|
|
(۱۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جستار موقت}} | | {{مدخل مرتبط |
| {{امامت}}
| | | موضوع مرتبط = امامت |
| | | عنوان مدخل = |
| | | مداخل مرتبط = [[شروط امامت در قرآن]] - [[شروط امامت در کلام اسلامی]] - [[شروط امامت در فقه سیاسی]] - [[شروط امامت در معارف و سیره حسینی]] - [[شروط امامت در معارف و سیره سجادی]] - [[شروط امامت در معارف و سیره رضوی]] - [[شروط امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[شروط امامت از دیدگاه اهل سنت]] |
| | | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) |
| | }} |
|
| |
|
| در این باره، تعدادی از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شروط امامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.
| | '''[[شروط امامت]]''' یکی از مهمترین مباحثی است که در زمینه [[امامت]] مطرح شده و درباره برخی از آنها نیز در بین مذاهب اسلامی [[اختلاف]] وجود دارد؛ برخی از این شرایط عبارتاند از: [[عصمت]]؛ [[عدالت]]؛ [[دانایی]] و کفایت؛ [[علم خدادادی]] و قریشیبودن. |
|
| |
|
| ==شروط امامت از دیدگاه متکلمین== | | == مقدمه == |
| *[[صفات امام]] یا [[شرایط امامت]] یکی از مهمترین مباحث امامت است. متکلمان اسلامی فهرستهای متفاوتی از [[صفات امامت]] ارائه کردهاند. یکی از فهرستهای نسبتاً جامع که بیانگر دیدگاه [[اهل سنت]] در این باره است توسط [[سعدالدین تفتازانی]] ارائه گردیده است، وی مکلف بودن "[[بلوغ]]، [[عدالت]]، [[حریت]]، [[مرد بودن]]، [[اجتهاد]]، [[شجاعت]]، [[صاحب رأی بودن|صاحب رأی]] و [[صاحب کفایت بودن|کفایت بودن]] و [[قریشی بودن]] را به عنوان [[صفات امام]] یادآور شده است. آنگاه افزوده است: چهار شرط نخست مورد اتفاق است ولی صفات: [[اجتهاد]]، [[شجاعت]] و [[با کفایت بودن]] را اکثر متکلمان لازم دانستهاند، اما برخی از آنان آنها را لازم ندانسته و گفتهاند چون این صفات کمیاب است، شرط داشتن آنها موجب تکلیف مالایطاق یا لغویت خواهد بود. وصف [[قریشی بودن]] نیز مورد قبول اکثریت مذاهب اسلامی است، فقط [[خوارج]] و گروهی از [[معتزله]] با آن مخالفت کردهاند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| | [[صفات لازم امام]] یا [[شرایط امامت]] یکی از مهمترین مباحث [[امامت]] است. متکلمان اسلامی فهرستهای متفاوتی از این صفات ارائه کردهاند. در اینکه [[امام]] باید [[مسلمان]]، [[عاقل]]، [[آزاد]] و [[مرد]] بوده و از [[بلوغ]] و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد و به طرح بحث [[کلامی]] درباره آنها نیازی نیست، ولی صفاتی که یا به [[دلیل]] اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه [[متکلمان]] قرار گرفتهاند، عبارتاند از: [[عصمت]]، [[افضلیت]]، [[علم]]، [[قریشی بودن]]، [[عدالت]] و [[پارسایی]]، کاردانی و کفایت در تدبیر امور<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>. |
| *در میان متکلمان [[شیعه]]، جامعترین فهرست [[صفات امام|صفات]] و [[شرایط امام]] توسط [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[رساله امامت]] تنظیم و ارائه شده است. وی [[صفات]] هشت گانهای را به عنوان [[صفات]] لازم امام یادآور شده است که عبارتند از: [[عصمت]]، [[علم به احکام شریعت]] و [[علم به روش سیاست و مدیریت|روش سیاست و مدیریت]]، [[شجاعت]]، [[افضلیت]] در صفات کمال، [[پیراسته بودن از عیوب نفرت آور]] جسمی، روحی و نَسَبی، [[مقرب ترین افراد بودن]] در پیشگاه خداوند و در استحقاق پاداشهای اخروی، [[توانایی برآوردن معجزه]] برای [[اثبات امامت]] خود در مواقع لزوم و [[یگانه بودن در منصب امامت]]<ref>تلخیص المحصَّل، ص۴۲۹ـ ۴۳۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *در اینکه امام باید [[مسلمان]]، [[عاقل]]، [[آزاد]] و [[مرد]] بوده و از [[بلوغ]] و [[رشد فکری]] برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد و به طرح بحث کلامی درباره آنها نیازی نیست، ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه متکلمان قرار گرفتهاند، عبارتند از: [[عصمت]]، [[افضلیت]]، [[علم]]، [[قریشی بودن]]، [[عدالت]] و [[پارسایی]]، [[کاردانی]] و [[کفایت در تدبیر امور]]<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| ===قریشی بودن امام{{ع}}===
| |
| {{همچنین ببینید|قریشی بودن امام}}
| |
| *مقصود از قریشی بودن امام این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر معتزله، اشعریه و ماتریدیه قریشی بودن را از شرایط امام دانستهاند. آنان در این باره به حدیث: الأئمّة من قریش استدلال کردهاند <ref>الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *از نظر شیعه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمیشود، بلکه ویژه بنیهاشم است. دلیل آنان حدیث الأئمّة من قریش نیست، بلکه حدیث ثقلین و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] و خاندان او از ذریه [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} میداند. به این جهت است که آنان به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند <ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref> [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>:
