دختران عقیل بن ابی طالب: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ': <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">' به '<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">') |
(←پانویس) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = زنان در نهضت عاشورا | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
گروهی از [[زنان]] و [[دختران]] [[عقیل]] همراه [[همسران]] خود در | گروهی از [[زنان]] و [[دختران]] [[عقیل]] همراه [[همسران]] خود در کاروان حسینی بودند و پس از شهادت امام و همسرانشان کاروان [[اسیران]] [[اهل بیت]] را [[یاری]] کردند. | ||
گروهی دیگر از آنان از جمله [[اسماء]]، [[ام لقمان]]، [[رمله]]، [[ام هانی]]، [[زینب]] و فاطمه از دختران [[عقیل بن ابی طالب]] و برادرزادههای علی{{ع}} که زنانی [[خردمند]] و دانشمند بودند، نقش مهمی در انگیزش [[مردم مدینه]] داشتند. برخی از آنان پس از آنکه خبر [[شهادت امام حسین]]{{ع}} به وسیله [[ابن زیاد]] در [[مدینه]] اعلام شد به مرثیه سرایی پرداختند. بعضی از آنان وقتی [[نمایندگان]] [[یزید]] با [[سر امام حسین]]{{ع}} به مدینه آمدند [[مردم]] را [[شماتت]] کردند و با مرثیه سرایی خود همه مردم را به [[گریه]] انداختند. دستهای از آنان نیز وقتی [[بشیر]] خبر [[شهادت]] خونین کفنان [[کربلا]] را به مردم مدینه داد، مردم را به استقبال از کاروان [[مصیبت]] زده [[تشویق]] کردند و خودشان نیز با همان عده به پیشواز آمدند. آنان هنگام گریه مردان و زنان اشعاری سرودند که بسیاری از ادیبان و سخن سرایان را به [[حیرت]] واداشت. | گروهی دیگر از آنان از جمله [[اسماء]]، [[ام لقمان]]، [[رمله]]، [[ام هانی]]، [[زینب]] و فاطمه از دختران [[عقیل بن ابی طالب]] و برادرزادههای علی {{ع}} که زنانی [[خردمند]] و دانشمند بودند، نقش مهمی در انگیزش [[مردم مدینه]] داشتند. برخی از آنان پس از آنکه خبر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} به وسیله [[ابن زیاد]] در [[مدینه]] اعلام شد به مرثیه سرایی پرداختند. بعضی از آنان وقتی [[نمایندگان]] [[یزید]] با [[سر امام حسین]] {{ع}} به مدینه آمدند [[مردم]] را [[شماتت]] کردند و با مرثیه سرایی خود همه مردم را به [[گریه]] انداختند. دستهای از آنان نیز وقتی [[بشیر]] خبر [[شهادت]] خونین کفنان [[کربلا]] را به مردم مدینه داد، مردم را به استقبال از کاروان [[مصیبت]] زده [[تشویق]] کردند و خودشان نیز با همان عده به پیشواز آمدند. آنان هنگام گریه مردان و زنان اشعاری سرودند که بسیاری از ادیبان و سخن سرایان را به [[حیرت]] واداشت. | ||
از باب نمونه در کتابهای [[تاریخی]] آمده است که ام لقمان دختر عقیل به هنگام خبر شهادت امام حسین{{ع}} بر آنان گریه کرده اشعار زیر را نیز میخواند: | از باب نمونه در کتابهای [[تاریخی]] آمده است که ام لقمان دختر عقیل به هنگام خبر شهادت امام حسین {{ع}} بر آنان گریه کرده اشعار زیر را نیز میخواند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ''|2=''مَا ذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ''}} | {{ب|''مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ''|2=''مَا ذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ''}} | ||
خط ۱۸: | خط ۱۶: | ||
