و حقوق، ش۱، ص۲۵؛ آیات الأحکام تطبیقی، ص۵۳.</ref>.
در [[قرآن کریم]] نیز [[احکام عبادی]]<ref>سوره بقره، آیه ۴۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۰؛ سوره بقره، آیه ۱۸۳؛  سوره بقره، آیه ۱۸۷؛ سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>، [[اقتصادی]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۱؛ سوره نساء، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۱؛ سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، نظامی<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ سوره توبه، آیه ۲-۵.</ref> و [[کیفری]]<ref>سوره نور، آیه ۲؛  سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> آمده است؛ البته تفصیل [[احکام]] و جزئیات و [[فروع]] آن را [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} بیان کرده‌اند و در [[کتاب‌های حدیثی]] جمع‌آوری شده است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۱، ص۴۵.</ref> و شمار زیادی از آنها در شرح و توضیح آیات الاحکام است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۴۳-۴۸۴.</ref>.


[[قرآن کریم]] در نزد همه [[مذاهب اسلامی]] مهم‌ترین منبع [[استنباط احکام]] [[شرعی]] به شمار می‌رود و آنان در استنباط احکام نخست به این [[کتاب الهی]] [[رجوع]] می‌کنند، هر چند [[میزان]] مراجعه آنان به قرآن کریم یکسان نیست. از دیدگاه حنفیه، قرآن نخستین منبع استنباط احکام از قرآن کریم است و دلالت عمومات آن [[قطعی]] است و تنها با [[سنت]] [[متواتر]] یا مشهور قابل تخصیص است. از این رو، به نظر [[فقیهان]] حنفیه، در استنباط احکام ابتدا باید به قرآن مراجعه شود و در صورت نبود [[حکم]] موضوع در قرآن، به [[سنت پیامبر]] یا [[صحابه]] رجوع می‌شود<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۵، ص۱۳، ۱۶۹؛ أحکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۴۰۵؛ المبسوط، سرخسی، ج۲، ص۷۶؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۱۸۵؛ أحکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۴۳.</ref>. در [[مذهب]] [[مالکی]] نیز قرآن نخستین منبع [[احکام شرعی]] به شمار می‌رود، ولی دلالت عمومات قرآن قطعی نیست و [[خبر واحد]]، [[قیاس]] و [[اجماع]] می‌تواند مخصص قرآن باشد. [[مالک]] [[معتقد]] است که [[اوامر]] قرآن بدون وجود قرینه دلالت بر [[وجوب]] ندارد<ref>أسباب اختلاف الفقهاء، ج۱، ص۳۳.</ref>. [[مالک بن انس]](۱۷۹ق) نیز در [[استنباط احکام]] به [[قرآن]] مراجعه می‌کرد. هر چند [[رجوع]] او به قرآن نسبت به برخی از [[پیشوایان]] [[مذاهب]] دیگر از جمله [[شافعی]] کمتر گزارش شده است<ref>أسباب اختلاف الفقهاء، ج۱، ص۳۳.</ref>.
[[روایات]] نقل شده از [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۱-۳۶.</ref> و [[صحابه]] و [[تابعان]]<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.</ref> در زمینه آیات الاحکام، در پیدایش و [[پیشرفت]] بحث از آیات الاحکام تأثیرگذار بوده است. [[عالمان شیعه]] از [[قرن دوم]]، بر [[نگارش]] در این زمینه [[همت]] گماشته‌اند. نخستین کتاب را در این موضوع که گاه از آن به فقه القرآن نیز تعبیر می‌شود، [[ابوالنضر محمد بن سائب بن بشر کلبی]] از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نوشته است<ref>کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، ص۴۱؛ الکامل، ج۶، ص۱۲۰؛ قاموس الرجال، ج۹، ص۲۸۲، ش۶۷۵۴؛ ج۹، ص۴۵۹، ش۷۰۷۴.</ref>.


از نظر شافعی نیز قرآن نخستین و مهم‌ترین منبع استنباط احکام است. به همین دلیل وی [[سنت]] را هر چند [[متواتر]] باشد [[ناسخ]] قرآن نمی‌داند<ref>التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۳۲.</ref>. ولی علمای این [[مذهب]] درباره جایگاه قرآن در میان منابع دیگر [[اختلاف]] نظر دارند و برخی از آنان [[قرآن کریم]] را با سنت در یک سطح قرار داده و حتی بر آن‌اند که [[خبر واحد]] می‌تواند ناسخ قرآن یا مخصص عمومات و مبین مجملات آن باشد<ref>تفسیر المنار، ج۲، ص۱۴۰؛ تاریخ المذاهب الإسلامیة، ص۲۷۲.</ref>. شافعی در استنباط احکام [[فقهی]] بیشتر از دیگران به قرآن مراجعه کرده است، به گونه‌ای که می‌توان او را از پیشتازان [[تمسک به قرآن]] و آیات الاحکام در میان پیشوایان و [[فقهای اهل سنت]] دانست. در میان [[پیشوایان اهل سنت]]، وی تنها کسی است که کتابی مستقل در موضوع آیات الاحکام، تحت عنوان [[احکام]] القرآن، تألیف کرده است افزون بر این، وی دارای تألیفات متعدد در دیگر موضوعات اعم از [[فقه]] و [[حدیث]] است که کتاب جامع الأم یکی از این تألیفات او در موضوع فقه به شمار می‌رود<ref>کتاب الأم، ج۱، ص۲۰۷، ۲۷۶؛ ج۵، ص۱۵۶؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۱۷۶.</ref>.
[[دانشمندان اسلامی]] در زمینه فقه قرآن یا احکام‌القرآن، تألیفات فراوانی داشته‌اند که قدیم‌ترین آنها، آیات‌الاحکام [[محمد بن سائب کلبی]]، و از معروف‌ترین آنها «فقه‌القرآن» [[قطب راوندی]]، «کنز العرفان فی فقه القرآن» [[فاضل مقداد سیوری]]، «زبدة‌البیان» [[مقدس اردبیلی]]، "[[احکام القرآن]]" [[ابن حزم اندلسی]]، "احکام القرآن" [[ابویعلی کبیر]]، «احکام القرآن» [[کیاهراسی]] و «احکام القرآن» [[ابن العربی اشبیلی]] است. در دوران معاصر نیز آثار فراوانی دراین باره نگارش شده است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۸۹-۵۰۶.</ref>. تنظیم و تفسیر آیات الاحکام به شیوه‌های گوناگونی صورت گرفته که شیوه رایج بر اساس [[ابواب فقهی]] است<ref>فرهنگ جامع فقه، ج۱، ‌ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۴؛ [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۲۲.</ref>


[[احمد بن حنبل]] (۲۴۱ق) قرآن و سنت را به یک [[میزان]] و در یک ردیف معتبر می‌دانست و فرقی میان این دو از نظر [[حجیت]] و اعتبار قائل نبود. بر اساس این دیدگاه وی، به وسیله هر حدیث که جنبه بیان و تخصیص داشته باشد می‌توان قرآن را تبیین کرد و یا آن را تخصیص زد<ref>کتاب الأم، ج۱، ص۲۱۷.</ref>. از احمد بن حنبل نیز همانند [[ابوحنیفه]] کتاب مدون فقهی اعم از آیات الاحکام و فقه در دست نیست، اما برخی از محققان معاصر پیرو این مذهب، استنادات فقهی او به [[آیات قرآن]] را در [[عبادات]] از تألیفات او گردآوری کرده و کتابی تحت عنوان [[فقه الامام احمد بن حنبل فی آیات الأحکام (کتاب)|فقه الامام احمد بن حنبل فی آیات الأحکام]] تألیف کرده‌اند<ref>فقه الإمام احمد بن حنبل، ص۲۵۹، ۲۹۲؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۲، ص۲۵۱؛ الانتصار، ص۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج۵، ص۱۷.</ref>.
== اهمیت آیات الاحکام ==
[[قرآن کریم]] از اصلی‌ترین [[دلایل]] معتبر در استنباط احکام فقهی است و [[احکام شرعی]] متعددی در آن بیان شده است<ref> اصول الفقه، ج۳، ص۵۴.</ref>. به همین دلیل [[فقها]] در پژوهش‌های [[اجتهادی]] خود همواره به [[قرآن]] توجه کرده‌اند؛ همچنین قرآن در [[مقام]] ارزش‌گذاری و [[صحت]] [[روایات]] و شروط ذکرشده در عقدها، [[مرجعیت]] دارد و هر کدام از روایات که موافق قرآن باشد، مورد قبول و هر کدام مخالف آن بود کنار گذاشته، می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۰.</ref>، چنانکه در مقام [[تعارض]] میان دو [[روایت]]، موافقت با اطلاق یا عموم قرآن، از مرجحات به شمار می‌رود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۵۹ ـ ۴۶۰.</ref>. از این رو یکی از شروط [[استنباط احکام شرعی]] و استناد به [[روایات]]، آشنایی با آیات الاحکام و مفاد آنها دانسته شده است<ref> الدروس الشرعیة، ج۲، ص۶۵؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه، ص۴۰۴.</ref>.