| |
| *امامان از قریش هستند و ریشه در بنیهاشم دارند و غیر بنیهاشم صلاحیت امامت را ندارند<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *خوارج و برخی از معتزله لزوم قریشی یا هاشمی بودن امام را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *دلیل دیگر این که از نظر عقل آنچه در امامت لازم است علم و بصیرت و دیگر کمالات عقلی و روحی است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد دلیل اول گفته شده است: حدیث مزبور مربوط به امامت اصلی نیست، بلکه مربوط به حکام و فرماندهانی است که توسط امام اصلی برگزیده میشوند. در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بی تأثیر نیست، زیرا مردم از کسانی که از نَسب عالی و شریف برخوردارند، اطاعت و انقیاد بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل تر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
|
| |
|
| ===عدالت و پارسایی=== | | == نخست: [[عصمت]] == |
| {{همچنین ببینید|عدالت امام}} | | {{اصلی|عصمت امام}} |
| {{همچنین ببینید|پارسایی امام}} | | بر اساس آموزههای [[قرآن]]، [[امام]] {{ع}} دارای ویژگیهایی است که مهمترین آنها [[عصمت]] است. [[خدای متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که از [[خدا]] خواست تا [[امامت]] را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: [[عهد]] من به [[ظالمان]] نمیرسد: {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[مفسران]] با استناد به این [[آیه]] [[عصمت]] را برای [[امام]] {{ع}} لازم میدانند و [[لزوم]] [[عصمت]] را اینگونه [[تبیین]] میکنند که [[امام]] {{ع}} [[مقتدا]] و [[رهبری]] است که اقتدای به او [[واجب]] است و اگر [[امام]] {{ع}} [[معصیت]] کند بر [[آدمیان]] نیز از باب [[لزوم اطاعت]] از [[امام]] {{ع}}، [[معصیت]] [[واجب]] خواهد بود و این امر محال است، زیرا [[معصیت]] ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاینرو [[عصمت]] در [[امامان]] {{عم}} لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref>. ناگفته نماند که [[آیه]] بر [[عصمت امام]] {{ع}} در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] دلالت میکند بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد شایستگی [[مقام امامت]] را نخواهد داشت <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹.</ref> |
| *مذاهب کلامیدرباره این صفت اتفاق نظر ندارند. از نظر شیعه امامیه عدالت و پارسایی از شرایط لازم امامت است؛ زیرا اگر امام عادل نباشد یا تسلیم ظلم میشود که از رذایل اخلاقی و مخالف با [[عصمت]] است یا به دیگران ستم خواهد کرد که از گناهان کبیره و با [[عصمت]] مخالفت دارد <ref>قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.</ref>. شیعه اسماعیلیه و زیدیه نیز عدالت و پارسایی را از صفات لازم امام دانستهاند <ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.</ref> معتزله نیز عدالت و پاکدامنی را از صفات امام شناختهاند <ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.</ref> از نظر اباضیه نیز عدالت از شرایط لازم امامت است<ref>الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *دیدگاه مشهور اشاعره نیز لزوم عدالت و پارسایی در باب امامت است <ref>شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴؛ شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد؛ ص۲۵۶.</ref> حشویه و ظاهرگرایان اهل حدیث عدالت را در امامت شرط ندانستهاند. به اعتقاد آنان اگر فردی از طریق قهر و غلبه زمام امر حکومت را در دست گیرد هر چند جائر و ستمکار باشد امامتش اثبات خواهد گردید <ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۹.</ref> آنچه این سخن را تأیید میکند سخن [[احمد بن حنبل]] است که گفته است اطاعت از امام اگر چه تبهکار باشد؛ واجب است <ref>اصول السنه؛ ص۸۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *از نظر اکثر اهل حدیث؛ امام با ارتکاب ظلم و فسق از مقام خود خلع نمیشود و قیام علیه او روا نیست؛ فقط باید او را موعظه کرد و از اطاعت وی در معاصی خداوند سرباز زد <ref>تمهید الأوائل؛ ص۴۷۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *با این که ماتریدیه در کلام؛ روشی عقلی دارند؛ ابوحفص ماتریدی در این مسئله با اهل حدیث و ظاهرگرایان همراه شده و گفته است: امام با ارتکاب ظلم و فسق از مقام خود عزل نمیشود<ref>شرح العقائد النسفیه؛ ص۱۱۴.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *[[ابو جعفر طحاوی]] نیز همین دیدگاه را برگزیده است <ref>شرح العقیده الطحاویه؛ ص۳۷۹.