آیات الاحکام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[آیات الاحکام در علوم قرآنی]] - [[آیات الاحکام در معارف و سیره رضوی]] - [[آیات الاحکام در فقه اسلامی]] - [[آیات الاحکام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیات الاحکام در علوم قرآنی]] - [[آیات الاحکام در معارف و سیره رضوی]] - [[آیات الاحکام در فقه اسلامی]] - [[آیات الاحکام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''آیات الاحکام''' به آیاتی از [[قرآن کریم]] گفته می‌شود که در آنها، حکم فقهی، [[تشریع]] و بیان شده است. [[بیان احکام]] در [[کتب آسمانی]] پیشین نیز سابقه دارد و [[قرآن]] اصلی‌ترین منبع [[استنباط احکام]] است. [[اعتقاد]] به [[تحریف ناپذیری قرآن]]، اعتقاد به فهم آن، حجیت ظواهر و جریان [[اجتهاد]] با استفاده از [[آیات قرآن]]، مهمترین مبانی استدلال به قرآن است. بررسی واژگان مفرد، تحلیل ادبی [[آیه]] و دقت در فهم ظهورات و توجه به فهم عرفی از روش‌های استناد به آیات الاحکام است.
به آیاتی از [[قرآن کریم]] که در آنها، [[حکم فقهی]] [[تشریع]] و بیان شده باشد آیات‌الاحکام می‌گویند.


معروف است که آیات‌الاحکام از پانصد [[آیه]] بیشتر نیست؛ ولی به [[اعتقاد]] برخی از [[دانشمندان]]، هیچ [[حکم شرعی]] وجود ندارد، مگر این که اصل آن در [[قرآن]] هست و [[سنت]] گرامی [[پیامبر]]{{صل}} آن را تبیین و تشریح کرده است.
== مقدمه ==
«آیات» جمع «[[آیه]]» است که در معانی نشانه<ref>المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۴۷۲؛ الصحاح، ج۶، ص۲۲۷۵؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۸.</ref> و مجموعه حروف و کلمات<ref>النهایة، ج۱، ص۸۷-۸۸.</ref> به کار رفته است. [[احکام]] نیز جمع [[حکم]]<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref> به معنای منع کردن<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۹۱.</ref>، [[قضاوت]] کردن<ref>المصباح المنیر، ص۱۴۵.</ref> و [[علم]]<ref>الصحاح، ج۵، ص۱۹۰۱.</ref> آمده است. در [[علوم قرآنی]] و [[عرف]] [[اسلامی]]، آیه به قسمتی معین و مشخص از هر [[سوره]] [[قرآن]] گفته می‌شود<ref>مفردات الفاظ القرآن، ص۱۰۲؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴؛  سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> و [[حکم شرعی]] به معنای قانونی است که [[خداوند تعالی]] برای تنظیم [[حیات مادی]] و [[معنوی]] [[انسان]]، صادر کرده است<ref>الحاشیة علی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۷۰؛ فرهنگ جامع فقه، ج۳، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۴.</ref>


[[قرطبی]] [[معتقد]] است که یکی از [[وجوه اعجاز قرآن]]، [[علم]] [[حلال و حرام]] آن است.
در مجموع به آیاتی از [[قرآن کریم]] که در آنها، [[حکم فقهی]]، [[تشریع]] و بیان شده باشد آیات‌ الاحکام می‌گویند<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۲۲.</ref>.


قرآن کریم که در اصطلاح [[فقه]] و اصول به آن کتاب گویند، یکی از منابع فقه و [[اجتهاد]] می‌باشد.
== پیشینه ==
[[بیان احکام]] در کتاب‌های [[ادیان پیشین]] نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ چنان که در [[تورات]] [[آیات]] متعددی درباره [[احکام]] مرتبط با تعیین [[واجبات]] و [[محرمات]]<ref>خروج، ب ۲۰، ص۱۳ - ۱۷ و ب۲۱، ص۹؛ تثنیه، ب۲۲، ص۵.</ref> و [[احکام معاملات]]<ref>لاویان، ب ۱۴ ص۲۵.</ref> [[مسائل مالی]]<ref>اعداد، ب۱۸، ص۸-۲۹.</ref> و احکام [[مجازات]]<ref>تثنیه، ب۲۲، ص۲۳ -۲۵؛ لاویان، ب۲۱، ص۹، اعداد، ب ۳۳، ص۳۵.</ref> آمده است.


[[دانشمندان اسلامی]] در زمینه فقه قرآن یا احکام‌القرآن، تألیفات فراوانی داشته‌اند که قدیم‌ترین آنها، آیات‌الاحکام [[محمد بن سائب کلبی]]، و از معروف‌ترین آنها" فقه‌القرآن" [[قطب راوندی]]، "کنزالعرفان فی فقه‌القرآن" [[فاضل مقداد سیوری]]، "زبدة‌البیان" [[مقدس اردبیلی]]، [[احکام]] القرآن [[ابن حزم اندلسی]]، احکام القرآن [[ابویعلی کبیر]]، "احکام القرآن" کیاهرّاسی و "احکام القرآن" [[ابن العربی اشبیلی]] است.
در [[قرآن کریم]] نیز [[احکام عبادی]]<ref>سوره بقره، آیه ۴۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۰؛ سوره بقره، آیه ۱۸۳؛  سوره بقره، آیه ۱۸۷؛ سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>، [[اقتصادی]]<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۱؛ سوره نساء، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۱؛ سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، نظامی<ref>سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ سوره توبه، آیه ۲-۵.</ref> و [[کیفری]]<ref>سوره نور، آیه ۲؛  سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> آمده است؛ البته تفصیل [[احکام]] و جزئیات و [[فروع]] آن را [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} بیان کرده‌اند و در [[کتاب‌های حدیثی]] جمع‌آوری شده است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۱، ص۴۵.</ref> و شمار زیادی از آنها در شرح و توضیح آیات الاحکام است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۴۳-۴۸۴.</ref>.