در [[مذهب اهل بیت]]{{عم}} [[قرآن کریم]] اولین و مهم‌ترین منبع [[احکام الهی]] به شمار می‌رود، به گونه‌ای که اعتبار دیگر منابع [[دریافت احکام]] [[شرعی]] از جمله [[روایات]] نیز به [[قرآن]] باز می‌گردد. [[ائمه]]{{عم}} در روایاتی تأکید کرده‌اند که روایات منقول از آنان را بر قرآن عرضه نمایید؛ اگر موافق با قرآن بود بپذیرید، اما اگر با آیات قرآن در تضاد بود آنها را قبول نکنید<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹.</ref>. اما تفاوتی که در [[رجوع]] به قرآن میان مذهب اهل بیت{{عم}} و دیگر [[مذاهب اسلامی]] وجود دارد، نخست در [[میزان]] رجوع به قرآن و برداشت [[احکام شرعی]] از آن است که بیشتر با همه احکام شرعی مطرح در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} برگرفته از قرآن کریم است، هر چند در ظاهر آنان همه این [[احکام]] را مستند به قرآن نکرده‌اند. تفاوت دیگر در نوع برداشت از این [[آیات]] است. به این بیان که چون [[اهل بیت]]{{عم}} از همه [[علوم]] و [[معارف قرآن]] [[آگاهی]] دارند، [[احکام واقعی]] [[الهی]] را از قرآن برداشت می‌نمایند، ولی دیگران چون از این [[موهبت الهی]] محروم‌اند، ممکن است احکامی را از قرآن برداشت نمایند که با احکام واقعی الهی در تضاد باشد. که در ذیل به روایات منقول از [[امام رضا]]{{ع}} در این باره اشاره می‌کنیم تا علاوه بر [[اثبات]] گستردگی رجوع آن [[حضرت]] به آیات قرآن در موضوعات مختلف مورد نیاز [[بشر]]، تفاوت برداشت آن حضرت با برداشت [[فقیهان]] [[مذاهب]] [[اهل سنت]] در برخی موارد نیز روشن گردد.
در روایات، حجم آیات الاحکام نسبت به مجموع آیات، یک چهارم یا یک سوم قرآن یا بیشتر از آن بیان شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۶۲۷-۶۲۸؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۱۴.</ref>. به [[باور]] برخی حجم گفته شده ناظر به عدد ریاضی نیست، بلکه ناظر به معنا<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۵.</ref> و گونه‌های مختلف آیات الاحکام است یا اینکه ناظر به آیاتی است که [[احکام شرعی]] از آنها استفاده می‌شود؛ اما بر دیگران پنهان است و تنها [[معصومان]]{{عم}} [[قادر]] به این کارند<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۹-۵۰.</ref>.


موضوعات مربوط به فروعات عملی رایج در فقه، از جمله مباحثی است که بیشترین استناد به آیات قرآن را امام رضا{{ع}} در آنها انجام داده است. از جمله در روایتی امام رضا{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا.».. سوره مائده، آیه ۶.</ref> که به [[وضو]] گرفتن هنگام [[نماز]] اشاره کرده، چگونگی وضو گرفتن را برای [[مکلفان]] تبیین فرمود<ref>مستدرک الوسائل، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲.</ref>. از [[شافعی]] نیز در این مورد نقل شده که وی نیز از [[آیه]] مذکور چگونگی وضو گرفتن را برداشت کرده است، اما بر خلاف برداشت [[امامان اهل بیت]]{{عم}}، از جمله [[امام رضا]]{{ع}}، {{متن قرآن|أَرْجُلكُمْ}} را به کسر [[تلاوت]] کرده و آن را عطف به {{متن قرآن|بِرُءُوسِكُمْ}} گرفته و بر این اساس به جای مسح، شستن پاها را در وضو [[واجب]] شمرده است<ref>أحکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۴۳.</ref>. در روایتی دیگر، آن [[حضرت]] با استناد به آیه {{متن قرآن|...فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«...پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref>، دیگران را از [[مشارکت]] در وضوی شخصی دیگر [[نهی]] نمود<ref>الکافی، ج۳، ص۶۹.</ref>. با استناد به آیه {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ...}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد.».. سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>، [[تشریع]] [[روزه]] در [[ماه رمضان]] را به جهت [[نزول قرآن]] در این ماه دانست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. نیز آن حضرت با استناد به آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> که مصارف [[زکات]] را بیان کرده، [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} را از خوردن این [[اموال]] منزه دانست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۶.</ref>. در [[حدیثی]] آن [[حضرت]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ...}}<ref>«و اگر به خداوند ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> سهم [[خمس]] [[خداوند]] را متعلق به [[رسول خدا]]{{صل}} و سهم رسول خدا{{صل}} را متعلق به [[امام]] دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. اما از [[ابوحنیفه]] نقل شده است که وی [[معتقد]] است سهم رسول خدا{{صل}} پس از [[وفات]] آن حضرت ساقط می‌گردد<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۱۶۵؛ الکشاف، ج۲، ص۲۲۱.</ref>. در حدیثی [[امام رضا]]{{ع}} با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دام‌ها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>، از جمله اهداف [[تشریع]] [[حج]] را کسب [[منافع]] مادی و [[معنوی]] برای حج‌گزاران و دیگران معرفی کرده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۶.</ref>. این [[تفسیر]] در [[روایات]] منقول از [[صحابه]] و [[تابعین]] نیز آمده است<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۱۹۲؛ أحکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۳۰۲.</ref>. در مسأله [[ازدواج]] و مسائل مربوط به زوجین، در [[حدیثی]] آن [[حضرت]] با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.</ref>، ازدواج با [[کنیز]] را با اجازه [[مالک]] وی جایز شمرده است<ref>الاستبصار، ج۳، ص۱۶۴.</ref>. در حدیثی دیگر با اشاره به آیه {{متن قرآن|فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref>، ازدواج با [[زنان]] در شب را [[مستحب]] می‌داند<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۸۰.</ref> و....
[[فقها]] در تعداد آیات الاحکام [[اختلاف]] نظر دارند. بر مبنای نظر مشهور تعداد آنها حدود پانصد آیه است<ref>المبسوط، ج۸، ص۱۰۰؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۳، ص۴۲۳؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ ملاذ الاخیار، ج۱۰، ص۳۸۹؛ الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۷؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص۲۵- ۲۶؛ موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۷.</ref>. در مقابل برخی تعداد این [[آیات]] را کمتر از این رقم<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۵.</ref> و برخی بیشتر<ref>تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.</ref> دانسته‌اند<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۶.</ref>.