</ref>. طرفداران این عقیده به دو وجه استناد کردهاند: یکی عمل صحابه و تابعین که در زمان حکومتهای اموی زندگی میکردند و در برابر ستمگری و تبهکاری آنان روش مدارا و سکوت را برگزیده بودند و حتی برخی از آنان؛ مانند عبداللّه بن عمر از قیام علیه بنی امیه منع میکردند <ref>(شرح العقائد النسفیه؛ ص۱۱۴.</ref> و دیگری احادیثی که بر اطاعت از فرمانروا دستور داده و از سرپیچی از فرمان او نهی کرده است <ref>شرح الفقه الأکبر؛ ص۱۸۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *دو استدلال مزبور ناتمام است؛ زیرا در برابر احادیث یاد شده؛ احادیث دیگری روایت شده که از هرگونه همکاری با فرمانروای ستمگر نهی کرده است. [[ابن اثیر جزری]] به نقل از ترمذی و نسایی از [[پیامبر]]{{صل}} روایت کرده که فرمود: پس از من امیرانی رهبری شما را برعهده میگیرند؛ هر کس دروغگویی آنها را تصدیق کرده و ستمکاری آنان را تأیید کند؛ از من نخواهد بود <ref>جامع الاصول؛ ج۴؛ ص۷۵.</ref> در حدیث دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که در قیامت کسانی که ستمکاران را یاری کردهاند با آنها محشور خواهند شد <ref>وسائل الشیعه؛ ج۱۲؛ باب۴۲؛ حدیث۱۰.</ref> [[امام حسین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} روایت کرده که فرمود: هر کس فرمانروای ستمکاری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده؛ عهد الهی را میشکند و بر خلاف سنت [[پیامبر]]{{صل}} عمل میکند و در میان مردم دست به تبهکاری و ستمگری میزند، با گفتار و کردار خود علیه او اقدام نکند؛ بر خداوند است که او را با آن فرمانروای ستمکار همنشین کند <ref>تاریخ طبری؛ ج۶؛ ص۲۲۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *از سوی دیگر؛ همه صحابه و تابعین در برابر ستمکاری و تبهکاری بنیامیه سکوت نکردند. روشنترین گواه این مطلب قیام [[امام حسین]]{{ع}} علیه یزید ستمکار و تبهکار است. عدهای از صحابه یا تابعین نیز که علیه یزید قیام نکردند بدان جهت نبود که مخالفت با حاکم ستمکار را روا نمیدانستند؛ بلکه یا به خاطر ترس بر جان و مال خود بود؛ و یا به این دلیل بود که گمان میکردند قیام علیه او نتیجهای نخواهد داشت <ref>مقدمه ابن خلدون؛ ص۲۱۶ـ ۲۱۷.</ref> ولی [[امام حسین]]{{ع}} بر آن بود که سکوت در برابر رفتار جائرانه و تبهکارانه یزید سبب نابودی اسلام خواهد شد؛ بدین جهت حاضر شد جان و مال و فرزندان و یاران فداکار خود را در راه دفاع از اسلام فدا نماید. [[امام حسین]]{{ع}} با قیام خود چند مطلب مهم را اثبات کرد: نامشروع بودن حکومت یزید؛ مشروع بودن قیام علیه حاکم ستمکار و تبهکار؛ احیای سنت امر به معروف و نهی از منکر؛ پایداری سیره و سنت [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
|
| |
|
| ===دانایی و کفایت=== | | === شرطیت [[عدالت]] === |
| {{همچنین ببینید|دانایی امام}} | | {{اصلی|عدالت امام}} |
| {{همچنین ببینید|کفایت امام}}
| | [[مذاهب]] کلامی درباره این صفت [[اتفاق نظر]] ندارند. از نظر [[شیعه امامیه]] [[عدالت]] و [[پارسایی]] از [[شرایط لازم امامت]] است؛ زیرا اگر [[امام]] {{ع}} [[عادل]] نباشد، یا [[تسلیم]] [[ظلم]] میشود که از [[رذایل اخلاقی]] و مخالف با [[عصمت]] است یا به دیگران [[ستم]] خواهد کرد که از [[گناهان کبیره]] و با [[عصمت]] [[مخالفت]] دارد<ref>قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.</ref>. [[شیعه]] [[اسماعیلیه]] و [[زیدیه]] نیز [[عدالت]] و [[پارسایی]] را از صفات لازم [[امام]] {{ع}} دانستهاند<ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.</ref>. [[معتزله]] نیز [[عدالت]] و [[پاکدامنی]] را از صفات [[امام]] {{ع}} شناختهاند<ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.</ref> از نظر [[اباضیه]] نیز [[عدالت]] از شرایط لازم امامت است<ref>الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref> |
| *پیشوای جامعه اسلامی باید از دو گونه معرفت برخوردار باشد: یکی شناخت معارف و احکام اسلامیو دیگری معرفت به مصالح و مفاسد امور و شئون مربوط به مدیریت جامعه؛ که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد میشود<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *متکلمان اسلامیدر لزوم معرفت و کفایت در امامت اختلافی ندارند؛ ولی در گستره و چگونگی آن؛ دیدگاههای متفاوتی اظهار کردهاند. شیعه امامیه علم و کفایت در امامت را در عالیترین سطح لازم دانسته است <ref>تلخیص المحصّل؛ ص۴۳۰؛ قواعد المرام؛ ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید؛ ج۲؛ ص۲۹۰ـ ۲۹۵؛ الذخیره فی علم الکلام؛ ص۴۳۳ـ ۴۳۴؛ الشافی فی الامامه؛ ج۱؛ ص۱۶۳ـ ۱۶۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *معتزله علم به احکام شریعت را از صفات لازم امام دانستهاند. البته؛ آنان علم بالفعل به همه احکام را شرط ندانسته و گفتهاند تحصیل علم از طریق اجتهاد نیز کافی است؛ و اگر از این طریق نیز نتواند احکام شریعت را به دست آورد میتواند به مجتهدان رجوع کند و مطابق رأی آنان حکم نماید <ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۸ و ۲۰۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *متکلمان اشعری؛ علم به احکام شریعت و داشتن بصیرت و کفایت لازم در مدیریت را از شرایط امام دانستهاند. مقصود آنان از علم به شریعت؛ علم حاصل از طریق اجتهاد است <ref>تمهید الأوائل؛ ص۴۷۱؛ الارشاد جوینی؛ ص۱۶۹ـ ۱۷۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴.</ref> از سخن مؤلف و شارح مواقف به دست میآید که شرط علم اجتهادی برای امام؛ رأی اکثریت اشاعره است؛ ولی برخی از آنان آن را شرط ندانسته اند <ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۴۹.</ref> چنان که از گفتار مولوی محمد عبدالعزیز فرهاری به دست میآید که متکلمان ماتریدیه نیز در این باره همین دیدگاه را داشتهاند. اکثر آنان معتقدند امام باید در اصول و فروع دین مجتهد باشد؛ ولی برخی از آنان اجتهاد را شرط ندانستهاند؛ با این همه قول دوم را ترجیح داده است<ref> النبراس؛ ص۵۳۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| *عالمان زیدیه نیز علم به شریعت را یکی از شرایط لازم برای امام دانستهاند؛ برخی از آنان؛ علاوه بر شرط عالم بودن به احکام شریعت؛ اعلم بودن امام را نیز شرط کرده اند <ref>الزیدیه؛ ص۳۳۸؛ قواعد العقائد؛ ص۱۲۶.</ref> با توجه به این که اسماعیلیه [[عصمت]] را از شرایط امام دانستهاند و از طرفی مهمترین فلسفه امامت را تعلیم معارف الهی توسط امام به دیگر مکلفان شناختهاند؛ دیدگاه آنان درباره لزوم شرط علم برای امام روشن خواهد بود؛ اما روشنترین و کاملترین دیدگاه در این باره چنان که اشاره شد دیدگاه شیعه امامیه است که امام باید به همه معارف و احکام اسلامی علم بالفعل و خطا ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین علمی؛ غرض از امامت که حفظ و تبیین احکام شریعت است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>.
| |
| ===شرایط امام===
| |
| {{همچنین ببینید|شرایط امام}}
| |
| {{همچنین ببینید|عصمت امام}}
| |
| {{همچنین ببینید|علم امام}}
| |
| {{همچنین ببینید|حجیت امام}}
| |
| {{همچنین ببینید|ولایت امام}}
| |
| #'''[[عصمت]]:''' بر اساس آموزههای قرآن، امام{{ع}} دارای ویژگیهایی است که مهمترین آنها [[عصمت]] است<ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>. خدای متعال در پاسخ [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از خدا خواست تا امامت را در ذرّیه او قرار دهد فرمود: عهد من به ظالمان نمیرسد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}﴾}} <ref> پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> مفسران با استناد به این آیه [[عصمت]] را برای امام{{ع}} لازم میدانند و لزوم [[عصمت]] را اینگونه تبیین میکنند که امام{{ع}} مقتدا و رهبری است که اقتدای به او واجب است و اگر امام{{ع}} معصیت کند بر آدمیان نیز از باب لزوم اطاعت از امام{{ع}}، معصیت واجب خواهد بود و این امر محال است، زیرا معصیت ممنوع است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاینرو [[عصمت]] در [[امامان]]{{عم}} لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسيرالكبير، ج۴، ص ۳۶ ـ ۳۷، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref> ناگفته نماند که آیه بر [[عصمت]] امام{{ع}} در طول حیات و تمام عمر دلالت میکند بنابراین کسی که در قسمتی از عمر خود گرفتار فسق یا شرک باشد شایستگی مقام امامت را نخواهد داشت <ref>الميزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>. نیز خداوند در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> از مؤمنان میخواهد، تقوای الهی را پیشه ساخته و به طور مطلق <ref>المیزان، ج ۹، ص ۴۰۲.</ref> با صادقان باشند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> بیتردید لازمه همراهی مطلق با آنان، عصمت آنهاست<ref> التفسيرالكبير، ج ۱۶، ص ۲۲۱؛ پيام قرآن، ج ۹، ص ۵۰ ؛ حقاليقين، ص ۵۴ ـ ۵۵ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>. همچنین در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>، اطاعت از اولواالامر در ردیف اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} و اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} در ردیف اطاعت خدای متعال قرار گرفته است و چون اطاعت خدا به صورت مطلق واجب است بنابراین، اطاعت [[پیامبر]]{{صل}} و اولواالامر نیز به طور مطلق واجب است و لازمه وجوب اطاعتِ مطلق، [[عصمت]] است <ref>الميزان، ج ۴، ص ۳۸۹ ـ ۳۹۱؛ حق اليقين، ص ۴۰.</ref> دلالت آیه بر [[عصمت]] چنان واضح و روشن است که برخی از [[اهل سنت]] نیز نتوانستهاند آن را انکار کنند، گرچه مصداق اولواالامر در نظر آنان، اهل حلّ و عقد از امتاند که مجموع آنان ـ به شرط اجتماع ـ خطا نمیکنند <ref>التفسير الكبير، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ التفسير المنار، ج ۵ ، ص ۲۰۳.</ref>؛ ولی چون اهل حل و عقد کسانیاند که ممکن است مرتکب خطا بشوند از [[عصمت]] بهرهای ندارند و نمیتواند مراد آیه اهل حل و عقد باشد<ref>الميزان، ج ۴، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>.