اینک نمونه‌هایی از آیات‌الاحکام را برمی‌شماریم:
[[روایات]] نقل شده از [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۱-۳۶.</ref> و [[صحابه]] و [[تابعان]]<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.</ref> در زمینه آیات الاحکام، در پیدایش و [[پیشرفت]] بحث از آیات الاحکام تأثیرگذار بوده است. [[عالمان شیعه]] از [[قرن دوم]]، بر [[نگارش]] در این زمینه [[همت]] گماشته‌اند. نخستین کتاب را در این موضوع که گاه از آن به فقه القرآن نیز تعبیر می‌شود، [[ابوالنضر محمد بن سائب بن بشر کلبی]] از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نوشته است<ref>کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، ص۴۱؛ الکامل، ج۶، ص۱۲۰؛ قاموس الرجال، ج۹، ص۲۸۲، ش۶۷۵۴؛ ج۹، ص۴۵۹، ش۷۰۷۴.</ref>.


#'''[[آیه وضو]] و [[تیمم]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دست‌های خود را مسح نمایید، خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.</ref>.
[[دانشمندان اسلامی]] در زمینه فقه قرآن یا احکام‌القرآن، تألیفات فراوانی داشته‌اند که قدیم‌ترین آنها، آیات‌الاحکام [[محمد بن سائب کلبی]]، و از معروف‌ترین آنها «فقه‌القرآن» [[قطب راوندی]]، «کنز العرفان فی فقه القرآن» [[فاضل مقداد سیوری]]، «زبدة‌البیان» [[مقدس اردبیلی]]، "[[احکام القرآن]]" [[ابن حزم اندلسی]]، "احکام القرآن" [[ابویعلی کبیر]]، «احکام القرآن» [[کیاهراسی]] و «احکام القرآن» [[ابن العربی اشبیلی]] است. در دوران معاصر نیز آثار فراوانی دراین باره نگارش شده است<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۸۹-۵۰۶.</ref>. تنظیم و تفسیر آیات الاحکام به شیوه‌های گوناگونی صورت گرفته که شیوه رایج بر اساس [[ابواب فقهی]] است<ref>فرهنگ جامع فقه، ج۱، ‌ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۴؛ [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۲۲.</ref>
#'''آیه حد [[سرقت]]:''' {{متن قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.</ref>.


افزون بر این، به [[آیات]] [[انفال]] <ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>، [[حجاب]]<ref>{{متن قرآن| وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ }}«و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.</ref> ، حد [[زنا]]<ref> {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}«به هر یک از زن و مرد زناکار  صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی  بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان  باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>، [[قذف]] <ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}«و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref>، [[خمس]] و [[غنیمت]] <ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، دَین <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، [[ربا]] <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>، [[صوم]] <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.</ref>، [[زکات]] <ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، [[سجده]] <ref>{{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا}}«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل‌اند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده می‌شد سجده‌» سوره مریم، آیه ۵۸.</ref>، [[طلاق]] <ref>{{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>، [[ظهار]] <ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}«کسانی از شما که زنان خود را ظهار  می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.</ref>، عِدّه [[وفات]] <ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.</ref>، لعان <ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم» سوره نور، آیه ۶.</ref> و [[وصیت]] <ref>{{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref>؛ <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ}}«ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید  آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.</ref> نیز می‌توان اشاره کرد<ref>زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲، صفحه ۳؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، جلد۱، صفحه ۷۵؛ خرمشاهی، بهاءالدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، جلد۱، صفحه (۵۹-۶۰)؛ ابو زهره، محمد، معجزه بزرگ، پژوهشی در علوم قرآن، صفحه (۵۱۶-۵۲۴).</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص ۲۲.</ref>
== اهمیت آیات الاحکام ==
[[قرآن کریم]] از اصلی‌ترین [[دلایل]] معتبر در استنباط احکام فقهی است و [[احکام شرعی]] متعددی در آن بیان شده است<ref> اصول الفقه، ج۳، ص۵۴.</ref>. به همین دلیل [[فقها]] در پژوهش‌های [[اجتهادی]] خود همواره به [[قرآن]] توجه کرده‌اند؛ همچنین قرآن در [[مقام]] ارزش‌گذاری و [[صحت]] [[روایات]] و شروط ذکرشده در عقدها، [[مرجعیت]] دارد و هر کدام از روایات که موافق قرآن باشد، مورد قبول و هر کدام مخالف آن بود کنار گذاشته، می‌شود<ref>الکافی، ج۱، ص۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۰.</ref>، چنانکه در مقام [[تعارض]] میان دو [[روایت]]، موافقت با اطلاق یا عموم قرآن، از مرجحات به شمار می‌رود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۵۹ ـ ۴۶۰.</ref>. از این رو یکی از شروط [[استنباط احکام شرعی]] و استناد به [[روایات]]، آشنایی با آیات الاحکام و مفاد آنها دانسته شده است<ref> الدروس الشرعیة، ج۲، ص۶۵؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه، ص۴۰۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
در روایات، حجم آیات الاحکام نسبت به مجموع آیات، یک چهارم یا یک سوم قرآن یا بیشتر از آن بیان شده است<ref>الکافی، ج۲، ص۶۲۷-۶۲۸؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۱۴.</ref>. به [[باور]] برخی حجم گفته شده ناظر به عدد ریاضی نیست، بلکه ناظر به معنا<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۵.</ref> و گونه‌های مختلف آیات الاحکام است یا اینکه ناظر به آیاتی است که [[احکام شرعی]] از آنها استفاده می‌شود؛ اما بر دیگران پنهان است و تنها [[معصومان]]{{عم}} [[قادر]] به این کارند<ref>موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۹-۵۰.</ref>.
 