افزون بر مسائل رایج در [[فقه]]، بسیاری از موضوعات [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] در [[روایات امام رضا]]{{ع}} با استناد به آیات الاحکام [[قرآن]] تبیین شده است. از جمله در حدیثی [[امام رضا]]{{ع}} با استناد به آیه {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>، که در آن از درخواست [[یوسف]] برای پذیرش [[منصب]] [[حکومتی]] از [[عزیز مصر]] یاد شده، پذیرش [[ولایت‌عهدی]] خود در [[حکومت]] [[مأمون]] را به جهت [[ضرورت]] امری [[مشروع]] شمرده است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. در روایتی دیگر آن [[حضرت]] با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره جمعه، آیه ۱۰.</ref> که در آن از رفتن به [[سفر]] و [[تجارت]] پس از [[نماز جمعه]] یاد شده، به سفر رفتن در [[روز جمعه]] را [[شایسته]] ندانسته و [[روز]] [[شنبه]] را برای این کار مناسب شمرده است<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۴۶. </ref>. ولی از برخی [[صحابه]] نقل شده است که مراد از توصیه به تجارت در آیه را تجارت [[معنوی]] همچون [[عیادت]] مریض، [[تشییع جنازه]] و [[زیارت]] [[برادران دینی]] دانسته‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۸، ص۱۳۰.</ref>.
== مبانی [[استدلال]] به آیات الاحکام ==
همه مذاهب [[اسلامی]] هم‌نظر هستند که [[قرآن کریم]] از طرف [[خدای تعالی]] و به طور صحیح به دست [[مسلمانان]] رسیده است<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۲؛ علوم قرآنی، ص۶۱.</ref>؛ از این رو در اصل [[مشروعیت]] استدلال به [[قرآن]]، [[اختلاف]] نظری میان [[فقها]] وجود ندارد<ref>الاصول العامة للفقه المقارن، ص۹۷.</ref>؛ اما امکان [[استدلال]] به [[آیات قرآن]]، وابسته به مبانی و اصول ذیل است:
# '''[[اعتقاد]] به [[تحریف]] نشدن [[قرآن]]''': [[علمای امامیه]] قائل به [[تحریف ناپذیری]] قرآن‌اند<ref>الاعتقادات، ص۸۴؛ التبیان، ج۱، ص۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۸؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۳، ص۴۵۳؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸-۱۹ و ۲۵-۲۹.</ref> و متن قرآن را اجماعاً [[متواتر]] می‌دانند<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۲۳.</ref>.  
# '''امکان فهم قرآن''': برخی از علمای اخباری قائل شده‌اند فهم قرآن برای عموم [[مردم]] امکان ندارد، بلکه [[فهم]] آن به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} که مخاطبان اصلی قرآن‌اند، اختصاص دارد<ref> الفوائد المدنیه، ص۱۷۸ - ۱۷۹، ۲۲۰ و ۴۸۲.</ref>. برخی علمای اصولی<ref>فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۸ - ۵۹؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱.</ref>، فهم [[ظواهر قرآن]] را برای غیرمعصومان امکان‌پذیر دانسته و مراد از اختصاص فهم به [[اهل بیت]]{{عم}} را که در برخی روایات آمده<ref> وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۵.</ref>، فهم مراتب بالای [[قرآنی]] و [[باطنی]] آن دانسته که مخصوص [[معصومان]]{{عم}} است<ref> تفسیر سوره حمد، ص۱۳۵ – ۱۳۷.</ref>.
# '''حجیت ظواهر کتاب''': مشهور علمای اصولی [[شیعه]]، ظواهر [[قرآن]] را [[حجت]] دانسته‌اند<ref> التذکرة باصول الفقه، ص۲۹؛ فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۵؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱ – ۲۸۵.</ref>.
#'''جریان [[اجتهاد]] در قرآن''': یکی از شاخصه‌های بارز [[مکتب امامیه]]، باز بودن باب اجتهاد در تمامی عرصه‌های [[فقهی]] است<ref> الاجتهاد والتقلید، ص۱۵؛ الطهاره، ج۱، ص۳۶۱، ۴۵۹؛ صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶- ۱۷۷؛ حیدری، ۲۳.</ref>. در [[روش اجتهاد]] در مباحث [[قرآنی]] و چگونگی [[استنباط از آیات]] الاحکام از [[قواعد]] و روش عام [[اصول فقه]] استفاده می‌شود.
# '''پیوستگی [[کتاب و سنت]]''': [[علمای شیعه]]<ref> الذریعة الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۷۹؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص۲۳۹ – ۲۴۰.</ref> قائل‌اند آیات الاحکام از [[سنت]] بی‌نیاز نیستند. بر اساس این دیدگاه [[روایات]] می‌توانند در موارد تبیین و [[تفسیر]]، تفصیل، تقیید، تخصیص، [[حکومت]] و ورود بر مفاد [[آیات]]، نقش خود را نشان دهند<ref>تهذیب الاصول، ج۲، ص۲۴۷.</ref>.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۷.</ref>


موضوع دیگر مطرح در این [[روایات]]، [[احکام]] مربوط به [[مباحث اعتقادی]] و [[قلبی]] است. در [[حدیثی]] [[امام رضا]]{{ع}} با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: اگر می‌دانید، زمین و هر که در آن است از کیست؟ * خواهند گفت: از آن خداوند است، بگو: پس آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۴-۸۵.</ref> و آیه {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانه‌های عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛ بگو چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>، [[مسلمان]] شدن و [[ایمان آوردن]] در هنگام [[مشاهده]] [[عذاب]] و [[کیفر الهی]] را قابل پذیرش ندانست<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۵۹.</ref>. در روایتی دیگر آن [[حضرت]] به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} بازخواست در [[قیامت]] را که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> از آن سخن به میان آمده، سؤال از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} دانست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۴.</ref>. در روایتی دیگر آن حضرت مقصود از [[نعمت]] در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> را [[محبت]] و [[دوستی]] و [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} دانست که در قیامت به عنوان تکلیفی [[واجب]] بعد از [[توحید]] و [[نبوت]] مورد بازخواست قرار می‌گیرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۷.</ref>. اما در [[روایات]] منقول در [[منابع اهل سنت]]، مراد از نعمت در آیه مذکور تنها نعمت‌های مادی و [[دنیوی]] دانسته شده است<ref>جامع البیان، ج۲۰، ص۳۶۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۲۰، ص۱۷۷.</ref>.
== روش استناد به آیات الاحکام ==
استفاده از آیات الاحکام ویژگی‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
# '''بررسی واژگانی مفردات''': بررسی واژگانی مفردات قرآنی، نکته‌های فنی دقیقی را به دنبال دارد که از جمله آنها توجه خاص به تحلیل کلمه است و این نوع توجه، زمینه‌ساز [[فهم]] جمله در [[آیات قرآنی]] است. یکی از فقها در بررسی واژه‌های «ضرر، [[ضرار]] و مضاره» ضمن ارائه بحث واژگانی و [[عرفی]] دقیق، نخست به ذکر شش آیه از [[قرآن]] پرداخته است که در آنها، این واژه‌ها ذکر شده‌اند<ref>سوره بقره، آیه ۲۳۱؛  سوره بقره، آیه ۲۳۳؛  سوره نساء، آیه ۱۲؛ سوره توبه، آیه ۱۰۷؛ سوره طلاق، آیه ۶.</ref>. سپس برخلاف برخی از [[علما]]<ref>کفایة الاصول، ص۳۸۱؛ مصباح الاصول، ج۱، ص۶۰۵- ۶۰۶.</ref> تأکید کرده است این واژه‌ها نه در عرف و نه در لغت، در معنای [[هتک حرمت]] و لطمه به [[آبرو]] و [[ناموس]] به کار نرفته‌اند<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۲.</ref>. ایشان همچنین میان «ضرر» که در مقابل نفع است و از نظر عرف به معنای [[نقص]] در [[اموال]] و [[انفس]] و در لغت به معنای تنگنا و شدت و [[مکروه]] است<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۱.</ref> و میان «[[ضرار]]» فرق گذاشته است. همچنین بیشتر کاربردهای واژه‌های «ضرر، ضر، اِضرار» در ضرر بر [[مال]] و نفس است، به خلاف «ضِرار» که غالباً به معنای فشار و رساندن [[سختی]] و مکروه به کار می‌رود. ایشان در ادامه اشاره می‌کند که بیشتر کاربرد این واژه در [[قرآن کریم]] در همین معناست، نه در معنای ضرر [[مالی]] و جانی؛ سپس به توضیح یکایک [[آیات]] ذکر شده می‌پردازد.<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳ و ۶۵ -۶۹.</ref>.
# '''تحلیل ادبی [[آیه]]''': یکی از فقهای معاصر در برخی از موارد برای بررسی اجزای [[آیات قرآنی]] به تحلیل [[عرفی]] و عقلایی آن می‌پردازند. ایشان نخست احتمالات گوناگون در معنای این واژه را مطرح می‌کند و از میان احتمالات یاد شده یک احتمال را با بیانی متفاوت از دیگران<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۵-۱۶؛ منیة الطالب فی شرح المکاسب، ج۱، ص۳۵۳- ۳۵۴.</ref> ترجیح می‌دهد؛ زیرا به نظر ایشان متناسب با ظهور واژه است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۲- ۱۳.</ref>.
# '''دقت در فهم ظهورات''': برخی در استخراج و برداشت از ظهور [[آیات]] در نهایت دقت سعی کرده‌اند از تمامی مواردی که دخیل در تعیین دلالت آیات‌اند، استفاده کنند.
# '''توجه به فهم [[عرفی]]''': صرف دقت و تحلیل [[عقلی]] موجب می‌شود که برداشت [[فقیه]] از [[آیات قرآن]]، برخلاف مقصود [[شارع]] باشد، همچنان که جمود بر معانی ذکر شده در کتاب‌های ادبی نیز موجب می‌شود که تمام معنای مقصود از آیه به دست نیاید؛ به همین سبب یکی از مهارت‌های فقیه، [[رجوع]] به فهم عرفی از [[نصوص]] است.
# '''استفاده از دیگر [[آیات]]''': برخی از فقها در تفسیر برخی از آیات از آیه‌های دیگر نیز استفاده کرده‌اند<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳.</ref>؛ مثلاً در بیان مراد از آیه {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید» سوره نساء، آیه ۶.</ref> از [[سیاق آیه]] قبل از آن {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ}}<ref>«و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>، استفاده کرده و [[وجوب]] برگرداندن [[مال]] به شخص بالغ [[رشید]] را معلول [[استقلال]] او در امور و از بین رفتن محجوریت و [[سقوط]] [[ولایت ولی]] او دانسته است؛ بنابراین وجوب برگرداندن [[مال یتیم]]، از باب [[وجوب]] برگرداندن [[مال]] دیگران و [[حلال]] نبودن [[تصرف]] در آن است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۲۰.</ref>.
# '''بهره بردن از روایات تفسیری''': مراجعه به روایات تفسیری برای [[فهم]] دقیق مقصود از آیه و بیان رابطه میان [[روایت]] نقل شده و [[نص قرآنی]]، از دیگر خصوصیات فقها در فهم [[آیات قرآنی]] در پرتو [[سنت]] است<ref>امام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۱۰- ۱۵.</ref>.
# '''توجه به [[اسباب نزول]]''': با بهره‌برداری از اسباب نزول و قراین لفظی، معانی متفاوتی برای [[آیات]]، می‌توان بیان کرد؛ مثلاً به واسطۀ شأن نزول، [[آیه نبأ]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ}} «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> دلالت بر رد مطلق [[خبر فاسق]] نمی‌کند؛ زیرا آنچه از این دو برداشت می‌شود، [[اعتماد]] نکردن به خبر فردی مانند [[ولید بن عقبه]] در امور مهمی چون [[کفر]] [[قبیله]] [[بنی‌المصطلق]] است، به ویژه در مواردی که خبرآورنده [[فاسق]] باشد؛ زیرا اعتماد به خبر وی، موجب [[آماده‌سازی]] نیروها و [[جنگ]] با افراد [[مرتد]] می‌شد؛ البته در مثل این موارد مهم و حیاتی، باید به قدر لازم تحقیق شود و حتی اعتماد به سخن دو نفر [[عادل]] نیز برخلاف [[سیره]] عقلاست<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۰۲ - ۶۰۴؛ همو، انوارالهدایه، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
# '''توجه به آرای [[فقهی]] [[اهل سنت]]''': [[آگاهی]] بر آرای فقهی اهل سنت، به ویژه آرایی که در [[زمان ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، از مقدمات [[اجتهاد]] است و اطلاع از آن بر هر مجتهدی لازم است<ref> الاجتهاد و التقلید، ص۱۷؛ تهذیب الاصول، ج۳، ص۵۷۴.</ref>. در بررسی استفاده از آیه سوره نساء، آیه ۶.</ref> برای اعتبار [[بلوغ]] و صحیح نبودن [[معاملات]] [[کودک]] حتی با [[اذن]] ولی او، نظر [[ابوحنیفه]] در [[حکم]] ممیز مطرح است. <ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۶-۱۷.</ref>.
# '''دقت و طرح مباحث جدید''': تلاش یکی از فقهای معاصر بر آن بوده است که بیشترین استفاده‌های دلالتی را از متن [[آیات]] انجام دهد؛ حتی دلالت‌هایی را که در نگاه نخست واضح‌اند و هیچ‌گونه احتمال نقضی در مورد آن وجود ندارد، بررسی می‌کند و از آن نکته‌هایی را برداشت می‌کند؛ البته این روش ایشان مختص به [[آیات قرآن]] نیست و در [[روایات]] نیز همین‌گونه عمل کرده است<ref>الخلل فی الصلاة، ص۳۱–۳۲.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۸۰.</ref>