| |
| #'''[[علم خدادای]]:''' [[امامان]]{{عم}} حق که مسئولیت خطیر هدایت مردم به سعادت و کمال و مدیریت جوامع انسانی را بر عهده دارند، باید از دانش گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این مسئولیت را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است علم آنان از خطا و شک مصون باشد، تا مردم بتوانند به آنان اعتماد کنند و هدایت ایشان را پذیرفته و تحت حاکمیت آنان به اهداف مادی و معنوی خود برسند، ازاینرو خداوند طالوت را با برتری در دانش و نیروی جسمانی برای حاکمیت بر بنیاسرائیل برگزید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}﴾}} <ref> خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۷.</ref> و نیز اولواالامر را مرجع علمی مسلمانان در تشخیص حق و باطل و صدق و کذب معرفی کرد و به آنان فرمان داد تا در هنگام دریافت گزارشها به اولواالامر به عنوان صاحبان آگاهی و قدرت تشخیص مراجعه کنند تا با استنباط حق و صدق، آنان را آگاه سازند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}﴾}} <ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.</ref> مقصود از اولواالامر در این آیه همان کسانی هستند که در آیه ۵۹ سوره نساء به آنان اشاره شده و حکم ایشان در [[عصمت]] و وجوبِ اطاعت مانند [[پیامبر|رسول خداست]]{{صل}} <ref>الميزان، ج ۵ ، ص ۲۲؛ ج ۴، ص ۳۸۷ ـ ۳۹۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۹.]</ref>. و مصادیق آن براساس روایات، [[امامان]]اند{{عم}}<ref>روضالجنان،ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵ ، ص ۲۳ ـ ۲۴.</ref> با توجه به اینکه آیه، اولواالامر را آگاه به ریشه مسائل معرفی کرده بهگونهای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان میکنند، استفاده میشود که علم آنان آمیخته به جهل و شک و خطا نیست و این در مورد غیر معصومان صدق نمیکند، افزون بر این از ذیل آیه فهمیده میشود که وجود اولواالامر نوعی فضل و رحمت الهی است که اطاعتشان مردم را از پیروی شیطان باز میدارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}﴾}} <ref> و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.</ref> و تنها پیروی از معصومان میتواند انسان را از گمراهی و پیروی شیطان به طور قطع باز دارد، زیرا غیر معصوم ممکن است خود گرفتار لغزش و خطا شود<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹ ، ۲۸۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.]</ref>. از دیگر آیاتی که [[علم امام]]{{ع}} از آن استفاده میشود آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه: ۷.</ref> است که براساس آن باید انسانها اموری را که نمیدانند از [[اهل ذکر]] بپرسند. گرچه مضمون آیه عام و ارشاد به اصلی عقلایی یعنی وجوب رجوع جاهل به اهل خبره است <ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹ ، ۲۸۵.</ref>؛ ولی کاملترین مصداق «[[اهل ذکر]]» [[امامان]]{{عم}} هستند <ref>الميزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ پيام قرآن، ج۹، ص ۱۱۴.</ref>، چنانکه در روایات فراوانی نیز آمده است که مقصود از [[اهل ذکر]] [[ائمه]]اند{{عم}} <ref>روضالجنان، ج ۱۳، ص ۲۰۹.</ref> در آیات دیگری نیز با تعبیراتی نظیر راسخان در علم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾}} <ref> و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref><ref>الكافى،ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلين، ج۱، ص۳۱۵ ـ ۳۱۸.</ref>، کسی که علم کتاب نزد اوست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}﴾}} <ref> و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.</ref><ref>مجمعالبيان، ج ۶ ، ص ۴۶۲؛ نورالثقلين، ج ۲، ص۵۲۱ ـ ۵۲۴ ؛ الميزان، ج۱۱، ص۳۸۷ ـ ۳۸۹.</ref> و کسانی که به آنان علم داده شده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}}﴾}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref><ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ مجمعالبيان، ۸ ، ص ۴۵۱؛ الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴۲.</ref> به عالمانی اشاره شده که مصادیق کامل آنها [[امامان]]{{عم}} هستند. شایان ذکر است که بر پایه روایات فراوانی از [[امامان]]{{عم}} آنان به [[غیب]] و همه علومی که در اختیار فرشتگان، پیامبران و رسولان قرار گرفته عالماند <ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶؛ الميزان، ج ۱۸، ص ۱۹۲.</ref> و علم آنان دارای منابع فراوانی است؛ مانند تحدیث و [[الهام]]، وراثت از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} و امام{{ع}} پیش از خود، [[جفر]] و جامعه، [[مصحف فاطمه]]{{س}} و صحیفه امیرمؤمنان، [[امام علی]]{{ع}} <ref> الكافى، ج ۱، ص ۱۷۶، ۲۷۰، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۸ـ ۲۴۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۰.]</ref>.