[[فقها]] در تعداد آیات الاحکام [[اختلاف]] نظر دارند. بر مبنای نظر مشهور تعداد آنها حدود پانصد آیه است<ref>المبسوط، ج۸، ص۱۰۰؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۳، ص۴۲۳؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ ملاذ الاخیار، ج۱۰، ص۳۸۹؛ الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۷؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص۲۵- ۲۶؛ موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۷.</ref>. در مقابل برخی تعداد این [[آیات]] را کمتر از این رقم<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۵.</ref> و برخی بیشتر<ref>تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.</ref> دانسته‌اند<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۶.</ref>.
 
== مبانی [[استدلال]] به آیات الاحکام ==
همه مذاهب [[اسلامی]] هم‌نظر هستند که [[قرآن کریم]] از طرف [[خدای تعالی]] و به طور صحیح به دست [[مسلمانان]] رسیده است<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۲؛ علوم قرآنی، ص۶۱.</ref>؛ از این رو در اصل [[مشروعیت]] استدلال به [[قرآن]]، [[اختلاف]] نظری میان [[فقها]] وجود ندارد<ref>الاصول العامة للفقه المقارن، ص۹۷.</ref>؛ اما امکان [[استدلال]] به [[آیات قرآن]]، وابسته به مبانی و اصول ذیل است:
# '''[[اعتقاد]] به [[تحریف]] نشدن [[قرآن]]''': [[علمای امامیه]] قائل به [[تحریف ناپذیری]] قرآن‌اند<ref>الاعتقادات، ص۸۴؛ التبیان، ج۱، ص۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۸؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۳، ص۴۵۳؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸-۱۹ و ۲۵-۲۹.</ref> و متن قرآن را اجماعاً [[متواتر]] می‌دانند<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۲۳.</ref>.
# '''امکان فهم قرآن''': برخی از علمای اخباری قائل شده‌اند فهم قرآن برای عموم [[مردم]] امکان ندارد، بلکه [[فهم]] آن به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} که مخاطبان اصلی قرآن‌اند، اختصاص دارد<ref> الفوائد المدنیه، ص۱۷۸ - ۱۷۹، ۲۲۰ و ۴۸۲.</ref>. برخی علمای اصولی<ref>فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۸ - ۵۹؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱.</ref>، فهم [[ظواهر قرآن]] را برای غیرمعصومان امکان‌پذیر دانسته و مراد از اختصاص فهم به [[اهل بیت]]{{عم}} را که در برخی روایات آمده<ref> وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۵.</ref>، فهم مراتب بالای [[قرآنی]] و [[باطنی]] آن دانسته که مخصوص [[معصومان]]{{عم}} است<ref> تفسیر سوره حمد، ص۱۳۵ – ۱۳۷.</ref>.
# '''حجیت ظواهر کتاب''': مشهور علمای اصولی [[شیعه]]، ظواهر [[قرآن]] را [[حجت]] دانسته‌اند<ref> التذکرة باصول الفقه، ص۲۹؛ فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۵؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱ – ۲۸۵.</ref>.
#'''جریان [[اجتهاد]] در قرآن''': یکی از شاخصه‌های بارز [[مکتب امامیه]]، باز بودن باب اجتهاد در تمامی عرصه‌های [[فقهی]] است<ref> الاجتهاد والتقلید، ص۱۵؛ الطهاره، ج۱، ص۳۶۱، ۴۵۹؛ صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶- ۱۷۷؛ حیدری، ۲۳.</ref>. در [[روش اجتهاد]] در مباحث [[قرآنی]] و چگونگی [[استنباط از آیات]] الاحکام از [[قواعد]] و روش عام [[اصول فقه]] استفاده می‌شود.
# '''پیوستگی [[کتاب و سنت]]''': [[علمای شیعه]]<ref> الذریعة الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۷۹؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص۲۳۹ – ۲۴۰.</ref> قائل‌اند آیات الاحکام از [[سنت]] بی‌نیاز نیستند. بر اساس این دیدگاه [[روایات]] می‌توانند در موارد تبیین و [[تفسیر]]، تفصیل، تقیید، تخصیص، [[حکومت]] و ورود بر مفاد [[آیات]]، نقش خود را نشان دهند<ref>تهذیب الاصول، ج۲، ص۲۴۷.</ref>.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۷۷.</ref>
 