موضوعات [[اخلاقی]] از دیگر مباحثی است که [[حکم شرعی]] آنها در [[احادیث]] [[امام رضا]]{{ع}} بر اساس آیات الاحکام [[قرآن]] تبیین گردیده است. آن حضرت [[اطاعت]] از [[پدر]] و [[نیکی]] به وی و [[تواضع]] و [[خضوع]] در برابر او را واجب شمرده و سپس به آیه {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref> استناد فرموده که به [[شکرگزاری]] [[والدین]] همراه با [[شکر]] [[خداوند]] [[فرمان]] داده است<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۳۴.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر آن حضرت با استناد به آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>، شخصی را که از فردی دیگر با [[لقب]] بد یاد کرده بود [[سرزنش]] نمود و وی را به اسم بردن از وی با نام او [[فرمان]] داد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۱.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر آن [[حضرت]] مراد از گذشت [[نیکو]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ}}<ref>«و ما آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵.</ref> را [[عفو]] بدون سرزنش دیگران دانست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۶۴. </ref>.
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
{{پایان منابع}}


رفع ابهام و تعیین مقدار ارقام در وصیت‌های مبهم، از دیگر موضوعات و مباحثی است که [[امام رضا]]{{ع}} [[حکم]] آنها را با استناد به [[آیات قرآن]] تبیین نموده است. از جمله در [[نقلی]] منسوب به آن حضرت آمده است: اگر فردی به جزئی از اموالش [[وصیت]] نماید، [[ورثه]] باید یک دهم یا یک هفتم [[اموال]] میت را در مورد وصیت هزینه نمایند، زیرا جز در آیه‌ای از [[قرآن]] بر یک دهم<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> و در آیه‌ای دیگر بر یک هفتم<ref>{{متن قرآن|لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ}} «که هفت دروازه دارد و هر دروازه از آن را بخشی جداست» سوره حجر، آیه ۴۴.</ref> اطلاق شده است<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۳۰.</ref>. ولی نظر [[ابوحنیفه]] در این مسأله آن بود که [[ورثه]] باید یک چهارم [[اموال]] را در مورد [[وصیت]] هزینه نمایند، زیرا پرندگانی که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} آنها را قطعه قطعه نمود چهار پرنده بودند<ref>وسائل الشیعة، ج۱۹، ص۳۸۳.</ref>. در نقل دیگری از آن [[حضرت]] آمده است: اگر کسی به طور [[اجمال]] به یک سهم از اموالش وصیت نماید، ورثه باید یک هشتم اموالش را در آن مورد [[عطا]] نمایند، زیرا [[قرآن]] [[زکات]] را بر هشت سهم تقسیم نموده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref><ref>الکافی، ج۷، ص۴۱.</ref>. در [[نقلی]] دیگر منسوب به آن حضرت آمده است: اگر کسی [[نذر]] نماید که [[مال]] زیادی را [[صدقه]] دهد، باید مبلغی در حدود هشتاد و بالاتر از آن را صدقه دهد، زیرا قرآن در [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref> از [[غزوات]] و [[جنگ‌های پیامبر]]{{صل}} که در حدود هشتاد [[غزوه]] و [[جنگ]] بوده است با عنوان “زیاد” یاد کرده است<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۷۴.</ref>. این مضمون در روایاتی از دیگر [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز آمده است<ref>الکافی، ج۷، ص۴۶۳.</ref>.
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
آیات الاحکام در [[روایات]] و سخنان منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} به شیوه‌های گوناگون مطرح شده است که به برخی از عمده‌ترین این شیوه‌ها اشاره می‌گردد: گاهی آن [[حضرت]] [[حکم شرعی]] موضوعی را بیان می‌کرد و سپس آن [[حکم]] را مستند به آیه‌ای از آیات الاحکام می‌فرمود. به عنوان مثال، آن حضرت در روایتی کمک گرفتن از دیگران در [[وضو]] را جایز ندانست و این حکم را مستند به [[آیه]] {{متن قرآن|...فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«...پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> نمود که از انجام خالصانه [[اعمال]] برای [[خداوند]] و [[شریک]] نکردن دیگران در [[عبادات]] سخن به میان آورده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>. گاه نیز آن حضرت در پاسخ سؤال از [[احکام شرعی]]، آیه‌ای از آیات الاحکام [[قرآن]] را به عنوان پاسخ آن حکم مطرح می‌کرد، چنان که در پاسخ از حکم [[غنا]]، آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و از مردم کسی است که خریدار گفتار بیهوده است تا بی (پشتوانه) دانشی، (مردم را) از راه خداوند، بیراه کند و آن را به ریشخند گیرد؛ آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره لقمان، آیه ۶.</ref> را که از سخنان [[لهو]] و [[بیهوده]] یاد کرده ذکر کرده است<ref>الکافی، ج۶، ص۴۳۲.</ref>.
 