این اشعار نمونهای از [[درایت]]، [[سخنوری]] و [[دانش]] آنها را نشان میدهد. اشعار یادشده را شماری از آن ام [[لقمان]]، عدهای از [[اسماء]] دختر [[عقیل]] و برخی آن را از [[زینب]] بنت عقیل دانستهاند. ولی باتوجه به گزارشهایی که در کتابهای [[تاریخی]] آمده استفاده میشود که بیشتر [[دختران]] عقیل اشعاری به همین مضمون باتفاوتهایی اندک داشتهاند. | این اشعار نمونهای از [[درایت]]، [[سخنوری]] و [[دانش]] آنها را نشان میدهد. اشعار یادشده را شماری از آن ام [[لقمان]]، عدهای از [[اسماء]] دختر [[عقیل]] و برخی آن را از [[زینب]] بنت عقیل دانستهاند. ولی باتوجه به گزارشهایی که در کتابهای [[تاریخی]] آمده استفاده میشود که بیشتر [[دختران]] عقیل اشعاری به همین مضمون باتفاوتهایی اندک داشتهاند. | ||
از شرح احوال این [[بانوان]] اطلاع چندانی در دست نیست. از باب نمونه، درباره ام لقمان [[شیخ مفید]] و دیگران گفتهاند: او با شنیدن خبر [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و یارانش با روی باز از [[خانه]] بیرون آمد، مجلس [[عزاداری]] تشکیل داد و با دیگر خواهرانش در سوگ خونین کفنان [[کربلا]] مرثیه سرایی و [[سوگواری]] کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۴؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۲؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۲۲.</ref>. | از شرح احوال این [[بانوان]] اطلاع چندانی در دست نیست. از باب نمونه، درباره ام لقمان [[شیخ مفید]] و دیگران گفتهاند: او با شنیدن خبر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و یارانش با روی باز از [[خانه]] بیرون آمد، مجلس [[عزاداری]] تشکیل داد و با دیگر خواهرانش در سوگ خونین کفنان [[کربلا]] مرثیه سرایی و [[سوگواری]] کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۴؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۲؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۲۲.</ref>. | ||
برخی از کسانی که اشعار یاد شده را از زینب بنت عقیل دانستهاند یادآور شدهاند که او پس از خبردار شدن از شهادت امام حسین{{ع}} از خانه بیرون آمد در حالی که فریاد میزد: {{عربی|"وا محمّداه، وا حسیناه، وا إخوتاه و وا أهلاه..."}} سپس به [[بقیع]] رفت و بر [[شهیدان کربلا]] [[گریه]] و مرثیه سرایی کرد<ref>حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۴۱۸.</ref>. وی هنگامی که اشعار یاد شده را خواند: [[ابو الاسود دوئلی]] در حالی که [[غرق]] در گریه و [[اندوه]] بود در پاسخ اشعار زینب {{عربی|ماذا تقولون...}} گفت: | برخی از کسانی که اشعار یاد شده را از زینب بنت عقیل دانستهاند یادآور شدهاند که او پس از خبردار شدن از شهادت امام حسین {{ع}} از خانه بیرون آمد در حالی که فریاد میزد: {{عربی|"وا محمّداه، وا حسیناه، وا إخوتاه و وا أهلاه..."}} سپس به [[بقیع]] رفت و بر [[شهیدان کربلا]] [[گریه]] و مرثیه سرایی کرد<ref>حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۴۱۸.</ref>. وی هنگامی که اشعار یاد شده را خواند: [[ابو الاسود دوئلی]] در حالی که [[غرق]] در گریه و [[اندوه]] بود در پاسخ اشعار زینب {{عربی|ماذا تقولون...}} گفت: | ||
میگوییم: {{متن قرآن|رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>. | میگوییم: {{متن قرآن|رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