| |
| #'''[[حجیت کلام و لزوم اطاعت از وی]]:'''
| |
| #'''[[ولایت]]:'''
| |
|
| |
|
| ==شروط امامت از دیدگاه [[اهل سنت]]==
| | تذکر این نکته بجاست که بر اساس دیدگاه [[شیعه امامیه]] که «[[عصمت]]» را [[شرط امامت]] میدانند و عصمت مرتبهای بالاتر از «[[عدالت]]» تعریف کردهاند، شرطیت عدالت برای [[امام]] یک شرط مستقلی نخواهد بود، بلکه در ضمن عصمت قرار دارد. |
| *دانشمندان اهل سنت سخن واحدی ندارند، باقلانی به سه شرط اشاره کرده و ماوردی و تفتازانی دیگران شرایط دیگری هم قائل شدهاند. این اختلافات ناشی از آن است که به گمان آنان، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} این امر را، مسکوت گذارده لذا دانشمندان [[اهل سنت]] بر پایۀ رأی و اندیشه خود، اظهار نظر میکنند. عموم حکام اسلامی پس از [[امام علی|علی]]{{ع}} که [[امام]] جامعه اسلامی به شمار میروند، فاقد بسیاری از شرایط یاد شده بودهاند<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر]]، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۴۲ - ۱۴۳.</ref>.
| |
| *بر اساس برخی از روایات [[اهل سنت]]، فسق و فجور و ظلم و بیدادگری، مانع [[امامت]] نیست و همچنین [[امام]]، هرگز با غصب اموال، کشتار مردم و نفوس محترم و عدم اجرای حدود، از مقام و منصب خود بر کنار نمیشود.
| |
| *اما [[ابوالقاسم زمخشری]] در تفسیر کشاف معتقد است که [[امامت]] ظالم و فاسق، به حکم قرآن و نص آیات قرآنی، جایز نیست. طبق آیۀ{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}﴾}}<ref> پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> سهل گیری دانشمندان [[اهل سنت]] در خصوص شرایط احراز و حفظ منصب [[امامت]] و خلافت را با توجه به دو نکته، میتوان تحلیل کرد: اولاً، تصور تحویلی نگراند آنها اقتضا نمیکند که در اوصاف و ویژگیهای [[امام]]، بیش از این، سخن گویند. ثانیاً، گرایش شایسته سالاری در رهبریت و مدیریت که امروزه نزد دانشمندان مدیریت، امری بدیهی و غیرقابل انکار است توسط دانشمندان اهل سنت تقریباً نادیده گرفته میشود. در این جاست که اهمیت تأکید دانشمندان شیعه بر مسئله عصمت [[امام]]، مشخص میشود<ref>جمعی از نویسندگان،[[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص:۶۸ - ۷۱.</ref>.
| |
| *[[قاضی ابوبکر باقلانی]] صفات ذیل را برای [[امام]] برشمرده:
| |
| *#قریشی بودن "برگرفته از حدیث [[رسول الله]]:{{عربی|اندازه=150%|" الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ "}}"
| |
| *#از نظر علم در حد یک قاضی باشد اولاً: اجماع امت بر این است که [[امام]] خود عهدهدار قضاوت گردد، ثانیاً، [[امام]] میخواهد قضاوت را نصب کند، پس باید بتواند علمیت قضات را تشخیص دهد.
| |
| *#شایستگی تدبیر امور مسلمانان را داشته باشد تا غرض و هدف از امامت حاصل شود.
| |
| *#از نظر روحی، تحت تأثیر احساسات قرار نگیرد که ترک حدود کند.
| |
| *#در علم و صفات دیگر، افضل باشد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند:{{عربی|اندازه=150%|" من تقدّم على المسلمين و هو يرى أنّ فيهم من هو افضل منه، فقد خان اللَّه و رسوله و المسلمين "}} و صحابه بر تحقق شرط افضلیت اجماع داشتهاند مگر اینکه امامت افضل، مستلزم مفاسدی باشد.
| |
| *[[عبدالقادر بغدادی]]، چهار صفت را برای [[امام]] لازم دانسته که یک مورد متمایزش، عدالت و پرهیزگاری است در حدی که شهادت او پذیرفته شود.
| |
| *[[عبدالکریم شهرستانی]]، اصالت را نیز شرط کرده است.
| |
| *[[سیف الدین آمری]]، صفات مرد بودن، آزاد بودن، مسلمان بودن و عادل و ثقه در گفتار بودن را نیز افزوده است.
| |
| *[[قاضی عضد الدین ایجی]]: "[[امام]] باید شجاع و قوی القلب باشد ..."
| |
| *برخی همه این صفات را لازم ندانستهاند زیرا یافتن آنها، یک جا در یک نفر، تکلیف به ما لا یطاق است.
| |
| *برخی گفتهاند [[امام]] باید عاقل و بالغ هم باشد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص:۲۱۹.</ref>.
| |
| *[[ماوردی]] و [[تفتازانی]] شرایط ذیل را ذکر کردهاند:
| |
| *مکلف بودن، عدالت، حرّیت، مرد بودن، سلامت حواس، سلامت اعضای بدن، تدبیر، شجاعت، قریشی بودن، اجتهاد، سخنوری<ref>ر.ک. [[محمد سعیدی مهر]]، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۴۲.</ref>.