در مواردی نیز آن [[حضرت]] آیات الاحکام را، [[تفسیر]] کرده است. تفسیر آن حضرت از آیات الاحکام گاه به طور ابتدایی و بدون سابقه پرسشی در این باره انجام می‌گرفت، چنان که آن حضرت بهای اندک {{متن قرآن|ثَمَنٍ بَخْسٍ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ}}<ref>«و او را به بهایی ناچیز -درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.</ref> را به بیست [[درهم]] تفسیر کرد که این مقدار قیمت یک سگ شکاری مرده است<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۴۵.</ref>. در موارد متعدد دیگر، آن حضرت این [[آیات]] را در پاسخ درخواست دیگران تفسیر می‌نمود. چنان که [[مأمون]] از آن حضرت درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.</ref> که از [[اخراج]] [[زنان]] مطلقه از [[خانه]] در صورت ارتکاب فاحشه آشکار سخن به میان آورده، سؤال کرد و آن حضرت فاحشه آشکار در این آیه را به [[آزار]] [[اهل]] خانه از سوی [[زن]] تفسیر نمود<ref>الکافی، ج۵، ص۴۵۷.</ref>.
 
تفسیر آن حضرت از آیات الاحکام نیز به گونه‌های مختلف انجام می‌گرفت. گاه [[امام رضا]]{{ع}} به [[تفسیر]] لغات و شرح واژگان و لغات مطرح در آیات الاحکام اکتفا می‌کرد، مانند تفسیر {{متن قرآن|الرَّفَثُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ...}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست.».. سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> به آمیزش: {{متن حدیث|وَ الرَّفَثُ الْجِمَاعُ}}<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۱۷.</ref> و تفسیر {{متن قرآن|تَفَثَ}} در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> به گرفتن ناخن و رفع [[آلودگی]] [[بدن]]: {{متن حدیث|التَّفَثُ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَ طَرْحُ الْوَسَخِ}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۹.</ref> گاه نیز مصادیق عنوان کلی مطرح در آیات الاحکام را ذکر می‌فرمود، چنان که در روایتی آن [[حضرت]] از جمله مصادیق {{متن قرآن|سُّحْتِ}} در آیه {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ...}}<ref>«گوش‌سپارندگان به دروغ و بسیار حرام‌خوارند.».. سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> را گرفتن [[هدیه]] در برابر برآوردن [[حاجت]] دیگران دانست<ref>وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۹۵.</ref> و از جمله مصادیق [[زینت]] در آیه {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ...}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید.».. سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> را [[پوشیدن لباس]]<ref>مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۲۶.</ref> و شانه کردن [[موی سر]] و ریش در هنگام [[نماز]] دانست<ref>الکافی، ج۶، ص۴۸۹.</ref>. گاه هم حضرت از بیان مصداق فراتر می‌رفت و به توضیح اصطلاحات و مفاهیم مطرح در آیات الاحکام می‌پرداخت. چنان که در روایتی آن حضرت مراد از نگه داشتن نیکوی [[زنان]] را که در آیه {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ...}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد.».. سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> به آن اشاره شده، [[آزار]] ندادن آنان و دادن [[نفقه]] به آنان و مقصود از رها کردن [[نیکو]] را [[طلاق]] دادن این [[زنان]] بر اساس [[کتاب خدا]] دانست<ref>بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۵۵.</ref>.
 
گاه [[حضرت]] به تفصیل به بیان [[تفسیر]] آیات الاحکام و بیان وجوه مختلف مطرح در این [[آیات]] می‌پرداخت. چنان که در روایتی، فردی از آن حضرت درباره تفسیر مجازات‌های [[محارب]] که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> آمده است سؤال کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود: هر گاه محارب با [[خدا]] و [[رسول]] او محاربه نماید و در [[زمین]] [[فساد]] کند و فردی را به [[قتل]] رساند کشته می‌شود و اگر کسی را به قتل رساند و [[مال]] وی را نیز به [[سرقت]] برد، کشته می‌شود و به [[صلیب]] کشیده می‌شود و اگر تنها مال را به سرقت ببرد ولی کسی را به قتل نرساند، دست و پایش بر خلاف یکدیگر قطع می‌گردد. ولی اگر [[سلاح]] بکشد و با خدا و رسول او محاربه نماید و در زمین فساد نماید و کسی را به قتل نرساند و [[مالی]] را هم سرقت نکند، تنها [[تبعید]] می‌گردد<ref>الکافی، ج۷، ص۲۴۷؛ تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۱۳۲.</ref>.
 
حضرت گاهی به طور عملی به تبیین و تفسیر آیات الاحکام می‌پرداخت. از جمله در [[حدیثی]] نقل شده است که شخصی از چگونگی [[وضو]] گرفتن و شستن دست‌ها که در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ...}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا.».. سوره مائده، آیه ۶.</ref> آمده است سؤال کرد. [[حضرت]] نیز به طور عملی مقداری آب حاضر کرد و آب را با دست راست برداشت و آن را به دست چپ ریخت و سپس آن را بر مرفق ریخت و تا سرانگشتان مسح کرد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۵- ۱۲۶.</ref>. گاه آن حضرت عمل و [[سیره]] خود را مستند به آیه‌ای از آیات‌الاحکام [[قرآن]] می‌نمود و بدین وسیله [[آیه]] مذکور را تبیین می‌کرد. چنان که در [[حدیثی]] آمده است: گاه که برای [[امام رضا]]{{ع}} طعامی می‌آوردند، آن حضرت ظرفی را کنار سفره می‌گذاشت و از بخشی از [[بهترین]] قسمت‌های [[غذا]] بر می‌داشت و در آن ظرف می‌ریخت و آن را برای [[مساکین]] می‌فرستاد. سپس آیاتی از [[سوره بلد]] را [[تلاوت]] می‌کرد که از عبور نمودن از گردنه‌های [[قیامت]] با [[آزاد]] کردن بردگان در آنها یاد شده و این عمل را سبب عبور [[انسان‌ها]] از این گردنه‌ها بر می‌شمرد<ref>الکافی، ج۴، ص۵۲.</ref>.