:میگویم: افزون شد [[بیتابی]] و [[خشم]] من. [[خدا]] [[حکومت]] بنی زیاد را نابود کند. به علت [[پیمانشکنی]] و [[خیانت]]، [[خدا]] آنها را از [[رحمت]] خود دور گرداند. همان گونه که [[قوم عاد]] و [[ثمود]] را از رحمت خود دور گرداند و [[حکومت]] تا [[روز قیامت]] به آنان بازنگردد. | :میگویم: افزون شد [[بیتابی]] و [[خشم]] من. [[خدا]] [[حکومت]] بنی زیاد را نابود کند. به علت [[پیمانشکنی]] و [[خیانت]]، [[خدا]] آنها را از [[رحمت]] خود دور گرداند. همان گونه که [[قوم عاد]] و [[ثمود]] را از رحمت خود دور گرداند و [[حکومت]] تا [[روز قیامت]] به آنان بازنگردد. | ||
پس از این، [[گریه]] و [[اندوه]] و [[مرثیهسرایی]] همه [[مدینه]] را فرا گرفت. [[طبرانی]] و [[هیثمی]]، [[زمان]] مرثیه سرایی را مشخص نکردهاند که آیا این [[سوگواری]] پس از خبر [[شهادت امام حسین]]{{ع}} یا به هنگام ورود کاروان [[اسیران]] بوده است<ref>زینب بنت عقیل با علی بن رکانه از بنی عبد المطلب ازدواج کرد و یک پسر و چند دختر از او متولد شدند.«عبده» مادر ابی البختری قاضی مشهور یکی از دختران اوست.</ref>. | پس از این، [[گریه]] و [[اندوه]] و [[مرثیهسرایی]] همه [[مدینه]] را فرا گرفت. [[طبرانی]] و [[هیثمی]]، [[زمان]] مرثیه سرایی را مشخص نکردهاند که آیا این [[سوگواری]] پس از خبر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} یا به هنگام ورود کاروان [[اسیران]] بوده است<ref>زینب بنت عقیل با علی بن رکانه از بنی عبد المطلب ازدواج کرد و یک پسر و چند دختر از او متولد شدند. «عبده» مادر ابی البختری قاضی مشهور یکی از دختران اوست.</ref>. | ||
وقتی [[حاکم مدینه]] به [[تبعید]] [[زینب کبری]] [[حکم]] کرد و آن بزرگوار در برابرآن حکم [[ظالمانه]] [[ایستادگی]] میکرد، زینب دختر [[عقیل]] گفت: دختر عمو، [[وعده خدا]] راست است و خدا به ما [[وعده]] داده که [[زمین]] را برای ما مهیا نموده تا هر جای آن را خواستیم [[اختیار]] کنیم. به همین زودی چشم و [[دل]] تو به [[کیفر]] ستمگران روشن خواهد شد. آیا میخواهی بیشتر از این نزد آنان [[خوار]] گردی؟ به دیاری [[امن]] [[مهاجرت]] کن. دیگر [[زنان]] [[بنیهاشم]] نیز هر کدام از سر دل سوزی و [[مهربانی]] سخنی گفته آن [[حضرت]] را به مهاجرت [[تشویق]] کردند<ref>اخبار الزینبات، ص۱۱۵. زینب دختر عقیل و زنان بنی هاشم مصلحت را در آن میدیدند که عقیله بنیهاشم در برابر حکم یزید مقاومت نکند. شاید آنها چنین میاندیشیدند که در صورت امتناع، یزید به حاکم مدینه دستور دهد زینب را به زور از مدینه بیرون کنند. در این صورت مردان بنیهاشم برای دفاع از او برخواهند خاست و ممکن است جنگ میان دو گروه درگیرد و بار دیگر فاجعهای چون کربلا تکرار شود، به ویژه که جان امام معصوم امام زینالعابدین{{ع}} نیز در معرض خطر بود.</ref>. پس از این گفتوگوها بود که زینب با گروهی از زنان [[بنی هاشم]] از [[مدینه]] خارج شد. | وقتی [[حاکم مدینه]] به [[تبعید]] [[زینب کبری]] [[حکم]] کرد و آن بزرگوار در برابرآن حکم [[ظالمانه]] [[ایستادگی]] میکرد، زینب دختر [[عقیل]] گفت: دختر عمو، [[وعده خدا]] راست است و خدا به ما [[وعده]] داده که [[زمین]] را برای ما مهیا نموده تا هر جای آن را خواستیم [[اختیار]] کنیم. به همین زودی چشم و [[دل]] تو به [[کیفر]] ستمگران روشن خواهد شد. آیا میخواهی بیشتر از این نزد آنان [[خوار]] گردی؟ به دیاری [[امن]] [[مهاجرت]] کن. دیگر [[زنان]] [[بنیهاشم]] نیز هر کدام از سر دل سوزی و [[مهربانی]] سخنی گفته آن [[حضرت]] را به مهاجرت [[تشویق]] کردند<ref>اخبار الزینبات، ص۱۱۵. زینب دختر عقیل و زنان بنی هاشم مصلحت را در آن میدیدند که عقیله بنیهاشم در برابر حکم یزید مقاومت نکند. شاید آنها چنین میاندیشیدند که در صورت امتناع، یزید به حاکم مدینه دستور دهد زینب را به زور از مدینه بیرون کنند. در این صورت مردان بنیهاشم برای دفاع از او برخواهند خاست و ممکن است جنگ میان دو گروه درگیرد و بار دیگر فاجعهای چون کربلا تکرار شود، به ویژه که جان امام معصوم امام زینالعابدین {{ع}} نیز در معرض خطر بود.</ref>. پس از این گفتوگوها بود که زینب با گروهی از زنان [[بنی هاشم]] از [[مدینه]] خارج شد. | ||
درباره [[ام هانی]]، دختر [[عقیل]] نیز اطلاع چندانی در دست نیست. در منابع اشاره شده که او هنگام ورود کاروان [[اسیران]] و [[بازماندگان واقعه کربلا]] همراه با دیگر خواهرانش برای [[شهدای کربلا]] [[عزاداری]] کرده است<ref>اخبار الزینبات، ص۱۱۵؛ المعارف، ص۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. | درباره [[ام هانی]]، دختر [[عقیل]] نیز اطلاع چندانی در دست نیست. در منابع اشاره شده که او هنگام ورود کاروان [[اسیران]] و [[بازماندگان واقعه کربلا]] همراه با دیگر خواهرانش برای [[شهدای کربلا]] [[عزاداری]] کرده است<ref>اخبار الزینبات، ص۱۱۵؛ المعارف، ص۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. | ||
درباره [[رمله]] آمده است که او با [[فقیه]] و [[محدث]] عصر خویش، [[عمر بن حسن]]{{ع}} [[ازدواج]] کرد و [[فرزندی]] به نام محمد از او متولد شد<ref>نسب قریش، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۳۲۷.</ref>. چون کاروان [[کربلا]] وارد مدینه شد. رمله که دختر بزرگ عقیل بود در سوگ [[امام]] و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. | درباره [[رمله]] آمده است که او با [[فقیه]] و [[محدث]] عصر خویش، [[عمر بن حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] کرد و [[فرزندی]] به نام محمد از او متولد شد<ref>نسب قریش، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۳۲۷.</ref>. چون کاروان [[کربلا]] وارد مدینه شد. رمله که دختر بزرگ عقیل بود در سوگ [[امام]] و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. | ||
همچنین در خصوص [[اسماء]] دختر عقیل آوردهاند: او با پسر عمویش [[عمر بن علی]] ازدواج کرد و از وی دارای سه فرزند به نامهای: [[محمد]]، [[ام موسی]] و [[ام حبیب]] شد<ref>المعارف، ص۲۱۷.</ref>. او هنگامی که خبر [[شهادت امام حسین]]{{ع}} و یارانش را از [[نماینده]] [[ابن زیاد]] شنید، با گروهی از [[زنان]] از جمله دیگر خواهرانش به کنار [[قبر پیامبر]] آمد و با [[آه]] و ناله [[مهاجران]] و [[انصار]] را [[شماتت]] کرد و اشعار زیر را که از جهت محتوا همانند اشعار گذشته است، خطاب به [[مهاجرین]] و انصار خواند: | همچنین در خصوص [[اسماء]] دختر عقیل آوردهاند: او با پسر عمویش [[عمر بن علی]] ازدواج کرد و از وی دارای سه فرزند به نامهای: [[محمد]]، [[ام موسی]] و [[ام حبیب]] شد<ref>المعارف، ص۲۱۷.</ref>. او هنگامی که خبر [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و یارانش را از [[نماینده]] [[ابن زیاد]] شنید، با گروهی از [[زنان]] از جمله دیگر خواهرانش به کنار [[قبر پیامبر]] آمد و با [[آه]] و ناله [[مهاجران]] و [[انصار]] را [[شماتت]] کرد و اشعار زیر را که از جهت محتوا همانند اشعار گذشته است، خطاب به [[مهاجرین]] و انصار خواند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مَا ذَا تَقُولُونَ إِنْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ''|2=''يَوْمَ الْحِسَابِ وَ صِدْقُ الْقَوْلِ مَسْمُوعٌ''}} | {{ب|''مَا ذَا تَقُولُونَ إِنْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ''|2=''يَوْمَ الْحِسَابِ وَ صِدْقُ الْقَوْلِ مَسْمُوعٌ''}} | ||