| |
| *متکلمان معتزلی و اشعری در باب [[امام]]، در خصوص هشت وصف، تا حدودی اتفاق نظر دارند: مجتهد، صاحب رأی، شجاع، عادل، عاقل، بالغ، مرد، حرّ.
| |
| *در سایر شرایط، نزد متکلمان معتزلی و اشعری، اختلاف وجود دارد. این دو گروه، عصمت را شرط [[امام]] نمیدانند و [[امامت]] را منصب دنیوی صرف دیدهاند، لذا در میان اوصاف و شرایط امامت، روی آورد فقهی اخذ کردهاند نه کلامی و جنبه ارتباط الهی و اوصافی چون عصمت را معتبر ندانستهاند<ref>جمعی از نویسندگان،[[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص:۱۵۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==شروط امامت از دیدگاه شیعه== | | == دوم: علم خدادادی == |
| *[[سید مرتضی]] درباره صفات [[امام]] گفته:
| | {{اصلی|علم لدنی|علم لدنی امام}} |
| *#معصوم از هر قبیح و معصیت باشد.
| | [[ائمه]] {{عم}} که [[مسئولیت]] خطیر [[هدایت مردم]] به [[سعادت]] و کمال و [[مدیریت]] [[جوامع انسانی]] را بر عهده دارند، باید از [[دانش]] گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این [[مسئولیت]] را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است [[علم]] آنان از [[خطا]] و [[شک]] مصون باشد، تا [[مردم]] بتوانند به آنان اعتماد کنند و [[هدایت]] ایشان را پذیرفته و تحت [[حاکمیت]] آنان به اهداف مادی و [[معنوی]] خود برسند، ازاینرو [[خداوند]] [[طالوت]] را با [[برتری]] در [[دانش]] و نیروی جسمانی برای [[حاکمیت]] بر [[بنیاسرائیل]] برگزید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است؛ سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> و نیز [[اولواالامر]] را [[مرجع]] [[علمی]] [[مسلمانان]] در تشخیص [[حق و باطل]] و [[صدق]] و [[کذب]] معرفی کرد و به آنان [[فرمان]] داد تا در هنگام دریافت گزارشها به [[اولواالامر]] به عنوان صاحبان [[آگاهی]] و [[قدرت]] تشخیص مراجعه کنند تا با [[استنباط]] [[حق]] و [[صدق]]، آنان را [[آگاه]] سازند و مصادیق آن براساس [[روایات]]، [[امامان]]اند {{عم}} هستند<ref>روضالجنان، ج۶، ص۳۵؛ همان، ج۴، ص۳۸۷ـ ۳۹۱؛ ج ۵، ص ۲۳ ـ ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|امامت]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> |
| *#با نص و امر خدا و معجزه معلوم میگردد.
| |
| *#افضل امت باشد.
| |
| *#أشجع امت باشد.
| |
| *#عالمترین باشد به احکام شرع و سیاست.
| |
| *#در هر زمانی فقط یکی است.
| |
| *برخی از این صفات از مستقلات عقلیهاند و برخی دیگر، از ملازمات عقلیهاند و یا مقتضای اجماع و یا ادله نقلیاند.
| |
| *[[خواجه نصیر الدین طوسی]]، صفات دیگری را نیز یاد آور شده، مانند: پاکی از عیوبی که نفرت آور است، خواه جسمانی باشد، خواه نفسانی و خواه نسبی، زیرا این اوصاف در هدایت مردم نقش مؤثری دارند. همچنین باید نزدیکترین افراد به خداوند باشد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص:۲۲۴.</ref>.
| |
| *دفاع از کیان اسلام و حفظ حدود و ثغور آن، فداکاری و از خودگذشتگی میخواهد. جهاد و فداکاری، در سایه شجاعت حاصل میگردد بنابراین، شجاع بودن والی، امری بدیهی است، اما اشجع بودن از آن جهت مطلوب است که اگر کسانی باشند که از امام جامعه شجاعتر باشند، مسلماً در پیروی مردم از [[امام]] جامعه و هدف از [[امامت]] که پیشوایی جامعه اسلامی است، محقق نخوهد شد. علاوه بر این، قبح تقدیم مفضول، ایجاب میکند که [[امام]] اشجع باشد.
| |
| *ایمان هم مراتب مختلفی دارد، در این میان، [[امام]] باید از حیث مراتب ایمان، واجد بالاترین مرتبه باشد تا بدین وسیله، مومنان، از ارشاد و هدایت او سرپیچی ننمایند.
| |
| *عبادت نیز بنفسه، مطلوب شارع است و شخصی که عبادت او بیشتر است نزد خداوند، محبوبتر است. منظور از عبادت، انجام هر عملی با در نظر گرفتن رضایت الهی است.
| |
| *حال اگر کسی که عبادتش از سایر انسانها بیشتر است، [[امام]] نگردد، یا باید شخصی که با او مساوی است، [[امام]] گردد که ترجیح بلا مرجح است و یا کسی که در مرتبه پایینتر است [[امام]] شود و این ترجیح مرجوع است که اقبح میباشد.
| |
| *دلبسته بودن به نیاز دنیا از جانب [[امام]] جامعه مسلمانان، باعث بروز مفاسد زیادی خواهد شد؛ از جمله دلبستگی مردم به دنیا و سر انجام سقوط جامعه اسلامی. لذا [[امام]] جامعه باید نه تنها زاهد، بلکه ازهد باشد تا اهداف مقدس اسلام، در جامعه اسلامی پیاده شود.