== روش استناد به آیات الاحکام ==
استفاده از آیات الاحکام ویژگی‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
# '''بررسی واژگانی مفردات''': بررسی واژگانی مفردات قرآنی، نکته‌های فنی دقیقی را به دنبال دارد که از جمله آنها توجه خاص به تحلیل کلمه است و این نوع توجه، زمینه‌ساز [[فهم]] جمله در [[آیات قرآنی]] است. یکی از فقها در بررسی واژه‌های «ضرر، [[ضرار]] و مضاره» ضمن ارائه بحث واژگانی و [[عرفی]] دقیق، نخست به ذکر شش آیه از [[قرآن]] پرداخته است که در آنها، این واژه‌ها ذکر شده‌اند<ref>سوره بقره، آیه ۲۳۱؛  سوره بقره، آیه ۲۳۳؛  سوره نساء، آیه ۱۲؛ سوره توبه، آیه ۱۰۷؛ سوره طلاق، آیه ۶.</ref>. سپس برخلاف برخی از [[علما]]<ref>کفایة الاصول، ص۳۸۱؛ مصباح الاصول، ج۱، ص۶۰۵- ۶۰۶.</ref> تأکید کرده است این واژه‌ها نه در عرف و نه در لغت، در معنای [[هتک حرمت]] و لطمه به [[آبرو]] و [[ناموس]] به کار نرفته‌اند<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۲.</ref>. ایشان همچنین میان «ضرر» که در مقابل نفع است و از نظر عرف به معنای [[نقص]] در [[اموال]] و [[انفس]] و در لغت به معنای تنگنا و شدت و [[مکروه]] است<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۱.</ref> و میان «[[ضرار]]» فرق گذاشته است. همچنین بیشتر کاربردهای واژه‌های «ضرر، ضر، اِضرار» در ضرر بر [[مال]] و نفس است، به خلاف «ضِرار» که غالباً به معنای فشار و رساندن [[سختی]] و مکروه به کار می‌رود. ایشان در ادامه اشاره می‌کند که بیشتر کاربرد این واژه در [[قرآن کریم]] در همین معناست، نه در معنای ضرر [[مالی]] و جانی؛ سپس به توضیح یکایک [[آیات]] ذکر شده می‌پردازد.<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳ و ۶۵ -۶۹.</ref>.
# '''تحلیل ادبی [[آیه]]''': یکی از فقهای معاصر در برخی از موارد برای بررسی اجزای [[آیات قرآنی]] به تحلیل [[عرفی]] و عقلایی آن می‌پردازند. ایشان نخست احتمالات گوناگون در معنای این واژه را مطرح می‌کند و از میان احتمالات یاد شده یک احتمال را با بیانی متفاوت از دیگران<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۱۵-۱۶؛ منیة الطالب فی شرح المکاسب، ج۱، ص۳۵۳- ۳۵۴.</ref> ترجیح می‌دهد؛ زیرا به نظر ایشان متناسب با ظهور واژه است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۲- ۱۳.</ref>.
# '''دقت در فهم ظهورات''': برخی در استخراج و برداشت از ظهور [[آیات]] در نهایت دقت سعی کرده‌اند از تمامی مواردی که دخیل در تعیین دلالت آیات‌اند، استفاده کنند.
# '''توجه به فهم [[عرفی]]''': صرف دقت و تحلیل [[عقلی]] موجب می‌شود که برداشت [[فقیه]] از [[آیات قرآن]]، برخلاف مقصود [[شارع]] باشد، همچنان که جمود بر معانی ذکر شده در کتاب‌های ادبی نیز موجب می‌شود که تمام معنای مقصود از آیه به دست نیاید؛ به همین سبب یکی از مهارت‌های فقیه، [[رجوع]] به فهم عرفی از [[نصوص]] است.
# '''استفاده از دیگر [[آیات]]''': برخی از فقها در تفسیر برخی از آیات از آیه‌های دیگر نیز استفاده کرده‌اند<ref>امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳.</ref>؛ مثلاً در بیان مراد از آیه {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید» سوره نساء، آیه ۶.</ref> از [[سیاق آیه]] قبل از آن {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ}}<ref>«و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.</ref>، استفاده کرده و [[وجوب]] برگرداندن [[مال]] به شخص بالغ [[رشید]] را معلول [[استقلال]] او در امور و از بین رفتن محجوریت و [[سقوط]] [[ولایت ولی]] او دانسته است؛ بنابراین وجوب برگرداندن [[مال یتیم]]، از باب [[وجوب]] برگرداندن [[مال]] دیگران و [[حلال]] نبودن [[تصرف]] در آن است<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۲۰.</ref>.
# '''بهره بردن از روایات تفسیری''': مراجعه به روایات تفسیری برای [[فهم]] دقیق مقصود از آیه و بیان رابطه میان [[روایت]] نقل شده و [[نص قرآنی]]، از دیگر خصوصیات فقها در فهم [[آیات قرآنی]] در پرتو [[سنت]] است<ref>امام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۱۰- ۱۵.</ref>.
# '''توجه به [[اسباب نزول]]''': با بهره‌برداری از اسباب نزول و قراین لفظی، معانی متفاوتی برای [[آیات]]، می‌توان بیان کرد؛ مثلاً به واسطۀ شأن نزول، [[آیه نبأ]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ}} «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref> دلالت بر رد مطلق [[خبر فاسق]] نمی‌کند؛ زیرا آنچه از این دو برداشت می‌شود، [[اعتماد]] نکردن به خبر فردی مانند [[ولید بن عقبه]] در امور مهمی چون [[کفر]] [[قبیله]] [[بنی‌المصطلق]] است، به ویژه در مواردی که خبرآورنده [[فاسق]] باشد؛ زیرا اعتماد به خبر وی، موجب [[آماده‌سازی]] نیروها و [[جنگ]] با افراد [[مرتد]] می‌شد؛ البته در مثل این موارد مهم و حیاتی، باید به قدر لازم تحقیق شود و حتی اعتماد به سخن دو نفر [[عادل]] نیز برخلاف [[سیره]] عقلاست<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۰۲ - ۶۰۴؛ همو، انوارالهدایه، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
# '''توجه به آرای [[فقهی]] [[اهل سنت]]''': [[آگاهی]] بر آرای فقهی اهل سنت، به ویژه آرایی که در [[زمان ائمه]]{{عم}} مطرح بوده، از مقدمات [[اجتهاد]] است و اطلاع از آن بر هر مجتهدی لازم است<ref> الاجتهاد و التقلید، ص۱۷؛ تهذیب الاصول، ج۳، ص۵۷۴.</ref>. در بررسی استفاده از آیه سوره نساء، آیه ۶.</ref> برای اعتبار [[بلوغ]] و صحیح نبودن [[معاملات]] [[کودک]] حتی با [[اذن]] ولی او، نظر [[ابوحنیفه]] در [[حکم]] ممیز مطرح است. <ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۶-۱۷.</ref>.
# '''دقت و طرح مباحث جدید''': تلاش یکی از فقهای معاصر بر آن بوده است که بیشترین استفاده‌های دلالتی را از متن [[آیات]] انجام دهد؛ حتی دلالت‌هایی را که در نگاه نخست واضح‌اند و هیچ‌گونه احتمال نقضی در مورد آن وجود ندارد، بررسی می‌کند و از آن نکته‌هایی را برداشت می‌کند؛ البته این روش ایشان مختص به [[آیات قرآن]] نیست و در [[روایات]] نیز همین‌گونه عمل کرده است<ref>الخلل فی الصلاة، ص۳۱–۳۲.</ref>.<ref>[[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص۳۸۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[خالد غفوری الحسنی|غفوری الحسنی، خالد]]، [[آیات الاحکام - غفوری (مقاله)|مقاله «آیات الاحکام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
خط ۳۵: خط ۵۶:
{{قرآن کریم}}
{{قرآن کریم}}