در مواردی نیز آن حضرت برداشت [[نادرست]] دیگران از آیات الاحکام را رد می‌کرد. در حدیثی نقل شده است: برخی {{متن قرآن|النَّعِيمِ}} در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> را به نعمت‌های مادی از جمله آب سرد و غذای [[نیکو]] یا [[خواب]] راحت [[تفسیر]] کرده بودند؛ اما حضرت این تفسیر را مردود شمرد و آن را به [[نعمت]] [[محبت]] و [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} تفسیر نمود که در قیامت انسان‌ها از آن بازخواست خواهند شد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. گاه نیز حضرت تفسیر و برداشت دیگران از آیات الاحکام را تقریر می‌کرد. از جمله در روایتی نقل شده است که [[امام رضا]]{{ع}} از یکی از [[اصحاب]] خود درباره [[ازدواج]] [[مسلمان]] با [[زن]] [[نصرانی]] سؤال کرد که وی با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> این عمل را جایز ندانست. سپس [[حضرت]] آیه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.</ref> را مطرح کرد که ازدواج با [[زنان]] [[اهل کتاب]] را جایز شمرده است. آن [[صحابی]] نیز [[آیه]] ۲۲۱ [[سوره بقره]] را [[ناسخ]] آیه مذکور شمرد که [[امام]] با [[تبسم]] و [[سکوت]] خویش پاسخ‌های وی را تقریر نمود<ref>الکافی، ج۵، ص۳۵۷.</ref>.<ref>منابع: الاجتهاد فی الشریعة الإسلامیة، یوسف بن عبدالله قرضاوی (معاصر)، کویت، دار العلم، بی تا؛ أحکام القرآن، احمد بن علی رازی معروف به جصاص (۳۷۰ق)، تحقیق: عبد السلام محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ أحکام القرآن، محمد بن ادریس معروف به شافعی (۲۰۴ق)، تحقیق: عبدالغنی عبدالخالق، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۰ق؛ أسباب اختلاف الفقهاء، مصطفی ابراهیم زلمی (معاصر)، بغداد، ۱۴۰۶ق؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۳۹۰ق، الإسلام عقیدة و شریعة، محمود بن محمد شلتوت (۱۳۸۲ق)، بیروت، دار الشروق، بیتا؛ الأصول العامة فی الفقه المقارن، سید محمد تقی بن محمدسعید حکیم (۱۳۹۰ق)، قم، مجمع جهانی اهل بیت عالی، بی تا، الإکلیل فی استنباط التنزیل، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفة، بیتا؛ الانتصار، علی بن حسین موسوی معروف به سید مرتضی (۴۳۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، ۱۴۱۵ق؛ آیات الأحکام تطبیقی، محمد بن علی اکبر فاکر میبدی (معاصر)، قم، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، اول، ۱۳۸۳ش؛ آیات الأحکام، عباسعلی بن اصغر عمید زنجانی (۱۳۹۰ش)، تهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، اول، ۱۳۸۲ق؛ آیات الأحکام، محمدکاظم مدیر شانه چی (۱۳۸۱ش)، تهران، سازمان مطالعات و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه‌ها، ۱۳۷۸ش؛ بازپژوهی آیات فقهی قرآن، محمد بن علی اکبر فاکر میبدی (معاصر)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اول، ۱۳۸۶ش؛ بحار الأنوار الجامعة الدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البرهان فی علوم القرآن، محمد بن عبدالله معروف به زرکشی، (۷۹۴ق)، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، اول، ۱۳۷۶ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سیا۔ محماد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ المذاهب الإسلامیة، محمد بن احمد معروف به ابوزهره (۱۳۹۴ق)، قاهره، دار الفکر العربی بی تا؛ تحفة الفقهاء، محمد بن احمد سمرقندی (۵۴۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ التفسیر الکبیر، محمد بن عمر معروف به فخر رازی (۶۰۶ق)، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، سوم، ۱۴۱۳ق؛ تفسیر المنار (تفسیر القرآن الحکیم)، محمد بن عبده (۱۳۲۳ق) - محمد رشید بن علی رضا (۱۳۵۴ق)، قاهره، دار المنار، دوم، ۱۳۵۰ق؛ التفسیر و المفسرون، محمد بن حسین ذهبی (۱۳۹۷ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۶ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۶۴ ش؛ جامع أحادیث الشیعة، زیر نظر: سید حسین بن علی طباطبایی بروجردی (۱۳۸۰ق)، قم، المطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ق، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تحقیق: احمد عبدالعلیم بردونی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق؛ الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، طنطاوی جوهری (۱۹۴۰م)، تحقیق: احمد سعد علی، بیروت، دار الفکر، ۱۳۵۵ق؛ الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، محمد بن جمال الدین عاملی معروف به شهید اول (۷۸۶ق)، تحقیق و نشر مؤسسة النشر الإسلامی، قم، اول، ۱۴۱۴ق، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، محمد محسن بن علی منزوی معروف به آقابزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، بیروت، دار الأضواء، سوم، ۱۴۰۳ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ علم أصول الفقه، عبدالوهاب خلاف (۱۳۷۵ق)، قاهره، مطبعة المدنی، ۱۳۶۶ق، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق؛ فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، دفتر تبلیغات اسلامی، مشهد، شماره سوم، ۱۳۷۴ش؛ فصلنامه شیعه‌شناسی، مؤسسه شیعه‌شناسی، قم، شماره ۱۷، ۱۳۸۶ش؛ فصلنامه فقه و حقوق، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، تهران، شماره اول، ۱۳۸۳ش؛ فقه الإمام احمد بن حنبل فی آیات الأحکام، سلیمان بن احمد سوید (معاصر)، ریاض، دار الصمیعی، اول، ۱۴۲۹ق، الفقه، منسوب به امام رضا (۲۰۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ فقه پژوهی قرآنی، سید محمد علی ایازی (معاصر)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۸۰ش؛ الفهرست، محمد بن اسحاق معروف به ابن ندیم (۳۸۵ق)، تحقیق و نشر: رضا تجدد، تهران، اول، ۱۳۹۱ق؛ فی تاریخ التشریع الإسلامی، نوئل جیمز کولسون، ترجمه: محمد احمد سراج، بیروت، المؤسسة الجامعیة للدراسات، ۱۴۱۲ق، القاموس الفقهی لغة واصطلاحا، سعدی ابو جیب (معاصر)، دمشق، دار الفکر، دوم، ۱۴۰۸ق، القرآن و التشریع، صادق بلعید معاصر)، تونس، مرکز نشر جامعی، ۱۹۹۹م؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، پنجم، ۱۳۶۳ش؛ کتاب الأم، محمد بن ادریس معروف به شافعی (۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، دوم، ۱۴۰۳ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، سوم، ۱۴۰۷ق؛ کنز العرفان فی فقه القرآن، مقداد بن عبدالله سیوری معروف به فاضل مقداد (۸۲۶ق)، تحقیق: محمدباقر شریف زاده، تهران، المکتبة المرتضویة، ۱۳۴۳ش؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور(۷۱۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق، المبسوط، محمد بن احمد معروف به سرخسی (۴۸۳ق.)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ق؛ مجمع البحرین، فخر الدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سید احمد حسینی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۷۵ش؛ مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، جواد بن سعید کاظمی معروف به فاضل جواد (قرن ۱۱ق)، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویة، دوم، ۱۳۶۵ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدتقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۰۷ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی (معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المعالم الجدیدة للأصول، سید محمد باقر بن حیدر صدر عاملی (۱۴۰۰ق)، تهران، مکتبة النجاح، دوم، ۱۳۹۵ق؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ منتهی المرام فی شرح آیات الأحکام، محمد بن حسین حسنی (معاصر)، بیروت، دار المناهل، ۱۴۱۶ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت عل لإحیاء التراث، قم، دوم، ۱۴۱۴ق.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آیات الاحکام - صادقی فدکی (مقاله)| مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۲۰۷-۲۱۶.</ref>
== جستارهای وابسته ==
==منابع==
#[[پرونده:1100514.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[آیات الاحکام - صادقی فدکی (مقاله)| مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
==پانویس==
{{پانویس}}
{{فروع دین}}
{{فروع دین}}
{{قرآن کریم}}
{{قرآن کریم}}


[[رده:آیات الاحکام]]
[[رده:آیات فقهی قرآن]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۸

آیات الاحکام به آیاتی از قرآن کریم گفته می‌شود که در آنها، حکم فقهی، تشریع و بیان شده است. بیان احکام در کتب آسمانی پیشین نیز سابقه دارد و قرآن اصلی‌ترین منبع استنباط احکام است. اعتقاد به تحریف ناپذیری قرآن، اعتقاد به فهم آن، حجیت ظواهر و جریان اجتهاد با استفاده از آیات قرآن، مهمترین مبانی استدلال به قرآن است. بررسی واژگان مفرد، تحلیل ادبی آیه و دقت در فهم ظهورات و توجه به فهم عرفی از روش‌های استناد به آیات الاحکام است.

مقدمه

«آیات» جمع «آیه» است که در معانی نشانه[۱] و مجموعه حروف و کلمات[۲] به کار رفته است. احکام نیز جمع حکم[۳] به معنای منع کردن[۴]، قضاوت کردن[۵] و علم[۶] آمده است. در علوم قرآنی و عرف اسلامی، آیه به قسمتی معین و مشخص از هر سوره قرآن گفته می‌شود[۷] و حکم شرعی به معنای قانونی است که خداوند تعالی برای تنظیم حیات مادی و معنوی انسان، صادر کرده است[۸].[۹]

در مجموع به آیاتی از قرآن کریم که در آنها، حکم فقهی، تشریع و بیان شده باشد آیات‌ الاحکام می‌گویند[۱۰].

پیشینه

بیان احکام در کتاب‌های ادیان پیشین نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ چنان که در تورات آیات متعددی درباره احکام مرتبط با تعیین واجبات و محرمات[۱۱] و احکام معاملات[۱۲] مسائل مالی[۱۳] و احکام مجازات[۱۴] آمده است.