خط ۵۰: | خط ۴۸: | ||
او با [[مرثیهسرایی]] خود همه حاضران را به [[گریه]] انداخت، تا جایی که [[راوی]] میگوید: هیچ روزی را ندیدم که بیشتر از آن [[روز]] زنان و مردان گریه کنند<ref>{{متن حدیث|فَمَا رَأَيْنَا بَاكِياً وَ لَا بَاكِيَةً أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ}}امالی مفید، ص۳۱۹؛ امالی طوسی، ص۸۹.</ref>. | او با [[مرثیهسرایی]] خود همه حاضران را به [[گریه]] انداخت، تا جایی که [[راوی]] میگوید: هیچ روزی را ندیدم که بیشتر از آن [[روز]] زنان و مردان گریه کنند<ref>{{متن حدیث|فَمَا رَأَيْنَا بَاكِياً وَ لَا بَاكِيَةً أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ}}امالی مفید، ص۳۱۹؛ امالی طوسی، ص۸۹.</ref>. | ||
[[دختران]] عقیل [[مردم مدینه]] را در اشعار خود به سبب [[همراهی]] نکردن با [[نهضت حسینی]] گنه کار خواندند. برخی از مردم مدینه نیز خود را به دلیل [[یاری]] نکردن [[امام]] [[سرزنش]] کردهاند. [[ابوالاسود]] نیز در پاسخ [[زینب]] بنت [[عقیل]] خود و دیگران را گنه کار دانست. [[صوحان بن صعصعه]] نیز پس از [[سخنرانی امام]] سجاد{{ع}} پیش از ورود به [[مدینه]] از این که امام{{ع}} را یاری نکرده عذر آورد که زمینگیر بوده است و امام عذر او را پذیرفت <ref>الملهوف، ۲۳۰.</ref>. | [[دختران]] عقیل [[مردم مدینه]] را در اشعار خود به سبب [[همراهی]] نکردن با [[نهضت حسینی]] گنه کار خواندند. برخی از مردم مدینه نیز خود را به دلیل [[یاری]] نکردن [[امام]] [[سرزنش]] کردهاند. [[ابوالاسود]] نیز در پاسخ [[زینب]] بنت [[عقیل]] خود و دیگران را گنه کار دانست. [[صوحان بن صعصعه]] نیز پس از [[سخنرانی امام]] سجاد {{ع}} پیش از ورود به [[مدینه]] از این که امام {{ع}} را یاری نکرده عذر آورد که زمینگیر بوده است و امام عذر او را پذیرفت <ref>الملهوف، ۲۳۰.</ref>. | ||
درباره فاطمه دختر عقیل نیز آمده است که هنگام ورود [[اهل بیت]]{{عم}} به مدینه در [[مصیبت]] امام و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت. اطلاعات دیگری در باره او ذکر نشده است<ref> لباب الانساب، ج۱، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، | درباره فاطمه دختر عقیل نیز آمده است که هنگام ورود [[اهل بیت]] {{عم}} به مدینه در [[مصیبت]] امام و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت. اطلاعات دیگری در باره او ذکر نشده است<ref> لباب الانساب، ج۱، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۳۰۹-۳۱۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
*[[عقیل بن ابی طالب]] (پدر) | * [[عقیل بن ابی طالب]] (پدر) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۶۷: | خط ۶۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:بانوان عاشورایی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۳
مقدمه
گروهی از زنان و دختران عقیل همراه همسران خود در کاروان حسینی بودند و پس از شهادت امام و همسرانشان کاروان اسیران اهل بیت را یاری کردند.