[[رده:آیات الاحکام]]
[[رده:آیات فقهی قرآن]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۸

آیات الاحکام به آیاتی از قرآن کریم گفته می‌شود که در آنها، حکم فقهی، تشریع و بیان شده است. بیان احکام در کتب آسمانی پیشین نیز سابقه دارد و قرآن اصلی‌ترین منبع استنباط احکام است. اعتقاد به تحریف ناپذیری قرآن، اعتقاد به فهم آن، حجیت ظواهر و جریان اجتهاد با استفاده از آیات قرآن، مهمترین مبانی استدلال به قرآن است. بررسی واژگان مفرد، تحلیل ادبی آیه و دقت در فهم ظهورات و توجه به فهم عرفی از روش‌های استناد به آیات الاحکام است.

مقدمه

«آیات» جمع «آیه» است که در معانی نشانه[۱] و مجموعه حروف و کلمات[۲] به کار رفته است. احکام نیز جمع حکم[۳] به معنای منع کردن[۴]، قضاوت کردن[۵] و علم[۶] آمده است. در علوم قرآنی و عرف اسلامی، آیه به قسمتی معین و مشخص از هر سوره قرآن گفته می‌شود[۷] و حکم شرعی به معنای قانونی است که خداوند تعالی برای تنظیم حیات مادی و معنوی انسان، صادر کرده است[۸].[۹]

در مجموع به آیاتی از قرآن کریم که در آنها، حکم فقهی، تشریع و بیان شده باشد آیات‌ الاحکام می‌گویند[۱۰].

پیشینه

بیان احکام در کتاب‌های ادیان پیشین نیز سابقه‌ای طولانی دارد؛ چنان که در تورات آیات متعددی درباره احکام مرتبط با تعیین واجبات و محرمات[۱۱] و احکام معاملات[۱۲] مسائل مالی[۱۳] و احکام مجازات[۱۴] آمده است.

در قرآن کریم نیز احکام عبادی[۱۵]، اقتصادی[۱۶]، نظامی[۱۷] و کیفری[۱۸] آمده است؛ البته تفصیل احکام و جزئیات و فروع آن را پیامبراکرم(ص) و امامان(ع) بیان کرده‌اند و در کتاب‌های حدیثی جمع‌آوری شده است[۱۹] و شمار زیادی از آنها در شرح و توضیح آیات الاحکام است[۲۰].

روایات نقل شده از اهل بیت(ع)[۲۱] و صحابه و تابعان[۲۲] در زمینه آیات الاحکام، در پیدایش و پیشرفت بحث از آیات الاحکام تأثیرگذار بوده است. عالمان شیعه از قرن دوم، بر نگارش در این زمینه همت گماشته‌اند. نخستین کتاب را در این موضوع که گاه از آن به فقه القرآن نیز تعبیر می‌شود، ابوالنضر محمد بن سائب بن بشر کلبی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نوشته است[۲۳].