در قرآن کریم نیز احکام عبادی[۱۵]، اقتصادی[۱۶]، نظامی[۱۷] و کیفری[۱۸] آمده است؛ البته تفصیل احکام و جزئیات و فروع آن را پیامبراکرم(ص) و امامان(ع) بیان کرده‌اند و در کتاب‌های حدیثی جمع‌آوری شده است[۱۹] و شمار زیادی از آنها در شرح و توضیح آیات الاحکام است[۲۰].

روایات نقل شده از اهل بیت(ع)[۲۱] و صحابه و تابعان[۲۲] در زمینه آیات الاحکام، در پیدایش و پیشرفت بحث از آیات الاحکام تأثیرگذار بوده است. عالمان شیعه از قرن دوم، بر نگارش در این زمینه همت گماشته‌اند. نخستین کتاب را در این موضوع که گاه از آن به فقه القرآن نیز تعبیر می‌شود، ابوالنضر محمد بن سائب بن بشر کلبی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نوشته است[۲۳].

دانشمندان اسلامی در زمینه فقه قرآن یا احکام‌القرآن، تألیفات فراوانی داشته‌اند که قدیم‌ترین آنها، آیات‌الاحکام محمد بن سائب کلبی، و از معروف‌ترین آنها «فقه‌القرآن» قطب راوندی، «کنز العرفان فی فقه القرآن» فاضل مقداد سیوری، «زبدة‌البیان» مقدس اردبیلی، "احکام القرآن" ابن حزم اندلسی، "احکام القرآن" ابویعلی کبیر، «احکام القرآن» کیاهراسی و «احکام القرآن» ابن العربی اشبیلی است. در دوران معاصر نیز آثار فراوانی دراین باره نگارش شده است[۲۴]. تنظیم و تفسیر آیات الاحکام به شیوه‌های گوناگونی صورت گرفته که شیوه رایج بر اساس ابواب فقهی است[۲۵].[۲۶]

اهمیت آیات الاحکام

قرآن کریم از اصلی‌ترین دلایل معتبر در استنباط احکام فقهی است و احکام شرعی متعددی در آن بیان شده است[۲۷]. به همین دلیل فقها در پژوهش‌های اجتهادی خود همواره به قرآن توجه کرده‌اند؛ همچنین قرآن در مقام ارزش‌گذاری و صحت روایات و شروط ذکرشده در عقدها، مرجعیت دارد و هر کدام از روایات که موافق قرآن باشد، مورد قبول و هر کدام مخالف آن بود کنار گذاشته، می‌شود[۲۸]، چنانکه در مقام تعارض میان دو روایت، موافقت با اطلاق یا عموم قرآن، از مرجحات به شمار می‌رود[۲۹]. از این رو یکی از شروط استنباط احکام شرعی و استناد به روایات، آشنایی با آیات الاحکام و مفاد آنها دانسته شده است[۳۰].

در روایات، حجم آیات الاحکام نسبت به مجموع آیات، یک چهارم یا یک سوم قرآن یا بیشتر از آن بیان شده است[۳۱]. به باور برخی حجم گفته شده ناظر به عدد ریاضی نیست، بلکه ناظر به معنا[۳۲] و گونه‌های مختلف آیات الاحکام است یا اینکه ناظر به آیاتی است که احکام شرعی از آنها استفاده می‌شود؛ اما بر دیگران پنهان است و تنها معصومان(ع) قادر به این کارند[۳۳].

فقها در تعداد آیات الاحکام اختلاف نظر دارند. بر مبنای نظر مشهور تعداد آنها حدود پانصد آیه است[۳۴]. در مقابل برخی تعداد این آیات را کمتر از این رقم[۳۵] و برخی بیشتر[۳۶] دانسته‌اند[۳۷].[۳۸].

مبانی استدلال به آیات الاحکام

همه مذاهب اسلامی هم‌نظر هستند که قرآن کریم از طرف خدای تعالی و به طور صحیح به دست مسلمانان رسیده است[۳۹]؛ از این رو در اصل مشروعیت استدلال به قرآن، اختلاف نظری میان فقها وجود ندارد[۴۰]؛ اما امکان استدلال به آیات قرآن، وابسته به مبانی و اصول ذیل است:

  1. اعتقاد به تحریف نشدن قرآن: علمای امامیه قائل به تحریف ناپذیری قرآن‌اند[۴۱] و متن قرآن را اجماعاً متواتر می‌دانند[۴۲].
  2. امکان فهم قرآن: برخی از علمای اخباری قائل شده‌اند فهم قرآن برای عموم مردم امکان ندارد، بلکه فهم آن به پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) که مخاطبان اصلی قرآن‌اند، اختصاص دارد[۴۳]. برخی علمای اصولی[۴۴]، فهم ظواهر قرآن را برای غیرمعصومان امکان‌پذیر دانسته و مراد از اختصاص فهم به اهل بیت(ع) را که در برخی روایات آمده[۴۵]، فهم مراتب بالای قرآنی و باطنی آن دانسته که مخصوص معصومان(ع) است[۴۶].
  3. حجیت ظواهر کتاب: مشهور علمای اصولی شیعه، ظواهر قرآن را حجت دانسته‌اند[۴۷].
  4. جریان اجتهاد در قرآن: یکی از شاخصه‌های بارز مکتب امامیه، باز بودن باب اجتهاد در تمامی عرصه‌های فقهی است[۴۸]. در روش اجتهاد در مباحث قرآنی و چگونگی استنباط از آیات الاحکام از قواعد و روش عام اصول فقه استفاده می‌شود.
  5. پیوستگی کتاب و سنت: علمای شیعه[۴۹] قائل‌اند آیات الاحکام از سنت بی‌نیاز نیستند. بر اساس این دیدگاه روایات می‌توانند در موارد تبیین و تفسیر، تفصیل، تقیید، تخصیص، حکومت و ورود بر مفاد آیات، نقش خود را نشان دهند[۵۰].</ref>.[۵۱]