گروهی دیگر از آنان از جمله اسماء، ام لقمان، رمله، ام هانی، زینب و فاطمه از دختران عقیل بن ابی طالب و برادرزادههای علی (ع) که زنانی خردمند و دانشمند بودند، نقش مهمی در انگیزش مردم مدینه داشتند. برخی از آنان پس از آنکه خبر شهادت امام حسین (ع) به وسیله ابن زیاد در مدینه اعلام شد به مرثیه سرایی پرداختند. بعضی از آنان وقتی نمایندگان یزید با سر امام حسین (ع) به مدینه آمدند مردم را شماتت کردند و با مرثیه سرایی خود همه مردم را به گریه انداختند. دستهای از آنان نیز وقتی بشیر خبر شهادت خونین کفنان کربلا را به مردم مدینه داد، مردم را به استقبال از کاروان مصیبت زده تشویق کردند و خودشان نیز با همان عده به پیشواز آمدند. آنان هنگام گریه مردان و زنان اشعاری سرودند که بسیاری از ادیبان و سخن سرایان را به حیرت واداشت.
از باب نمونه در کتابهای تاریخی آمده است که ام لقمان دختر عقیل به هنگام خبر شهادت امام حسین (ع) بر آنان گریه کرده اشعار زیر را نیز میخواند:
مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ | مَا ذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ | |
بِعِتْرَتِي وَ بِأَهْلِي بَعْدَ مُفْتَقَدِي | مِنْهُمْ أُسَارَى وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمِ | |
مَا كَانَ هَذَا جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ | أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ فِي ذَوِي رَحِمِي[۱] |
- اگر پیامبر از شما بپرسد: ای آخرین امت! شما چه کردید؟ پس از من با خانواده و دودمان من چگونه رفتار کردید؟ چه پاسخ میدهید؟ شماری اسیر شدند و بدن شماری به خون آغشته شد. سزای نصایحی که به شما کردم، چنین نبود. نباید با وابستگان من چنین به بیداد رفتار میکردید.
این اشعار نمونهای از درایت، سخنوری و دانش آنها را نشان میدهد. اشعار یادشده را شماری از آن ام لقمان، عدهای از اسماء دختر عقیل و برخی آن را از زینب بنت عقیل دانستهاند. ولی باتوجه به گزارشهایی که در کتابهای تاریخی آمده استفاده میشود که بیشتر دختران عقیل اشعاری به همین مضمون باتفاوتهایی اندک داشتهاند.
از شرح احوال این بانوان اطلاع چندانی در دست نیست. از باب نمونه، درباره ام لقمان شیخ مفید و دیگران گفتهاند: او با شنیدن خبر شهادت امام حسین (ع) و یارانش با روی باز از خانه بیرون آمد، مجلس عزاداری تشکیل داد و با دیگر خواهرانش در سوگ خونین کفنان کربلا مرثیه سرایی و سوگواری کرد[۲].