دانشمندان اسلامی در زمینه فقه قرآن یا احکام‌القرآن، تألیفات فراوانی داشته‌اند که قدیم‌ترین آنها، آیات‌الاحکام محمد بن سائب کلبی، و از معروف‌ترین آنها «فقه‌القرآن» قطب راوندی، «کنز العرفان فی فقه القرآن» فاضل مقداد سیوری، «زبدة‌البیان» مقدس اردبیلی، "احکام القرآن" ابن حزم اندلسی، "احکام القرآن" ابویعلی کبیر، «احکام القرآن» کیاهراسی و «احکام القرآن» ابن العربی اشبیلی است. در دوران معاصر نیز آثار فراوانی دراین باره نگارش شده است[۲۴]. تنظیم و تفسیر آیات الاحکام به شیوه‌های گوناگونی صورت گرفته که شیوه رایج بر اساس ابواب فقهی است[۲۵].[۲۶]

اهمیت آیات الاحکام

قرآن کریم از اصلی‌ترین دلایل معتبر در استنباط احکام فقهی است و احکام شرعی متعددی در آن بیان شده است[۲۷]. به همین دلیل فقها در پژوهش‌های اجتهادی خود همواره به قرآن توجه کرده‌اند؛ همچنین قرآن در مقام ارزش‌گذاری و صحت روایات و شروط ذکرشده در عقدها، مرجعیت دارد و هر کدام از روایات که موافق قرآن باشد، مورد قبول و هر کدام مخالف آن بود کنار گذاشته، می‌شود[۲۸]، چنانکه در مقام تعارض میان دو روایت، موافقت با اطلاق یا عموم قرآن، از مرجحات به شمار می‌رود[۲۹]. از این رو یکی از شروط استنباط احکام شرعی و استناد به روایات، آشنایی با آیات الاحکام و مفاد آنها دانسته شده است[۳۰].

در روایات، حجم آیات الاحکام نسبت به مجموع آیات، یک چهارم یا یک سوم قرآن یا بیشتر از آن بیان شده است[۳۱]. به باور برخی حجم گفته شده ناظر به عدد ریاضی نیست، بلکه ناظر به معنا[۳۲] و گونه‌های مختلف آیات الاحکام است یا اینکه ناظر به آیاتی است که احکام شرعی از آنها استفاده می‌شود؛ اما بر دیگران پنهان است و تنها معصومان(ع) قادر به این کارند[۳۳].

فقها در تعداد آیات الاحکام اختلاف نظر دارند. بر مبنای نظر مشهور تعداد آنها حدود پانصد آیه است[۳۴]. در مقابل برخی تعداد این آیات را کمتر از این رقم[۳۵] و برخی بیشتر[۳۶] دانسته‌اند[۳۷].[۳۸].

مبانی استدلال به آیات الاحکام

همه مذاهب اسلامی هم‌نظر هستند که قرآن کریم از طرف خدای تعالی و به طور صحیح به دست مسلمانان رسیده است[۳۹]؛ از این رو در اصل مشروعیت استدلال به قرآن، اختلاف نظری میان فقها وجود ندارد[۴۰]؛ اما امکان استدلال به آیات قرآن، وابسته به مبانی و اصول ذیل است:

  1. اعتقاد به تحریف نشدن قرآن: علمای امامیه قائل به تحریف ناپذیری قرآن‌اند[۴۱] و متن قرآن را اجماعاً متواتر می‌دانند[۴۲].
  2. امکان فهم قرآن: برخی از علمای اخباری قائل شده‌اند فهم قرآن برای عموم مردم امکان ندارد، بلکه فهم آن به پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) که مخاطبان اصلی قرآن‌اند، اختصاص دارد[۴۳]. برخی علمای اصولی[۴۴]، فهم ظواهر قرآن را برای غیرمعصومان امکان‌پذیر دانسته و مراد از اختصاص فهم به اهل بیت(ع) را که در برخی روایات آمده[۴۵]، فهم مراتب بالای قرآنی و باطنی آن دانسته که مخصوص معصومان(ع) است[۴۶].
  3. حجیت ظواهر کتاب: مشهور علمای اصولی شیعه، ظواهر قرآن را حجت دانسته‌اند[۴۷].
  4. جریان اجتهاد در قرآن: یکی از شاخصه‌های بارز مکتب امامیه، باز بودن باب اجتهاد در تمامی عرصه‌های فقهی است[۴۸]. در روش اجتهاد در مباحث قرآنی و چگونگی استنباط از آیات الاحکام از قواعد و روش عام اصول فقه استفاده می‌شود.
  5. پیوستگی کتاب و سنت: علمای شیعه[۴۹] قائل‌اند آیات الاحکام از سنت بی‌نیاز نیستند. بر اساس این دیدگاه روایات می‌توانند در موارد تبیین و تفسیر، تفصیل، تقیید، تخصیص، حکومت و ورود بر مفاد آیات، نقش خود را نشان دهند[۵۰].</ref>.[۵۱]