| |
| *شخص ازهد، افضل از زاهد است فلذا باید مقدم گردد تا تقدیم مفضول بر فاضل لازم نیاید<ref>جمعی از نویسندگان،[[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص:۱۶۹ - ۱۷۱.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==سوم: نصب الهی== |
| | {{اصلی|نصب الهی امام}} |
| | == چهارم: کاردانی و کفایت == |
| | {{اصلی|کاردانی امام}} |
| | پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری [[معرفت]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به مدیریت جامعه که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد میشود. |
|
| |
|
| == مصداق های امام ==
| | متکلمان اسلامی در لزوم معرفت و کفایت در [[امامت]] اختلافی ندارند؛ ولی در گستره و چگونگی آن؛ دیدگاههای متفاوتی اظهار کردهاند. روشنترین و کاملترین دیدگاه در این باره دیدگاه [[شیعه امامیه]] است که [[امام]] باید به همه معارف و [[احکام اسلامی]] [[علم بالفعل]] و [[خطا]]ناپذیر داشته باشد؛ زیرا بدون داشتن چنین [[علمی]]؛ غرض از امامت که [[حفظ]] و [[تبیین احکام]] [[شریعت]] است به صورت کامل به دست نخواهد آمد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>. |
| * [[پیامبر امام]]؛
| |
| * [[رسول امام]]؛
| |
| * [[امام از اهل بیت]]؛
| |
| * [[امام غیر نبی]].
| |
|
| |
|
| ==جستارهای وابسته== | | == پنجم: افضلیت == |
| {{پرسشهای وابسته}} | | {{اصلی|افضلیت امام}} |
| {{ستون-شروع|3}} | | کسی که [[امامت]] جامعه را بر عهده دارد باید علاوه براینکه در [[امور دنیوی]] بر دیگران [[افضلیت]] دارد، در امور اخروی نیز افضلیت داشته باشد. برای اثبات برتری امام در برخورداری از [[پاداش اخروی]] به وجوهی [[استدلال]] شده است مانند: [[عصمت امام]]؛ [[حجت بودن امام]] و ...<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[افضلیت امام (مقاله)|مقاله «افضلیت امام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۳۴۰-۳۴۶.</ref>. |
| | |
| | == ششم: قریشیبودن == |
| | {{اصلی|قریشی بودن امام}} |
| | مقصود از «قریشی بودن امام» این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر [[معتزله]]، [[اشعریه]] و [[ماتریدیه]] [[قریشی بودن]] را از [[شرایط امام]] دانستهاند. آنان در این باره به [[حدیث]]: {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} [[استدلال]] کردهاند<ref>الارشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref>. |
| | |
| | از نظر [[شیعه]] [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و [[قبایل قریش]] نمیشود، بلکه ویژه [[بنیهاشم]] است. [[دلیل]] آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]] و مانند آن است که [[امامت]] را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]] {{س}} میداند. به این جهت است که شیعه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند<ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref> [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} در این باره فرموده است: "[[امامان]] از [[قریش]] هستند و ریشه در [[بنیهاشم]] دارند و غیر بنیهاشم صلاحیت امامت را ندارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref> |
| | |
| | == شروط [[امامت]] از دیدگاه [[اهل سنت]] == |
| | {{اصلی|شروط امامت از دیدگاه اهل سنت}} |
| | |
| | [[متکلمان]] [[اهل سنت]] شرایطی را برای [[امامت]] و [[خلافت]] بیان کردهاند که محور آن شروط [[حفظ]] و نگهداری [[سرزمینهای اسلامی]] و [[دفاع]] از آن و [[علم]] به کیفیّت [[ریاست]] و مدیر و مدبّر بودن است؛ لذا مدار خلافت بر حفظ و [[تدبیر]] مملکت است، نه بر اعلمیّت و اتقی و ازهد و اجلّ نسب بودن و قوت [[ایمان]] داشتن<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص۳۳.</ref>. |
| | |
| | == جستارهای وابسته == |
| | {{مدخل وابسته}} |
| * [[امام در قرآن]]؛ | | * [[امام در قرآن]]؛ |
| * [[امام در حدیث]]؛ | | * [[امام در حدیث]]؛ |
خط ۱۱۶: |
خط ۷۱: |
| * [[ولایت]] | | * [[ولایت]] |
| * [[امامان از اهل بیت پیامبر خاتم]] | | * [[امامان از اهل بیت پیامبر خاتم]] |
| {{پایان}} | | {{پایان مدخل وابسته}} |
| {{پایان}}
| |
|
| |
|
| =='''[[:رده:آثار امام|منبعشناسی جامع امام]]'''== | | == منابع == |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای امام|کتابشناسی امام]]؛
| | {{منابع}} |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای امام|مقالهشناسی امام]]؛
| | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای امام|پایاننامهشناسی امام]].
| | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[افضلیت امام (مقاله)|مقاله «افضلیت امام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] |
| | # [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']] |
| | # [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|'''امامت''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس2}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای اصلی دانشنامه]] | | [[رده:امامت عامه]] |
| [[رده:شروط امامت]] | | [[رده:مقالههای اولویت یک]] |