برخی از کسانی که اشعار یاد شده را از زینب بنت عقیل دانستهاند یادآور شدهاند که او پس از خبردار شدن از شهادت امام حسین (ع) از خانه بیرون آمد در حالی که فریاد میزد: "وا محمّداه، وا حسیناه، وا إخوتاه و وا أهلاه..." سپس به بقیع رفت و بر شهیدان کربلا گریه و مرثیه سرایی کرد[۳]. وی هنگامی که اشعار یاد شده را خواند: ابو الاسود دوئلی در حالی که غرق در گریه و اندوه بود در پاسخ اشعار زینب ماذا تقولون... گفت:
میگوییم: ﴿رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۴].
پس از آن اشعار زیر را انشاء کرد:
أقول وزادني جزعاً وغیظاً | أزال اللهُ مَلك بني زياد | |
وأَبعدَهم كما غَدَرو اوخانوا | كما بَعدَتْ ثَمودُ وقومُ عاد | |
ولا رَجعَت ركابُهم إليهم | إذا قَفَّت إلی يوم التّناد[۵] |
- میگویم: افزون شد بیتابی و خشم من. خدا حکومت بنی زیاد را نابود کند. به علت پیمانشکنی و خیانت، خدا آنها را از رحمت خود دور گرداند. همان گونه که قوم عاد و ثمود را از رحمت خود دور گرداند و حکومت تا روز قیامت به آنان بازنگردد.
پس از این، گریه و اندوه و مرثیهسرایی همه مدینه را فرا گرفت. طبرانی و هیثمی، زمان مرثیه سرایی را مشخص نکردهاند که آیا این سوگواری پس از خبر شهادت امام حسین (ع) یا به هنگام ورود کاروان اسیران بوده است[۶].
وقتی حاکم مدینه به تبعید زینب کبری حکم کرد و آن بزرگوار در برابرآن حکم ظالمانه ایستادگی میکرد، زینب دختر عقیل گفت: دختر عمو، وعده خدا راست است و خدا به ما وعده داده که زمین را برای ما مهیا نموده تا هر جای آن را خواستیم اختیار کنیم. به همین زودی چشم و دل تو به کیفر ستمگران روشن خواهد شد. آیا میخواهی بیشتر از این نزد آنان خوار گردی؟ به دیاری امن مهاجرت کن. دیگر زنان بنیهاشم نیز هر کدام از سر دل سوزی و مهربانی سخنی گفته آن حضرت را به مهاجرت تشویق کردند[۷]. پس از این گفتوگوها بود که زینب با گروهی از زنان بنی هاشم از مدینه خارج شد.
درباره ام هانی، دختر عقیل نیز اطلاع چندانی در دست نیست. در منابع اشاره شده که او هنگام ورود کاروان اسیران و بازماندگان واقعه کربلا همراه با دیگر خواهرانش برای شهدای کربلا عزاداری کرده است[۸].
درباره رمله آمده است که او با فقیه و محدث عصر خویش، عمر بن حسن (ع) ازدواج کرد و فرزندی به نام محمد از او متولد شد[۹]. چون کاروان کربلا وارد مدینه شد. رمله که دختر بزرگ عقیل بود در سوگ امام و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت[۱۰].