روش استناد به آیات الاحکام

استفاده از آیات الاحکام ویژگی‌هایی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. بررسی واژگانی مفردات: بررسی واژگانی مفردات قرآنی، نکته‌های فنی دقیقی را به دنبال دارد که از جمله آنها توجه خاص به تحلیل کلمه است و این نوع توجه، زمینه‌ساز فهم جمله در آیات قرآنی است. یکی از فقها در بررسی واژه‌های «ضرر، ضرار و مضاره» ضمن ارائه بحث واژگانی و عرفی دقیق، نخست به ذکر شش آیه از قرآن پرداخته است که در آنها، این واژه‌ها ذکر شده‌اند[۵۲]. سپس برخلاف برخی از علما[۵۳] تأکید کرده است این واژه‌ها نه در عرف و نه در لغت، در معنای هتک حرمت و لطمه به آبرو و ناموس به کار نرفته‌اند[۵۴]. ایشان همچنین میان «ضرر» که در مقابل نفع است و از نظر عرف به معنای نقص در اموال و انفس و در لغت به معنای تنگنا و شدت و مکروه است[۵۵] و میان «ضرار» فرق گذاشته است. همچنین بیشتر کاربردهای واژه‌های «ضرر، ضر، اِضرار» در ضرر بر مال و نفس است، به خلاف «ضِرار» که غالباً به معنای فشار و رساندن سختی و مکروه به کار می‌رود. ایشان در ادامه اشاره می‌کند که بیشتر کاربرد این واژه در قرآن کریم در همین معناست، نه در معنای ضرر مالی و جانی؛ سپس به توضیح یکایک آیات ذکر شده می‌پردازد.[۵۶].
  2. تحلیل ادبی آیه: یکی از فقهای معاصر در برخی از موارد برای بررسی اجزای آیات قرآنی به تحلیل عرفی و عقلایی آن می‌پردازند. ایشان نخست احتمالات گوناگون در معنای این واژه را مطرح می‌کند و از میان احتمالات یاد شده یک احتمال را با بیانی متفاوت از دیگران[۵۷] ترجیح می‌دهد؛ زیرا به نظر ایشان متناسب با ظهور واژه است[۵۸].
  3. دقت در فهم ظهورات: برخی در استخراج و برداشت از ظهور آیات در نهایت دقت سعی کرده‌اند از تمامی مواردی که دخیل در تعیین دلالت آیات‌اند، استفاده کنند.
  4. توجه به فهم عرفی: صرف دقت و تحلیل عقلی موجب می‌شود که برداشت فقیه از آیات قرآن، برخلاف مقصود شارع باشد، همچنان که جمود بر معانی ذکر شده در کتاب‌های ادبی نیز موجب می‌شود که تمام معنای مقصود از آیه به دست نیاید؛ به همین سبب یکی از مهارت‌های فقیه، رجوع به فهم عرفی از نصوص است.
  5. استفاده از دیگر آیات: برخی از فقها در تفسیر برخی از آیات از آیه‌های دیگر نیز استفاده کرده‌اند[۵۹]؛ مثلاً در بیان مراد از آیه وَابْتَلُوا الْيَتَامَى[۶۰] از سیاق آیه قبل از آن وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ[۶۱]، استفاده کرده و وجوب برگرداندن مال به شخص بالغ رشید را معلول استقلال او در امور و از بین رفتن محجوریت و سقوط ولایت ولی او دانسته است؛ بنابراین وجوب برگرداندن مال یتیم، از باب وجوب برگرداندن مال دیگران و حلال نبودن تصرف در آن است[۶۲].
  6. بهره بردن از روایات تفسیری: مراجعه به روایات تفسیری برای فهم دقیق مقصود از آیه و بیان رابطه میان روایت نقل شده و نص قرآنی، از دیگر خصوصیات فقها در فهم آیات قرآنی در پرتو سنت است[۶۳].
  7. توجه به اسباب نزول: با بهره‌برداری از اسباب نزول و قراین لفظی، معانی متفاوتی برای آیات، می‌توان بیان کرد؛ مثلاً به واسطۀ شأن نزول، آیه نبأ[۶۴] دلالت بر رد مطلق خبر فاسق نمی‌کند؛ زیرا آنچه از این دو برداشت می‌شود، اعتماد نکردن به خبر فردی مانند ولید بن عقبه در امور مهمی چون کفر قبیله بنی‌المصطلق است، به ویژه در مواردی که خبرآورنده فاسق باشد؛ زیرا اعتماد به خبر وی، موجب آماده‌سازی نیروها و جنگ با افراد مرتد می‌شد؛ البته در مثل این موارد مهم و حیاتی، باید به قدر لازم تحقیق شود و حتی اعتماد به سخن دو نفر عادل نیز برخلاف سیره عقلاست[۶۵].
  8. توجه به آرای فقهی اهل سنت: آگاهی بر آرای فقهی اهل سنت، به ویژه آرایی که در زمان ائمه(ع) مطرح بوده، از مقدمات اجتهاد است و اطلاع از آن بر هر مجتهدی لازم است[۶۶]. در بررسی استفاده از آیه سوره نساء، آیه ۶.</ref> برای اعتبار بلوغ و صحیح نبودن معاملات کودک حتی با اذن ولی او، نظر ابوحنیفه در حکم ممیز مطرح است. [۶۷].
  9. دقت و طرح مباحث جدید: تلاش یکی از فقهای معاصر بر آن بوده است که بیشترین استفاده‌های دلالتی را از متن آیات انجام دهد؛ حتی دلالت‌هایی را که در نگاه نخست واضح‌اند و هیچ‌گونه احتمال نقضی در مورد آن وجود ندارد، بررسی می‌کند و از آن نکته‌هایی را برداشت می‌کند؛ البته این روش ایشان مختص به آیات قرآن نیست و در روایات نیز همین‌گونه عمل کرده است[۶۸].[۶۹]