روش استناد به آیات الاحکام

استفاده از آیات الاحکام ویژگی‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. بررسی واژگانی مفردات: بررسی واژگانی مفردات قرآنی، نکته‌های فنی دقیقی را به دنبال دارد که از جمله آنها توجه خاص به تحلیل کلمه است و این نوع توجه، زمینه‌ساز فهم جمله در آیات قرآنی است. یکی از فقها در بررسی واژه‌های «ضرر، ضرار و مضاره» ضمن ارائه بحث واژگانی و عرفی دقیق، نخست به ذکر شش آیه از قرآن پرداخته است که در آنها، این واژه‌ها ذکر شده‌اند[۵۲]. سپس برخلاف برخی از علما[۵۳] تأکید کرده است این واژه‌ها نه در عرف و نه در لغت، در معنای هتک حرمت و لطمه به آبرو و ناموس به کار نرفته‌اند[۵۴]. ایشان همچنین میان «ضرر» که در مقابل نفع است و از نظر عرف به معنای نقص در اموال و انفس و در لغت به معنای تنگنا و شدت و مکروه است[۵۵] و میان «ضرار» فرق گذاشته است. همچنین بیشتر کاربردهای واژه‌های «ضرر، ضر، اِضرار» در ضرر بر مال و نفس است، به خلاف «ضِرار» که غالباً به معنای فشار و رساندن سختی و مکروه به کار می‌رود. ایشان در ادامه اشاره می‌کند که بیشتر کاربرد این واژه در قرآن کریم در همین معناست، نه در معنای ضرر مالی و جانی؛ سپس به توضیح یکایک آیات ذکر شده می‌پردازد.[۵۶].
  2. تحلیل ادبی آیه: یکی از فقهای معاصر در برخی از موارد برای بررسی اجزای آیات قرآنی به تحلیل عرفی و عقلایی آن می‌پردازند. ایشان نخست احتمالات گوناگون در معنای این واژه را مطرح می‌کند و از میان احتمالات یاد شده یک احتمال را با بیانی متفاوت از دیگران[۵۷] ترجیح می‌دهد؛ زیرا به نظر ایشان متناسب با ظهور واژه است[۵۸].
  3. دقت در فهم ظهورات: برخی در استخراج و برداشت از ظهور آیات در نهایت دقت سعی کرده‌اند از تمامی مواردی که دخیل در تعیین دلالت آیات‌اند، استفاده کنند.
  4. توجه به فهم عرفی: صرف دقت و تحلیل عقلی موجب می‌شود که برداشت فقیه از آیات قرآن، برخلاف مقصود شارع باشد، همچنان که جمود بر معانی ذکر شده در کتاب‌های ادبی نیز موجب می‌شود که تمام معنای مقصود از آیه به دست نیاید؛ به همین سبب یکی از مهارت‌های فقیه، رجوع به فهم عرفی از نصوص است.
  5. استفاده از دیگر آیات: برخی از فقها در تفسیر برخی از آیات از آیه‌های دیگر نیز استفاده کرده‌اند[۵۹]؛ مثلاً در بیان مراد از آیه وَابْتَلُوا الْيَتَامَى[۶۰] از سیاق آیه قبل از آن وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ[۶۱]، استفاده کرده و وجوب برگرداندن مال به شخص بالغ رشید را معلول استقلال او در امور و از بین رفتن محجوریت و سقوط ولایت ولی او دانسته است؛ بنابراین وجوب برگرداندن مال یتیم، از باب وجوب برگرداندن مال دیگران و حلال نبودن تصرف در آن است[۶۲].
  6. بهره بردن از روایات تفسیری: مراجعه به روایات تفسیری برای فهم دقیق مقصود از آیه و بیان رابطه میان روایت نقل شده و نص قرآنی، از دیگر خصوصیات فقها در فهم آیات قرآنی در پرتو سنت است[۶۳].
  7. توجه به اسباب نزول: با بهره‌برداری از اسباب نزول و قراین لفظی، معانی متفاوتی برای آیات، می‌توان بیان کرد؛ مثلاً به واسطۀ شأن نزول، آیه نبأ[۶۴] دلالت بر رد مطلق خبر فاسق نمی‌کند؛ زیرا آنچه از این دو برداشت می‌شود، اعتماد نکردن به خبر فردی مانند ولید بن عقبه در امور مهمی چون کفر قبیله بنی‌المصطلق است، به ویژه در مواردی که خبرآورنده فاسق باشد؛ زیرا اعتماد به خبر وی، موجب آماده‌سازی نیروها و جنگ با افراد مرتد می‌شد؛ البته در مثل این موارد مهم و حیاتی، باید به قدر لازم تحقیق شود و حتی اعتماد به سخن دو نفر عادل نیز برخلاف سیره عقلاست[۶۵].
  8. توجه به آرای فقهی اهل سنت: آگاهی بر آرای فقهی اهل سنت، به ویژه آرایی که در زمان ائمه(ع) مطرح بوده، از مقدمات اجتهاد است و اطلاع از آن بر هر مجتهدی لازم است[۶۶]. در بررسی استفاده از آیه سوره نساء، آیه ۶.</ref> برای اعتبار بلوغ و صحیح نبودن معاملات کودک حتی با اذن ولی او، نظر ابوحنیفه در حکم ممیز مطرح است. [۶۷].
  9. دقت و طرح مباحث جدید: تلاش یکی از فقهای معاصر بر آن بوده است که بیشترین استفاده‌های دلالتی را از متن آیات انجام دهد؛ حتی دلالت‌هایی را که در نگاه نخست واضح‌اند و هیچ‌گونه احتمال نقضی در مورد آن وجود ندارد، بررسی می‌کند و از آن نکته‌هایی را برداشت می‌کند؛ البته این روش ایشان مختص به آیات قرآن نیست و در روایات نیز همین‌گونه عمل کرده است[۶۸].[۶۹]

منابع

پانویس

  1. المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۴۷۲؛ الصحاح، ج۶، ص۲۲۷۵؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۸.
  2. النهایة، ج۱، ص۸۷-۸۸.
  3. لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.
  4. معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۹۱.
  5. المصباح المنیر، ص۱۴۵.
  6. الصحاح، ج۵، ص۱۹۰۱.
  7. مفردات الفاظ القرآن، ص۱۰۲؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴؛ سوره آل عمران، آیه ۷.
  8. الحاشیة علی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۷۰؛ فرهنگ جامع فقه، ج۳، ص۳۴۹.
  9. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۴.
  10. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۲۲.
  11. خروج، ب ۲۰، ص۱۳ - ۱۷ و ب۲۱، ص۹؛ تثنیه، ب۲۲، ص۵.
  12. لاویان، ب ۱۴ ص۲۵.
  13. اعداد، ب۱۸، ص۸-۲۹.
  14. تثنیه، ب۲۲، ص۲۳ -۲۵؛ لاویان، ب۲۱، ص۹، اعداد، ب ۳۳، ص۳۵.
  15. سوره بقره، آیه ۴۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۰؛ سوره بقره، آیه ۱۸۳؛ سوره بقره، آیه ۱۸۷؛ سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰.
  16. سوره بقره، آیه ۲۷۱؛ سوره نساء، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۱؛ سوره انفال، آیه ۴۱.
  17. سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ سوره توبه، آیه ۲-۵.
  18. سوره نور، آیه ۲؛ سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره مائده، آیه ۳۸.
  19. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۱، ص۴۵.
  20. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۴۳-۴۸۴.
  21. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۱-۳۶.
  22. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.
  23. کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، ص۴۱؛ الکامل، ج۶، ص۱۲۰؛ قاموس الرجال، ج۹، ص۲۸۲، ش۶۷۵۴؛ ج۹، ص۴۵۹، ش۷۰۷۴.
  24. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۸۹-۵۰۶.
  25. فرهنگ جامع فقه، ج۱، ‌ص۱۵۵.
  26. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۴؛ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۲۲.
  27. اصول الفقه، ج۳، ص۵۴.
  28. الکافی، ج۱، ص۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۰.
  29. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۵۹ ـ ۴۶۰.
  30. الدروس الشرعیة، ج۲، ص۶۵؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه، ص۴۰۴.
  31. الکافی، ج۲، ص۶۲۷-۶۲۸؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۱۴.
  32. کنز العرفان، ج۱، ص۵.
  33. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۹-۵۰.
  34. المبسوط، ج۸، ص۱۰۰؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۳، ص۴۲۳؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ ملاذ الاخیار، ج۱۰، ص۳۸۹؛ الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۷؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص۲۵- ۲۶؛ موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۷.
  35. فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۵.
  36. تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.
  37. معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.
  38. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۶.
  39. کنز العرفان، ج۱، ص۲؛ علوم قرآنی، ص۶۱.
  40. الاصول العامة للفقه المقارن، ص۹۷.
  41. الاعتقادات، ص۸۴؛ التبیان، ج۱، ص۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۸؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۳، ص۴۵۳؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸-۱۹ و ۲۵-۲۹.
  42. البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۲۳.
  43. الفوائد المدنیه، ص۱۷۸ - ۱۷۹، ۲۲۰ و ۴۸۲.
  44. فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۸ - ۵۹؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱.
  45. وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۵.
  46. تفسیر سوره حمد، ص۱۳۵ – ۱۳۷.
  47. التذکرة باصول الفقه، ص۲۹؛ فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۵؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱ – ۲۸۵.
  48. الاجتهاد والتقلید، ص۱۵؛ الطهاره، ج۱، ص۳۶۱، ۴۵۹؛ صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶- ۱۷۷؛ حیدری، ۲۳.
  49. الذریعة الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۷۹؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص۲۳۹ – ۲۴۰.
  50. تهذیب الاصول، ج۲، ص۲۴۷.
  51. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۷.
  52. سوره بقره، آیه ۲۳۱؛ سوره بقره، آیه ۲۳۳؛ سوره نساء، آیه ۱۲؛ سوره توبه، آیه ۱۰۷؛ سوره طلاق، آیه ۶.
  53. کفایة الاصول، ص۳۸۱؛ مصباح الاصول، ج۱، ص۶۰۵- ۶۰۶.
  54. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۲.
  55. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۱.
  56. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳ و ۶۵ -۶۹.
  57. مجمع البیان، ج۳، ص۱۵-۱۶؛ منیة الطالب فی شرح المکاسب، ج۱، ص۳۵۳- ۳۵۴.
  58. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۲- ۱۳.
  59. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳.
  60. «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید» سوره نساء، آیه ۶.
  61. «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.
  62. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۲۰.
  63. امام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۱۰- ۱۵.
  64. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
  65. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۰۲ - ۶۰۴؛ همو، انوارالهدایه، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.
  66. الاجتهاد و التقلید، ص۱۷؛ تهذیب الاصول، ج۳، ص۵۷۴.
  67. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۶-۱۷.
  68. الخلل فی الصلاة، ص۳۱–۳۲.
  69. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۸۰.