همچنین در خصوص اسماء دختر عقیل آوردهاند: او با پسر عمویش عمر بن علی ازدواج کرد و از وی دارای سه فرزند به نامهای: محمد، ام موسی و ام حبیب شد[۱۱]. او هنگامی که خبر شهادت امام حسین (ع) و یارانش را از نماینده ابن زیاد شنید، با گروهی از زنان از جمله دیگر خواهرانش به کنار قبر پیامبر آمد و با آه و ناله مهاجران و انصار را شماتت کرد و اشعار زیر را که از جهت محتوا همانند اشعار گذشته است، خطاب به مهاجرین و انصار خواند:
مَا ذَا تَقُولُونَ إِنْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ | يَوْمَ الْحِسَابِ وَ صِدْقُ الْقَوْلِ مَسْمُوعٌ | |
خَذَلْتُمْ عِتْرَتِي أَوْ كُنْتُمْ غُيَّباً | وَ الْحَقُّ عِنْدَ وَلِيِّ الْأَمْرِ مَجْمُوعٌ | |
أَسْلَمْتُمُوهُمْ بِأَيْدِي الظَّالِمِينَ فَمَا | مِنْكُمْ لَهُ الْيَوْمَ عِنْدَ اللَّهِ مَشْفُوعٌ | |
مَا كَانَ عَنْهُ غَدَاةَ الطَّفِّ إِذْ حَضَرُوا | تِلْكَ الْمَنَايَا وَ لَا عَنْهُنَّ مَدْفُوع[۱۲] |
او با مرثیهسرایی خود همه حاضران را به گریه انداخت، تا جایی که راوی میگوید: هیچ روزی را ندیدم که بیشتر از آن روز زنان و مردان گریه کنند[۱۳].
دختران عقیل مردم مدینه را در اشعار خود به سبب همراهی نکردن با نهضت حسینی گنه کار خواندند. برخی از مردم مدینه نیز خود را به دلیل یاری نکردن امام سرزنش کردهاند. ابوالاسود نیز در پاسخ زینب بنت عقیل خود و دیگران را گنه کار دانست. صوحان بن صعصعه نیز پس از سخنرانی امام سجاد (ع) پیش از ورود به مدینه از این که امام (ع) را یاری نکرده عذر آورد که زمینگیر بوده است و امام عذر او را پذیرفت [۱۴].
درباره فاطمه دختر عقیل نیز آمده است که هنگام ورود اهل بیت (ع) به مدینه در مصیبت امام و یارانش به مرثیه سرایی پرداخت. اطلاعات دیگری در باره او ذکر نشده است[۱۵].[۱۶]
جستارهای وابسته
- عقیل بن ابی طالب (پدر)
منابع
پانویس
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۱۵۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۳.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۴؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۲؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۲۲.
- ↑ حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۴۱۸.
- ↑ «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.
- ↑ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۳۲۲.
- ↑ زینب بنت عقیل با علی بن رکانه از بنی عبد المطلب ازدواج کرد و یک پسر و چند دختر از او متولد شدند. «عبده» مادر ابی البختری قاضی مشهور یکی از دختران اوست.
- ↑ اخبار الزینبات، ص۱۱۵. زینب دختر عقیل و زنان بنی هاشم مصلحت را در آن میدیدند که عقیله بنیهاشم در برابر حکم یزید مقاومت نکند. شاید آنها چنین میاندیشیدند که در صورت امتناع، یزید به حاکم مدینه دستور دهد زینب را به زور از مدینه بیرون کنند. در این صورت مردان بنیهاشم برای دفاع از او برخواهند خاست و ممکن است جنگ میان دو گروه درگیرد و بار دیگر فاجعهای چون کربلا تکرار شود، به ویژه که جان امام معصوم امام زینالعابدین (ع) نیز در معرض خطر بود.
- ↑ اخبار الزینبات، ص۱۱۵؛ المعارف، ص۲۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۶؛ کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ نسب قریش، ص۵۰؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.
- ↑ المعارف، ص۲۱۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۹.
- ↑ «فَمَا رَأَيْنَا بَاكِياً وَ لَا بَاكِيَةً أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ»امالی مفید، ص۳۱۹؛ امالی طوسی، ص۸۹.
- ↑ الملهوف، ۲۳۰.
- ↑ لباب الانساب، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ مزینانی، محمد صادق، نقش زنان در حماسه عاشورا، ص۳۰۹-۳۱۴.