منابع

پانویس

  1. المحیط فی اللغة، ج۱۰، ص۴۷۲؛ الصحاح، ج۶، ص۲۲۷۵؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۸.
  2. النهایة، ج۱، ص۸۷-۸۸.
  3. لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.
  4. معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۹۱.
  5. المصباح المنیر، ص۱۴۵.
  6. الصحاح، ج۵، ص۱۹۰۱.
  7. مفردات الفاظ القرآن، ص۱۰۲؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴؛ سوره آل عمران، آیه ۷.
  8. الحاشیة علی کفایة الاصول، ج۲، ص۳۷۰؛ فرهنگ جامع فقه، ج۳، ص۳۴۹.
  9. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۴.
  10. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۲۲.
  11. خروج، ب ۲۰، ص۱۳ - ۱۷ و ب۲۱، ص۹؛ تثنیه، ب۲۲، ص۵.
  12. لاویان، ب ۱۴ ص۲۵.
  13. اعداد، ب۱۸، ص۸-۲۹.
  14. تثنیه، ب۲۲، ص۲۳ -۲۵؛ لاویان، ب۲۱، ص۹، اعداد، ب ۳۳، ص۳۵.
  15. سوره بقره، آیه ۴۳؛ سوره بقره، آیه ۱۱۰؛ سوره بقره، آیه ۱۸۳؛ سوره بقره، آیه ۱۸۷؛ سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۰.
  16. سوره بقره، آیه ۲۷۱؛ سوره نساء، آیه ۲۹؛ سوره مائده، آیه ۱؛ سوره انفال، آیه ۴۱.
  17. سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ سوره توبه، آیه ۲-۵.
  18. سوره نور، آیه ۲؛ سوره مائده، آیه ۳۳؛ سوره مائده، آیه ۳۸.
  19. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۱، ص۴۵.
  20. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۴۳-۴۸۴.
  21. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۱-۳۶.
  22. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۲۴.
  23. کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، ص۴۱؛ الکامل، ج۶، ص۱۲۰؛ قاموس الرجال، ج۹، ص۲۸۲، ش۶۷۵۴؛ ج۹، ص۴۵۹، ش۷۰۷۴.
  24. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۸۹-۵۰۶.
  25. فرهنگ جامع فقه، ج۱، ‌ص۱۵۵.
  26. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۴؛ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۲۲.
  27. اصول الفقه، ج۳، ص۵۴.
  28. الکافی، ج۱، ص۶۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۰.
  29. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۸؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۱۸؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۵۹ ـ ۴۶۰.
  30. الدروس الشرعیة، ج۲، ص۶۵؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه، ص۴۰۴.
  31. الکافی، ج۲، ص۶۲۷-۶۲۸؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۱۴.
  32. کنز العرفان، ج۱، ص۵.
  33. موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۹-۵۰.
  34. المبسوط، ج۸، ص۱۰۰؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۲۶؛ ج۳، ص۴۲۳؛ الروضة البهیة، ج۳، ص۶۳-۶۴؛ ملاذ الاخیار، ج۱۰، ص۳۸۹؛ الحدائق الناضرة، ج۱، ص۲۷؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص۲۵- ۲۶؛ موسوعة الفقه الإسلامی، ج۲، ص۴۷.
  35. فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۵.
  36. تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.
  37. معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ج۲، ص۳۵۴.
  38. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۶.
  39. کنز العرفان، ج۱، ص۲؛ علوم قرآنی، ص۶۱.
  40. الاصول العامة للفقه المقارن، ص۹۷.
  41. الاعتقادات، ص۸۴؛ التبیان، ج۱، ص۳؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۰۸؛ کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۳، ص۴۵۳؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸-۱۹ و ۲۵-۲۹.
  42. البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۲۳.
  43. الفوائد المدنیه، ص۱۷۸ - ۱۷۹، ۲۲۰ و ۴۸۲.
  44. فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۸ - ۵۹؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱.
  45. وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۸۵.
  46. تفسیر سوره حمد، ص۱۳۵ – ۱۳۷.
  47. التذکرة باصول الفقه، ص۲۹؛ فرائد الاصول (الرسائل)، ج۱، ص۵۵؛ کفایة الاصول، ص۲۸۱ – ۲۸۵.
  48. الاجتهاد والتقلید، ص۱۵؛ الطهاره، ج۱، ص۳۶۱، ۴۵۹؛ صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۶- ۱۷۷؛ حیدری، ۲۳.
  49. الذریعة الی اصول الشریعه، ج۱، ص۲۷۹؛ الاصول العامة للفقه المقارن، ص۲۳۹ – ۲۴۰.
  50. تهذیب الاصول، ج۲، ص۲۴۷.
  51. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۷۷.
  52. سوره بقره، آیه ۲۳۱؛ سوره بقره، آیه ۲۳۳؛ سوره نساء، آیه ۱۲؛ سوره توبه، آیه ۱۰۷؛ سوره طلاق، آیه ۶.
  53. کفایة الاصول، ص۳۸۱؛ مصباح الاصول، ج۱، ص۶۰۵- ۶۰۶.
  54. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۲.
  55. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۱.
  56. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳ و ۶۵ -۶۹.
  57. مجمع البیان، ج۳، ص۱۵-۱۶؛ منیة الطالب فی شرح المکاسب، ج۱، ص۳۵۳- ۳۵۴.
  58. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۲- ۱۳.
  59. امام خمینی، بدائع الدرر، ص۶۳.
  60. «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید» سوره نساء، آیه ۶.
  61. «و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید» سوره نساء، آیه ۵.
  62. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۲۰.
  63. امام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۱۰- ۱۵.
  64. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
  65. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۰۲ - ۶۰۴؛ همو، انوارالهدایه، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.
  66. الاجتهاد و التقلید، ص۱۷؛ تهذیب الاصول، ج۳، ص۵۷۴.
  67. امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۱۶-۱۷.
  68. الخلل فی الصلاة، ص۳۱–۳۲.
  69. غفوری الحسنی، خالد، مقاله «آیات الاحکام»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص۳۸۰.